Are you a foodie? 6 Minute English

Neil: Hello welcome to 6 Minute English.

نیل: سلام به 6 دقیقه انگلیسی خوش آمدید.

I'm Neil.

Rob: And I'm Rob.

من نیل هستم.

راب: و من راب هستم.

Neil: Now Rob, you look like you enjoy a

نیل: حالا راب، انگار از یک غذای خوب لذت می

good meal.

Rob: Ha. Well, I do like eating out and I

بری.

راب: ها. خوب، من دوست دارم بیرون غذا بخورم و

like to think I know a good meal

دوست دارم فکر کنم وقتی یک غذای خوب می‌خورم

when I have one.

، می‌دانم.

Neil: Well that should give you an advantage

نیل: خب این باید با آزمون امروز مزیتی به شما بدهد

with today’s quiz. In 2016, which is the

. در سال 2016 که

last year we have statistics for, how many

آخرین سالی است که آمار داریم، چند

restaurants and mobile

رستوران و سرویس غذای سیار

food services were

there in the UK? Was it: a) about 75,000,

در بریتانیا وجود داشت؟ آیا این بود: الف) حدود 75000،

b) about 83,000, or,

ب) حدود 83000، یا،

c) about 93,000?

ج) حدود 93000؟

Rob: Well, I know there are a lot, so I’m

راب: خوب، من می دانم که تعداد زیادی وجود دارد، بنابراین می

going to say 93,000 –

خواهم بگویم 93000 -

but that is just a guess.

اما این فقط یک حدس است.

Neil: I’ll reveal the answer a little later

نیل: پاسخ را کمی بعد

in the programme. Today we’re

در برنامه فاش خواهم کرد. امروز

talking about

در مورد

being a foodie. Rob, what is a foodie?

غذاخور بودن صحبت می کنیم. راب، غذاخور چیست؟

Rob: Well I would describe a foodie as

راب: خوب، من یک غذاخور را کسی توصیف می

someone who has a strong interest

کنم که علاقه زیادی

in food. They like

به غذا دارد. آنها به

preparing it as well as eating it –

تهیه آن و همچنین خوردن آن علاقه دارند -

they like using good ingredients

آنها دوست دارند از مواد خوب استفاده

and they’re

کنند و

probably not fans of fast food.

احتمالاً طرفدار فست فود نیستند.

Neil: Angela Hartnett is one of Britain’s

نیل: آنجلا هارتنت یکی از

top chefs. In the BBC podcast

سرآشپزهای برتر بریتانیا است. در پادکست بی بی سی

The Bottom Line

The Bottom Line

she talked about this topic. In this first

او در مورد این موضوع صحبت کرد. در این اولین

clip how does she describe

کلیپ او چگونه

people who say

افرادی را که می گویند اهل

they are foodies?

غذا هستند توصیف می کند؟

Angela Hartnett : I think people who say

آنجلا هارتنت: فکر می‌کنم افرادی که می‌گویند اهل غذا هستند

they are foodies buy the books, watch TV

، کتاب‌ها را می‌خرند، تلویزیون تماشا می‌کنند

and will cook a little bit.

و کمی آشپزی می‌کنند.

Rob: She is saying that people who say

راب: او می‌گوید افرادی که می‌گویند اهل

they are foodies may not actually know

غذا هستند ممکن است در واقع

that much about food. They buy books

چیز زیادی درباره غذا ندانند. آنها کتاب می خرند

and watch cookery programmes on TV

و برنامه های آشپزی را از تلویزیون تماشا می کنند

and will cook a little bit.

و کمی آشپزی می کنند.

Neil: A little bit is a common phrase that

نیل: A little bit یک عبارت رایج است که

means ‘a small amount’ and

به معنای "مقدار کم" است و

if you do something

اگر کاری

a little bit it means you don’t do it a

را کمی انجام دهید به این معنی است که آن را زیاد انجام نمی دهید

lot. You could just say 'a little’, but

. شما فقط می توانید «کمی» بگویید، اما

adding ‘bit’ to the phrase makes it

افزودن «بیت» به عبارت آن را

very natural.

بسیار طبیعی می کند.

Rob: Well, we heard a little bit of Angela

راب: خب، ما کمی از آنجلا

Hartnett there. Let’s hear more now.

هارتنت در آنجا شنیدیم. حالا بیشتر بشنویم

What’s her description of a foodie?

توصیف او از یک غذاخور چیست؟

Angela Hartnett : My idea of a foodie is

آنجلا هارتنت: ایده من از یک

the very European idea that

غذاخور همان ایده اروپایی است که

people go and shop

مردم

every day, they understand one

هر روز می‌روند و خرید می‌کنند،

end of a pig from another. And maybe

سر خوک را از سر دیگر می‌فهمند. و شاید

that's a bit romantic

این کمی عاشقانه باشد،

but I look at my mother, I look at my

اما من به مادرم نگاه می کنم، به

grandmother and our background, you

مادربزرگم و پیشینه ما نگاه می کنم، می

know. They made food,

دانید. آنها غذا

they knew about what was expensive,

درست می کردند، می دانستند چه چیزی گران است،

they knew about quality and stuff like that.

از کیفیت و چیزهایی از این دست می دانستند.

Neil : Rob, do you know one end of a pig

نیل: راب، آیا یک سر خوک را

from another?

از سر دیگر می‌شناسی؟

Rob: I hope so, but the point Angela

راب: امیدوارم اینطور باشد، اما نکته ای که آنجلا

Hartnett is making is that a true foodie

هارتنت به آن اشاره می کند این است که یک غذاخور واقعی

has a good

understanding, for example, of the

درک خوبی دارد

، مثلاً از

different parts of an animal that are used

قسمت های مختلف یک حیوان که در آشپزی استفاده می شود

in cooking

and what they are used for. She says that

و برای چه استفاده می شود. او می گوید که

idea might be a bit romantic.

این ایده ممکن است کمی رمانتیک باشد.

Neil: We normally think of the word

نیل: ما معمولاً

romantic when we are talking about love

وقتی در مورد عشق و روابط صحبت می کنیم به کلمه رمانتیک فکر می کنیم

and relationships,

،

but that’s not what it means here, is it?

اما اینجا معنی آن این نیست، درست است؟

Rob: No. Romantic can also describe a

راب: نه. رمانتیک همچنین می‌تواند یک

pleasant ideal - an imaginary perfect way

ایده‌آل دلپذیر را توصیف کند - یک روش تخیلی کامل

of life that

از زندگی که

forgets about the difficult things of

چیزهای دشوار زندگی روزمره را فراموش می‌کند

everyday existence.

.

Neil: Let's hear some more from chef

نیل: حالا از سرآشپز آنجلا هارتنت بیشتر بشنویم

Angela Hartnett now. What is

. او نگران چه چیزی است

she worried about?

؟

Angela Hartnett: I think we think we're

آنجلا هارتنت: من فکر می‌کنم که ما اهل

foodies but I think food is expensive in

غذا هستیم، اما فکر می‌کنم غذا در

this country.

I don't think it's affordable for lots of

این کشور گران است.

فکر نمی‌کنم برای خیلی‌ها مقرون‌به‌صرفه باشد

people and I think we are in danger of not

و فکر می‌کنم ما در خطر

knowing, you know, how to cook any

ندانیم، می‌دانید، چگونه دیگر آشپزی کنیم

more, how to make a meal for a family

، چگونه برای یک

of four for five pounds.

خانواده چهار نفره به قیمت پنج پوند غذا درست کنیم.

Neil: So Rob, what is Angela Hartnett

نیل: پس راب، آنجلا هارتنت نگران چه چیزی است

worried about?

؟

Rob: She commented that food was very

راب: او اظهار داشت که غذا در

expensive here in Britain.

اینجا در بریتانیا بسیار گران است.

Many people don’t have

بسیاری از مردم

enough money to buy it, as she said it’s

پول کافی برای خرید آن ندارند، زیرا او گفت

not affordable. She thinks we might be in

که مقرون به صرفه نیست. او فکر می کند که ما ممکن است در

danger of not being able to feed our

خطر نباشیم که نتوانیم خانواده هایمان را ارزان تغذیه کنیم

families cheaply.

.

Neil: Can you say a bit more about the

نیل: می توانید کمی بیشتر در مورد

phrase 'in danger of'?

عبارت "در خطر" بگویید؟

Rob: Sure, the phrase to be in danger of is

راب: مطمئناً، عبارت to be in danger of

followed by a gerund and it means

با یک جیروند دنبال می شود و به این معنی

that there

is the possibility of something bad

است که احتمال اتفاق بدی وجود دارد

happening. It’s not happened yet, but it

. هنوز اتفاق نیفتاده است، اما

could happen.

ممکن است اتفاق بیفتد.

Neil: Thanks Rob. Right, well we’re in

نیل: ممنون راب. درست است، خب، ما در

danger of running out of time

خطر تمام شدن زمان هستیم،

so let’s get to the

پس بیایید

answer to the question I asked at the

به پاسخ سوالی که در

start of the programme. I asked how

ابتدای برنامه پرسیدم برسیم. من پرسیدم که در سال 2016

many restaurants

چند رستوران

or mobile food services there were in the

یا سرویس غذای سیار در بریتانیا وجود دارد

UK in 2016.

.

Rob: And I said – it was a guess – 93,000.

راب: و من گفتم - حدس زده شد - 93000.

But was I right?

اما آیا من درست بودم؟

Neil: I'm afraid you're 10,000 out!

نیل: می ترسم 10000 نفر بیرون بیایی!

The answer is approximately 83,000.

پاسخ تقریباً 83000 است.

Rob: Right, well I’ve still got a few more

راب: درست است، خوب من هنوز چند مورد دیگر

to get to before I can tick them all off my

برای رسیدن به آنها دارم تا بتوانم همه آنها را از

list!

لیست خود علامت بزنم!

Neil: Me too! Well, before we go, let’s

نیل: منم همینطور! خوب، قبل از رفتن، بیایید

recap the words and phrases

کلمات و عباراتی را

we talked about

که امروز در مورد آنها صحبت کردیم، مرور کنیم

today. The first was foodie.

. اولی غذاخور بود.

Rob: Yes, foodie is a modern word to

راب: بله، foodie واژه‌ای مدرن برای

describe someone who is very interested

توصیف کسی است که

in all aspects

به همه

of food, from buying, preparing and

جنبه‌های غذا، از خرید، تهیه و

cooking to eating.

آشپزی گرفته تا غذا خوردن علاقه زیادی دارد.

Neil: And someone who may or may not

نیل: و کسی که ممکن است

know which end of a pig is which!

بداند یا نداند انتهای خوک کدام است!

Rob: I think you’re being a little bit silly

راب: فکر می کنم کمی احمقانه رفتار

there, aren’t you?

می کنی، اینطور نیست؟

Neil: Well a little bit was our next phrase,

نیل: خوب یک مقدار عبارت بعدی ما بود،

wasn’t it?

Rob: Yes, a little bit: a very simple but

اینطور نیست؟

راب: بله، کمی: یک

a very natural conversational phrase that

عبارت مکالمه بسیار ساده اما بسیار طبیعی که

means a small amount.

به معنای مقدار کمی است.

Neil: The next word was the adjective

نیل: کلمه بعدی صفت

romantic. Not used in the

رمانتیک بود. آیا در

context of love here though

زمینه عشق در اینجا

was it?

استفاده نشده است؟

Rob: No, it wasn't. A romantic idea here is

راب: نه، اینطور نبود. یک ایده رمانتیک در اینجا ایده ای

one that is not realistic but is an imagined

است که واقع بینانه نیست اما یک

perfect situation. For example, we have a

موقعیت ایده آل است. به عنوان مثال،

very romantic view of our childhoods

ما دیدگاه بسیار رمانتیکی از دوران کودکی خود داریم،

when every Christmas was a white

زمانی که هر کریسمس یک کریسمس سفید بود

Christmas and every summer holiday

و هر

was baking hot and spent

تعطیلات تابستانی گرم پخته می شد و

on the beach. Of course, it wasn’t like

در ساحل می گذراند. البته

that at all. In reality both Christmas and

اصلا اینطور نبود در واقع کریسمس و

summer were cold and rainy.

تابستان هر دو سرد و بارانی بودند.

Neil: Then we had the adjective

نیل: سپس صفت

affordable, for something we have

مقرون به صرفه را داشتیم، برای چیزی که

enough money to buy.

پول کافی برای خرید داریم.

Finally the phrase to be in danger of.

در نهایت عبارت to be in risk of.

Rob: Yes, for the possibility of something

راب: بله، برای احتمال

bad happening.

اتفاق بد.

Neil: Well, that's it for this programme.

نیل: خوب، برای این برنامه تمام شد.

For more, you can find us on Facebook, Twitter,

برای اطلاعات بیشتر، می‌توانید ما را در فیس‌بوک، توییتر،

Instagram and our YouTube pages, and of

اینستاگرام و صفحات یوتیوب ما و

course our website

البته وب‌سایت ما

bbclearningenglish.com where you

bbclearningenglish.com

can find all kinds of videos and audio

پیدا کنید، جایی که می‌توانید انواع ویدیوها و

programmes and activities to help you

برنامه‌ها و فعالیت‌های صوتی را برای کمک به

improve your English.

بهبود زبان انگلیسی خود بیابید.

Thanks for joining us and bye!

از اینکه به ما پیوستید متشکریم و خداحافظ!

Rob: Bye-bye!

راب: خداحافظ!

Neil: Well I have to say, I’m a little bit

نیل: خب، باید بگویم، من کمی

hungry and if I don’t get some food soon

گرسنه هستم و اگر به زودی غذا نگیرم،

I’m in danger of getting very grumpy.

در خطر بسیار بدخلق هستم.

Rob: You're always grumpy, Neil. But there

راب: تو همیشه بداخلاق هستی، نیل.

is a very affordable café around the corner,

اما یک کافه بسیار مقرون به صرفه در گوشه گوشه وجود دارد،

let’s head over there now, shall we?

بیایید اکنون به آنجا برویم، درست است؟