Octopuses and fish work together: BBC Learning English from the News

From BBC Learning English

از بی‌بی‌سی آموزش زبان انگلیسی،

this is learning English from the News, our podcast about the news headlines.

این پادکست ما در مورد تیترهای خبری، آموزش زبان انگلیسی از طریق اخبار است.

In this programme,

در این برنامه،

the strange way that octopuses and fish work together.

شیوه عجیب همکاری اختاپوس‌ها و ماهی‌ها را بررسی می‌کنیم.

Hello, I'm Neil.

سلام، من نیل هستم.

And I'm Pippa.

و من پیپا هستم.

In this programme, we look at one news story

در این برنامه، به یک خبر

and the vocabulary in the headlines that will help you understand it.

و واژگان موجود در تیترهای آن که به شما در درک آن کمک می‌کند، نگاهی می‌اندازیم.

You can find all the vocabulary and headlines from this episode,

شما می‌توانید تمام واژگان و تیترهای این قسمت، و

as well as a worksheet on our website:

همچنین یک برگه تمرین را در وب‌سایت ما پیدا کنید:

bbclearningenglish.com.

bbclearningenglish.com.

So let's hear more about this story.

پس بیایید بیشتر در مورد این داستان بشنویم.

Scientists have discovered fish

دانشمندان ماهی‌ها

and octopuses that work together to hunt for food.

و اختاپوس‌هایی را کشف کرده‌اند که برای شکار غذا با هم همکاری می‌کنند. تیمی از دانشمندان

During dives in the Red sea,

طی غواصی در دریای سرخ،

a team of scientists filmed octopuses and fish for 120 hours.

به مدت ۱۲۰ ساعت از اختاپوس‌ها و ماهی‌ها فیلم‌برداری کردند.

They say the videos show octopuses, which are usually thought of

آنها می‌گویند این ویدیوها اختاپوس‌ها را نشان می‌دهند که معمولاً

as solitary creatures, working together with other fish to catch more food,

به عنوان موجوداتی منزوی در نظر گرفته می‌شوند و برای گرفتن غذای بیشتر،

like small fish and shellfish.

مانند ماهی‌های کوچک و صدف، با ماهی‌های دیگر همکاری می‌کنند.

Let's have our first headline.

بیایید اولین تیترمان را داشته باشیم.

This one's from Nature, an academic science magazine.

این یکی از مجله علمی-تحقیقاتی نیچر است.

Octopuses and fish caught on camera hunting as a team.

اختاپوس‌ها و ماهی‌هایی که به صورت تیمی شکار دوربین شده‌اند.

And that headline again from Nature,

و دوباره آن تیتر از مجله نیچر،

that's an academic science magazine.

که یک مجله علمی دانشگاهی است.

Octopuses and fish caught on camera hunting as a team.

اختاپوس‌ها و ماهی‌هایی که به صورت تیمی شکار دوربین شده‌اند.

We're looking at the phrase caught on camera.

ما داریم به عبارتی که دوربین ضبط کرده نگاه می‌کنیم.

And this is talking about the videos that the scientists took

و این در مورد ویدیوهایی است که دانشمندان

as part of their research.

به عنوان بخشی از تحقیقات خود ضبط کرده‌اند.

So we have caught, which is the past of the verb to catch.

بنابراین ما catch را گرفته‌ایم، که گذشته‌ی فعل catch کردن است.

And it has lots of meanings.

و معانی زیادی داره.

So we can catch a ball, we can catch a criminal,

بنابراین می‌توانیم یک توپ را بگیریم، می‌توانیم یک مجرم را بگیریم،

and we can catch someone doing something. That means we discover

و می‌توانیم کسی را که کاری انجام می‌دهد، بگیریم . یعنی ما

or see them doing something we didn't know about,

آنها را در حال انجام کاری می‌بینیم یا کشف می‌کنیم که از آن بی‌خبر بودیم،

maybe something wrong or unexpected.

شاید کاری اشتباه یا غیرمنتظره.

For example, my wife caught me having an extra biscuit

برای مثال، همسرم متوجه شد که من یک بیسکویت اضافه خورده‌ام،

even though I'm supposed to be eating healthily.

در حالی که قرار بود غذای سالم بخورم.

Oh dear. So if something is caught on camera,

ای وای. بنابراین اگر چیزی توسط دوربین ضبط شود، به

it means the video shows something unexpected.

این معنی است که ویدیو چیز غیرمنتظره‌ای را نشان می‌دهد.

Think of it like video evidence. Neil,

به آن مانند شواهد ویدیویی فکر کنید. نیل،

you might deny that you've been eating extra biscuits,

شاید انکار کنی که بیسکویت اضافه خورده‌ای،

but if it was caught on camera, we would know that you were lying.

اما اگر دوربین این را ضبط کند، می‌فهمیم که دروغ می‌گویی.

Now, caught on camera is a common expression, and we usually use it if

خب، «دیده شدن جلوی دوربین» یه اصطلاح رایجه، و ما معمولاً وقتی ازش استفاده می‌کنیم که

someone or something like the octopus doesn't know they're being filmed.

کسی یا چیزی مثل هشت‌پا نمی‌دونه داره ازش فیلم می‌گیره.

A similar phrase is to catch someone in the act.

یک عبارت مشابه این است که کسی را در حین ارتکاب جرم گیر بینداز.

This means to catch someone in the middle of doing something bad

این به معنی مچ گرفتن کسی در حین انجام کار بد

or surprising.

یا غافلگیرکننده است.

So when your wife found out you were eating the biscuits,

خب، نیل، وقتی زنت فهمید داشتی بیسکویت می‌خوردی، مچت را

did she catch you in the act, Neil?

گرفت؟   بله

  Yes.

.

I had my hand in the biscuit jar, and so she caught me in the act.

دستم توی ظرف بیسکویت بود، و او موقع عمل مچم را گرفت.

I was actually stealing the biscuits at that moment.

من در آن لحظه واقعاً داشتم بیسکویت‌ها را می‌دزدیدم.

We've had caught on camera, discovered doing something

ما توسط دوربین شکار شده‌ایم، و

through a photo or video recording.

از طریق عکس یا فیلم ضبط شده متوجه انجام کاری شده‌ایم.

For example, my cat was caught on camera scratching the sofa.

برای مثال، دوربین از گربه من در حال خراشیدن مبل عکس گرفت.

He's so naughty.

اون خیلی شیطونه.

This is learning English from The News, our podcast about the news headlines.

این یادگیری زبان انگلیسی از طریق پادکست «اخبار»، پادکست ما در مورد تیترهای خبری است.

Today we're talking about octopuses and fish working together.

امروز ما در مورد همکاری اختاپوس‌ها و ماهی‌ها صحبت می‌کنیم.

Now, the videos taken by the scientists showed the octopuses

حالا، ویدیوهایی که دانشمندان گرفته‌اند، اختاپوس‌ها

and fish working together.

و ماهی‌ها را در حال همکاری با هم نشان می‌دهد.

But they don't always get on well with each other.

اما آنها همیشه با یکدیگر خوب کنار نمی‌آیند.

No they don't. One video shows an octopus punching a fish.

نه، ندارند. در یکی از این ویدیوها، هشت‌پایی را نشان می‌دهد که در حال مشت زدن به یک ماهی است.

That means hitting it.

یعنی بزنش.

Now, scientists believe that fish was not working as part of the team.

اکنون، دانشمندان معتقدند که ماهی به عنوان عضوی از تیم کار نمی‌کرده است.

And we have a headline about the punching octopus.

و ما تیتری داریم درباره اختاپوس مشت زن.

This one is from Cosmos, a science magazine based in Australia.

این یکی از مجله علمی Cosmos در استرالیا است.

Octopus packs a punch to direct hunting groups.

اختاپوس برای هدایت گروه‌های شکار، قدرت زیادی دارد.

That headline again.

دوباره اون تیتر.

Octopus packs a punch to direct hunting groups.

اختاپوس برای هدایت گروه‌های شکار، قدرت زیادی دارد.

That's from Cosmos, a science magazine based in Australia.

این از مجله علمی کاسموس در استرالیا است.

And we're looking at the expression packs a punch.

و ما داریم به این نگاه می‌کنیم که این حالت چهره چقدر تأثیرگذار است. بله

Yes. If something packs a punch, it means it has a lot of power or effect.

. اگر چیزی شدت و حدت زیادی داشته باشد، به این معنی است که قدرت یا تأثیر زیادی دارد. بله

Yes. And pack a punch is a metaphorical phrase,

. و یه مشت بزن یه عبارت استعاریه،

and we use it in lots of different situations.

و ما ازش تو موقعیت‌های مختلف زیادی استفاده می‌کنیم.

So for example, uh, we can use it to talk about flavour.

برای مثال، می‌توانیم از آن برای صحبت در مورد طعم استفاده کنیم.

I could say that my chicken curry packs a punch.

می‌توانم بگویم که خوراک مرغ کاری من حسابی خوشمزه است.

It means it's quite spicy.

یعنی کاملاً تند است. بله

Yes. Or we can use packs a punch to talk about music, books or art.

. یا می‌توانیم از مشت‌هایمان برای صحبت در مورد موسیقی، کتاب یا هنر استفاده کنیم.

For example, I read a book last week and the ending really packed a punch.

برای مثال، من هفته‌ی پیش کتابی خواندم و پایان آن واقعاً تأثیرگذار بود.

I was thinking about it for ages afterwards.

بعد از اون ماجرا تا مدت‌ها بهش فکر می‌کردم.

In the headline, though, packs a punch is metaphorical and literal.

با این حال، در تیتر، کلمه "packs a punch" هم به صورت استعاری و هم به صورت تحت‌اللفظی به کار رفته است.

The octopus packs a punch metaphorically because it's very effective

اختاپوس به صورت استعاری مشت می‌زند زیرا

at hunting with the fish, but it also packs a punch literally,

در شکار با ماهی بسیار مؤثر است، اما به معنای واقعی کلمه نیز مشت می‌زند،

as it will sometimes punch the fish that aren't working as part of the team.

زیرا گاهی اوقات به ماهی‌هایی که به عنوان عضوی از تیم کار نمی‌کنند مشت می‌زند.

We had packs a punch has a lot of power or effect.

ما دسته دسته مشت می‌زدیم، یک مشت قدرت یا تأثیر زیادی دارد.

For example, my presentation at work really needs to pack a punch to convince more people about my idea.

برای مثال، ارائه من در محل کار واقعاً باید تأثیرگذار باشد تا افراد بیشتری را در مورد ایده‌ام متقاعد کند.

This is Learning English from the News from BBC Learning English.

این «یادگیری زبان انگلیسی از طریق اخبار» از بی‌بی‌سی است.

We're talking about octopuses that punch and fish that hunt.

ما داریم در مورد اختاپوس‌هایی صحبت می‌کنیم که مشت می‌زنند و ماهی‌هایی که شکار می‌کنند.

As we've heard, scientists have found

همانطور که شنیده‌ایم، دانشمندان دریافته‌اند

that octopuses and fish work together to hunt better.

که اختاپوس‌ها و ماهی‌ها برای شکار بهتر با هم همکاری می‌کنند.

Scientists found that even though the octopus had been filmed punching

دانشمندان دریافتند که اگرچه از هشت‌پا در حال مشت زدن به

individual fish, there's not one leader in the team

ماهی‌های منفرد فیلمبرداری شده است، اما یک رهبر در تیم وجود ندارد

and the different species work together to make decisions.

و گونه‌های مختلف برای تصمیم‌گیری با هم همکاری می‌کنند.

They want to study the underwater behaviour more, to find out whether

آنها می‌خواهند رفتار زیر آب را بیشتر مطالعه کنند تا بفهمند آیا

octopuses can remember certain fish who've been bad teammates in the past.

اختاپوس‌ها می‌توانند ماهی‌های خاصی را که در گذشته هم‌تیمی‌های بدی بوده‌اند، به خاطر بیاورند یا خیر.

Let's have another headline. Fish join forces with octopuses to hunt,

یه تیتر دیگه هم بزنیم. ماهی‌ها برای شکار به اختاپوس‌ها ملحق می‌شوند،

but get a sucker punch if they slack off.

اما اگر سست شوند، ضربه سختی می‌خورند.

That's from The Times in the UK.

این خبر از روزنامه تایمز انگلستان است.

And that headline again. Fish join forces with octopuses to hunt, but

و دوباره آن تیتر. ماهی‌ها برای شکار به اختاپوس‌ها ملحق می‌شوند، اما

get a sucker punch if they slack off.

اگر سست شوند، ضربه سختی می‌خورند.

That's from The Times, a newspaper in the UK.

این از روزنامه تایمز، یک روزنامه در بریتانیا است.

So this headline is talking about the teamwork between the fish and octopuses,

خب، این تیتر درباره کار تیمی بین ماهی‌ها و اختاپوس‌ها صحبت می‌کند،

they join forces. And the sucker punch in one of the videos.

آنها با هم متحد می‌شوند. و اون مشت لعنتی توی یکی از ویدیوها.

This is just an unexpected punch.

این فقط یک ضربه غیرمنتظره است.

But we're interested in the expression slack off.

اما ما به عبارت slack off (شل شدن) علاقه‌مندیم.

What does that mean, Pippa?

این یعنی چی، پیپا؟

Well, if someone slacks off, it means they stop working hard.

خب، اگر کسی تنبلی کند، یعنی دیگر سخت کار نمی‌کند.

Maybe they're lazy or they don't work as part of a team,

شاید تنبل باشند یا به عنوان عضوی از یک تیم کار نکنند،

but they're not working as hard as they should be or as hard as they used to.

اما دیگر آنطور که باید یا مثل سابق سخت کار نمی‌کنند.

Yes, slack off is an informal phrase to say that someone isn't working hard.

بله، عبارت slack off یک عبارت غیررسمی برای بیان این است که کسی سخت کار نمی‌کند.

For example, if someone slacks off work, they might go for a long lunch

برای مثال، اگر کسی در کارش تنبلی کند، ممکن است برای یک ناهار طولانی برود

or waste time in the office talking to everyone.

یا وقتش را در دفتر با صحبت کردن با همه تلف کند.

Yeah, and we can also call someone a slacker,

بله، و ما همچنین می‌توانیم به کسی بگوییم تنبل،

and this is slang for someone that's lazy or doesn't work hard enough.

و این اصطلاح عامیانه برای کسی است که تنبل است یا به اندازه کافی سخت کار نمی‌کند.

So in the story, the headline writer is saying that some of the fish slack off,

خب، در این خبر، نویسنده‌ی تیتر می‌گوید که بعضی از ماهی‌ها سست می‌شوند،

they don't work hard enough as part of the team,

به عنوان عضوی از تیم به اندازه‌ی کافی سخت کار نمی‌کنند، و به

which is why the scientists think the octopuses decide to punch them.

همین دلیل است که دانشمندان فکر می‌کنند اختاپوس‌ها تصمیم می‌گیرند به آنها مشت بزنند.

We've had slack off,

ما سستی کرده‌ایم، دیگر

stop working hard.

سخت کار نکنید.

For example, I used to go for a run every week,

مثلاً من قبلاً هر هفته برای دویدن می‌رفتم،

but I've been slacking off lately.

اما اخیراً در این کار سست شده‌ام.

That's it for this episode of Learning English from the news.

همین برای این قسمت از آموزش زبان انگلیسی از طریق اخبار کافی بود.

We'll be back next week for another news story.

هفته آینده برای اخبار جدید برمی‌گردیم.

If you've enjoyed this programme, why not try our Learning English

اگر از این برنامه لذت برده‌اید، چرا پادکست یادگیری زبان انگلیسی

for Work podcast to improve your English at work. Search Learning English

برای کار ما را برای بهبود زبان انگلیسی خود در محل کار امتحان نمی‌کنید؟ عبارت «یادگیری زبان انگلیسی

for Work in your podcast app or visit our website for all episodes.

برای کار» را در اپلیکیشن پادکست خود جستجو کنید یا برای مشاهده‌ی تمام قسمت‌ها به وب‌سایت ما مراجعه کنید.

And you can find us on social media.

و شما می‌توانید ما را در شبکه‌های اجتماعی پیدا کنید.

Search for BBC Learning English.

جستجوی عبارت «آموزش زبان انگلیسی بی‌بی‌سی»

Goodbye for now.

فعلاً خداحافظ.

Bye.

خداحافظ.