English Rewind - 6 Minute English: Jargon

Hello, Catherine here from BBC Learning English.

سلام، کاترین اینجا از BBC Learning English.

Just so you know, this programme is from the BBC Learning English archive.

فقط برای اینکه بدانید، این برنامه از آرشیو آموزش انگلیسی BBC است.

It was originally broadcast in December 2008 on our website.

در ابتدا در دسامبر 2008 در وب سایت ما پخش شد.

Enjoy!

لذت ببرید!

Hello, this is 6 Minute English and I'm Yvonne Archer.

سلام، این 6 دقیقه انگلیسی است و من Yvonne Archer هستم.

And I'm William Kremer. Hello!

و من ویلیام کرمر هستم. سلام!

Thanks for joining me, William.

ممنون که به من پیوستی، ویلیام.

Now, today, we're going to do a bit of glossing, play in a few inserts,

اکنون، امروز، می‌خواهیم کمی صیقل دادن انجام دهیم، در چند درج بازی کنیم،

and run a few ideas past you. Anything to say, William?

و چند ایده را از شما دور کنیم. چیزی برای گفتن نیست، ویلیام؟

Well, why are you using so much jargon, Yvonne?

خوب، چرا اینقدر از اصطلاحات خاص استفاده می کنی، ایوان؟

Ah, that's because that's the topic of today's programme!

آه، دلیلش این است که موضوع برنامه امروز همین است!

So you'd better explain what 'jargon' is for us.

پس بهتر است توضیح دهید که اصطلاح اصطلاحی برای ما چیست.

OK, well, 'jargon' is a noun

خوب، خوب، "Jargon" اسمی است

that we use for specific groups of words and expressions.

که برای گروه های خاصی از کلمات و عبارات استفاده می کنیم.

They're only used by people in special or technical situations,

آنها فقط توسط افرادی در موقعیت های خاص یا فنی استفاده می شوند،

because they are the only people who really understand.

زیرا آنها تنها افرادی هستند که واقعا درک می کنند.

So, for example, 'glossing'?

بنابراین، به عنوان مثال، "براق"؟

Yes, 'glossing' basically means 'explaining'.

بله، «جلس» اساساً به معنای «توضیح دادن» است.

So really the only people who know what glossing means are people like you and me,

بنابراین واقعاً تنها افرادی که می دانند صمیمیت یعنی چه افرادی مانند من و شما هستند،

people who teach English over the radio.

افرادی که انگلیسی را از طریق رادیو تدریس می کنند.

So 'glossing' is an example of 'jargon'.

بنابراین «جلاب» نمونه‌ای از «ژانر» است.

Excellent! Now before we hear more about jargon,

عالی! حالا قبل از اینکه درباره اصطلاحات تخصصی بیشتر بشنویم،

I've got a question for you, William. Are you ready?

یک سوال از شما دارم، ویلیام. اماده ای؟

No, I'm not ready, but I am feeling brave.

نه، من آماده نیستم، اما احساس شجاعت می کنم.

That's what I like to hear.

این چیزی است که من دوست دارم بشنوم.

Which British Prime Minister became known as 'Jack the Jargon Killer',

کدام نخست وزیر بریتانیا به دلیل اینکه می خواست مقامات از استفاده از اصطلاحات تخصصی خودداری کنند به «جک قاتل صنف» معروف شد

because he wanted officials to stop using jargon?

؟

Was it a) Tony Blair, b) Winston Churchill, or c) Robert Peel?

الف) تونی بلر، ب) وینستون چرچیل، یا ج) رابرت پیل؟

I don't know the answer to that question,

من پاسخ این سوال را نمی دانم،

but I'm going to go for b) Winston Churchill,

اما می خواهم ب) وینستون چرچیل را انتخاب کنم،

because everybody knows that Winston Churchill loved the English language,

زیرا همه می دانند که وینستون چرچیل عاشق زبان انگلیسی بود

and he was a very great speaker, so maybe he didn't like jargon.

و او سخنور بسیار خوبی بود، بنابراین شاید دوست نداشت. اصطلاحات تخصصی

Good answer, but we'll find out at the end of the programme

پاسخ خوبی است، اما ما در پایان برنامه متوجه خواهیم شد

whether you're right or wrong.

که آیا شما درست می گویید یا نه.

OK, recently officials were asked to stop using all the jargon

خوب، اخیراً از مقامات خواسته شده است که استفاده از تمام اصطلاحاتی را

that was written on a list.

که در یک لیست نوشته شده است، متوقف کنند.

It contained 100 different words and expressions,

این شامل 100 کلمه و اصطلاح مختلف بود،

all jargon that people didn't understand

همه اصطلاحات واژگانی که مردم نمی فهمیدند

unless they worked with government officials, for example.

مگر اینکه مثلاً با مقامات دولتی کار کنند.

Now that sounds like a really interesting list.

حالا این لیست واقعا جالب به نظر می رسد.

I wonder whether I would understand any of the jargon on it?

نمی‌دانم آیا می‌توانم برخی از اصطلاحات مربوط به آن را بفهمم؟

You might, you'll have a chance to find out.

شما ممکن است، شما فرصتی برای پیدا کردن.

However, I need you to explain

با این حال، به شما نیاز دارم که

some of the language we'll come across in that report today, William.

برخی از زبانی را که امروز در آن گزارش با آن مواجه خواهیم شد، توضیح دهید، ویلیام.

First, what does 'flagged up' mean?

اول، "پرچم گذاری شده" به چه معناست؟

If you 'flag something up', you really want to draw attention to it,

اگر چیزی را «پرچم‌گذاری کنید»، واقعاً می‌خواهید توجه را به آن جلب کنید، می‌خواهید

you want people to notice it, so you 'flag it up' — it's a phrasal verb.

مردم متوجه آن شوند، بنابراین «آن را پرچم‌گذاری کنید» - این یک فعل عبارتی است.

And in England, what are 'councils'?

و در انگلستان، «شورا» چیست؟

'Councils' are a form of local government.

شوراها شکلی از حکومت محلی هستند.

So 'councillors' are local politicians who people vote for

بنابراین «شورای» سیاستمداران محلی هستند که مردم به آنها رأی می دهند

and elected councillors make decisions

و اعضای شورای منتخب

about things like new local buildings and roads.

در مورد مواردی مانند ساختمان ها و جاده های محلی جدید تصمیم می گیرند.

Lovely. Now, Paul Ross and Joanne Good from BBC London's Breakfast Show

دوست داشتني. اکنون، پل راس و جوآن گود از برنامه صبحانه بی‌بی‌سی لندن

looked at three pieces of jargon which they found on that list I mentioned.

به سه قطعه اصطلاحی که در فهرستی که ذکر کردم پیدا کردند، نگاه کردند.

But do they understand any of the jargon?

اما آیا آنها هیچ یک از اصطلاحات را می فهمند؟

Try to find out.

سعی کن بفهمی

What do these phrases mean to you?

این عبارات برای شما چه معنایی دارند؟

'Stakeholder engagement'?

"تعامل سهامداران"؟

No, me neither.

نه، من هم

'A multiagency approach'? Sort of.

"رویکرد چند سازمانی"؟ به نوعی

And 'a civic amenity site'?

و "یک سایت رفاهی مدنی"؟

The chances are not much, which is why they've all been flagged up

شانس زیاد نیست، به همین دلیل است که همه آنها

as some of the worst examples of jargon used by councils and public bodies.

به عنوان برخی از بدترین نمونه های اصطلاحی مورد استفاده توسط شوراها و نهادهای عمومی معرفی شده اند.

William, did they understand any of the jargon?

ویلیام، آیا آنها هیچ یک از اصطلاحات را فهمیدند؟

Er, no. Paul said 'sort of',

آره، نه پل گفت "نوعی"،

which means he had an idea what it meant, but he wasn't sure.

به این معنی که او ایده ای به معنای آن داشت، اما مطمئن نبود.

And what about you, William?

و تو چه خبر، ویلیام؟

Do you know what 'a civic amenity site' is, for example?

آیا می دانید برای مثال "سایت رفاهی مدنی" چیست؟

Not really, but I'm guessing it's a really useful place that's used by citizens.

واقعاً نه، اما حدس می‌زنم این مکان واقعاً مفیدی است که توسط شهروندان استفاده می‌شود.

Mm and when you put it like that, it sounds absolutely lovely,

مم، و وقتی آن را اینطور قرار می دهید، کاملاً دوست داشتنی به نظر می رسد،

but 'a civic amenity site' is jargon, so it's confusing,

اما "سایت رفاهی مدنی" اصطلاحی است، بنابراین گیج کننده است،

because it could be a wonderful community centre or a smelly rubbish tip.

زیرا می تواند یک مرکز اجتماعی فوق العاده یا یک زباله بدبو باشد.

BBC Learning English dot com.

BBC Learning English dot com.

But are there times when jargon is useful? What do you think, William?

اما آیا مواقعی وجود دارد که اصطلاحات تخصصی مفید باشد؟ نظرت چیه ویلیام؟

Yes, I think if you don't want other people to understand what you're saying,

بله، فکر می‌کنم اگر نمی‌خواهید دیگران بفهمند چه می‌گویید،

but then that's not very nice,

اما این خیلی خوب نیست،

because it could mean that they don't get really important information.

زیرا می‌تواند به این معنی باشد که آنها اطلاعات واقعاً مهمی را دریافت نمی‌کنند.

For example, people can't complain about the building of a new civic amenity site

به عنوان مثال، مردم نمی توانند از ساخت یک سایت رفاهی مدنی جدید شکایت کنند،

if they don't know whether it's a good or a bad thing.

اگر ندانند که این کار خوب است یا بد.

True. And that's why I don't like jargon.

درست است، واقعی. و به همین دلیل است که من از اصطلاحات تخصصی خوشم نمی آید.

But does Joanne agree with me?

اما آیا جوآن با من موافق است؟

In the end, we embrace it, don't we?

در نهایت ما آن را در آغوش می گیریم، اینطور نیست؟

I mean, jargon is the vernacular, isn't it?

منظورم این است که اصطلاحات لغت زبان محلی است، اینطور نیست؟

And I love being in the know.

و من دوست دارم آگاه باشم.

I mean, I've been loving this morning's calls,

منظورم این است که من عاشق تماس های امروز صبح شده ام،

because people introduce you into their shorthand for their workplace.

زیرا مردم شما را به مختصر محل کارشان معرفی می کنند.

So, Jo believes that after a while, most of us 'embrace' jargon,

بنابراین، جو معتقد است که پس از مدتی، اکثر ما از اصطلاحات اصطلاحی «آغوش می‌گیریم»، به

we get used it, we begin to like it and we even start using it.

آن عادت می‌کنیم، شروع به دوست داشتن آن می‌کنیم و حتی شروع به استفاده از آن می‌کنیم.

But does she actually like it?

اما آیا او واقعاً آن را دوست دارد؟

Yes, she does. She says that she loves jargon because it puts her 'in the know' —

بله، او انجام می دهد. او می‌گوید که عاشق واژه‌های صنفی است، زیرا او را «دانسته» می‌کند -

she feels part of a special group of people who understand and use it.

او احساس می‌کند بخشی از گروه خاصی از مردم است که آن را می‌فهمند و استفاده می‌کنند.

That's right and she even calls jargon 'the vernacular'.

درست است و او حتی اصطلاحات تخصصی را «زبان بومی» می نامد.

But what does she mean by that, William?

اما منظور او از آن چیست، ویلیام؟

'Vernacular': she means it's almost 'slang':

«به زبان عامیانه»: منظور او تقریباً «عامیانه» است:

very informal language that's only used by people who do a particular type of work.

زبان بسیار غیررسمی که فقط توسط افرادی استفاده می‌شود که نوع خاصی از کار را انجام می‌دهند.

OK, so now without using informal language, William,

خوب، پس اکنون بدون استفاده از زبان غیر رسمی، ویلیام، به

I need the answer to today's question.

پاسخ سوال امروز نیاز دارم.

Which British Prime Minister became known as 'Jack the Jargon Killer'

کدام نخست وزیر بریتانیا به دلیل تلاش برای جلوگیری از استفاده مقامات از اصطلاحات تخصصی به «جک قاتل صنف» معروف شد

because he tried to stop officials using jargon?

؟

I said maybe Winston Churchill.

گفتم شاید وینستون چرچیل.

And you were absolutely right!

و کاملا حق با شما بود!

— Yay! — Yes, he didn't like things like

- آره! - بله، او چیزهایی مانند

'the receipt of your communication is hereby acknowledged with thanks' —

"دریافت ارتباط شما با تشکر تایید می شود" -

which means?

یعنی؟

Thanks for your letter!

با تشکر از نامه شما!

Easier!

آسان تر!

But that's all we've got time for today.

اما این تمام چیزی است که امروز برای آن وقت داریم.

— Goodbye. — Goodbye.

- خداحافظ. - خداحافظ.

BBC Learning English dot com.

BBC Learning English dot com.