Harry and Meghan interview: BBC News Review

Hello and welcome to News Review from BBC Learning English.

سلام و به بررسی اخبار از BBC Learning English خوش آمدید.

I'm Neil. Joining me is Catherine – hello Catherine.

من نیل هستم. کاترین به من می‌پیوندد - سلام کاترین.

Hello Neil. Hello everybody.

سلام نیل. سلام به همه.

Now, today's story is about an interview given on American television

اکنون، داستان امروز درباره مصاحبه‌ای است که

by Prince Harry and Meghan Markle.

شاهزاده هری و مگان مارکل در تلویزیون آمریکایی انجام داده‌اند.

The interview contains some potentially very damaging claims

این مصاحبه حاوی برخی ادعاهای بالقوه بسیار مضر

for the British Royal Family.

برای خانواده سلطنتی بریتانیا است.

If you want to test yourself on any of the vocabulary you hear today,

اگر می‌خواهید خودتان را روی هر یک از واژگانی که امروز می‌شنوید آزمایش کنید،

you can do a quiz on our website at bbclearningenglish.com.

می‌توانید در وب‌سایت ما در bbclearningenglish.com یک مسابقه امتحانی انجام دهید.

But now, let's find out some more about our story

اما اکنون، بیایید از این بولتن خبری بی بی سی در مورد داستان خود اطلاعات بیشتری کسب کنیم

from this BBC News bulletin:

:

Yes. So, the Duke and Duchess of Sussex – that's Prince Harry and Meghan Markle –

بله. بنابراین، دوک و دوشس ساسکس - که شاهزاده هری و مگان مارکل هستند -

have given an interview on American television

در تلویزیون آمریکایی

about the reasons they gave up their roles in the British Royal Family.

در مورد دلایلی که نقش خود را در خانواده سلطنتی بریتانیا کنار گذاشتند، مصاحبه ای انجام داده اند.

Meghan in fact said she had been under so much pressure

مگان در واقع گفت که آنقدر تحت فشار

that she even considered suicide.

بوده که حتی به خودکشی فکر کرده است.

Prince Harry said his father is no longer taking his phone calls.

شاهزاده هری گفت که پدرش دیگر تماس های تلفنی او را نمی پذیرد.

He added that they both felt they weren't given enough support

او افزود که هر دو احساس می‌کردند

by the British Royal Family. Meghan also added

خانواده سلطنتی بریتانیا از آنها حمایت کافی نمی‌کرد. مگان همچنین اضافه کرد

that somebody in the Royal Family, and they haven't named this person,

که فردی در خانواده سلطنتی، که نامی از این فرد نبرده است،

expressed concerns about the skin colour of her unborn first child.

درباره رنگ پوست اولین فرزندش ابراز نگرانی کرده است.

OK. Well, you've been looking at this story, Catherine.

خوب. خب، کاترین، شما به این داستان نگاه کرده‌اید.

You've picked out three really interesting expressions and words.

شما سه عبارت و کلمه واقعاً جالب را انتخاب کرده‌اید.

What have you got?

چی داری؟

We have: 'lays bare', 'bombshell' and 'salvo'.

ما داریم: «لخت می‌گذارد»، «بمبشل» و «سالوو».

'Lays bare', 'bombshell' and 'salvo'.

"لخت می گذارد"، "بمب" و "سالوو".

So, let's have a look at your first headline please.

بنابراین، لطفاً به اولین تیتر شما نگاهی بیندازیم.

Yes, we're starting in Canada with CP24 – the headline:

بله، ما در کانادا با CP24 شروع می‌کنیم - تیتر:

'Lays bare' – reveals something previously not known.

«لرزیده می‌شود» - چیزی را نشان می‌دهد که قبلاً ناشناخته بود.

Yes. Now, this is a verb phrase. It's made of two words:

آره. اکنون، این یک عبارت فعل است. این از دو کلمه ساخته شده است:

'lays' – L-A-Y-S – and 'bare' – B-A-R-E.

'lays' - L-A-Y-S - و 'bare' - B-A-R-E.

So, you can 'lay bare something' or you can 'lay something bare'

بنابراین، می‌توانید «چیزی را آشکار کنید» یا می‌توانید «چیزی را برهنه کنید»

and it means to reveal something that was previously unknown

و این به معنای آشکار کردن چیزی است که قبلاً ناشناخته

or hidden or possibly partially hidden.

یا پنهان یا احتمالاً تا حدی پنهان بوده است.

If you 'lay something bare' you show everything about it.

اگر چیزی را آشکار کنید، همه چیز را در مورد آن نشان می‌دهید.

Everything is available for view or scrutiny

همه چیز برای مشاهده یا بررسی در دسترس است

and nothing is hidden or secret.

و هیچ چیز پنهان یا مخفی نیست.

Yeah, it's actually quite clear from the two parts of this verb phrase:

بله، در واقع از دو بخش این عبارت فعل کاملاً واضح است:

'lay' means to put something in a place, often visible place,

«لایه کردن» به معنای قرار دادن چیزی در مکانی، اغلب قابل مشاهده است،

and 'bare' – 'bare' is another word for naked – so, exposed.

و «لخت» - «لخت» کلمه دیگری برای برهنه - بنابراین، در معرض دید است.

Yes, exactly. 'Expose' is a very, very good synonym for 'lay bare'.

بله دقیقا. "نمایش" مترادف بسیار، بسیار خوبی برای "لخت بودن" است.

And this is an expression which is very useful, isn't it?

و این عبارتی است که بسیار مفید است، اینطور نیست؟

It's neither formal nor informal.

نه رسمی است و نه غیر رسمی.

Yeah, you can use it really for most situations.

بله، شما واقعاً می توانید از آن برای اکثر موقعیت ها استفاده کنید.

If you 'lay something bare', you just let the truth be known about it.

اگر «چیزی را آشکار کنید»، فقط اجازه می‌دهید حقیقت در مورد آن معلوم شود.

Yeah. So, for example, you could 'lay bare' the truth

آره بنابراین، برای مثال، می‌توانید حقیقت را

about a relationship that's not going very well on a personal level,

درباره رابطه‌ای که در سطح شخصی خوب پیش نمی‌رود، آشکار کنید،

but you could also say, for example:

اما می‌توانید برای مثال بگویید:

'The data about coronavirus laid bare the need to have a national lockdown.'

«داده‌های مربوط به کروناویروس نیاز به یک قرنطینه ملی را آشکار کرد. '

Good example, yeah.

مثال خوب، آره

So, it can be used there, sort of, for the personal

بنابراین، می‌توان آن را در آنجا، به نوعی، برای مسائل شخصی

and also for more, kind of, important matters.

و همچنین برای موارد مهم‌تر، استفاده کرد.

Most definitely. It's a very versatile expression.

قطعا. این یک بیان بسیار همه کاره است.

Let's get a summary:

بیایید خلاصه ای را به دست آوریم:

We've just been looking at the expression 'lay bare'.

ما به تازگی به عبارت "لخت دراز کشیدن" نگاه کرده ایم.

It contains that word 'lay', which is often confused with 'lie' –

این کلمه حاوی کلمه "lay" است که اغلب با "دروغ" اشتباه گرفته می شود -

but no need for further confusion, is there Catherine?

اما نیازی به سردرگمی بیشتر نیست، آیا کاترین وجود دارد؟

There is no need for that confusion. If you have any,

نیازی به آن سردرگمی نیست. اگر چیزی دارید،

we can clear it up in just one minute when Sian will tell you

می‌توانیم آن را در عرض یک دقیقه روشن کنیم، زمانی که سیان

about the difference between the English words 'lay' and 'lie'.

در مورد تفاوت بین کلمات انگلیسی «lay» و «lie» به شما بگوید.

To watch that, just click the link.

برای تماشای آن، فقط روی لینک کلیک کنید.

OK. Let's have a look at your next headline please.

خوب. لطفاً به تیتر بعدی شما نگاهی بیندازیم.

And we're now with Sky News, here in the UK – the headline:

و ما اکنون با اسکای نیوز هستیم، اینجا در بریتانیا - عنوان:

'Bombshell' – describes a shocking event or piece of news.

"Bombshell" - یک رویداد یا یک خبر تکان دهنده را توصیف می کند.

Yes. It's all one word: B-O-M-B-S-H-E-L-L – 'bombshell'.

آره. همه یک کلمه است: B-O-M-B-S-H-E-L-L - «بمب».

It's a military term. Neil, you know what a 'bomb' is, don't you?

این یک اصطلاح نظامی است. نیل، می‌دانی «بمب» چیست، نه؟

Yes. A 'bomb' is a device that explodes in order to destroy things

آره. «بمب» وسیله‌ای است که برای از بین بردن چیزهایی

like buildings or military hardware – those type of things.

مانند ساختمان‌ها یا سخت‌افزار نظامی - از این نوع چیزها - منفجر می‌شود.

Yes. And a 'bombshell' – excuse me – is the casing around the bomb.

آره. و یک "بمب" - ببخشید - محفظه اطراف بمب است.

So, 'bomb' or 'bombshell'. And yes, a 'bombshell' will destroy everything:

بنابراین، "بمب" یا "بمب". و بله، یک «بمب» همه چیز را نابود خواهد کرد:

it's a shocking, life-changing, momentous event.

این یک رویداد تکان دهنده، تغییر دهنده زندگی و مهم است.

Nothing will be the same after a 'bombshell'

هیچ چیز بعد از یک «بمب» مثل قبل نخواهد بود

and that's the idea behind the word in this context.

و این ایده پشت کلمه در این زمینه است.

A 'bombshell interview' is something that really shocks:

«مصاحبه بمب‌افکن» چیزی است که واقعاً شوکه‌کننده است:

potentially very damaging, devastating even.

بالقوه بسیار مضر و حتی ویران‌کننده.

So, 'bombshell' is something really, really serious.

بنابراین، «بمب» چیزی واقعاً جدی است.

And we're talking about figurative damage here; we're not saying

و ما در اینجا در مورد آسیب تصویری صحبت می کنیم. ما نمی گوییم

that Harry and Meghan actually used a weapon of any kind.

که هری و مگان در واقع از هر نوع سلاحی استفاده کرده اند.

No, no, no. Not unless you count words as a weapon.

نه نه نه. نه مگر اینکه کلمات را به عنوان یک سلاح به حساب بیاورید.

Yeah, there's no actual weaponry involved here.

بله، هیچ سلاح واقعی در اینجا وجود ندارد.

Yeah. In this example, 'bombshell' is an adjective, so we're talking about

آره در این مثال، "bombshell" یک صفت است، بنابراین ما در مورد

a 'bombshell interview' – we can say a 'bombshell moment'.

یک "مصاحبه بمب" صحبت می کنیم - می توانیم بگوییم "لحظه بمب".

But it's also often used as a noun and with the expression 'to drop a bombshell'.

اما اغلب به‌عنوان اسم و با عبارت «پرت کردن بمب» نیز استفاده می‌شود.

Yes – 'to drop a bombshell'.

بله - "برای انداختن یک بمب".

If you 'drop a bombshell', you give very important, unexpected news.

اگر یک بمب پرتاب کنید، اخبار بسیار مهم و غیرمنتظره ای می دهید.

So, your news – if you 'drop a bombshell', you're giving shocking

بنابراین، اخبار شما – اگر یک بمب بیاندازید،

and surprising news at the same time. So, for example,

همزمان خبرهای تکان دهنده و غافلگیرکننده ای ارائه می دهید. بنابراین، برای مثال،

if your family have always expected you maybe to go to university.

اگر خانواده‌تان همیشه از شما انتظار داشتند که به دانشگاه بروید.

You've always said you're going to go to university

شما همیشه گفته‌اید که می‌خواهید به دانشگاه بروید

and then, the day before you're supposed to go to university,

و بعد، یک روز قبل از رفتن به دانشگاه

you say, 'Actually, I'm not going.'

، می‌گویید: "در واقع، من نمی‌روم."

That would be... you would be 'dropping a bombshell'

این می‌شود... شما «یک

or you'd be giving some 'bombshell news'.

بمب می‌ریزید» یا «خبر بمب» می‌دهید.

Yeah and the degree to which this news is shocking is of course relative.

بله و میزان تکان دهنده بودن این خبر البته نسبی است.

You know, it might be very important to an individual,

می دانید، ممکن است برای یک فرد بسیار مهم باشد،

but not important on an international scale.

اما در مقیاس بین المللی مهم نباشد.

Yes, of course. Yeah, you don't have to be leaving a royal family

بله حتما. بله، شما مجبور نیستید خانواده سلطنتی را ترک کنید

to 'drop a bombshell' – it's literally what's important to you

تا "یک بمب پرتاب کنید" - این به معنای واقعی کلمه برای

and the person that you're giving this news to.

شما و شخصی که این خبر را به او می دهید مهم است.

OK. Well, let's get a summary:

خوب. خوب، بیایید یک خلاصه کنیم:

If you like stories about Meghan and Harry,

اگر داستان‌هایی درباره مگان و هری دوست دارید،

we can go back to happier times, can't we Catherine?

می‌توانیم به زمان‌های شادتر برگردیم، نمی‌توانیم کاترین؟

We can. We covered the royal wedding and to find out

ما میتوانیم. ما عروسی سلطنتی را پوشش دادیم و برای پیدا

the words we used on those days, just click the link.

کردن کلماتی که در آن روزها استفاده می‌کردیم، فقط روی پیوند کلیک کنید.

Now, for your next headline please.

حالا برای تیتر بعدی لطفا.

Yes, we are now going to the Telegraph – here is the headline:

بله، ما اکنون به تلگراف می‌رویم - این تیتر است:

'Salvo' – sudden multiple releases.

"Salvo" - انتشار چندگانه ناگهانی.

Yes. Now, this is another military term.

آره. حالا این یک اصطلاح نظامی دیگر است.

It's spelt S-A-L-V-O. It is a noun and often used with the verb 'to fire'.

S-A-L-V-O نوشته شده است. این یک اسم است و اغلب با فعل «آتش کردن» استفاده می‌شود.

If you 'fire a salvo', in military terms that means

اگر «یک گلوله شلیک کنید»، از نظر نظامی، به معنای شلیک

a lot of weapons fire at one target at the same time.

تعداد زیادی سلاح به سمت یک هدف در همان زمان است.

So, several guns all firing at the same thing together – that's called a 'salvo'.

بنابراین، چندین اسلحه همه با هم به یک چیز شلیک می‌کنند - که به آن «سالوو» می‌گویند.

Now, back to the interview –

حالا، به مصاحبه برگردیم -

there were lots of different things that Harry and Meghan said:

چیزهای مختلفی وجود داشت که هری و مگان گفتند:

they said that Meghan had considered committing suicide,

آنها گفتند که مگان به فکر خودکشی افتاده است،

they said that somebody was expressing concerns

آنها می‌گویند که کسی

about the skin colour of their unborn child,

درباره رنگ پوست فرزند متولد نشده‌شان ابراز نگرانی می‌کند،

Harry said his father was no longer taking his calls

هری گفت پدرش نه طولانی تر شدن تماس های او

and many other things.

و بسیاری چیزهای دیگر.

So, this is not just one accusation or allegation;

بنابراین، این فقط یک اتهام یا ادعا نیست.

there were lots and lots of things they said about the Royal Family.

چیزهای زیادی درباره خانواده سلطنتی گفتند.

So, that's why we're using the term 'salvo':

بنابراین، به همین دلیل است که ما از اصطلاح "سالوو"

it means lots of damaging attacks all together.

استفاده می کنیم: این به معنای حملات مخرب زیاد در کنار هم است.

Yeah. It's not always used in a negative context though.

آره اگرچه همیشه در زمینه منفی استفاده نمی شود.

For example, there could be an 'opening salvo' of a speech,

به عنوان مثال، می‌تواند یک «زنگ افتتاحیه» یک سخنرانی وجود داشته باشد،

meaning that the opening few sentences were very attention-grabbing.

به این معنی که چند جمله ابتدایی بسیار جلب توجه می‌کنند.

Yes. I mean, that's the idea of 'salvo' in that sense:

آره. منظورم این است که ایده «سالوو» به این معناست

it's about the impact – making a great impact

: در مورد تأثیر است – ایجاد تأثیر بزرگ

by making several interesting, noteworthy remarks

با بیان چندین نکته یا نظر جالب و قابل توجه

or comments in the beginning of a speech.

در ابتدای یک سخنرانی.

So, that's the idea of multiple things that have an impact.

بنابراین، این ایده چند چیز است که تأثیر دارند.

Yeah. With the... another set expression there: an 'opening salvo'.

آره با... یک مجموعه دیگر عبارت وجود دارد: یک «نفوذ باز».

And we can also talk about a 'salvo of laughter', if we want to be really positive,

و همچنین اگر بخواهیم واقعاً مثبت باشیم، می‌توانیم در مورد یک خنده صحبت کنیم،

which means a sudden outburst of lots and lots of laughter.

که به معنای طغیان ناگهانی خنده‌های زیاد و زیاد است.

Yes – from lots of different people, yeah.

بله - از افراد مختلف، بله.

OK. Let's get a summary:

خوب. بیایید خلاصه ای را به دست آوریم:

Time now then for a recap of our vocabulary please, Catherine.

اکنون وقت آن است که فرهنگ لغات خود را خلاصه کنیم، کاترین.

Yes we had 'lays bare' – reveals something previously not known.

بله، «لایه‌ها» را داشتیم - چیزی را نشان می‌دهد که قبلاً ناشناخته بود.

'Bombshell' – describes a shocking event or piece of news.

"Bombshell" - یک رویداد یا یک خبر تکان دهنده را توصیف می کند.

And 'salvo' – sudden multiple releases.

و "Salvo" - انتشار چندگانه ناگهانی.

If you want to test yourself on the vocabulary,

اگر می‌خواهید خود را در مورد واژگان آزمایش کنید

check out the quiz on our website: bbclearningenglish.com.

، امتحان را در وب‌سایت ما بررسی کنید: bbclearningenglish.com.

And also have a look for us on social media.

و همچنین ما را در شبکه های اجتماعی جستجو کنید.

We are all over the place, aren't we?

ما همه جا هستیم، نه؟

We are everywhere on social media.

ما همه جا در شبکه های اجتماعی هستیم.

Take it easy, take care and see you next week. Goodbye.

راحت باشید، مراقب باشید و هفته آینده شما را ببینیم. خداحافظ.

Bye.

خدا حافظ.