Third of adults inactive: BBC Learning English from the News

From BBC Learning English,

از BBC Learning English،

this is Learning English from the News, our podcast

این آموزش زبان انگلیسی از اخبار، پادکست ما

about the news headlines. Today,

درباره سرفصل های اخبار است. امروزه

a big health warning for 1.8 billion people around the world

یک هشدار بزرگ برای سلامتی برای 1.8 میلیارد نفر در سراسر جهان

who don't do enough exercise.

که به اندازه کافی ورزش نمی کنند.

Hello, I'm Neil.

سلام من نیل هستم

And I'm Georgie.

و من جورجی هستم.

In this programme, we look at one big news story

در این برنامه، ما به یک خبر بزرگ

and the vocabulary in the headlines that will help you understand it.

و واژگان در سرفصل‌ها نگاه می‌کنیم که به شما در درک آن کمک می‌کند.

You can find all the vocabulary and headlines from this episode,

شما می توانید تمام واژگان و سرفصل های این قسمت

as well as a worksheet, on our website:

و همچنین یک کاربرگ را در وب سایت ما بیابید:

BBCLearningEnglish.com.

BBCLearningEnglish.com.

So, Georgie, let's talk a little bit more about today's story.

بنابراین، جورجی، اجازه دهید کمی بیشتر در مورد داستان امروز صحبت کنیم.

A World Health Organisation study, that's WHO,

یک مطالعه سازمان بهداشت جهانی، یعنی WHO، نشان داده است

has found that around 1.8 billion people in the world are inactive –

که حدود 1.8 میلیارد نفر در جهان غیرفعال هستند -

that means they do not move around enough.

این بدان معناست که آنها به اندازه کافی جابجا نمی شوند.

Yes. So, according to the WHO,

آره. بنابراین، طبق گفته سازمان جهانی بهداشت،

adults need to spend at least 150 minutes a week doing moderate activity,

بزرگسالان باید حداقل 150 دقیقه در هفته را به انجام فعالیت های متوسط

or 75 minutes a week doing vigorous,

یا 75 دقیقه در هفته به انجام فعالیت های شدید اختصاص دهند،

that means energetic, activity to stay healthy.

که به معنای فعالیت پر انرژی و برای سالم ماندن است.

The results are part of a worldwide study and

نتایج بخشی از یک مطالعه جهانی است و

show that more people are inactive globally than the last study in 2010.

نشان می‌دهد که افراد بیشتری نسبت به آخرین مطالعه در سال 2010 در سطح جهانی غیرفعال هستند.

So our first headline describes the results of the report.

بنابراین عنوان اول ما نتایج این گزارش را توصیف می‌کند.

It is from Medical Express:

این از مدیکال اکسپرس است:

'Wake up call': third of adults not doing enough physical activity.

"بیدار شدن از خواب": یک سوم بزرگسالان فعالیت بدنی کافی انجام نمی دهند.

OK. Let's hear that again.

خوب. بیایید دوباره آن را بشنویم.

'Wake up call':

«صدای بیدار شدن»:

third of adults not doing enough physical activity.

یک سوم بزرگسالان فعالیت بدنی کافی انجام نمی دهند.

And that's from Medical Express.

و این از Medical Express است.

We're going to start by looking at the expression right at the beginning

ما قصد داریم با نگاه کردن به عبارت درست در ابتدای

of that headline, 'wake-up call'.

آن تیتر، "بیدار شدن از خواب" شروع کنیم.

Yes. And we know 'wake up'

آره. و ما "بیدار شو" را

as a phrasal verb – it means to stop sleeping.

به عنوان یک فعل عبارتی می دانیم - به معنای متوقف کردن خواب است.

So, you're in bed, you're sleeping, and in the morning we wake up.

بنابراین، شما در رختخواب هستید، می خوابید و صبح ما از خواب بیدار می شویم.

But, Neil, what about 'wake-up call' as a noun?

اما، نیل، در مورد "بیدار شدن از خواب" به عنوان یک اسم چطور؟

Well, yes. Let's think of a wake-up call like an alarm.

خب بله. بیایید به زنگ بیداری مانند زنگ هشدار فکر کنیم.

So, it's something which forces you to stop sleeping. Literally,

بنابراین، این چیزی است که شما را مجبور به توقف خواب می کند. به معنای واقعی کلمه،

you can get a wake-up call in a hotel where you ask them to call you

شما می توانید در هتلی زنگ بیدارباش دریافت کنید که در آن از آنها بخواهید

at a certain time in the morning to wake you up.

صبح در ساعت خاصی با شما تماس بگیرند تا شما را بیدار کنند.

Yes, but in the headline, 'wake-up call' is more metaphorical,

بله، اما در تیتر، "تنگ بیدارباش" بیشتر استعاری است،

so we're not talking about the literal sense like a hotel wake-up call.

بنابراین ما در مورد معنای تحت اللفظی آن مانند زنگ بیدارباش هتل صحبت نمی کنیم. طبق این مطالعه WHO،

It's like a warning or reminder that we need to wake up

این مانند یک هشدار یا یادآوری است که باید از خواب بیدار شویم

and do something about this problem, according to this WHO study.

و کاری برای این مشکل انجام دهیم .

So, Neil, in what situations can we use it?

بنابراین، نیل، در چه شرایطی می توانیم از آن استفاده کنیم؟

Well, it's used a lot in situations where we suddenly get information

خوب، در موقعیت‌هایی که ناگهان اطلاعاتی به دست می‌آوریم

which reveals a serious problem and suggests that we need to change.

که مشکلی جدی را آشکار می‌کند و نشان می‌دهد که ما نیاز به تغییر داریم، بسیار استفاده می‌شود.

So, for example, it was my dad's birthday recently

به عنوان مثال، اخیراً تولد پدرم بود

and I wanted to buy him a nice present,

و من می خواستم برای او یک هدیه خوب بخرم،

but I realised I'd spent all of my money,

اما متوجه شدم که تمام پولم را خرج کرده ام،

so I couldn't really afford to buy him what I wanted to,

بنابراین واقعاً نمی توانم چیزی را که می خواهم برای او بخرم.

and that was a wake-up call for me to organise my finances better.

زنگ خطری برای من بود تا امور مالی خود را بهتر سازماندهی کنم.

That was: wake-up call –

این عبارت بود: زنگ بیدارباش -

a piece of information which gives a strong warning about a problem.

بخشی از اطلاعات که یک هشدار قوی در مورد یک مشکل می دهد.

For example, This practice exam was a real wake-up call.

برای مثال، این امتحان تمرینی یک زنگ بیدارباش واقعی بود.

I really need to study more if I'm going to pass the real one.

من واقعاً باید بیشتر مطالعه کنم اگر بخواهم واقعی را پاس کنم. این پادکست ما درباره عناوین اخبار،

This is Learning English from the News, our podcast about the news headlines.

یادگیری زبان انگلیسی از اخبار است .

Today we're talking about a WHO

امروز ما در مورد گزارش WHO صحبت می کنیم

report which says 1.8 billion people across the world are inactive.

که می گوید 1.8 میلیارد نفر در سراسر جهان غیرفعال هستند.

So, as we've heard, the results of the study show that more people

بنابراین، همانطور که شنیده ایم، نتایج این مطالعه نشان می دهد که افراد بیشتری

in the world are not doing enough exercise or moving around enough.

در جهان به اندازه کافی ورزش نمی کنند یا به اندازه کافی حرکت نمی کنند.

So, what's the problem?

خب، مشکل چیست؟

Well, the reason the WHO

خوب، دلیل

are concerned about this is because scientists have linked inactivity

نگرانی WHO در این مورد این است که دانشمندان بی تحرکی را

to lots of serious health problems.

با بسیاری از مشکلات جدی سلامت مرتبط می دانند.

Yes. For example, inactivity is thought to increase the risk of strokes,

آره. به عنوان مثال تصور می شود که عدم تحرک خطر سکته مغزی،

heart attacks, diabetes and some cancers.

حملات قلبی، دیابت و برخی سرطان ها را افزایش می دهد.

And we actually have a headline here which talks about these risks.

و ما در اینجا یک عنوان داریم که در مورد این خطرات صحبت می کند.

It's from The Sun, and it says: Laziness is 'silent threat' putting 1.8 billion

این از سان است و می گوید: سازمان جهانی بهداشت هشدار می دهد: تنبلی یک تهدید خاموش است که 1.8 میلیارد نفر را در معرض

at risk of heart attacks, cancer and dementia,

خطر حملات قلبی، سرطان و زوال عقل قرار می دهد

WHO warns.

.

So, let's repeat that headline: Laziness is 'silent threat' putting 1.8 billion

بنابراین، بیایید این عنوان را تکرار کنیم: سازمان جهانی بهداشت هشدار می دهد که تنبلی یک تهدید خاموش است که 1.8 میلیارد نفر را

at risk of heart attacks, cancer and dementia, WHO warns.

در معرض خطر حملات قلبی، سرطان و زوال عقل قرار می دهد.

That's from The Sun.

این از سان است.

So, that headline starts with the word laziness,

بنابراین، این عنوان با کلمه تنبلی شروع می شود

which the writer has used to describe people who don't do enough activity.

که نویسنده برای توصیف افرادی که فعالیت کافی انجام نمی دهند استفاده کرده است.

Of course, it's more complicated than that.

البته پیچیده تر از این حرف هاست.

There are some people who can't do things, not because they're lazy,

برخی از افراد هستند که نمی توانند کارها را انجام دهند، نه به این دلیل که تنبل هستند،

because they're not able to move.

زیرا قادر به حرکت نیستند.

Yes, and we are interested in this expression, 'silent threat',

بله، و ما به این عبارت، «تهدید خاموش» علاقه مندیم، که

which is how the WHO described high levels of inactivity.

سازمان جهانی بهداشت سطوح بالای عدم فعالیت را توصیف کرد.

Um, Neil, how can a threat be silent?

ام، نیل، چگونه یک تهدید می تواند ساکت باشد؟

Well, we use this phrase to talk about threats or dangers

خوب، ما از این عبارت برای صحبت در مورد تهدیدها یا خطراتی استفاده می کنیم

which people don't know about or they can't see.

که مردم از آنها اطلاعی ندارند یا نمی توانند ببینند.

Yes, in this story, 'silent threat' is used to show that people don't realise

بله، در این داستان از «تهدید خاموش» استفاده می‌شود تا نشان دهد مردم متوجه نمی‌شوند

that inactivity increases their risk of lots of diseases.

که عدم تحرک خطر ابتلا به بسیاری از بیماری‌ها را افزایش می‌دهد.

And Georgie, we hear also a related expression, 'silent killer', 'silent killer',

و جورجی، ما همچنین یک عبارت مرتبط را می شنویم ، "قاتل خاموش"، "قاتل خاموش"،

to talk about a serious disease which has no obvious symptoms.

برای صحبت در مورد یک بیماری جدی که هیچ علائم آشکاری ندارد.

Yeah, it's quite a dramatic term,

بله، این یک اصطلاح کاملاً نمایشی است که

often used to draw attention to something dangerous,

اغلب برای جلب توجه به چیزی خطرناک استفاده می شود،

as with 'silent threat' in this headline.

مانند «تهدید خاموش» در این عنوان.

Yes, and a good example, I think, of a silent killer is high blood pressure,

بله، و فکر می‌کنم یک مثال خوب از یک قاتل خاموش فشار خون بالا است،

because lots of people have it

زیرا بسیاری از مردم آن را دارند

and they don't realise that it can be really bad for you.

و نمی‌دانند که می‌تواند واقعاً برای شما بد باشد.

We've had: silent threat – a danger people don't know about or can't see.

ما داشتیم: تهدید خاموش – خطری که مردم درباره آن نمی‌دانند یا نمی‌توانند ببینند.

For example, This email system is a silent threat to the company.

به عنوان مثال، این سیستم ایمیل یک تهدید خاموش برای شرکت است.

It could be hacked really easily.

خیلی راحت میشه هک کرد

This is Learning English from the News from BBC Learning English.

این آموزش زبان انگلیسی از اخبار بی بی سی آموزش زبان انگلیسی است.

We're talking about a report showing a third of the world's adults

ما در مورد گزارشی صحبت می کنیم که نشان می دهد یک سوم بزرگسالان جهان

are inactive. Yes.

غیرفعال هستند. آره.

And beyond the headline number that 1.8 billion people globally are inactive,

و فراتر از این رقم که 1.8 میلیارد نفر در سراسر جهان غیرفعال هستند،

the results show what the situation is in different countries around the world.

نتایج نشان می دهد که وضعیت در کشورهای مختلف در سراسر جهان چگونه است.

Yes. And the highest levels of inactivity were found in South Asia

آره. و بالاترین سطح عدم تحرک در جنوب آسیا

and a region called high-income Asia Pacific countries,

و منطقه ای به نام کشورهای پردرآمد آسیا اقیانوسیه،

for example, Japan and Singapore and South Korea.

به عنوان مثال، ژاپن و سنگاپور و کره جنوبی مشاهده شد.

And the results also showed that more women were inactive than men.

و همچنین نتایج نشان داد که زنان بیشتر از مردان غیر فعال بودند.

Let's have another headline. This one from The Telegraph:

بیایید یک تیتر دیگر داشته باشیم. این یکی از تلگراف:

Britons are inactive –

بریتانیایی ها غیرفعال هستند -

but WHO figures reveal they have leapfrogged one rival.

اما ارقام WHO نشان می دهد که آنها از یک رقیب پیشی گرفته اند.

Let's hear that again.

بیایید دوباره آن را بشنویم.

So this one's from The Telegraph.

بنابراین این یکی از تلگراف است.

Britons are inactive –

بریتانیایی ها غیرفعال هستند -

but WHO figures reveal they have leapfrogged one rival.

اما ارقام WHO نشان می دهد که آنها از یک رقیب جهش کرده اند.

OK. So, this headline is looking in detail

خوب. بنابراین، این تیتر با جزئیات

at how different countries performed in the survey, particularly Britain.

به نحوه عملکرد کشورهای مختلف به ویژه بریتانیا در این نظرسنجی می پردازد.

And it mentions a rival, Georgie.

و از رقیبی به نام جورجی یاد می کند.

Any ideas who that rival could be?

هیچ ایده ای دارید که آن رقیب چه کسی می تواند باشد؟

I'm thinking European.

من اروپایی فکر میکنم

I'll guess France.

من فرانسه را حدس می زنم.

Well, we'll find out later.

خب بعدا متوجه میشیم

OK, but we're looking at this word 'leapfrogged',

خوب، اما ما به این کلمه "جهشی" نگاه می کنیم،

which is quite a funny word.

که یک کلمه کاملا خنده دار است.

What have frogs got to do with anything, Neil?

قورباغه ها چه ربطی به چیزی دارند نیل؟

Well, it's not really about frogs.

خب، این واقعاً در مورد قورباغه ها نیست.

It's about a children's game,

این بازی در مورد یک بازی کودکانه است

and you probably know this game,

و شما احتمالاً این بازی را می شناسید

and it probably has a different name in your country.

و احتمالاً در کشور شما نام دیگری دارد.

But, Georgie, you know that game when somebody bends down and

اما، جورجی، شما آن بازی را می شناسید که وقتی کسی خم می شود و

another person jumps over their back?

شخص دیگری از پشت او می پرد؟

That, as a verb, is to 'leapfrog'.

این، به عنوان یک فعل، «جهش کردن» است.

Oh, yes. Actually, I remember playing that game at school,

آه بله. در واقع، یادم می آید که آن بازی را در مدرسه انجام می دادم،

but this headline isn't literally about the game, is it?

اما این تیتر به معنای واقعی کلمه در مورد بازی نیست، درست است؟

No, we're talking about 'leapfrogging' metaphorically.

نه، ما به صورت استعاری درباره «جهش» صحبت می کنیم.

So, in the headline, if Britain leapfrog their rival,

بنابراین، در تیتر، اگر بریتانیا از رقیب خود جهش کند، به

it means they jump over the top of them and ahead of them in the results.

این معنی است که آنها از بالای آنها و در نتایج پیشی گرفته اند.

So, basically, last time Britain did worse than their rival,

بنابراین، اساساً دفعه قبل بریتانیا بدتر از رقیب خود عمل کرد،

so they were more inactive than their rival.

بنابراین آنها نسبت به رقیب خود غیرفعال تر بودند.

This time they did better,

این بار آنها بهتر عمل کردند،

so they were less inactive –

بنابراین کمتر غیرفعال بودند -

they've leapfrogged them.

آنها از آنها جهش کردند.

So Neil, who is this rival?

پس نیل، این رقیب کیست؟ در

It's actually Australia.

واقع استرالیا است.

Britain and Australia have a friendly rivalry,

بریتانیا و استرالیا رقابت دوستانه ای دارند

and this is really a kind of fun article.

و این واقعاً یک نوع مقاله سرگرم کننده است.

It's not really a competition between countries, but

این واقعا رقابت بین کشورها نیست، اما

the writers are pointing out something interesting from these results.

نویسندگان به نکته جالبی از این نتایج اشاره می کنند.

OK. So back to 'leapfrog'.

خوب. بنابراین به "جهش جهشی" برگردیم.

We can use this in sports or other competitive situations

ما می‌توانیم از این در ورزش یا موقعیت‌های رقابتی دیگر

to describe that specific situation of jumping ahead of someone.

برای توصیف موقعیت خاص پریدن جلوتر از کسی استفاده کنیم.

We had: leapfrog – jump ahead of somebody in a competition.

ما داشتیم: جهش - جلوتر از کسی در یک مسابقه پرش.

For example, My favourite football team

به عنوان مثال، تیم فوتبال مورد علاقه من

has been leapfrogged in the tournament by their rivals.

در مسابقات توسط رقبای خود شکست خورده است.

This is a nightmare!

این یک کابوس است!

That's it for this episode of Learning English from the News.

تمام این قسمت از آموزش زبان انگلیسی از اخبار.

We'll be back next week for another news story.

هفته آینده برای یک خبر دیگر برمی گردیم.

If you've enjoyed this programme, we explore lots of stories about health

اگر از این برنامه لذت برده اید، ما داستان های زیادی در مورد سلامتی

in 6 Minute English.

در زبان انگلیسی 6 دقیقه ای بررسی می کنیم.

You can listen on our website: BBCLearningEnglish.com

شما می توانید در وب سایت ما گوش دهید: BBCLearningEnglish.com

And don't forget to check out our social media channels.

و فراموش نکنید که کانال های رسانه های اجتماعی ما را بررسی کنید. به

Look for BBC Learning English.

دنبال یادگیری انگلیسی BBC باشید. فعلا خداحافظ. خدا

Bye for now. Bye.

حافظ.