Making male friends ⏲️ 6 Minute English

Hello. This is 6 minute English from BBC Learning English.

سلام. این 6 دقیقه انگلیسی از BBC Learning English است.

I'm Neil and I'm Beth.

من نیل هستم و بث هستم.

There's a famous English saying 'a friend in need is a friend indeed'.

یک ضرب المثل معروف انگلیسی وجود دارد که «دوست نیازمند واقعاً یک دوست است».

And it's true - everyone needs friends to share life's ups and downs.

و این درست است - همه به دوستان نیاز دارند تا فراز و نشیب های زندگی را به اشتراک بگذارند.

Do you have many friends, Neil?

آیا شما دوستان زیادی دارید، نیل؟

Yes, I have some close friends,

بله، من چند دوست صمیمی دارم،

but maybe not as many as I'd like.

اما شاید آنقدر که من می خواهم نباشد.

That's interesting because often it's women who have many friends

این جالب است زیرا اغلب این زنان هستند که دوستان زیادی دارند

while men find it harder to maintain strong friendships,

در حالی که مردان حفظ روابط دوستانه قوی را دشوارتر می کنند،

especially as they get older.

به خصوص با افزایش سن.

In fact, according to one recent survey

در واقع، طبق یک نظرسنجی اخیر،

only twenty seven percent of British men say they have

تنها بیست و هفت درصد از مردان بریتانیایی می گویند که

at least six close friends.

حداقل شش دوست صمیمی دارند.

So, is it true that men find it difficult to make friends?

بنابراین، آیا این درست است که مردان برای پیدا کردن دوست مشکل دارند؟

We'll be hearing from Max Dickens, author of a book

ما از مکس دیکنز، نویسنده کتابی

on male friendship called Billy No- Mates and as usual, we'll be learning

در مورد دوستی مردان به نام بیلی نو میتز خواهیم شنید و طبق معمول،

some useful new vocabulary as well.

واژگان مفید جدیدی را نیز یاد خواهیم گرفت.

But first, I have a question for you.

اما ابتدا یک سوال از شما دارم.

We know that close friends are important not just for having fun,

ما می دانیم که دوستان صمیمی نه تنها برای تفریح،

but for good mental health as well.

بلکه برای سلامت روان نیز مهم هستند.

So, according to research by Oxford University's Institute

بنابراین، طبق تحقیقات موسسه

of cognitive anthropology,

انسان شناسی شناختی دانشگاه آکسفورد،

how many close friends do we need for our mental wellbeing?

ما برای سلامت ذهنی خود به چند دوست صمیمی نیاز داریم؟

Is it a) five b) ten or c) twenty?

الف) پنج ب) ده یا ج) بیست؟

I'll say we need at least five close friends.

من می گویم حداقل به پنج دوست صمیمی نیاز داریم.

OK, Neil, I'll reveal the answer at the end of the programme.

خوب، نیل، پاسخ را در پایان برنامه فاش خواهم کرد.

Now, however many friends you have,

حالا، هر چقدر هم که دوستان زیادی داشته باشید،

It's a stereotype that women are better than men

این یک تصور کلیشه ای است که زنان

at making and keeping close friends.

در ایجاد و حفظ دوستان صمیمی بهتر از مردان هستند. در

Here's Claudia Hammond outlining the problem for BBC Radio four programme

اینجا کلودیا هاموند مشکل را برای برنامه چهار رادیوی بی‌بی‌سی

'All in the mind'.

«همه در ذهن» بیان می‌کند.

Now, when times are tough, friends are often the people who get us through,

اکنون، زمانی که شرایط سخت است، دوستان اغلب کسانی هستند که ما را از سر می گذرانند،

who are there to listen, to reassure, maybe to advise us,

کسانی هستند که برای شنیدن، اطمینان بخشی، شاید توصیه به ما هستند،

if that's what we want.

اگر این چیزی است که ما می خواهیم.

So, why do we sometimes find it hard to make friends or that the friends

بنابراین، چرا گاهی اوقات دوست‌یابی برای ما دشوار است یا به

we used to have seemed to have somehow drifted away.

نظر می‌رسد دوستانی که قبلاً داشتیم به نوعی دور شده‌اند.

Now, there is an idea that women are much better at maintaining their friendships

اکنون، این ایده وجود دارد که زنان در حفظ دوستی‌های خود بسیار بهتر هستند

and that men are more likely to hang out with whoever is around rather

و مردان به جای اینکه این روابط را تقویت کنند، بیشتر با کسانی که در اطراف هستند معاشرت می‌کنند

than to nurture those relationships

and we were wondering whether this was really true or is that

و ما از خود می‌پرسیدیم که آیا این واقعاً درست است یا این

just a stereotype?

فقط یک کلیشه است؟

Claudia uses the phrase,

کلودیا از عبارت

'times are tough' to describe a situation of trouble, unhappiness

"روزگار سخت است" برای توصیف یک موقعیت مشکل، ناراحتی

or financial difficulty.

یا مشکلات مالی استفاده می کند.

Friends help us get through these difficult periods of life.

دوستان به ما کمک می کنند تا از این دوران سخت زندگی عبور کنیم.

The phrasal verb, 'get through' has several meanings,

فعل عبارتی «گذر از» معانی مختلفی دارد،

but here it means managed to live through an unpleasant period of time.

اما در اینجا به معنای موفق شدن در یک دوره زمانی ناخوشایند است.

The problem may be that your friends have drifted away -

مشکل ممکن است این باشد که دوستان شما دور شده اند -

gradually moved further and further away until your connection

به تدریج دورتر و دورتر شده اند تا زمانی که ارتباط شما

with them has broken and it seems that's especially true for men.

با آنها قطع شده است و به نظر می رسد که این به ویژه برای مردان صادق است.

That's right. When author Max Dickens was getting married,

درست است. زمانی که مکس دیکنز نویسنده در حال ازدواج بود،

he realised he didn't have any close male friends

متوجه شد که هیچ دوست مذکر صمیمی ندارد که

he could ask to be his best man -

بتواند از او بخواهد بهترین مرد او باشد -

the person who helps the groom at a wedding.

کسی که در عروسی به داماد کمک می کند .

This led him to write the book, Billy No-Mates,

این باعث شد که او کتاب «بیلی نو میتس» را بنویسد و

looking at why he didn't have any close male friends.

به این موضوع نگاه کند که چرا هیچ دوست مذکر نزدیکی ندارد. در

Here's Claudia Hammond again,

اینجا کلودیا هاموند دوباره

talking with Max for BBC Radio four programme,'All in the mind'.

با مکس برای برنامه چهار رادیویی بی بی سی ، "همه در ذهن" صحبت می کند.

Max, it's interesting that you kind of went public on this

مکس، جالب است که اگر دوست داشتی، در این مورد به صورت عمومی اعلام کردی

if you like. You know, your book is even called 'Billy

. می دانید، کتاب شما حتی "بیلی

No-Mates', the very thing, you know, that a lot of us would dread being.

نو میتس" نامیده می شود، همان چیزی که می دانید، بسیاری از ما از بودن آن می ترسیم.

It can't have been easy to decide to say this publicly in a way.

تصمیم گرفتن برای گفتن این موضوع به صورت علنی نمی تواند آسان باشد.

No, it's a real double-edged sword being the face

نه، باید بگویم این یک شمشیر دولبه واقعی است که چهره

of a book called 'Billy No-mates', I've got to say.

کتابی به نام «بیلی نو میتس» است .

But I think, so, loneliness doesn't look like me.

اما فکر می کنم، بنابراین، تنهایی شبیه من نیست.

I'm in my early to mid-thirties.

من در اوایل تا اواسط دهه سی هستم.

I'm pretty outgoing.

من خیلی برون گرا هستم.

I'm quick to buy my round.

من سریع دارم دورم را می خرم.

It shouldn't look like me

نباید شبیه من باشد،

but, increasingly, it does. So, loneliness, isn't just the elderly anymore,

اما به طور فزاینده ای شبیه من است. بنابراین، تنهایی، دیگر فقط افراد مسن نیستند، بلکه

it's younger people.

افراد جوان تر هستند.

Max called his book, 'Billy No-Mates' - slang for a person with no friends.

مکس کتاب خود را "بیلی نو میتس" نامید - عامیانه برای کسی که دوستی ندارد.

It's a memorable book title,

این عنوان کتابی به یاد ماندنی است،

but Max says being the public face of a book called

اما مکس می گوید که چهره عمومی کتابی به نام

'Billy No-Mates' is a double edged sword.

«بیلی نو میتس» یک شمشیر دولبه است.

Something with unfavourable as well as favourable consequences.

چیزی با پیامدهای نامطلوب و همچنین مطلوب.

In fact, Max doesn't look like someone with no friends.

در واقع مکس شبیه کسی نیست که دوستی ندارد.

He's young, generous and outgoing -

او جوان، سخاوتمند و برون‌گرا است -

an adjective describing someone who's friendly and enjoys meeting people.

صفتی که کسی را توصیف می‌کند که دوستانه است و از ملاقات با مردم لذت می‌برد.

But, increasingly loneliness is affecting younger men,

اما، تا حدودی به لطف رسانه‌های اجتماعی، تنهایی به طور فزاینده‌ای بر مردان جوان‌تر تأثیر می‌گذارد

thanks partly to social media, which can make it seem

، که می‌تواند

as though everyone is having a great time with their mates except you.

اینطور به نظر برسد که به جز شما، همه با همسرشان اوقات خوشی را سپری می‌کنند.

Max thinks the answer is getting out and meeting people in third spaces.

مکس فکر می کند که پاسخ بیرون رفتن و ملاقات با مردم در فضاهای سوم است.

Places like sports clubs or reading groups which are separate from either

مکان هایی مانند باشگاه های ورزشی یا گروه های مطالعه که از

home or work.

خانه یا محل کار جدا هستند.

All of which helps get closer

همه اینها به نزدیک شدن

to the magical number of friends needed for good mental health.

به تعداد جادویی دوستان مورد نیاز برای سلامت روان کمک می کند.

I think it's time you revealed the answer to your question, Beth.

فکر می‌کنم وقت آن رسیده است که پاسخ سؤالت را فاش کنی، بث.

Yes, I asked how many close friends.

بله، از چند دوست صمیمی پرسیدم.

We need for our mental wellbeing.

ما به سلامت روان خود نیاز داریم.

You said it was five, which was the correct answer.

گفتی پنج بود که جواب درست بود.

According to Oxford University's Professor Robin Dunbar,

به گفته پروفسور رابین دانبار از دانشگاه آکسفورد،

we need a core, circle of five close friends,

ما به یک دایره هسته ای متشکل از پنج دوست صمیمی،

plus a wider support network of about ten,

به علاوه یک شبکه پشتیبانی گسترده تر از حدود ده نفر نیاز داریم که در

making a total number of fifteen friends for good mental health.

مجموع پانزده دوست برای سلامت روان ایجاد کنیم.

OK, let's recap the vocabulary

خوب، بیایید واژگان برنامه را خلاصه کنیم و

from the programme, starting with the phrase.

با عبارت شروع کنیم.

'Times are tough', which describes periods of trouble or difficulty in life

«زمان‌ها سخت هستند»، که دوره‌های مشکل یا دشواری را در زندگی توصیف می‌کند

If you get through something, you managed to live through

اگر از چیزی عبور کنید، توانسته‌اید در

a difficult situation.

شرایط سختی زندگی کنید.

To 'drift away' means to gradually move further apart from someone until your

"دور شدن" به معنای دور شدن تدریجی از کسی است تا زمانی که

relationship with them eventually ends.

رابطه شما با او در نهایت به پایان برسد.

'Billy No-Mates' is slang for someone who has no friends.

«بیلی نو میتس» برای کسی که دوستی ندارد، عامیانه است.

A 'double-edged sword' describes something

"شمشیر دولبه" چیزی را توصیف می کند که پیامدهای

with unfavourable as well as favourable consequences.

نامطلوب و همچنین مطلوب دارد.

And finally, the adjective 'outgoing' describes someone who is very friendly

و در نهایت، صفت "خروجی" کسی را توصیف می کند که بسیار دوستانه است

and enjoys talking to people

و از صحبت کردن با مردم لذت می برد.

Once again, our six minutes are up.

یک بار دیگر، شش دقیقه ما تمام شد.

Good bye for now. Bye.

فعلا خدانگهدار. خدا حافظ.