Kamala Harris makes history: BBC News Review

Hello and welcome to News Review.

سلام و به بررسی اخبار خوش آمدید.

I'm Rob and joining me today is Catherine – hello Catherine!

من راب هستم و امروز کاترین به من می پیوندد - سلام کاترین!

Hello Rob and hello everybody. Yes we've

سلام راب و سلام به همه. بله

got a great story today about a female politician who's making

، امروز یک داستان عالی در مورد یک سیاستمدار زن داریم که در حال

history in the United States.

تاریخ سازی در ایالات متحده است.

Great and if you want to test yourself

عالی است و اگر می خواهید خود را

on the vocabulary that we're going to be talking about today

روی واژگانی که امروز در مورد آن صحبت می

there's a quiz on our website at bbclearningenglish.com

کنیم آزمایش کنید، یک مسابقه در وب سایت ما به نشانی bbclearningenglish.com وجود دارد،

but before you go there let's have a listen to today's news story with this

اما قبل از رفتن به آنجا، بیایید با این

BBC News report:

گزارش خبری بی بی سی به خبر امروز گوش دهیم:

Yes, so Kamala Harris is making history in the United States.

بله، پس کامالا هریس در حال تاریخ سازی در ایالات متحده است.

She is the first Black, Asian woman to accept a nomination

او اولین زن سیاه‌پوست آسیایی است که نامزدی

to run as vice president in the American elections.

برای نامزدی به عنوان معاون رئیس‌جمهور در انتخابات آمریکا را پذیرفته است.

Yes. And we've got

آره. و ما

three words to talk about today to help you talk about this story.

امروز سه کلمه داریم که به شما کمک می کند در مورد این داستان صحبت کنید.

What are they Catherine?

اونا چی هستن کاترین؟

They are: 'nod', 'mongering' and 'blasts'.

آنها عبارتند از: "نق زدن"، "هیجان زدن" و "انفجار".

So, that's 'nod', 'mongering' and 'blasts'.

بنابراین، این «نق دادن»، «هیجان زدن» و «انفجار» است.

OK. Well, let's start with your first headline please.

خوب. خب، لطفا با اولین تیتر شما شروع کنیم.

Of course, and we're starting with the

البته، و ما با

International Writers' website – the headline:

وب‌سایت بین‌المللی نویسندگان شروع می‌کنیم – تیتر:

OK. So, that's 'nod' – official act to suggest that someone should be given a prize or position.

خوب. بنابراین، این «سر تکان دادن» است - اقدام رسمی برای پیشنهاد دادن جایزه یا موقعیت به کسی.

That's right. It's a three-letter word: 'nod' – N-O-D.

درست است. این یک کلمه سه حرفی است: "نوک" - N-O-D.

It's a noun and it describes a movement.

این یک اسم است و یک حرکت را توصیف می کند.

Rob, do you like biscuits?

راب، بیسکویت دوست داری؟

I do. You're nodding your head, aren't you?

انجام میدهم. سرت را تکان می دهی، نه؟

Moving up... I am – up and down – yes to mean 'yes'.

حرکت به بالا... من هستم – بالا و پایین – بله به معنای «بله».

Yes, OK. And Rob, can I have your biscuits please?

بله، باشه. و راب، می توانم بیسکویت های شما را بیاورم؟

Er no! Shaking your head – this movement –

نه! تکان دادن سر - این حرکت -

in a lot of cultures means 'no'. So, left to right is 'no'.

در بسیاری از فرهنگ ها به معنای "نه" است. بنابراین، از چپ به راست "نه" است.

Up and down means 'yes'. And that's the idea

بالا و پایین به معنای "بله" است. و این

of 'nod', when we use it in this sense. It's not a head movement, but it is an

ایده "نق زدن" است، وقتی از آن به این معنا استفاده می کنیم. این یک حرکت سر نیست، بلکه یک

agreement. It is saying yes: in this case saying yes

توافق است. بله گفتن است: در این مورد بله گفتن

to somebody doing something of importance,

به کسی که کار مهمی انجام می دهد،

or somebody getting a position of importance:

یا کسی که موقعیت مهمی را بدست می آورد:

maybe a recognition, maybe a promotion. It's when somebody gets

شاید به رسمیت شناختن، شاید ارتقاء. زمانی است که

something good that is given to them.

یک نفر چیز خوبی به دست می آورد که به او داده می شود.

OK. So, it's not just a physical nod –

خوب. بنابراین، این فقط یک تکان دادن سر فیزیکی نیست -

it's not just somebody going: 'Yes, you've done well.'

فقط کسی نیست که می‌خواهد: "بله، شما خوب کار کردید."

No, no it's not. In fact, you can give somebody a nod by talking

نه، نه اینطور نیست. در واقع، شما می توانید با صحبت کردن

to them, by giving them a phone call, by an email,

با آنها، با تماس تلفنی، ایمیل،

maybe by an announcement in a newspaper or somewhere else.

شاید با اعلامیه ای در روزنامه یا جای دیگری به آنها سر بزنید.

So, you 'give somebody the nod' that they are

بنابراین، شما «به کسی اشاره کنید» که او

able to do something, or they've received a recognition,

قادر به انجام کاری است، یا به رسمیت شناخته شده است،

or they've won a prize, or in this case they've been recognised as

یا برنده جایزه شده است، یا در این مورد به عنوان

worthy of being the candidate.

شایسته نامزد بودن شناخته شده است.

Right. Now, I went for a promotion in the

درست. الان من هفته پیش رفتم برای ترفیع

department last week to be head of biscuits and...

اداره بیسکویت و ...

Really?? Yes, and the good news is

واقعا؟؟ بله، و خبر خوب این است

that the boss gave me the nod.

که رئیس به من اشاره کرد.

You got the nod? Fantastic! I got the nod.

سر تکون دادی؟ خارق العاده! سر تکون دادم

You got the nod. ...I got the job.

سر تکون دادی ... کار را گرفتم.

Fantastic – ooh, by phone call? So, you got the nod by a phone call?

فوق العاده - اوه، با تماس تلفنی؟ بنابراین، با یک تماس تلفنی سر را تکان دادید؟

By phone call, yeah. I've got a job which means... And now – brilliant.

با تماس تلفنی بله من شغلی دارم که به این معنی است... و اکنون - درخشان.

...good quality biscuits all round in the office now.

... بیسکویت با کیفیت خوب در سراسر دفتر در حال حاضر.

Can't wait.

نمی توانم صبر کنم.

OK. Well, should we have a summary of the word 'nod'?

خوب. خوب، باید خلاصه ای از کلمه "نق" داشته باشیم؟

So, we've been talking about people giving us the nod but you can also

بنابراین، ما در مورد افرادی صحبت کرده‌ایم که به ما سر تکان می‌دهند، اما شما همچنین می‌توانید

'give us a bell'. That's another expression, isn't it Catherine?

«زنگ به ما بدهید». این یک تعبیر دیگر است، کاترین نیست؟

It is and to find out what it means and how to use it

این است و برای فهمیدن معنی و نحوه استفاده از آن

just click the link.

فقط روی پیوند کلیک کنید.

OK. Time now to look at our next headline.

خوب. اکنون زمان آن است که به تیتر بعدی خود نگاه کنیم.

And next up we've got the Guardian here

و در ادامه، ما گاردین را در اینجا

in the UK – the headline:

در بریتانیا داریم - تیتر:

OK. So, that's 'mongering' – encouraging an activity that is damaging or hurtful.

خوب. بنابراین، این "تشویق" است - تشویق به فعالیتی که مضر یا مضر است.

Yes. So, the spelling is: M-O-N-G-E-R-I-N-G – the pronunciation is 'mongering'

آره. بنابراین، املای آن به این صورت است: م-و-ن-گ-ه-ر-ای-ن-گ – تلفظ آن «محرمانه» است

and we always use this word

و ما همیشه این کلمه را

with a noun in front of it and a hyphen. So, in this case 'fear-mongering'.

با یک اسم در مقابل آن و یک خط فاصله به کار می بریم. بنابراین، در این مورد "ترس انگیزی".

Now Rob, do you like fish?

حالا راب، ماهی دوست داری؟

Yes, I love fish.

بله من عاشق ماهی هستم.

Where do you buy your fish?

ماهیتو از کجا میخری؟

I go to a fishmongers: an expert in fish –

من به یک ماهی فروش می روم: یک متخصص ماهی -

somebody who really knows their fish. ...and sells it.

کسی که واقعاً ماهی های خود را می شناسد. ... و می فروشد.

OK. Do you like tools?

خوب. آیا ابزار را دوست دارید؟

Hand tools: hammers and nails and things.

ابزار دستی: چکش و میخ و اشیا.

I do. I have plenty in my shed.

انجام میدهم. من مقدار زیادی در آلونک دارم.

Where do you buy them?

آنها را از کجا می خرید؟

I buy them at an ironmongers.

من آنها را از آهن فروشی می خرم.

An ironmongers – somebody who works with and sells metal

آهن فروش - کسی که با اشیاء فلزی ساخته شده از آهن کار می کند و می فروشد

objects made of iron. Less common these days,

. این روزها کمتر رایج است،

but a fishmonger and an ironmonger are people who sell

اما ماهی فروش و آهن فروش افرادی هستند که

fish and iron. Now, we're not talking about

ماهی و آهن می فروشند. در حال حاضر، ما در مورد

real things that you can hold – like fish and iron – here,

چیزهای واقعی که می توانید آنها را نگه دارید - مانند ماهی و آهن - در اینجا

but what we are talking about is somebody who

صحبت نمی کنیم، اما چیزی که در مورد آن صحبت می کنیم کسی است که

spreads and perpetuates feelings like fear, like worry,

احساساتی مانند ترس، نگرانی، مانند عذاب را گسترش می دهد و تداوم می بخشد

like doom. It's things – so, if you're a 'fear-mongerer'

. این چیزهایی است - بنابراین، اگر شما یک «ترس‌باز»

you make people afraid: you say things to make them

هستید، مردم را می‌ترسانید: چیزهایی می‌گویید که آنها را

more fearful than they need to be. You concentrate on the negative.

بیشتر از آنچه لازم است بترسانید. روی موارد منفی تمرکز می کنید.

You spread – you can be a worry-mongerer

شما گسترش می دهید - می توانید نگران کننده

and you make people worry by saying worrying things to them.

باشید و با گفتن چیزهای نگران کننده به آنها باعث نگرانی مردم می شوید.

You can also have... You're not selling worry – you're not selling fear.

شما همچنین می توانید داشته باشید... شما نگرانی را نمی فروشید – ترس را نمی فروشید.

You're not selling it in the sense of money,

شما آن را به معنای پول نمی فروشید،

but you are selling it in the way that more

بلکه آن را به گونه ای می فروشید که روز به

and more – you want more and more people to have it.

روز بیشتر می شود – می خواهید افراد بیشتری آن را داشته باشند.

It's just some people do it. Some people look on the bad side of things.

فقط بعضی ها این کار را می کنند. برخی از افراد به جنبه بد چیزها نگاه می کنند.

Some people also – if you're fear-mongering – often they think it's the

برخی از مردم نیز - اگر شما ترس آفرین هستید - اغلب فکر می کنند این

right thing to do. If you're making people worried about

کار درستی است. اگر مردم را در مورد

something, it's often because you think it's a very worrying thing, but

چیزی نگران می‌کنید، اغلب به این دلیل است که فکر می‌کنید این موضوع بسیار نگران‌کننده است، اما

other people might see it differently and say:

دیگران ممکن است آن را متفاوت ببینند و بگویند:

'Actually, there isn't anything to worry about. You're just a worry-mongerer.'

«در واقع، چیزی برای نگرانی وجود ندارد. شما فقط یک نگران کننده هستید.

And there was some rumour-mongering going on

و

during the coronavirus pandemic, I found.

متوجه شدم که در طول همه گیری ویروس کرونا شایعاتی در جریان بود.

Quite a lot. Yeah, particularly about toilet rolls,

خیلی زیاد. بله، به خصوص در مورد رول توالت،

I noticed. There were rumours going on that

متوجه شدم. شایعاتی وجود داشت مبنی بر

the supermarkets were going to sell out

اینکه سوپرمارکت‌ها

of toilet rolls, so I got down to the supermarket – I joined a long queue.

رول‌های توالت را می‌فروشند، بنابراین به سوپرمارکت پایین آمدم - به صف طولانی پیوستم.

When I got in I found that there were loads of toilet rolls for sale, so it was

وقتی وارد شدم متوجه شدم که تعداد زیادی رول توالت برای فروش وجود دارد، بنابراین

just rumour-mongering that got everybody in a bit of a panic, I suppose.

گمان می‌کنم این فقط شایعه‌سازی بود که همه را دچار وحشت کرد.

Well, yes, around your way, yes. If everyone was saying there's no toilet rolls and

خوب، بله، در راه شما، بله. اگر همه می‌گفتند رول توالت وجود ندارد و

then there was, somebody was rumour-mongering, yes.

پس از آن بود، کسی شایعه‌سازی می‌کرد، بله.

OK. Well, should we have a summary of that word, now?

خوب. خوب، حالا باید خلاصه ای از آن کلمه داشته باشیم؟

Let's do that.

بیا این کار را انجا دهیم.

Well, if you like all this talk about US elections and politics, we talked about

خوب، اگر همه این صحبت ها در مورد انتخابات و سیاست ایالات متحده را دوست دارید،

another story a few weeks ago with Kanye West, who wanted to be

چند هفته پیش در مورد داستان دیگری با کانیه وست صحبت کردیم که می خواست

president of the US. How do we find that story, Catherine?

رئیس جمهور ایالات متحده شود. چگونه آن داستان را پیدا کنیم، کاترین؟

As always, to find out more just click on the link

مثل همیشه، برای کسب اطلاعات بیشتر فقط روی پیوند کلیک کنید

and you'll go straight there. Down below.

و مستقیماً به آنجا خواهید رفت. در زیر.

OK. Let's have your next headline, please.

خوب. بیایید تیتر بعدی شما را داشته باشیم، لطفا.

And next we're going to BBC News, here in

و در ادامه به اخبار بی‌بی‌سی می‌رویم، اینجا

the UK – the headline:

در بریتانیا - تیتر:

'Blasts' – severely criticises.

"انفجارها" - به شدت انتقاد می‌کند.

Yes. Now the spelling here is B-L-A-S-T-S – the pronunciation:

آره. حالا املای اینجا B-L-A-S-T-S است - تلفظ:

I say 'blasts' but Rob you say... 'Blasts'.

من می گویم "blasts" اما راب شما می گویید ... "Blasts".

'Blasts' – so I say it with 'a' sound and you say it with an...

"Blasts" - بنابراین من آن را با صدای "a" می گویم و شما آن را با

'Ah' sound. So, which one is correct?

صدای "آه". بنابراین، کدام یک صحیح است؟

Which is correct? They're both correct Rob.

کدام درسته؟ هردوشون درست میگن راب

My 'a' is the British Northern 'a' sound and your 'ah' is...

"a" من صدای "a" شمالی بریتانیایی است و "ah" شما

A British Southern accent: 'blasts'. Yes.

... لهجه جنوبی بریتانیایی: "blasts". آره.

And both of them are fine. You can say

و هر دوتاشون خوبن می توانید بگویید

'blasts', you can say 'blasts' – it's the same word. People will

"انفجار"، می توانید بگویید "انفجار" - این همان کلمه است. مردم شما را درک خواهند کرد

understand you, so choose the one you like.

، پس یکی را که دوست دارید انتخاب کنید.

So... I know – I know about this word 'blasts'.

بنابراین... من می دانم - من در مورد این کلمه "انفجار" می دانم.

It's to do with cannons and rockets blasting off into space, isn't it?

این مربوط به توپ ها و موشک هایی است که به فضا پرتاب می شوند، اینطور نیست؟

That's right, yes. A blast is a big explosion.

درست است، بله. انفجار یک انفجار بزرگ است.

So, you can talk about a blast from a gun

بنابراین، می‌توانید درباره انفجار یک تفنگ صحبت کنید

or rockets going into space is a blast-off.

یا موشک‌هایی که به فضا می‌روند یک انفجار است.

So, it's a word of power and

بنابراین، این کلمه قدرت و

force, but we're using it here not to talk about

زور است، اما ما در اینجا از آن برای صحبت در مورد

real explosions: we're using it here to talk about anger.

انفجارهای واقعی استفاده نمی کنیم: اینجا از آن برای صحبت در مورد خشم استفاده می کنیم.

Angry outbursts: when you shout at someone, you get very cross with

طغیان عصبانیت: وقتی بر سر کسی فریاد می زنید، به شدت با

them, you have a lot of criticism, you're very vocal,

او مخالفت می کنید، انتقادهای زیادی دارید، بسیار پر سر و صدا

you're quite – almost quite scary. You really tell someone

هستید، کاملاً - تقریباً کاملاً ترسناک هستید. شما واقعاً به کسی

that you're not happy with them: you're blasting them.

می گویید که از او راضی نیستید: او را به باد انتقاد می گیرید.

So you're very angry.

پس خیلی عصبانی هستی

Yes. When did you last blast someone, Rob?

آره. آخرین بار کی به کسی حمله کردی، راب؟

Well, when I went to the pub the other

خوب، وقتی دیشب به میخانه رفتم

night the landlord pulled me a pint out, but he didn't

، صاحبخانه یک پیمانه از من بیرون کشید، اما

fill the glass to the top. There was a bit missing – I didn't get my full pint.

لیوان را تا بالا پر نکرد. کمی از دست رفته بود - من تمام پینت خود را دریافت نکردم.

Ooh. And you went really crazy, did you?

اوه و تو واقعا دیوانه شدی، نه؟

Yeah. I had to blast the landlord there and tell him this isn't fair.

آره من مجبور شدم صاحبخانه را در آنجا منفجر کنم و به او بگویم این منصفانه نیست.

So, are you allowed back into the pub now after blasting the landlord?

بنابراین، آیا اکنون پس از انفجار صاحبخانه اجازه بازگشت به میخانه را دارید؟

Unfortunately not. I think I'm gonna have to try somewhere else for my pint of beer.

متاسفانه نه. فکر می کنم باید جای دیگری را برای یک پیمانه آبجو امتحان کنم.

You're gonna have to say sorry

شما باید متاسف باشید

because 'blasting' is not something you do to someone in an everyday situation.

زیرا "انفجار" کاری نیست که در موقعیت های روزمره با کسی انجام دهید.

If you do, you really have to apologise if you wanted to stay friends with them.

اگر این کار را می کنید، اگر می خواهید با آنها دوست بمانید، واقعاً باید عذرخواهی کنید.

It's a very strong word. That's why newspapers

این کلمه بسیار قوی است. به همین دلیل روزنامه ها

like it. And it's the idea of really strong criticism, so if you blast someone

آن را دوست دارند. و این ایده انتقاد واقعاً قوی است، بنابراین اگر در زندگی واقعی کسی را مورد انتقاد قرار دهید

in real life they probably won't speak to you again.

احتمالاً دیگر با شما صحبت نخواهد کرد.

...or you'll have some apologising to do.

... یا باید عذرخواهی کنید.

Choose your moment.

لحظه خود را انتخاب کنید

Yes.

آره.

OK – good. Well, let's have a summary of 'blasts'.

خوب - خوب. خوب، بیایید خلاصه ای از "انفجارها" داشته باشیم.

OK. Catherine, it's time now for you to recap the vocabulary

خوب. کاترین، اکنون وقت آن است که شما واژگانی را

that we've talked about today, please.

که امروز در مورد آن صحبت کردیم، مرور کنید، لطفا.

Yes. We had 'nod' – official act to suggest that someone should be given a prize or position.

آره. ما "نق زدن" داشتیم - یک اقدام رسمی برای پیشنهاد دادن جایزه یا موقعیت به کسی.

We had 'mongering' – encouraging an activity that is damaging or hurtful.

ما "تشویق" داشتیم - تشویق به فعالیتی که مضر یا مضر است.

And 'blasts' – severely criticises.

و "انفجار" - انتقاد شدید.

If you want to test yourself

اگر می‌خواهید خود را

on the vocabulary that we've been talking about today, we have a quiz

بر روی واژگانی که امروز در مورد آن صحبت کرده‌ایم آزمایش کنید،

on our website at bbclearningenglish.com

ما در وب‌سایت خود به نشانی bbclearningenglish.com یک آزمون داریم

and don't forget we've got lots of Learning English materials all over social media.

و فراموش نکنید که ما در سراسر رسانه‌های اجتماعی مطالب یادگیری انگلیسی زیادی داریم.

Well, thanks for joining us today. Bye-bye. Bye Catherine.

خوب، از اینکه امروز به ما پیوستید متشکرم. خداحافظ. خداحافظ کاترین

Bye!

خدا حافظ!