Trump's tax returns: BBC News Review

Hello! Welcome to News Review from BBC Learning English.

سلام! به بررسی اخبار از BBC Learning English خوش آمدید.

I'm Tom. Joining me this morning is Catherine. Hi Catherine.

من تام هستم. کاترین امروز صبح به من ملحق شد. سلام کاترین.

Hello Tom. Hello everybody. Today's story is all about

سلام تام. سلام به همه. داستان امروز همه چیز درباره

President Donald Trump's tax returns.

اظهارنامه مالیاتی رئیس جمهور دونالد ترامپ است.

And don't forget – if you want to test yourself on

و فراموش نکنید – اگر می خواهید خود را در

today's vocabulary, you can go to bbclearningenglish.com to find a quiz.

واژگان امروزی محک بزنید، می توانید برای یافتن یک مسابقه به bbclearningenglish.com بروید.

Now, let's listen to the audio clip from a BBC Radio 2 news bulletin:

حال، بیایید به کلیپ صوتی یک بولتن خبری رادیو 2 بی بی سی گوش دهیم:

So, a report in The New York Times in the United States

بنابراین، گزارشی در نیویورک تایمز در ایالات متحده

gives an insight into Donald Trump's financial

بینشی از وضعیت مالی دونالد ترامپ ارائه می

situation. Now it says that he paid only $750 in tax in the year that he became

دهد. اکنون می گوید که او در سالی که رئیس جمهور آمریکا شد تنها 750 دلار مالیات پرداخت کرد

US president. It also says that rather than making a lot of money

. همچنین می گوید که به جای اینکه پول زیادی

he's actually lost a great amount of money

به دست بیاورد، در واقع مقدار زیادی پول

during the last few years. Now, Donald Trump

را در چند سال گذشته از دست داده است. اکنون دونالد ترامپ

says that this is a fake story.

می گوید که این یک داستان ساختگی است.

'It's fake news!' Yes, and we've got three

"این یک خبر جعلی است!" بله، و ما سه

words and expressions that you can use to talk about this story.

کلمه و عبارت داریم که می توانید برای صحبت در مورد این داستان استفاده کنید.

Yes, we have: 'sink', 'lashes out' and 'sham'.

بله، ما داریم: "غرق"، "شلاق بیرون" و "شما".

'Sink', 'lashes out' and 'sham'.

"غرق"، "شلاق" و "شما".

Catherine, let's take a look at your first headline, please.

کاترین، لطفا نگاهی به اولین تیتر شما بیندازیم.

Of course. We are starting in the United States

البته. ما در ایالات متحده

with NBC News. Now, the headline goes like this:

با NBC News شروع می کنیم. اکنون، تیتر به این صورت است:

'Lashes out' – criticises someone angrily and suddenly.

"شلاق" - با عصبانیت و ناگهانی از کسی انتقاد می کند.

Yes. 'Lashes out' – L-A-S-H-E-S – and the second word is out – O-U-T.

آره. "شلاق بیرون می آید" - L-A-S-H-E-S - و کلمه دوم خارج است - O-U-T.

It's a phrasal verb. The infinitive form is lash: L-A-S-H... O-U-T. 'Lash out'

این یک فعل عبارتی است. صیغه مصدر مژه است: ال-ا-س-ح... او-و-ت.

'Lashes out'. Now, are there any prepositions we can use with 'lash out'?

شلاق زدن. حال، آیا حروف اضافه ای وجود دارد که بتوانیم با "شل زدن" استفاده کنیم؟

Yes, you can lash out at somebody or something.

بله، شما می توانید به کسی یا چیزی حمله کنید.

You can lash out against somebody or something.

شما می توانید به کسی یا چیزی حمله کنید.

And what you're doing when you lash out is you're showing anger. You're showing a

و کاری که شما انجام می‌دهید این است که عصبانیت خود را نشان می‌دهید.

lot of anger: you show it very quickly and very suddenly.

شما خشم زیادی را نشان می دهید: خیلی سریع و خیلی ناگهانی آن را نشان می دهید.

Sometimes because you think that you're being attacked

گاهی اوقات به این دلیل که فکر می کنید مورد حمله قرار می گیرید

and sometimes for no reason at all.

و گاهی اوقات بدون دلیل.

I remember the other day, Tom, yes – I gave

یادم می آید روز دیگر، تام، بله - من

a tiny little suggestion for your programme, didn't I? Do you remember?

یک پیشنهاد کوچک برای برنامه شما ارائه کردم، نه؟ یادت میاد؟

I said you had a lovely programme and I really enjoyed it;

گفتم برنامه قشنگی داشتی و خیلی لذت بردم.

I just thought it was a bit heavy and one or two jokes

من فقط فکر کردم کمی سنگین است و یک یا دو شوخی

might be a small improvement. I like the programme

ممکن است یک پیشرفت کوچک باشد. من برنامه را دوست دارم

but a joke or two might be nice. Remember?

اما یک یا دو شوخی ممکن است خوب باشد. یاد آوردن؟

Well... well... well do you know what, Catherine? I'm just going to stop you there

خب...خوب...خوب میدونی چیه کاترین؟ من فقط قصد دارم شما را در آنجا متوقف کنم

because sometimes people are tired, sometimes they're stressed,

زیرا گاهی اوقات مردم خسته هستند، گاهی اوقات استرس دارند،

sometimes it's difficult to make a programme and to be honest,

گاهی اوقات ساختن برنامه سخت است و صادقانه بگویم،

I think you have lots of problems with your programmes anyway.

فکر می کنم به هر حال شما با برنامه های خود مشکلات زیادی دارید.

Ooooh... OK... Not another word from me then, Tom.

اوه... باشه... دیگه حرفی از من نیس، تام.

There's no need to lash out like that. You can see I was

نیازی نیست اینطوری ایراد بگیری می بینید که من در

lashing out against you there. I was responding angrily and suddenly.

آنجا به شما حمله می کردم. با عصبانیت و ناگهانی جوابش را می‌دادم.

Yes and I love all your programmes anyway Tom – I was just joking.

بله و به هر حال من همه برنامه های شما را دوست دارم - من فقط شوخی کردم.

So I'm a person. President Trump is a person.

پس من یک آدم هستم. پرزیدنت ترامپ یک شخص است.

Is it always people that lash out?

آیا همیشه این مردم هستند که سرزنش می کنند؟

Often but not always. You imagine, you know, if you're a cat person

اغلب اما نه همیشه. تصور می‌کنید، می‌دانید، اگر گربه‌ای

or if you know what cats can be like: one minute they're happy,

هستید یا می‌دانید گربه‌ها چگونه می‌توانند باشند: یک دقیقه خوشحال هستند

the next minute they're trying to fight you and bite you.

، دقیقه بعد سعی می‌کنند با شما بجنگند و گازتان بگیرند.

They lash out, often for no reason and other animals

آنها اغلب بدون هیچ دلیلی شلیک می‌کنند و حیوانات دیگر نیز

can do it as well so... yeah, an attack – a sudden attack that

می‌توانند این کار را انجام دهند، بنابراین... بله، یک حمله - حمله ناگهانی که

comes from nowhere is 'lashing out'.

از هیچ‌جا می‌آید، «شلاق زدن» است.

'To lash out' – to attack angrily and suddenly.

حمله کردن با عصبانیت و ناگهانی.

Now, we have some more videos on phrasal verbs, don't we?

اکنون، ما چند ویدیوی دیگر در مورد افعال عبارتی داریم، اینطور نیست؟

We have loads of videos on phrasal verbs.

ما تعداد زیادی ویدیو در مورد افعال عبارتی داریم.

To watch just one of them, click the link. Click the link.

برای تماشای تنها یکی از آنها، روی لینک کلیک کنید. روی لینک کلیک کنید.

OK. Catherine, can we have our next headline, please?

خوب. کاترین، می‌توانیم تیتر بعدی خود را داشته باشیم، لطفا؟

Of course. We're going to The Guardian, here in the UK, now. The headline:

البته. ما اکنون به گاردین، اینجا در بریتانیا، می رویم. عنوان:

'Sink' – cause to fail. Now, this isn't the main definition of 'sink'.

"غرق" - باعث شکست. اکنون، این تعریف اصلی «سینک» نیست.

No. We'll look at the main definition first and then we'll go to

نه. ابتدا تعریف اصلی را بررسی می کنیم و سپس

the definition we're looking at today. So, 'sink' is a verb – S-I-N-K.

به تعریفی که امروز به آن نگاه می کنیم می رویم. بنابراین، "سینک" یک فعل است - S-I-N-K.

It means – the main definition is when something falls to the bottom of something.

یعنی - تعریف اصلی این است که چیزی به ته چیزی بیفتد.

So, if something – if the Titanic for example,

بنابراین، اگر چیزی - به عنوان مثال تایتانیک

the famous ship, sank in the ocean. It went right

، کشتی معروف، در اقیانوس غرق شود. درست

to the bottom of the ocean.

به ته اقیانوس رفت.

So, to sort of go to the bottom below the surface, right?

بنابراین، برای رفتن به قسمت پایین زیر سطح، درست است؟

Exactly. Below the surface is quite important in this definition.

دقیقا. زیر سطح در این تعریف بسیار مهم است.

If you think – if you're baking a cake, you put your cake

اگر فکر می‌کنید – اگر کیک می‌پزید، کیک خود را

in the oven: it should rise but sometimes it goes

در فر می‌گذارید: باید بالا بیاید، اما گاهی اوقات به

horribly wrong and again it moves right down to the

طرز وحشتناکی اشتباه می‌شود و دوباره درست به

bottom of the pan and you have a horrible cake, which is

پایین تابه حرکت می‌کند و یک کیک وحشتناک دارید، که

soggy and horrible. So, 'sinking' in its main meaning means

خیس و وحشتناک بنابراین، "غرق شدن" در معنای اصلی خود به معنای

going to the bottom and we have to say that, you know,

رفتن به ته است و باید بگوییم که، می دانید،

that cake would be a failure.

آن کیک یک شکست خواهد بود.

And that is the second definition of 'sink' that we're looking at today.

و این دومین تعریف از «سینک» است که امروز به آن نگاه می کنیم.

'To sink' means to fail.

غرق شدن به معنای شکست خوردن است.

Now, 'sink' is an irregular verb, isn't it?

حالا «سینک» یک فعل بی قاعده است، اینطور نیست؟

It is, yeah. The past of 'sink' is 'sank'.

این است، بله. گذشته "سینک" "غرق" است.

The past participle is 'sunk'.

فعل ماضی «غرق» است.

So, what is the headline saying about President Trump?

بنابراین، تیتر در مورد رئیس جمهور ترامپ چیست؟

So, if something 'sinks you' it causes your failure .

بنابراین، اگر چیزی شما را غرق کند، باعث شکست شما می شود.

So, is 'sink' just for people?

بنابراین، آیا "سینک" فقط برای مردم است؟

No, no. Organisations can sink, projects can sink or... events can sink projects.

نه نه. سازمان ها می توانند غرق شوند، پروژه ها می توانند غرق شوند یا ... رویدادها می توانند پروژه ها را غرق کنند.

So, businesses, projects, ideas: lots of things can sink.

بنابراین، کسب‌وکارها، پروژه‌ها، ایده‌ها: بسیاری از چیزها می‌توانند غرق شوند.

If it can succeed, it can sink.

اگر بتواند موفق شود، می تواند غرق شود.

If it can succeed, it can fail: it can sink. It can fail very strongly.

اگر بتواند موفق شود، می تواند شکست بخورد: می تواند غرق شود. می تواند به شدت شکست بخورد.

Thank you, Catherine.

ممنون کاترین

And we've got another video about a famous sinking, don't we?

و ما یک ویدیوی دیگر در مورد یک غرق معروف داریم، اینطور نیست؟

Yes, we do. We mentioned the Titanic just before: we have a video about the Titanic.

بله ما انجام میدهیم. قبلاً به تایتانیک اشاره کردیم: ویدیویی در مورد تایتانیک داریم.

Just click the link to watch it.

برای تماشای آن فقط روی لینک کلیک کنید.

Catherine, can we have your next headline, please?

کاترین، می‌توانیم تیتر بعدی شما را داشته باشیم، لطفا؟

Yes. We're back in the US now. We're at CNN and the headline is:

آره. ما الان به آمریکا برگشتیم ما در CNN هستیم و تیتر آن این است:

'Sham' – something intended to trick or deceive people.

"شما" - چیزی که برای فریب یا فریب مردم است.

Yes. This is a noun – S-H-A-M – 'sham'.

آره. این یک اسم است - S-H-A-M - "شم".

Now, if something is a 'sham', it's fake: it's not real, it's a trick, it's an illusion.

حال، اگر چیزی «شکل» باشد، جعلی است: واقعی نیست، حقه است، یک توهم است.

CNN are saying that Donald Trump's image that he's created of himself

سی‌ان‌ان می‌گوید تصویری که دونالد ترامپ از خود

as successful, tax-paying – making lots of money –

به‌عنوان فردی موفق و مالیات‌دهنده خلق کرده است - پول زیادی به دست می‌آورد -

they're saying actually he didn't make much money at all. In fact, he lost

آنها می‌گویند که او اصلاً پول زیادی به دست نیاورده است. در واقع او ضرر

money and he didn't pay much tax. So, they're saying his image

کرد و مالیات زیادی پرداخت نکرد. بنابراین، آنها می گویند تصویر او

is fake, it's not real: it's a sham.

جعلی است، واقعی نیست: این یک ساختگی است.

It's a sham. It's a big sham. It's a fake. This is what the news story says.

ساختگی است. این یک دروغ بزرگ است. این جعلی است. این همان چیزی است که خبر می گوید.

Donald Trump says, 'This is fake news.'

دونالد ترامپ می گوید: "این خبر جعلی است."

Now, is 'sham' always a noun?

حالا، آیا "شم" همیشه اسم است؟

We can use it in an adjective sense as well.

می توانیم آن را به معنای صفت نیز به کار ببریم.

If we put it before another noun, then we can use it as an adjective

اگر آن را قبل از اسم دیگری قرار دهیم، می‌توانیم آن را به عنوان صفتی

like 'sham marriage' or 'sham wedding', for example.

مانند «ازدواج ساختگی» یا «عروسی ساختگی» استفاده کنیم.

So a sham marriage or a sham wedding

بنابراین یک ازدواج ساختگی یا یک عروسی ساختگی

would be one which is fake. For example, I suppose people – if you

می تواند جعلی باشد. به عنوان مثال، من فکر می کنم مردم - اگر

marry a citizen of a country for a visa, this would be a sham marriage, right?

با یک شهروند یک کشور برای ویزا ازدواج کنید، این یک ازدواج ساختگی خواهد بود، درست است؟

Yeah. Yeah, it's a kind of marriage where people – they don't know

آره آره، این نوعی ازدواج است که در آن مردم - یکدیگر را نمی شناسند

each other, they come together, they get married

، با هم می آیند، ازدواج می کنند

and then they go away, they never see each other again;

و بعد می روند، دیگر همدیگر را نمی بینند.

so that this person can get a visa. Or sometimes

تا این فرد ویزا بگیرد. یا گاهی اوقات

they live together for a short amount of time, but not as a married couple,

برای مدت کوتاهی با هم زندگی می کنند اما نه به عنوان یک زن و شوهر

and then they split up and the person has a visa, and sometimes the

و بعد از هم جدا می شوند و فرد ویزا می گیرد و گاهی اوقات طرف مقابل

other person gets some money for it, but it's all fake.

مبلغی بابت آن پول می گیرد اما همش جعلی است.

The marriage is fake: it's a sham. A fake wedding...

ازدواج جعلی است: ساختگی است. عروسی ساختگی

A sham marriage. A sham wedding. Sham guests. Sham gifts.

... ازدواج ساختگی. عروسی ساختگی مهمان های قلابی هدایای ساختگی

It's all a big sham. ...Sham cake!

همه اینها یک دروغ بزرگ است. ... کیک شم!

Exactly.

دقیقا.

Great. OK. Catherine, could you please recap today's vocabulary?

عالی. خوب. کاترین، لطفاً واژگان امروز را مرور کنید؟

Yes. We had 'sink' – cause to fail.

آره. ما "سینک" داشتیم - علت شکست.

We had 'lashes out' – criticises someone angrily and suddenly.

ما "شلاق" داشتیم - از کسی با عصبانیت و ناگهانی انتقاد می کند.

And we had 'sham' – something intended to trick or deceive people.

و ما "شما" داشتیم - چیزی که قصد داشت مردم را فریب دهد یا فریب دهد.

Don't forget that you can test yourself on today's vocabulary

فراموش نکنید که می توانید خود را در واژگان امروزی

on the website bbclearningenglish.com.

در وب سایت bbclearningenglish.com آزمایش کنید.

We are all over social media too and that's it for today. Thanks for

ما در شبکه های اجتماعی نیز حضور داریم و برای امروز تمام است. از

watching and we'll see you next time. Goodbye.

تماشای شما متشکریم و دفعه بعد شما را خواهیم دید. خداحافظ.

Bye! Bye.

خدا حافظ! خدا حافظ.