50% adults overweight or obese by 2050: Global study: BBC Learning English from the News

From BBC Learning English,

از BBC Learning English،

this is Learning English from the News, our podcast about the news headlines.

این آموزش زبان انگلیسی از اخبار، پادکست ما درباره سرفصل های اخبار است.

In this programme, 50% of adults worldwide

در این برنامه، 50 درصد از بزرگسالان در سراسر جهان

will be obese or overweight by 2050 –

تا سال 2050 چاق یا اضافه وزن خواهند داشت - یک

new global study predicts.

مطالعه جهانی جدید پیش بینی می کند.

Hello, I'm Georgie.

سلام، من جورجی هستم.

And I'm Neil.

و من نیل هستم.

In this programme, we look at one big news story

در این برنامه، ما به یک خبر بزرگ

and the vocabulary in the headlines that will help you understand it.

و واژگان در سرفصل ها نگاه می کنیم که به شما در درک آن کمک می کند.

You can find all the vocabulary and headlines for this episode,

شما می توانید تمام لغات و سرفصل های این قسمت و

as well as a worksheet on our website, bbclearningenglish.com.

همچنین یک کاربرگ را در وب سایت ما، bbclearningenglish.com پیدا کنید.

So, let's hear more about this story.

بنابراین، بیایید بیشتر در مورد این داستان بشنویم. پیش‌بینی می‌شود که

More than half of all adults,

بیش از نیمی از بزرگسالان

and a third of children, teenagers and young adults around the world

و یک سوم کودکان، نوجوانان و جوانان در سراسر جهان

are predicted to be overweight or obese by 2050.

تا سال 2050 دچار اضافه وزن یا چاق شوند.

The findings come from a new study of global data, covering

more than 200 countries, published in The Lancet –

a well-known British medical journal.

The proportion of both men and women who are overweight or obese

نسبت مردان و زنانی که دارای اضافه وزن یا چاق هستند

has doubled since 1990.

از سال 1990 دو برابر شده است.

OK, let's have our first headline.

خوب، بیایید اولین تیتر خود را داشته باشیم.

This one is from South China Morning Post.

این یکی از South China Morning Post است.

And it says: How global obesity epidemic is set to get a whole lot worse.

و می گوید: چگونه اپیدمی جهانی چاقی قرار است بسیار بدتر شود.

And that headline again from the South China Morning Post –

و آن تیتر دوباره از ساوت چاینا مورنینگ پست -

How global obesity epidemic is set to get a whole lot worse.

چگونه اپیدمی جهانی چاقی قرار است بسیار بدتر شود.

So, this headline says the global obesity epidemic is set to get

بنابراین، این تیتر می گوید که اپیدمی چاقی جهانی قرار است

a whole lot worse.

بسیار بدتر شود.

'Set to' means it's about to get worse.

"تنظیم به" به این معنی است که در شرف بدتر شدن است.

But we're looking at the phrase 'a whole lot'.

اما ما در حال بررسی عبارت "خیلی زیاد" هستیم.

Neil, what can you tell us?

نیل، چه چیزی می توانید به ما بگویید؟

Well, here 'a whole lot' worse means a lot worse.

خب، در اینجا «خیلی» بدتر به معنای خیلی بدتر است.

But by adding the word 'whole', it makes the description stronger

اما با افزودن کلمه "کل"، توصیف را قوی تر

and more expressive.

و گویاتر می کند.

It's not just a lot worse.

این فقط خیلی بدتر نیست.

It's a whole lot worse.

کلا خیلی بدتره

Now, here, it's in a news headline,

اکنون، اینجا، در یک عنوان خبری است،

but it's actually quite a common phrase to use in everyday speech.

اما در واقع یک عبارت کاملاً رایج برای استفاده در گفتار روزمره است.

For example, I was ill last week,

به عنوان مثال، من هفته گذشته مریض بودم،

but after I rested over the weekend, I'm feeling a whole lot better.

اما بعد از اینکه در آخر هفته استراحت کردم، کاملاً احساس بهتری دارم.

Or I could say my lunch is so boring, I wish I'd put more spice in it.

یا می توانم بگویم ناهار من خیلی کسل کننده است، ای کاش ادویه بیشتری در آن قرار می دادم.

It'd be a whole lot tastier.

خیلی خوشمزه تر میشه

Yes, OK. So, there

بله، باشه. بنابراین،

we've used it with comparative adjectives, better

ما آن را با صفت های مقایسه ای، بهتر

and worse and tastier,

و بدتر و خوشمزه تر، استفاده کرده ایم،

but we can also use it with nouns to mean a large quantity of something.

اما همچنین می توانیم آن را با اسم ها به معنای مقدار زیادی از چیزی به کار ببریم.

For example, this afternoon I've got a whole lot of work to do.

به عنوان مثال، امروز بعد از ظهر من کلی کار دارم که باید انجام دهم.

And when used with a noun, we add 'of' – a whole lot of, which often sounds

و هنگامی که با یک اسم استفاده می‌شود، «of» را اضافه می‌کنیم - مقدار زیادی از، که اغلب

like 'a whole lotta' in fast speech.

در گفتار سریع مانند «یک کل لوتا» به نظر می‌رسد.

So, for example, 'a whole lotta work to do'.

بنابراین، برای مثال، "کار زیادی برای انجام دادن".

We've had: 'a whole lot' – very much.

ما داشتیم: "خیلی زیاد" - خیلی زیاد.

For example, Layla seems a whole lot happier in her new house.

برای مثال، لیلا در خانه جدیدش بسیار شادتر به نظر می رسد.

This is Learning English from The News, our podcast about the news headlines.

این آموزش زبان انگلیسی از The News، پادکست ما درباره عناوین اخبار است.

Today, we're talking about a new global study on the increase

امروز، ما در مورد یک مطالعه جهانی جدید در مورد افزایش

of overweight and obesity worldwide.

اضافه وزن و چاقی در سراسر جهان صحبت می کنیم.

So, researchers on this study warned that if trends continue,

بنابراین، محققان در این مطالعه هشدار دادند که در صورت ادامه روند،

global rates of overweight and obese adults would increase significantly.

نرخ جهانی افراد دارای اضافه وزن و چاق به طور قابل توجهی افزایش خواهد یافت.

And that's particularly in Asia and Africa, where populations are growing.

و این به ویژه در آسیا و آفریقا است، جایی که جمعیت در حال افزایش است.

According to the study, these regions will experience

بر اساس این مطالعه، این مناطق

a considerable increase in diseases related to obesity.

افزایش قابل توجهی در بیماری های مرتبط با چاقی را تجربه خواهند کرد.

Experts say that if governments take urgent action now,

کارشناسان می گویند که اگر دولت ها هم اکنون اقدام فوری انجام دهند،

there is still time to prevent what they describe as "a profound tragedy".

هنوز زمان برای جلوگیری از آنچه آنها به عنوان "یک تراژدی عمیق" توصیف می کنند وجود دارد.

Let's have a look at our next headline.

بیایید نگاهی به تیتر بعدی خود بیندازیم.

This one is from Wion, an Indian news site.

این یکی از ویون، یک سایت خبری هندی است.

'Unparalleled threat' of death:

«تهدید بی‌نظیر» مرگ:

Over 50% of adults worldwide will be overweight by 2050.

بیش از 50 درصد از بزرگسالان در سراسر جهان تا سال 2050 اضافه وزن خواهند داشت.

Again from Wion: 'Unparalleled threat' of death:

باز هم از ویون: «تهدید بی‌نظیر» مرگ:

Over 50% of adults worldwide will be overweight by 2050.

بیش از 50 درصد از بزرگسالان در سراسر جهان تا سال 2050 اضافه وزن خواهند داشت.

So, this headline quotes the study, which says obesity poses

بنابراین، این تیتر به نقل از این مطالعه است که می‌گوید چاقی

an unparalleled threat of premature disease and death.

خطر مرگ و میر نابجا را به همراه دارد.

And we're looking at this word 'unparalleled'.

و ما به این کلمه "بی نظیر" نگاه می کنیم. بله

Yes. So, let's break it down.

. بنابراین، بیایید آن را تجزیه کنیم.

You might know the word 'parallel'.

ممکن است کلمه "موازی" را بدانید.

Now think about train tracks.

حالا به ریل قطار فکر کنید.

There are two long rails that run alongside each other and

دو ریل بلند وجود دارد که در کنار یکدیگر قرار دارند و به

they stay the same distance apart.

همان اندازه از هم فاصله دارند.

We call that 'parallel'.

ما آن را "موازی" می نامیم.

Those rails are parallel.

آن ریل ها موازی هستند.

Yes, the two track lines are the same or equal.

بله، دو خط مسیر یکسان یا مساوی هستند.

So, if something is unparalleled, it means

بنابراین، اگر چیزی بی نظیر است، به این معنی است که

there's nothing running alongside it.

هیچ چیز در کنار آن وجود ندارد.

Nothing can compare – it has no equal.

هیچ چیز قابل مقایسه نیست - هیچ برابری ندارد.

And here the study says obesity is an unparalleled threat, meaning

و در اینجا این مطالعه می‌گوید چاقی یک تهدید بی‌نظیر است، به این معنی که

it's a bigger or more serious danger than anything we've seen before.

خطری بزرگ‌تر یا جدی‌تر از هر چیزی است که قبلاً دیده‌ایم.

You'll often see 'unparalleled' to emphasise

برای تأکید بر

that something is completely unique.

اینکه چیزی کاملاً منحصر به فرد است، اغلب «بی نظیر» را خواهید دید.

For example, the athlete's performance was unparalleled

به عنوان مثال عملکرد این ورزشکار

in the history of the sport.

در تاریخ ورزش بی نظیر بود.

No one compares.

هیچ کس مقایسه نمی کند.

And as we've seen, unparalleled can be used to describe anything unique,

و همانطور که دیدیم، بی نظیر را می توان برای توصیف هر چیزی منحصر به فرد،

whether that's positive or negative.

چه مثبت و چه منفی، به کار برد.

So, an unparalleled threat is bad, but an unparalleled performance is good.

بنابراین، یک تهدید بی نظیر بد است، اما یک عملکرد بی نظیر خوب است.

We've had: 'unparalleled' –

ما داشته ایم: "بی نظیر" -

there's nothing like it.

هیچ چیز شبیه آن وجود ندارد.

For example, I'm sad to hear about the singer's death.

مثلا از شنیدن خبر فوت این خواننده ناراحت شدم.

Her voice was unparalleled.

صداش بی نظیر بود

This is Learning English from the News, our podcast about the news headlines.

این پادکست ما در مورد عناوین اخبار، یادگیری زبان انگلیسی از اخبار است.

Today we're talking about an increase in global obesity.

امروز ما در مورد افزایش چاقی جهانی صحبت می کنیم.

As we heard earlier, the study looked into obesity trends

همانطور که قبلا شنیدیم، این مطالعه به بررسی روند چاقی

in more than 200 countries.

در بیش از 200 کشور جهان پرداخت.

In terms of raw numbers, China, India and the USA will be the countries

از نظر اعداد خام، چین، هند و ایالات متحده آمریکا

with the biggest populations of overweight or obese people by 2050.

تا سال 2050 کشورهای دارای بیشترین جمعیت افراد دارای اضافه وزن یا چاق خواهند بود.

And we have a headline here about obesity trends in the UK.

و ما در اینجا عنوانی در مورد روند چاقی در بریتانیا داریم.

It's from The Sun, a newspaper in the UK.

این از روزنامه سان، یک روزنامه در بریتانیا است.

Shocking number of Brits who will be obese by 2050 revealed in damning study.

تعداد تکان‌دهنده انگلیسی‌هایی که تا سال 2050 چاق خواهند شد، در مطالعه‌ای فاش شد.

That headline again from The Sun:

این عنوان دوباره از سان:

Shocking number of Brits who will be obese by 2050 revealed in damning study.

تعداد تکان دهنده بریتانیایی هایی که تا سال 2050 چاق خواهند شد، در یک مطالعه مهیب فاش شد.

And this time we're looking at the adjective 'damning' – a damning study.

و این بار ما به صفت "دعوت کردن" نگاه می کنیم - یک مطالعه نفرین کننده. به

What does it mean?

چه معناست؟

Well, 'damning' comes from the word 'damn', which originally had a religious meaning

خب، "لعنت" از کلمه "لعنت" گرفته شده است، که در اصل معنای دینی داشت که می

to say someone is going to suffer bad things forever, such as go to hell.

گفت کسی برای همیشه از بدی رنج می برد، مانند رفتن به جهنم.

Now it has a more general meaning.

حالا معنای کلی تری دارد.

If something is damning, it shows something in a very negative way

اگر چیزی لعنت کننده است، چیزی را به شکل بسیار منفی نشان می دهد

and strongly criticises it.

و به شدت از آن انتقاد می کند.

So, here the study is damning because its findings are extremely negative

بنابراین، در اینجا این مطالعه نفرت انگیز است زیرا یافته های آن بسیار منفی است

and suggest a big problem.

و نشان دهنده یک مشکل بزرگ است.

We often see the word 'damning' when something exposes something bad.

ما اغلب کلمه "لعنتی" را وقتی می بینیم که چیزی چیز بدی را آشکار می کند.

For example, a common combination is 'damning evidence'.

به عنوان مثال، یک ترکیب رایج "شواهد نفرین کننده" است.

The politician is facing damning evidence in court.

این سیاستمدار در دادگاه با شواهد بدی روبرو است.

That means the evidence is making that person look very guilty.

این بدان معناست که شواهد باعث می شود که آن شخص بسیار گناهکار به نظر برسد.

Now be careful with the pronunciation of 'damning'.

حالا مراقب تلفظ "damning" باشید.

It's spelt d-a-m-n-i-n-g, but that first 'n' in there is silent.

املای آن d-a-m-n-i-n-g است، اما اولین "n" در آنجا ساکت است.

You only hear the 'm' sound – 'dam-ing', not 'dam-ning'.

شما فقط صدای "m" را می شنوید - "دنگ زدن"، نه "دخت کننده".

We've had: 'damning' – indicates something is very negative.

ما داشتیم: "لعنتی" - نشان می دهد چیزی بسیار منفی است.

For example, the critic gave the film a damning review.

به عنوان مثال، منتقد به فیلم نقدی لعنتی داد.

They said it was the worst movie of the year.

گفتند بدترین فیلم سال است.

That's it for this episode of Learning English from the News.

تمام این قسمت از آموزش زبان انگلیسی از اخبار.

We'll be back next week with another news story.

هفته آینده با خبر دیگری باز خواهیم گشت.

Did you know you can find a worksheet to help you practise the vocabulary

آیا می‌دانستید که می‌توانید یک کاربرگ برای کمک به تمرین واژگان

from this episode on our website, bbclearningenglish.com.

این قسمت در وب‌سایت ما، bbclearningenglish.com پیدا کنید.

And check out our brand new video series, The Pronunciation Lounge

و سری ویدیوهای جدید ما ، The Pronunciation Lounge را بررسی کنید

to help you with your listening and speaking.

تا در گوش دادن و صحبت کردن به شما کمک کند.

It also comes with a worksheet.

همچنین همراه با کاربرگ است.

Find it on our website.

آن را در وب سایت ما پیدا کنید.

And don't forget to check us out

و فراموش نکنید که ما را

on social media – search for BBC Learning English.

در رسانه های اجتماعی بررسی کنید - بی بی سی یادگیری انگلیسی را جستجو کنید.

Goodbye for now. Goodbye.

فعلا خداحافظ خداحافظ