Artificial Intelligence - what can and can't it do? 6 Minute English

Neil: Welcome to 6 Minute English, where we

نیل: به 6 دقیقه انگلیسی خوش آمدید، جایی

bring you an intelligent topic and six related

که ما یک موضوع هوشمندانه و شش

items of vocabulary. I'm Neil.

مورد از واژگان مرتبط را برای شما آورده ایم. من نیل هستم.

Tim: And I'm Tim. And today we're talking

تیم: و من تیم هستم. و امروز ما در

about AI - or Artificial Intelligence.

مورد هوش مصنوعی - یا هوش مصنوعی صحبت می کنیم.

Neil: Artificial Intelligence is the ability

نیل: هوش مصنوعی

of machines to copy human intelligent behaviour

توانایی ماشین‌ها برای کپی کردن رفتار هوشمند انسان است

- for example, an intelligent machine can

- برای مثال، یک ماشین هوشمند می‌تواند

learn from its own mistakes, and make decisions

از اشتباهات خود درس بگیرد و

based on what's happened in the past.

بر اساس آنچه در گذشته اتفاق افتاده است تصمیم بگیرد.

Tim: There's a lot of talk about AI these

تیم: این روزها صحبت های زیادی در مورد هوش مصنوعی وجود دارد

days, Neil, but it's still just science fiction,

، نیل، اما هنوز هم فقط علمی تخیلی است

isn't it?

، اینطور نیست؟

Neil: That's not true - AI is everywhere.

نیل: این درست نیست - هوش مصنوعی همه جا هست.

Machine thinking is in our homes, offices,

تفکر ماشینی در خانه ها، ادارات،

schools and hospitals. Computer algorithms

مدارس و بیمارستان های ما وجود دارد. الگوریتم‌های کامپیوتری

are helping us drive our cars. They're diagnosing

به ما کمک می‌کنند تا ماشین‌هایمان را رانندگی کنیم. آنها

what's wrong with us in hospitals. They're

در بیمارستان ها دارند تشخیص می دهند که چه مشکلی برای ما وجود دارد. آنها

marking student essays. They're telling us

انشاهای دانشجویی را علامت گذاری می کنند. آنها به ما می گویند

what to read on our smartphones.

که در تلفن های هوشمند خود چه بخوانیم.

Tim: Well, that really does sound like science

تیم: خوب، این واقعاً شبیه

fiction - but it's happening already, you

داستان علمی تخیلی به نظر می رسد - اما شما می گویید، نیل، در حال حاضر اتفاق می افتد

say, Neil?

؟

Neil: It's definitely happening, Tim. And

نیل: قطعا این اتفاق می افتد، تیم. و

an algorithm, by the way, is a set of steps

به هر حال، یک الگوریتم مجموعه ای از مراحل است

a computer follows in order to solve a problem.

که یک کامپیوتر برای حل یک مسئله دنبال می کند.

So can you tell me what was the name of the

پس می‌توانید به من بگویید نام

computer which famously beat world chess champion

رایانه‌ای که

Garry Kasparov using algorithms in 1997? Was

در سال 1997 با استفاده از الگوریتم‌ها، قهرمان شطرنج جهان، گری کاسپاروف را شکست داد، چه بود؟ آیا

it: a) Hal, b) Alpha 60 or c) Deep Blue?

این بود: الف) هال، ب) آلفا 60 یا ج) آبی عمیق؟

Tim: I'll say Deep Blue. Although I'm just

تیم: من می گویم آبی عمیق. اگرچه من فقط حدس می زنم

guessing.

.

Neil: Was it an educated guess, Tim?

نیل: آیا این یک حدس علمی بود، تیم؟

Tim: I know a bit about chess...

تیم: من کمی در مورد شطرنج می دانم...

Neil: An educated guess is based on knowledge

نیل: یک حدس تحصیلی مبتنی بر دانش

and experience and is therefore likely to

و تجربه است و بنابراین

be correct. Well, we'll find out later on

احتمالاً درست است. خوب، ما بعداً متوجه خواهیم شد

how educated your guess was in this case, Tim!

که حدس شما در این مورد چقدر آموزشی بود، تیم!

Tim: Indeed. But getting back to AI and what

تیم: در واقع. اما بازگشت به هوش مصنوعی و آنچه

machines can do - are they any good at solving

ماشین‌ها می‌توانند انجام دهند - آیا آنها در حل

real-life problems? Computers think in zeros

مشکلات زندگی واقعی خوب هستند؟ کامپیوترها به صفر

and ones don't they? That sounds like a pretty

و یک فکر می کنند، اینطور نیست؟

limited language when it comes to life experience!

وقتی صحبت از تجربه زندگی به میان می آید، این زبان بسیار محدود به نظر می رسد!

Neil: You would be surprised to what those

نیل: از اینکه آن

zeroes and ones can do, Tim. Although you're

صفرها و یک ها چه کاری می توانند انجام دهند شگفت زده می شوید، تیم. اگرچه حق با شماست

right that AI does have its limitations at

که هوش مصنوعی در حال حاضر محدودیت های خود

the moment. And if something has limitations

را دارد. و اگر چیزی محدودیت‌هایی

there's a limit on what it can do or how good

دارد، محدودیتی برای کارهایی که می‌تواند انجام دهد یا اینکه

it can be.

چقدر می‌تواند خوب باشد، وجود دارد.

Tim: OK - well now might be a good time to

تیم: بسیار خوب - حالا ممکن است زمان خوبی برای

listen to Zoubin Bharhramani, Professor of

گوش دادن به صحبت های زوبین بهرهرمانی، استاد

Information Engineering at the University

مهندسی اطلاعات در

of Cambridge and deputy director of the Leverhulme

دانشگاه کمبریج و معاون مرکز لورهولم

Centre for the Future of Intelligence. He's

برای آینده اطلاعات باشد. او

talking about what limitations AI has at the

در مورد محدودیت های هوش مصنوعی در

moment.

حال حاضر صحبت می کند.

Zoubin Bharhramani: I think it's very interesting

ذوبین بهرهرمانی: من فکر می کنم خیلی جالب است

how many of the things that we take for granted

که بسیاری از چیزهایی را که ما بدیهی می دانیم

- we humans take for granted - as being sort

- ما انسان ها - به عنوان

of things we don't even think about like how

چیزهایی هستند که حتی به آنها فکر نمی کنیم، مثل اینکه

do we walk, how do we reach, how do we recognise

چگونه راه برویم، چگونه به آن برسیم، چگونه انجام دهیم. ما

our mother. You know, all these things. When

مادرمان را می شناسیم میدونی همه این چیزا

you start to think how to implement them on

وقتی شروع به فکر کردن به نحوه پیاده‌سازی آن‌ها بر

a computer, you realise that it's those things

روی رایانه می‌کنید، متوجه می‌شوید که انجام دادن

that are incredibly difficult to get computers

آن‌ها توسط رایانه‌ها فوق‌العاده

to do, and that's where the current cutting

دشوار است، و این همان جایی است که

edge of research is.

لبه برش تحقیقات فعلی است.

Neil: If we take something for granted we

نیل: اگر چیزی را بدیهی بدانیم

don't realise how important something is.

، متوجه اهمیت چیزی نمی شویم.

Tim: You sometimes take me for granted,

تیم: تو بعضی وقتا من رو بدیهی میگیری

think, Neil.

Neil: No - I never take you for granted, Tim!

، فکر کن نیل.

نیل: نه - من هیچ وقت تو را بدیهی نمی گیرم، تیم!

You're far too important for that!

تو برای آن خیلی مهمی!

Tim: Good to hear! So things we take for granted

تیم: خوب شنیدم! بنابراین چیزهایی که ما بدیهی می دانیم

are doing every day tasks like walking, picking

انجام کارهای روزانه مانند راه رفتن

something up, or recognising somebody. We

، برداشتن چیزی یا شناختن کسی است. ما

implement - or perform - these things without

این چیزها را بدون فکر اجرا می کنیم - یا اجرا می

thinking. Whereas it's cutting edge research

کنیم. در حالی که

to try and program a machine to do them.

تلاش برای برنامه‌ریزی ماشینی برای انجام آن‌ها یک تحقیق جدید است.

Neil: Cutting edge means very new and advanced.

نیل: برش به معنای بسیار جدید و پیشرفته است.

It's interesting isn't it, that over ten years

جالب است، نه اینکه بیش از ده سال

ago a computer beat a chess grand master - but

پیش یک کامپیوتر یک استاد بزرگ شطرنج را شکست داد -

the same computer would find it incredibly

اما همان رایانه

difficult to pick up a chess piece.

برای برداشتن مهره شطرنج بسیار دشوار بود.

Tim: I know. It's very strange. But now you've

تیم: من می دانم. خیلی عجیب است. اما اکنون به

reminded me that we need the answer to today's

من یادآوری کردید که ما به پاسخ سوال امروز نیاز داریم

question.

.

Neil: Which was: What was the name of the

نیل: که این بود: نام

computer who famously beat world chess champion

کامپیوتری که در سال 1997 قهرمان شطرنج جهان،

Gary Kasparov in 1997? Now, you said Deep

گری کاسپاروف را شکست داد، چه بود؟ حالا گفتی دیپ

Blue, Tim, and... that was the right answer!

بلو، تیم و... جواب درستی بود!

Tim: You see, my educated guess was based

تیم: ببینید، حدس تحصیلی من بر

on knowledge and experience!

اساس دانش و تجربه بود!

Neil: Or maybe you were just lucky. So, the

نیل: یا شاید فقط خوش شانس بودی. بنابراین،

IBM supercomputer Deep Blue played against

ابرکامپیوتر IBM Deep Blue در دو مسابقه شطرنج به مصاف

US world chess champion Garry Kasparov in

قهرمان شطرنج جهان آمریکا، گری کاسپاروف رفت

two chess matches. The first match was played

. اولین بازی

in Philadelphia in 1996 and was won by Kasparov.

در سال 1996 در فیلادلفیا برگزار شد و کاسپاروف برنده شد.

The second was played in New York City in

دومین بازی در سال 1997 در شهر نیویورک برگزار شد

1997 and won by Deep Blue. The 1997 match

و دیپ بلو برنده شد. مسابقه 1997

was the first defeat of a reigning world chess

اولین شکست یک قهرمان شطرنج جهان

champion by a computer under tournament conditions.

توسط کامپیوتر تحت شرایط مسابقات بود.

Tim: Let's go through the words we learned

تیم: بیایید کلماتی را که امروز یاد گرفتیم مرور کنیم

today. First up was 'artificial intelligence'

. ابتدا «هوش مصنوعی»

or AI - the ability of machines to copy human

یا هوش مصنوعی بود - توانایی ماشین‌ها برای کپی کردن

intelligent behaviour.

رفتار هوشمند انسان.

Neil: 'There are AI programs that

نیل: برنامه‌های هوش مصنوعی وجود دارند که

can write poetry.'

Tim: Do you have any examples you can recite?

می‌توانند شعر بنویسند.

تیم: آیا مثالی دارید که بتوانید بخوانید؟

Neil: Afraid I don't! Number two - an algorithm

نیل: میترسم که نکنم! شماره دو - الگوریتم

is a set of steps a computer follows in order

مجموعه ای از مراحل است که رایانه

to solve a problem. For example, 'Google changes

برای حل یک مسئله دنبال می کند. به عنوان مثال، "Google

its search algorithm hundreds of times every year.'

الگوریتم جستجوی خود را صدها بار در سال تغییر می دهد."

Tim: The adjective is algorithmic - for example,

تیم: صفت الگوریتمی است - به عنوان مثال،

'Google has made many algorithmic changes.'

"گوگل تغییرات الگوریتمی زیادی ایجاد کرده است."

Neil: Number three - if something has 'limitations',

نیل: شماره سه - اگر چیزی «محدودیت‌هایی»

there's a limit on what it can do or how good

دارد، محدودیتی برای انجام آن یا میزان خوب بودن

it can be. 'Our show has certain limitations

آن وجود دارد. "نمایش ما محدودیت های خاصی دارد

' for example, it's only six minutes long!'

" برای مثال، فقط شش دقیقه طول می کشد!

Tim: That's right - there's only time to present

تیم: درست است - فقط زمان برای ارائه

six vocabulary items. Short but sweet!

شش مورد واژگانی وجود دارد. کوتاه اما شیرین!

Neil: And very intelligent, too. OK, the next

نیل: و همچنین بسیار باهوش. خوب، مورد بعدی

item is 'take something for granted', which

«چیزی را بدیهی بگیر» است،

is when we don't realise how important something is.

یعنی زمانی که ما متوجه اهمیت چیزی نیستیم.

Tim: 'We take our smartphones for granted

تیم: «این روزها ما گوشی‌های هوشمند خود را بدیهی می‌دانیم

these days, but before 1995 hardly anyone

، اما قبل از سال 1995 به ندرت کسی

owned one.'

صاحب یک گوشی هوشمند بود».

Neil: Number five - 'to implement' means to

نیل: شماره پنج - "اجرا کردن" به معنای

perform a task, or take action.

انجام یک کار یا اقدام است.

Tim: 'Neil implemented some changes to the show.'

تیم: "نیل تغییراتی را در نمایش اعمال کرد."

Neil: The final item is 'cutting edge' - new

نیل: آخرین مورد 'برش لبه' - جدید

and advanced - 'This software is cutting edge.'

و پیشرفته - 'این نرم افزار پیشرفته است.'

Tim: 'The software uses cutting edge technology.'

تیم: "این نرم افزار از فناوری پیشرفته استفاده می کند."

Neil: OK - that's all we have time for on

نیل: خوب - این تمام چیزی است که در نمایش جدید

today's cutting edge show. But please check

امروز داریم. اما

out our Instagram, Twitter, Facebook and YouTube

لطفاً صفحات اینستاگرام، توییتر، فیس بوک و یوتیوب ما را بررسی کنید

pages. Tim: Bye-bye!

. تیم: خداحافظ!

Neil: Goodbye!

نیل: خداحافظ!