What does 'cherry-pick' mean?

Feifei: Hello, this The English

فیفی: سلام، این The English

We Speak. I'm Feifei...

We Speak است. من فیفی هستم...

Rob: ...and hello, I'm Rob.

راب: ...و سلام، من راب هستم.

Feifei: Why have you brought a bowl of

فیفی: چرا یک کاسه

fruit into the studio?

میوه به استودیو آورده اید؟

Rob: I'm not feeling great - and

راب: من احساس خوبی ندارم - و

you know fruit is packed with

شما می دانید که میوه ها مملو از

vitamin C, so I though eating

ویتامین C هستند، بنابراین فکر می کنم خوردن

some would do me good.

مقداری از آن برای من مفید است.

Feifei: Hmm I see. Well, I'm sorry

فیفی: هوم می بینم. خوب، متاسفم

you're not feeling great, but we have got

که احساس خوبی ندارید، اما ما

a programme to do and

یک برنامه و

an English phrase to teach.

یک عبارت انگلیسی برای آموزش داریم.

Rob: If you don't mind, I might just read

راب: اگر اشکالی ندارد، شاید امروز

a few lines from the script today - to save

فقط چند خط از فیلمنامه را بخوانم - تا

my voice. Perhaps I could just

صدایم را حفظ کنم. شاید بتوانم فقط

read the funny lines?

خطوط خنده دار را بخوانم؟

Feifei: No Rob! You can't just

فیفی: نه راب! شما نمی توانید فقط

cherry-pick what you want to say.

چیزی را که می خواهید بگویید انتخاب کنید.

Rob: Cherry-pick? No Feifei, there aren't

راب: چیدن گیلاس؟ نه فیفی،

any cherries in my fruit bowl - so

هیچ گیلاسی در کاسه میوه من نیست - بنابراین

I won't be picking any.

هیچ گیلاسی را نمی چینم.

Feifei: I wasn't referring to your fruit.

فیفی: منظورم میوه شما نبود.

When you cherry-pick something,

وقتی چیزی را گیلاس انتخاب می کنید، به

it means you choose only what's best or

این معنی

most desirable out of a group of

است که از بین یک

things or a group of people. But

گروه یا گروهی از افراد، فقط بهترین یا مطلوب ترین را انتخاب می کنید. اما

Rob, you're not going to do that, are you?

راب، تو این کار را نمی کنی، درست است؟

Rob: Errr... shall we hear some examples

راب: ارر... آیا چند نمونه

of other cherry pickers?

از دیگر گیلاس چین ها را بشنویم؟

Josh says he cherry-picked the players for

جاش می‌گوید بازیکنان

his football team based on

تیم فوتبالش را بر اساس

their skills - but

مهارت‌هایشان انتخاب کرده است - اما

I know it's because they were his friends!

می‌دانم که به این دلیل است که آنها دوستان او بودند!

We need to cherry-pick the best food

ما باید بهترین غذا را

for our new restaurant - we really

برای رستوران جدید خود انتخاب کنیم - ما واقعاً

want to impress our customers.

می خواهیم مشتریان خود را تحت تأثیر قرار دهیم.

It seems unfair that our school

ناعادلانه به نظر می رسد که مدرسه ما

has cherry-picked the best students

بهترین دانش آموزان را

to attend the conference

برای شرکت در کنفرانس انتخاب کرده است

- we should all have a chance to go.

- همه ما باید فرصتی برای رفتن داشته باشیم.

Feifei: You're listening to The English

فیفی: شما در حال گوش دادن به The English

We Speak from BBC Learning English

We Speak از BBC Learning English

and we're talking about the phrase 'to

هستید و ما در مورد عبارت 'to

cherry-pick', which means to choose

cherry-pick' صحبت می کنیم که به معنای

the best or most desirable things from

انتخاب بهترین یا مطلوب ترین چیزها از

a group. And Rob wants to cherry-pick

یک گروه است. و راب می خواهد

only the best lines to read from

فقط بهترین خطوط را برای خواندن از

this script. It's a bit unfair, Rob...

این فیلمنامه انتخاب کند. این کمی بی انصافی است، راب...

Rob: I was just trying to save

راب: من فقط سعی می

my voice but I will do my best.

کردم صدایم را حفظ کنم، اما تمام تلاشم را می کنم. فیفی از کاسه

Would you like a piece of fruit

یک تکه میوه می خواهی

from the bowl, Feifei?

؟

Feifei: Oh, OK then. Err, that banana

فیفی: اوه، باشه پس. ارو،

is a bit mouldy...

موز کمی کپک زده است...

that orange is a bit yellow..

آن نارنجی کمی زرد است..

I'll have this apple please.

لطفا این سیب را دارم.

Rob: Hmm, looks like you're cherry-picking the

راب: هوم، به نظر می رسد که

best piece of fruit. Right, well,

داری بهترین میوه را می چینی. خوب، خوب،

now that you've got my delicious apple,

حالا که سیب خوشمزه من را گرفتید،

do you mind

اشکالی ندارد

if I go now - I'm really not feeling great.

که من الان بروم - واقعاً احساس خوبی ندارم.

Feifei: Oh go on, Rob. But next time

فیفی: اوه ادامه بده، راب. اما دفعه

I'm going to cherry-pick who I present

بعد می خواهم گیلاس را انتخاب کنم که

with - someone who wants a bite of the

با چه کسی حاضر شوم - کسی که می خواهد یک لقمه

cherry to work with me.

گیلاس با من کار کند.

'A bite of the cherry' means a chance

"یک لقمه گیلاس" به معنای فرصت

or opportunity. I need someone

یا فرصت است. من به کسی نیاز دارم

with a bit more... stamina.

که کمی استقامت داشته باشد.

See ya.

Rob: Bye.

می بینمت.

راب: خداحافظ.