The Race: Land ahoy! Learn to use 'must' and 'have to' - Episode 5

All Wooah! Watch out!

همه واو! مواظب باش!

PHIL That was close.

PHIL نزدیک بود.

PHIL Day 35 - we've just missed being hit by a

روز سی و پنجم فیل - ما به تازگی از دست دادن یک

huge container ship. We're all so tired and we didn't see it coming. We've been at sea

کشتی کانتینری بزرگ غافل شدیم. همه ما خیلی خسته ایم و ندیدیم که بیاید. ما چند روزی است که در دریا هستیم

for several days and without our satellite navigation system it's hard to know which

و بدون سیستم ناوبری ماهواره‌ای خود دشوار است که بدانیم به کدام

way we're going. Passepartout needs medical help and we have to get more food supplies.

سمت می‌رویم. پاسپارتو به کمک پزشکی نیاز دارد و ما باید مواد غذایی بیشتری تهیه کنیم.

We must find land soon…

ما باید به زودی زمین را پیدا کنیم...

SOPHIA Land ahoy!

SOPHIA Land اوه!

PHIL Land? Really? At last! Come on. Let's head for the harbour and find a hospital quickly.

زمین فیل؟ واقعا؟ در آخر! بیا دیگه. بیایید به بندر برویم و به سرعت یک بیمارستان پیدا کنیم.

PP Oh, my head.

PP اوه، سر من.

PHIL We're on dry land. It's such a great feeling

PHIL ما در خشکی هستیم. این احساس بسیار خوبی است

after just looking at endless water day after day. But where are we? People are speaking

پس از نگاه کردن روز به روز به آب بی پایان . اما ما کجا هستیم؟ مردم فرانسوی صحبت می کنند

French and there's a wonderful smell of fresh coffee in the air. Anyway, we mustn’t waste

و بوی شگفت انگیز قهوه تازه در هوا است. به هر حال ما نباید

any more time. Sophia is taking Passepartout to a hospital to see a doctor about the cut

زمان بیشتری را تلف کنیم. سوفیا پاسپارتو را به بیمارستان می برد تا در مورد بریدگی سرش به پزشک مراجعه

on his head. I have to get our satnav fixed and purchase some more supplies for the next

کند. من باید ساتناو خود را تعمیر کنم و برای مرحله بعدی سفرمان لوازم بیشتری

leg of our journey.And I must take some photographs too to put on my travel blog. But wait a minute,

بخرم. همچنین باید تعدادی عکس هم بگیرم تا در وبلاگ سفرم قرار دهم. اما یک لحظه صبر کن،

I don't know where I am! Time for a walk I think…

نمی دانم کجا هستم! فکر می کنم وقت پیاده روی است ...

PHIL Excuse me young man – that coffee smells wonderful.

PHIL ببخشید جوان - قهوه بوی فوق العاده ای دارد.

MAN Oh this is Bourbon Pointu coffee. It's the best in the world and you can only get it here

مرد اوه این قهوه بوربون پوینتو است. این بهترین در جهان است و شما فقط می توانید آن را از اینجا دریافت کنید

PHIL And where is here?

PHIL و اینجا کجاست؟

Reunion Island.

جزیره ریونیون

PHIL Reunion Island! So that's where we are. Goodness, we really have gone off course!

PHIL Reunion Island! پس این جایی است که ما هستیم. خداروشکر، ما واقعاً از مسیر خارج شده ایم!

MAN Where are you heading?

مرد کجا داری میری؟

PHIL We're supposed to be sailing around the world

PHIL ما قرار بود در سراسر جهان قایقرانی کنیم

– but we got lost when our satnav broke.

- اما وقتی satnav ما خراب شد گم شدیم.

MAN Oh you don't have to worry about that, my brother fixes gadgets. I'm sure he can help.

مرد اوه شما لازم نیست نگران این باشید، برادر من وسایل را تعمیر می کند. من مطمئن هستم که او می تواند کمک کند.

Let me take it for you and if you come back at 4 o'clock it will be ready. Hopefully!

بذار برات ببرم اگه ساعت 4 برگردی آماده میشه. خوشبختانه!

PHIL Brilliant. And while I'm here can I buy some

PHIL درخشان. و در حالی که من اینجا هستم می توانم تعدادی

of those beans?

از آن لوبیاها را بخرم؟

MAN Sure. Here, take some coffee beans as a present from me to you - and remember your visit to

مرد مطمئنا. در اینجا، مقداری دانه قهوه از من به شما هدیه بگیرید - و بازدید خود را از Reunion به خاطر بسپارید

Reunion.

.

PHIL I had to bring home some unique and special coffee beans as part of the challenge, so

PHIL من مجبور شدم چند دانه قهوه منحصر به فرد و خاص را به عنوان بخشی از چالش به خانه بیاورم، بنابراین

this is gift is perfect. But we have a long way to go; we mustn't waste any more time.

این هدیه عالی است. اما راه درازی در پیش داریم. ما نباید بیش از این زمان را تلف کنیم.

I must get on with the shopping, wait for our satnav to be fixed and hope that Passepartout

من باید خرید را ادامه دهم، منتظر بمانم تا satnav ما درست شود و امیدوارم پاسپارتو

will be ok.

خوب شود.

SOPHIA Phil, Phil… we're back. Passepartout has got some stiches in his head. I think he'll fine.

سوفیا فیل، فیل... ما برگشتیم. پاسپارتو چند بخیه در سرش دارد. من فکر می کنم او خوب خواهد شد.

PP Oh will I? You're the expert now? Maybe if you leave me to sail our yacht we won't have

PP اوه می خواهم؟ الان شما کارشناس هستید؟ شاید اگر من را رها کنید تا با قایق ما سفر کنم،

any more accidents?

دیگر تصادف نخواهیم کرد؟

PHIL Come on Passepartout, let's all try to get on shall we? I know how useful you are - but

PHIL بیا پاسپارتو، بیایید همه سعی کنیم سوار شویم؟ من می دانم که چقدر مفید هستید - اما

Sophia got us safely through to Reunion. Come along – let's all be friends. Ok?

سوفیا ما را با خیال راحت به Reunion رساند. بیایید - بیایید همه با هم دوست باشیم. خوب؟

PP OK then. How's the satnav?

PP باشه پس ساتناو چطوره؟

PHIL It's fixed and it didn't cost much. Look,

PHIL درست شد و هزینه زیادی نداشت. ببینید،

if I switch it on… I can tell you exactly where we are: 21 degrees south, 55 degrees east.

اگر آن را روشن کنم... می توانم به شما بگویم دقیقاً کجا هستیم: 21 درجه جنوبی، 55 درجه شرقی.

SOPHIA Impressive

SOPHIA Impressive

PHIL Yes, and look, I've got some special coffee to take home.Bourbon Pointu.

PHIL بله، و ببینید، من قهوه خاصی برای بردن به خانه دارم. Bourbon Pointu.

SOPHIA Another one of your 'souvenirs'! Come on,

سوفیا یکی دیگر از "سوغاتی" شما! بیا،

we must get going – the weather forecast says there's a big storm coming and we have

ما باید راه بیفتیم - پیش بینی آب و هوا می گوید طوفان بزرگی در راه است و ما باید

to avoid it.

از آن اجتناب کنیم.

PHIL Yes, good idea. We can't waste any more time. Let's get back to the harbour. Passepartout,

PHIL بله، ایده خوبی است. ما نمی توانیم بیشتر از این زمان را تلف کنیم. برگردیم به بندر پاسپارتو

could you carry these bags of food please… they're… quite heavy.

، می‌توانی این کیسه‌های غذا را با خود حمل کنی... آنها خیلی سنگین هستند.

PP (Groans)

PP (

SOPHIA Isn't this where we left the yacht – between

ناز می کشد) سوفیا آیا اینجا جایی نیست که ما قایق را ترک کردیم - بین

these two other boats?

این دو قایق دیگر؟

PP Are you sure Sophia? We did arrive in a rush

پی پی مطمئنی سوفیا؟ ما با عجله رسیدیم

PHIL No, it was definitely here. In fact – look – these are our ropes. They've been cut.

PHIL نه، قطعا اینجا بود. در واقع - نگاه کنید - اینها طناب های ما هستند. آنها بریده شده اند.

I don't believe it but I think our yacht has been stolen.

من باور نمی کنم اما فکر می کنم قایق تفریحی ما دزدیده شده است.

PHIL Stolen! It couldn't get any worse. We're stuck

PHIL دزدیده شد! از این بدتر نمی شد. ما در

halfway around the world with no yacht. There is no way we can get round the world in 80

نیمه راه در سراسر جهان بدون قایق تفریحی گیر کرده ایم. اکنون هیچ راهی وجود ندارد که بتوانیم در 80 روز دنیا را

days now. We've got to find our yacht – but where is it?

بچرخانیم. ما باید قایق تفریحی خود را پیدا کنیم - اما کجاست؟