The Race: Aye aye Captain Phil! Learn to use articles - Episode 8

PHIL It's day 50. We've made it to Papua New Guinea

PHIL روز 50 است. ما به پاپوآ گینه نو

and the capital city of Port Moresby.

و پایتخت شهر پورت مورسبی رسیدیم.

People here seem to be wearing masks – I think there's some kind of festival going on.

به نظر می رسد مردم اینجا نقاب زده اند - فکر می کنم نوعی جشنواره در حال برگزاری است.

Anyway, this is where we're getting our yacht properly

به هر حال، اینجا جایی است که ما قایق بادبانی خود را به درستی تعمیر می کنیم

fixed. It needs to be good enough for the next part of our journey. We've decided to

. باید برای قسمت بعدی سفر ما به اندازه کافی خوب باشد . ما تصمیم گرفتیم

sail in a straight line across the Pacific Ocean and then, well, we're taking a short

در یک خط مستقیم از اقیانوس آرام عبور کنیم و سپس، خوب، یک مسیر کوتاه

cut through the Panama Canal. It's a long, long way so we need plenty of supplies…

را از طریق کانال پاناما طی می کنیم. راه طولانی و طولانی است، بنابراین ما به وسایل زیادی نیاز داریم...

but there's a problem…

اما یک مشکل وجود دارد...

PHIL What's wrong Sophia? You look a bit worried.

فیل چه مشکلی دارد سوفیا؟ کمی نگران به نظر میرسی

SOPHIA Well I've got all our supplies – milk, water, bread, tea, bird food for the parrot – but

سوفیا خوب من همه لوازممان را دارم - شیر، آب، نان، چای، غذای پرنده برای طوطی - اما

I haven't got any money to pay for them. We left Sao Tome in such a rush that I didn't

پولی برای پرداخت آنها ندارم. آنقدر با عجله سائوتومه را ترک کردیم

bring any.

که من نیاوردم.

PHIL Don't worry – here, use my credit card.

PHIL نگران نباشید - در اینجا، از کارت اعتباری من استفاده کنید.

SOPHIA They don't take credit cards here… just cash.

سوفیا اینجا کارت اعتباری نمی گیرند... فقط پول نقد.

PHIL Oh really? I don't have much cash either – we

PHIL اوه واقعا؟ پول نقد زیادی هم ندارم –

could get some wired over to us or maybe Passepartout…

می‌توانیم مقداری به ما بفرستیم یا شاید پاسپارتو…

PP Well don't look at me - I haven't got any cash – I've just used all my money to buy

PP خب به من نگاه نکنید - من پول نقد ندارم - من فقط تمام پولم را برای خرید این Savi مصرف کرده‌ام.

this Savi mask – isn't it beautiful? A real work of art. You need to collect one for your

ماسک - زیبا نیست؟ یک اثر هنری واقعی. شما باید یکی را برای چالش خود جمع آوری کنید

challenge, don’t you?

، اینطور نیست؟

PHIL Yes I do - well done. Well, if we haven’t got any cash, we’ll have to sell some of our things.

PHIL بله انجام می دهم - آفرین. خوب، اگر پول نقد نداشته باشیم، باید برخی از چیزهایمان را بفروشیم.

PP How about the parrot?

PP طوطی چطور؟

SOPHIA We can't do that – I've given it a name – Peggy.

سوفیا ما نمی توانیم این کار را انجام دهیم - من نام آن را گذاشته ام - پگی.

PHIL That's such a nice name Sophia. So, no, we can't

PHIL این خیلی اسم قشنگیه سوفیا. بنابراین، نه، ما نمی توانیم

sell Peggy. I'll find some books and clothes and things to sell.

پگی را بفروشیم. چند کتاب و لباس و چیزهایی برای فروش پیدا خواهم کرد.

PHIL We've made some money and we've got some food

PHIL ما مقداری پول درآورده ایم و مقداری غذا

and drink. We even had some money left over to buy some lobsters and wine. I'm going to

و نوشیدنی داریم. حتی مقداری پول برای خریدن خرچنگ و شراب باقی مانده بود. من قصد دارم

cook a slap-up meal forthe crew - but not yet: I'm going to wait until we've sailed

برای خدمه یک غذای سیلی درست کنم - اما هنوز نه: می خواهم منتظر بمانم تا

for a few days and we're all feeling a bit tired. So off we go again – let's hope the

چند روزی کشتی بگیریم و همه ما کمی احساس خستگی کنیم. پس ما دوباره می رویم - امیدواریم

wind is behind us.

باد پشت سرمان باشد.

PP Right, shall we take turns to work and sleep? This time, two people can stay on deck while

PP درسته، نوبت کار کنیم و بخوابیم؟ این بار، دو نفر می توانند در حالی که

one of us sleeps. The parrot can do what he wants. We don't want any more little accidents,

یکی از ما خواب است، روی عرشه بمانند. طوطی می تواند کاری را که می خواهد انجام دهد. ما هیچ تصادف کوچک دیگری نمی خواهیم،

do we Sophia?

آیا ما سوفیا؟

SOPHIA Ha ha, very funny. Look, I'll get all the sails up – with this wind behind us we should

سوفیا ها ها، خیلی خنده دار است. ببین، من همه بادبان ها را بالا می برم - با این باد پشت سرمان باید

make up some time – just steer us in the right direction! And Phil, are you ok down

کمی جبران کنیم - فقط ما را در مسیر درست هدایت کن! و فیل، اون پایین تو گالی خوب

there in the galley?

هستی؟

PHIL Oh yes fine, I'm just cooking us something special to say 'thank you' for all your hard work.

PHIL اوه بله خوب، من فقط یک چیز خاصی برای ما آماده می کنم تا بگویم "متشکرم" برای همه زحمات شما.

SOPHIA You know the way to a woman's heart is through her stomach!

سوفیا شما می دانید که راه رسیدن به قلب یک زن از شکم او می گذرد!

PP Hmm, aren't those lobsters we bought getting

PP هوم، آیا آن خرچنگ هایی که

a bit old? Maybe we should eat the parrot instead?!

خریدیم کمی کهنه نشده اند؟ شاید به جای آن طوطی را بخوریم ؟!

PHIL Everyone's tucking into my meal of boiled

PHIL همه در وعده غذایی من از خرچنگ آب پز

lobster, fried potatoes and a pineapple salad with white wine to drink. For dessert I'm

، سیب زمینی سرخ شده و سالاد آناناس با شراب سفید برای نوشیدن می خورند. برای دسر من

serving up fresh coconut. It's amazing what you can cook in such a small kitchen. I'm

نارگیل تازه سرو می کنم. شگفت انگیز است که در چنین آشپزخانه کوچکی چه چیزی می توانید بپزید. من از

quite pleased with myself and they seem to be enjoying it but of course, Passepartout

خودم کاملا راضی هستم و به نظر می رسد که آنها از آن لذت می برند، اما البته،

is complaining again… as usual…

پاسپارتو دوباره شکایت می کند... طبق معمول...

PP An interesting meal Phil – but was the lobster cooked properly? It had a funny taste and…

PP یک غذای جالب فیل - اما آیا خرچنگ درست پخته شده بود؟ طعم خنده‌داری داشت و

to be honest… I'm feeling rather… sick.

... راستش را بخواهید... احساس بیماری دارم.

PHIL Too much wine I expect!

PHIL من انتظار شراب زیادی دارم!

SOPHIA He's right… Phil… there was something… funny… I'm going to be… sick.

سوفیا راست می گوید... فیل... چیزی بود... خنده دار... مریض خواهم شد.

PP Oh dear. I feel fine - but that's because

PP اوه عزیزم. من احساس خوبی دارم - اما این به این دلیل است

there wasn't enough lobster for me to eat. Ermm… are you both ok?

که خرچنگ کافی برای خوردن وجود نداشت. ارم... هر دو خوب هستید؟

PP and SOPHIA No!

PP و سوفیا نه!

PP Take charge… you need to sail the yacht.

PP مسئولیت را برعهده بگیرید... باید با قایق بادبانی حرکت کنید.

PHIL Food poisoning! I've made the crew ill and

PHIL مسمومیت غذایی! من خدمه را بیمار کرده ام و

now I'm the only person well enough to sail the yacht. (Talking to self) Now stay calm

اکنون تنها کسی هستم که به اندازه کافی خوب می توانم با قایق بادبانی کنم. (با خود صحبت می کنم) حالا آرام باش

Phil, I can do this. I can do this. Peggy, do you know how to sail? Of course not, you're

فیل، من می توانم این کار را انجام دهم. من می تونم این کار را انجام دهم. پگی، آیا قایقرانی بلدی؟ البته نه، تو

a parrot. Right, I'm going east and heading for land at 17 degrees south, 149 degrees

طوطی هستی. درست است، من به سمت شرق می روم و به سمت زمین در 17 درجه جنوبی، 149 درجه

west. There's a dirty mark on the map so I can't see what the place is called. Oh no,

غربی حرکت می کنم. روی نقشه یک علامت کثیف وجود دارد بنابراین نمی توانم ببینم نام آن مکان چیست. اوه نه

the weather is getting stormy but I can do this – I need to show Sophia and Passepartout

، هوا در حال طوفانی شدن است، اما من می توانم این کار را انجام دهم - باید به سوفیا و پاسپارتو نشان

I can sail this yacht by myself so here goes…

دهم که می توانم خودم با این قایق بادبانی کنم، بنابراین اینجا می شود...

Ah Passepartout, how are you feeling?

آه پاسپارتو، چه احساسی داری؟

PP A little better. Sophia's in the toilet: she's still feeling bad. Oh, well done for sailing the yacht.

PP کمی بهتر است. سوفیا در توالت است: او هنوز احساس بدی دارد. آه، آفرین برای قایقرانی با قایق بادبانی.

PHIL Oh, you know, it's quite easy with a bit of practice. But the wind's getting stronger

PHIL اوه، می دانید، با کمی تمرین بسیار آسان است. اما باد قوی‌تر می‌شود

and there's a storm coming – could you help move some of the sails around… please?

و طوفانی در راه است - آیا می‌توانید کمک کنید برخی از بادبان‌ها را به اطراف حرکت دهید... لطفا؟

PP I'm afraid… I can't.

PP من می ترسم ... نمی توانم.

PHIL Oh well, hold tight everyone, I'm going to

PHIL اوه، همه را محکم بگیرید، من مجبورم این کار را

have to do this alone. I think I can see land… but oh no, I can see rocks too… maybe I

به تنهایی انجام دهم. فکر می کنم می توانم زمین را ببینم ... اما اوه نه، من هم می توانم سنگ ها را ببینم ... شاید

should close my eyes.

باید چشمانم را ببندم.

SOPHIA Phil, pull that rope there…

سوفیا فیل، آن طناب را به آنجا

PHIL How did I end up in this situation? I'm sailing a yacht, by myself, in a storm. I'm going

بکش... فیل من چگونه در این وضعیت قرار گرفتم؟ من با یک قایق بادبانی، به تنهایی، در یک طوفان. من می روم

to hit the rocks, I'm sure I am. First I poison the crew; now I'm going to drown them too.

به سنگ ها، مطمئنم که هستم. ابتدا خدمه را مسموم می کنم. حالا من هم آنها را غرق خواهم کرد.

Where is this harbour? Oh, I want to go home!

این بندر کجاست؟ اوه من میخوام برم خونه!