China's Covid Recovery: BBC News Review

Hello and welcome to News Review from BBC Learning English.  

سلام و به بررسی اخبار از BBC Learning English خوش آمدید.

I'm Tom and joining me today is Catherine. Hi Catherine.

من تام هستم و امروز کاترین به من می‌پیوندد. سلام کاترین.

Hello Tom. Hello everybody. Today we're looking at a recovery in the Chinese economy.

سلام تام. سلام به همه. امروز ما به بهبود در اقتصاد چین نگاه می کنیم.

And don't forget if you want to test yourself on the vocabulary that you  

و فراموش نکنید اگر می‌خواهید خود را بر روی واژگانی که امروز آموخته‌اید آزمایش کنید،

learned today we have a quiz at www.bbclearningenglish.com.  

ما یک آزمون در www.bbclearningenglish.com داریم.

Now, let's hear more about today's news story from a BBC World News bulletin:

اکنون، بیایید درباره اخبار امروز از بولتن اخبار جهانی بی‌بی‌سی بیشتر بشنویم:

Yes, so a lot of countries have experienced economic downturns due to the coronavirus,  

بله، بنابراین بسیاری از کشورها به دلیل کرونا رکود اقتصادی را تجربه کرده‌اند،

but China says its economy is recovering. Now, this is partly due to the travel restrictions,  

اما چین می‌گوید اقتصادش در حال بهبود است. اکنون، این تا حدودی به دلیل محدودیت‌های سفر است، به

which mean that Chinese people are choosing to holiday in China instead of going abroad.

این معنی که مردم چین به جای رفتن به خارج از کشور، تعطیلات خود را در چین انتخاب می‌کنند.

And we've got three words and phrases that you can use to talk about today's story.

و ما سه کلمه و عبارت داریم که می‌توانید برای صحبت درباره داستان امروز استفاده کنید.

Yes, we have: 'bounce back', 'accelerates' and 'rebound'.

بله، ما این موارد را داریم: «بازگشت»، «شتاب» و «بازگشت».

'Bounce back', 'accelerates' and 'rebound'.

'بازگشت'، 'شتاب' و 'بازگشت'.

Catherine, can you give us today's first headline please?

کاترین، لطفاً می‌توانید اولین تیتر امروز را به ما بدهید؟

Yes. We're starting here in the UK with BBC News – the headline:

آره. ما از اینجا در بریتانیا با اخبار بی‌بی‌سی شروع می‌کنیم – عنوان:

'Bounce back' – return to a high level. What can you tell us about 'bounce back', Catherine?

«بازگشت» – به سطح بالایی بازمی‌گردیم. درباره «بازگشت» به ما چه می‌توانید بگویید، کاترین؟

Oh, I can tell you lots about 'bounce back', Tom,  

اوه، می‌توانم چیزهای زیادی درباره «بازگشت» به شما بگویم، تام،

starting with: it's a phrasal verb. It's made of two words:  

که با این شروع می‌شود: این یک فعل عبارتی است. این از دو کلمه ساخته شده است:

the first word is 'bounce' – B-O-U-N-C-E – and the second word is 'back' – B-A-C-K.

کلمه اول «جهش» - B-O-U-N-C-E - و کلمه دوم «بازگشت» - B-A-C-K است.

Now, 'bounce' is a verb of movement  

اکنون، «پرش» یک فعل حرکتی است

and it's often associated with balls. So, do you like ball games, Tom?

و اغلب با توپ همراه است. خب، تام بازی با توپ را دوست داری؟

I do like a game of tennis from time to time, yes. Why?

من هر از گاهی یک بازی تنیس را دوست دارم، بله. چرا؟

Well, think about your tennis ball, Tom:  

خوب، تام، به توپ تنیس خود فکر کنید:

what happens if you get your tennis ball and you throw it against the ground or a wall?

اگر توپ تنیس خود را بگیرید و آن را به زمین یا دیوار پرتاب کنید، چه اتفاقی می‌افتد؟

So, if I get my tennis ball and I throw it against the wall, it will bounce  

بنابراین، اگر توپ تنیس خود را به دست بیاورم و آن را به دیوار پرتاب

and it will come back to me, so you're right it will 'bounce back'.

کنم، به سمت من برمی‌گردد، پس حق با شماست که «باز می‌گردد».

It'll 'bounce back' with a lot of energy as well;  

با انرژی زیادی نیز "باز می گردد".

it's not like a small movement, a bounce, is it? It's really, kind of, quite powerful.

مثل یک حرکت کوچک، یک جهش نیست، اینطور است؟ این واقعاً به نوعی بسیار قدرتمند است.

It is, yes, but what does this have to do with economic recovery?

بله، اما این چه ربطی به بهبود اقتصادی دارد؟

Aha! Good question. Well, if you think about that recovery – that the ball  

آها! سؤال خوبی بود. خوب، اگر به آن بازیابی فکر می‌کنید – که

comes back with lots of energy... an economic 'bounce back' means that the economy has  

توپ   با انرژی زیادی برمی‌گردد... یک «بازگشت» اقتصادی به این معناست که اقتصاد با

struggled, it has fallen, it's slowed down, but it turns around and begins to recover:  

مشکل مواجه شده، سقوط کرده است، کند شده است، اما برمی‌گردد و شروع به بهبودی می‌کند.

it has more energy, it grows again. And that's the sense of this economic  

:   انرژی بیشتری دارد، دوباره رشد می کند. و این معنای

'bounce back', which we can also use as a noun phrase: in China the economy is growing stronger. 

«بازگشت به عقب» اقتصادی است، که می‌توانیم آن را به عنوان یک عبارت اسمی نیز استفاده کنیم: در چین اقتصاد در حال قوی‌تر شدن است.

It was weak. It was struggling, but now it's strong and powerful.

ضعیف بود. در حال مبارزه بود، اما اکنون قوی و قدرتمند است.

So, we can use it to, kind of, indicate a comeback.  

بنابراین، می‌توانیم از آن برای نشان دادن بازگشت استفاده کنیم.

Now, I'm thinking of a famous British politician who made a comeback recently.

اکنون، به یک سیاستمدار مشهور بریتانیایی فکر می‌کنم که اخیراً بازگشته است.

Well, Boris Johnson, the prime minister, came back or 'bounced back' from coronavirus.

خب، بوریس جانسون، نخست‌وزیر، از ویروس کرونا بازگشت یا «بازگشت».

He was really quite ill with it and now he's back to health, so that's a 'bounce back'.  

او واقعاً کاملاً بیمار بود و اکنون به سلامت بازگشته است، بنابراین این یک «بازگشت» است.

You can 'bounce back' from anything bad: a breakup, you know, a bad job situation,  

می‌توانید از هر چیز بدی «بازگشت» کنید: جدایی، می‌دانید، یک موقعیت شغلی بد

an illness, lots of things. When you get better and you feel better, you've 'bounced back'.

، بیماری، خیلی چیزها. وقتی بهتر می‌شوید و احساس بهتری پیدا می‌کنید، «به عقب برگشته‌اید».

'To bounce back' – a very useful word. Thank you, Catherine.

"بازگشت به عقب" - یک کلمه بسیار مفید. ممنون کاترین

OK. 'Bounce back' was a phrasal verb and we've got plenty more  

خوب. «بازگشت» یک فعل عبارتی بود و ما چیزهای بیشتری

about phrasal verbs as well, don't we Catherine?

درباره افعال عبارتی نیز داریم، اینطور نیست کاترین؟

Most definitely, and if you want to see some videos, just click the link down below there.

قطعاً، و اگر می‌خواهید چند ویدیو ببینید، فقط روی پیوند زیر کلیک کنید.

Click the link. Click the link.

روی لینک کلیک کنید. روی لینک کلیک کنید.

OK, fantastic. Catherine, let's have a look at your second headline please.

باشه، فوق العاده کاترین، لطفاً به تیتر دوم شما نگاهی بیندازیم.

Yes. We're still in the UK with The Independent this time:

آره. این بار با The Independent هنوز در بریتانیا هستیم:

'Accelerates' – goes faster. What can you tell us about 'accelerates', Catherine?

«شتاب می‌دهد» - سریع‌تر می‌رود. کاترین، درباره «شتاب» به ما چه بگویید؟

I can tell you that 'accelerates' is a verb. It's spelt like this: A-C-C-E-L-E-R-A-T-E-S.  

می توانم به شما بگویم که "تسریع" یک فعل است. املای آن اینگونه است: A-C-C-E-L-E-R-A-T-E-S.

The 's' because the subject is China's economy in this case. Yes. Now, for pronunciation we've  

"s" زیرا موضوع در این مورد اقتصاد چین است. آره. اکنون، برای

got a four syllable word here: 'ac – cel – er – ates'.

تلفظ، یک کلمه چهار هجا داریم: «ac – cel – er – ates».

And the stress, Tom is where?

و استرس، تام کجاست؟

'ac-CEL-erates'. So, it's 'accelerates'.  

ac-CEL-erates. بنابراین، "شتاب" است.

Often with four syllable words we can find the stress on the second syllable.

اغلب با کلمات چهار هجای می‌توانیم استرس هجای دوم را پیدا کنیم.

Second syllable it is. Now 'accelerates' describes speed. It describes increasing  

هجای دوم آن است. اکنون «شتاب» سرعت را توصیف می‌کند. افزایش سرعت را توصیف می کند

speed. If something accelerates, it goes faster and faster. Now, if you're driving  

. اگر چیزی شتاب بگیرد، سریع‌تر و سریع‌تر پیش می‌رود. حالا، اگر در حال رانندگی

you use a pedal with your foot to make your car or bike go faster and that pedal is called what, Tom?

هستید، با پای خود از پدال استفاده می‌کنید تا ماشین یا دوچرخه‌تان سریع‌تر حرکت کند و آن پدال چه نامیده می‌شود، تام؟

That is the 'accelerator'. That's the name of the  

آن "شتاب دهنده" است. این نام

pedal and we can say it gives us increased 'acceleration'.

پدال است و می‌توان گفت که به ما «شتاب» بیشتری می‌دهد.

Good noun! Good noun – 'acceleration'. Now, what has this got to do with the Chinese economy?  

اسم خوب! اسم خوب - "شتاب". حالا، این چه ربطی به اقتصاد چین دارد؟

Well, 'accelerate' is to do with speed but it can be not just physical speed in a  

خوب، «شتاب» به سرعت مربوط می شود، اما می تواند نه فقط سرعت فیزیکی در یک

vehicle – moving vehicle – it's to do with growth in this case. The growth is getting  

وسیله نقلیه - وسیله نقلیه متحرک - بلکه در این مورد به رشد مربوط می شود. رشد

faster and faster and faster, so the economy's growth is getting faster: it's accelerating.  

سریع‌تر و سریع‌تر و سریع‌تر می‌شود، بنابراین رشد اقتصاد سریع‌تر می‌شود: در حال شتاب گرفتن است.

Things are not always – it's not always about upward movement. A decline or a decrease can  

همه چیز همیشه نیست - همیشه مربوط به حرکت رو به بالا نیست. کاهش یا کاهش

also 'accelerate'. If something's going down faster and faster, it's still 'accelerating'.

نیز می‌تواند «شتاب» کند. اگر چیزی سریع‌تر و سریع‌تر پایین می‌آید، همچنان «شتاب» است.

So, it describes the speed at which something moves and we can use it to describe a car,  

بنابراین، سرعت حرکت چیزی را توصیف می‌کند و ما می‌توانیم از آن برای توصیف یک ماشین،

or a quickening trend like the growth in China.  

یا یک روند سریع مانند رشد در چین استفاده کنیم.

Are there any other words we could use with accelerate?

آیا واژه دیگری وجود دارد که بتوانیم با شتاب استفاده کنیم؟

Yes. Now, we can often use adjectives and adverbs depending on whether it's a verb or a noun.

آره. اکنون، بسته به اینکه فعل یا اسم باشد، اغلب می‌توانیم از صفت‌ها و قیدها استفاده کنیم.

So, you can talk about things 'quickly accelerating'. You can talk about them 'accelerating steadily',  

بنابراین، شما می توانید در مورد چیزهایی که "به سرعت شتاب می گیرند" صحبت کنید. برای مثال، می‌توانید در مورد «شتاب‌گیری پیوسته» صحبت کنید

for example. A very, very common word to use is 'rapidly' – something 'accelerates rapidly' or  

. یک کلمه بسیار بسیار رایج برای استفاده «سریع» است - چیزی «به سرعت شتاب می‌گیرد» یا

you can talk about a 'rapid acceleration' and that means a very fast acceleration.

می‌توانید درباره «شتاب سریع» صحبت کنید و این به معنای شتاب بسیار سریع است.

It sounds very dramatic, doesn't it? Yeah.

خیلی دراماتیک به نظر می رسد، اینطور نیست؟ آره

You 'rapidly accelerate' from something. OK. Wonderful. Thank you Catherine.

شما به سرعت از چیزی شتاب می گیرید. خوب. فوق العاده است. ممنون کاترین.

And we have more videos about driving as well, don't we?

و همچنین ویدیوهای بیشتری درباره رانندگی داریم، اینطور نیست؟

We do: in fact, driving without a driver. To watch a video all about  

ما انجام می دهیم: در واقع، بدون راننده رانندگی می کنیم. برای تماشای ویدیویی درباره

driverless cars, just click the link.

اتومبیل‌های بدون راننده، فقط روی پیوند کلیک کنید.

Fantastic. And let's have a look at our next headline please.

خارق العاده. و لطفاً به تیتر بعدی خود نگاهی بیندازیم.

Yes. We're in the Middle East for this one – it's Al Jazeera and the headline:

آره. ما برای این مورد در خاورمیانه هستیم – الجزیره و تیتر آن است:

And we can see that word 'accelerate' again.

و ما می‌توانیم دوباره کلمه «شتاب» را ببینیم.

So, 'rebound' – recovery. What can you tell us about rebound?

بنابراین، "بازگشت" - بهبود. در مورد ریباند چه چیزی می‌توانید به ما بگویید؟

Yes. Now, R-E-B-O-U-N-D – 'rebound' – begins with that little prefix,

آره. اکنون، R-E-B-O-U-N-D - "بازگشت" - با آن پیشوند کوچک

or prefix, 're-' – 'R-E'. Now, 're-' means what, Tom?

یا پیشوند "re-" - "R-E" شروع می شود. حالا، "re-" یعنی چی، تام؟

It means to happen again, doesn't it?

یعنی دوباره اتفاق بیفتد، اینطور نیست؟

Exactly. The key part of the prefix is 'again'. 'Bound',  

دقیقا. بخش کلیدی پیشوند «دوباره» است.

and 'rebound' I should say, is very similar to a 'comeback' or a 'bounce back'. If something's  

من باید بگویم که "Bound"، و "Rebound" بسیار شبیه به "بازگشت" یا "بازگشت" است. اگر چیزی

gone away and then it comes back, it's 'rebounded'. Something got bad; it got better...  

ناپدید شد و دوباره برگشت، «بازگشت» است. چیزی بد شد؛ بهتر شد...

we talk about a 'rebound'. So, the Chinese economy was bad; now it's better, it's 'rebounded'.

ما در مورد "بازگشت" صحبت می کنیم. بنابراین، اقتصاد چین بد بود. حالا بهتر است، دوباره برگشته است.

So, I heard you use 'rebound' as a verb as well. Is that right?

بنابراین، شنیدم که شما از «بازگشت» به عنوان یک فعل نیز استفاده می‌کنید. درست است؟

Yes, it is. It's a verb as well as a noun. The pronunciation is slightly different though.  

بله همینطور است. این یک فعل و همچنین یک اسم است. با این حال، تلفظ کمی متفاوت است.

So, when this word is a noun, the stress is on the first syllable, like this: 

بنابراین، هنگامی که این کلمه یک اسم است، تأکید روی هجای اول است، مانند این:

'RE-bound'.

«دوباره محدود شده است».

And when it's a verb we stress the second syllable, like this: 

و وقتی این یک فعل است، روی هجای دوم تأکید می‌کنیم، مانند این:

're-BOUND' – as in the Chinese economy has 'rebounded'.

«دوباره BOUND» - همانطور که در اقتصاد چین «بازگشت کرده است».

Good example.

مثال خوب.

So, my favourite use of the noun 'rebound' is as part of a fixed expression to talk  

بنابراین، استفاده مورد علاقه من از اسم "بازگشت" به عنوان بخشی از یک عبارت ثابت برای صحبت

about relationships. Can you tell us more please?

درباره روابط است. لطفا بیشتر به ما بگویید؟

Oh yes, this is a good one. Now Tom, imagine  

اوه بله، این یکی خوب است. حالا تام، تصور کن

that you were deeply in love with somebody and then they broke up with you.

که عمیقاً عاشق کسی بودی و بعد او از تو جدا شد.

That sounds awful.

افتضاح به نظر می رسد.

Awful, awful, awful... Terrible.

افتضاح، افتضاح، افتضاح... وحشتناک.

...but somebody else came along quite quickly, after about two weeks, and you fell in love with  

... اما شخص دیگری خیلی سریع، بعد از حدود دو هفته آمد، و شما عاشق

them and you started dating them and all your friends were a little bit worried about it.

او شدید و شروع به قرار گذاشتن با آنها کردید و همه دوستانتان کمی نگران این موضوع بودند.

Sounds like a bit of a rush, actually: it doesn't sound like a very good idea.

در واقع کمی عجله به نظر می رسد: ایده چندان خوبی به نظر نمی رسد.

Because you're not ready for the relationship. You went into it 'on the rebound'.

چون برای رابطه آماده نیستی. شما وارد آن "در بازگشت" شدید.

'On the rebound'. So, I kind of bounced off my last relationship

'در بازگشت'. بنابراین، من یک جورهایی از آخرین رابطه‌ام

straight into a new one... Yep.

مستقیماً به یک رابطه جدید برگشتم... بله.

...that perhaps isn't perfect or appropriate.

... که شاید کامل یا مناسب نباشد.

Because you're not ready for it, yes. So, don't go into relationships 'on the rebound', Tom.

چون برای آن آماده نیستی، بله. بنابراین، تام، وارد روابط «در بازگشت» نشوید.

Give yourself a break in between. You should.

در این بین به خودتان استراحت بدهید. تو باید.

Great. Catherine, can you please recap today's vocabulary for us?

عالی. کاترین، لطفاً واژگان امروز را برای ما بازنویسی کنید؟

Sure. We had: 'bounce back' – return to a high level.

مطمئن. ما داشتیم: "بازگشت" - بازگشت به سطح بالا.

'Accelerates' – goes faster.

"شتاب" - سریعتر می رود.

And 'rebound' – recovery.

و "بازگشت" - بهبودی.

And don't forget you can test yourself as well at www.bbclearningenglish.com  

و فراموش نکنید که می‌توانید خود را در www.bbclearningenglish.com

and as well as the website we are all over social media. That's it from us today, so  

و همچنین وب‌سایتی که در سراسر رسانه‌های اجتماعی در اختیار داریم، آزمایش کنید. همین امروز از طرف ما است، بنابراین

I will see you next time. Say goodbye, Catherine.

دفعه بعد شما را خواهم دید. خداحافظی کن کاترین

Bye! Bye everyone. Thank you.

خدا حافظ! خداحافظ همه متشکرم.