BOX SET: 6 Minute English - 'Technology and lifestyle' English mega-class! 30 minutes of vocabulary!

Hello and welcome to

سلام و به

6 Minute English. I'm Dan.

6 دقیقه انگلیسی خوش آمدید. من دن هستم.

And I'm Rob. So, Dan, what's that…

و من راب هستم. خب، دن، این چیه...

Oh, sorry. Oh, it's my wife.

اوه، متاسفم. اوه زن منه

Err… hang on…

ارو... صبر کن...

You didn't answer!

جواب ندادی!

Well, don't take this personally, Dan,

خوب، این را شخصی نگیرید، دن،

but I'm not exactly crazy about

اما من دقیقاً دیوانه نیستم که

someone eavesdropping on my

کسی تماس تلفنی من را شنود کند

phone call. If you eavesdrop on

. اگر چیزی را استراق سمع کنید

something, you secretly listen to

، مخفیانه به

someone's conversation.

مکالمه کسی گوش می دهید.

Some things are private, you know?

بعضی چیزها خصوصی هستند، می دانید؟

Oh! Of course! I totally understand.

اوه البته! من کاملا درک می کنم.

One quick question for you though…

اما یک سوال سریع برای شما…

do you have a smart speaker?

آیا شما یک اسپیکر هوشمند دارید؟

You know, like the Google Assistant,

می دانید، مانند دستیار گوگل،

Amazon's Alexa or Apple's Siri.

الکسای آمازون یا سیری اپل.

Oh sure, yes, I've got one! It's great!

اوه، بله، من یکی دارم! عالیه!

I can ask it all sorts of questions, it

من می توانم انواع سؤالات را از آن بپرسم،

tells me about the news and weather,

در مورد اخبار و آب و هوا به من می گوید،

it plays music when I want… it does

وقتی که من بخواهم موسیقی پخش می کند ...

all sorts! You just give it a voice

همه چیز را انجام می دهد! شما فقط به آن فرمان صوتی می دهید

command and it does what you want!

و آن کاری را که می خواهید انجام می دهد!

So it can hear you, can it?

بنابراین می تواند صدای شما را بشنود، می تواند؟

Of course! How else can you give

البته! چگونه می توانید به

it a voice command?

آن فرمان صوتی بدهید؟

All the time?

همیشه؟

Well, I assume so.

خب، من چنین فرض می کنم.

So how do you know it's not

پس چگونه می دانید که

eavesdropping on you?

شما را شنود نمی کند؟

Well, I… oh… I see. I hadn't thought

خب، من... اوه... می بینم. من به آن فکر نکرده بودم

of that.

.

That's our topic for this

این موضوع ما برای این

6 Minute English.

6 دقیقه انگلیسی است.

How safe is your smart speaker?

اسپیکر هوشمند شما چقدر ایمن است؟

However, before that, here is our

با این حال، قبل از آن، در اینجا

quiz question. By what percentage

سوال مسابقه ما است.

has the number of smart speakers

تعداد بلندگوهای هوشمند

used in US households increased

مورد استفاده در خانواده های آمریکایی

from December 2017 to December

از دسامبر 2017 تا دسامبر

2018? Is it…

2018 چند درصد افزایش یافته است؟ آیا ...

a) around 40%

الف) حدود 40٪

b) around 60%, or

ب) حدود 60٪ یا

c) around 80%?

ج) حدود 80٪؟

Oh, well, I know they are very

اوه، خوب، من می دانم که آنها

popular even in my household.

حتی در خانواده من بسیار محبوب هستند.

So I'm going to go for c) around 80%.

بنابراین من می روم برای ج) حدود 80٪.

Well, we'll find out if you're right later

خوب، بعداً در برنامه متوجه خواهیم شد که آیا حق با شماست

in the programme. So, smart

. بنابراین،

speakers and privacy! Florian Schaub

بلندگوهای هوشمند و حریم خصوصی! فلوریان شاوب

is an assistant professor at the

استادیار

University of Michigan School

دانشکده اطلاعات دانشگاه میشیگان است

of Information. Here he is speaking

. در اینجا او

on the BBC World Service programme

در برنامه سرویس جهانی BBC

The Why Factor about smart

The Why Factor در مورد

speakers. What does he say people

بلندگوهای هوشمند صحبت می کند. او می گوید مردم چه چیزی را

are introducing into their homes?

وارد خانه های خود می کنند؟

You're basically introducing...

شما اساساً دارید ...

listening bug in your home, in your

اشکال گوش دادن را در خانه خود، در

most intimate space. While the

صمیمی ترین مکان خود معرفی می کنید. در حالی که

companies say they are only actively

شرکت‌ها می‌گویند که فقط با شنیدن کلمه کلیدی به طور فعال

listening to what's going on in your

به آنچه در خانه شما می‌گذرد گوش می‌دهند،

home when they hear the keyword,

the microphone is still on the whole

میکروفون همچنان در تمام

time in order to be able to detect

مدت روشن است تا بتواند

that keyword. We don't know to

آن کلمه کلیدی را تشخیص دهد. ما نمی دانیم که

what extent companies are

شرکت ها تا چه حد

co-operating with the government

با دولت همکاری می کنند

or to what extent the government

یا تا چه حد

might try to circumvent company

ممکن است دولت سعی کند

security mechanisms in order to

مکانیسم های امنیتی شرکت را دور بزند تا

then be able to listen to what

بتواند به آنچه

you're doing.

شما انجام می دهید گوش دهد.

So, what did he say people are

خب، او گفت که مردم چه چیزی را

introducing, Rob?

معرفی می کنند، راب؟

He basically said we're introducing

او اساساً گفت که ما

a listening bug. Now, a bug is a

یک اشکال شنیداری را معرفی می کنیم. اکنون، باگ یک

small electronic device used for

دستگاه الکترونیکی کوچک است که برای

secretly listening to conversations.

گوش دادن مخفیانه به مکالمات استفاده می شود.

Much like a spy would use.

بسیار شبیه به یک جاسوس استفاده می کند.

Yes, and he mentioned it was in

بله و اشاره کرد که در

our most intimate space! 'Intimate'

صمیمی ترین فضای ما بوده است! "صمیمی"

means 'private and personal'.

به معنای "خصوصی و شخصی" است.

Well, I can't think of anywhere

خوب، من نمی توانم به جایی

more intimate than my home.

صمیمی تر از خانه ام فکر کنم.

Indeed! He also said that the

در واقع! او همچنین گفت که

smart speaker's microphone is

میکروفون بلندگوی هوشمند

on the whole time – even though

در تمام مدت روشن است - حتی اگر

the companies insist that they're

شرکت‌ها اصرار دارند که

only actively listening when the

فقط زمانی که

keyword is said.

کلمه کلیدی گفته می‌شود به طور فعال گوش می‌دهند.

Yes, he suggested that we can't

بله، او پیشنهاد کرد که ما نمی‌توانیم

know how far a company might

بدانیم یک شرکت تا کجا ممکن است

be co-operating with a government

با یک دولت

to eavesdrop on people.

برای استراق سمع مردم همکاری کند.

Or whether a government might

یا اینکه آیا دولتی ممکن است امنیت

be circumventing a smart speaker's

یک بلندگوی هوشمند را دور بزند

security and listening in anyway

و به هر حال

without the company's or owner's

بدون اجازه شرکت یا مالک به آن گوش دهد

permission!

!

'Circumvent' means 'cleverly bypass

"Circumvent" به معنای "دور زدن

or go around'. So, if all this

یا دور زدن هوشمندانه" است. بنابراین، اگر این همه

eavesdropping is possible, why are

شنود امکان پذیر است، چرا

smart speakers so popular?

بلندگوهای هوشمند اینقدر محبوب هستند؟

Good question! And here's Florian

سؤال خوبی بود! و اینجا

Schaub again with an answer. He

دوباره فلوریان شاوب با پاسخ است. او

conducted a study on people's

مطالعه ای در مورد

attitudes to privacy when it comes

نگرش افراد به حریم خصوصی در

to smart speakers. How do people

مورد بلندگوهای هوشمند انجام داد. مردم

feel about having a smart speaker

در مورد داشتن یک بلندگوی هوشمند

that could eavesdrop on them?

که بتواند صدای آنها را شنود کند، چه احساسی دارند؟

What we often saw is people just

چیزی که ما اغلب می‌دیدیم این است که

being resigned to 'this is the

trade-off they have to make' if

اگر

they want to enjoy the convenience

می‌خواهند از راحتی

that a smart speaker provides to them.

که یک بلندگوی هوشمند برایشان فراهم می‌کند لذت ببرند، فقط به «این معامله‌ای است که باید انجام دهند» کنار می‌روند.

He said that people are resigned

او گفت که مردم

to the privacy trade-off. If you are

به داد و ستد حریم خصوصی انصراف داده اند. اگر

resigned to something, you

به چیزی دل بستید،

accept something unpleasant that

چیز ناخوشایندی را می پذیرید که قابل

can't be changed.

تغییر نیست.

Yes and a trade-off is a compromise.

بله و معاوضه یک سازش است.

You accept something bad to also

شما یک چیز بد را می پذیرید تا

receive something good.

چیز خوبی را نیز دریافت کنید.

So people accept that a smart

بنابراین مردم قبول می کنند که یک

speaker gives them advantages,

بلندگوی هوشمند مزایایی برای آنها به ارمغان می آورد،

even though there could be

حتی اگر ممکن است

downsides?

جنبه های منفی داشته باشد؟

Yes. In the grand scheme of things,

آره. در طرح کلان،

the data that these devices hear

داده‌هایی که این دستگاه‌ها می‌شنوند

is probably not that significant

احتمالاً با

considering all the data companies

توجه به همه داده‌هایی که شرکت‌ها

have about us already anyway!

از قبل درباره ما دارند، چندان قابل توجه نیست!

So, can I have the answer to the

بنابراین، آیا می توانم پاسخ مسابقه را داشته باشم

quiz then?

؟

Of course! Earlier I asked by what

البته! قبلاً پرسیدم که

percentage the number of smart

تعداد

speakers used in US households

بلندگوهای هوشمند مورد استفاده در خانواده های ایالات متحده

increased from December 2017

از دسامبر 2017

to December 2018? Was it…

تا دسامبر 2018 چند درصد افزایش یافته است؟ آیا ...

a) around 40%

الف) حدود 40٪

b) around 60%, or

ب) حدود 60٪ یا

c) around 80%?

ج) حدود 80٪؟

What did you say, Rob?

چی گفتی راب؟

I said c) around 80%.

گفتم ج) حدود 80 درصد.

And you are right. The answer

و حق با شماست. پاسخ

is around 80% - from 66 million

حدود 80٪ است - از 66 میلیون

in December 2017 to 118 million

در دسامبر 2017 به 118 میلیون

in December 2018, and around

در دسامبر 2018، و حدود

ten million people in the UK now

ده میلیون نفر در بریتانیا هم اکنون از

use one too! I guess they're

یکی از این موارد استفاده می کنند! حدس می‌زنم که آنها

really not worried about

eavesdropping.

واقعاً نگران

استراق سمع نیستند.

Nice slide into the vocabulary

خوب اسلاید به واژگان

there, Dan. If someone eavesdrops

وجود دارد، دن. اگر کسی شما را استراق سمع کرد

on you, it means they secretly

، به این معنی است که مخفیانه

listen to your conversation.

به مکالمه شما گوش می دهد.

They could be eavesdropping on

آنها ممکن است از

you through a bug, which is a small

طریق یک باگ که یک

electronic device used to secretly

دستگاه الکترونیکی کوچک است که برای

listen to conversations.

گوش دادن مخفیانه به مکالمات استفاده می شود، شما را شنود می کنند.

Yes, they may have bugged your

بله، ممکن است

most intimate, or private and

صمیمی‌ترین یا خصوصی‌ترین و

personal, spaces.

شخصی‌ترین فضاهای شما را مورد حمله قرار داده باشند.

Next we had circumvent. If you

بعد ما دور زدن داشتیم. اگر

circumvent something, such as

چیزی مانند امنیت را دور بزنید،

security, you cleverly or bypass

هوشمندانه

it or go around it.

آن را دور می زنید یا آن را دور می زنید.

Then we had resigned. If you are

بعد ما استعفا داده بودیم. اگر

resigned to something, it means

به چیزی دل بسته اید، به این معنی است که

you accept something unpleasant

چیز ناخوشایندی را می پذیرید

that can't be changed.

که قابل تغییر نیست.

And lastly, we had trade-off.

و در آخر، ما معاوضه داشتیم.

A trade-off is a compromise.

مبادله یک سازش است.

You get something good, but you

شما یک چیز خوب دریافت می کنید، اما

also get something bad.

یک چیز بد نیز دریافت می کنید.

Right - like 6 Minute English!

درست - مانند 6 دقیقه انگلیسی!

A great discussion and vocabulary,

یک بحث و واژگان عالی،

but the trade-off is it only lasts

اما مبادله این است که فقط

six minutes!

شش دقیقه طول می کشد!

Which is just about now,

که در واقع همین الان است

actually - time to go. So until next

- زمان رفتن است. بنابراین تا

time, find us all over the place

دفعه بعد، ما را در همه جا به صورت

online and on social media.

آنلاین و در رسانه های اجتماعی پیدا کنید.

Just search for BBC Learning English.

فقط BBC Learning English را جستجو کنید.

Bye for now.

فعلا خداحافظ.

Goodbye!

خداحافظ!

Hello. This is 6 Minute English

سلام. این 6 دقیقه انگلیسی

from BBC Learning English.

از BBC Learning English است.

I’m Neil.

من نیل هستم

And I’m Sam.

و من سام هستم

People collect all kinds of things

مردم انواع چیزها را

for a hobby, from stamps and coins

برای سرگرمی جمع آوری می کنند، از تمبر و سکه گرفته

to comics and football stickers.

تا کمیک و برچسب های فوتبال.

Do you collect anything, Sam?

چیزی جمع می کنی سام؟

I used to have a big collection

من قبلاً مجموعه بزرگی

of Pokémon cards but I have no

از کارت های پوکمون داشتم اما نمی

idea where they are now.

دانم الان کجا هستند.

Well, maybe you should start

خوب، شاید باید شروع به

looking for them because all

جستجوی آنها کنید، زیرا

kinds of collectables – that’s

انواع کلکسیونی ها - این

objects that people want to

اشیایی است که مردم می خواهند

collect – are selling for big

جمع آوری کنند - با

money on the internet. It’s

پول زیادی در اینترنت به فروش می رسند.

all part of a new tech craze

همه اینها بخشی از یک شوق فناوری جدید

called non-fungible tokens,

به نام توکن های غیر قابل تعویض

or NFTs for short.

یا به اختصار NFT است.

Non-fungible tokens?

توکن های غیر قابل تعویض؟

Basically, NTFs are unique,

اساساً، NTF ها اقلام منحصر به فرد و منحصر به

one-of-kind items that can

فردی هستند که می توان آنها را

be bought and sold like any

مانند هر جسم فیزیکی خرید و فروخت،

physical object but only exist

اما فقط

in the digital world. ‘Tokens’

در دنیای دیجیتال وجود دارد. "توکن ها" را

can be thought of as certificates

می توان به عنوان گواهی

of ownership for these virtual

مالکیت برای این

possessions.

دارایی های مجازی در نظر گرفت.

Hmmm, OK. I understand the

هممممممم ... باشه. من

‘token’ part but what does

بخش «نشانه» را می‌دانم، اما

‘non-fungible’ mean?

«غیرقابل تعویض» به چه معناست؟

If something is ‘fungible’ it can

اگر چیزی «تعویض‌پذیر» باشد، می‌توان آن را

be interchanged, like money,

تعویض کرد،

for example. With money you

مثلاً پول. با پول

can swap a £10 note for two

می توانید یک اسکناس 10 پوندی را با دو اسکناس

£5 notes and it will have the

5 پوندی تعویض کنید و

same value.

ارزش یکسانی خواهد داشت.

So, something non-fungible

بنابراین، چیزی غیر قابل تعویض را

cannot be interchanged with

نمی توان با

something else. Is that because

چیز دیگری تعویض کرد. آیا این به این دلیل است که

it has special features that

ویژگی های خاصی دارد که

make it unique?

آن را منحصر به فرد می کند؟

Exactly. Imagine something

دقیقا. چیزی

totally unique like the Mona Lisa.

کاملا منحصر به فرد مانند مونالیزا را تصور کنید.

You can take a photo of the

می توانید از نقاشی عکس بگیرید

painting or buy a copy of it, but

یا یک کپی از آن بخرید، اما

there will only ever be the one

تنها یک

original painting.

نقاشی اصلی وجود خواهد داشت.

I can see that the Mona Lisa is

می توانم ببینم که مونالیزا در

one-of-a-kind and extremely

نوع خود بی نظیر و بسیار

valuable, but it’s not for sale

ارزشمند است، اما در اینترنت برای فروش نیست

on the internet!

!

True, but lots of other things

درست است، اما خیلی چیزهای دیگر

are, from signed celebrity

، از آثار هنری امضا شده افراد مشهور

artwork to virtual football

گرفته تا

cards. NFTs are like autographed

کارت های فوتبال مجازی. NFT ها مانند عکس های دارای امضا هستند

photos – collectors want something

– کلکسیونرها چیزی را می خواهند که هیچ

no-one else has, even though

کس دیگری نداشته باشد، حتی اگر

there’s nothing physical they

هیچ چیز فیزیکی وجود نداشته باشد که آنها در

actually own and keep.

واقع دارند و نگه می دارند.

And the value of NFTs is going

و ارزش NFT ها

up and up?

بالا و بالاتر می رود؟

Massively. A digital sticker of

انبوه برچسب دیجیتال

French footballer, Kylian Mbappé,

کیلیان امباپه فوتبالیست فرانسوی

recently sold for £25,000! Which

به تازگی به قیمت 25000 پوند فروخته شد! که

reminds me of my quiz

مرا به یاد سوال مسابقه من می اندازد

question, Sam.

، سام.

In June 2021, Sir Tim Berners-Lee

در ژوئن 2021، سر تیم برنرز لی

sold the original source code he

کد منبع اصلی را که

used to invent the World Wide

برای اختراع

Web as an NFT at a charity auction.

شبکه جهانی وب به عنوان NFT استفاده کرده بود، در یک حراج خیریه فروخت.

The sale started at $1000 but

فروش از 1000 دلار شروع شد، اما

how much did the source code

کد منبع

eventually sell for? Was it:

در نهایت چقدر فروخته شد؟ آیا این بود:

a) 5.4 thousand dollars?

الف) 5.4 هزار دلار؟

b) 5.4 million dollars? or

ب) 5.4 میلیون دلار؟ یا

c) 5.4 billion dollars?

ج) 5.4 میلیارد دلار؟

If you’re asking me how much

اگر از من می‌پرسید که

the internet sold for, I’d say

اینترنت چقدر فروخته است، می‌گویم

c) 5.4 billion dollars.

ج) 5.4 میلیارد دلار.

OK, Sam, we’ll find out later

باشه، سام، بعداً متوجه می‌شویم

if that’s right.

Sir Tim Berners-Lee famously

که درست است یا نه.

سر تیم برنرز لی معروف است که

never made any money from the

هرگز از شبکه جهانی وب پولی به دست نیاورد و

World Wide Web, insisting that

اصرار داشت که

his invention should be free

اختراع او باید

for everyone. But the world of

برای همه رایگان باشد. اما دنیای

NFTs is controversial and not

NFT ها بحث برانگیز است و

everyone thinks Sir Tim should

همه فکر نمی کنند که سر تیم باید

be getting involved.

درگیر آن شود.

That’s certainly the view of

این مطمئناً دیدگاه

Shona Ghosh, technology

شونا گوش،

editor at the ‘The Insider’ website,

سردبیر فناوری در وب‌سایت «اینسایدر» است،

as she told BBC World Service

همانطور که او به برنامه سرویس جهانی بی‌بی‌سی،

programme, Tech Tent:

Tech Tent گفت:

I think there’s a balance to be

من فکر می‌کنم باید تعادلی

struck between exploring new

بین کشف فناوری‌های جدید ایجاد شود

technologies and

و

Sir Tim Berners-Lee is an

سر تیم برنرز لی یک

amazing figure but NFTs are

شگفت‌انگیز است. اما NFT ها

a Wild West. Not everything

یک غرب وحشی هستند. همه چیزهایی که

associated with NFTs are

با NFT ها مرتبط هستند،

rogue, but these so-called digital

کلاهبردار نیستند، اما این به اصطلاح کلکسیون های دیجیتال

collectables are going for

lots of money.

پول زیادی به دست می آورند.

Internet NFTs are very new and

NFT های اینترنتی بسیار جدید هستند و هیچ

there are no rules controlling what

قانونی وجود ندارد که چه چیزی

can be sold and for how much, so

و به چه میزان فروخته شود، بنابراین

Shona describes them as a 'Wild West'.

شونا آنها را به عنوان "غرب وحشی" توصیف می کند.

The Wild West means a situation

غرب وحشی به معنای وضعیتی است که در آن

where people can do whatever

مردم می توانند هر کاری که می خواهند انجام دهند،

they want because there are no

زیرا هیچ

laws or controls, like the early

قانون یا کنترلی وجود ندارد، مانند

history of the western part of

تاریخ اولیه بخش غربی

the United States.

ایالات متحده.

She also calls some things about

او همچنین برخی چیزها را در مورد

NFTs rogue - behaving differently

NFT ها سرکش می نامد - رفتاری متفاوت

from what’s normal or expected,

از آنچه عادی یا مورد انتظار است،

often in a way that causes damage.

اغلب به گونه ای که باعث آسیب می شود.

Love them or hate them, there are

آن‌ها را دوست داشته باشید یا از آنها متنفر باشید،

strong opinions on both sides of

نظرات قوی در هر دو طرف

the NFT debate, as

بحث NFT وجود دارد، همانطور که

Rory Cellan-Jones, presenter

روری سلان جونز، مجری

of BBC World Service’s

سرویس جهانی بی‌بی‌سی

Tech Tent, explains:

چادر فناوری، توضیح می‌دهد:

To some NFTs are a brilliant

برای برخی از NFT‌ها نوآوری درخشانی هستند

innovation which has promised

که وعده داده است

to put a value on digital artefacts.

برای دیجیتال ارزش قائل شود. مصنوعات

To others they’re little more than

برای دیگران، آنها چیزی بیش از

a dubious pyramid scheme with a

یک طرح هرمی مشکوک با

damaging impact on the environment

تأثیر مخرب بر محیط زیست

because of the way the tokens

به دلیل نحوه ایجاد توکن ها نیستند

are created.

.

Some people are suspicious of

برخی از افراد به

the large amounts of money

مقادیر زیادی پولی که

collectors are willing to pay,

جمع‌آوران حاضر به پرداخت هستند مشکوک هستند و

comparing NFTs to pyramid

NFTها را با طرح‌های هرمی مقایسه می‌کنند

schemes - business tricks or

- ترفندهای تجاری یا

scams where money is

کلاهبرداری‌هایی که در آن پول به‌طور

obtained dishonestly.

غیر صادقانه به دست می‌آید.

But for others NFTs are a

اما برای دیگران NFT ها

legitimate and useful way

روشی مشروع و مفید

to put a price on rare digital

برای قیمت گذاری روی مصنوعات دیجیتال کمیاب هستند

artefacts – items, such as

- مواردی مانند

images, videos and music,

تصاویر، ویدئوها و موسیقی

that are produced and stored

که

as electronic versions.

به عنوان نسخه های الکترونیکی تولید و ذخیره می شوند.

Items like, for example, the

مواردی مانند، برای مثال،

original source code for the

کد منبع اصلی

internet. So, how much money

اینترنت. خوب، نیل،

did Sir Tim Berners-Lee raise for

تیم برنرز لی،

charity when he sold it off, Neil?

وقتی آن را فروخت، چقدر پول برای خیریه جمع آوری کرد؟

In my quiz question, I asked

در سوال مسابقه خود، از

Sam how much the NFT for

سام پرسیدم NFT کد

the original internet source

منبع اصلی اینترنت

code sold for at auction.

در حراج چقدر فروخته شده است.

I said c) 5.4 billion dollars.

گفتم ج) 5.4 میلیارد دلار.

You were… wrong! In fact, it

شما اشتباه میکردید! در واقع، این مبلغ

was less - 5.4 million dollars –

کمتر بود - 5.4 میلیون دلار -

but still far too expensive

اما هنوز

for me to collect.

Hmmm, now I’m wondering

برای من بسیار گرانتر از آن بود که بتوانم آن را جمع آوری کنم.

هوم، اکنون در تعجبم که مجموعه

how much my Pokémon card

کارت پوکمون من چقدر به

collection would sell for. If only

فروش می رسد. اگر فقط

I could find it!

می توانستم آن را پیدا کنم!

Well, while you look for your

خوب، در حالی که شما به دنبال

collection, Sam, let’s recap

مجموعه خود هستید، سام، بیایید

the vocabulary from this

واژگان این

programme all about NFTs

برنامه را در مورد NFT ها

which are digital artefacts or

که مصنوعات دیجیتالی یا

items that are produced and

مواردی هستند که

stored as electronic versions.

به عنوان نسخه های الکترونیکی تولید و ذخیره می شوند، خلاصه کنیم.

NFTs are virtual collectables –

NFT ها گردآوری های مجازی هستند -

desirable objects that people

اشیاء مطلوبی که مردم به

search for and collect.

دنبال آنها جستجو و جمع آوری می کنند.

And they are non-fungible

و غیر قابل تعویض هستند

meaning they have special and

به این معنی که دارای

unique characteristics that

ویژگی های خاص و منحصر به فردی هستند که

cannot be interchanged

with anything else.

با هیچ چیز دیگری قابل تعویض نیستند.

If something is rogue it behaves

اگر چیزی سرکش باشد،

in a different way from what’s

رفتاری متفاوت از آنچه

normal or expected, often

عادی یا مورد انتظار است، انجام می دهد و اغلب

causing damage.

باعث آسیب می شود.

The Wild West describes a

غرب وحشی

chaotic situation without

وضعیت آشفته ای را بدون

laws or controls.

قانون یا کنترل توصیف می کند.

And finally, a pyramid scheme

و در نهایت، یک طرح هرمی

is a business scam where

یک کلاهبرداری تجاری است که در آن

money is gained dishonestly.

پول به طور غیر صادقانه به دست می آید.

If you’d like to know more

اگر می‌خواهید

about non-fungible tokens, bitcoin

درباره توکن‌های غیرقابل تعویض، بیت‌کوین

and other trending internet topics

و سایر موضوعات پرطرفدار اینترنتی بیشتر بدانید،

there’s plenty to find on the

در وب‌سایت بی‌بی‌سی چیزهای زیادی برای یافتن وجود دارد

BBC website.

.

And for more interesting

و برای مکالمه جالب تر

conversation and useful

و

vocabulary, remember to join us

واژگان مفید، به یاد داشته باشید که

again soon here at 6 Minute

به زودی دوباره در اینجا در 6 دقیقه

English. Bye for now!

انگلیسی به ما بپیوندید. فعلا خداحافظ!

Bye!

خدا حافظ!

Welcome to 6 Minute English,

به 6 دقیقه انگلیسی خوش آمدید،

the programme where we

برنامه ای که در آن

explore an interesting topic

یک موضوع جالب را بررسی می کنیم

and bring you six items of

و شش مورد از واژگان مفید را برای شما به ارمغان می آوریم

useful vocabulary. I'm Catherine.

. من کاترین هستم.

And I'm Rob.

و من راب هستم.

I have a question for you, Rob:

من یک سوال از شما دارم، راب:

how would you feel about

چه احساسی نسبت به

having therapy from a robot?

درمان با یک ربات دارید؟

I'm not too sure about that – you'll

من در مورد آن خیلی مطمئن نیستم - شما

need to tell me more! But first

باید بیشتر به من بگویید! اما اول از

things first, the word 'therapy'

همه، کلمه "درمان"

refers to a kind of treatment

به نوعی از درمان اشاره دارد

that helps someone feel better –

که به فرد کمک می کند احساس بهتری داشته باشد -

including treatment for mental

از جمله درمان برای

health issues. Someone who

مشکلات سلامت روان. کسی که

delivers therapy is called a therapist.

درمان را ارائه می کند، درمانگر نامیده می شود.

We'll find out more about this

ما

robot therapist in just a moment,

فقط در یک لحظه بیشتر در مورد این روبات درمانگر خواهیم فهمید،

but first, Rob, I've got a question for

اما ابتدا، راب، من یک سوال از

you about the scale of mental

شما در مورد مقیاس

health issues globally. So, roughly

مسائل بهداشت روان در سطح جهانی دارم. بنابراین، به

how many people do you think

نظر شما تقریباً چند نفر در طول زندگی خود با

experience mental health issues

مشکلات سلامت روان مواجه می شوند

at some point during their lifetime?

؟

Is it…

آیا این ...

a) one in ten people,

الف) از هر ده نفر یک نفر،

b) one in four, or

ب) از هر چهار نفر یک نفر، یا

c) one in three?

ج) از هر سه نفر یک نفر؟

I'll go for one in four, but I know

من یکی از چهار را انتخاب می‌کنم، اما می‌دانم

whichever answer is right – it's a

هر کدام از پاسخ‌ها درست است - این یک

big issue. How might a

مسئله بزرگ است. چگونه یک

robot therapist help?

روبات درمانگر می تواند کمک کند؟

We're not talking about a robot

ما در مورد یک روبات

in the Star Wars sense – so, there's

به معنای جنگ ستارگان صحبت نمی کنیم - بنابراین،

no flashing lights and mechanical

هیچ چراغ چشمک زن و

arms, Rob! It's actually an app in

بازوهای مکانیکی وجود ندارد، راب! این در واقع یک برنامه در

your smartphone that talks to you –

تلفن هوشمند شما است که با شما صحبت می کند -

and it's called Woebot.

و Woebot نام دارد.

So – it has a sense of humour.

بنابراین - دارای حس طنز است.

'Woe' means 'sadness'; so this

"وای" به معنای "غم" است. بنابراین این

is a 'woe' bot, not a robot.

یک ربات "وای" است، نه یک ربات.

And it was developed by

و توسط

psychologist Dr Alison Darcy

روانشناس دکتر آلیسون دارسی

from Stanford University in the

از دانشگاه استنفورد در

US. Here she is, talking to the BBC

ایالات متحده ساخته شده است. او اینجاست که با

radio programme All in the Mind.

برنامه رادیویی بی‌بی‌سی All in the Mind صحبت می‌کند.

Well, after you start an initial

خوب، بعد از اینکه

conversation with the Woebot, and

مکالمه اولیه را با Woebot شروع کردید و

he'll take you through sort of what

او شما را از کارهایی که

he can do and what he can't do, he'll

می‌تواند انجام دهد و کارهایی که نمی‌تواند انجام دهد با

just essentially check in with you

شما آشنا می‌کند، اساساً هر روز با شما تماس می‌گیرد

every day and just give you a sort

و به شما یک نوع می‌دهد.

of figurative tap on the shoulder

روی شانه ضربه بزنید

and say: "Hey Claudia, how are

و بگویید: "هی کلودیا،

you doing? What's going on in your

حالت چطوره؟ تو روزت چه خبره

day? How do you feel?" So if you

؟ چه حسی داری؟" بنابراین اگر

say, like "I'm really, really stressed out",

بگویید، مانند "من واقعاً، واقعاً استرس دارم"،

Woebot might offer to help talk

Woebot ممکن است به

you through something.

شما کمک کند تا در مورد چیزی صحبت کنید.

Woebot checks in with you every

Woebot هر روز با شما چک می کند

day and asks you how you are.

و از شما می پرسد که چگونه هستید.

So here, to check in with someone

بنابراین اینجا، چک کردن با شخصی به

doesn't mean to register at a hotel

معنای ثبت نام در هتل

with that person! It's an informal

با آن شخص نیست! این یک

way of saying you talk to someone

روش غیررسمی برای گفتن این است که شما با کسی صحبت می کنید

in order to report or find out information.

تا اطلاعاتی را گزارش کنید یا پیدا کنید.

And this usage is more common

و این استفاده بیشتر

in the United States. So, for

در ایالات متحده رایج است. بنابراین، برای

example: "I can't meet you today, Rob,

مثال: "امروز نمی توانم شما را ملاقات کنم، راب،

but I'll check in with you tomorrow

اما فردا با شما تماس خواهم گرفت

to see how the project is getting on."

تا ببینم پروژه چگونه پیش می رود."

So, this robot checks in with you

بنابراین، این ربات هر روز با شما چک می کند

every day. It tracks your mood and

. با استفاده از تکنیکی به نام رفتار درمانی شناختی، خلق و خوی شما را ردیابی می کند و

talks to you about your emotions, using

در مورد احساساتتان با شما صحبت می کند

a technique called cognitive

behavioural therapy.

.

Cognitive behavioural therapy is a

درمان شناختی رفتاری یک

common therapeutic technique that

تکنیک درمانی رایج است که به

helps people deal with problems by

افراد کمک می کند با

changing the way they think.

تغییر طرز تفکر خود با مشکلات مقابله کنند.

That all sounds great, but does

همه اینها عالی به نظر می رسد، اما آیا

Woebot actually work?

Woebot واقعاً کار می کند؟

They've done some trials which

آنها آزمایشاتی انجام داده اند که

show it can be more effective than

نشان می دهد می تواند مؤثرتر از

simply reading information about

خواندن اطلاعات در مورد

mental health. But they haven't

سلامت روان باشد. اما آنها

compared Woebot to a real therapist

Woebot را

due to ethical concerns.

به دلیل نگرانی های اخلاقی با یک درمانگر واقعی مقایسه نکرده اند.

Yes, it could be unethical to deny

بله، ممانعت از

a real patient access to a human

دسترسی یک بیمار واقعی به یک

therapist for the sake of a trial.

درمانگر انسانی به خاطر آزمایش می‌تواند غیراخلاقی باشد.

'Ethical' basically means 'morally right'.

«اخلاقی» اساساً به معنای «حق اخلاقی» است.

And another concern is privacy.

و نگرانی دیگر حفظ حریم خصوصی است.

People who use apps like this are

افرادی که از برنامه هایی مانند این استفاده می کنند

not protected by strong privacy laws.

توسط قوانین قوی حفظ حریم خصوصی محافظت نمی شوند.

Despite these fears, digital therapy is

با وجود این ترس‌ها، دیجیتال درمانی در حال

booming – and Woebot is just one of

رونق است – و Woebot تنها یکی از

an increasing number of electronic

تعداد فزاینده

services. One reason for this could

خدمات الکترونیکی است. یکی از دلایل این امر می تواند این

be using an app carries less stigma

باشد که استفاده از یک برنامه نسبت به

than maybe seeing a human therapist.

دیدن یک درمانگر انسانی، انگ کمتری را به همراه دارد.

And stigma refers to the negative

و ننگ اشاره به

associations that people have

تداعی های منفی است که مردم

about something, especially when

در مورد چیزی دارند، به ویژه زمانی که

these associations are not fair. Even

این تداعی ها منصفانه نیستند. با

though mental health is now being

وجود اینکه در حال حاضر

talked about more openly than before,

آشکارتر از گذشته درباره سلامت روان صحبت می شود،

some people do still see mental

برخی از مردم هنوز

health issues and therapy negatively.

مسائل مربوط به سلامت روان و درمان را منفی می بینند.

Whatever you think of robot therapy,

هر چه در مورد ربات درمانی فکر می کنید،

Dr Darcy believes that in the modern

دکتر دارسی معتقد است که در

world people need to self-reflect more –

دنیای مدرن مردم نیاز دارند تا بیشتر به خود فکر کنند –

which means thinking deeply about

که به معنای تفکر عمیق در مورد

yourself, in order to understand the

خود است تا

reasons behind your feelings.

دلایل پشت احساسات خود را درک کنند.

The world that we live in right now

دنیایی که ما در حال حاضر در آن زندگی می کنیم

is very noisy. Particularly digitally. You

بسیار پر سر و صدا است. به خصوص دیجیتال. می

know, since we've had these little

دانید، از آنجایی که ما این

computers in our pockets with us

کامپیوترهای کوچک را در جیب خود در هر جایی که می رویم همراه خود داشته ایم،

everywhere we go, there aren't that

many opportunities for real silence

فرصت های زیادی برای سکوت واقعی

or self-reflection. You know, even a

یا تأمل در خود وجود ندارد. می دانید، حتی یک

commute on the tube might have

رفت و آمد در لوله ممکن است

been a moment to just take a second

لحظه ای باشد که فقط یک ثانیه

to yourself, but now that void can be

به خودتان اختصاص دهید، اما اکنون می توانید با نگاه کردن به تلفن خود، این خلاء را

filled always with super-engaging

همیشه با محتوای فوق العاده جذاب پر کنید

content by looking at your phone.

.

Darcy believes that we don't have

دارسی معتقد است که ما

much time for self-reflection because

زمان زیادی برای تأمل در خود نداریم، زیرا

there are so many distractions in

حواس‌پرتی‌های زیادی در

life – especially smartphones!

زندگی وجود دارد - مخصوصاً تلفن‌های هوشمند!

After discussing all this – would

پس از بحث در مورد همه اینها - آیا

you actually try a therapy app

واقعاً یک برنامه درمانی

like this?

مانند این را امتحان می کنید؟

Yes I would, actually – I think it

بله، در واقع - فکر می کنم

might be quite helpful.

ممکن است بسیار مفید باشد.

And how about the question

و سوالی که

you asked me at the beginning

در ابتدای برنامه از من پرسیدید چطور است

of the programme: how many

: چند

people experience mental

نفر

health issues?

مشکلات سلامت روان را تجربه می کنند؟

The answer was: one in four,

پاسخ این بود:

according the World Health

بر اساس سازمان بهداشت جهانی

Organisation and the World

و

Federation for Mental Health.

فدراسیون جهانی بهداشت روان، از هر چهار نفر یک نفر.

But the WHO say that as many

اما WHO می‌گوید که

as two-thirds of people never seek

دو سوم مردم هرگز

help from a health professional –

از یک متخصص بهداشت کمک نمی‌گیرند -

with stigma being one of the

که یکی از

main reasons.

دلایل اصلی آن ننگ است.

And just there we had stigma

و فقط در آنجا ما دوباره با ننگ مواجه شدیم.

again; let's now run through the

بیایید اکنون با

other words we learned today.

کلمات دیگری که امروز یاد گرفتیم مرور کنیم.

So we had 'woe' - meaning 'sadness'.

بنابراین ما "وای" داشتیم - به معنای "غم".

I'm full of woe. Woe is me!

من پر از بدبختی هستم وای بر من!

Maybe you need some therapy –

شاید شما نیاز به درمان داشته باشید -

that's the process of receiving

این فرآیند دریافت

treatment for a particular health

درمان برای یک مشکل سلامتی خاص

issue, especially mental

، به ویژه

health illness.

بیماری سلامت روان است.

And we had – to check in

و ما مجبور شدیم -

with someone. After we finish

با کسی چک کنیم. پس از اتمام

this programme, I need to check

این برنامه، باید

in with the boss about my

با رئیس در مورد

new project.

We also had self-reflection – that's

پروژه جدیدم صحبت کنم.

ما همچنین تاملی در خود داشتیم - این

the process of thinking deeply

فرآیند عمیق اندیشیدن

about yourself.

در مورد خودتان است.

And finally, we had 'ethical'. If you

و بالاخره «اخلاقی» داشتیم. اگر

describe something as ethical, you

چیزی را اخلاقی توصیف می کنید، یعنی از

mean it's morally right.

نظر اخلاقی درست است.

So woe, stigma, therapy, check

بنابراین وای، انگ، درمان،

in with, self-reflection and ethical.

بررسی، خود اندیشی و اخلاقی.

That's it for this edition of

این برای این نسخه

6 Minute English. We'll leave you to

6 دقیقه انگلیسی تمام شد. ما شما را به

self-reflect – and after you've done

فکر خود می گذاریم - و پس از انجام

that, do visit our Facebook, Twitter,

این کار، از صفحات فیس بوک، توییتر،

Instagram and YouTube pages, and

اینستاگرام و یوتیوب ما و

of course our website!

البته وب سایت ما دیدن کنید!

Bye for now.

فعلا خداحافظ.

Bye bye!

خداحافظ!

Hello. Welcome to 6 Minute

سلام. به 6 دقیقه انگلیسی خوش آمدید

English. I'm Rob.

. من راب هستم.

And I'm Neil.

و من نیل هستم.

Now, Neil, can you remember the first time

حالا، نیل، آیا می‌توانید اولین باری را که از

you ever used the World Wide Web

شبکه جهانی وب

or as we often call it, the internet, and

یا به قول ما اغلب از اینترنت استفاده کردید و

what you used it for?

برای چه استفاده‌ای از آن استفاده کردید، به یاد بیاورید؟

Oh, that's a good question. I do

اوه، این سوال خوبی است. به

remember. And... well, nothing really

خاطر میارم. و ... خوب، واقعاً هیچ چیز

changes does it? Because I looked up

تغییر نمی کند؟ چون من

pictures of cats!

عکس گربه ها را نگاه کردم!

Cats! Very useful, anyway do you

گربه ها! بسیار مفید است، به هر حال به

think the internet has generally

نظر شما اینترنت عموما

been positive or negative for

برای جهان مثبت بوده یا منفی

the world?

؟

Wow! Now, that's a big question. A huge

وای! حالا این یک سوال بزرگ است. یک

question. I don't know if I can

سوال بزرگ نمی دانم می توانم به

answer that.

آن پاسخ دهم یا نه.

Well, one person who perhaps

خوب، یک نفر که شاید

can answer it, is the man who

بتواند به آن پاسخ دهد، کسی است که

invented it: British computer scientist

آن را اختراع کرد:

Tim Berners-Lee. We'll find out what

تیم برنرز لی، دانشمند کامپیوتر بریتانیایی. ما به زودی متوجه خواهیم شد که

he thinks has become of his 'child'

او فکر می کند در مورد "فرزند" خود چه شده است،

shortly but before that, a question

اما قبل از آن، یک سوال

for you all. When did Berners-Lee

برای همه شما. چه زمانی برنرز لی برای

first suggest the idea for what

اولین بار این ایده را مطرح کرد که چه چیزی به

would become the World Wide Web?

شبکه جهانی وب تبدیل می شود؟

Was it in...

آیا در ...

a) 1985,

الف) 1985،

b) 1989,

ب) 1989،

or, c) 1991?

یا، ج) 1991 بود؟

Tricky, but I think it's earlier than

مشکل است، اما فکر می کنم زودتر از آن چیزی است که

people think so I'm going to go

مردم فکر می کنند، بنابراین من

for 1985.

برای سال 1985 می روم.

Well, that was a long time ago but

خوب، خیلی وقت پیش بود، اما

we'll reveal the answer a little later

ما پاسخ را کمی بعدتر

in the programme. I think it's true to

در برنامه فاش خواهیم کرد. فکر می‌کنم این درست است که

say that the internet has been one of,

بگوییم اینترنت شاید یکی از

if not the most important

مهم‌ترین

technological developments perhaps

پیشرفت‌های فناوری

of all time. Would you agree, Neil?

در تمام دوران بوده است. موافقی نیل؟

Well, it's hard to imagine living

خب، تصور زندگی

without it. Not impossible, but not

بدون آن سخت است. غیرممکن نیست، اما

nearly as convenient.

تقریباً به همان اندازه راحت نیست.

These days we take the internet

این روزها اینترنت را

for granted. We share our lives on

بدیهی می دانیم. ما زندگی خود را در رسانه های اجتماعی به اشتراک می گذاریم

social media and not just with

و نه فقط با

friends and family. And that isn't

دوستان و خانواده.

always a positive thing, according

to the father of the internet,

به گفته پدر اینترنت،

Tim Berners-Lee. In a recent

تیم برنرز لی، این همیشه یک چیز مثبت نیست. در یکی از

BBC Tech Tent programme, he

برنامه‌های اخیر بی‌بی‌سی، او

talked about his concerns with

در مورد نگرانی‌های خود با

the internet and particularly the

اینترنت و به‌ویژه

companies that control its information.

شرکت‌هایی که اطلاعات آن را کنترل می‌کنند صحبت کرد.

Companies which he calls

شرکت هایی که او آنها را

'internet giants'. What does he say

"غول های اینترنتی" می نامد. او می گوید

he thought these companies

فکر می کرد این شرکت ها

had to do?

باید چه کار کنند؟

Initially, I felt the main thing an

در ابتدا، من احساس کردم که اصلی‌ترین کاری که یک

internet giant had to do was

غول اینترنتی باید انجام دهد این است که

just to be neutral, just be a platform

فقط بی‌طرف باشد، فقط یک پلتفرم باشد

and humanity, once connected by

و بشریت، زمانی که توسط

technology, will do wonderful

فناوری به هم متصل شود، کارهای شگفت‌انگیزی انجام خواهد داد

things. And, clearly, it doesn't

. و واضح است که

work like that. If you connect

اینطور کار نمی کند. اگر

humanity via Wikipedia then

بشریت را از طریق ویکی پدیا وصل کنید،

they do produce, in general,

در کل

wonderful things. If you connect

چیزهای شگفت انگیزی تولید می کنند. اگر

people by social network where

افراد را از طریق شبکه اجتماعی و در جایی که

they have anonymity, then it can

ناشناس هستند به هم متصل کنید، می‌تواند

bring out the very nastiest of people.

بدترین افراد را نشان دهد.

So, what did he say he thought these

بنابراین، او گفت که فکر می کند این

internet giants had to do?

غول های اینترنتی باید چه کار کنند؟

He said that he thought initially, that

او گفت که در ابتدا فکر می کرد،

they just had to be neutral. 'Initially'

آنها فقط باید بی طرف باشند. "در ابتدا" به

means 'at first', 'in the beginning' and

معنای "ابتدا"، "در آغاز" است و

it also suggests that later he

همچنین نشان می دهد که بعداً

changed his mind. Anyway, he said

نظر خود را تغییر داده است. به هر حال، او گفت

that he thought they just had to

که فکر می کنم آنها فقط باید

be neutral. 'Neutral' here means

بی طرف باشند. «خنثی» در اینجا به این معنی است

that they didn't need to do anything,

که آنها نیازی به انجام کاری نداشتند،

they didn't need to control the

نیازی به کنترل

internet or information. He thought

اینترنت یا اطلاعات نداشتند. او فکر می کرد که

it would be a tool to connect

این ابزاری برای ارتباط

people and ideas and information

افراد و ایده ها و اطلاعات خواهد بود

and it would be wonderful.

و فوق العاده خواهد بود.

But it's not all good, is it?

اما همه چیز خوب نیست، اینطور است؟

No. He does say that giving

خیر. او می‌گوید که

people access to sources of

دسترسی مردم به منابع

information is generally a good

اطلاعاتی عموماً چیز خوبی است،

thing but that when it comes to

اما وقتی صحبت از

social networks, social media,

شبکه‌های اجتماعی، رسانه‌های اجتماعی می‌شود،

people have anonymity.

افراد ناشناس هستند.

Anonymity?

Yes. It means that on the internet

ناشناس بودن؟

آره. این بدان معناست که در اینترنت

people can hide their true identity

افراد می توانند هویت یا شخصیت واقعی خود را پنهان کنند

or personality. Some people write

. برخی از مردم چیزهایی می نویسند

things that they would never say to

که هرگز شخصاً به کسی نمی گویند

someone in person because they

زیرا

think there will be no consequences.

فکر می کنند هیچ عواقبی نخواهد داشت.

Berners-Lee says anonymity can

برنرز لی می‌گوید ناشناس بودن می‌تواند

bring out the nastiest side of people.

زشت‌ترین جنبه افراد را نشان دهد.

People saying horrible and terrible

افرادی که به یکدیگر چیزهای وحشتناک و وحشتناکی می گویند

things to each other.

.

Berners-Lee does have some

برنرز لی

suggestions for how this could

پیشنهاداتی برای چگونگی

be changed. And it's based on the

تغییر این موضوع دارد. و بر اساس

idea of likes and shares, which he

ایده لایک و اشتراک گذاری است که او آن را

calls kudos. What's his suggestion?

تجلیل می نامد. پیشنهاد او چیست؟

The different social networks and

شبکه‌های اجتماعی مختلف و

different platforms are in different

پلتفرم‌های مختلف در موقعیت‌های متفاوتی قرار دارند

situations and, in some cases, they

و در برخی موارد

have acknowledged there is an issue.

اذعان کرده‌اند که مشکل وجود دارد. فکر می‌کنم

I think they realise that the issue

آن‌ها متوجه شده‌اند که

could be hugely ameliorated by

می‌توان با

tweaking the way the thing works

اصلاح روش کار

by changing the way retweets are

با تغییر روش

propagated or changing the way

انتشار بازتوییت‌ها یا تغییر روش

people get kudos - give them more

تشویق مردم، این موضوع را به شدت بهبود بخشید - به عنوان مثال

kudos for being constructive,

، برای سازنده بودن آنها را تحسین کنید

for example.

.

So, how does he think companies

بنابراین، او فکر می‌کند شرکت‌ها چگونه

could address the problem?

می‌توانند مشکل را حل کنند؟

Well, he says that some of the

خوب، او می گوید که برخی از

social networks have agreed

شبکه های اجتماعی قبول کرده اند

that there is a problem and they

که مشکلی وجود دارد و می

know what could improve it.

دانند چه چیزی می تواند آن را بهبود بخشد.

He didn't use the word 'improve'

او از کلمه "بهبود" استفاده نکرد،

though, did he?

نه؟

No, he actually used the rather

نه، او در واقع از

formal verb 'ameliorate', which

فعل نسبتاً رسمی «بهبود» استفاده کرد که به

means 'to improve or make

معنای «بهبود یا

something better'.

بهتر کردن چیزی است».

So, how does he suggest the

بنابراین، او چگونه پیشنهاد می کند که

problem could be ameliorated?

مشکل را می توان بهبود بخشید؟

By tweaking the way in which

با بهینه سازی روشی که در آن

people give or receive kudos.

مردم تجلیل می کنند یا دریافت می کنند.

'Tweaking' means 'making a small

"ترکیب" به معنای "ایجاد یک

change to the way something

تغییر کوچک در روش

works'. Much of what happens on

کار کردن" است. بسیاری از اتفاقاتی که در

the internet is driven by our desire

اینترنت رخ می‌دهد ناشی از تمایل ما

to get likes and shares – this is

به گرفتن لایک و اشتراک‌گذاری است – این

the kudos that Berners-Lee talks

تمجیدی است که برنرز لی

about. He feels that tweaking this

درباره آن صحبت می‌کند. او احساس می کند که تغییر دادن این

could lead to a better experience.

می تواند به تجربه بهتری منجر شود.

For example, getting more kudos

به عنوان مثال، ستایش بیشتر

for constructive or positive actions.

برای اقدامات سازنده یا مثبت.

Mmm, interesting – but I wonder

ممم، جالب است - اما نمی دانم

who would decide if something

چه کسی تصمیم می گیرد که آیا چیزی

is constructive?

سازنده است؟

Well, that's another big question

خب، حدس می‌زنم این یک سوال بزرگ دیگر

for another day, I guess.

برای یک روز دیگر است.

For now though, let's have the

فعلاً بیایید

answer to our small question. In

پاسخ سؤال کوچک خود را داشته باشیم. در

what year did Berners-Lee present

چه سالی برنرز لی

the idea for what would become the

ایده ای را ارائه کرد که چه چیزی تبدیل به

World Wide Web? The options were

وب جهانی می شود؟ گزینه ها عبارت بودند از

a) 1985, b)1989, or c) 1991.

a) 1985، b) 1989، یا c) 1991.

It was, in fact, 1989.

در واقع، سال 1989 بود.

Now, before we go,

حالا، قبل از اینکه برویم،

let's have a quick recap of

اجازه دهید خلاصه ای از

today's vocabulary.

واژگان امروز را مرور کنیم.

'Initially' – means 'at first - in

"در ابتدا" - به معنای "در ابتدا - در

the beginning'. Then we

آغاز". سپس

had 'neutral'.

"خنثی" داشتیم.

In this case, it meant 'not controlling'

در این مورد به معنای «کنترل نکردن»

or 'not taking any action to control'.

یا «عدم اقدام برای کنترل» بود.

Then, there was the noun 'anonymity'

سپس، اسم «ناشناس» وجود داشت

which is the state of having a

که حالت داشتن

hidden identity or personality.

هویت یا شخصیت پنهان است. در

Next, to 'ameliorate' a situation is

مرحله بعد، "بهبود" یک وضعیت،

to make it better.

بهتر کردن آن است.

To 'tweak' something is to 'make

«تغییر دادن» چیزی به معنای «

a small change to the way

تغییر کوچکی در نحوه

something works'.

کار کردن چیزی است».

And then we had, of course, 'kudos'.

و پس از آن، البته، "تقدیر" داشتیم.

'Kudos' is praise and appreciation

"تقدیر" ستایش و قدردانی

for something you've done.

برای کاری است که شما انجام داده اید.

Well, kudos to you, Rob, for

خوب، آفرین به تو، راب، برای

today's programme.

برنامه امروز.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

Well, thank you, Neil, and

خوب، از شما متشکرم، نیل، و از

thank you everyone for listening.

همه شما برای گوش دادن تشکر می کنم.

That's all we have today, but you

این تمام چیزی است که امروز داریم، اما شما

can, find us on Facebook, Twitter,

می توانید ما را در فیس بوک، توییتر،

Instagram and YouTube and, of

اینستاگرام و یوتیوب و

course, our website

البته وب سایت ما

bbclearningenglish.com!

bbclearningenglish.com پیدا کنید!

Bye for now.

فعلا خداحافظ.

Thanks for joining us

and goodbye.

ممنون که به ما پیوستید

و خداحافظ.

Hello. This is 6 Minute English

سلام. این 6 دقیقه انگلیسی است

and I'm Rob.

و من راب هستم.

And I'm Neil.

و من نیل هستم.

Today we’re talking about buttons.

امروز در مورد دکمه ها صحبت می کنیم.

Yes, buttons. Buttons are what

بله دکمه ها دکمه‌ها چیزی است که

we have on our clothes to fasten

روی لباس‌هایمان برای بستن

them but the word is also used

آن‌ها داریم، اما این کلمه

for things that we push to make

برای چیزهایی که فشار می‌دهیم تا

things happen.

اتفاق بیفتد نیز استفاده می‌شود.

Things like your bedside alarm,

چیزهایی مانند زنگ هشدار کنار تخت،

radio, toaster, kettle. We press

رادیو، توستر، کتری. ما

hundreds of buttons every week

هر هفته صدها دکمه را فشار می دهیم

without thinking about it. Not everyone

بدون اینکه به آن فکر کنیم.

likes buttons though, particularly

هر چند همه دکمه ها را دوست ندارند، به خصوص دکمه هایی که

the ones we have on our clothes.

ما روی لباس های خود داریم.

It’s a recognised phobia.

این یک فوبیای شناخته شده است.

What is this fear called? Is it:

اسم این ترس چیست؟ آیا این:

A: buttonophobia,

الف: دکمه هراسی،

B: koumpounophobia,

ب: کومپون هراسی،

or, C: coulrophobia?

یا ج: کولروفوبیا؟

Any ideas Neil?

هر ایده ای نیل؟

Er – I think I’ve got a fear of

ار - فکر می کنم از

pronouncing these words!

تلفظ این کلمات می ترسم!

I've got no idea what the answer is, I

من نمی‌دانم پاسخ چیست،

think buttonophobia is much

فکر می‌کنم دکمه‌هراسی خیلی

too obvious – so it’s one of the

واضح است – پس یکی از

others – or is it? It’s a hard one.

موارد دیگر است – یا اینطور است؟ کار سختی است

Well, I'll have the answer later in

خب، جواب را بعداً در برنامه خواهم داشت

the programme. Thinking Allowed

. Thinking Allowed

is a BBC Radio 4 programme

یک برنامه BBC Radio 4 است

which covers a range of interesting

که طیفی از موضوعات جالب را پوشش می دهد

topics. Recently, they featured a

. اخیراً آنها

discussion about buttons and

بحثی را در مورد دکمه ها و

how important they are to

اهمیت آنها در

everyday life. Steven Connor,

زندگی روزمره مطرح کردند. استیون کانر،

Professor of English at the

استاد زبان انگلیسی در

University of Cambridge, was on

دانشگاه کمبریج، در برنامه حضور داشت

the programme and he talked

و

about appeal of buttons. What does

در مورد جذابیت دکمه ها صحبت کرد.

say about children and buttons?

در مورد کودکان و دکمه ها چه می گوید؟

We do love buttons and I think the

ما عاشق دکمه‌ها هستیم و فکر می‌کنم

pleasure and the temptation of

لذت و وسوسه

buttons… this temptation and

دکمه‌ها... این وسوسه و

everyone feels it, which is why

همه آن را احساس می‌کنند، به همین دلیل است که

buttons have to be very convenient.

دکمه‌ها باید بسیار راحت باشند.

On the other hand, they have to

از سوی دیگر، باید آنها را

be kept away from children, so

از کودکان دور نگه داشت، بنابراین

they've got to be put high up

باید آنها را

on the wall, and buttons that

در بالای دیوار قرار داد، و دکمه‌هایی را که

really matter have to be made

واقعاً مهم هستند باید

quite hard to push – like put

به سختی فشار دهید - مانند قرار دادن

behind glass or something.

پشت شیشه یا چیزهای دیگر.

OK. What does he say about

خوب. او در مورد

children and buttons?

کودکان و دکمه ها چه می گوید؟

That they have to be kept away

که باید آنها را از آنها دور نگه داشت

from them! As I said before, I

! همانطور که قبلاً گفتم، من از

loved pressing buttons as a child.

کودکی عاشق فشار دادن دکمه بودم.

I would press any that I saw, so

هر چیزی را که می دیدم فشار می دادم، بنابراین

important ones did have to be

موارد مهم باید

out of my reach.

دور از دسترس من باشند.

Yes, he said buttons are a

بله، او گفت دکمه ها یک

temptation. A temptation is

وسوسه است. وسوسه

something that makes you want

چیزی است که شما را

to do something and it’s often

به انجام کاری وادار می کند و اغلب

used when it’s something you

زمانی از آن استفاده می شود که

shouldn’t really do. So, buttons

واقعاً نباید انجام دهید. بنابراین، دکمه هایی

that lead to potentially dangerous

که منجر به عواقب بالقوه خطرناک

or serious consequences, like a

یا جدی می شوند، مانند

fire alarm, need to be protected,

هشدار آتش، باید محافظت شوند،

maybe behind glass, so temptation

شاید پشت شیشه، بنابراین وسوسه

doesn’t get the better of us.

ما را تحت تأثیر قرار نمی دهد.

But many buttons have a useful,

اما بسیاری از دکمه‌ها یک

practical purpose in everyday life,

هدف کاربردی و مفید در زندگی روزمره دارند،

like calling a lift - so, these buttons

مانند فراخوانی آسانسور - بنابراین، استفاده از این دکمه‌ها

have to be easy to use without

باید آسان و بدون

difficulty. The adjective for this

مشکل باشد. صفت این

is 'convenient'. These everyday

"مناسب" است. این

buttons have to be convenient.

دکمه های روزمره باید راحت باشند.

Professor Connor goes on to

پروفسور کانر

say a bit more about why

کمی بیشتر در مورد دلیل

buttons are so appealing.

جذاب بودن دکمه ها می گوید.

What’s his opinion?

نظر او چیست؟

You know what I think? I think

میدونی من چی فکر میکنم؟ من فکر می‌کنم

it's down to the fidgeting

این به

instinct of very digital or

غریزه بی‌قرار موجودات بسیار دیجیتال یا

manual creatures. I think we

دستی مربوط می‌شود. فکر می‌کنم می‌خواهیم

want to fidget with things and

با چیزها سر و صدا کنیم و

adjust them, we want to make

آنها را تنظیم کنیم، می‌خواهیم

them slightly better… I guess it's

کمی بهترشان کنیم... حدس می‌زنم این

the grooming instinct in apes.

غریزه آراستگی در میمون‌ها باشد.

So then, why can’t we resist buttons?

پس چرا نمی توانیم در مقابل دکمه ها مقاومت کنیم؟

Because as humans we have a

زیرا ما به عنوان انسان یک

fidgeting instinct. We can’t stay still

غریزه بی قراری داریم. ما نمی‌توانیم

for very long, we need to move

برای مدت طولانی بی حرکت بمانیم، باید

around a lot because we are

زیاد حرکت کنیم، زیرا ما

very digital creatures.

موجودات دیجیتالی هستیم.

The use of digital though, is nothing

با این حال، استفاده از دیجیتال هیچ ارتباطی

to do with modern online

با فناوری آنلاین مدرن ندارد،

technology, is it?

اینطور است؟

No, a 'digit' is a finger or toe. So, we

نه، «رقم» انگشت یا پا است. بنابراین، ما

are digital creatures – we have

موجودات دیجیتالی هستیم - ما

fingers and we like to use them.

انگشتان دست داریم و دوست داریم از آنها استفاده کنیم.

And one thing other digital

و یک کاری که دیگر

creatures do, creatures like apes,

موجودات دیجیتال انجام می دهند، موجوداتی مانند میمون ها،

is grooming. That is they use their

نظافت است. یعنی از

hands to clean the body hair of

دستان خود برای تمیز کردن موهای بدن

other apes. They look through

میمون های دیگر استفاده می کنند. آنها از لای

the hair for insects and bugs and

موها به دنبال حشرات و حشرات می گردند و

pull them out and eat them.

آنها را بیرون می آورند و می خورند.

But we can also use the word

اما می‌توانیم

grooming for humans, someone

برای انسان‌ها هم از کلمه آراسته استفاده کنیم، کسی

who is well-groomed for example

که مثلاً آراسته است،

is neat and tidy, clean and well

مرتب و مرتب، تمیز و خوش‌حساب است

presented. Here’s Professor

. اینجا

Connor again.

You know what I think? I think it's

دوباره پروفسور کانر است.

میدونی من چی فکر میکنم؟ من فکر می‌کنم این

down to the fidgeting instinct of

به غریزه بی‌قرار

very digital or manual creatures.

موجودات بسیار دیجیتال یا دستی مربوط می‌شود. فکر می‌کنم می‌خواهیم

I think we want to fidget with things

با چیزها سر و صدا کنیم

and adjust them, we want to make

و آنها را تنظیم کنیم، می‌خواهیم

them slightly better… I guess it's

کمی بهترشان کنیم... حدس می‌زنم این

the grooming instinct in apes.

غریزه آراستگی در میمون‌ها باشد.

Before we wrap up, time to get the

قبل از پایان، زمان دریافت

answer to this week’s question.

پاسخ سوال این هفته است.

Some people have a fear of

برخی از مردم ترس از

buttons, it’s a recognised phobia, but

دکمه دارند، این یک فوبی شناخته شده است، اما

what’s it called? Is it

نام آن چیست؟ آیا این

A: buttonophobia

A: دکمه هراسی

B: koumpounophobia, or

B: کومپون هراسی، یا

C: coulrophobia?

C: کولروفوبیا؟

And, Neil, you said?

و نیل، تو گفتی؟

Well, I didn’t, but I don’t think it

خوب، من این کار را نکردم، اما فکر نمی‌کنم که

can be ‘buttonophobia’, that would be

«دکمه‌هراسی» باشد، این

too easy. And I think coulrophobia

خیلی آسان خواهد بود. و فکر می‌کنم کولروفوبیا

is a fear of clowns, so I’m going

ترس از دلقک‌ها است، بنابراین من

for the other one -

به سراغ دیگری می‌روم -

koumpounophobia.

کومپون هراسی.

That it right. Buttonophobia is a

درسته دکمه هراسی یک

made up word, and as you said,

کلمه ساختگی است و همانطور که گفتید

coulrophobia is a fear of clowns.

کولروفوبیا ترس از دلقک ها است.

Right, now let’s review

درست است، حالا بیایید

today’s vocabulary.

واژگان امروز را مرور کنیم.

We’ve been talking about buttons.

ما در مورد دکمه ها صحبت کرده ایم.

These can be small round things

اینها می‌توانند چیزهای گرد کوچکی باشند که

we use to fasten our clothes, or

برای بستن لباس‌هایمان استفاده می‌کنیم، یا

the things that we push to make

چیزهایی که فشار می‌دهیم تا اتفاقی بیفتد

something happen.

.

Buttons can be a temptation.

دکمه ها می توانند یک وسوسه باشند.

We see one, we want to push it.

یکی را می بینیم، می خواهیم فشارش بدهیم.

So, a 'temptation' is something

بنابراین، "وسوسه" چیزی است

that makes us want to do

که ما را به انجام کاری وادار می کند که می

something we know we shouldn’t.

دانیم نباید انجام دهیم.

And then we had the adjective

و سپس صفت

'convenient'. Something that is

"مناسب" را داشتیم. چیزی که

convenient is easy to use without

راحت است استفاده از آن بدون مشکل آسان است

difficulty. For example, the buttons

. به عنوان مثال، دکمه های

to call a lift are at a very convenient

فراخوانی آسانسور در ارتفاع بسیار مناسبی قرار دارند

height, they can be reached easily.

، به راحتی می توان به آنها دسترسی پیدا کرد.

Professor Connor went on to talk

پروفسور کانر در ادامه

about our fidgeting instinct.

در مورد غریزه بی قراری ما صحبت کرد. ما

As humans we love to fidget, we like

به عنوان انسان عاشق بی قراری هستیم، دوست داریم به

to keep moving around, we can’t

حرکت ادامه دهیم، نمی توانیم

stay still for very long and we love

برای مدت طولانی بی حرکت بمانیم و دوست داریم

to do stuff with our hands.

کارهایی را با دستانمان انجام دهیم.

The professor talked about us being

پروفسور در مورد اینکه ما موجودات دیجیتالی هستیم صحبت کرد

digital creatures, which means

که به معنای

creatures with fingers – a digit is

موجودات با انگشتان است - رقم یک

another word for a finger or toe.

کلمه دیگر برای انگشت یا پا است.

And finally, we had grooming.

و بالاخره نظافت داشتیم.

This is the habit of making ourselves

این عادت این است که

look nice by cleaning, washing and

با تمیز کردن، شستن و

doing our hair. It’s something some

مرتب کردن موهایمان، خودمان را زیبا جلوه دهیم. این کاری است که برخی از

animals, such as apes, do for

حیوانات، مانند میمون ها، برای

each other.

یکدیگر انجام می دهند.

Well, the button here in the studio

خوب، دکمه اینجا در استودیو

is flashing, which tells me it’s time

چشمک می زند، که به من می گوید وقت آن است که

to wrap up for today. Do join us

برای امروز تمام کنم.

next time and if you can’t wait, you

دفعه بعد به ما بپیوندید و اگر نمی توانید صبر کنید،

can always find us on Instagram,

همیشه می توانید ما را در اینستاگرام،

Facebook, Twitter, YouTube our app

فیس بوک، توییتر، برنامه ما YouTube

and, of course, on our website

و البته در وب سایت ما

bbclearningenglish.com.

bbclearningenglish.com پیدا کنید.

Bye bye for now.


فعلا خداحافظ

Bye!

خدا حافظ!