🎭 A fool's paradise - Learn English vocabulary & idioms with 'Shakespeare Speaks'

It was a sunny August morning. William Shakespeare is at the market.

صبح آفتابی مرداد بود. ویلیام شکسپیر در بازار است.

Get your cherries, lovely ripe cherries! Come over here and get your cherries…

گیلاس هایتان را بگیرید، گیلاس های رسیده دوست داشتنی! بیا اینجا و گیلاس

Ahhh… sweet, ripe cherries! Two pounds, please, Mary.

هایت را بیاور... آهان... گیلاس های شیرین و رسیده! دو پوند لطفا مریم

Here you are Mr Will. And how's the family Mary? All well?

اینجا شما آقای ویل هستید. و خانواده مریم چطور هستند؟ همه چیز خوبه؟

Growing up fast, you know how it is… my Janet's a worry though.

به سرعت بزرگ می‌شوی، می‌دانی که چطور است... جانت من نگران است.

That Robert Harley says he wants to marry her, but I don't trust him:

اینکه رابرت هارلی می‌گوید می‌خواهد با او ازدواج کند، اما من به او اعتماد ندارم:

I think he just wants to have his way with her and what will we do Mr Will

فکر می‌کنم او فقط می‌خواهد راهش را با او داشته باشد و

if she ends up just 14 years old with a baby and no husband?!

اگر او فقط 14 سال داشت و بچه‌ای نداشت و شوهر نداشت، چه خواهیم کرد. ؟!

Now Mary, I'm sure young Robert will do right by Janet.

حالا مری، من مطمئن هستم که رابرت جوان جانت را درست خواهد کرد.

Look at me, didn't I marry my Anne when she was in trouble? And here we are now,

به من نگاه کن، مگه من با آنه خود ازدواج نکردم که او در مشکل بود؟ و الان اینجا هستیم،

still together with three children…

هنوز با سه فرزند...

You're not too happy though, are you Mr Will?

شما خیلی خوشحال نیستید، آیا شما آقای ویل هستید؟

Marriage isn't easy Mary, you know that.

ازدواج آسان نیست مریم، این را می دانی.

Oh, Mr Will. Last week he was in love with

اوه، آقای ویل. هفته گذشته او عاشق

that Rosie from the village and this week it's my Janet's turn. He's promised her clothes,

آن روزی از روستا بود و این هفته نوبت جانت من است. او به او قول لباس،

money, ribbons for her hair, and she's so in love with him she believes all of it!

پول، روبان برای موهایش داده است، و او آنقدر عاشق او است که همه اینها را باور می کند!

I tell you, she's living in a fool's paradise!

من به شما می گویم، او در بهشت ​​احمق ها زندگی می کند!

A fool's paradise… hmmm… That might sound

بهشت احمق ها... هوم... شاید

good in my play! Romeo and Juliet, the star-cross'd lovers. Romeo says he'll marry Juliet but

در بازی من خوب به نظر برسد! رومئو و ژولیت، عاشقان صلیب ستاره . رومئو می گوید که با ژولیت ازدواج می کند اما

Juliet's nurse doesn't trust him. She warns him not to make false promises just to get

پرستار ژولیت به او اعتماد ندارد. او به او هشدار می دهد که فقط برای اینکه ژولیت را به رختخواب بکشد، قول های دروغ

Juliet into bed. Listen Mary, it'll go like this:

نده. به مریم گوش کن، همه چیز به این صورت پیش می‌رود:

…let me tell ye, if ye should lead her…

... بگذار به تو بگویم، اگر باید او را

let me tell ye, if ye should lead her into a fool's paradise, as they say,

هدایت کنی... بگذار بگویم، اگر باید او را به بهشت ​​احمق‌ها ببری، به قول خودشان،

it were a very gross kind of behaviour,

این یک نوع رفتار بسیار زشت بود.

That's really good Mr Will.

این واقعاً خوب است آقای ویل.

Thank you, Mary. You can use it if you like...

ممنون مریم اگر دوست دارید می توانید از آن استفاده کنید...

We'll leave them there for now.

فعلاً آنها را آنجا می گذاریم.

The euro: Good bet or a fool's paradise?

یورو: شرط بندی خوب یا بهشت ​​احمقان؟

Jack's work is terrible.

کار جک وحشتناک است.

He's living in a fool's paradise if he thinks he's getting a pay rise.

او در بهشت ​​احمق ها زندگی می کند اگر فکر می کند حقوقش افزایش می یابد.

Just wait till I catch up with that Mr Robert.

فقط صبر کن تا من به آن آقای رابرت برسم.

If you see him Mr Will, you be sure to tell me.

اگر او را آقای ویل دیدید، حتما به من بگویید.

Hmmm… to tell, or not to tell: that is the question.

هوم... گفتن یا نگفتن: مسئله این است.