BOX SET: 6 Minute English - 'The Human Body' English mega-class! 30 minutes of new vocabulary!

Hello. This is 6 Minute English from

سلام. این 6 دقیقه انگلیسی از

BBC Learning English.

BBC Learning English است.

I’m Sam.

من سام هستم

And I’m Neil.

و من نیل هستم

In recent years new diets with

در سال های اخیر رژیم های غذایی جدید با

names like ‘vegan’, ‘keto’ and ‘paleo’

نام هایی مانند "وگان"، "کتو" و "پالئو"

have become very popular.

بسیار محبوب شده اند. آیا

Are you a vegetarian, Neil?

شما یک گیاهخوار هستید، نیل؟

Do you follow any particular diet?

آیا رژیم خاصی را دنبال می کنید؟

Well, I eat lots of fresh fruit and

خوب، من مقدار زیادی میوه و

vegetables and only a little meat

سبزیجات تازه و هر از گاهی فقط کمی گوشت می خورم

from time to time.

.

Well, while many diets claim to

خوب، در حالی که بسیاری از رژیم‌های غذایی ادعا می‌کنند که

improve health or help you lose

سلامتی را بهبود می‌بخشند یا به کاهش

weight, recent research shows

وزن کمک می‌کنند، تحقیقات اخیر نشان می‌دهد

that what counts is not what you

که چیزی که

eat but how your body reacts.

می‌خورید مهم نیست، بلکه واکنش بدنتان است.

Yes, and that reaction doesn’t

بله، و این واکنش در

happen where you might think –

جایی که ممکن است فکر کنید -

not in the brain, or tongue, or even

نه در مغز، یا زبان، یا حتی

the stomach, but in the gut – another

معده، بلکه در روده -

name for the intestines - the long

نام دیگری برای روده ها -

tube inside your body which digests food.

لوله طولانی داخل بدن شما که غذا را هضم می کند، رخ نمی دهد.

Inside everyone’s gut are millions

در داخل روده همه میلیون‌ها میکروب وجود دارد

of microbes – tiny living organisms,

- موجودات زنده

too small to see without a microscope.

کوچکی که بدون میکروسکوپ قابل دیدن نیستند.

Some of them are good for us, some bad.

برخی از آنها برای ما خوب هستند، برخی بد.

Microbes help digest food, but they

میکروب‌ها به هضم غذا کمک می‌کنند، اما

influence our bodies more than we know.

بیش از آنچه می‌دانیم بر بدن ما تأثیر می‌گذارند.

Think of them as chemical

آنها را به عنوان کارخانه های شیمیایی در نظر بگیرید

factories that cause our individual

که باعث واکنش فردی ما

reaction to the food we eat.

به غذایی که می خوریم می شوند.

This mix of gut microbes is unique

این ترکیب از میکروب های روده

and different for everyone, even identical twins.

برای همه افراد، حتی دوقلوهای همسان، منحصر به فرد و متفاوت است.

And it’s the reason why

و به همین دلیل است که

some doctors now recommend a

برخی از پزشکان اکنون یک

personalised diet, one that

رژیم غذایی شخصی را توصیه می کنند، رژیمی که

perfectly fits your own unique

کاملاً با ترکیب منحصر به فرد خود

combination of microbes.

از میکروب ها مطابقت دارد. به

We’ll hear more soon, but first I

زودی چیزهای بیشتری خواهیم شنید، اما ابتدا

have a question for you, Neil, and

یک سوال از شما دارم، نیل، و

it’s about the gut - the tube which

آن در مورد روده است - لوله ای که

includes the large and small intestine.

شامل روده بزرگ و کوچک است.

It’s very long - but how long exactly

خیلی طولانی است - اما طول

is the average adult’s gut?

روده یک بزرگسال متوسط ​​دقیقا چقدر است؟

Is it: a) 3.5 metres?

آیا این: الف) 3.5 متر است؟

b) 5.5 metres? or, c) 7.5 metres?

ب) 5.5 متر؟ یا ج) 7.5 متر؟

Well, everybody is different of

خب، البته همه افراد متفاوت هستند

course, but I’ll say on average

، اما من می گویم که روده به طور متوسط

the gut is b) 5.5 metres long.

ب) طول آن 5.5 متر است.

OK, Neil, I’ll reveal the answer later

خوب، نیل، پاسخ را بعداً

in the programme.

در برنامه فاش خواهم کرد.

Among the first to investigate gut

یکی از اولین کسانی که میکروب های روده را بررسی کرد

microbes was Dr Tim Spector, author

دکتر تیم اسپکتور، نویسنده

of bestselling book, The Diet Myth.

کتاب پرفروش اسطوره رژیم غذایی بود.

He wanted to check whether the

او می‌خواست بررسی کند که آیا

dietary advice he had heard and

توصیه‌های غذایی که شنیده و به آن

believed, advice like ‘eat little and

اعتقاد داشته است، توصیه‌هایی مانند «کم و اغلب غذا خوردن

often’ or ‘avoid fat’, was really true.

» یا «پرهیز از چربی» واقعا درست است یا خیر. همانطور

Listen as Dr Spector explains how

که دکتر اسپکتور توضیح می دهد که چگونه

he started to doubt some of this

شروع به شک در برخی از این

advice - ‘food myths’, he calls them - to

توصیه ها کرد - او آنها را "افسانه های غذایی" می نامد - به

BBC Radio 4 programme, The Life Scientific:

برنامه رادیو بی بی سی 4، The Life Scientific گوش دهید:

All these so-called myths that I’d

همه این به اصطلاح افسانه هایی که من به آنها

believed, whether it was about

باور داشتم، خواه در مورد آنها باشد.

calories, about fats, when to eat, how

کالری، در مورد چربی ها، زمان خوردن، نحوه

to eat, were based on flimsy or no

خوردن، بر اساس شواهد ضعیف یا بدون

evidence, very old, very poor quality,

شواهد، بسیار قدیمی، بسیار بی کیفیت بود،

and had been repeated so much

و آنقدر تکرار شده بود

that people didn’t think to question them.

که مردم فکر نمی کردند آنها را زیر سوال ببرند.

One of the food myths Dr Spector

یکی از افسانه‌های غذایی که دکتر اسپکتور

questioned was counting calories –

مورد سؤال قرار داد، شمارش کالری بود -

the units which measure the amount

واحدهایی که میزان

of energy food provides.

انرژی ارائه شده از غذا را اندازه‌گیری می‌کنند.

He discovered that much of the

او متوجه شد که بسیاری از

dietary advice he had heard was

توصیه های غذایی که شنیده بود

either incorrect or based on flimsy evidence.

یا نادرست بود یا بر اساس شواهد ضعیف بود.

If evidence is flimsy, it’s

اگر شواهد ضعیف باشند،

weak and unconvincing.

ضعیف و قانع کننده نیستند.

As Dr Spector questioned these

هنگامی که دکتر اسپکتور این

food myths, he remembered an

افسانه های غذایی را زیر سوال می برد، یک

earlier study involving identical

مطالعه قبلی را به یاد آورد که شامل

twins, pairs of brothers or sisters

دوقلوهای همسان، جفت برادر یا خواهر

with the same genes.

با ژن های مشابه بود.

It was the surprising differences

این تفاوت‌های شگفت‌انگیز

in weight between one twin and

در وزن یک دوقلو و

another that made Dr Spector

دیگری بود که باعث شد دکتر اسپکتور

realise that no two people have

متوجه شود که هیچ دو نفری

the same gut – even identical

روده‌های یکسانی ندارند – حتی

twins’ guts are different.

روده‌های دوقلوهای همسان نیز متفاوت است.

But, as he told BBC Radio 4’s,

اما همانطور که او به رادیو بی‌بی‌سی 4،

The Life Scientific, the discovery

The Life Scientific گفت، این کشف

came in a very smelly way – by

به شیوه‌ای بسیار بدبو انجام شد - با

asking his volunteers to send

درخواست از داوطلبانش برای ارسال

samples of their poo in the post!

نمونه‌هایی از پوکه خود در این پست!

We collected lots of these samples,

ما تعداد زیادی از این نمونه ها را جمع آوری کردیم،

sequenced them, and looked at

آنها را توالی یابی کردیم و به

twins where one was overweight

دوقلوهایی که یکی اضافه وزن

and one was skinny… and we

و دیگری لاغر بود نگاه کردیم و

found in every case, the skinnier

در هر مورد متوجه شدیم که

twin had a more diverse microbiome,

دوقلوهای لاغرتر میکروبیوم متنوع تری دارند،

greater numbers of different

تعداد بیشتری از

species and they also nearly

گونه های مختلف و همچنین آنها تقریباً

always had high numbers of a

همیشه این نمونه ها را داشتند. تعداد زیادی از

couple of microbes that just stuck

چند میکروب که فقط

out of the crowd – and one was

از بین جمعیت گیر کرده بودند - یکی

called christensenella and the

کریستنسنلا و

other was called akkermansia.

دیگری آکرمانسیا نام داشت.

Although genetically identical, one

اگرچه از نظر ژنتیکی یکسان بود، یکی از

twin was overweight, while the

دوقلوها اضافه وزن داشت، در حالی که

other twin was skinny, or very thin.

دوقلو دیگر لاغر یا بسیار لاغر بود.

Because the weight difference

از آنجایی که تفاوت وزن را

could not be explained genetically,

نمی‌توان به صورت ژنتیکی توضیح داد،

Dr Spector suspected the microbes

دکتر اسپکتور معتقد بود که میکروب‌های موجود

in the skinnier twin’s gut held the

در روده دوقلو لاغرتر

answer: the more diverse someone’s

پاسخ این سوال را دارند: هرچه میکروب‌های فردی متنوع‌تر باشد

microbes, the better their gut was

، روده او

at digesting food, regulating fat and

در هضم غذا، تنظیم چربی و

maintaining health.

حفظ سلامت بهتر عمل می‌کند.

Two microbes, christensenella and

دو میکروب، کریستنسنلا و

akkermansia, were especially effective.

آکرمانزیا، به ویژه موثر بودند.

Dr Spector says these microbes stuck

دکتر اسپکتور می‌گوید که این میکروب‌ها

out of the crowd, meaning they were

از میان جمعیت گیر کرده‌اند، به این معنی که

easy to notice for their positive effect.

به‌خاطر تأثیر مثبتشان به راحتی قابل توجه بودند.

And since everyone’s microbes are

و از آنجایی که میکروب‌های هر فرد

different, it follows that a personalised

متفاوت است، بنابراین یک

diet which selects the friendliest food

رژیم غذایی شخصی که دوست‌دارترین غذا را

for your gut, is best.

برای روده شما انتخاب می‌کند، بهترین است.

Right, and all this

درست است، و این همه

talk of eating is making me hungry, so

صحبت از خوردن باعث گرسنگی من می شود، پس به

tell me, Sam, was my answer to your

من بگو، سام، آیا پاسخ من به سوال شما بود

question, right?

، درست است؟

Ah yes, I asked about the length of the

آه بله، من در مورد طول

gut in the average adult.

روده در بزرگسالان متوسط ​​پرسیدم.

I said it was 5.5 metres.

گفتم 5.5 متر است.

Which was… the correct answer!

که… جواب صحیح بود!

Well done, Neil – that took ‘guts’, which

آفرین، نیل - که «جرات» گرفت، که

is the second meaning of the

معنای دوم

word: courage.

کلمه است: شجاعت.

OK, let’s recap the vocabulary we’ve

خوب، بیایید واژگانی را که

learned starting with gut – an informal

با روده یاد گرفته‌ایم مرور کنیم -

word for the intestines, the tube which

کلمه‌ای غیررسمی برای روده‌ها، لوله‌ای که

digests food from the stomach.

غذا را از معده هضم می‌کند.

Microbes are microscopic organisms

میکروب ها موجودات میکروسکوپی هستند که در

living inside the body.

داخل بدن زندگی می کنند.

A calorie is a unit measuring how

کالری واحدی است که

much energy food provides.

میزان انرژی غذا را اندازه می گیرد.

If an argument or evidence is flimsy,

اگر یک استدلال یا شواهد ضعیف باشد،

it’s weak and hard to believe.

ضعیف و باور کردنش سخت است.

A skinny person is very thin.

یک فرد لاغر بسیار لاغر است.

And finally, if something sticks out

و در نهایت، اگر چیزی از

of the crowd, it’s noticeable in

میان جمعیت بیرون بیاید، به خوبی قابل توجه است

a good way.

.

Unfortunately, our six minutes are up,

متأسفانه، شش دقیقه ما تمام شده است،

but remember: look after your gut, and

اما به یاد داشته باشید: مراقب روده خود باشید،

your gut will look after you!

روده شما از شما مراقبت خواهد کرد!

Hello.This is 6 Minute English from

سلام. این 6 دقیقه انگلیسی از

BBC Learning English. I’m Rob.

BBC Learning English است. من راب هستم

And I’m Georgina.

و من جورجینا هستم.

What do Vincent Van Gogh and

ونسان ون گوگ و

Galileo Galilei have in common, Georgina?

گالیله گالیله چه مشترکاتی دارند، جورجینا؟

Hmm… their first name and last

هوم... نام و

names both start with the same letter?

نام خانوادگی هر دو با یک حرف شروع می شود؟

Well, that’s true… but another

خوب، این درست است... اما

similarity is their amazing

شباهت دیگر این است که کمک های شگفت انگیز آنها

contributions – to art and

- به هنر و

science - were only recognised after their death.

علم - فقط پس از مرگ آنها شناخته شد.

I know another person whose

من شخص دیگری را می شناسم که

huge contribution to science

سهم عظیم او در علم

went unrecognised during her

در طول زندگی اش ناشناخته ماند،

lifetime, Rob, but unlike Van Gogh

راب، اما برخلاف ون گوگ

or Galileo, you probably haven’t heard of her.

یا گالیله، احتمالاً نام او را نشنیده اید.

She’s the subject

او موضوع

of this programme.

این برنامه است.

Henrietta Lacks was a young,

Henrietta Lacks یک مادر جوان،

black, American mother who

سیاهپوست آمریکایی بود که

died of cancer in Baltimore in 1951.

در سال 1951 بر اثر سرطان در بالتیمور درگذشت.

Although she never consented to

اگرچه او هرگز رضایت نداد که از

her tissues being used for medical

بافت‌هایش برای تحقیقات پزشکی استفاده شود

research, doctors at the time found

، پزشکان در آن زمان دریافتند

her cells to have an extraordinary

سلول‌های او

ability to replace themselves endlessly.

توانایی فوق‌العاده‌ای برای جایگزینی بی‌پایان خود دارند. بافت هنریتا لاکس که

Named ‘HeLa cells’ after her initials,

به نام «سلول‌های هلا» نامیده شد، به

Henrietta Lacks’ tissue helped

make possible all sorts of medical

ایجاد انواع

breakthroughs, from the polio vaccine

پیشرفت‌های پزشکی، از واکسن فلج اطفال گرفته

to cancer drugs, to HIV and IVF treatments.

تا داروهای سرطان، درمان‌های HIV و IVF کمک کرد. هنریتا و سلول‌هایش که

Born one hundred years ago, in

صد سال پیش در سال 1920 به دنیا آمد،

1920, the great-great-granddaughter

نوه‌ی

of slaves, Henrietta and her cells

بردگان به

continue to provide medical discoveries

اکتشافات پزشکی ادامه می‌دهند

to this day…

…most recently, of course, in the

... البته اخیراً در

race for a coronavirus vaccine.

رقابت برای واکسن کرونا.

But before we go on, Georgina, it’s

اما قبل از اینکه ادامه دهیم، جورجینا،

time for my quiz question.

وقت آن است که سؤال مسابقه من را بپرسم.

I mentioned that Henrietta Lacks was born one

من اشاره کردم که هنریتا لاکس

hundred years ago, but do you know

صد سال پیش متولد شد، اما آیا می دانید

what other medical breakthrough

چه پیشرفت پزشکی دیگری

happened in 1921?

در سال 1921 اتفاق افتاد؟ آیا این بود

Was it: a) the discovery of insulin?,

: الف) کشف انسولین؟،

b) the discovery of penicillin?, or,

ب) کشف پنی سیلین؟، یا،

c) the discovery of vitamin E?

ج) کشف ویتامین E؟

I’ll say, a) the discovery of insulin.

من می گویم، الف) کشف انسولین.

OK, Georgina, we’ll find out if that’s

خوب، جورجینا، بعداً متوجه خواهیم شد که آیا

right later on.

درست است یا خیر.

Now, it was Henrietta’s

اکنون،

biography by science writer,

بیوگرافی هنریتا توسط نویسنده علمی،

Rebecca Skloot, that brought her

ربکا اسکلوت، بود که

remarkable story to the world’s

داستان قابل توجه او را در

attention a decade ago.

یک دهه پیش مورد توجه جهانیان قرار داد. در

Here is Rebecca Skloot, explaining

اینجا ربکا اسکلوت است که

Henrietta’s importance to

اهمیت هنریتا را برای

BBC World Service programme, The Forum:

برنامه خدمات جهانی بی‌بی‌سی، انجمن توضیح می‌دهد:

So much of science is based on

بسیاری از علم مبتنی بر

growing cells in culture which

رشد سلول‌ها در فرهنگ است که

started with her cells.

از سلول‌های او شروع شده است.

In vitro fertilization – that started with

لقاح آزمایشگاهی - که با

the ability to grow embryos in

توانایی رشد جنین در

culture which you can do in part

کشت آغاز شد که تا حدی به

thanks to her cells so the list just

لطف سلول‌های او می‌توانید انجام دهید، بنابراین فهرست همچنان

goes on and on, and right now

ادامه دارد و در حال حاضر

people are often asking how are

مردم اغلب می‌پرسند

HeLa cells helping with Covid. […]

سلول‌های HeLa چگونه به کووید کمک می‌کنند.

Scientists worked that out very

دانشمندان با

quickly using her cells… they

استفاده از سلول‌های او خیلی سریع این کار را انجام دادند... آنها

figured out what the receptor

متوجه شدند که گیرنده چه

looks like and they did the same

شکلی است و همین

thing with HIV…

کار را با HIV انجام دادند...

so her cells are just

بنابراین سلول‌های او فقط

this incredible workhorse that is

این اسب کار باورنکردنی هستند که

at the base of so much science.

پایه بسیاری از علم هستند.

Doctors used Henrietta’s cells to

پزشکان از سلول‌های هنریتا استفاده کردند تا

figure out – or understand, how

بفهمند - یا بفهمند

cells reproduce and divide –

سلول‌ها چگونه تکثیر و تقسیم می‌شوند -

knowledge that was vital in

دانشی که در

developing in vitro fertilization,

ایجاد لقاح آزمایشگاهی

or IVF, a technique for women

یا IVF، تکنیکی برای زنانی

who cannot become pregnant

که نمی‌توانند

naturally, in which an egg is

به طور طبیعی باردار شوند، که در آن تخمک

fertilized outside the body.

در خارج از بدن بارور می‌شود، حیاتی بود.

Our bodies are made of millions

بدن ما از میلیون ها

and millions of cells and to

و میلیون ها سلول ساخته شده است و برای

understand how they work we

درک نحوه عملکرد آنها

need to grow them in a lab.

باید آنها را در آزمایشگاه رشد دهیم.

No-one had succeeded in

هیچ کس در

doing this until Henrietta’s

انجام این کار موفق نبود تا زمانی که

extraordinary cells which just

سلول‌های خارق‌العاده هنریتا

grew and grew.

رشد کردند و رشد کردند.

This resulted not only in new

این نه تنها منجر به

fertility treatments, but later

درمان‌های جدید باروری شد، بلکه بعداً به

in AIDS and cancer breakthroughs,

پیشرفت‌های ایدز و سرطان منجر شد، به همین

which is why Rebecca refers to

دلیل است که ربکا از

HeLa cells as a workhorse, meaning

سلول‌های HeLa به عنوان اسب کار یاد می‌کند، یعنی

someone who does a lot of work.

کسی که کارهای زیادی انجام می‌دهد.

But perhaps Henrietta’s greatest

اما شاید بزرگترین

legacy of all was the vaccine for polio.

میراث هنریتا واکسن فلج اطفال باشد.

Here’s professor of genetics,

در اینجا، استاد ژنتیک،

Sir John Burn, talking to

سر جان برن، در گفتگو با

BBC World Service’s, The Forum:

سرویس جهانی بی‌بی‌سی، انجمن:

Henrietta would have particularly

هنریتا به‌ویژه

liked the announcement this year

دوست داشت امسال اعلام شود

that polio vaccine had led to the

که واکسن فلج اطفال منجر به

eradication of polio in Africa – so

ریشه‌کنی فلج اطفال در آفریقا شده است – بنابراین

the centenary of her birth it seems

صدمین سالگرد تولد او به نظر

rather symbolic that her unwitting

نمادین است. که سهم ناخواسته او

contribution to medicine eventually

در پزشکی سرانجام

eradicated that scourge of mankind.

این بلای بشریت را ریشه کن کرد.

John Burn calls polio a scourge,

جان برن فلج اطفال را یک بلا می نامد،

meaning something causing much

یعنی چیزی که باعث

pain and suffering.

درد و رنج بسیار می شود.

Henrietta’s role in eradicating this

نقش هنریتا در ریشه کن کردن این

terrible disease is all the more

بیماری وحشتناک بیش از پیش

remarkable as she was never

قابل توجه است، زیرا هرگز از او

asked permission to use her cells

اجازه استفاده از سلول هایش

for research, and it’s taken decades

برای تحقیقات نگرفتند، و دهه ها طول کشید

for the Lacks family to win their

تا خانواده لاکس به مادربزرگ خود به رسمیت شناخته شود که

grandmother the recognition she deserves.

شایسته اوست. به همین

That’s why John Burn calls

دلیل است که جان برن

Henrietta’s contribution unwitting – it

مشارکت هنریتا را ناخواسته می نامد -

was made without her knowledge or consent.

بدون اطلاع یا رضایت او انجام شده است.

And with the eyes of the world now

و با توجه به اینکه اکنون چشمان جهان

focused on vaccines for the coronavirus,

بر روی واکسن‌های ویروس کرونا متمرکز شده است،

this year is a symbolic time to celebrate

امسال زمانی نمادین برای جشن

her centenary - the one hundredth

صدمین سالگرد او - صدمین

anniversary of an important event.

سالگرد یک رویداد مهم است.

Henrietta Lacks - a remarkable

هنریتا لاکس - زنی قابل توجه

woman whose name is finally making

که نامش بالاخره

its way into the history books.

در کتاب های تاریخ راه پیدا می کند.

But something else remarkable happened

اما صد سال پیش اتفاق قابل توجه دیگری رخ داد

one hundred years ago, didn’t it, Rob?

، اینطور نیست، راب؟

Ah yes, you mean my quiz question.

آه بله، منظور شما سوال مسابقه من است.

I asked you which important medical

من از شما پرسیدم کدام پیشرفت مهم پزشکی

breakthrough occurred one hundred

صد

years ago, in 1921.

سال پیش، در سال 1921 رخ داد.

I said, a) the discovery of insulin.

گفتم: الف) کشف انسولین.

Which was… the correct answer!

که… جواب صحیح بود! انسولین که

Discovered by Canadian doctor

توسط پزشک کانادایی فردریک بانتینگ کشف شد،

Frederick Banting, insulin saved

the lives of millions of diabetics.

جان میلیون ها دیابتی را نجات داد.

And on that healthy note, let’s

و با توجه به این نکته سالم، بیایید

recap the vocabulary from this

واژگان این

programme, starting with in

برنامه را با

vitro fertilization, or IVF – a

لقاح آزمایشگاهی یا IVF شروع کنیم - یک

medical technique for women

تکنیک پزشکی برای زنانی

who cannot become pregnant naturally.

که نمی توانند به طور طبیعی باردار شوند.

Henrietta’s HeLa cells helped

سلول‌های HeLa هنریتا به پزشکان کمک کرد تا

doctors figure out - or understand -

a lot about how cells grow and led

چیزهای زیادی در مورد چگونگی رشد سلول‌ها بفهمند یا بفهمند و

to so many medical discoveries

به اکتشافات پزشکی زیادی منجر شد که

we might call them a workhorse –

ممکن است آنها را اسب کار بنامیم -

something which works extremely hard.

چیزی که بسیار سخت کار می‌کند.

A scourge means something that

بلا به معنای چیزی است که

causes much pain and suffering,

باعث درد و رنج بسیار می شود،

like the terrible diseases which

مانند بیماری های وحشتناکی که مشارکت

Henrietta’s unwitting, or unknowing,

ناخواسته یا ناآگاهانه هنریتا به

contribution helped eradicate.

ریشه کن کردن آنها کمک کرد.

Making 2021 a year of hope and

تبدیل کردن سال 2021 به سال امید و

the perfect time to celebrate the

بهترین زمان برای جشن گرفتن

centenary of her birth – it’s one

صدمین سالگرد تولد او -

hundredth anniversary!

صدمین سالگرد آن است!

We hope this upbeat programme

امیدواریم این برنامه شادمانه

has been just what the doctor ordered.

همان چیزی باشد که دکتر دستور داده است.

Remember to join us again

به یاد داشته باشید که

soon at 6 Minute English.

به زودی در 6 دقیقه انگلیسی دوباره به ما بپیوندید. فعلا خداحافظ

Bye for now!

!

Goodbye!

خداحافظ!

Welcome to 6 Minute English, where

به 6 دقیقه انگلیسی خوش آمدید، جایی که

today we introduce a hair-raising

امروز یک

topic and six items of vocabulary.

مبحث مو و شش مورد از واژگان را معرفی می کنیم.

I’m Tim… So what’s hair-raising about

من تیم هستم… خب،

today’s topic, Neil?

نیل، موضوع امروز چه چیزی باعث افزایش مو می شود؟

Hair-raising means

بلند کردن مو یعنی

scary but also exciting!

ترسناک و در عین حال هیجان انگیز!

We’re talking about hair – which may

ما در مورد مو صحبت می کنیم - که ممکن است

be exciting for some, but definitely

برای برخی هیجان انگیز باشد، اما قطعا

won’t be scary.

ترسناک نخواهد بود.

Hair-raising is a real thing, though, isn’t it?

با این حال، بلند کردن مو یک چیز واقعی است، اینطور نیست؟

Our hairs do rise!

موهای ما بلند می شود!

Yes – Tim, they do.

بله - تیم، آنها انجام می دهند.

We get goosebumps when we’re cold,

زمانی که سرد،

scared, or excited.

ترسیده یا هیجان زده هستیم دچار غاز می شویم.

But other mammals do it better

اما پستانداران دیگر این کار را بهتر از ما انجام می دهند

than us – Cats fluff up when they

- گربه ها وقتی

see other cats they don’t like.

گربه های دیگری را می بینند که دوست ندارند پف می کنند.

That’s true – We can’t fluff up

این درست است - ما نمی توانیم پف کنیم

because we don’t have enough

زیرا

body hair.

موهای بدن کافی نداریم.

I suppose we used to be as hairy

فکر می‌کنم قبلاً مثل گوریل‌ها پرمو بودیم

as gorillas – if you go back a

- اگر یک

million years or so.

میلیون سال یا بیشتر به عقب برگردید.

Do you know why we lost so

میدونی چرا ما اینقدر مو از دست دادیم

much hair, Tim?

تیم؟ آیا به این

Isn’t it because it allowed us to

دلیل نیست که به ما اجازه می دهد

sweat more easily?

راحت تر عرق کنیم؟

This meant we didn’t get so hot and tired – we

این بدان معناست که ما آنقدر گرم و خسته نمی‌شویم -

could run faster and for longer – and

می‌توانیم سریع‌تر و طولانی‌تر بدویم - و

catch more animals to eat!

حیوانات بیشتری را برای خوردن بیاوریم! به

That sounds like a good theory.

نظر می رسد نظریه خوبی است.

But do you have a theory on how

اما آیا شما نظریه ای در مورد

many hair follicles the human

تعداد فولیکول های موی

body has today?

بدن انسان امروزی دارید؟

What’s a hair follicle?

فولیکول مو چیست؟

A hair follicle is the organ that

فولیکول مو عضوی است که

produces a hair underneath the skin.

موی زیر پوست تولید می کند.

Now answer the question,Tim.

حالا به این سوال پاسخ بده، تیم.

How many hair follicles does

the human body have today?

بدن انسان امروزه چند فولیکول مو دارد؟

Is it … a) 500,000,

آیا این ... الف) 500000،

b) 5 million, or, c) 50 million?

ب) 5 میلیون، یا، ج) 50 میلیون؟

50 million sounds about right.

50 میلیون صدا در مورد درست است. آیا می

Did you know that men have

دانستید که مردان

more than women, Tim?

بیشتر از زنان دارند، تیم؟

No, I didn’t – but it makes sense

نه، من این کار را نکردم - اما منطقی است

since men are usually hairier

زیرا مردان معمولاً موهاتر

than women.

از زنان هستند.

On their faces – but not

روی صورتشان – اما نه

necessarily on their heads!

لزوما روی سرشان!

Are you referring to the fact

آیا منظورتان این است

that men of a certain age

که مردان در سن خاصی

can be follically challenged?

می توانند از نظر فولیک به چالش کشیده شوند؟

If you’re follically challenged

اگر فولیکال به چالش کشیده شده اید به این

it means you’re losing your hair!

معنی است که موهای خود را از دست داده اید!

Having little or no hair is

کم مو یا نداشتن مو را

called baldness.

طاسی می گویند.

And if you’ve reached a certain age it means

و اگر به سن خاصی رسیده اید به این معنی است که

you aren’t young any more!

دیگر جوان نیستید!

Why is our hair so important to us, Neil?

چرا موهای ما اینقدر برای ما مهم است نیل؟

When we aren’t

worrying about going bald, we’re

وقتی

نگران طاسی شدن نیستیم،

busy shaving, waxing, plucking,

مشغول تراشیدن، اپیلاسیون، کندن

and trimming the stuff.

و پیرایش مواد هستیم.

When I say ‘we’ of course I’m referring

وقتی من می گویم "ما" البته

to people in general.

به مردم به طور کلی اشاره می کنم.

Not myself…

نه خودم...

Well, a good head of hair indicates

خوب، موهای خوب نشان دهنده

health and youth.

سلامت و جوانی است.

And hair on your face – facial hair – shows

و موهای صورت شما - موهای صورت - نشان می دهد که

when boys have reached manhood.

پسرها چه زمانی به مردانگی رسیده اند.

On the other hand, going grey or

از سوی دیگر، خاکستری شدن یا

losing your hair shows you’re

ریزش موهایتان نشان می دهد که در حال

getting older.

پیر شدن هستید.

Hair today, gone tomorrow?

امروز مو، فردا رفت؟

Bad joke, Neil!

شوخی بد، نیل!

Sorry! It’s true that hair on your

متاسف! درست است که موهای روی

head shows signs of aging – but

سر شما علائم پیری را نشان می دهد - اما

this isn’t true of all human hair.

این در مورد همه موهای انسان صادق نیست.

Let’s listen to Ralf Paus, a leading

بیایید به صحبت های رالف پاوس،

hair loss researcher, talking about this.

محقق برجسته ریزش مو در این مورد گوش دهیم.

The eyebrows get stronger usually

ابروها معمولاً در مردان مسن قوی تر می شوند،

in aging men, the hairs in your nose

موهای بینی

and in your ears get stronger – and

و گوش شما قوی تر می شوند - و

what a miracle of nature that an

چه معجزه ای از طبیعت است که یک

organ – when the entire body is

اندام - وقتی کل بدن در حال

aging actually grows stronger.

پیر شدن است در واقع قوی تر می شود.

So we may even be able to learn

بنابراین حتی ممکن است بتوانیم

from hair follicles how not to age.

از فولیکول های مو یاد بگیریم که چگونه پیر نشویم.

Hmm. I’m not sure I would swap a

هوم مطمئن نیستم که یک

good head of hair for thick

سر موی خوب را با

eyebrows and nose hair.

موهای پرپشت ابرو و بینی عوض کنم.

How about you, Neil?

تو چطور، نیل؟

I agree! But let’s hear more

موافقم! اما بیایید

from Ralf Paus about why some

از رالف پاوس بیشتر بشنویم که چرا برخی از

hair gets stronger as you get older.

موها با افزایش سن قوی تر می شوند.

The hair follicle apparently knows

فولیکول مو ظاهراً ترفندهایی را می داند

some tricks that the other organs

که سایر اندام ها

don’t know.

نمی دانند.

So it’s continuously

بنابراین به طور مداوم

regenerating itself.

خود را بازسازی می کند.

It goes through

a so-called hair cycle and part

این به

اصطلاح چرخه مو را پشت سر می گذارد و بخشی

of that we know pretty well – and

از آن را ما به خوبی می دانیم - و آن

that is, these stem cells that it

سلول های بنیادی است که

uses to regenerate cells.

برای بازسازی سلول ها استفاده می کند.

So a hair follicle can regenerate

بنابراین یک فولیکول مو می تواند

cells – or grow new cells to

سلول ها را بازسازی کند - یا سلول های جدید را برای

replace old or damaged ones.

جایگزینی سلول های قدیمی یا آسیب دیده رشد دهد.

But if that’s only true for eyebrows,

اما اگر این فقط در مورد موهای ابرو،

nose and ear hair, I am not that impressed!

بینی و گوش صادق باشد، من چندان تحت تأثیر قرار نخواهم گرفت!

I want hairs on my

من می خواهم موهای

head to be able to regenerate!

سرم بتواند بازسازی شود!

The important thing here is that

نکته مهم در اینجا این است که

these cells in the hair follicle may

این سلول‌ها در فولیکول مو ممکن است به

help scientists discover a way to stop

دانشمندان کمک کنند راهی برای جلوگیری از

other organs of the body aging…

پیری سایر اندام‌های بدن کشف کنند...

OK, I’m now going to reveal how

خوب، اکنون می‌خواهم نشان دهم که

many hair follicles on average we

به طور متوسط ​​چند فولیکول مو

have on our bodies.

در بدنمان داریم.

The answer is… 5 million.

پاسخ… 5 میلیون است.

Oh. So not 50 million then.

اوه پس نه 50 میلیون.

Don’t worry, Tim!

نگران نباش تیم!

It was a tricky question!

سوال پیچیده ای بود!

Now let’s go over the

حالا بیایید به

words we learned today.

کلماتی که امروز یاد گرفتیم بپردازیم.

‘Hair-raising’ means scary often

"مو بلند کردن" به معنای ترسناک اغلب

in an exciting way.

به روشی هیجان انگیز است.

For example, “That ride on the rollercoaster

به عنوان مثال، "آن سواری روی ترن هوایی

was a hair-raising experience!”

یک تجربه پر زرق و برق بود!"

Next is ‘hair follicle’ – the organ

بعدی "فولیکول مو" است - اندامی

that produces a hair

که موی

underneath the skin.

زیر پوست تولید می کند.

“Scientists believe that

دانشمندان بر این باورند که

stress can affect hair follicles.”

استرس می تواند فولیکول های مو را تحت تاثیر قرار دهد.

A number of things can affect

تعدادی از چیزها

hair follicles actually – age, disease, diet…

در واقع می توانند روی فولیکول های مو تأثیر بگذارند - سن، بیماری، رژیم غذایی ...

OK – but we haven’t got all day, Neil.

خوب - اما ما تمام روز را نداریم، نیل.

So let’s move on to the next item.

پس بیایید به مورد بعدی برویم.

‘Baldness’ – which

"طاسی" - که به

means having little or no hair

معنای کم مو یا بدون موی

on your head.

سر است.

“My grandfather is bald and

پدربزرگ من کچل است و

he always wears a hat to

همیشه برای

cover his baldness.”

پوشاندن طاسی کلاه بر سر می گذارد.

Nice example.

مثال خوب

Is your grandpa

آیا پدربزرگت

actually bald, Neil?

واقعا کچل است، نیل؟

No – he has a fine head of hair.

نه - او موهای خوبی دارد.

Now, if you are a certain age, it

حالا اگر سن خاصی دارید

means you are no longer young.

یعنی دیگر جوان نیستید.

For example… “All the people at the party

برای مثال... "همه افراد حاضر در مهمانی

were of a certain age…”

در سن خاصی بودند..."

How many of them had facial

چند نفر از آنها موهای صورت داشتند

hair, Tim? That’s our next word,

، تیم؟ این کلمه بعدی ما است

and ‘facial’ means to do with the face.

و "صورت" به معنای انجام دادن با صورت است.

“None of the people at the party

هیچ یک از افراد حاضر در مهمانی

had facial hair.”

موهای صورت نداشتند.

There’s your answer!

پاسخ شما وجود دارد!

That’s unusual, Tim.

این غیرعادی است، تیم.

Lots of

men have beards these days.

این روزها بسیاری از مردان ریش دارند.

OK – our final word for today

خوب - کلمه نهایی ما برای امروز

is ‘regenerate’ which means to grow again.

"بازسازی" است که به معنای رشد دوباره است.

You can talk about

شما می توانید در مورد

regenerating a range of things,

بازسازی طیف وسیعی از چیزها صحبت کنید،

for example…

به عنوان مثال...

“The council has plans to

"شورای برنامه هایی برای

regenerate this part of the city.”

بازسازی این قسمت از شهر دارد."

“Regeneration of parts of the

"بازآفرینی بخش‌هایی از

city is in progress." -

شهر در حال انجام است." - "

‘regeneration’ is the noun.

بازسازی" اسم است.

Well, it’s time to go now.

خوب، اکنون وقت آن است که برویم.

But if today’s show gave

اما اگر نمایش امروز

you goosebumps, please

شما را ناراحت کرد، لطفاً

let us know by visiting our

با بازدید از صفحات

Twitter, Facebook and YouTube

توییتر، فیس‌بوک و یوتیوب ما را مطلع کنید. به

pages and telling us about it!

ما در مورد آن گفتن!

Bye-bye!

Goodbye!

Hello welcome to 6 Minute English.

I'm Neil.

And I'm Dan.

In this programme, we going to

hear from someone who smells

smells for a living.

Although these

are very expensive smells - smells

بوهای گران قیمت - بوهایی

that we wear deliberately to make

که عمدا می پوشیم تا

us smell good.

بوی خوبی داشته باشیم.

Ah, you mean scents and perfumes?

آه، منظورتان رایحه ها و عطرها است؟

Yes and perfumes are big business.

بله و عطرها تجارت بزرگی هستند.

And that is the topic of

و این موضوع

our quiz in this programme.

مسابقه ما در این برنامه است.

How much is the perfume

industry in the UK worth each year? Is it:

صنعت عطرسازی در انگلستان چقدر است. ارزش هر سال دارد؟آیا این است:

a) £650 million

الف) 650 میلیون پوند

b) £970 million, or,

ب) 970 میلیون پوند، یا ج)

c) £1.3 billion?

1.3 میلیارد پوند؟

Well, I don't nose this – smell,

nose - this is just a guess, but

I’ll say £970 million.

970 میلیون پوند

Well, I’ll let you know the answer

خوب جواب را

a little later in the programme.

کمی بعد در برنامه به شما خواهم گفت

Now let’s hear from Roja Dove,

حالا بیایید از روجا داو بشنویم

who is a perfumer.

که عطرساز است

He designs

and creates very exclusive and

او عطرهای

بسیار انحصاری و

very expensive perfumes.

بسیار گران قیمت را طراحی و خلق می کند.

In a recent BBC video he talked about

در ویدیوی اخیر بی بی سی او در مورد

the power of smells.

قدرت بوها صحبت کرد.

What does he say there is a very deep

او می گوید که

psychological connection between?

رابطه روانی بسیار عمیقی بین چیست؟

…who we are as a personality and

... ما به عنوان یک شخصیت و

the type of smells we like.

نوع بوهایی که دوست داریم.

When we are born, the part of our brain

وقتی به دنیا می‌آییم، بخشی از مغز ما

which deals with smell is empty

که با بویایی سروکار دارد خالی است،

so we learn our response to smell.

بنابراین واکنش خود را به بو یاد می‌گیریم.

And then when we smell that

و وقتی دوباره آن بوی خوش را بو می کنیم،

odorant again it’s like a trigger or a

مانند یک ماشه یا

catalyst that will revive the original

کاتالیزوری است که حافظه اصلی را زنده می کند

associational memory.

.

So Dan, what does he say there

پس دن، او می گوید که رابطه

is a very deep psychological

روانی بسیار عمیقی

connection between?

بین چیست؟

Between our personality and

بین شخصیت ما و

the kind of smells we like.

نوع بوهایی که دوست داریم.

The point he is making is

نکته ای که او به آن اشاره می کند این است

that the smells we experience

که بوهایی که ما در سنین جوانی تجربه می کنیم

when we are very young can

می تواند

have a big psychological impact

on us even later in life.

حتی در مراحل بعدی زندگی تأثیر روانی زیادی بر ما بگذارد.

I know that feeling – smell is a

من آن احساس را می دانم - بویایی یک

very powerful sense.

حس بسیار قدرتمند است.

The smell of something can take you right

بوی چیزی می تواند شما را

back in time and fill you with

به گذشته ببرد و شما را پر از

emotions.

احساسات کند.

Exactly. For example, when I

دقیقا. به عنوان مثال، وقتی

walk through the perfume area

در قسمت عطر

of a department store I always

یک فروشگاه بزرگ قدم می زنم، همیشه

feel a bit nostalgic because I can

کمی احساس نوستالژیک می کنم، زیرا بوی

smell the perfume my first

عطری را که

girlfriend used to wear.

دوست دختر اولم استفاده می کرد، حس می کنم.

It’s a powerful sensation.

این یک احساس قدرتمند است.

Dove used particular words and

داو از کلمات و

expression to describe this,

عبارات خاصی برای توصیف این موضوع استفاده کرد، اینطور

didn’t he?

Yes, first he used the word

نیست؟

بله، ابتدا از کلمه

odorant to describe the smell.

بو برای توصیف بو استفاده کرد.

It’s not really a common word.

این واقعا یک کلمه رایج نیست.

We use it more frequently as part

ما بیشتر از آن به عنوان بخشی

of the word deodorant, which is

از کلمه دئودورانت استفاده می کنیم،

something we buy to cover up

چیزی که برای پوشاندن

what we think of as the unpleasant

چیزی که به عنوان

natural smell of our bodies.

بوی طبیعی نامطبوع بدنمان فکر می کنیم، می خریم.

These odorants, he said, can act as the

او گفت که این مواد خوشبو کننده می توانند به عنوان

trigger or catalyst for these memories.

محرک یا کاتالیزور این خاطرات عمل کنند.

Both the nouns trigger

هر دو اسم ماشه

and catalyst refer to something that

و کاتالیزور به چیزی اشاره دارند که

causes a particular response.

باعث پاسخ خاصی می شود.

So a particular smell can be a trigger

بنابراین یک بوی خاص می تواند محرک

or catalyst for a particular emotion.

یا کاتالیزور برای یک احساس خاص باشد.

As well as being a trigger for

memories, smells can, according

به گفته داو، بوها علاوه بر محرک خاطرات بودن، می توانند

to Dove, say a lot about your

چیزهای زیادی در مورد شخصیت شما بیان کنند

personality.

.

Here he is again talking

در اینجا او دوباره

about the kind of scent to wear if you

در مورد نوع عطری صحبت می کند که

want to give a particular impression.

می خواهید تأثیر خاصی داشته باشید.

What does he say these scents make

او می گوید این بوها

you appear very strong at?

شما را در چه چیزی بسیار قوی نشان می دهد؟

The idea of the message you give

off with scent I think can’t be

فکر می‌کنم ایده پیامی که با عطر می‌دهید را نمی‌توان

underestimated.

دست کم گرفت.

My suggestion would be to look for very, very

پیشنهاد من این است که به دنبال

woody, mossy, structured scents

عطرهای بسیار بسیار چوبی، خزه‌دار و ساختاری

called Chypres if the message you

به نام Chypres بگردید، اگر پیامی که

want to put across is that you are

می‌خواهید به شما منتقل شود این است که شما

someone not to be messed with,

کسی هستید که نباید با او دست و پنجه نرم کرد،

very, very strong in business, or

در تجارت بسیار بسیار قوی، یا

whatever – just not to be messed with.

هر چیز دیگری - فقط نباید آشفته شود

So what do the scents he described

پس رایحه‌هایی که او توصیف کرد

make you seem strong at?

باعث می‌شود شما در چه چیزی قوی به نظر برسید؟

Business, they can make you seem

تجارت، آنها می توانند شما را

very, very strong in business.

در تجارت بسیار بسیار قوی جلوه دهند.

Mmm, and how does he explain that?

ممم، و او چگونه این را توضیح می دهد؟

Well, he says that some scents give

خوب، او می گوید که برخی از رایحه ها

off a particular message.

پیام خاصی را می دهند.

The phrasal verb give off is often used to describe

فعل عبارتی give off اغلب برای توصیف

something that we broadcast about

چیزی که درباره

ourselves without saying anything.

خودمان بدون گفتن چیزی پخش می کنیم استفاده می شود.

So he’s saying that our scent, our perfume,

بنابراین او می‌گوید که رایحه، عطر ما

can give off a message about the

می‌تواند پیامی در مورد

kind of person we are and that we

نوع آدمی که هستیم بدهد و ما

shouldn’t underestimate that.

نباید آن را دست کم بگیریم.

If you underestimate something you don’t

اگر چیزی را دست کم می گیرید و

give it as much importance as it

آنقدر که باید به آن اهمیت نمی دهید، به

should have, you don’t take it

seriously enough.

اندازه کافی آن را جدی نمی گیرید.

Then goes on to talk about the

سپس در مورد

particular scent that gives off the

رایحه خاصی صحبت می کند که

impression of being very strong

احساس قوی بودن را

in business.

در تجارت ایجاد می کند.

Yes, it’s a woody, mossy scent

بله، این رایحه چوبی و خزه‌ای است

which suggests that you are

که نشان می‌دهد شما

not someone to be messed with.

کسی نیستید که با آن درگیر شوید.

Not to be messed with?

نباید با آن بهم ریخته شود؟

Yes – someone to be taken

بله - کسی که باید

seriously, someone who is

جدی گرفته شود، کسی که

serious who you don’t want

جدی است که شما نمی خواهید او را

to try and trick.

امتحان کنید و فریب دهید.

Right and talking of tricking – did

درست است و صحبت از فریب - آیا

we trick you with the quiz?

ما شما را با آزمون فریب دادیم؟

I asked - What was the value of

پرسیدم - ارزش

the perfume industry in the UK?

صنعت عطر در انگلستان چقدر بود؟

And I said it was £970 million.

و من گفتم 970 میلیون پوند است.

And it was actually option c), which

و در واقع گزینه c) بود که مبلغ

was an incredible £1.3 billion.

باورنکردنی 1.3 میلیارد پوند بود.

Wow! That is a lot of smelly stuff.

وای! این خیلی چیزهای بدبو است.

It is indeed!

واقعا همینطوره! در

Right, now, time for

حال حاضر، زمان برای

vocabulary recap.

جمع بندی واژگان است. امروز

What words and expressions did we

چه کلمات و عباراتی

have today?

داشتیم؟

Well, first we had odorant – an

خوب، ابتدا ما بویایی داشتیم - یک

unusual word for something

کلمه غیرمعمول برای چیزی

that smells.

که بو دارد.

Then two words with a very

سپس دو کلمه با

similar meaning: a trigger and

معنی بسیار مشابه: یک ماشه و

a catalyst – both of which refer

یک کاتالیزور - که هر دو

to something that can make

به چیزی اشاره دارند که می تواند باعث

something else happen.

اتفاق دیگری شود.

In this case it was a particular smell

در این مورد بوی خاصی بود که

making us remember something

ما را از گذشته به یاد می آورد

from the past.

So scents can

.

بنابراین بوها می توانند

sends us to the past.

ما را به گذشته بفرستند.

But they can also say something

اما آنها همچنین می توانند

about our personality.

در مورد شخصیت ما چیزی بگویند.

Yes, they can send unspoken

بله، آنها می توانند اطلاعات ناگفته ارسال کنند

information - or give off messages.

- یا پیام ارسال کنند.

And these messages

و این پیام ها را

should not be underestimated.

نباید دست کم گرفت.

If you do underestimate the

اگر اهمیت بویایی را دست کم می گیرید

importance of smell, it means

، به این معنی است

that you don’t take those

که آن

messages seriously.

پیام ها را جدی نمی گیرید.

And finally we heard the phrase

و در نهایت ما این عبارت را شنیدیم که

to mess with someone.

با یک نفر سروکله بزنم.

To mess with someone means that you

درهم‌تنیدگی با کسی به این معناست که شما

don’t take them seriously, you

او را جدی نمی‌گیرید، برای

cause them trouble and that

او دردسر ایجاد می‌کنید و

may cause you trouble.

ممکن است برای شما دردسر ایجاد کند.

Well I certainly wouldn’t want

خوب من مطمئناً نمی خواهم

to mess with you!

با شما درگیر شوم!

Judging by

the messages you’re giving off.

بر اساس

پیام هایی که می دهید قضاوت کنید.

Ah you mean my aftershave?

آه یعنی افترشیو من؟

Makes me seem powerful?

من را قدرتمند جلوه می دهد؟

Actually, I was thinking more of the egg

در واقع، من بیشتر به ساندویچ تخم مرغی که

sandwich you had for lunch.

برای ناهار خوردی فکر می کردم.

I really wouldn’t underestimate

من واقعاً قدرت آن را دست کم نمی‌گیرم

the power of that.

.

Ah! On that note, I think it’s

آه! با توجه به این نکته، فکر می‌کنم

time to end the programme.

زمان پایان دادن به برنامه فرا رسیده است.

For more, find us on Facebook,

برای اطلاعات بیشتر، ما را در صفحات فیس بوک،

Twitter, Instagram and YouTube

توییتر، اینستاگرام و یوتیوب

pages, and of course our

و البته

website bbclearningenglish.com!

وب سایت ما bbclearningenglish.com پیدا کنید!

Goodbye!

Goodbye!

خداحافظ!

خداحافظ!

Hello. This is 6 Minute English

سلام. این 6 دقیقه انگلیسی

from BBC Learning English.

از BBC Learning English است.

I’m Rob.

من راب هستم

And I’m Georgina.

و من جورجینا هستم.

Brrr!

بررر! امروز

It’s freezing cold outside

بیرون هوا سرد است،

today, Georgina!

جورجینا!

Make sure you wrap up warm.

مطمئن شوید که گرم بسته بندی کنید.

I’ll put my woolly hat on.

کلاه پشمی ام را می گذارم.

When I was growing up I was

وقتی بزرگ شدم به من

told that you lose half your

گفتند که نیمی از

body heat from your head.

گرمای بدنت را از سرت از دست می دهی.

Oh, don’t believe that, Georgina!

اوه، این را باور نکن، جورجینا!

It’s just a popular myth – you

این فقط یک افسانه رایج است - می

know, something people think

دانید، چیزی که مردم فکر می کنند

is true which actually isn’t – like

درست است که در واقع اینطور نیست - مانند "

‘bulls get angry when they

گاو نر با

see the colour red’, or ‘goldfish

دیدن رنگ قرمز عصبانی می شوند" یا "ماهی قرمز

only have a three-second

فقط سه ثانیه

memory’.

Oh… I thought red really did make bulls angry!

حافظه دارد".

اوه... من فکر می کردم رنگ قرمز واقعاً گاوها را عصبانی می کند!

But you’re right, there is some

اما حق با شماست،

disagreement over the age-old

در مورد این سوال قدیمی اختلاف نظر وجود دارد

question: should I wear a hat

: آیا

when it’s cold outside?

وقتی بیرون هوا سرد است باید کلاه بپوشم؟

In this programme, we’ll be

در این برنامه، ما می‌پرسیم که

asking how much body heat

چقدر گرمای بدن

we lose from our head and

از سرمان از دست می‌دهیم و

discovering that a simple

متوجه می‌شویم که

answer isn’t so easy to find.

یافتن یک پاسخ ساده چندان آسان نیست.

But first, it’s time for my quiz question.

اما اول، نوبت به سوال مسابقه من رسیده است.

And let’s start by asking someone who

و اجازه دهید با پرسیدن از کسی که

knows all about surviving

همه چیز را در مورد زنده ماندن

in the cold – the US army.

در سرما می داند - ارتش ایالات متحده شروع کنیم.

According to the ‘Cold Weather Survival’

با توجه به فصل "بقای هوای سرد" راهنمای میدانی

chapter of the US army

ارتش ایالات متحده،

field guide, how much heat

چه مقدار گرما

is lost in the cold through

در سرما از طریق

an uncovered head?

یک سر بدون پوشش از دست می رود؟

Is it: a) 30 to 35%?,

آیا این: الف) 30 تا 35 درصد است؟،

b) 40 to 45%? or c) 50 to 55%?

ب) 40 تا 45 درصد؟ یا ج) 50 تا 55 درصد؟

You might say it’s just a

ممکن است بگویید این فقط یک

popular myth, Rob, but I still

افسانه محبوب است، راب، اما من هنوز

think half your body heat is

فکر می کنم نیمی از گرمای بدن شما

lost from the head, so I’ll

از سر از بین می رود، بنابراین من می

say c) 50 to 55%.

گویم ج) 50 تا 55٪.

OK, Georgina – we’ll come

خوب، جورجینا -

back to that later.

بعداً به آن باز خواهیم گشت.

Anyway, whichever answer is correct,

به هر حال، هر پاسخی که درست باشد،

the US army obviously thinks

ارتش ایالات متحده بدیهی است که فکر می کند

a large percentage of body

درصد زیادی از

heat escapes through the head.

گرمای بدن از سر خارج می شود.

But that may not

اما این ممکن است

be the whole picture.

تمام تصویر نباشد.

Over the years, experiments

در طول سال‌ها، آزمایش‌ها

to measure body temperature

برای اندازه‌گیری دمای بدن

in the snowy wastelands of

در زمین‌های بایر برفی

Canada and Alaska have

کانادا و آلاسکا

given wildly different results -

نتایج بسیار متفاوتی را به همراه داشته است -

mostly because of variations

بیشتر به دلیل تفاوت

in the methods used, for

در روش‌های مورد استفاده، به عنوان

example, whether the

مثال،

volunteer’s head was covered

پوشاندن سر داوطلب

or not, and whether they were

یا نه، و

dry or submerged in water.

خشک بودن یا خشک بودن آنها. غوطه ور در آب

So maybe the US army’s view

بنابراین شاید دیدگاه ارتش ایالات متحده

is out of date.

قدیمی باشد.

And here’s some surprising information

و در اینجا اطلاعات شگفت‌انگیزی وجود دارد

that Tim Harford, presenter

که تیم هارفورد، مجری برنامه

of BBC World Service

خدمات جهانی بی‌بی‌سی،

programme, More or Less,

کم و بیش،

found after a quick search on Google:

پس از جستجوی سریع در گوگل پیدا کرد:

The head accounts for

سر

about 7% of the body

حدود 7 درصد از

surface area and the

سطح بدن را تشکیل می‌دهد و

heat loss is fairly proportional

اتلاف حرارت نسبتاً متناسب

to the amount of skin that’s showing.

با مقدار آن است. از پوستی که نشان می دهد

A human body’s surface area

سطح بدن انسان به

means the total area of skin

معنای کل سطح پوست

on its outer surfaces – that’s

در سطوح بیرونی آن - یعنی

the head, chest - or torso,

سر، سینه - یا بالاتنه،

plus the arms and legs.

به علاوه بازوها و پاها است.

According to this view, heat

بر اساس این دیدگاه،

loss – meaning the total

اتلاف حرارت - به معنی کل

amount of heat transferred

مقدار گرمای منتقل شده

away from something through

از چیزی از طریق

its surface, is proportional to body surface area.

سطح آن، متناسب با سطح بدن است.

In that case, a 50% heat loss from

در این حالت، 50 درصد از دست دادن حرارت از

the head - which only makes

سر - که تنها

up 7% of the body’s surface

7 درصد از سطح بدن را تشکیل می دهد

area – seems like an overestimation.

- بیش از حد به نظر می رسد.

In the 1950s, other military

در دهه 1950، آزمایش‌های نظامی دیگری

experiments were carried out

in Canada on soldiers wearing

در کانادا بر روی سربازانی انجام شد که

artic warfare clothing – the

لباس‌های رزمی آرتیک به تن داشتند -

kind of super-warm thermal

نوعی لباس حرارتی فوق‌العاده گرم که

clothes you might wear in

ممکن است در

sub-zero temperatures – but

دمای زیر صفر بپوشید - اما

with nothing to cover their heads.

چیزی برای پوشاندن سرشان وجود نداشت.

Here’s professor of physiology,

در اینجا استاد فیزیولوژی،

Mike Tipton, taking up the story

مایک تیپتون، داستان را

with BBC World Service

با برنامه سرویس جهانی بی‌بی‌سی

programme, More or Less:

، کم و بیش، مطرح می‌کند:

The question was: how

سوال این بود:

important is the head… to also

سر چقدر مهم است که

provide some equipment, a hat

تجهیزات، کلاه

or some form of insulation.

یا نوعی عایق را فراهم کند.

And in that scenario of course,

و البته در این سناریو،

when you’ve got insulation

زمانی که شما عایق‌بندی

over much of the rest of the

روی قسمت‌های دیگر

body preventing heat loss, then

بدن دارید که از اتلاف گرما جلوگیری می‌کند،

obviously the percentage of

بدیهی است که درصد

heat loss from the head is

اتلاف گرما از سر

going to be high… and at

بالا خواهد بود... و در دمای

minus 4 degrees Celsius, it

منفی 4 درجه سانتی‌گراد، این

amounted to about half of

مقدار می‌شود. حدود نیمی از

the resting heat production of the body.

تولید گرمای استراحت بدن است. در

Here the soldiers’ bodies

اینجا بدن سربازان

were protected with insulation –

با عایق محافظت می شد -

thick material used to stop

مواد ضخیم که برای جلوگیری

heat from escaping.

از فرار گرما استفاده می شد.

Since their heads were

از آنجایی که سر آنها

exposed to the cold, around

در معرض سرما قرار داشت، تقریباً

half of their body heat

نیمی از گرمای بدن آنها

escaped that way when resting -

در هنگام استراحت به این ترتیب خارج می شد -

not moving or doing anything active.

بدون حرکت یا انجام هیچ کاری فعال.

And so the idea that half

و بنابراین این ایده که نیمی از

your body heat is lost

گرمای بدن شما

through the head slowly

از طریق سر از بین می رود به تدریج به

become a popular myth.

یک افسانه رایج تبدیل شد.

But before you throw your

اما قبل از اینکه

woolly hats in the bin, there’s

کلاه های پشمی خود را در سطل زباله بیندازید، یک

another consideration to

نکته دیگر را باید

bear in mind; one that

در نظر داشته باشید. دمایی که به دمای

concerns your core

مرکزی شما مربوط می شود

temperature – that’s the

- این

internal temperature inside

دمای داخلی

your body, including the

بدن شما از جمله

blood, heart, and other vital organs.

خون، قلب و سایر اندام های حیاتی است.

When the head is allowed to

هنگامی که سر

get cold and the body is well

سرد می شود و بدن به خوبی

insulated, the body’s core

عایق می شود، دمای مرکزی بدن

temperature drops rapidly

به سرعت

due to the circulation of blood.

به دلیل گردش خون کاهش می یابد.

Wow! This question really is

وای! این سوال واقعاً

blowing hot and cold – now

سرد و گرم است - حالا

I have no idea how much heat

نمی دانم واقعاً چقدر گرما

is actually lost from the head!

از سر از دست می رود!

Why don’t you just tell me

چرا فقط جواب را به من نمی گویید،

the answer, Rob?

راب؟

OK then. Well, in my quiz

باشه پس خوب، در سؤال مسابقه من

question I asked how much

پرسیدم که

heat the US army guide says

راهنمای ارتش ایالات متحده می گوید چقدر گرما

is lost through the head.

از طریق سر از بین می رود.

I guessed, c) 50 to 55%, or roughly one half.

حدس زدم، ج) 50 تا 55 درصد یا تقریباً یک نیم.

Was I right?

درست گفتم؟

Well, you were warm,

خوب، تو گرم بودی،

Georgina… but not right.

جورجینا... اما درست نیست.

In fact the army field guide

در واقع راهنمای میدانی ارتش

says, b) 40 to 45% … but as

می گوید، ب) 40 تا 45 درصد ... اما همانطور که

we’ve seen in this case, cold

در این مورد دیدیم، به

facts are hard to come by.

سختی می توان به حقایق سرد دست یافت. پس

Let’s recap our vocabulary

بیایید دایره لغات خود را جمع بندی کنیم

then, because we’re still

، زیرا هنوز

not sure if wearing a hat

مطمئن نیستیم که پوشیدن کلاه

to keep warm is just a

برای گرم شدن فقط یک

popular myth - something

افسانه رایج است - چیزی که

people believe to be true

مردم معتقدند درست است

but which actually is not.

اما در واقع اینطور نیست. به

It seems that heat loss – the

نظر می رسد که از دست دادن گرما -

total heat transferred away

کل گرمای منتقل شده

from something, is linked to

از چیزی، به

the surface area or total area

سطح یا سطح کل

of the body’s outer surfaces

سطوح بیرونی بدن

when exposed to the cold.

هنگام قرار گرفتن در معرض سرما مرتبط است.

But wearing insulation –

اما پوشیدن عایق -

material used to stop heat

ماده ای که برای جلوگیری

from escaping, may change

از خروج گرما استفاده می شود، ممکن است

the body’s resting temperature –

دمای بدن را در حالت استراحت تغییر دهد -

its temperature when not

دمای بدن را در هنگام

moving and at rest…

حرکت نکردن و در حالت استراحت ...

…and also affect your core

... و همچنین بر دمای مرکزی شما

temperature – your body’s

-

internal temperature, including

دمای داخلی بدن شما از جمله

the heart and blood.

قلب و خون تاثیر بگذارد.

That’s all for this programme.

این همه برای این برنامه است.

Remember to wrap up warm

به یاد داشته باشید که

for the winter…

برای زمستان گرم بپوشید...

And maybe pop a woolly hat

و شاید یک کلاه پشمی

in your pocket to wear, just in case!

در جیب خود بیاندازید تا بپوشید، فقط در صورت امکان!

See you again soon for

به زودی دوباره شما را برای

more trending topics and vocabulary

موضوعات پرطرفدار و واژگان

here at 6 Minute English.

در اینجا در 6 دقیقه انگلیسی می بینیم. فعلا خداحافظ

Bye for now!

!

Bye!

خدا حافظ!