No more bosses - 6 Minute English

Hello. This is 6 Minute English from

سلام. این 6 دقیقه انگلیسی از

BBC Learning English. I'm Neil.

BBC Learning English است. من نیل هستم.

And I'm Georgina.

و من جورجینا هستم. جورجینا،

After working together at BBC Learning

پس از سال‌ها همکاری در بی‌بی‌سی آموزش

English for many years, Georgina,

زبان انگلیسی،

you and I have a

من و شما

good working relationship, don't we?

رابطه کاری خوبی داریم، اینطور نیست؟

Sure, I think we make a great team!

مطمئنا، من فکر می کنم ما یک تیم بزرگ می سازیم!

But have you ever had a boss who

اما آیا تا به حال رئیسی داشته

you just couldn't work with?

اید که نتوانید با او کار کنید؟

Oh, you mean a bad boss - someone

اوه، منظورت یک رئیس بد است -

you just can't get on with no matter

کسی که هر چقدر هم

how hard you try.

که تلاش کنی نمی‌توانی با او کنار بیایی.

Yes, I've had one or two over the

بله، من یکی دو مورد در طول این

years - not you of course, Neil!

سالها داشته ام - البته نه تو، نیل!

I'm glad to hear it, Georgina! Often this

من از شنیدن آن خوشحالم، جورجینا! اغلب این

happens because workers feel

اتفاق می افتد زیرا کارگران احساس می

they aren't listened

کنند مدیران به آنها گوش نمی دهند

to by managers. Or it might be because

. یا ممکن است به این دلیل باشد که

most companies are hierarchies -

اکثر شرکت ها سلسله مراتبی هستند -

systems of organising

سیستم هایی برای سازماندهی

people according to their

افراد بر اساس

level of importance.

سطح اهمیت آنها.

Managers on top, workers down below.

مدیران در بالا، کارگران در پایین.

But in this programme we hear from

اما در این برنامه از شرکت هایی می شنویم

companies who've got rid of

که از شر مدیران خلاص شده اند

managers and say it has

و می گویند که

helped them do a better job, made them

به آنها کمک کرده تا کار بهتری انجام دهند، آنها را

happier and saved money.

خوشحال تر کرده و در پول خود صرفه جویی کرده اند.

We'll meet a self-managing company

ما با یک شرکت خود مدیریتی آشنا خواهیم شد

which isn't hierarchical and has

که سلسله مراتبی

no boss. And of course

ندارد و رئیسی ندارد. و البته

we'll be learning some new

ما در

vocabulary along the way.

طول مسیر واژگان جدیدی را یاد خواهیم گرفت.

But first, today's quiz question.

اما اول، سوال مسابقه امروز.

One of the biggest problems in

یکی از بزرگترین مشکلات در

hierarchies is the excess

سلسله مراتب

cost of management and bureaucracy.

هزینه های مازاد مدیریت و بوروکراسی است.

But how much is that estimated

اما تخمین

to cost the US economy

زده می شود که این هزینه

every year? Is it:

سالانه چقدر برای اقتصاد ایالات متحده هزینه داشته باشد؟ آیا این است:

a) 3 million dollars?, b) 3 billion dollars?,

الف) 3 میلیون دلار؟، ب) 3 میلیارد دلار؟،

or c) 3 trillion dollars?

یا ج) 3 تریلیون دلار؟

I'll say c) 3 trillion dollars - that's one

من می گویم ج) 3 تریلیون دلار - که یک به

followed by twelve zeros - a lot of money!

دنبال آن دوازده صفر است - پول زیادی!

OK, Georgina, we'll find out later if you're

باشه جورجینا، بعدا متوجه میشیم که

right. Now, one of the first companies to

راست میگی. اکنون، یکی از اولین شرکت هایی که

experiment successfully with

با موفقیت

self-management was Californian

خود مدیریتی را تجربه کرد، پرورش دهنده

tomato grower Morning Star.

گوجه فرنگی کالیفرنیایی Morning Star بود.

Here's one of their employees,

در اینجا یکی از کارمندان آنها،

Doug Kirkpatrick, talking to Dina Newman

داگ کرک پاتریک، با دینا نیومن

for the BBC World Service

برای برنامه سرویس جهانی بی‌بی‌سی

programme, People Fixing the World:

، مردم در حال اصلاح جهان، صحبت می‌کند

The first principle was that human beings

: اولین اصل این بود که انسان‌ها

should not use force or

نباید از زور یا

coercion against other

اجبار علیه سایر

human beings. And the second

انسان‌ها استفاده کنند. و اصل دوم این

principle was that people should

بود که مردم

keep the commitments they

باید تعهداتی را

make to each other and so we adopted

که در قبال یکدیگر می‌بندند حفظ کنند و بنابراین ما

them as pretty much the entire

آنها را تقریباً به عنوان کل

governance of the

حاکمیت

enterprise.

شرکت پذیرفتیم.

Because Morning Star has no bosses,

از آنجا که ستاره صبح هیچ رئیسی ندارد،

decisions are made by all employees

تصمیمات توسط همه کارمندان

equally without

به طور یکسان و بدون

coercion - the use of force to persuade

اجبار اتخاذ می شود - استفاده از زور برای متقاعد کردن

someone to do something

کسی برای انجام کاری

they do not want to do.

که نمی خواهد انجام دهد.

As self-managers, employees can't tell

به عنوان یک خود مدیر، کارمندان نمی توانند به

other employees what to do.

سایر کارمندان بگویند که چه کاری انجام دهند.

Everything is based

همه چیز بر این اساس است که

on requesting someone to act

از کسی بخواهیم عمل کند

and them responding.

و او پاسخ دهد.

This motivates and empowers workers

این کار باعث ایجاد انگیزه و توانمندی کارگران می‌شود،

but also means they must keep their

اما به این معناست که آنها باید به

commitments - promises

تعهدات خود - وعده‌ها

or firm decisions to do

یا تصمیمات قاطع برای انجام

something when requested.

کاری در صورت درخواست، پایبند باشند.

This way of working is great for some -

این روش کار برای برخی عالی است -

they feel listened to and have

آنها احساس می کنند به آنها گوش داده شده

a voice in how the

و در نحوه

company is run.

اداره شرکت صحبت می کنند.

But Dina questions whether this is true for

اما دینا این سوال را مطرح می‌کند که آیا این برای

everybody working at Morning Star:

همه افرادی که در مورنینگ استار کار می‌کنند صادق است یا خیر:

Would it be true to say that a

آیا این درست است که بگوییم

self-managed company like yours

شرکتی که خود مدیریت می‌شود مانند شرکت شما،

empowers people who are

افرادی را که در حال حاضر بسیار خوب هستند توانمند می‌کند و کسانی را که

already very good and it leaves behind

چندان خوب نیستند پشت سر

those who are not so good?

می‌گذارد؟

I'm not sure I accept the phrase 'left

من مطمئن نیستم که عبارت "بازماندن

behind'. There are some people

" را بپذیرم. افرادی هستند

who take full advantage

که

of this environment; others take less

از این محیط نهایت استفاده را می برند. دیگران

advantage but they do benefit

سود کمتری می برند اما سود می برند

because their voice is

چون به صدایشان

respected, when they do propose

احترام گذاشته می شود، وقتی پیشنهادی

something it must be listened to,

می دهند باید به آن گوش داده شود،

they are not subject

مورد

to force and coercion and if they don't act

زور و اجبار قرار نمی گیرند و اگر

according to their commitments

به تعهدات خود عمل

they can be

نکنند می توانند

held accountable by anyone.

پاسخگو باشند. هر کسی.

Having no bosses sounds great, but the

نداشتن رئیس عالی به نظر می رسد، اما

extra responsibility can create

مسئولیت اضافی می تواند

more work and stress.

کار و استرس بیشتری ایجاد کند.

Different workers respond to this in

کارگران مختلف به روش‌های متفاوتی به این موضوع واکنش نشان می‌دهند

different ways and some employees

و برخی از کارکنان

may be left behind

ممکن است عقب

- remain at a lower level than others

بمانند - در سطح پایین‌تری نسبت به سایرین باقی

because they are not as quick to develop.

می‌مانند زیرا به سرعت رشد نمی‌کنند.

However other workers enjoy managing

با این حال سایر کارگران از مدیریت خود لذت می برند

themselves and take full advantage

و از مزیت

of the system - make

کامل سیستم استفاده می کنند -

good use of the opportunity to improve

از فرصت برای بهبود

and achieve their goals.

و دستیابی به اهداف خود به خوبی استفاده می کنند.

No matter whether employees are good

مهم نیست که کارمندان

self-managers or not, ultimately

خود مدیر خوبی باشند یا نه، در نهایت

they are held accountable

آنها

for their work performance - asked to

برای عملکرد کاری خود مسئول هستند - از آنها خواسته می شود

accept responsibility for the

مسئولیت

consequences of their

عواقب اقدامات خود

actions.

را بپذیرند.

So, although having no boss sounds

بنابراین، اگرچه نداشتن رئیس

good, if things go wrong, there's

خوب به نظر می‌رسد، اما اگر همه چیز بد پیش برود،

no-one to blame but

کسی جز خودتان مقصر نیست

yourself!

!

So maybe we do need those managers

بنابراین شاید ما به آن مدیران نیاز

after all - which reminds me of our

داشته باشیم - که من را به یاد سوال مسابقه ما می اندازد

quiz question.

.

You asked me to estimate how much the

شما از من خواستید تخمین بزنم که

US economy loses in excess

اقتصاد ایالات متحده سالانه چقدر از

bureaucracy and managerial

بوروکراسی مازاد و

costs every year.

هزینه های مدیریتی ضرر می کند.

And you said?

و تو گفتی؟

c) 3 trillion dollars.

ج) 3 تریلیون دلار.

Which was absolutely right! Well done!

که کاملا درست بود! آفرین!

And the cost keeps rising because,

و هزینه مدام در حال افزایش است زیرا

of course, the more managers there are,

، البته، هر چه تعداد مدیران بیشتر باشد

the more managers

، به مدیران بیشتری

you need to manage the managers!

برای مدیریت مدیران نیاز دارید!

Today we've been looking at the world

امروز ما به دنیای خودمدیریتی نگاه کرده‌ایم

of self-management - companies run

- شرکت‌هایی که

without bosses, which, unlike

بدون رئیس اداره می‌شوند، که برخلاف

most businesses, are not based on

اکثر کسب‌وکارها، بر اساس

a hierarchy - system of organising

یک سلسله مراتب نیستند - سیستم سازمان‌دهی

people according to

افراد بر اساس

their level of importance.

سطح اهمیتشان.

Instead companies like San Francisco's

در عوض، شرکت‌هایی مانند

Morning Star allow employees to make

ستاره صبح سانفرانسیسکو به کارمندان اجازه می‌دهند

their own commitments

- promises to act, rather than using

تا به جای استفاده از

coercion - or forceful persuasion -

اجبار - یا اقناع اجباری -

to get results.

برای به دست آوردن نتیجه، تعهدات خود را انجام دهند - قول عمل کردن.

Many employees react positively to this

بسیاری از کارکنان نسبت به این محیط کاری واکنش مثبت نشان می دهند

working environment and take full

و

advantage of it

از آن نهایت استفاده را می برند

- make good use of the opportunity

- از فرصت

to progress or achieve their goals.

برای پیشرفت یا رسیدن به اهداف خود به خوبی استفاده می کنند.

However, there is a risk that others who

با این حال، این خطر وجود دارد که دیگرانی که

are more comfortable being

managed may get left

مدیریت راحت‌تری دارند،

behind - remain at a lower level than

عقب بمانند - در سطح پایین‌تری نسبت به دیگران باقی بمانند،

others because they are not as

زیرا

quick to improve and

به سرعت بهبود و

adapt.

سازگاری ندارند.

But whatever their job role or feelings

اما نقش شغلی یا احساسی که

about self-management, all workers

در مورد خود مدیریتی دارند، همه کارگران

are held accountable

مسئول هستند

- asked to accept responsibility for their

- از آنها خواسته می شود مسئولیت عملکرد خود

performance at work.

را در محل کار بپذیرند.

Meaning they take can the credit

به این معنی که وقتی همه چیز خوب پیش می‌رود، آنها می‌توانند اعتبار

for when things go well -

داشته باشند -

but have nobody to hide behind

اما وقتی اوضاع بد پیش می‌رود، کسی را ندارند که پشت آن پنهان شوند

when things go badly!

!

That's all from us today, but remember

این همه از ما امروز است، اما به یاد داشته باشید

to join us again soon for

که به زودی دوباره به ما بپیوندید تا

more topical discussion

and related vocabulary here at 6 Minute

در اینجا در 6 دقیقه

English from BBC Learning English.

انگلیسی از BBC Learning English برای بحث های موضوعی و واژگان مرتبط بیشتر به ما بپیوندید.

Bye for now.

فعلا خداحافظ.

Bye.

خدا حافظ.