Vocabulary: 5 uses of 'go' - Cinderella part 1

Hello, I'm Mariam. Today's story is a very well-known fairy tale involving ugly sisters,

سلام من مریم هستم داستان امروز یک افسانه بسیار شناخته شده است که شامل خواهران زشت،

glass slippers, a very big party and a girl called... Yeah, you've guessed it, it's Cinderella.

دمپایی های شیشه ای، یک مهمانی بسیار بزرگ و دختری به نام... آره، حدس زدید، سیندرلا است.

Cinderella - as you may know - has a tough life. Her mother died and her father remarried

سیندرلا - همانطور که می دانید - زندگی سختی دارد. مادرش فوت کرد و پدرش دوباره ازدواج کرد

and now she lives in a big house with her step-mother and her two ugly daughters. Cinders

و حالا با نامادری و دو دختر زشتش در خانه ای بزرگ زندگی می کند .

does all the cooking, cleaning and washing up, while her step-sisters pamper themselves,

سیندرز تمام کارهای پخت و پز، تمیز کردن و شستن را انجام می دهد، در حالی که خواهران ناتنی او خود را ناز می کنند،

eat cake and go shopping.

کیک می خورند و به خرید می روند.

One day a postman delivers some invitations to a ball - a sort of posh party that's being

یک روز یک پستچی چند دعوت نامه را برای یک پارتی تحویل می دهد - نوعی مهمانی شیک که

held by the King of the land. Sounds good - but things go downhill. When the ugly sisters

توسط پادشاه سرزمین برگزار می شود. خوب به نظر می رسد - اما همه چیز رو به پایین است. وقتی خواهران زشت

get hold of the invitations they rip up the one for Cinders telling her that she's ''too common'',

دعوتنامه‌ها را به دست می‌آورند، دعوتنامه‌ای را برای سیندرز پاره می‌کنند که به او می‌گویند «خیلی معمولی» است،

she hasn't any fashionable clothes to wear - and anyway, she has far too much housework

او هیچ لباس شیکی برای پوشیدن ندارد - و به هر حال، او کارهای خانه زیادی

to do. It goes without saying: her step-sisters are very cruel. And Cinders is obviously very,

برای انجام دادن دارد. ناگفته نماند: خواهران ناتنی او بسیار بی رحم هستند. و سیندرز آشکارا بسیار

very upset.

بسیار ناراحت است.

The day of the party arrives and Cinders' step-sisters, step-mother and father - he's

روز مهمانی فرا می رسد و خواهر ناتنی سیندرز، نامادری و پدر - او

been very quiet, hasn't he? - head off to the party, leaving her all alone. So there she

خیلی ساکت بوده، اینطور نیست؟ - به مهمانی بروید و او را تنها بگذارید. پس

is sitting alone, crying by the fire, when out of the blue appears a woman claiming to

آنجا تنها نشسته است و در کنار آتش گریه می کند، زمانی که از بین رفته زنی ظاهر می شود که ادعا

be her fairy Godmother. She says, ''Don't cry Cinderella: you shall go to the ball.''

می کند مادرخوانده پری اوست. او می گوید: « گریه نکن سیندرلا: تو باید به توپ بروی.»

I won't go into detail but she turns a pumpkin into a fancy carriage, she turns a rat into

من وارد جزئیات نمی شوم، اما او یک کدو تنبل را به یک کالسکه شیک تبدیل می کند، یک موش را به

a coachman, two mice into footmen and four grasshoppers into white horses - impressive!

یک کالسکه، دو موش را به پای پیاده و چهار ملخ به اسب های سفید - چشمگیر!

Then she points her wand at Cinderella's dress and changes it into a beautiful ball gown,

سپس عصای خود را به سمت لباس سیندرلا می گیرد و آن را به یک لباس مجلسی زیبا

and her old shoes become a glittering pair of glass slippers which shine like diamonds.

تبدیل می کند و کفش های قدیمی او تبدیل به یک جفت دمپایی شیشه ای درخشان می شود که مانند الماس می درخشد.

She tells Cinders to get moving and have a great time but remember one thing - the fairy

او به سیندرز می‌گوید که حرکت کند و اوقات خوشی داشته باشد، اما یک چیز را به خاطر بسپار - جادوی پری

magic ends at midnight: she must leave the party by then...

در نیمه‌شب به پایان می‌رسد: او باید تا آن زمان مهمانی را ترک کند...

Does she remember this important instruction or will she be revealed as plain old Cinderella?

آیا او این دستورالعمل مهم را به خاطر می‌آورد یا به عنوان سیندرلای قدیمی ظاهر می‌شود؟

You'll have to wait 'til part 2 to find out. Join us then.

شما باید تا قسمت 2 صبر کنید تا متوجه شوید. پس به ما بپیوندید