What does 'like riding a bike' mean?

Feifei: Hello and welcome back to The

فیفی: سلام و خوش آمدید به The

English We Speak – I’m Feifei.

English We Speak - من فیفی هستم.

Neil: And I’m Neil – hello everybody.

نیل: و من نیل هستم - سلام به همه.

Feifei: So Neil, word round the office is

فیفی: پس نیل، در دفتر می

that you had quite an exciting weekend!

گویند که آخر هفته بسیار هیجان انگیزی داشتی!

Neil: That I did! I went away this weekend

نیل: این کار را کردم! من این آخر هفته رفتم

to do some rock climbing!

تا صخره نوردی انجام دهم!

Feifei: How exciting! I didn’t think that

فیفی: چقدر هیجان انگیز! فکر نمی‌کردم این

would be your kind of thing.

کار شما باشد.

Neil: What are saying, Feifei? That I’m not

نیل: چی میگی فیفی؟ اینکه

in good shape?

حالم خوب نیست؟

OK, fair point. It has been a long time

باشه، نکته منصفانه مدت زیادی

since I’ve been rock climbing, but I used

از صخره نوردی می گذرد، اما همیشه

to go all the time. I may not have the

می رفتم. من ممکن است دیگر

stamina any more, but I still have the

استقامت نداشته باشم، اما هنوز

technique. It was like riding a bike.

تکنیک را دارم. مثل دوچرخه سواری بود.

Feifei: What? You rode a bike while

فیفی: چی؟ هنگام کوهنوردی دوچرخه سواری

climbing? Or did you carry the bike up

کردی؟ یا دوچرخه را

with you? What are you talking about, Neil?!

با خود حمل کردید؟ در مورد چی حرف میزنی نیل؟!

Neil: No, I was struggling to pull myself up

نیل: نه، من در تلاش بودم تا خودم را

the rocks, never mind a bike! What I

از صخره‌ها بالا بکشم، دوچرخه‌سواری مهم نیست! منظورم

meant is that it’s a skill I will always have

این بود که این مهارتی است که همیشه خواهم داشت

and always remember.

و همیشه به یاد دارم.

Feifei: So we can say ‘It’s like riding a bike’

فیفی: بنابراین می‌توانیم بگوییم «مثل دوچرخه‌سواری است»

to mean that once you learn how to do

به این معنا که وقتی یاد گرفتی چگونه کاری را انجام دهی

something, you never forget it. Let’s take

، هرگز آن را فراموش نمی‌کنی. بیایید

a look at some more examples.

به چند نمونه دیگر نگاهی بیندازیم.

Though it’s been a while since I made a

اگرچه مدتی از ساختن یک

video, I managed to do it easily – it was

ویدیو می گذرد، اما به راحتی موفق به انجام آن شدم -

like riding a bike.

مثل دوچرخه سواری بود.

I used to do a lot of baking with my

من در کودکی با مادرم شیرینی پزی زیادی انجام

mother as a child, and recently I’ve got

می دادم و اخیراً

back into it. It’s like riding a bike really.

دوباره به آن بازگشته ام. واقعاً مثل دوچرخه سواری است.

I know it’s been a long time since you’ve

من می دانم که مدت زیادی است

done any knitting, but honestly, it’s like

که هیچ بافتنی انجام نداده ای، اما صادقانه بگویم، این کار مانند

riding a bike.

دوچرخه سواری است.

Feifei: This is The English We Speak from

فیفی: این The English We Speak از

BBC Learning English and we’re talking

BBC Learning English است و ما در

about the phrase ‘It’s like riding a bike’. It's

مورد عبارت "مثل دوچرخه سواری است" صحبت می کنیم.

used when we want to say that once you

زمانی استفاده می‌شود که می‌خواهیم بگوییم وقتی

learn how to do something, you never

یاد گرفتی چگونه کاری را انجام دهی، هرگز

forget it. So Neil said that rock climbing,

آن را فراموش نمی‌کنی. بنابراین نیل گفت که صخره نوردی،

an activity he used to do all the time, was

فعالیتی که او همیشه انجام می داد،

like riding a bike.

مانند دوچرخه سواری است.

Neil: That’s right, Feifei – it was difficult

نیل: درست است، فیفی - سخت بود،

because it was tiring, but I remembered

زیرا خسته کننده بود، اما من به راحتی به یاد آوردم

with ease how to tie the ropes and all the

که چگونه طناب ها را ببندم و همه

best techniques.

بهترین تکنیک ها را.

The idea is that once you have learnt to

ایده این است که وقتی یاد گرفتید یک

do something once, like riding a bike, you

بار کاری را انجام دهید، مانند دوچرخه سواری،

will never forget that skill.

هرگز آن مهارت را فراموش نخواهید کرد.

Feifei: Well it seems that setting up the

فیفی: خوب به نظر می رسد که راه اندازی

studio is not like riding a bike for you,

استودیو برای تو مثل دوچرخه سواری نیست،

Neil. The volume in my headphones is

نیل. صدای هدفون من

way too loud!

خیلی بلند است!

Neil: Oh dear, I think I’d best get away

نیل: اوه عزیزم، فکر می

from here as fast as I before Feifei gets

کنم قبل از اینکه فیفی واقعاً عصبانی شود، بهتر است به همان سرعت از اینجا دور شوم

really mad! Where's my bike…? Thanks for

! دوچرخه من کجاست…؟ از

joining us everyone!

اینکه همه به ما پیوستید متشکریم

Feifei: Bye!

فیفی: خداحافظ!