Pakistan's worst ever smog: BBC Learning English from the News

From BBC Learning English,

از BBC Learning English،

this is Learning English from the News, our podcast about the news headlines.

این آموزش زبان انگلیسی از اخبار، پادکست ما درباره سرفصل های اخبار است.

In this programme,

در این برنامه،

Pakistan's smog is so bad you can see it from space.

مه دود پاکستان آنقدر بد است که می توانید آن را از فضا ببینید.

Hello, I'm Beth. And I'm Neil.

سلام من بث هستم و من نیل هستم.

In this programme, we look at one big news story

در این برنامه، ما به یک خبر بزرگ

and the vocabulary in the headlines that will help you understand it.

و واژگان در سرفصل‌ها نگاه می‌کنیم که به شما در درک آن کمک می‌کند.

You can find all of the vocabulary and headlines from this episode,

شما می توانید تمام لغات و سرفصل های این قسمت و

as well as a worksheet, on our website,

همچنین یک کاربرگ را در وب سایت ما،

bbclearningenglish.com.

bbclearningenglish.com بیابید.

OK, so let's hear about this story.

خوب، پس بیایید در مورد این داستان بشنویم.

The smog in Lahore is at its worst level ever,

مه دود در لاهور در بدترین سطح خود قرار دارد و

seriously affecting the health of its 13 million residents.

به طور جدی سلامت 13 میلیون ساکن آن را تحت تأثیر قرار می دهد .

The word smog is a combination of the words smoke and fog.

کلمه مه دود ترکیبی از دود و مه است.

Smog can cause a sore throat, burning eyes, dizziness,

دود می تواند باعث گلودرد، سوزش چشم، سرگیجه،

chest tightness and coughing.

گرفتگی قفسه سینه و سرفه شود. به

People have been told to stay indoors, schools are closed

مردم گفته شده است که در خانه بمانند، مدارس تعطیل هستند

and vehicles have been banned from the worst affected areas.

و تردد وسایل نقلیه در مناطق آسیب دیده ممنوع شده است.

The air quality index in the city has recently reached over 1,000.

شاخص کیفیت هوا در این شهر اخیرا به بیش از 1000 رسیده است.

Anything above 300 is considered dangerous.

هر چیزی بالاتر از 300 خطرناک تلقی می شود.

Let's have our first headline.

بیایید اولین تیتر خود را داشته باشیم.

This comes from BBC News

این از اخبار بی‌بی‌سی می‌آید

and it is: Pictures from space show mighty smog choking Lahore.

و این است: تصاویری از فضا نشان می‌دهند که دود شدید لاهور را خفه می‌کند.

And that headline again: Pictures from space show mighty smog choking Lahore.

و دوباره آن تیتر: تصاویری از فضا نشان می دهد که دود قوی لاهور را خفه می کند.

And that's from BBC News.

و این از اخبار بی بی سی است.

Now this headline says you can see how the mighty smog is choking Lahore

اکنون این تیتر می‌گوید که می‌توانید ببینید که چگونه مه دود قدرتمند لاهور را

from space.

از فضا خفه می‌کند.

Mighty means very strong, but we're looking at choking.

توانا به معنای بسیار قوی است، اما ما به دنبال خفگی هستیم.

And choking is a very serious thing, isn't it, Beth?

و خفگی یک چیز بسیار جدی است، اینطور نیست، بث؟ به

What does it mean?

چه معناست؟

Well, choke as a verb, has two main meanings.

خوب، choke به عنوان یک فعل، دو معنی اصلی دارد.

One is not being able to breathe because of something blocking your throat.

یکی این است که نمی تواند نفس بکشد زیرا چیزی گلوی شما را مسدود کرده است.

So imagine a child choking on a small piece of food.

بنابراین تصور کنید کودکی در حال خفه شدن در یک تکه کوچک غذا است.

It's very dangerous and the child will have to cough to push the food out

این بسیار خطرناک است و کودک مجبور است برای بیرون راندن غذا سرفه کند

to be able to breathe again.

تا بتواند دوباره نفس بکشد.

And the other meaning is the act of stopping someone from breathing

و معنای دیگر این است که کسی را از نفس کشیدن باز می‌دارند،

as a way of often attacking or even killing them, using the hands.

به‌عنوان روشی برای حمله یا حتی کشتن او با استفاده از دست‌ها.

And our headline has this second meaning - 'Smog is choking Lahore'.

و تیتر ما این معنای دوم را دارد - "دود در حال خفه کردن لاهور است".

Yes, it's like the smog has metaphorical hands

بله، مثل این است که مه دود دست های استعاری دارد

and is trying to choke or kill the population.

و می خواهد جمعیت را خفه کند یا بکشد.

That's how it feels in the city. And we should

این احساس در شهر است. و

also add that it's possible to use choke just to mean block.

همچنین باید اضافه کنیم که می توان از choke فقط به معنای بلوک استفاده کرد.

So, for example, the traffic was so heavy it was choking the roads.

بنابراین، برای مثال، ترافیک آنقدر سنگین بود که جاده ها را خفه می کرد.

We've had choke – stop someone breathing. For example,

ما دچار خفگی شده ایم - جلوی نفس کشیدن کسی را بگیرید. مثلاً

The smoke from the fire was so thick it was choking the crowd.

دود آتش چنان غلیظ بود که جمعیت را خفه می کرد.

This is Learning English from the News, our podcast about the news headlines.

این پادکست ما درباره عناوین اخبار، یادگیری زبان انگلیسی از اخبار است .

Today we're talking about the smog in Pakistan.

امروز ما در مورد مه دود در پاکستان صحبت می کنیم.

It is

common for Lahore to have smog in winter,

در لاهور مه دود در زمستان رایج است،

but this year it's worse than usual.

اما امسال بدتر از حد معمول است.

Yes, the main cause of this year's smog is a higher number of illegal fires,

بله، علت اصلی مه دود امسال افزایش تعداد آتش‌سوزی‌های غیرقانونی است

which farmers in Pakistan

که کشاورزان پاکستان

and neighbouring India used to burn their crops quickly and cheaply.

و همسایه هند از آن برای سوزاندن سریع و ارزان محصولات خود استفاده می‌کنند.

Other causes are pollution from coal-fired factories and heavy traffic.

عوامل دیگر آلودگی ناشی از کارخانجات زغال سنگ و ترافیک سنگین است.

Smog is especially bad in the winter because colder

دود بویژه در فصل زمستان بسیار بد است زیرا

and drier air traps pollution rather than lifting it away like hot air

هوای سردتر و خشک‌تر آلودگی را به دام می‌اندازد تا اینکه مانند هوای گرم

does when it rises.

هنگام بالا آمدن آن، آلودگی را از بین ببرد.

So let's have another headline.

پس بیایید یک تیتر دیگر داشته باشیم.

This comes from the website of the charity, Save the Children:

این از وب سایت موسسه خیریه Save the Children آمده است:

Half of children in Pakistan out of school for second time this year

نیمی از کودکان در پاکستان برای دومین بار امسال

as air pollution hits new highs.

به دلیل آلودگی هوا به بالاترین حد خود از مدرسه بازماندند.

That headline again:

آن تیتر دوباره:

Half of children in Pakistan out of school for second time this year

نیمی از کودکان پاکستانی برای دومین بار امسال

as air pollution hits new highs.

به دلیل آلودگی هوا به بالاترین حد خود از تحصیل بازماندند.

And that's from the website of the charity, Save the Children.

و این از وب سایت خیریه، Save the Children است.

This headline is about the pollution being so high

این تیتر در مورد آلودگی به حدی است

that children can't go to school.

که بچه ها نمی توانند به مدرسه بروند.

And we're looking at this phrase hits new highs.

و ما در حال بررسی این عبارت هستیم که اوج های جدیدی را نشان می دهد.

So, Beth, can you break that down for us?

خب، بث، می‌توانی آن را برای ما تفکیک کنی؟

Yes.

Well, imagine I have a thermometer to measure temperature.

بله.

خوب، تصور کنید من یک دماسنج برای اندازه گیری دما دارم.

As the temperature gets hotter and hotter,

با گرمتر و گرمتر شدن دما،

the line on the thermometer will get higher.

خط روی دماسنج بالاتر می رود.

Now hits means reaches.

حالا ضربه یعنی می رسد.

So when something hits new highs, the record reaches its highest level ever.

بنابراین وقتی چیزی به اوج های جدید می رسد، رکورد به بالاترین سطح خود می رسد.

So hit a new high is like breaking a record.

بنابراین رسیدن به یک رکورد جدید مانند شکستن یک رکورد است.

Here the headline is talking about air pollution being at the highest level,

در اینجا تیتر این است که آلودگی هوا در بالاترین سطح،

the worst it's ever been.

بدترین سطحی که تا به حال بوده است، صحبت می کند. به

It's hit a new high.

اوج جدیدی رسیده است.

Yes. And there are other ways of saying this too.

بله. و راه های دیگری نیز برای گفتن این موضوع وجود دارد.

We can say that something 'soars to an all time high' or 'hits a record

می توانیم بگوییم که چیزی « به بالاترین حد خود می رسد» یا «به بالاترین حد خود می رسد

high'. And

». و از

these phrases can be used to talk about all sorts

این عبارات می توان برای صحبت در مورد انواع

of things that don't always have to be negative.

چیزهایی که همیشه نباید منفی باشند استفاده کرد.

For example, I could say viewing figures for the TV show hit

به عنوان مثال، می توانم بگویم که آمار تماشای برنامه تلویزیونی در

a new high last week.

هفته گذشته به بالاترین حد خود رسید.

The show's producers are amazed.

تهیه کنندگان سریال شگفت زده شده اند.

We've had hits

ما

new highs – reaches higher than ever before.

اوج های جدیدی داشته ایم - به بالاتر از همیشه رسیده است.

For example, She's excited because her company's value has hit new highs.

به عنوان مثال، او هیجان زده است زیرا ارزش شرکت او به اوج های جدیدی رسیده است.

This is Learning English from the News, our podcast about the news headlines.

این پادکست ما درباره عناوین اخبار، یادگیری زبان انگلیسی از اخبار است .

Today we're talking about smog in Lahore, Pakistan.

امروز در مورد مه دود در لاهور پاکستان صحبت می کنیم.

Now, smog is obviously an environmental problem,

در حال حاضر، مه دود به وضوح یک مشکل زیست محیطی است،

but it's not the same as climate change.

اما این همان تغییر آب و هوا نیست.

Smog is pollution in one area and only at certain times of the year,

مه دود آلودگی در یک منطقه و فقط در مواقع خاصی از سال است

and it's made of toxic particles and gases in the air.

و از ذرات و گازهای سمی موجود در هوا تشکیل شده است.

Climate change, though, is a constant global issue where greenhouse gases stay

با این حال، تغییرات آب و هوایی یک مسئله جهانی دائمی است که در آن گازهای گلخانه ای در جو باقی می مانند

in the atmosphere and raise the Earth's temperature.

و دمای زمین را افزایش می دهند.

Now our next headline is about this difference.

حالا تیتر بعدی ما در مورد این تفاوت است.

It's from UCA news – The blurred lines between smog and climate change.

این از اخبار UCA است - خطوط مبهم بین دود و تغییرات آب و هوایی.

That headline, again from UCA news – The blurred lines

این عنوان، دوباره از اخبار UCA - خطوط مبهم

between smog and climate change.

بین مه دود و تغییرات آب و هوایی.

This headline says there are blurred lines between smog and climate change,

این تیتر می گوید که خطوط مبهم بین مه دود و تغییرات آب و هوایی وجود دارد

and we're looking at blurred lines.

و ما به خطوط مبهم نگاه می کنیم.

Let's start with blur.

بیایید با تاری شروع کنیم.

Now, Neil, you wear glasses.

حالا نیل، تو عینک میزنی.

If you don't have them on, then what happens?

اگر آنها را روشن نکنید، پس چه اتفاقی می افتد؟

Well, I'll just take them off now.

خوب، من فقط آنها را در حال حاضر.

Everything, Beth, is blurry.

همه چیز، بث، مبهم است.

I can't really see clearly.

من واقعا نمی توانم به وضوح ببینم.

OK, so this headline talks about blurred lines.

خوب، پس این تیتر در مورد خطوط تار صحبت می کند.

If the lines are blurred or blurry, then it's hard to see them clearly,

اگر خطوط تار یا تار باشند، دیدن آنها به وضوح دشوار است،

or it's hard to see where one line ends and another begins.

یا دشوار است که ببینید یک خط به کجا ختم می شود و خط دیگری شروع می شود.

So this expression means that the distinction between things isn't clear,

بنابراین این عبارت به این معنی است که تمایز بین چیزها واضح نیست،

or it's hard to see the truth of a situation.

یا دیدن حقیقت یک موقعیت دشوار است.

Yes, and in the headline,

بله، و در عنوان،

blurred lines refers to the confusion between smog and climate change.

خطوط مبهم به سردرگمی بین مه دود و تغییرات آب و هوایی اشاره دارد.

They're both similar but are tackled in different ways,

هر دوی آنها شبیه به هم هستند اما به روش های مختلفی با آنها مقابله می شود،

so it can be hard to distinguish.

بنابراین تشخیص آن دشوار است.

Smog is an urgent issue that needs local solutions,

مه دود یک مسئله فوری است که نیاز به راه حل های محلی دارد،

while climate change requires more long term policies.

در حالی که تغییرات آب و هوایی به سیاست های بلندمدت بیشتری نیاز دارد.

OK, now it's possible to change this expression but keep the same meaning.

خوب، اکنون می توان این عبارت را تغییر داد اما همان معنی را حفظ کرد.

We can say that something blurs the lines between two things.

می توان گفت که چیزی مرز بین دو چیز را محو می کند.

For example, I'm reading a book

به عنوان مثال، من در حال خواندن کتابی هستم

at the moment that blurs the line between fact and fiction.

که مرز بین واقعیت و تخیل را محو می کند.

We've had blurred lines – a distinction that is difficult to see.

ما خطوط تاری داشتیم - تمایزی که دیدن آن دشوار است.

For example, Some say there's a blurred line between love and hate.

به عنوان مثال، برخی می گویند که مرز مبهمی بین عشق و نفرت وجود دارد.

That's it for this episode of Learning English from the News.

تمام این قسمت از آموزش زبان انگلیسی از اخبار.

We'll be back next week with another news story.

هفته آینده با خبر دیگری باز خواهیم گشت.

If you've enjoyed this programme

اگر از این برنامه لذت برده اید

and are interested in stories about the environment,

و به داستان هایی در مورد محیط زیست علاقه مند هستید،

we have a special page full of programmes all about climate change.

ما یک صفحه ویژه پر از برنامه های همه چیز در مورد تغییرات آب و هوا داریم.

Find it at bbclearningenglish.com

آن را در bbclearningenglish.com پیدا کنید

And don't forget to follow us on social media.

و فراموش نکنید که ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید.

Just search for BBC Learning English.

فقط BBC Learning English را جستجو کنید.

Thanks for joining us and goodbye. Bye!

ممنون که به ما پیوستید و خداحافظ. خداحافظ