Fukushima Water Release: BBC News Review

Is it safe to release water from the Fukushima nuclear plant?

آیا تخلیه آب از نیروگاه اتمی فوکوشیما بی خطر است؟

The UN says yes.

سازمان ملل می گوید بله.

This is News Review from BBC Learning English.

این بررسی خبری از آموزش انگلیسی BBC است.

I'm Neil. And I'm Beth. Make sure you watch

من نیل هستم. و من بث هستم. مطمئن شوید که

to the end to learn vocabulary you need to talk about this story.

برای یادگیری واژگانی که برای صحبت در مورد این داستان نیاز دارید تا انتها تماشا کنید.

Don't forget to subscribe to our channel, like this video

فراموش نکنید که در کانال ما مشترک شوید، این ویدیو را لایک کنید

and try the quiz on our website.

و امتحان را در وب سایت ما امتحان کنید.

Now, the story. Fukushima.

حالا داستان فوکوشیما

It was the worst nuclear disaster since Chernobyl

این بدترین فاجعه هسته ای از زمان چرنوبیل

back in the 1980s.

در دهه 1980 بود.

Now, the UN says it's safe for Japan to start releasing waste water

اکنون، سازمان ملل می‌گوید این برای ژاپن بی‌خطر است که شروع به رهاسازی فاضلاب

from the plant into the ocean.

از این نیروگاه به اقیانوس کند.

A tsunami flooded the Fukushima nuclear plant in 2011

سونامی در سال 2011 به نیروگاه اتمی فوکوشیما سرازیر شد و

causing a radiation leak.

باعث نشت تشعشعات شد.

China and South Korea have opposed the plan.

چین و کره جنوبی با این طرح مخالفت کرده اند.

You've been looking at headlines, Beth.

تو به سرفصل ها نگاه کرده ای، بث.

What's the vocabulary?

واژگان چیست؟

We have watchdog, greenlighting and refute.

ما نگهبان، گرین لایت و رد داریم.

This is News Review from BBC Learning English.

این بررسی خبری از آموزش انگلیسی BBC است.

Let's have a look at our first headline.

بیایید نگاهی به تیتر اول خود بیندازیم.

This is from the BBC. Fukushima nuclear disaster:

این از بی بی سی است. فاجعه هسته ای فوکوشیما:

UN watchdog approves plan for water release.

ناظر سازمان ملل طرح رهاسازی آب را تایید کرد.

So, this headline explains that a part of the UN

بنابراین، این تیتر توضیح می دهد که بخشی از سازمان ملل

has decided that it is now safe to start releasing water

تصمیم گرفته است که اکنون آزادسازی آب

from the site of the Fukushima nuclear plant in Japan.

از سایت نیروگاه هسته ای فوکوشیما در ژاپن بی خطر است.

The word that we are going to look at is 'watchdog'.

کلمه ای که می خواهیم به آن نگاه کنیم "سگ نگهبان" است.

Can you break that down, please?

می توانید آن را تجزیه کنید، لطفا؟

Yes. So 'watchdog' has two parts that you recognise,

آره. بنابراین "سگ نگهبان" دارای دو بخش است که شما آنها را تشخیص می دهید،

'watch' and 'dog'. Now in its literal meaning,

"سگ نگهبان" و "سگ". اکنون در معنای لغوی آن،

a watchdog is a specially trained dog that watches over something.

سگ نگهبان سگی است که مخصوصاً آموزش دیده است که مراقب چیزی است.

It's like a guard.

مثل یک نگهبان است.

OK. That's a clear explanation of the word.

خوب. این یک توضیح واضح از کلمه است.

But why is 'watchdog' being used here in this story?

اما چرا در این داستان از «سگ نگهبان» استفاده شده است؟

It's not about animals.

این در مورد حیوانات نیست.

It's not. But the word 'watchdog'

این نیست. اما کلمه "سگ نگهبان"

is very often used in a non-literal way,

اغلب به صورت غیر تحت اللفظی استفاده می شود،

although it does carry a similar sense to the original meaning. So, a watchdog is

اگرچه معنایی مشابه با معنای اصلی دارد. بنابراین، یک ناظر

an organisation that makes sure other organisations are behaving properly.

سازمانی است که از رفتار صحیح سایر سازمان ها اطمینان حاصل می کند.

Yeah. So this UN watchdog

آره بنابراین این ناظر سازمان ملل

is there to make sure that nuclear safety standards are met

وجود دارد تا اطمینان حاصل کند که استانداردهای ایمنی هسته ای رعایت شده است

and we see this word 'watchdog', used often in connection to finance as well.

و ما این کلمه "سگ نگهبان" را می بینیم که اغلب در رابطه با امور مالی نیز استفاده می شود.

A financial watchdog is there to make sure that banks

یک ناظر مالی وجود دارد تا اطمینان حاصل کند که بانک ها

behave properly. Let's look at that again.

به درستی رفتار می کنند. بیایید دوباره به آن نگاه کنیم.

Let's have our next headline.

بیایید تیتر بعدی خود را داشته باشیم .

This is from The Korea Herald.

این از کره هرالد است.

IAEA chief to visit

رئیس آژانس بین‌المللی انرژی اتمی

Korea after greenlighting

پس از اعلام چراغ سبز تخلیه

Japan wastewater discharge.

فاضلاب ژاپن به کره سفر می‌کند .

So, the IAEA, that's the International Atomic Energy Agency,

بنابراین، آژانس بین المللی انرژی اتمی،

which is a watchdog, is going to visit Korea

که یک ناظر است،

now that this decision about the Fukushima nuclear plant

اکنون که این تصمیم در مورد آزادسازی آب نیروگاه هسته ای فوکوشیما

releasing water has been made. The vocabulary

گرفته شده است، به کره سفر می کند. اما واژگانی

that we are interested in from this headline, though, is greenlighting.

که از این تیتر به آن علاقه مندیم، چراغ سبز است.

Now, Beth, you like driving, don't you?

حالا بث، تو رانندگی را دوست داری، نه؟

I do.

انجام میدهم.

And I especially like it when the roads are clear.

و من به خصوص آن را دوست دارم زمانی که جاده ها صاف هستند.

There is nothing to stop me

هیچ چیز مانع من نیست،

so I prefer green lights to red lights because green lights mean

بنابراین من چراغ سبز را به چراغ قرمز ترجیح می دهم زیرا چراغ سبز به معنای

'go'. And that is key to understanding 'greenlighting', isn't it?

"رفتن" است. و این کلید درک "سبز نور" است، اینطور نیست؟

So, 'greenlighting' is the metaphorical act of showing someone,

بنابراین، "گرین لایت" عمل استعاری نشان دادن

or something, a green light, meaning that it is allowed to happen.

چراغ سبز به کسی یا چیزی است، به این معنی که مجاز به وقوع است.

Just like when you're driving your car,

درست مثل زمانی که در حال رانندگی با ماشین خود هستید،

you see the green light,

چراغ سبز را می بینید،

it means you are allowed to go.  

یعنی اجازه رفتن دارید.

And in the headline we have 'greenlighting',

و در تیتر ما "گرین لایت" داریم،

but you can also 'give something

اما شما همچنین می توانید "

the green light', and this is often used when asking

چراغ سبز را به چیزی بدهید" و این اغلب هنگام درخواست

for official permission to do something.

مجوز رسمی برای انجام کاری استفاده می شود.

Yeah. So, for example,

آره بنابراین، برای مثال،

you might want to do some home improvements,

ممکن است بخواهید برخی از بهبودهای خانه را انجام دهید،

but you need permission from the local council.

اما به اجازه شورای محلی نیاز دارید.

You have to wait for them to give your plans

شما باید منتظر بمانید تا آنها به برنامه های شما

the green light, or to green light your plans.

چراغ سبز نشان دهند یا به برنامه های شما چراغ سبز نشان دهند.

Let's look at that again.

بیایید دوباره به آن نگاه کنیم.

Let's have our next headline.

بیایید تیتر بعدی خود را داشته باشیم.

This is from The Japan News.

این از ژاپن نیوز است.

Japan must use scientific evidence to refute disinformation.

ژاپن باید از شواهد علمی برای رد اطلاعات نادرست استفاده کند. در

The headline says that Japan must use scientific evidence to stop

این تیتر آمده است که ژاپن باید از شواهد علمی استفاده کند تا مانع از خطرناک بودن

people suggesting that this decision about water and Fukushima is dangerous.

این تصمیم در مورد آب و فوکوشیما شود.

They describe it as disinformation, which means false information,

آنها آن را به عنوان اطلاعات نادرست توصیف می کنند که به معنای اطلاعات نادرست است که

often spread for a particular reason. The word

اغلب به دلیل خاصی منتشر می شود. کلمه ای که

we're interested in though, is the verb 'refute'.

ما به آن علاقه مندیم، فعل "رد" است.

Yes. And it is clear from the context of this headline

آره. و از مضمون این تیتر مشخص می شود

that refute is connected to proving that something is wrong.

که رد با اثبات اشتباه بودن ارتباط دارد.

If you refute something, you strongly say that a person

اگر چیزی را رد کنید، شدیداً می گویید که یک شخص

or an opinion is not right - it is wrong.

یا یک نظر درست نیست - اشتباه است.

But 'refute', this is quite a formal word, isn't it, Neil?

اما "رد کردن"، این یک کلمه کاملا رسمی است، اینطور نیست، نیل؟

It is, yes.

این است، بله.

We often hear 'refute' in official contexts,

ما اغلب در زمینه‌های رسمی،

legal language, academic writing and debate.

زبان حقوقی، نوشتار دانشگاهی و بحث می‌شنویم «ردیه».

If we wanted to talk about something less official, less formal,

اگر بخواهیم در مورد چیزی کمتر رسمی و کمتر رسمی صحبت کنیم،

we probably wouldn't use the word 'refute'. For example, if you said to me

احتمالاً از کلمه "رد کردن" استفاده نمی کنیم. به عنوان مثال، اگر به من گفتید

Harry Styles is the greatest singer of all time, I don't agree,

هری استایلز بهترین خواننده تمام دوران است، من موافق نیستم،

but I don't use the word 'refute' there.

اما از کلمه "رد کردن" در آنجا استفاده نمی کنم.

No, that kind of conversation is definitely too informal

نه، این نوع مکالمه قطعاً

for the word 'refute'. You'd probably just say 'that's rubbish'

برای کلمه «رد» خیلی غیر رسمی است. شما احتمالاً فقط می گویید "این مزخرف است"

or 'you're talking nonsense'.

یا "تو داری مزخرف می گویی".

Although Harry Styles is quite good.

اگرچه هری استایلز خیلی خوب است.

Yeah, he is quite good. Let's look at that again.

آره اون خیلی خوبه بیایید دوباره به آن نگاه کنیم.

We've had watchdog – group which makes sure

ما شاهد داشتیم - گروهی که مطمئن می شود

another organisation acts correctly,

سازمان دیگری به درستی عمل می کند،

greenlighting – giving permission

چراغ سبز نشان می دهد - اجازه می دهد

and refute – say something is wrong.

و رد می کند - می گویند چیزی اشتباه است.

Now to learn more about nuclear power

اکنون برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد انرژی هسته ای

and to find out just how green it is, click here for an episode of 6-minute English

و اطلاع از میزان سبز بودن آن، برای یک قسمت انگلیسی 6 دقیقه ای اینجا را کلیک کنید

and click here to subscribe to our channel so you never miss another video. Thanks for joining us. Bye

و برای عضویت در کانال ما اینجا را کلیک کنید تا هرگز ویدیوی دیگری را از دست ندهید. از اینکه به ما پیوستید متشکریم. خدا حافظ