Are you getting enough exercise? 6 Minute English

Neil: Hello, I’m Neil. And welcome to

نیل: سلام، من نیل هستم. و به

6 Minute English, where we vigorously discuss

6 دقیقه انگلیسی خوش آمدید، جایی که ما به شدت درباره

a new topic and six related items of vocabulary.

یک موضوع جدید و شش مورد مرتبط از واژگان بحث می کنیم.

Rob: And hello, I’m Rob. Today we’re discussing

راب: و سلام، من راب هستم. امروز ما در مورد ورزش شدید بحث می کنیم

vigorous exercise – and whether adults take

- و اینکه آیا بزرگسالان به

enough of it! Vigorous means using a lot of

اندازه کافی از آن استفاده می کنند یا خیر! پرشور یعنی استفاده از

energy to do something.

انرژی زیاد برای انجام کاری.

Neil: So how many steps do you do in a day, Rob?

نیل: پس چند قدم در روز انجام می دهی، راب؟

Rob: How many steps? How should I know, Neil?

راب: چند قدم؟ از کجا باید بدونم نیل؟

– It would be pretty hard to count them all.

- شمارش همه آنها بسیار سخت است.

Neil: Oh, come on! You can track steps on

نیل: اوه، بیا! شما می توانید مراحل را در

your phone! I do ten thousand a day – which

تلفن خود پیگیری کنید! من روزانه ده هزار کار انجام می دهم -

is the magic number for keeping fit

که ظاهراً عدد جادویی برای تناسب اندام

and healthy, apparently.

و سلامتی است.

Rob: Not if you saunter, Neil, surely? Sauntering

راب: نه، نیل، مطمئناً اگر غواصی می کنی؟ زهکشی

from the sofa to the fridge and back – Or

از مبل تا یخچال و پشت - یا

from the house to the car.

از خانه تا ماشین.

Neil: Well I never saunter, Rob. Saunter means

نیل: خوب من هرگز غوطه ور نمی شوم، راب. سانتر به معنای

to walk slowly. And you’d have to make a

آهسته راه رفتن است. و

lot of trips to the fridge to clock up ten

برای بالا بردن ده هزار پله باید به یخچال سفر کنید

thousand steps. To get some vigorous exercise,

. برای انجام تمرینات شدید

you need to get out and about

، باید بیرون بروید و

– round the park at a brisk pace…

در اطراف پارک شوید

Rob: Brisk means quick and energetic – the

opposite of sauntering. OK, well, perhaps

. خوب، خوب، شاید

you can you tell me, Neil, how many people

بتوانید به من بگویید، نیل، چند نفر از

aged between 40 and 60 do less than ten minutes

افراد 40 تا 60 ساله هر ماه کمتر از ده دقیقه

brisk walking every month? Is

پیاده روی تند انجام می دهند؟ آیا

it… a) 4%,

این ... الف) 4٪،

b)14% or c) 40%?

ب) 14٪ یا ج) 40٪؟

Neil: I’m going to say… 4% because ten

نیل: می‌خواهم بگویم... 4% چون ده

minutes is such a short amount of time!

دقیقه زمان بسیار کوتاهی است!

Rob: Indeed. Now, I’ve got another question

راب: در واقع. حالا، من یک سوال دیگر

for you, Neil. Why is exercise so important?

از شما دارم، نیل. چرا ورزش اینقدر مهم است؟

Because it sounds pretty boring – counting

زیرا بسیار خسته کننده به نظر می رسد - شمارش

steps, going to the gym, running on a machine.

گام ها، رفتن به باشگاه، دویدن روی ماشین.

Neil: Well, when you exercise, you stimulate

نیل: خوب، وقتی ورزش می کنید،

the body’s natural repair system. Your body

سیستم ترمیم طبیعی بدن را تحریک می کنید.

will actually stay younger if you exercise!

اگر ورزش کنید بدن شما در واقع جوان تر می ماند!

Rob: That sounds good.

راب: به نظر خوب می رسد.

Neil: Exercise also lowers your risk of developing

نیل: ورزش همچنین خطر ابتلا به

illnesses such as heart disease, cancer, and diabetes.

بیماری هایی مانند بیماری قلبی، سرطان و دیابت را کاهش می دهد.

Rob: Hmm. I’m getting a bit worried now,

راب: هوم. الان دارم کمی نگرانم،

Neil. But I don’t have enough time to do

نیل. اما من وقت کافی برای

a thousand steps every day… I’m far too busy!

انجام هزار قدم در روز ندارم ... من خیلی سرم شلوغ است!

Neil: Well, Rob. Now might be a good time

نیل: خب راب. اکنون ممکن است زمان خوبی

to listen to Julia Bradbury. She’s a TV

برای گوش دادن به جولیا بردبری باشد. او یک

presenter and outdoor walking enthusiast who

مجری تلویزیونی و علاقه‌مند به پیاده‌روی در فضای باز است

will explain how she builds walking into her

که توضیح می‌دهد که چگونه وارد

busy life.

زندگی پرمشغله‌اش می‌شود.

Julia Bradbury: I will walk to meetings instead of

جولیا بردبری: من به جای

catching a bus, or getting a taxi or a car – into

سوار شدن به اتوبوس یا سوار شدن به تاکسی یا ماشین - به

meetings. And I will also, if I can’t build

جلسات راه می روم. و همچنین، اگر نتوانم

that into my working day, if it’s a day

آن را در روز کاری خود قرار دهم، اگر روزی باشد

when I haven’t got meetings and I’m

که جلساتی نداشته باشم و

maybe at home with the kids, I will take the

شاید در خانه با بچه ها باشم، وقت می

time – I will take my kids out with the

گذارم - بچه هایم را می گیرم. با کالسکه بیرون می

buggy and I will definitely do 30-40 minutes

روم و قطعاً حداقل هر روز 30-40 دقیقه انجام خواهم داد

at least everyday. Going to the park, going

. رفتن به پارک، رفتن

to the shops, picking up my

به مغازه ها،

things up en route, and really sort of building

برداشتن وسایلم در مسیر، و واقعاً به نوعی

it into my life. Taking the stairs and not

آن را وارد زندگی من می کنم. با بالا رفتن از پله ها و

taking lifts, all of these kinds of little

نرفتن به آسانسور، همه این نوع

decisions can incrementally build up to create

تصمیمات کوچک می توانند به تدریج ایجاد شوند و

more walking time in your

زمان بیشتری برای پیاده روی در روز شما ایجاد

day.

کنند.

Rob: So if you build something in to your

راب: بنابراین اگر چیزی را در

day – or your life – you include it from

روز خود - یا زندگی خود بسازید - از ابتدا آن را

the beginning.

در نظر بگیرید.

Neil: And Julia Bradbury has built walking

نیل: و جولیا بردبری قدم زدن

into her day. Even though she’s very busy

را در روزگار خود ساخته است. با وجود اینکه او هم خیلی شلوغ است

too, Rob! You should learn from her!

، راب! شما باید از او یاد بگیرید!

Rob: So she walks instead of driving or taking

راب: بنابراین او به جای رانندگی یا اتوبوس پیاده روی می کند

the bus. And takes the stairs instead of the

. و به جای

lift. I could do those things.

آسانسور از پله ها می رود. من می توانستم آن کارها را انجام دهم.

Neil: You could indeed – before you know

نیل: شما واقعاً می‌توانید - قبل از

it, you’d be doing ten thousand steps – because

اینکه متوجه شوید، ده هزار قدم انجام می‌دهید -

the amount of walking you do in a day builds

زیرا میزان پیاده‌روی شما در یک روز به

incrementally.

تدریج افزایش می‌یابد.

Rob: Incrementally means gradually

راب: افزایشی به معنای

increasing in size. OK, well, before I think that over,

افزایش تدریجی اندازه است. خوب، خوب، قبل از اینکه دوباره فکر کنم،

perhaps I could tell you the answer to today’s

شاید بتوانم پاسخ سوال مسابقه امروز را به شما بگویم

quiz question?

؟

Neil: OK. You asked me: How many people aged

نیل: باشه. از من پرسیدی: چند نفر از

between 40 and 60 do less than ten minutes brisk

افراد 40 تا 60 ساله هر ماه کمتر از ده دقیقه پیاده روی تند انجام

walking every month? The options were:

می دهند؟ گزینه ها عبارت بودند از:

a) 4%, b) 14% or c) 40%?

الف) 4%، ب) 14% یا ج) 40%؟

Rob: And you said 4%. But I’m afraid it’s

راب: و شما گفتید 4 درصد. اما می ترسم در

actually 40%. And that’s according to the

واقع 40 درصد باشد. و این مطابق با

Government body Public Health England here

سازمان دولتی بهداشت عمومی انگلستان در اینجا

in the UK.

در بریتانیا است.

Neil: Oh dear, that’s a lot more people

نیل: اوه عزیزم، این افراد خیلی بیشتر

than I expected. But it isn’t that surprising

از چیزی هستند که انتظار داشتم. اما این تعجب آور نیست

– people in all age groups are leading more

- مردم در همه گروه های سنی

sedentary lifestyles these days. Our job is

این روزها سبک زندگی بی تحرک بیشتری دارند. کار ما

very sedentary – which means it

بسیار بی تحرک است – یعنی

involves a lot of sitting and not much exercise!

مستلزم نشستن زیاد و ورزش زیاد نیست!

Rob: Well, I might just run on the spot while

راب: خوب، من ممکن است در همان لحظه بدوم

we go over the new vocabulary we’ve learned

تا واژگان جدیدی را که امروز یاد گرفته‌ایم مرور کنیم

today!

!

Neil: Good plan. First up we heard ‘vigorous’

نیل: طرح خوبیه. اول از همه، "قوی" را شنیدیم

– which means using a lot of energy to do

- که به معنای استفاده از انرژی زیادی برای انجام

something.

کاری است.

Rob: OK. “I am running vigorously on the

راب: باشه. "من با شدت در حال دویدن در

spot!”

محل!"

Neil: Great example! And good to see you taking

نیل: مثال عالی! و خوشحالم که می بینم

some vigorous exercise! Number two – ‘saunter’

ورزش شدیدی انجام می دهید! شماره دو - "Sunter"

– means to walk slowly in a relaxed way.

- به معنای آرام راه رفتن است.

“When I saw Rob, I sauntered over to say

"وقتی راب را دیدم، برای احوالپرسی به آنجا رفتم

hello.”

."

Rob: Hi Neil. Number three – ‘brisk’

راب: سلام نیل. شماره سه - "سریع"

means quick and energetic.

به معنای سریع و پرانرژی است.

Neil: “It’s important to take some brisk

نیل: "مهم است که

exercise every day.”

هر روز کمی ورزش تند انجام دهید."

Rob: Yes! And I’m beginning to realise that

راب: بله! و من شروع به درک می کنم که

might be true.

ممکن است درست باشد.

Neil: Yep! I think you've done enough jogging

نیل: بله! فکر می کنم برای امروز به اندازه کافی دویدن انجام داده ای

for today, Rob. You’ve probably done about

، راب. شما احتمالاً

a hundred steps.

حدود صد مرحله را انجام داده اید.

Rob: Is that all? OK, number four – if you

راب: همین؟ بسیار خوب، شماره چهار - اگر

‘build something into something’ – you

"چیزی را در چیزی بسازید"

include it from the beginning.

- آن را از ابتدا درج می کنید.

Neil: “It’s important to build regular

نیل: "مهم است که

exercise into your daily routine.”

ورزش منظم را در برنامه روزانه خود قرار دهید."

Rob: Very good advice. Number five is ‘incrementally’

راب: توصیه بسیار خوبی است. شماره پنج به صورت "افزاینده" است

which means gradually increasing in size.

که به معنای افزایش تدریجی اندازه است.

Neil: Incremental is the adjective. “The

نیل: افزایشی صفت است. این

company has been making incremental changes

شرکت تغییراتی تدریجی

to its pay structure.”

در ساختار پرداخت خود ایجاد کرده است.

Rob: Does that mean we’re getting a pay

راب: آیا این به این معنی است که ما در حال افزایش حقوق هستیم

rise? Neil: I doubt it! And finally, number six

؟ نیل: من شک دارم! و در نهایت عدد شش

– ‘sedentary’ means sitting a lot and

– بی تحرکی یعنی زیاد نشستن و

not taking much exercise. For example, “It’s

ورزش نکردن. به عنوان مثال، "

bad for your health to lead such a sedentary

برای سلامتی شما بد است که چنین سبک زندگی بی تحرکی

lifestyle.”

داشته باشید."

Rob: Duly noted, Neil! Well, it’s time to

راب: به درستی توجه کرد، نیل! خب

go now. But if today’s show has inspired

الان وقت رفتنه اما اگر نمایش امروز شما را ترغیب کرده است

you to step out and take more exercise, please

که قدم بردارید و بیشتر ورزش کنید،

let us know by visiting our Twitter, Facebook

لطفاً با بازدید از صفحات توییتر، فیس بوک و یوتیوب ما به ما اطلاع دهید

and YouTube pages and telling

و

us about it!

در مورد آن به ما بگویید!

Neil: Goodbye!

نیل: خداحافظ!

Rob: Bye bye!

راب: خداحافظ!