New UK travel restrictions: BBC News Review

Hello. Welcome to News Review from BBC Learning English.

سلام. به بررسی اخبار از BBC Learning English خوش آمدید.

I'm Tom. Joining me this week is Catherine. Hi Catherine.

من تام هستم. کاترین که این هفته به من می‌پیوندد. سلام کاترین.

Hello Tom and hello everybody.

سلام تام و سلام به همه.

Yes, today's story is about travel restrictions

بله، داستان امروز درباره محدودیت‌های سفر است

that the UK government has recently brought into force.

که دولت بریتانیا اخیراً به اجرا گذاشته است.

Don't forget – if you want to test yourself on the language from today's episode,

فراموش نکنید – اگر می‌خواهید خود را روی زبان قسمت امروز آزمایش کنید،

we have a quiz on bbclearningenglish.com.

در bbclearningenglish.com آزمونی داریم.

Now, let's take a listen to this BBC Radio 4 news report:

اکنون، بیایید به این گزارش خبری رادیو بی بی سی 4 گوش دهیم:

Yes. So, the UK government is forbidding entry to the UK

بله. بنابراین، دولت بریتانیا ورود به بریتانیا را ممنوع می‌کند،

except if you have been able to provide evidence of a negative Covid test

مگر اینکه قبل از شروع سفر، مدرکی مبنی بر منفی بودن تست کووید ارائه

before you start your journey. They are doing this in an attempt

دهید. آنها این کار را در تلاشی

to restrict the movement of new variants of coronavirus.

برای محدود کردن حرکت انواع جدید ویروس کرونا انجام می دهند.

And we have three words and expressions we can use to talk about this story, right?

و ما سه کلمه و عبارت داریم که می‌توانیم درباره این داستان صحبت کنیم، درست است؟

Yes. We have: 'corridors', 'bid' and 'axed'.

آره. ما داریم: «راهروها»، «پیشنهاد» و «تبر».

'Corridors', 'bid' and 'axed'.

"راهروها"، "مناقصه" و "تبر زده".

Let's take a look. Catherine, can we have your first headline please?

بیا یک نگاهی بیندازیم. کاترین، لطفاً می‌توانیم اولین تیتر شما را داشته باشیم؟

Certainly. We are here in the UK for our first headline with Sky News – the headline:

قطعا. ما اینجا در بریتانیا برای اولین تیتر خود با Sky News هستیم - عنوان:

'Corridors' – narrow routes.

"راهروها" - مسیرهای باریک.

Catherine, what can you tell us about 'corridors'?

کاترین، در مورد "راهروها" چه چیزی می توانید به ما بگویید؟

'Corridors' is a plural noun, Tom,

«راهروها» یک اسم جمع است، Tom،

and the spelling is: C-O-R-R-I-D-O-R-S – 'corridors'. Now..

و املای آن به این صورت است: C-O-R-R-I-D-O-R-S – «راهروها». حالا..

'Corridors' – narrow routes – now, I thought 'corridors' were something in your house.

«راهروها» - مسیرهای باریک - حالا، فکر کردم «راهروها» چیزی در خانه شما هستند.

You're quite right. Most people have a 'corridor' in their house or apartment.

کاملا حق با شماست اکثر مردم در خانه یا آپارتمان خود یک «راهرو» دارند.

It is a narrow kind of hallway; it's just a space that leads to rooms.

این یک نوع راهرو باریک است. این فقط فضایی است که به اتاق‌ها منتهی می‌شود.

So, usually long and narrow with lots of doors.

بنابراین، معمولا طولانی و باریک با تعداد زیادی درب.

Its only purpose is to take you from one part of your house to another part.

تنها هدف آن این است که شما را از یک قسمت خانه به قسمت دیگر ببرد.

So, it is another kind of narrow route – a literal one. What is a 'travel corridor' though?

بنابراین، این نوع دیگری از مسیر باریک است - یک مسیر تحت اللفظی. اما "راهروی مسافرتی" چیست؟

Well, a 'travel corridor' is also a route.

خب، «راهروی مسافرتی» هم یک مسیر است.

In this case, a 'travel corridor' – at the moment – is an agreement

در این مورد، «راهروی سفر» - در حال حاضر - توافقی است

between two countries to allow travel between those countries.

بین دو کشور برای اجازه سفر بین آن کشورها.

We have a lot of places we're not allowed to travel to at the moment

ما مکان‌های زیادی داریم که در حال حاضر به دلیل ویروس کرونا اجازه سفر به آن‌ها را نداریم

because of coronavirus, but if two countries agree –

، اما اگر دو کشور توافق کنند -

yes, you can travel from this country... our country to your country –

بله، می‌توانید از این کشور سفر کنید... کشور ما به کشور شما -

that's known as a 'travel corridor'. It's a narrow route between two countries.

این به عنوان "سفر" شناخته می‌شود. راهرو'. این مسیر باریکی بین دو کشور است.

So, what the headline is saying is that these travel corridors,

بنابراین، تیتر این است که این راهروهای مسافرتی،

these narrow routes between countries, are going to close now, right?

این مسیرهای باریک بین کشورها، اکنون بسته خواهند شد، درست است؟

Exactly that, yes.

دقیقا همینطوره، بله

OK. So, travel through travel corridors is restricted,

خوب. بنابراین، سفر از طریق راهروهای مسافرتی محدود است،

but we are not restricted from travelling onto our next section...!

اما ما محدودیتی برای سفر به بخش بعدی نداریم...!

So let's... so let's have a look at that slide please:

پس بیایید... پس بیایید نگاهی به آن اسلاید بیندازیم لطفا:

OK. We have another programme about travelling within certain boundaries, don't we?

باشه. ما برنامه دیگری درباره سفر در محدوده‌های خاص داریم، اینطور نیست؟

Yes. This one's all about microadventures:

آره. این یکی همه چیز درباره

small adventures that you've always wanted to have.

ماجراجویی‌های کوچک است: ماجراهای کوچکی که همیشه دوست داشتید داشته باشید.

And you can find out more by just clicking the link.

و فقط با کلیک کردن روی پیوند می‌توانید اطلاعات بیشتری کسب کنید.

Clicking the link. Perfect.

با کلیک روی لینک. کامل.

OK. Catherine, can we have a look at your second headline please?

خوب. کاترین، لطفاً به تیتر دوم شما نگاهی بیندازیم؟

And we're still in the UK with The Sun – the headline:

و ما هنوز در بریتانیا هستیم با The Sun - تیتر:

'Bid' – attempt to achieve.

"پیشنهاد" - تلاش برای دستیابی.

Catherine, what can you tell us about 'bid'?

کاترین، در مورد "پیشنهاد" چه چیزی می توانید به ما بگویید؟

'Bid' is a noun in this headline, although it can also be used as a verb.

«Bid» یک اسم در این عنوان است، اگرچه می‌توان از آن به عنوان فعل نیز استفاده کرد.

Its spelling, whether it's a noun or a verb, is the same.

املای آن، خواه اسم باشد یا فعل، یکسان است.

Simple three-letter word: B-I-D – 'bid'.

کلمه سه حرفی ساده: B-I-D - "پیشنهاد".

So, what... so, this 'bid' belongs to the PM – what's a 'PM' in the headline?

بنابراین، چه... پس، این «پیشنهاد» متعلق به PM است - «PM» در عنوان چیست؟

Oh yes, 'PM' means 'prime minister'.

اوه بله، "PM" به معنای "نخست وزیر" است.

At the moment the British prime minister is Boris Johnson.

در حال حاضر نخست وزیر بریتانیا بوریس جانسون است.

So what's the... what's the sort of...

بنابراین چه چیزی... چه نوع...

what's the article going to talk about from the headline?

مقاله قرار است از سر عنوان درباره چه چیزی صحبت کند؟

Well, what we're talking about here in this article is the prime minister's attempt

خوب، آنچه در اینجا در این مقاله درباره آن صحبت می‌کنیم، تلاش نخست‌وزیر

to close the travel corridors and the headline's saying that this might be quite difficult.

برای بستن راهروهای مسافرتی و این است که تیتر می‌گوید این ممکن است بسیار دشوار باشد.

So, the use of the word 'bid' is talking about an effort:

بنابراین، استفاده از کلمه «پیشنهاد» درباره تلاش صحبت می‌کند

an attempt, something he's trying to do.

: تلاش، کاری که او می‌کوشد انجام دهد.

So, would we use this word 'bid' as, sort of, a synonym for 'attempt'

بنابراین، آیا از این کلمه «پیشنهاد» به‌عنوان مترادف «تلاش»

in kind of normal, day-to-day life?

در نوعی زندگی عادی و روزمره استفاده می‌کنیم؟

Not so much. You wouldn't say, 'I'm going to make a bid to make a chicken curry tonight.'

نه چندان. شما نمی‌گویید، "امشب می‌خواهم برای تهیه یک مرغ کاری اقدام کنم."

You would say, 'I'm going to try...'

می گویید «سعی می کنم...»

Or a 'bid' to go down the shops...!

یا «پیشنهاد» برای پایین رفتن از مغازه ها...!

Yeah, exactly that. So, it's used much more in kind of –

آره دقیقا همینطوره بنابراین، از آن به شکلی بسیار بیشتر استفاده می‌شود –

when we're talking about organisations, important individuals –

زمانی که در مورد سازمان‌ها، افراد مهم صحبت می‌کنیم –

kind of attempts to do major, important, significant things.

نوعی تلاش برای انجام کارهای مهم، مهم و مهم.

And I think it probably comes up in headlines a lot, as you say,

و فکر می‌کنم همانطور که شما می‌گویید احتمالاً در سرفصل‌ها زیاد می‌آید،

because it's very short: there's only three letters.

زیرا بسیار کوتاه است: فقط سه حرف وجود دارد.

One of those words our newspapers absolutely love.

یکی از آن کلماتی که روزنامه های ما کاملاً دوست دارند.

Yeah. Are there any collocations or like, you know,

آره آیا می‌دانید،

regular verbs that we use with this noun 'bid'?

افعال منظمی وجود دارد که با این اسم «bid» استفاده می‌کنیم؟

Well, you 'make a bid' is a really... a really strong way of saying it.

خوب، شما «پیشنهاد بدهید» واقعاً... روشی بسیار قوی برای بیان آن است.

You can 'make a bid to do' something or you can 'make a bid for' something.

می‌توانید کاری را «پیشنهاد انجام دهید» یا می‌توانید برای چیزی «پیشنهاد بدهید».

Kind of like 'make an effort' to do something, right? Similar structure.

به نوعی مانند "تلاش" برای انجام کاری، درست است؟ ساختار مشابه.

And there's a... one of my favourite fixed expressions with 'bid'.

و یکی از عبارات ثابت مورد علاقه من با «پیشنهاد» وجود دارد.

Let's have it. What is it? You tell me!

بیایید آن را داشته باشیم. چیست؟ به من بگو!

To 'make a bid for freedom' – do you know this one?

برای "پیشنهاد آزادی" - آیا این مورد را می شناسید؟

Very much so – I do. 'Try to escape': if you try to escape you 'make a bid for freedom'.

خیلی زیاد - من انجام می دهم. «سعی کنید فرار کنید»: اگر سعی کنید فرار کنید، «برای آزادی تلاش می‌کنید».

Yes, my cat 'made a bid for freedom' the other day.

بله، گربه من روز دیگر "پیشنهاد آزادی" کرد.

She's not allowed out of the front door.

اجازه خروج از در ورودی را ندارد.

She saw me open it and she escaped as fast as she could, but I caught her.

او دید که من در را باز کردم و هر چه سریعتر فرار کرد، اما من او را گرفتم.

Yeah. And probably if... probably if you were in an airport in the UK last weekend,

آره و احتمالاً اگر... احتمالاً اگر آخر هفته گذشته در فرودگاهی در بریتانیا بودید، این فرودگاه به

this one just finished, you would be 'making a bid for freedom' –

تازگی به پایان رسیده است، «برای آزادی پیشنهاد می‌دهید» -

you'd be trying to escape the UK before the travel corridors close.

سعی می‌کنید قبل از بسته شدن راهروهای مسافرتی از بریتانیا فرار کنید.

Good example, yes.

مثال خوب، بله.

Thank you very much. OK. Let's make a bid for freedom to get to our next section.

بسیار از شما متشکرم. خوب. بیایید برای آزادی به بخش بعدی خود پیشنهادی بدهیم.

So, there are all different kinds of 'bids'.

بنابراین، همه انواع مختلفی از "مناقصه" وجود دارد.

Catherine, you've selected a video from the archive, right?

کاترین، شما یک ویدیو از آرشیو انتخاب کرده‌اید، درست است؟

Yes, this one is about various countries making 'bids' to host the upcoming Olympic Games.

بله، این یکی درباره کشورهای مختلفی است که برای میزبانی بازی‌های المپیک آتی «مناقصه» ارائه می‌کنند.

And you can find out more by clicking the link.

و با کلیک روی لینک می توانید اطلاعات بیشتری کسب کنید.

Catherine, can we have your third headline please?

کاترین، لطفاً می‌توانیم عنوان سوم شما را داشته باشیم؟

Yes. We're at The Independent, still in the UK – the headline:

آره. ما در ایندیپندنت هستیم، هنوز در بریتانیا – تیتر:

'Axed' – cut or reduced without warning.

«تبر زده شده» – بدون اخطار قطع یا کاهش یافته است.

What can you tell us about the word 'axed', Catherine?

کاترین، درباره کلمه «تبر زده» چه می‌توانید به ما بگویید؟

Yes. 'Axed' – A-X-E-D – lovely pronunciation: it's 'axed' with a 'ks-t' at the end.

آره. «Axed» – A-X-E-D – تلفظ دوست‌داشتنی: «تبر» با «ks-t» در پایان است.

Give it a go, Tom! See how good you are.

ولش کن، تام! ببین چقدر خوبی

'Axe.' 'Axe' – so the '-ed' is a 't' – so it's 'axed.'

'تبر.' «تبر» - بنابراین «-ed» یک «t» است - بنابراین «تبر» است.

'Axed'. 'Axed'. That's a verb – the verb infinitive is: A-X-E – 'axe'.

'تبر زده'. 'تبر زده'. این یک فعل است – مصدر فعل این است: A-X-E – «تبر».

And 'axe' is also a noun: it refers to a piece – a tool actually –

و «تبر» نیز یک اسم است: به قطعه ای اشاره دارد – در واقع ابزاری –

that you can use for cutting things. Do you have an axe at home, Tom, at all?

که می توانید از آن برای بریدن اشیا استفاده کنید. تام، اصلاً در خانه تبر داری؟

I don't here, Catherine, no – because I live in the middle of London

من اینجا نیستم، کاترین، نه – چون در وسط لندن زندگی می‌کنم،

so we don't really need an 'axe', but at home in the countryside, yeah:

بنابراین واقعاً به «تبر» نیاز نداریم، اما در خانه در حومه شهر، بله:

my dad has an 'axe' – a tool for chopping wood normally.

پدرم یک «تبر» دارد – ابزاری برای خرد کردن چوب به طور معمول

Chopping wood, yeah. So, it's a big... you get a sort of big, long handle

خرد کردن چوب، آره بنابراین، این یک دسته بزرگ است... یک دسته بزرگ و بلند

with a big, sharp piece of metal at one end

با یک تکه فلزی بزرگ و تیز در یک انتها به دست می‌آورید

and then you grab this handle and you swing the 'axe' behind you

و سپس این دسته را می‌گیرید و «تبر» را پشت سر خود می‌چرخانید

and you bring it round really, kind of, aggressively.

و آن را گرد می‌آورید. نوعی، تهاجمی

You hit a tree or a piece of wood with the metal at the end

در انتهای آن فلز به درخت یا تکه‌ای چوب ضربه می‌زنید و تکه

and it breaks into pieces: it's a very, very dramatic action.

تکه می‌شود: این یک عمل بسیار بسیار دراماتیک است.

It's a strong powerful tool: a weapon, often – an axe can be a weapon.

این یک ابزار قدرتمند قوی است: یک سلاح، اغلب - تبر می‌تواند یک سلاح باشد.

So, this – to 'axe' something – means to cut it dramatically.

بنابراین، این - "تبر زدن" به چیزی - به معنای قطع کردن آن است.

Not just trees: you probably don't 'axe' a tree – you 'cut a tree down' with an axe –

نه فقط درختان: احتمالاً درخت را «تبر» نمی‌کنید - با تبر «درختی را می‌برید» -

but if you 'axe' a service, or if you 'axe' jobs, or in this case if you 'axe' a travel corridor,

اما اگر به یک سرویس «تبر» می‌زنید، یا اگر «تبر» می‌کنید، یا در این مورد اگر « تبر یک راهرو مسافرتی است،

you stop it dramatically or you reduce it greatly,

آن را به طور چشمگیری متوقف می کنید یا آن را تا حد زیادی کاهش می دهید،

and it has a big, big impact and usually with very little warning.

و تأثیر بزرگ و بزرگی دارد و معمولاً با هشدار بسیار کمی.

That is an excellent explanation there, Catherine.

این یک توضیح عالی است، کاترین.

I can hear you getting very, sort of, into the dramatic spirit of axing things...

می توانم بشنوم که شما خیلی، یک جورهایی، وارد روح دراماتیک تبر کردن چیزها می شوید...

I'm passionate about axes, Tom!

من به تبرها علاقه دارم، تام!

But yeah, if you look at the headline as well – if you look at the page –

اما بله، اگر به تیتر هم نگاه کنید – اگر به صفحه نگاه کنید –

you know, it's a black background, it's all capitals:

می‌دانید، این یک پس‌زمینه سیاه است، همه آن حروف بزرگ است:

this is... this word 'axe' really makes a statement.

این است... این کلمه «تبر» واقعاً بیانیه‌ای را بیان می‌کند.

It does, yes. And another... that's another reason why newspapers love it.

دارد، بله. و دیگری... این دلیل دیگری است که روزنامه ها آن را دوست دارند.

It's a short word and it's a dramatic word; it's much better than 'cut' or 'stop'.

این یک کلمه کوتاه و یک کلمه نمایشی است. خیلی بهتر از «برش» یا «توقف» است.

And do we have any sort of expressions or wider uses of 'axe'?

و آیا ما هر گونه تعبیر یا استفاده گسترده تری از «تبر» داریم؟

Yes. We can say if you 'take an axe to something', you cut it;  you stop it,

آره. می‌توانیم بگوییم که اگر «تبر را به سمت چیزی ببری»، آن را قطع می‌کنی. شما آن را متوقف می کنید،

you know, violently, dramatically, without warning.

می دانید، به شدت، به طور چشمگیری، بدون هشدار.

So, you could have said that the UK government has 'taken an axe to travel corridors.'

بنابراین، می‌توانستید بگویید که دولت بریتانیا «تبر به راهروهای مسافرتی گرفته است».

And we could use it for other figurative things as well, right?

و ما می‌توانیم از آن برای چیزهای مجازی دیگر نیز استفاده کنیم، درست است؟

So, we could say, 'Hopefully they're not going to take an axe to News Review,

بنابراین، می‌توانیم بگوییم، "امیدواریم که آنها نخواهند تیشه به News Review

or any of our programmes.'

یا هیچ یک از برنامه‌های ما ببرند."

I hope not! I hope not! I'll have nothing to do on Mondays!

امیدوارم اینطور نباشه! امیدوارم اینطور نباشه! دوشنبه‌ها کاری برای انجام دادن نخواهم داشت!

Hopefully, we will be here with you for some time.

امیدوارم مدتی در کنار شما باشیم.

OK. Thank you Catherine. Let's get a look at that slide please:

خوب. ممنون کاترین. بیایید نگاهی به آن اسلاید بیندازیم: بسیار

OK. Catherine, can you recap today's vocabulary please?

خوب. کاترین، لطفاً واژگان امروز را مرور کنید؟

Yes. We had: 'corridors' – narrow routes.

آره. ما داشتیم: «راهروها» - مسیرهای باریک.

We had: 'bid' – attempt to achieve.

ما داشتیم: "مناقصه" - تلاش برای دستیابی.

And we had: 'axed' – cut or reduced without warning.

و ما این موارد را داشتیم: "تبر" - بدون هشدار برش یا کاهش یافت.

Don't forget – if you want to test yourself on the language that we presented today,

فراموش نکنید - اگر می‌خواهید خود را روی زبانی که امروز ارائه کردیم آزمایش کنید

there is a quiz at bbclearningenglish.com

، یک آزمون در bbclearningenglish.com وجود دارد

and of course we are all over social media as well.

و البته ما در سراسر رسانه‌های اجتماعی نیز حضور داریم.

That's it from us for today, so goodbye...

این از ما برای امروز است، پس خداحافظ...

Goodbye!

خداحافظ!

...and see you next time.

... و دفعه بعد می بینمت.