For the love of foreign languages - 6 Minute English

Hello. This is 6 Minute English from

سلام. این 6 دقیقه انگلیسی از

BBC Learning English. I m Neil.

BBC Learning English است. من نیل هستم

And I'm Rob.

و من راب هستم.

Bonjour, Rob! Kon nichi wa!

بونجور، راب! کن نیچی وا!

Excuse me?

ببخشید؟

Hola! Como estas?

هولا! چگونه است؟

Oh, OK, I think Neil's saying 'hello'

اوه، خوب، من فکر می کنم نیل به زبان های مختلف "سلام" می گوید

in different languages - French, was it?

- فرانسوی، اینطور بود؟

And then.. Japanese? And

و بعد .. ژاپنی؟ و

Spanish? Is that right?

اسپانیایی؟ درست است؟

Si, muy bien!

سی، موی بین!

The English are famously slow to learn

انگلیسی ها در یادگیری

other languages. But it seems that

زبان های دیگر بسیار کند هستند. اما به نظر می رسد که

Rob and I - and of course you - our

من و راب - و البته شما -

global audience here at 6 Minute

مخاطبان جهانی ما در اینجا در 6 دقیقه

English - are good examples of

انگلیسی - نمونه های خوبی از

polyglots people who speak

افراد چند زبانه هستند که به

more than one language,

بیش از یک زبان صحبت می کنند،

sometimes known as

که گاهی اوقات به عنوان

'superlinguists'. People who speak

"ابر زبان شناسان" شناخته می شوند. افرادی که به چندین زبان صحبت می کنند

multiple languages benefit from

از مزایای بسیاری بهره مند می شوند

many advantages, as we'll be

، همانطور که

hearing in this programme.

در این برنامه خواهیم شنید.

That word polyglot sounds familiar,

این کلمه چند زبانه آشنا به نظر می رسد،

Neil. Doesn't the prefix 'poly' mean,

نیل. آیا پیشوند "poly" به معنای

many ?

بسیاری نیست؟

That's right, like polygon - a shape

درست است، مانند چند ضلعی - شکلی

with many sides.

با اضلاع زیاد.

Or polymath - someone who

یا چندگانه - کسی که خیلی

knows many things.

چیزها را می داند.

And speaking of knowing things,

و در مورد دانستن چیزها صحبت می کنیم،

it s time for my quiz question.

وقت آن است که سؤال مسابقه من باشد.

The word polyglot comes from

کلمه Polyglot از

Greek and is made up of two parts:

یونانی گرفته شده و از دو قسمت تشکیل شده است:

poly, which as Rob says, means

poly که همانطور که راب می گوید به معنای

many, and glot . But what does

بسیاری است و glot. اما

glot mean? What is the meaning

گلوت به چه معناست؟

of the word polyglot? Is it:

معنی کلمه چند زبانه چیست؟ آیا این:

a) many words?, b) many sounds?

الف) کلمات زیاد است؟، ب) صداهای زیاد؟

or c) many tongues?

یا ج) بسیاری از زبانها؟

Well, there's three syllables in polyglot,

خوب، سه هجا در چند زبانی وجود دارد،

Neil, so I reckon it s b), many sounds.

نیل، بنابراین من آن را ب حساب می‌کنم، صداهای زیادی.

OK, Rob, we ll find out if that's right

خوب، راب، ما در پایان برنامه متوجه خواهیم شد که آیا این درست است یا خیر

at the end of the programme.

.

But leaving aside the origins of the

اما از ریشه های این

word, what exactly does being

کلمه که بگذریم،

a polyglot involve? British-born

چند زبان بودن دقیقاً شامل چه چیزی می شود؟

polyglot, Richard Simcot speaks

ریچارد سیمکوت، چند زبانه انگلیسی الاصل، به یازده زبان صحبت می کند

eleven languages. Listen to his

. به

definition as he speaks to BBC

تعریف او در حین صحبت با

World Service programme,

برنامه سرویس جهانی بی‌بی‌سی

The Documentary:

، مستند، گوش دهید:

A polyglot for me can be anyone

برای من یک چند زبانی می‌تواند هر کسی باشد

who identifies with that term - it's

که با این اصطلاح همذات پنداری کند - این

somebody who learns languages

کسی است که زبان‌هایی را می‌آموزد

that they don't necessarily need for

که لزوماً برای

their lives, but just out of sheer

زندگی خود به آنها نیاز ندارند، اما فقط از روی ناخواسته.

enjoyment, pleasure or fascination

لذت، لذت یا شیفتگی

with another language or culture.

به زبان یا فرهنگ دیگر.

For Richard, being a polyglot simply

برای ریچارد، چند زبان بودن به سادگی به معنای همذات پنداری

means identifying with the idea -

با ایده است -

feeling that you are similar or

احساس اینکه شما شبیه آن هستید یا

closely connected to it.

ارتباط نزدیکی با آن دارید.

He says polyglots learn languages

او می‌گوید چند زبانی‌ها زبان‌ها را

not because they have to, but for

نه به این دلیل که مجبور هستند، بلکه

the sheer enjoyment, which means,

برای لذت کامل یاد می‌گیرند، یعنی

nothing except enjoyment. Richard

چیزی جز لذت بردن. ریچارد

uses the word sheer to emphasise

از کلمه sheer استفاده می کند تا تاکید کند

how strong and pure this enjoyment is.

این لذت چقدر قوی و خالص است.

As well as the pleasure of speaking

علاوه بر لذت صحبت کردن به زبان های

other languages, polyglots are also

دیگر، چند زبانه ها

better at communicating with others.

در برقراری ارتباط با دیگران نیز بهتر عمل می کنند.

My favourite quote by South Africa's

نقل قول مورد علاقه من توسط

first black president, Nelson Mandela, is:

اولین رئیس جمهور سیاه پوست آفریقای جنوبی، نلسون ماندلا، این است:

"If you talk to a man in a language he

"اگر با مردی به زبانی صحبت کنید که او می

understands, that goes to his head.

فهمد، این به ذهنش می رسد.

If you talk to him in his language, that

اگر با او به زبان او صحبت کنید

goes to his heart."

، به قلبش می رسد."

How inspiring, Rob - I'm lost for words!

چقدر الهام بخش، راب - من برای کلمات گم شده ام!

Here's another: "To have another language

یکی دیگر: "داشتن زبان دیگر

is to possess a second soul".

داشتن روح دوم است".

So language learning is good for

بنابراین یادگیری زبان

the head, heart and soul - a person's

برای سر، قلب و روح - روح یک فرد

spirit or the part of them which is

یا بخشی از آنها که

believed to continue existing after death.

اعتقاد بر این است که پس از مرگ همچنان وجود دارد - خوب است.

Yes - and what's more, language learning

بله - و علاوه بر این، یادگیری زبان

is good for the brain too. That's

برای مغز نیز مفید است. این

according to Harvard neuroscientist,

به گفته ایو فدورنکو، عصب شناس دانشگاه هاروارد است

Eve Fedorenko. She's researched the

. او درباره

effects of speaking multiple languages

تأثیرات صحبت کردن به چند زبان

on the brains of growing children.

بر مغز کودکان در حال رشد تحقیق کرده است.

Eve predicted that multilingual

ایو پیش بینی کرد که کودکان چند زبانه

children would have hyperactive

دارای مغز زبانی بیش فعال

language brains. But what she actually

خواهند بود. اما چیزی که او در واقع

found surprised her, as she explains

پیدا کرد او را شگفت زده کرد، همانطور که او

here to BBC World Service's

در اینجا به مستند سرویس جهانی بی بی سی توضیح می دهد

The Documentary:

:

What we found - this is now people who

آنچه ما پیدا کردیم - اکنون افرادی هستند که

already have proficiency in multiple

از قبل به چندین زبان مهارت

languages - what we found is that their

دارند - چیزی که ما دریافتیم این است که

language regions appear to be smaller,

مناطق زبانی آنها کوچکتر به نظر می رسد،

and that was surprising - and as people

و اینکه تعجب آور بود - و همانطور که افراد

get better and better, more automatic

بهتر و بهتر می شوند و به طور خودکار

at performing the task, the activations

کار را انجام می دهند، فعال سازی ها

shrink, so to speak, over time, it becomes

کوچک می شوند، بنابراین با گذشت زمان،

so that you don't have to use as much brain

نیازی به استفاده از بافت مغز زیادی

tissue to do the task as well, so you

برای انجام کار نیست. ،

become more efficient.

بنابراین کارآمدتر می شوید.

Eve was testing children who already

حوا در حال آزمایش کودکانی بود که از قبل

have language proficiency - the skill and

مهارت زبانی دارند - مهارت و

ability to do something, such as

توانایی انجام کاری، مانند

speak a language.

صحبت کردن به یک زبان.

Her surprising discovery was that the

کشف شگفت‌انگیز او این بود که

language regions of these children's

نواحی زبانی مغز این کودکان در

brains were shrinking - not because

حال کوچک شدن بود - نه به این دلیل

their speaking skills were getting worse,

که مهارت‌های گفتاری آنها بدتر می‌شد،

but the opposite; as they learned and

بلکه برعکس. همانطور که آنها الگوهای زبانی را یاد گرفتند و

repeated language patterns, their brain

تکرار کردند، بافت مغز آنها

tissue became more efficient - worked

کارآمدتر شد -

quicker and more effectively.

سریعتر و موثرتر کار کرد.

It's suggested that this increased efficiency

پیشنهاد می شود که این افزایش کارایی

is a result of exposure to different languages.

در نتیجه قرار گرفتن در معرض زبان های مختلف است.

So that proves it, Neil: speaking many languages

نیل این را ثابت می کند: صحبت کردن به زبان های مختلف

is good for the head, heart, mind and soul!

برای سر، قلب، ذهن و روح خوب است!

You took the words right out of my mouth!

کلمات را درست از دهانم بیرون آوردی!

And speaking of words, what does the

و صحبت از کلمات،

glot in polyglot actually mean?

در واقع گلوت در چند زبانی به چه معناست؟

Was my answer correct?

جواب من درست بود؟

Ah, that's right. In my quiz question

آه، درست است. در سوال مسابقه ام

I asked you for the meaning of

the word polyglot.

معنی کلمه چند زبانی را از شما پرسیدم.

And I said, b) many sounds.

و گفتم ب) صداهای زیاد.

But in fact the correct answer was

اما در واقع پاسخ صحیح

c) many tongues. You may be a polyglot,

ج) بسیاری از زبانها بود. تو ممکن است چند زبانی باشی،

Rob, but you're not quite a polymath yet!

راب، اما هنوز کاملاً چند زبان نیستی!

OK, well, let me get my brain tissues

خوب، خوب، اجازه دهید بافت های مغزم را

working by recapping the vocabulary,

با جمع بندی مجدد واژگان،

starting with polyglot - someone who

با چند زبان شروع کنم - کسی که به

speaks many languages.

زبان های زیادی صحبت می کند.

The language centres in a polyglot's

مراکز زبان در مغز چند زبانی

brain are efficient - they work quickly

کارآمد هستند - آنها به سرعت

and effectively in an organised way.

و به طور مؤثر به روشی سازمان یافته کار می کنند.

Proficiency means the skill and ability

مهارت یعنی مهارت و

to do something well. And if you identify

توانایی انجام کاری خوب. و اگر

with something, you feel you are similar

با چیزی همذات پنداری کنید، احساس می کنید شبیه آن هستید

or closely connected to it.

یا ارتباط نزدیکی با آن دارید.

Polyglots learn languages for the sheer

چند زبانه ها زبان ها را برای لذت محض از آن یاد می گیرند

enjoyment of it - a word meaning 'nothing except'

- کلمه ای به معنای "هیچ چیز جز"

which is used to emphasise

که برای تأکید بر

the strength of feeling. So speaking

قدرت احساس استفاده می شود. بنابراین صحبت کردن به

many languages is good for

بسیاری از زبان ها برای

mind and soul - a person's

ذهن و روح خوب است -

non-physical spirit which some

روحیه غیر فیزیکی فرد که برخی

believe to continue after death.

معتقدند پس از مرگ نیز ادامه می یابد.

That's it for this programme, but

برای این برنامه تمام شد، اما

to discover more about language

برای کشف بیشتر در مورد

learning, including some useful

یادگیری زبان، از جمله

practical tips, check out

نکات کاربردی مفید،

The Superlinguists series from

سری Superlinguists از

BBC World Service's The Documentary!

مستند سرویس جهانی بی‌بی‌سی را بررسی کنید!

Bye for now!

فعلا خداحافظ!

Bye!

خدا حافظ!