BOX SET: 6 Minute English - 'Food and Drink' English mega-class! One hour of new vocabulary!

Six Minute English from BBC Learning English.  

شش دقیقه انگلیسی از BBC Learning English.

Hello and welcome to 6 Minute English!  I'm Neil and I'm Catherine. Catherine,  

سلام و به 6 دقیقه انگلیسی خوش آمدید! من نیل هستم و کاترین هستم. کاترین،

I'm going to start this program with a quick test  just for you! Oh, I love tests! Complete this  

من قصد دارم این برنامه را با یک آزمایش سریع فقط برای شما شروع کنم! اوه، من عاشق تست هستم! این

phrase - wake up and smell the ... Coffee! Coffee,  Neil, it's coffee! I have to say that I love  

عبارت را کامل کنید - از خواب بیدار شوید و بوی ... قهوه را حس کنید! قهوه، نیل، این قهوه است! باید بگویم که عاشق

coffee, it's great. Yeah, okay, so do you drink  much? Well, just a couple of cups, you know. Uh,  

قهوه هستم، عالی است. بله، خوب، پس زیاد می نوشید ؟ خوب، فقط چند فنجان، می دانید. اوه،

every day? No, no, every hour! I love  coffee, don't you like coffee, Neil?  

هر روز؟ نه، نه، هر ساعت! من قهوه را دوست دارم، قهوه دوست نداری نیل؟

I do. Maybe not as much as you! What's the  best thing about it? Oh, it's the smell,  

انجام میدهم. شاید نه به اندازه شما! بهترین چیز در مورد آن چیست؟ اوه، این بو است

it's got to be the smell. You know when  you open the packet, it's great, isn't it?  

،   باید بو باشد. می دانید وقتی بسته را باز می کنید، عالی است، اینطور نیست؟

Uh, yes, but it never quite tastes as good as  it smells, does it? Well, no. It's always a bit  

اوه، بله، اما هرگز به اندازه بوی آن خوش طعم نیست ، اینطور است؟ خب نه. همیشه کمی

disappointing. I live in hope. Another cup, I  think it'll be better. I might change brands,  

ناامیدکننده است. من به امید زندگی میکنم یک فنجان دیگر، فکر می‌کنم بهتر باشد. ممکن است مارک‌ها را تغییر دهم،   در واقع، مارک دیگری را

actually, try a different one. Yeah, okay. You've  had quite a lot of coffee today, haven't you? Oh,  

امتحان کنم. آره باشه امروز خیلی قهوه خوردی، اینطور نیست؟ اوه،

just the usual six cups. Well, our topic is  the smell of coffee and coffee is also the  

فقط شش فنجان معمولی. خوب، موضوع ما بوی قهوه است و قهوه نیز

subject of today's question: the world's biggest  producer of coffee is.... Brazil, Brazil. Yes,  

موضوع سوال امروز است: بزرگترین تولیدکننده قهوه در جهان... برزیل، برزیل است. بله،

yes, but that's not the question. The question is:  Brazil is the biggest coffee producer - which is  

بله، اما سؤال این نیست. سوال این است: برزیل بزرگترین تولید کننده قهوه است - کدام

the second largest coffee producing country? Is  it a) Colombia, b) Vietnam or c) Ethiopia? Right,  

کشور دومین کشور تولید کننده قهوه است؟ آیا الف) کلمبیا، ب) ویتنام یا ج) اتیوپی؟ درست است،

so it's not Brazil but I bet it's another South  American country so I'm gonna go for Colombia.  

پس برزیل نیست، اما شرط می‌بندم این کشور دیگری در آمریکای جنوبی است، بنابراین من می‌خواهم به کلمبیا بروم.

Colombia is that right? Okay, we'll have the  answer later in the program by which time maybe  

کلمبیا درسته؟ بسیار خوب، بعداً در برنامه پاسخ خواهیم داد تا

the caffeine will have left your body, Catherine.  Tim Hayward is a coffee shop owner. He appeared  

شاید کافئین از بدنت خارج شود، کاترین. تیم هیوارد صاحب کافی شاپ است. او

in the BBC radio 4 program, the Kitchen Cabinet.  How important does he say the smell of coffee is?  

در برنامه رادیو بی بی سی 4، کابینت آشپزخانه ظاهر شد. او می گوید بوی قهوه چقدر مهم است؟

Absolutely vital, it's the key thing and you  when you walk into the coffee shop in the  

کاملاً حیاتی است، این نکته کلیدی است و وقتی صبح وارد کافی‌شاپ

morning and that smell hits you, you're getting  physiological responses. So, how important is it?  

می‌شوید و آن بو به شما برخورد می‌کند، پاسخ‌های فیزیولوژیکی دریافت می‌کنید. بنابراین، چقدر مهم است؟

I'm feeling a bit calmer now. Tim Hayward says  the smell of coffee is vital. That means it's  

الان کمی آرامش دارم تیم هیوارد می‌گوید بوی قهوه حیاتی است. این بدان معناست که

very important, it's perhaps the most important  thing. And he backs this up by saying that it's  

بسیار مهم است، شاید مهمترین چیز باشد. و او این را با گفتن اینکه این

the key thing. Something that's key is essential,  it's really important. And, he says that when you  

نکته کلیدی است، تأیید می کند. چیزی که کلیدی است ضروری است ،  واقعاً مهم است. و او می گوید که وقتی

experience the smell, when the smell hits you,  you get a physiological response. This phrase  

بو را تجربه می کنید، وقتی بو به شما برخورد می کند، پاسخ فیزیولوژیکی دریافت می کنید. این عبارت

means your body has a reaction to the smell of  coffee - perhaps your mouth begins to water in  

به این معنی است که بدن شما نسبت به بوی قهوه واکنش نشان می‌دهد - شاید دهان شما در انتظار شروع به آب

anticipation. Catherine, when you get a coffee  do you normally have it there or take it away?  

انداختن کند. کاترین، وقتی قهوه می خوری، معمولاً آن را آنجا می خوری یا می بری؟

Well, I usually take it away, although if  I'm feeling really in need of a coffee hit,  

خوب، من معمولاً آن را برمی‌دارم، اگرچه اگر احساس می‌کنم واقعاً به یک نوشیدنی قهوه نیاز

I might have one there and then get another one to  take with me. Can you describe the container that  

دارم، ممکن است یک قهوه را آنجا بخورم و سپس یک قهوه دیگر را با خودم ببرم. آیا می‌توانید ظرفی را

you're given when you have a coffee to go? Yes,  it's in a tall paper cup with a lid and the lid  

که وقتی قهوه می‌خورید به شما می‌دهند توضیح دهید؟ بله ، در یک فنجان کاغذی بلند با درب قرار دارد و درب

has a hole in it so that I can drink that lovely  coffee. Don't you think that's a problem? I mean,  

آن سوراخی دارد تا بتوانم آن قهوه دوست‌داشتنی را بنوشم . به نظر شما مشکلی نیست؟ منظورم

we know how important the smell is, so what's the  effect of the lid on that experience? The effect  

این است که ما می دانیم که بو چقدر مهم است، بنابراین تأثیر درب روی آن تجربه چیست؟

of the lid? Yeah, well, here's Tim Hayward again,  talking about coffee being served with lids. What  

تأثیر درب؟ بله، خوب، دوباره تیم هیوارد، درباره سرو قهوه با درب صحبت می کند. چیزی که

baffles me is how many of the large coffee chains  actually sell a product in a cup that removes the  

مرا گیج می‌کند این است که چه تعداد از زنجیره‌های بزرگ قهوه محصولی را در یک فنجان می‌فروشند که بوی آن را از بین

smell. So, you walk into the coffee shop, you  get the smell but when you actually take the  

می‌برد. بنابراین، وقتی وارد کافی‌شاپ می‌شوید، بوی آن را حس می‌کنید، اما وقتی واقعاً

drink out, you're drinking it from something  that's designed to deliver the hot liquid  

نوشیدنی را بیرون می‌آورید، آن را از چیزی می‌نوشید که به گونه‌ای طراحی شده است که مایع داغ را

directly past your tongue but stop any smell  coming up to your nose. That's just weird. So,  

مستقیماً از کنار زبان شما عبور دهد، اما بویی که به بینی شما نمی‌آید را متوقف می‌کند. این فقط عجیب است. بنابراین،

what is it he's describing there? I see, yes,  he's talking about the big coffee chains.  

چه چیزی را او در آنجا توصیف می‌کند؟ من می بینم، بله، او در مورد زنجیره های بزرگ قهوه صحبت می کند.

A chain is a company that has lots of its stores  in towns and cities, sometimes around the world.  

زنجیره ای شرکتی است که فروشگاه های زیادی در شهرها و شهرها، گاهی در سرتاسر جهان دارد.

I think we can all think of a few well-known  coffee chains, and he says that by putting a  

فکر می‌کنم همه ما می‌توانیم به چند زنجیره قهوه معروف فکر کنیم ، و او می‌گوید که با گذاشتن

lid on takeaway cups, you're actually blocking  the smell. That smell that is really important  

درب روی فنجان‌های غذاخوری، در واقع بوی آن را مسدود می‌کنید. بویی که

to the coffee experience. Yes, and he says he  finds that weird, which is a way of saying he  

برای تجربه قهوه بسیار مهم است. بله، و او می‌گوید که آن را عجیب می‌بیند، که راهی برای گفتن است که

finds it unusual - thinks it's strange, odd. So  much so, that he says it baffles him. If you are  

آن را غیرعادی می‌داند - فکر می‌کند عجیب و غریب است. آنقدر که می‌گوید او را گیج می‌کند. اگر

baffled by something you find it confusing.  You can't really understand it. Here's Tim  

از چیزی گیج شده باشید، آن را گیج‌کننده می‌دانید. شما واقعا نمی توانید آن را درک کنید. اینجا

Hayward again. What baffles me is how many of  the large coffee chains actually sell a product  

دوباره تیم   هیوارد است. چیزی که من را گیج می‌کند این است که چه تعداد از زنجیره‌های بزرگ قهوه در واقع یک محصول را

in a cup that removes the smell. So, you walk  into the coffee shop, you get the smell but when  

در فنجانی می‌فروشند که بو را از بین می‌برد. بنابراین، وارد کافی‌شاپ می‌شوید، بوی آن را حس می‌کنید، اما

you actually take the drink out you're drinking  it from something that's designed to deliver the  

وقتی واقعاً نوشیدنی را بیرون می‌آورید، آن را از چیزی می‌نوشید که به گونه‌ای طراحی شده است که

hot liquid directly past your tongue but stop  any smell coming up to your nose. That's just  

مایع داغ را مستقیماً از کنار زبان شما عبور دهد، اما بویی که به بینی شما نمی‌آید را متوقف می‌کند. این فقط

weird. That was coffee shop owner Tim Hayward.  Right, before we have another cup of this week's  

عجیب است. تیم هیوارد صاحب کافی شاپ بود. درست است، قبل از اینکه یک فنجان دیگر از واژگان این هفته داشته باشیم

vocabulary, let's get the answer to the question.  After Brazil, which country produces most coffee?  

، بیایید پاسخ سوال را دریافت کنیم. بعد از برزیل، کدام کشور بیشترین قهوه را تولید می کند؟

Is it a) Colombia, b) Vietnam or c) Ethiopia?  Catherine, you said... I said it was a) Colombia.  

آیا الف) کلمبیا، ب) ویتنام یا ج) اتیوپی؟ کاترین گفتی... گفتم الف) کلمبیا.

Ah, sorry, no extra coffee for you today. The  answer is Vietnam. And now on to the vocabulary  

آه، متاسفم، امروز قهوه اضافی برای شما وجود ندارد. پاسخ ویتنام است. و اکنون به واژگانی

we looked at. Take it away, Catherine. So, the  first word was vital, which is an adjective that  

که نگاه کردیم. آن را بردارید، کاترین. بنابراین، اولین کلمه حیاتی بود، که صفتی است که

means very important. And another word with a very  similar meaning was key, meaning essential. Next,  

به معنای بسیار مهم است. و کلمه دیگری با معنای بسیار مشابه کلید بود، به معنای ضروری. بعد

we had the phrase, physiological responses.  Physiological refers to what our bodies do  

،   عبارت «پاسخ‌های فیزیولوژیکی» را داشتیم. فیزیولوژیک به آنچه بدن ما انجام می دهد اشاره دارد

and a response is a reaction. So, a physiological  response is a reaction your body has to something,  

و پاسخ یک واکنش است. بنابراین، یک پاسخ فیزیولوژیکی واکنشی است که بدن شما به چیزی

like the smell of coffee. Something that baffles  you confuses you. You don't understand it. You  

مانند بوی قهوه دارد. چیزی که شما را گیج می‌کند، شما را گیج می‌کند. شما آن را درک نمی کنید.

might find something that baffles you to be  weird. This adjective means unusual or strange.  

ممکن است چیزی پیدا کنید که شما را گیج کند و عجیب باشید. این صفت به معنای غیرعادی یا عجیب است.

And finally, a chain is a group of shops  from the same company with the same name.  

و در نهایت، زنجیره ای مجموعه ای از مغازه ها از همان شرکت با همین نام است.

Well, that is the end of our program. For more  from us check out Instagram, Facebook, Twitter,  

خب، این پایان برنامه ماست. برای اطلاعات بیشتر از ما به اینستاگرام، فیسبوک، توییتر،

Youtube and our app and, of course, the website  bbclearningenglish.com. See you soon, goodbye.  

یوتیوب و برنامه ما و البته وب سایت bbclearningenglish.com مراجعه کنید . به زودی می بینمت، خداحافظ.

Bye! Fancy a coffee? I think you've had too much!  6 Minute English from bbclearningenglish.com  

خدا حافظ! قهوه دوست دارید؟ من فکر می کنم شما بیش از حد مصرف کرده اید! 6 دقیقه انگلیسی از bbclearningenglish.com

Welcome to 6 Minute English where we introduce  a refreshing topic and six related items of  

به 6 دقیقه انگلیسی خوش آمدید، جایی که ما یک موضوع تازه و شش مورد مرتبط از

vocabulary. I'm Rob and I'm Neil and today  we're talking about water. There's nothing  

واژگان را معرفی می کنیم. من راب هستم و نیل هستم و امروز درباره آب صحبت می کنیم. هیچ چیز

more refreshing than an ice cold bottle of  water straight out of the vending machine.

با طراوت تر از یک بطری آب سرد یخی نیست که مستقیماً از دستگاه خودکار خارج شود.

Hmm, okay, refreshing in this context means  making you feel cool again after being hot  

هوم، خوب، طراوت در این زمینه به این معنی است که بعد از گرم شدن دوباره احساس خنکی به شما

so has that cooled you down, Neil? Yes, I feel  very refreshed now, thanks. Can I ask you though  

بدهد، پس آیا این باعث خنک شدن شما شده است، نیل؟ بله، الان خیلی سرحال هستم، متشکرم. می‌توانم از شما بپرسم

why didn't you just get a glass of water from the  kitchen tap? That water is cool and refreshing  

چرا از شیر آشپزخانه یک لیوان آب نخوردید؟ آن آب نیز خنک و گوارا

too, and it's free! Well, I like this brand of  bottled water better. It's enriched with salts and  

است و رایگان است! خب، من این مارک آب بطری را بیشتر دوست دارم. غنی شده با املاح و

minerals that are very beneficial to your health.  Enriched means improving the quality of something  

مواد معدنی است که برای سلامتی شما بسیار مفید است. غنی شده به معنای بهبود کیفیت چیزی

by adding to it. Enriched, honestly, Neil! It  tastes better, Rob and I'm not the only one who  

با افزودن به آن است. غنی شده، صادقانه، نیل! طعم بهتری دارد، راب و من تنها کسی نیستیم که

thinks so. For the first time in the UK, bottled  water is more popular than cola. In fact, can you  

چنین فکر می‌کنیم. برای اولین بار در بریتانیا، آب بطری‌شده محبوب‌تر از کولا است. در واقع، می‌توانید

tell me how many litres of bottled water was sold  in the UK in 2016? Was it a) 2.9 billion, litres  

به من بگویید در سال 2016 چند لیتر آب بطری در بریتانیا فروخته شد؟ آیا الف) 2.9 میلیارد لیتر

b) 29 million litres or c 2.9 million litres? Um,  right. well, I'm going to say 29 million litres.  

ب) 29 میلیون لیتر بود یا ج 2.9 میلیون لیتر؟ اوم، درست است. خوب، من می خواهم بگویم 29 میلیون لیتر.

OK, we'll find out later if you got that right or  wrong. But seriously, Rob, don't you think it's a  

بسیار خوب، بعداً متوجه می‌شویم که درست یا اشتباه شما. اما جدی، راب، فکر نمی‌کنید این

good thing that people are choosing to buy bottled  water at the supermarket rather than fizzy drinks?  

چیز خوبی نیست که مردم به جای نوشیدنی‌های گازدار، آب بطری‌شده را در سوپرمارکت بخرند؟

Yes, of course, but as I said to you earlier,  why don't people just drink tap water?  

بله، البته، اما همانطور که قبلاً به شما گفتم، چرا مردم فقط آب لوله کشی نمی نوشند؟

Let's listen to Natalie Fee, founder of City to  Sea, which campaigns again plastic pollution. And,  

بیایید به ناتالی فی، بنیانگذار City to Sea گوش کنیم، که دوباره آلودگی پلاستیکی را تبلیغ می کند. و

of course, bottled water causes a huge  amount of that. Here's Natalie now talking  

البته، آب بطری شده مقدار زیادی از آن را ایجاد می کند. اکنون ناتالی در

about how drinks manufacturers have persuaded  people that bottled water is better for them.

مورد اینکه چگونه تولیدکنندگان نوشیدنی مردم را متقاعد کرده اند که آب بطری برای آنها بهتر است صحبت می کند.

They manufactured the demand for bottled water  and they spent millions of pounds on adverts,  

آنها تقاضا برای آب بطری شده را ایجاد کردند و میلیون‌ها پوند را برای تبلیغات خرج کردند،   که

sort of scaring us off of tap water. The bottled  water companies set out to make us believe  

ما را از آب لوله کشی می‌ترسانند. شرکت‌های آب بطری‌شده قصد داشتند به ما این باور را بدهند

that tap water wasn't healthy and yet tap water  is way more regulated than bottled water is  

که   آب لوله‌کشی سالم نبوده و با این حال، آب لوله‌کشی بسیار تنظیم‌شده‌تر از آب بطری است

and in taste tests tap water  comes up trump most times.

و در آزمایش‌های طعمی، آب لوله‌کشی در بیشتر مواقع پیش‌رو است.

If you manufacture something you make  it in large amounts in a factory.  

اگر چیزی تولید می‌کنید، آن را به مقدار زیاد در کارخانه می‌سازید.

But here Natalie says the drinks companies  manufactured the demand for bottled water, which  

اما در اینجا ناتالی می‌گوید که شرکت‌های نوشیدنی تقاضا برای آب بطری‌شده را ایجاد کردند، به این

means they made adverts to persuade people that  tap water wasn't healthy and bottled water was. 

معنی که آنها تبلیغاتی را برای متقاعد کردن مردم ایجاد کردند که آب لوله‌کشی سالم نیست و آب بطری سالم است.

To scare people off - what does that mean,  Rob? Well, if you scare somebody off you  

برای ترساندن مردم - این به چه معناست، راب؟ خوب، اگر کسی را از خود می ترسانید، با ترساندن او،

make them go away by frightening them. S,o some  advertisers may have suggested, for example,  

او را از بین ببرید. بنابراین، ممکن است برخی از تبلیغ‌کنندگان پیشنهاد کرده باشند، برای مثال،

that tap water was unsafe to drink, whereas  bottled water was safer and tasted better too.  

که آب لوله کشی برای نوشیدن ناایمن است، در حالی که آب بطری ایمن تر و همچنین طعم بهتری دارد.

You're catching on! However, Natalie Fee claims  that tap water is more regulated than bottled  

شما در حال گرفتن در! با این حال، Natalie Fee ادعا می‌کند که آب لوله‌کشی تنظیم‌شده‌تر از

water is. Regulated means controlled. Natalie  also says that in taste tests, tap water comes  

آب بطری‌شده است. تنظیم شده یعنی کنترل شده. ناتالی همچنین می‌گوید که در آزمایش‌های چشایی، آب

up trumps. What does she mean by that? Well, a  taste test is where you ask people to try several  

لوله‌کشی بالاتر می‌رود. منظور او از آن چیست؟ خب، یک تست طعم، جایی است که از مردم می‌خواهید چندین محصول

very similar products without knowing which one  is which and then you grade them according to  

بسیار مشابه را امتحان کنند، بدون اینکه بدانید کدام یک از آن‌ها کدام است و سپس آن‌ها را بر اساس

which you like the best. And if something comes up  trumps, it means it produces a good result, often  

که بهترین دوست دارید، درجه‌بندی می‌کنید. و اگر چیزی بر سر زبان ها بیفتد، به این معنی است که اغلب به طور غیرمنتظره نتیجه خوبی به بار می آورد

unexpectedly. So tap water comes up trump's, eh?  Yep. Perhaps we should try a taste test now, Neil?  

. پس آب لوله کشی ترامپ بالا می آید، نه؟ بله شاید الان باید تست چشایی را امتحان کنیم، نیل؟

It would be interesting to see if your enriched  bottled water comes up trumps or not. I tell you  

جالب است که ببینیم آیا آب بطری غنی شده شما بالا می رود یا نه. من به شما می‌گویم

what, let's leave that until later and hear the  answer to today's quiz question instead. Okay,  

، بیایید آن را به بعد بگذاریم و به جای آن پاسخ سؤال مسابقه امروز را بشنویم. خوب،

I asked you: how many litres of bottled water  were sold in the UK in 2016? Was it a) 2.9 billion  

از شما پرسیدم: چند لیتر آب بطری در بریتانیا در سال 2016 فروخته شد؟ آیا الف) 2.9 میلیارد

litres, b) 29 million litres or c) 2.9 million  litres? Yeah, and I said 29 million litres. And  

لیتر، ب) 29 میلیون لیتر یا ج) 2.9 میلیون لیتر بود؟ بله، و من گفتم 29 میلیون لیتر.

the answer is... 2.9 billion litres. Wow! You can  buy many different brands of bottled water with a  

و پاسخ این است... 2.9 میلیارد لیتر. وای! می‌توانید بسیاری از مارک‌های مختلف آب بطری را با

range of price tags. At the top end, there's  water from a 4,00 year-old Norwegian iceberg.  

طیف وسیعی از برچسب‌های قیمت خریداری کنید. در انتهای بالای آن، آب از کوه یخی نروژی 400 ساله وجود دارد.

How much does that cost? Around £80 a bottle.  Oh, as cheap as that - I'll pop out and get some  

قیمت آن چند است؟ هر بطری حدود 80 پوند. اوه، به همین ارزانی - بعداً می‌روم و مقداری می‌گیرم

later. Okay, let's review the words we learned  today. The first one was refreshing, which means  

. بسیار خوب، بیایید کلماتی را که امروز یاد گرفتیم مرور کنیم . اولین مورد طراوت بود، یعنی

making you feel cool again after being hot. I  enjoyed a refreshing cup of tea. Hmm, well we  

باعث می‌شود بعد از گرم شدن دوباره احساس خنکی کنید. از یک فنجان چای با طراوت لذت بردم. هوم، خوب ما

British like to say that, don't we? Though I don't  understand how a hot drink can be refreshing. OK,  

بریتانیایی ها دوست داریم این را بگوییم، اینطور نیست؟ اگرچه نمی‌دانم چگونه یک نوشیدنی داغ می‌تواند طراوت‌بخش باشد. بسیار خوب،

number two - enriched, which means improving the  quality of something by adding to it. For example,  

شماره دو - غنی شده است، که به معنای بهبود کیفیت چیزی با افزودن به آن است. برای مثال،

did you know that many types of breakfast cereal  are enriched with vitamins and minerals, Neil?  

آیا می‌دانستید که بسیاری از انواع غلات صبحانه با ویتامین‌ها و مواد معدنی غنی شده‌اند، نیل؟

No, I didn't, Rob. You learn something new  every day. Number three is manufacture - to  

نه، من این کار را نکردم، راب. هر روز چیز جدیدی یاد می گیرید . شماره سه تولید است -

make something in large amounts in a factory.  This company manufactures wellington boots I'm  

ساختن چیزی در مقادیر زیاد در یک کارخانه. این شرکت چکمه‌های ولینگتون تولید

a wellington boot manufacturer - that has a nice  ring to it. Anyway, when you scare someone off  

می‌کند. به هر حال، وقتی کسی را می ترسانید، با ترساندن او

you make them go away by frightening them. The dog  barked fiercely and scared off the two burglars.  

باعث می شوید که او را از بین ببرد. سگ به شدت پارس کرد و دو سارق را ترساند.

Down, Rob, down number. Five - regulated or  controlled. For example, the sale of tobacco is  

پایین، راب، شماره پایین. پنج - تنظیم شده یا کنترل شده. برای مثال، فروش تنباکو به

tightly regulated by the government. And finally  - if something comes up trumps it produces a  

شدت توسط دولت تنظیم می‌شود. و در نهایت - اگر چیزی پیش بیاید

good result, often unexpectedly. My lottery ticket  came up trumps again, I can't believe it! You're a  

، نتیجه‌ای خوب، اغلب به‌طور غیرمنتظره، ایجاد می‌کند. بلیت قرعه کشی من دوباره بر سر زبان ها افتاد، باورم نمی شود! تو

lucky man, Neil. Okay, it's time to do that taste  test now. If you have an opinion on bottled water  

مرد خوش شانسی هستی، نیل. بسیار خوب، اکنون زمان انجام آن تست طعم است. اگر نظری در مورد آب بطری

or anything else, please tell us about it on our  Twitter, Instagram, Facebook or Youtube pages.

یا هر چیز دیگری دارید، لطفاً در صفحات توییتر، اینستاگرام، فیسبوک یا یوتیوب ما در مورد آن به ما بگویید.

Okay, this one definitely tastes  better. And how about this one?  

خوب، این یکی قطعاً مزه بهتری دارد. و این یکی چطور؟

Yeah, definitely - that's the tap water,  Neil. No, no, no - I refuse to believe it!  

بله، قطعا - این همان آب شیر است، نیل. نه، نه، نه - من باور نمی کنم!

6 Minute English from BBC Learning English.

6 دقیقه انگلیسی از BBC Learning English.

Hello and welcome to 6 Minute English. I'm Neil  and I'm Rob. Now, Rob, you like your food, don't  

سلام و به 6 دقیقه انگلیسی خوش آمدید. من نیل هستم و راب هستم. حالا، راب، تو غذات را دوست داری،

you? Oh yes. Yum, yum - food one of my favorite  things. And what do you think of street food? Oh,  

نه؟ آه بله. یام، یام - غذا یکی از چیزهای مورد علاقه من است. و نظر شما در مورد غذاهای خیابانی چیست؟ اوه،

I love street food - there are some great places  in London where you can find delicious foods  

من عاشق غذاهای خیابانی هستم - مکان‌های عالی در لندن وجود دارد که می‌توانید غذاهای خوشمزه

from all over the world cooked in front  of you in market stalls on the street.  

از سراسر جهان را پیدا کنید که جلوی شما در غرفه‌های بازار در خیابان پخته می‌شوند.

It's quite new though, isn't it? Not really a  British tradition. I guess not but it seems to  

اگرچه کاملاً جدید است، اینطور نیست؟ واقعاً یک سنت بریتانیایی نیست. حدس می‌زنم نه، اما به نظر

be much more popular these days. Well, our topic  today is street food but before we tuck into that,  

می‌رسد این روزها بسیار محبوب‌تر شده است. خوب، موضوع امروز ما غذای خیابانی است، اما قبل از اینکه به آن بپردازیم،

here is today's question: recently, archaeologists  in Jordan discovered what they believe is the  

سؤال امروز اینجاست: اخیراً، باستان شناسان در اردن چیزی را کشف کردند که به اعتقاد آنها

oldest remains of bread. How old is this bread? Is  it a) 18,000 years old, b) 14,000 years old or c)  

قدیمی‌ترین بقایای نان است. این نان چند ساله است؟ آیا الف) 18000 سال، ب) 14000 سال یا ج)

5,500 years old? What do you think? I don't know  but what I do know is i wouldn't really want to  

5500 سال قدمت دارد؟ شما چی فکر میکنید؟ نمی‌دانم، اما چیزی که می‌دانم این است که واقعاً نمی‌خواهم

try sandwich made from that bread - might be a  bit moldy. Yes, uh, anyway ii'm gonna have a guess  

ساندویچ تهیه‌شده از آن نان را امتحان کنم - ممکن است کمی کپک‌زده باشد. بله، اوه، به هر حال من حدس می

then ii'll go for c) 5500 years old. Right, we  will find out the answer later in the programme.  

زنم   سپس می روم ج) 5500 سال. درست است، ما پاسخ را بعداً در برنامه خواهیم فهمید.

Mark Laurie is from the nationwide caterers  association. He's an expert in the business of  

مارک لوری از انجمن تهیه غذا در سراسر کشور است. او در تجارت

street food in the UK. He appeared on BBC Radio  4's, The Food Programme and was asked how the  

غذاهای خیابانی در بریتانیا متخصص است. او در رادیو بی‌بی‌سی 4، برنامه غذا ظاهر شد و از او پرسیده شد که چگونه

business of street food has changed in recent  years. In his answer, he talks about the areas  

تجارت غذاهای خیابانی در سال‌های اخیر تغییر کرده است . او در پاسخ خود درباره

where there is most growth in street food. What  are those areas? It's been phenomenal the growth,  

مناطقی صحبت می‌کند که بیشترین رشد در غذاهای خیابانی وجود دارد. آن مناطق چیست؟ این رشد خارق‌العاده بود،

uh, in street foods, it's really taken off,  it's really become quite mainstream - part  

آه، در غذاهای خیابانی، واقعاً از بین رفته است ،  واقعاً به جریان اصلی تبدیل شده است - بخشی

of the cultural fabric of the country,  really, or so it's beginning to be. Uh,  

از بافت فرهنگی کشور، واقعاً، یا همینطور است. اوه،

certainly in the bigger cities and increasingly  in the sort of provinces, if you like.  

مطمئناً در شهرهای بزرگتر و به طور فزاینده‌ای در استان‌ها، اگر دوست دارید.

So where does he say the popularity of street  food is growing? He says that it's in the bigger  

بنابراین او می‌گوید که محبوبیت غذاهای خیابانی کجا در حال افزایش است؟ او می گوید که در شهرهای بزرگتر

cities and also in the provinces. The provinces  is a word which means the parts of a country  

و همچنین در استان ها وجود دارد. استان‌ها کلمه‌ای است که به معنای بخش‌هایی از یک کشور

outside of the cities, so essentially he's saying  it's getting more popular everywhere. Exactly! In  

خارج از شهرها است، بنابراین اساساً او می‌گوید که در همه جا محبوب‌تر می‌شود. دقیقا! در

fact, he says the growth is phenomenal. This means  he thinks the growth is spectacular - really big.  

حقیقت، او می‌گوید که رشد فوق‌العاده است. این بدان معناست که او فکر می‌کند که رشد فوق‌العاده است - واقعاً بزرگ.

Yes, he says that it's really taken off. Taken  off is one of those phrasal verbs that can be  

بله، او می گوید که واقعاً برداشته شده است. برداشتن یکی از آن افعال عبارتی است که می‌توان

used in many different ways. In this sense,  when something takes off it means it becomes  

از آن به روش‌های مختلف استفاده کرد. به این معنا، وقتی چیزی مطرح می‌شود به این معنی است که

successful and popular. You know, street food  isn't really something you associate with Britain.  

موفق و محبوب می‌شود. می‌دانید، غذاهای خیابانی واقعاً چیزی نیست که با بریتانیا مرتبط کنید.

Perhaps it's the climate or British food, so  street food is something that we're now getting  

شاید آب و هوا یا غذای بریتانیایی باشد، بنابراین غذاهای خیابانی چیزی است که اکنون به

used to and enjoying more. In fact, Mark says that  it's now becoming mainstream. This means it's no  

آن عادت کرده ایم و بیشتر از آن لذت می بریم. در واقع، مارک می‌گوید که اکنون در حال تبدیل شدن به جریان اصلی است. این بدان معناست که

longer something that is seen as being unusual or  different - it's becoming an accepted part of the  

دیگر چیزی نیست که غیرعادی یا متفاوت دیده شود - این به بخشی پذیرفته شده از

everyday eating experience. Well, let's listen  again to Mark Laurie talking about the growth of  

تجربه غذا خوردن روزمره تبدیل شده است. خوب، بیایید دوباره به صحبت های مارک لوری در مورد رشد

street food in the UK. It's been phenomenal, the  growth in street foods - it's really taken off,  

غذاهای خیابانی در بریتانیا گوش دهیم. این فوق‌العاده بود، رشد غذاهای خیابانی - واقعاً از بین رفته است

it's really become quite mainstream - part of the  cultural fabric of the country, really, or so it's  

،   واقعاً به جریان اصلی تبدیل شده است - بخشی از بافت فرهنگی کشور، واقعاً، یا همینطور

beginning to be. Certainly in the in the bigger  cities and increasingly in the sort of provinces,  

است. مطمئناً در شهرهای بزرگتر و به طور فزاینده‌ای در استان‌ها،

if you like. Mark Laurie goes on to talk about  why street food has become popular. What kind of  

اگر دوست دارید. مارک لوری در ادامه درباره علت محبوب شدن غذاهای خیابانی صحبت می کند.

food does he say it's not like? Yeah, it's just  really captured the imagination of the public.  

او می‌گوید شبیه چه غذایی نیست؟ بله، این واقعاً تخیل عموم را به خود جلب کرده است.

It's honest food, it's authentic food and  it's people that you can trust making it.  

این غذای صادقانه، غذای اصیل است و افرادی هستند که می توانید به درست کردن آن اعتماد کنید.

It's not some microwave food or whatever  that you might get in your local pub.  

این غذای مایکروویو یا هر چیز دیگری نیست که در میخانه محلی خود تهیه کنید.

So, street food is many things but what isn't  it? Well, he says that it's not like food you  

بنابراین، غذاهای خیابانی چیزهای زیادی هستند، اما چه چیزی نیست؟ خب، او می‌گوید که مثل غذایی نیست که

might get in some pubs. That food, he says,  may be some microwave food - which is food  

ممکن است در برخی میخانه‌ها تهیه کنید. او می‌گوید که آن غذا ممکن است مقداری غذای مایکروویو باشد - که غذایی است

prepared in a microwave oven. You know I  quite like a microwave meal now and then,  

که در اجاق مایکروویو تهیه می‌شود. می‌دانید که من گاه و بیگاه غذای مایکروویو را دوست دارم،

and I reheat my leftovers in the microwave. But  I guess if you were paying for a nice meal you  

و باقی مانده‌هایم را دوباره در مایکروویو گرم می‌کنم. اما، حدس می‌زنم اگر برای یک وعده غذایی خوب پول

wouldn't expect reheated leftovers. I think  the point he's making is that in many places,  

می‌دادید، انتظار غذای باقی‌مانده‌ی گرم‌شده را ندارید. من فکر می‌کنم نکته‌ای که او می‌گوید این است که در بسیاری از جاها

the food you're served is not freshly made -  it may be pre-prepared and finished off in a  

،   غذایی که شما سرو می‌کنید تازه ساخته نشده است - ممکن است از قبل آماده شده و در

microwave. Street food, he says, is authentic.  Yes, authentic - it's real, fresh and cooked  

مایکروویو تمام شده باشد. او می گوید غذاهای خیابانی اصیل هستند. بله، معتبر است - واقعی، تازه و

right in front of you and if it's food from a  particular country it's probably being prepared  

درست در مقابل شما پخته شده است و اگر غذایی از یک کشور خاص باشد احتمالاً

by people from that culture. He also says that  this has captured the imagination of the public.  

توسط افرادی از آن فرهنگ تهیه شده است. او همچنین می‌گوید که این امر تخیل عموم را به خود جلب کرده است.

It's something that the public have experienced  and thought, yep, you know, I like this. This  

این چیزی است که عموم مردم تجربه کرده اند و فکر کرده اند، بله، می دانید، من این را دوست دارم.

is a great idea. Well, all this sort of food is  making me hungry, so let's get the answer to the  

این یک ایده عالی است. خوب، همه این نوع غذاها مرا گرسنه می‌کند، پس بیایید

quiz and review today's vocabulary before we head  off and grab a bite to eat. We asked about the age  

قبل از شروع و لقمه خوردن، پاسخ سؤال را بگیریم و واژگان امروز را مرور کنیم . ما درباره

of bread discovered by archaeologists in Jordan.  Was it a) 18,000 years old, b) 14,000 years old  

قدمت نان کشف شده توسط باستان شناسان در اردن پرسیدیم. آیا الف) 18000 سال، ب) 14000 سال قدمت داشت

or c) 5,500 years old? And I said c) 5 500 years  old. And I'm afraid it's a lot moldier than that.  

یا ج) 5500 سال؟ و من گفتم ج) 5500 سال قدمت دارد. و من می ترسم که خیلی کپک تر از این باشد.

The answer was 14,000 years. Ah, very tasty,  I'm sure. Yes, right then the vocabulary - we  

جواب 14000 سال بود. آه، خیلی خوشمزه است، مطمئنم. بله، درست در همان زمان واژگان - ما

started off with the adjective phenomenal to  describe something that is amazing, remarkable  

با صفت پدیده‌ای شروع کردیم تا چیزی را توصیف کنیم که شگفت‌انگیز، قابل توجه

and extraordinary. Then we had - to take off - a  phrasal verb which means to become popular. Street  

و خارق‌العاده است. سپس یک فعل عبارتی داشتیم - to take off - به معنای محبوب شدن.

food has really taken off in the UK - it's become  really popular. And not just in the cities but  

غذاهای خیابانی واقعاً در بریتانیا اوج گرفته است - واقعاً محبوب شده است. و نه فقط در شهرها،

also in the provinces which is a noun to describe  areas of a country that aren't the major cities.  

بلکه در استان‌ها نیز که اسمی برای توصیف مناطقی از کشور است که شهرهای اصلی نیستند.

Something which captures the imagination is  something which makes you interested and not  

چیزی که تخیل را جذب می کند، چیزی است که شما را علاقه مند می کند و نه

just for a short time. And one thing which has  captured the imagination of the British public  

فقط برای مدت کوتاهی. و چیزی که تخیل عموم بریتانیا را

is authentic street food. Something authentic is  real - it's genuine. It's not a fake or a copy.  

به خود جلب کرده است، غذاهای خیابانی معتبر است. چیزی معتبر است - واقعی است. جعلی یا کپی نیست.

And finally, we had microwave food - food  prepared in a microwave oven and that kind  

و در نهایت، ما غذای مایکروویو داشتیم - غذایی که در اجاق مایکروویو تهیه می‌شد و این

of food is not seen by some as authentic.  Well, it's time to eat, so that's all we  

نوع غذا از نظر برخی معتبر نیست. خوب، وقت غذا خوردن است، بنابراین تمام

have time for today. Join us again next time and  remember you can find us on Instagram, Facebook,  

وقت ما برای امروز همین است. دفعه بعد دوباره به ما بپیوندید و به یاد داشته باشید که می‌توانید ما را در اینستاگرام، فیسبوک،

Twitter, Youtube and, of course, on our website:  bbclearningenglish.com. See you soon, bye. Bye.

توییتر، یوتیوب و البته در وب‌سایت ما پیدا کنید: bbclearningenglish.com. به زودی می بینمت، خدانگهدار. خدا حافظ.

I'm Rob and welcome to 6 Minute English. We've  got a sweet topic today and six tempting items  

من راب هستم و به 6 Minute English خوش آمدید. امروز یک موضوع شیرین و شش مورد وسوسه انگیز

of vocabulary. Hello, I'm Neil and we're going  to be talking about sugar which many of us find  

از واژگان داریم. سلام، من نیل هستم و در مورد شکر صحبت خواهیم کرد که برای بسیاری از ما

tempting. But how much is too much, Rob? I don't  know, Neil, but hopefully we'll be finding that  

وسوسه انگیز است. اما چقدر زیاد است، راب؟ نمی‌دانم، نیل، اما امیدوارم که آن را پیدا

out. I must admit, though, I have a sweet tooth  and that means I like sugary things. Me too  

کنیم. با این حال، باید اعتراف کنم که من شیرینی دارم و این بدان معناست که من چیزهای شیرین را دوست دارم. من هم

but something I'm always seeing in the news these  days is that we're eating too much sugar. And one  

اما چیزی که این روزها همیشه در اخبار می بینم این است که ما شکر زیادی می خوریم. و یکی

important factor is that sugars are sometimes  hidden in processed foods. Processed food is any  

از عوامل مهم این است که گاهی اوقات قندها در غذاهای فرآوری شده پنهان می شوند. غذای فرآوری شده به هر

food that has been changed in some way by freezing  it or putting it in tins, or by combining foods or  

غذایی گفته می‌شود که با فریز کردن یا قرار دادن آن در قوطی، یا با ترکیب غذاها یا

adding chemicals. In fact, some of the sugars  we eat are hidden in food that we think of as  

افزودن مواد شیمیایی، به نحوی تغییر یافته باشد. در واقع، برخی از قندهایی که می‌خوریم در غذاهایی که فکر می‌کنیم

healthy, such as yoghurts, low-fat snacks and  fruit drinks. Do you check the information on the  

سالم هستند، مانند ماست، تنقلات کم‌چرب و نوشیدنی‌های میوه‌ای پنهان هستند. آیا اطلاعات

back of food packets, Rob, to see what's in them?  Yes, I do, but it can be very confusing - there's  

پشت بسته‌های غذا را بررسی می‌کنی، راب، تا ببینی چه چیزی در آن‌ها وجود دارد؟ بله، این کار را می‌کنم، اما می‌تواند بسیار گیج‌کننده باشد -

so much information and I'm not always sure  how much of a certain thing is bad. Well,  

اطلاعات بسیار زیادی وجود دارد و من همیشه مطمئن نیستم که یک چیز خاص چقدر بد است. خب،

that brings me on to today's quiz question. Can  you tell me: if a food contains five percent total  

این من را به سؤال مسابقه امروز می‌آورد. آیا می‌توانید به من بگویید: اگر غذایی حاوی پنج درصد کل

sugars per 100 grams, is it a) high in sugar,  b) low in sugar or c) somewhere in the middle?  

قند در هر 100 گرم باشد، آیا الف) قند بالایی دارد، ب) قند کمی دارد یا ج) جایی در وسط؟

I'll say low, Neil. Okay, well, we'll find out  later. Some food products have colour coding  

من می گویم پایین، نیل. خوب، خوب، بعداً خواهیم فهمید . برخی از محصولات غذایی دارای کد رنگی

on the packaging to help you understand the  information, don't they? Red for high levels  

روی بسته بندی هستند تا به شما در درک اطلاعات کمک کنند ، اینطور نیست؟ قرمز برای سطوح

of sugar, salt or fat, orange for medium and green  for low. That sounds helpful. Then you can see at  

بالای قند، نمک یا چربی، نارنجی برای متوسط ​​و سبز برای سطوح پایین. به نظر مفید می رسد. سپس می‌توانید با

a glance what's good or bad for you. At a glance  means with a quick look. Okay, let's listen now  

یک نگاه ببینید چه چیزی برای شما خوب یا بد است. در یک نگاه یعنی با یک نگاه سریع. خوب، بیایید اکنون

to BBC reporter Rajiv Gupta interviewing a man in  Chester in the UK. He's asking him to guess how  

به راجیو گوپتا، خبرنگار بی‌بی‌سی که با مردی در چستر در بریتانیا مصاحبه می‌کند گوش کنیم. او از او می‌خواهد حدس بزند که

much sugar there is in a pot of fat-free yoghurt.  I've actually got a pot of yoghurt in front of me.  

در یک قابلمه ماست بدون چربی چقدر قند وجود دارد. در واقع یک قابلمه ماست جلوی من است.

This says fat-free on it and it's been marketed  as being quite healthy. If I was to say to you,  

این نشان می‌دهد که بدون چربی روی آن است و کاملاً سالم به بازار عرضه شده است. اگر بخواهم به شما بگویم،

how much sugar is in here what would you  say, as I say, a quantity of the tub?  

مقدار شکر در اینجا چقدر است ، همانطور که می‌گویم، مقداری از وان چیست؟

I'd probably think maybe a couple of teaspoonfuls,  you know, it's quite surprising how much there's  

احتمالاً فکر می‌کنم شاید چند قاشق چای‌خوری، می‌دانید، بسیار تعجب‌آور است که چقدر

sugars in all these products, isn't there?  Well, there's about a third of this yoghurt  

قند در همه این محصولات وجود دارد، اینطور نیست؟ خوب، حدود یک سوم از این

pot is actually sugar. To be honest, that's quite  amazing, that. I would never have thought a third  

قابلمه ماست در واقع شکر است. صادقانه بگویم، این بسیار شگفت‌انگیز است. من هرگز فکر نمی‌کردم یک سوم

of that would have been sugar in the... just  by looking at it and it does say it's fat-free.  

از آن شکر موجود باشد... فقط با نگاه کردن به آن می‌گوید بدون چربی است.

So the yogurt is fat-free which means it doesn't  contain any fat and the man guessed there might be  

بنابراین ماست بدون چربی است، یعنی حاوی چربی نیست و مرد حدس زد که ممکن است

two teaspoons of sugar in the yoghurt. That's  right, and if something is sugar-free then it  

دو قاشق چایخوری شکر در ماست وجود داشته باشد. درست است، و اگر چیزی بدون شکر

doesn't contain any sugar. But in this case, a  third of the yoghurt's content was sugar. That  

باشد، هیچ قندی در آن وجود ندارد. اما در این مورد، یک سوم محتوای ماست شکر بود. این

to me sounds like an awful lot -even for  someone with a sweet tooth like me. Okay,  

برای من بسیار وحشتناک به نظر می رسد - حتی برای کسی که مانند من شیرینی دارد. خوب،

well, let's listen to Dr Gunter Kuhnle. He's a  nutritional biochemist at Reading University.  

خوب، بیایید به دکتر گونتر کوهنل گوش دهیم. او یک بیوشیمیست تغذیه در دانشگاه ریدینگ است.

One problem we see in nutrition is, sort of this,  focusing on individual foods. It was at one time,  

یکی از مشکلاتی که در تغذیه می بینیم این است که به نوعی تمرکز روی غذاهای فردی است. زمانی

it was that fat has to be avoided at all costs.  Now it seems to go towards sugar and sugar is  

بود که به هر قیمتی باید از چربی اجتناب کرد. اکنون به نظر می رسد که به سمت قند و شکر رفته است

demonized and people link it to drugs and so on. I  think this is the wrong way forward. Individuals,  

و مردم آن را به مواد مخدر و غیره مرتبط می کنند. من فکر می‌کنم این راه اشتباه است. افراد،

yes, you should have a balanced diet but it  is important also to enjoy your food and not  

بله، شما باید یک رژیم غذایی متعادل داشته باشید، اما مهم است که از غذای خود لذت ببرید و

really do this extreme focusing on one  side or one aspect in individual nutrients.  

واقعاً این کار را با تمرکز بر یک طرف یا یک جنبه در مواد مغذی فردی انجام ندهید.

So, if you avoid something at all costs  you do everything you can to avoid it.  

بنابراین، اگر به هر قیمتی از چیزی اجتناب می‌کنید، هر کاری که می‌توانید برای جلوگیری از آن انجام می‌دهید.

And demonize means to make someone or  something seem very bad. Dr Kuhnle thinks that  

و اهریمن کردن یعنی اینکه کسی یا چیزی خیلی بد به نظر برسد. دکتر کوهنل فکر می‌کند که

totally cutting out one type of food  like this, whether it's fat or sugar  

حذف کامل یک نوع غذایی مانند این، چه چربی یا

is wrong. He thinks we should eat a balanced diet  and enjoy our food. That sounds very sensible.  

شکر اشتباه است. او فکر می کند ما باید یک رژیم غذایی متعادل داشته باشیم و از غذای خود لذت ببریم. این بسیار معقول به نظر می رسد.

Now, how about telling us the answer to today's  quiz question, Neil. Ah, thanks for reminding me,  

حال، چه می‌خواهید پاسخ سؤال مسابقه امروز، نیل را به ما بگویید . آه، ممنون که به من یادآوری کردی،

Rob. I asked if food contains five percent total  sugars per 100 grams, is it a) high in sugar, b)  

راب. من پرسیدم که آیا غذا حاوی پنج درصد کل قند در هر 100 گرم است، آیا الف) قند بالایی دارد، ب)

low in sugar or c) somewhere in the middle.  You said low, and you were right. Well done if  

قند کمی دارد یا ج) جایی در وسط. کم گفتی و حق با تو بود خوب، اگر

foods contain more than 22.5 total sugars per 100  grams, they are classified as high. And I guess  

غذاها حاوی بیش از 22.5 کل قند در هر 100 گرم باشند، به عنوان مواد غذایی بالا طبقه بندی می شوند. و من حدس می‌زنم

that between 5 and 22.5 they are somewhere in the  middle. Correct, okay, shall we go over the words  

که بین 5 تا 22.5 آنها جایی در وسط هستند. درست است، خوب، آیا باید به کلماتی

we heard today? Yeah. First up, if you have a  sweet tooth it means you like sugary things.  

که امروز شنیدیم بپردازیم؟ آره اول از همه، اگر یک دندون شیرین دارید به این معنی است که چیزهای شیرین را دوست دارید.

For example, my little nephew has a sweet tooth  - he eats far too many biscuits and sweets. His  

به عنوان مثال، برادرزاده کوچک من یک دندان شیرین دارد - او بیش از حد بیسکویت و شیرینی می خورد.

dentist won't be pleased. Number two. Processed  food is any food that has been changed in some way  

دندانپزشک او راضی نخواهد شد. شماره دو. غذای فرآوری شده به هر غذایی گفته می‌شود که

by freezing it or putting it in tins or by  combining foods or adding chemicals. For example,  

با فریز کردن یا قرار دادن آن در قوطی‌ها یا با ترکیب غذاها یا افزودن مواد شیمیایی به نحوی تغییر کرده باشد. به عنوان مثال

the meat in sausages is highly processed. Oh dear,  I didn't know that - I'm a big fan of sausages.  

،   گوشت موجود در سوسیس و کالباس بسیار فرآوری شده است. اوه عزیز، من این را نمی دانستم - من از طرفداران پر و پا قرص سوسیس هستم.

Number three - at a glance means with a quick  look. For example, I could tell at a glance  

شماره سه - در یک نگاه به معنای نگاه سریع است . برای مثال، با یک نگاه

that I wouldn't like the food at that restaurant.  Fat-free means without any fat in it. For example,  

می‌توانم بگویم که غذای آن رستوران را دوست ندارم. بدون چربی یعنی بدون چربی در آن. برای مثال،

I bought this yoghurt because it says fat-free on  the label. But did you realize that a third of it  

من این ماست را خریدم زیرا روی برچسب آن نوشته شده است بدون چربی . اما آیا متوجه شدید که یک سوم

was sugar? Moving on - if you avoid something at  all costs you do everything you can to avoid it.  

آن شکر است؟ ادامه دادن - اگر به هر قیمتی از چیزی اجتناب کنید، هر کاری که می توانید برای جلوگیری از آن انجام می دهید.

For example, I wanted to win the game at all  costs. I didn't know you were so competitive,  

برای مثال، من می‌خواستم به هر قیمتی بازی را ببرم . نمی‌دانستم اینقدر رقابتی هستی،

Neil. And finally, demonize means to make someone  or something seem very bad. Politicians shouldn't  

نیل. و در نهایت، اهریمن سازی به معنای بد جلوه دادن کسی یا چیزی است. سیاستمداران نباید

demonize their opponents. They often do, though,  don't they? Okay, well that's all we've got time  

مخالفان خود را شیطانی جلوه دهند. آنها اغلب انجام می دهند، اما اینطور نیست؟ خوب، خوب، این تمام چیزی است که

for on today's show, but please check out our  Instagram, Twitter, Facebook and Youtube pages.  

برای نمایش امروز داریم، اما لطفاً صفحات اینستاگرام، توییتر، فیسبوک و یوتیوب ما را بررسی کنید.

Join us again soon! Meanwhile, visit our  website: bbclearningenglish.com where you'll find  

به زودی دوباره به ما بپیوندید! در همین حال، از وب‌سایت ما دیدن کنید: bbclearningenglish.com که در آنجا

guides to grammar exercises, videos and articles  to read and improve your English. Goodbye. Bye.

راهنمای تمرین‌های دستور زبان، ویدیوها و مقالاتی را برای خواندن و بهبود زبان انگلیسی خود خواهید یافت. خداحافظ. خدا حافظ.

Hello, this is 6 Minute English. I'm Neil and I'm  Catherine. Catherine are you flexitarian? Oh no,  

سلام، این 6 دقیقه انگلیسی است. من نیل هستم و کاترین هستم. کاترین آیا شما انعطاف پذیر هستید؟ اوه

I'm not really religious, Neil. It's not a  religion, it's a diet. It means mainly eating  

نه، نیل، من واقعاً مذهبی نیستم. این یک دین نیست، یک رژیم غذایی است. این بدان معناست که عمدتاً خوردن

plant-based foods and only occasionally  eating meat. Oh, I see. Sorry, um, well,  

غذاهای گیاهی و فقط گاهی اوقات خوردن گوشت است. اوه می فهمم. متاسفم، اوم، خب،

I don't eat too much meat, so i'm kind of on the  way to flexitarianism. Some people don't eat meat  

من زیاد گوشت نمی‌خورم، بنابراین به نوعی در مسیر انعطاف‌پذیری هستم. برخی از مردم

for ethical reasons - that means that for them,  it's wrong to eat meat. It's wrong that animals  

به دلایل اخلاقی گوشت نمی‌خورند - این بدان معناست که برای آنها خوردن گوشت اشتباه است. این اشتباه است که حیوانات

should be killed for our food but one of the  reasons for being flexitarian and only eating meat  

باید برای غذای ما کشته شوند، اما یکی از دلایل انعطاف پذیر بودن و خوردن گوشت

once in a while is for the benefit of the planet.  According to a recent report, being flexitarian is  

هر چند وقت یکبار به نفع کره زمین است. طبق یک گزارش اخیر، انعطاف‌پذیری

healthier for the individual but can also help  to fight climate change. Before we look in more  

برای فرد سالم‌تر است، اما می‌تواند به مبارزه با تغییرات آب و هوایی نیز کمک کند. قبل از اینکه به

detail at this topic, a question - do you like  peppers, Catherine? Yes, I do. Is that correct?  

جزئیات بیشتر این موضوع نگاه کنیم، یک سوال - آیا فلفل دوست داری ، کاترین؟ بله، من انجام می دهم. درسته؟

Well , that's not the quiz question but this is -  all peppers are in the same food group. What group  

خب، این سوال مسابقه نیست، اما این است - همه فلفل ها در یک گروه غذایی قرار دارند. چه گروهی

is it? Are peppers fruit, vegetables or herbs?  Any ideas? This one sounds like a trick question  

است؟ فلفل ها میوه، سبزی یا سبزی هستند؟ هر ایده؟ این یک سوال ترفند به نظر می رسد

but I think it's obviously vegetables. Yep?  Well, you'll have to wait a bit to find  

اما من فکر می کنم واضح است که سبزیجات است. بله؟ خوب، باید کمی صبر کنید تا متوجه شوید

out. I'll have the answer later in  the program. Now, Dr Marco Springmann  

. پاسخ را بعداً در برنامه خواهم داشت . اکنون، دکتر مارکو

is from the University of Oxford and was  one of the lead authors of a major report  

اسپرینگمن از دانشگاه آکسفورد است و یکی از نویسندگان اصلی گزارش مهمی بود

that looked at the global food system and how it  affects the climate. On the BBC Today program,  

که به سیستم غذایی جهانی و چگونگی تأثیر آن بر آب و هوا پرداخت. در برنامه بی‌بی‌سی امروز،

he talked about what changes would be  needed. Does he mention just one thing?

او درباره تغییرات مورد نیاز صحبت کرد. آیا او فقط به یک چیز اشاره می کند؟

We really found that a combination of measures  would be needed to stay within environmental  

ما واقعاً متوجه شدیم که ترکیبی از اقدامات لازم است تا در محدوده‌های زیست‌محیطی باقی بمانیم

limits and those include changes towards  healthier more plant-based diets, ambitious  

و این اقدامات شامل تغییراتی به سمت رژیم‌های غذایی سالم‌تر مبتنی بر گیاه،

technological improvements and changes in farming  management and a reduction of food loss and waste.

پیشرفت‌های فناوری جاه‌طلبانه و تغییرات در مدیریت کشاورزی و کاهش اتلاف و ضایعات مواد غذایی است.

So, did he mention just one thing, Catherine?  No, not at all. He said that there would need  

بنابراین، آیا او فقط به یک چیز اشاره کرد، کاترین؟ نه اصلا. او گفت

to be a combination of measures which  means a variety of different actions  

که باید ترکیبی از اقدامات وجود داشته باشد که به معنای انجام اقدامات مختلف

including moving to a plant-based diet, developing  technology, changing the way we farm and wasting  

از جمله حرکت به سمت رژیم غذایی گیاهی، توسعه فناوری، تغییر روش کشاورزی و هدر دادن

less food. He described the need for ambitious  technological improvements. Ambitious here means  

غذای کمتر است. او نیاز به پیشرفت‌های فناوری جاه‌طلبانه را تشریح کرد . جاه طلبی در اینجا به این معنی است

the developments will have to be impressive -  above the ordinary, not simple. Dr Springmann  

که   تحولات باید چشمگیر باشند - فراتر از معمول، نه ساده. از دکتر اسپرینگمن

was asked if we had to completely remove meat from  the food that we eat to be healthy. What was his  

پرسیده شد که آیا برای سالم بودن باید گوشت را به طور کامل از غذاهایی که می خوریم حذف کنیم؟ توصیه او چه بود

recommendation? Well, we look... we've surveyed  the literature on what a healthy diet is and  

؟ خوب، ما نگاه می کنیم... ما ادبیاتی را در مورد اینکه رژیم غذایی سالم چیست بررسی کرده ایم و

according to that, um, if you treat it as luxury  it's probably okay but you shouldn't have more  

براساس آن، اگر شما آن را لوکس تلقی کنید، احتمالاً اشکالی ندارد، اما نباید بیش

than one serving of red meat, which includes beef  and pork, per week. So the more plant-based you go  

از یک وعده گوشت قرمز داشته باشید. شامل گوشت گاو و خوک، در هفته. بنابراین، هرچه بیشتر از گیاهان استفاده

the healthier and the lower in environmental  impacts. And lamb is just the same? Yes.

کنید، سلامتی‌تر و کمتر تأثیرات زیست‌محیطی دارد . و گوشت بره هم همینطوره؟ آره.

So, do we need to cut out meat entirely? He  says that while a plant-based diet is certainly  

بنابراین، آیا باید گوشت را به طور کامل حذف کنیم؟ او می‌گوید اگرچه رژیم غذایی گیاهی مطمئناً

healthier, you could still have some red meat but  only once a week. Yes. He said think of it as a  

سالم‌تر است، اما می‌توانید مقداری گوشت قرمز بخورید، اما فقط یک بار در هفته. آره. او گفت به آن به عنوان یک تجمل فکر کنید

luxury - a luxury food is one that we really enjoy  but don't eat very often. perhaps because it's  

- یک غذای لوکس غذایی است که ما واقعاً از آن لذت می بریم اما اغلب نمی خوریم. شاید به این دلیل که

very expensive or rare. Or delicious but very bad  for us. We eat it as a treat but not every day.  

بسیار گران یا نادر است. یا خوشمزه اما برای ما خیلی بد است . ما آن را به عنوان غذا می خوریم اما نه هر روز.

Springman says we should think of red meat in the  same way - it shouldn't be a regular part of our  

اسپرینگمن می‌گوید ما باید به همین شکل به گوشت قرمز فکر کنیم - این گوشت نباید بخشی منظم از

diet. How did he come to this opinion? Did they  just make it up themselves because it sounds like  

رژیم غذایی ما باشد. چطور به این نظر رسید؟ آیا آن‌ها فقط آن را درست کرده‌اند، زیرا

a good idea? Not at all, Neil. He said that they  surveyed the literature - this means that as part  

ایده خوبی به نظر می‌رسد؟ به هیچ وجه نیل. او گفت که آنها ادبیات را بررسی کردند - این بدان معنی است که آنها به عنوان بخشی

of their report, they studied different scientific  research that had previously been published. Their  

از گزارش خود، تحقیقات علمی مختلفی را که قبلاً منتشر شده بود مورد مطالعه قرار دادند.

advice is based on the evidence of those research  papers. Okay, now the answer to our quiz question.  

توصیه آنها بر اساس شواهد آن مقالات تحقیقاتی است . خوب، اکنون پاسخ سوال مسابقه ما است.

I asked: to what food group do peppers belong. Was  it a) fruit, b) vegetables c) herbs? Catherine,  

پرسیدم: فلفل از کدام گروه غذایی است؟ آیا الف) میوه، ب) سبزیجات ج) گیاهان بود؟ کاترین،

you said... I said b) vegetables. Oh dear. Good  try but not right. Thanks for playing. The answer  

تو گفتی... گفتم ب) سبزیجات. اوه عزیزم. خوب تلاش کنید اما درست نیست. ممنون که بازی کردی

is a) fruit. Fruit? Really? Yes, a fruit is  the part of a plant that contains the seeds,  

پاسخ    الف) میوه است. میوه؟ واقعا؟ بله، میوه بخشی از یک گیاه است که حاوی دانه‌ها است،

so peppers, like tomatoes, pumpkins, avocados  and olives are actually fruit. Well done if you  

بنابراین فلفل‌ها مانند گوجه‌فرنگی، کدو تنبل، آووکادو و زیتون در واقع میوه هستند. آفرین

got that one right. Now our vocabulary. Our first  word is flexitarian - this is the term for a diet  

اگر آن را درست فهمیده اید. حالا واژگان ما اولین کلمه ما انعطاف‌پذیری است - این اصطلاح برای رژیم غذایی   است

that is mainly plant-based but can include meat  occasionally. Our next word is ethical - this is  

که عمدتاً گیاهی است اما می‌تواند گهگاه شامل گوشت نیز باشد. کلمه بعدی ما اخلاقی است - این

in the context of choosing not to eat meat. Some  people are vegetarian because they don't like meat  

در زمینه انتخاب نخوردن گوشت است. برخی از افراد گیاهخوار هستند زیرا گوشت دوست ندارند

some because they want a healthier diet and some  for ethical reasons. This means that their choice  

برخی به دلیل اینکه رژیم غذایی سالم تری می خواهند و برخی به دلایل اخلاقی. این بدان معنی است که انتخاب

is because they feel it is the right thing  to do. The next phrase was a combination of  

آنها   به این دلیل است که آنها احساس می کنند این کار درست است. عبارت بعدی ترکیبی از

measures - this means taking different actions to  achieve something - not just doing one thing. We  

اقدامات بود - این به معنای انجام اقدامات مختلف برای رسیدن به چیزی است - نه فقط انجام یک کار. ما در

then had ambitious. If a person's ambitious,  it means they want to get on in life and be  

آن زمان جاه طلبی داشتیم. اگر فردی جاه طلب باشد، به این معنی است که می خواهد به زندگی ادامه دهد و

successful. But ambitious can also be used to  describe a plan or achievement which is impressive  

موفق شود. اما جاه طلبی همچنین می تواند برای توصیف یک برنامه یا دستاوردی که چشمگیر

and above the ordinary. The next phrase  was to survey the literature. This means  

و فراتر از حد معمول است استفاده شود. عبارت بعدی بررسی ادبیات بود. این به معنای

to study and analyze the different scientific  research on a particular subject. And finally,  

مطالعه و تحلیل تحقیقات علمی مختلف در مورد یک موضوع خاص است. و در نهایت،

we had luxury - when talking about food, a luxury  is something that we only eat occasionally as a  

ما تجملات داشتیم - وقتی در مورد غذا صحبت می‌کنیم، لوکس چیزی است که ما فقط گاهی به عنوان یک غذای خاص می‌خوریم،

special treat because it's expensive or unhealthy  but delicious. Well, I'm off for a plate of  

زیرا گران یا ناسالم است، اما خوشمزه است. خب، من برای خوردن یک بشقاب

delicious vegetables - please join us next time  and why not check us out on your favourite social  

سبزی‌های خوشمزه می‌روم - لطفاً دفعه بعد به ما بپیوندید و چرا ما را در پلتفرم رسانه اجتماعی مورد علاقه‌تان

media platform on our app and, of course, the  website: bbclearningenglish.com Goodbye. Bye.

در برنامه ما و البته وب‌سایت: bbclearningenglish.com بررسی نکنید. خدا حافظ.

Hello. This is 6 Minute English from BBC Learning  English. I'm Neil and I'm Georgina. I'm going to  

سلام. این 6 دقیقه انگلیسی از BBC Learning English است. من نیل هستم و جورجینا هستم. من می‌خواهم

order some takeaway food, Neil. Do you want  anything? Maybe a pizza? Fish and chips?  

غذای آماده سفارش بدهم، نیل. چیزی میخواهی ؟ شاید پیتزا؟ ماهی و چیپس؟

Indian curry? Mmm, take away food to eat at home  - that's a great idea. Yes, I'll have a poke bowl,  

کاری هندی؟ ممم، غذا را بردارید تا در خانه بخورید - این یک ایده عالی است. بله، من یک کاسه پوک خواهم داشت،

please. What's that? It doesn't sound like  typical takeaway food. It is nowadays, Georgina.  

لطفا. آن چیست؟ به نظر نمی‌رسد که غذای معمولی آماده باشد. این امروز است، جورجینا.

Over the last few years, the explosion of  food delivery apps like Deliveroo and Just Eat  

در چند سال گذشته، انفجار برنامه‌های تحویل غذا مانند Deliveroo و Just

has seen a revolution in takeaway food. Today,  it's not just pizza and curries being delivered  

Eat انقلابی را در غذای آماده به همراه داشته است. امروزه ، فقط پیتزا و کاری

to people's front door - there's a wide range of  food dishes and styles from all around the world.  

به درب ورودی مردم تحویل داده نمی‌شود - طیف وسیعی از غذاهای و سبک‌های غذایی از سراسر جهان وجود دارد.

And with cafes and pubs closed during lockdown,  more and more food chains and restaurants are  

و با بسته شدن کافه‌ها و میخانه‌ها در طول قرنطینه، زنجیره‌های غذایی و رستوران‌های زنجیره‌ای بیشتر و بیشتر

switching to delivery only services - takeaways,  to bring meals to people who are isolating. Over  

به خدمات فقط تحویل - غذای آماده، برای آوردن وعده‌های غذایی برای افرادی که در انزوا هستند، روی می‌آورند.

the last few weeks, many takeaway companies have  seen orders increase dramatically as people find  

طی چند هفته گذشته، بسیاری از شرکت‌های عرضه‌کننده غذا شاهد افزایش شدید سفارش‌ها بوده‌اند، زیرا

themselves stuck at home due to the coronavirus  pandemic. But what are they choosing to eat?  

مردم به دلیل همه‌گیری ویروس کرونا در خانه گیر کرده‌اند. اما آنها چه چیزی را برای خوردن انتخاب می کنند؟

That's my quiz question for today, Georgina. Last  year, what was Deliveroo's most ordered dish:  

این سوال مسابقه امروز من است، جورجینا. سال گذشته، سفارش‌داده‌ترین غذای دلیورو چه بوده است

was it a) Hawaiian poke bowls, b)  cheeseburgers or c) chicken burritos?  

: الف) کاسه پوک هاوایی، ب) چیزبرگر یا ج) بوریتو مرغ؟

I would have thought it was fish and chips but  I'll go with b) cheeseburgers. Okay, we'll find  

فکر می‌کردم ماهی و چیپس است، اما ب) چیزبرگر می‌روم. بسیار خوب،

out later if you were right. One consequence  of the increasing popularity of takeaways is  

بعداً متوجه خواهیم شد که آیا حق با شماست. یکی از پیامدهای محبوبیت روزافزون غذای آماده،

something called dark kitchens - unlike apps such  as Deliveroo and Just Eat which connect customers  

چیزی به نام آشپزخانه‌های تاریک است - برخلاف برنامه‌هایی مانند Deliveroo و Just Eat که مشتریان را

to local takeaways, these digital dark kitchens  work as just for delivery restaurants. Inside,  

به غذای محلی متصل می‌کنند، این آشپزخانه‌های تاریک دیجیتال فقط برای رستوران‌های تحویل‌دهنده کار می‌کنند. در داخل،

chefs cook in kitchens without waiters tables  or diners, preparing high-quality dishes ready  

سرآشپزها در آشپزخانه‌ها بدون میز پیشخدمت یا ناهارخوری آشپزی می‌کنند و غذاهای باکیفیت را آماده

for delivery straight to your home. One of  the first dark kitchen operations, Taster,  

می‌کنند تا مستقیماً به خانه شما تحویل داده شوند. یکی از اولین عملیات آشپزخانه تاریک، Taster،

was started by chef Anton Soulier who in 2013  was working for Deliveroo when it was just a  

توسط سرآشپز Anton Soulier آغاز شد که در سال 2013 برای Deliveroo کار می‌کرد، زمانی که این شرکت فقط یک

tiny company operating only in London. Now he's  in charge of 12 kitchens catering for customers in  

شرکت کوچک بود که فقط در لندن فعالیت می‌کرد. اکنون او مسئول ۱۲ آشپزخانه است که برای مشتریان در

London, Paris and Madrid. Sheila Dillon of BBC  radio 4's, The Food Programme went to the Bethnal  

لندن، پاریس و مادرید پذیرایی می‌کنند. شیلا دیلون از رادیو 4 بی‌بی‌سی، برنامه غذا به

Green area of east London to find out more. When  you go on the Taster website, the restaurant names  

منطقه سبز بتنال در شرق لندن رفت تا بیشتر بداند. وقتی به وب‌سایت Taster مراجعه می‌کنید، نام رستوران‌ها

are virtual. All of them sold as 'designed for  delivery' by Taster. What that means is all the  

مجازی هستند. همه آنها به عنوان "طراحی شده برای تحویل" توسط Taster فروخته می شوند. معنی آن این است که همه

menus drawn up by serious chefs are designed  to travel well, chosen so they'll be warm,  

منوهایی که توسط سرآشپزهای جدی تهیه می شود، طوری طراحی شده اند که به خوبی سفر کنند، طوری انتخاب شده اند که گرم باشند،

retain their texture and won't look like a dog's  dinner when they come off the back of a bike.  

بافت خود را حفظ کنند و وقتی از پشت دوچرخه بیرون می آیند، شبیه شام ​​سگ به نظر نرسند.

So, strangely the delivery, the bike has become  a shaper of the foods we eat. All the restaurants  

بنابراین، به طرز عجیبی تحویل، دوچرخه به شکل‌دهنده غذاهایی که می‌خوریم تبدیل شده است. همه رستوران‌های

on Taster are virtual, existing online and created  by computers to appear like the real thing. Chefs  

در Taster مجازی هستند، به‌صورت آنلاین موجود هستند و توسط رایانه‌ها ایجاد شده‌اند تا شبیه چیز واقعی به نظر برسند.

cook the dishes using recipes and ingredients  designed to travel well - be transported a long  

سرآشپزها غذاها را با استفاده از دستور العمل‌ها و موادی که برای سفر خوب طراحی شده‌اند می‌پزند -

way without being damaged or their quality being  spoiled. That's to avoid the takeaway food ending  

بدون آسیب دیدن یا خراب شدن کیفیت آن‌ها، تا مسافت طولانی حمل شوند . این کار برای جلوگیری از پایان خوردن غذای آماده

up like a dog's dinner - an informal way to say  something that looks messy or has been very badly  

مانند شام سگ است - راهی غیررسمی برای گفتن چیزی که به نظر نامرتب است یا بسیار بد

done. Usually, the takeaways are transported in a  box on the back of a delivery cyclist who rushes  

انجام شده است. معمولاً وسایل غذاخوری در جعبه‌ای در پشت دوچرخه‌سوار تحویل‌دهنده حمل می‌شوند که با عجله

them from the kitchen to the customer's home. It's  a very modern way of eating which Sheila thinks  

آنها را از آشپزخانه به خانه مشتری می‌برد. این یک روش بسیار مدرن برای غذا خوردن است که شیلا فکر

has become a shaper of the foods we eat - meaning  that it has a strong influence on how a situation  

می‌کند به شکل‌دهنده غذاهایی که می‌خوریم تبدیل شده است - به این معنی که تأثیر زیادی بر چگونگی ایجاد یک موقعیت دارد

develops. However, some are worried that the  increase in takeaways and delivery-only food  

. با این حال، برخی نگران این هستند که افزایش غذاهای آماده و فقط تحویل به این

means people are losing basic cooking skills. It's  something that Taster boss, Anton, has noted too.  

معنی است که مردم مهارت‌های اولیه آشپزی خود را از دست می‌دهند. این چیزی است که رئیس Taster، آنتون، نیز به آن توجه کرده است.

There is a strong underlying trend that, maybe,  you know - in 20, 30 years people won't have  

یک روند زیربنایی قوی وجود دارد که، شاید، می‌دانید - در 20، 30 سال آینده، مردم   آشپزخانه نخواهند داشت

kitchens and it's already happening in the U.S.,  for example. I love cooking - it's one of my  

و برای مثال، در ایالات متحده در حال وقوع است . من عاشق آشپزی هستم - این یکی از علایق من است،

passions but I'm really doing it occasionally - on  Sundays and everything, and I think it's going to  

اما واقعاً گاهی اوقات آن را انجام می دهم - یکشنبه ها و همه چیز، و فکر می کنم

almost become a weekend hobby. People choosing  to eat takeaways instead of cooking at home has  

تقریباً به یک سرگرمی آخر هفته تبدیل می شود. افرادی که به جای آشپزی در خانه غذای آماده می‌خورند،

become an underlying trend - a general development  in how people behave, which is real but not  

به یک روند اساسی تبدیل شده است - یک تحول کلی در نحوه رفتار افراد، که واقعی است اما

immediately obvious. And in the future, cooking at  home may even switch from being a daily necessity  

بلافاصله آشکار نیست. و در آینده، حتی ممکن است آشپزی در خانه از یک نیاز روزانه

to a hobby - an activity someone does in their  spare time for pleasure or relaxation. I do enjoy  

به یک سرگرمی تبدیل شود - فعالیتی که کسی در اوقات فراغت خود برای لذت یا آرامش انجام می‌دهد. من گاهی اوقات از قرار

tucking into a takeaway sometimes but personally  I couldn't survive without my kitchen, Neil.  

دادن در غذای آماده لذت می برم، اما شخصاً نمی توانستم بدون آشپزخانه ام دوام بیاورم، نیل.

Ah, but could you survive without Deliveroo?  Remember in today's quiz question, I asked you  

آه، اما آیا می توانید بدون Deliveroo زنده بمانید؟ به یاد داشته باشید که در سوال مسابقه امروز، از شما

what Deliveroo's most ordered dish was. I said  b) cheeseburgers, but the correct answer was a  

پرسیدم که سفارش‌داده‌ترین غذای دلیورو چیست؟ گفتم ب) چیزبرگر، اما پاسخ درست یک

Hawaiian poke bowl - a Hawaiian version of sushi.  Now that's something I couldn't cook at home.  

کاسه پوک هاوایی بود - نسخه هاوایی سوشی. حالا این چیزی است که نمی توانستم در خانه بپزم.

Today, we've been discussing the revolution in  takeaways and home delivered food which in recent  

امروز، درباره انقلاب در غذای آماده و غذای تحویل‌شده در خانه بحث می‌کنیم که در

years has become an underlying trend - a general  development in how people behave or in this case,  

سال‌های اخیر به یک روند اساسی تبدیل شده است - یک پیشرفت کلی در نحوه رفتار یا در این مورد،

eat. Another trend has been the creation of  virtual restaurants - online restaurants which  

خوردن افراد. روند دیگر ایجاد رستوران‌های مجازی بوده است - رستوران‌های آنلاین که

look like the real thing but exist only on the  internet. Chefs create dishes using ingredients  

شبیه چیز واقعی هستند اما فقط در اینترنت وجود دارند . سرآشپزها با استفاده از موادی که به خوبی سفر می‌کنند، غذاهایی درست می‌کنند

which travel well - can be transported a long  way without being damaged or spoiled. That's so  

که می‌توان آن‌ها را بدون آسیب یا خراب شدن به مسیر طولانی حمل کرد. به این

the customer doesn't end up with a dog's dinner  - an informal expression meaning something messy  

ترتیب   مشتری با شام سگی ختم نمی‌شود - یک عبارت غیررسمی به معنای کاری کثیف

or badly done. Recent developments like high  quality restaurant meals being delivered by bike  

یا بد انجام شده. پیشرفت‌های اخیر مانند ارائه وعده‌های غذایی رستوران با کیفیت بالا با

are shapers of modern eating - things that have  a strong influence on how a situation develops.  

دوچرخه، شکل‌دهنده غذای مدرن هستند - چیزهایی که تأثیر شدیدی بر چگونگی ایجاد یک موقعیت دارند.

All of which means that cooking may soon become  just a hobby - an activity someone does in their  

همه اینها بدان معناست که آشپزی ممکن است به زودی فقط به یک سرگرمی تبدیل شود - فعالیتی که کسی در

spare time for pleasure or relaxation.  For example, cycling or learning English.  

اوقات فراغت خود برای لذت یا آرامش انجام می دهد. مثلا دوچرخه سواری یا یادگیری زبان انگلیسی.

That's all we have time for today.  Happy cooking! And goodbye for now! Bye.

این تمام وقت ما برای امروز است. آشپزی مبارک! و فعلا خداحافظ! خدا حافظ.

Hello, this is 6 Minute English. I'm Neil. And I'm  Sam. Sam, have you considered the future of food  

سلام، این 6 دقیقه انگلیسی است. من نیل هستم. و من سام هستم. سام، آیا به آینده غذا

much? Uh, well, I think in the future I might have  a sandwich in about 30 minutes in the future. Uh,  

خیلی فکر کردی؟ اوه، خوب، من فکر می کنم در آینده ممکن است یک ساندویچ در آینده در حدود 30 دقیقه بخورم. اوه

not quite what I meant. With the population of  the world increasing, along with the negative  

، کاملاً منظورم نبود. با افزایش جمعیت جهان، همراه با

effects of climate change and other global  issues, we might have to radically change our  

اثرات منفی تغییر آب و هوا و سایر مسائل جهانی، ممکن است مجبور شویم در آینده رژیم غذایی خود را به طور اساسی تغییر دهیم

diets in the future. Ah, yes, I have heard about  this. There are all sorts of developments from  

. آه، بله، من در مورد این شنیده ام . انواع پیشرفت‌ها از

growing artificial meat to developing insect-based  foods. Tasty. Well, we'll look a little more at  

پرورش گوشت مصنوعی گرفته تا تولید غذاهای مبتنی بر حشرات وجود دارد. خوش طعم. خوب، به زودی کمی بیشتر به

this topic shortly but we start as ever with  a question and it's a food based question.  

این موضوع نگاه خواهیم کرد، اما مانند همیشه با یک سؤال شروع می کنیم و این یک سؤال مبتنی بر غذا است.

In which continent did tomatoes originate? Is it  a) South America, b) Africa or c) Asia? What do  

گوجه فرنگی در کدام قاره بوجود آمد؟ آیا الف) آمریکای جنوبی، ب) آفریقا یا ج) آسیا؟

you think, Sam? Uh, no idea - I'm going to say  Africa but that's just a guess. Okay, well, I  

نظرت چیه سام؟ اوه، نمی دانم - می خواهم بگویم آفریقا، اما این فقط یک حدس است. خوب، خب،

will reveal the answer later in the program. On a  recent edition of BBC Radio 4's The Food Program,  

جواب را بعداً در برنامه فاش خواهم کرد. در نسخه اخیر برنامه غذای رادیو بی بی سی 4

there was an interview with Dr Morgaine Gaye. She  is a futurologist - a futurologist is someone who  

، مصاحبه ای با دکتر مورگین گی انجام شد. او آینده‌شناس است - آینده‌شناس کسی است که

studies and predicts the way we will be living in  the future. Her particular area of expertise is  

روش زندگی ما در آینده را مطالعه و پیش‌بینی می‌کند . حوزه تخصصی خاص او

the subject of food. What two things does she  say she thinks about? As a food futurologist,  

موضوع غذا است. او می گوید به چه دو چیز فکر می کند؟ به‌عنوان یک آینده‌شناس مواد غذایی،

I think about not just what we're going to be  eating in the future but why - why that thing,  

من نه تنها به این فکر می‌کنم که در آینده چه چیزی می‌خوریم، بلکه به این فکر می‌کنم که چرا - چرا آن چیز،

why that trend, why will people suddenly latch  on to that food that way of eating that food  

چرا آن روند، چرا مردم ناگهان به آن غذا می‌چسبند که آن غذا را در آن غذا می‌خورند.

at that particular time. And when I work for  large companies that's what they want to know.  

زمان. و وقتی برای شرکت‌های بزرگ کار می‌کنم، این چیزی است که آنها می‌خواهند بدانند.

There is an element of a hunch and then proving  or disproving that hunch. So, what two things  

یک عنصر قوز و سپس اثبات یا رد آن قوز وجود دارد. بنابراین، او درباره چه دو چیز

does she think about? She says that as a food  futurologist, she thinks about what we will  

فکر می کند؟ او می‌گوید که به‌عنوان یک آینده‌شناس مواد غذایی ، به این فکر می‌کند که

be eating in the future and also why we will be  eating that food. Yes, in particular, she looks  

در آینده چه چیزی خواهیم خورد و همچنین به این فکر می‌کند که چرا آن غذا را خواهیم خورد. بله، به‌ویژه، او به این

at why there are particular trends - a trend is  what is popular now or what is becoming popular.  

می‌پردازد که چرا گرایش‌های خاصی وجود دارد - یک روند همان چیزی است که اکنون محبوب است یا آنچه در حال محبوب شدن است.

For example, at the moment there is a trend for  eating less red meat. She also looks at why people  

برای مثال، در حال حاضر روندی برای خوردن کمتر گوشت قرمز وجود دارد. او همچنین به این می‌پردازد که چرا مردم

latch on to particular trends - to latch onto  here means to be very interested in something. So,  

به گرایش‌های خاص می‌چسبند - در اینجا به معنای علاقه‌مندی زیادی به چیزی است. بنابراین،

if you latch on to a particular food trend you  start to follow that trend. You might start eating  

اگر به گرایش غذایی خاصی پایبند باشید، آن روند را دنبال کنید. ممکن است شروع به خوردن

that particular diet. Information about future  trends is very important for companies in the  

آن رژیم غذایی خاص کنید. اطلاعات مربوط به روندهای آینده برای شرکت‌هایی که در

food business. How does she actually predict these  trends? She says she starts with a hunch - a hunch  

تجارت مواد غذایی فعالیت می‌کنند بسیار مهم است. او واقعاً چگونه این روندها را پیش‌بینی می‌کند؟ او می‌گوید که با یک قوز شروع می‌کند -

is a feeling you get that something is true. You  don't have any real evidence but your experience  

قوز احساسی است که می‌بینید چیزی درست است. شما هیچ مدرک واقعی ندارید اما تجربه

and knowledge makes you think you might be right.  Let's listen again. As a food futurologist,  

و دانش شما باعث می‌شود فکر کنید که ممکن است حق با شما باشد. دوباره گوش کنیم به‌عنوان یک آینده‌شناس مواد غذایی،

I think about not just what we're going to be  eating in the future but why - why that thing,  

من نه تنها به این فکر می‌کنم که در آینده چه چیزی می‌خوریم، بلکه به این فکر می‌کنم که چرا - چرا آن چیز،

why that trend, why will people suddenly latch  onto that food that way of eating that food  

چرا آن روند، چرا مردم به طور ناگهانی به آن غذا می‌چسبند که آن غذا را

at that particular time. And when I work for  large companies, that's what they want to know.  

در آن زمان خاص می‌خورند. . و وقتی برای شرکت‌های بزرگ کار می‌کنم، این چیزی است که آنها می‌خواهند بدانند.

There is an element of a hunch and  then proving or disproving that hunch.

یک عنصر قوز وجود دارد و سپس آن را اثبات یا رد می کند.

Dr Gaye goes on to talk about how on the  subject of food, there are restrictions.  

دکتر گی در ادامه صحبت می کند که چگونه در مورد غذا، محدودیت هایی وجود دارد.

Why is that? Food business, of course, has  different restrictions around it because it's  

چرا اینطور است؟ البته کسب‌وکار مواد غذایی دارای محدودیت‌های متفاوتی است زیرا

about safety. We're ingesting that. The supply  chain and the labeling laws are very stringent,  

مربوط به ایمنی است. ما در حال بلعیدن آن هستیم. زنجیره تامین و قوانین برچسب‌گذاری بسیار سخت‌گیرانه هستند،

especially in this country. So it takes a lot  longer to get an idea from just a concept that's  

مخصوصاً در این کشور. بنابراین مدت زمان بیشتری طول می‌کشد تا یک ایده از مفهومی که در

discussed around a table to an actual production  facility labelled, branded, tested, marketed  

اطراف یک میز بحث می‌شود تا یک مرکز تولید واقعی با برچسب، مارک، آزمایش، بازاریابی

and put on the shelf. So why restrictions? Well,  it's about safety. Because we are ingesting food,  

و در قفسه به دست آورید. پس چرا محدودیت؟ خب ، درباره ایمنی است. از آنجایی که ما غذا را می‌خوریم،

which is a way of saying we are putting it into  our bodies, it has to be safe. It can be a long  

که راهی برای گفتن این است که آن را وارد بدن خود می‌کنیم، باید ایمن باشد. به دلیل نیاز به ایمن بودن و مطابقت با قوانین کشورهای مختلف، می‌تواند فرآیندی طولانی برای

process of developing a new food and getting it  into the shops because of the need to be safe and  

تولید یک غذای جدید و وارد کردن آن به مغازه‌ها

meet the laws of different countries. In the UK,  she mentions that the food safety laws are very  

باشد. در بریتانیا، او اشاره می‌کند که قوانین ایمنی مواد غذایی بسیار

stringent. This means that the laws are very  tough, very strict. Let's hear Dr Gaye again.  

سخت‌گیرانه است. این بدان معناست که قوانین بسیار سخت، بسیار سختگیرانه هستند. بیایید دوباره دکتر گی را بشنویم.

Food business, of course, has different  restrictions around it because it's about  

کسب و کار مواد غذایی، البته، محدودیت‌های متفاوتی در اطراف خود دارد، زیرا در مورد

safety. We're ingesting that. The supply chain  and the labeling laws are very stringent,  

ایمنی است. ما در حال بلعیدن آن هستیم. زنجیره تامین و قوانین برچسب‌گذاری بسیار سخت‌گیرانه هستند،

especially in this country, so it takes a  lot longer to get an idea from just a concept  

به‌ویژه در این کشور، بنابراین مدت زمان بیشتری طول می‌کشد تا ایده‌ای از مفهومی

that's discussed around a table to an actual  production facility labelled, branded, tested,  

که در اطراف یک میز بحث می‌شود تا یک مرکز تولید واقعی با برچسب، مارک، آزمایش،

marketed and put on the shelves. Right, well  before we review our vocabulary, let's get  

بازاریابی و قرار دادن در آن، بسیار طولانی‌تر شود. قفسه ها. درست است، قبل از اینکه واژگان خود را مرور کنیم، بیایید

the answer to the question. In which continent  did tomatoes originate? Is it a) South America,  

پاسخ سؤال را دریافت کنیم. گوجه فرنگی در کدام قاره به وجود آمد؟ آیا الف) آمریکای جنوبی،

b) Africa c) Asia? Sam, what did you say? I made  a guess at Africa. Well, I'm afraid that's not  

ب) آفریقا ج) آسیا؟ سام چی گفتی من در آفریقا یک حدس زدم. خوب، می ترسم این

right. Congratulations, though, to everyone who  said South America. Right, let's recap our words  

درست نباشد. با این حال، به همه کسانی که آمریکای جنوبی را گفتند تبریک می‌گویم. درست است، بیایید کلمات و عبارات خود را خلاصه کنیم

and expressions. Okay, well we started with the  word futurologist - this is a noun to describe  

. خوب، ما با کلمه آینده‌شناس شروع کردیم - این اسمی است برای توصیف

someone who studies and predicts the way we will  be living in the future. Then we had trend - this  

کسی که مطالعه می‌کند و نحوه زندگی ما در آینده را پیش‌بینی می‌کند. سپس روندی داشتیم - این

word can describe what is popular now and the way  in which what is popular is changing. For example,  

کلمه می‌تواند آنچه را که اکنون محبوب است و روشی را که آنچه محبوب است در حال تغییر است توصیف کند. به عنوان مثال،

now we are seeing a trend for eating less red  meat in some parts of the world. If you latch  

اکنون ما شاهد روندی برای مصرف کمتر گوشت قرمز در برخی از نقاط جهان هستیم. اگر

on to something you become interested in it and  associate yourself with it. We heard that people  

به چیزی متصل شوید، به آن علاقه مند می شوید و با آن ارتباط برقرار می کنید. شنیده‌ایم که مردم

very quickly latch on to food trends. Then there  was hunch. A hunch is a feeling about something  

خیلی سریع به گرایش‌های غذا می‌چسبند. سپس قوز وجود داشت. قاطعیت احساسی است درباره چیزی

you think might be true even though you don't have  real evidence for it. Ingesting something means  

که فکر می‌کنید ممکن است درست باشد، حتی اگر شواهد واقعی برای آن ندارید. بلعیدن چیزی به معنای وارد

taking it into your body - so eating or drinking  it. And finally, a stringent rule is a very strict  

کردن آن به بدنتان است - بنابراین آن را بخورید یا بنوشید. و در نهایت، یک قانون سختگیرانه یک قانون بسیار

rule - a tough rule or law which, in connection to  food, is designed to make sure it is safe and of a  

سخت‌گیرانه است - یک قانون یا قانونی سخت که در ارتباط با غذا، برای اطمینان از ایمن بودن و کیفیت مناسب آن طراحی شده است

suitable quality. Okay, thank you, Sam. That's  all from 6 Minute English. Goodbye. Bye-bye.

. باشه، ممنون سام این همه از 6 دقیقه انگلیسی است. خداحافظ. خداحافظ.

Hello and welcome to 6 Minute English. I'm Neil.  And hello, I'm Rob. In 6 Minute English, we often  

سلام و به 6 دقیقه انگلیسی خوش آمدید. من نیل هستم. و سلام، من راب هستم. در زبان انگلیسی 6 دقیقه ای، ما اغلب

talk about food, don't we, Rob? Oh, yes. And I  love food - it's a very important topic. We know  

درباره غذا صحبت می کنیم، اینطور نیست، راب؟ آه بله. و من عاشق غذا هستم - این موضوع بسیار مهمی است. ما می دانیم

that too much of the wrong kind of food can be  bad for our health. But there is another way that  

که مقدار زیاد غذای نادرست می تواند برای سلامتی ما مضر باشد. اما راه دیگری وجود دارد که

food can be harmful for some people. Yes, you're  right - some people have food allergies. They can  

غذا می تواند برای برخی افراد مضر باشد. بله، حق با شماست - برخی از افراد آلرژی غذایی دارند.

become very ill if they eat certain foods such  as peanuts, shellfish, milk and so on. So, Neil,  

اگر غذاهای خاصی مانند بادام زمینی، صدف، شیر و غیره بخورند، می‌توانند بسیار بیمار شوند. بنابراین، نیل،

do you have any food allergies? Uh, fortunately,  I don't but my daughter is allergic to tree nuts  

آیا شما حساسیت غذایی دارید؟ اوه، خوشبختانه، من ندارم، اما دخترم به آجیل درختی حساسیت دارد

and so she gets very ill if she eats those. Oh  dear. Well, it seems as if there are more food  

و بنابراین اگر آن را بخورد بسیار بیمار می شود. اوه عزیزم. خوب، به نظر می رسد که

allergies these days, or more people have them, or  maybe it's just in the news more. Well, that's a  

این روزها آلرژی های غذایی بیشتر است، یا افراد بیشتری به آن مبتلا هستند، یا شاید فقط در اخبار بیشتر باشد. خوب، این نکته

very interesting point because that is the topic  of this program. Before we find out more though,  

بسیار جالبی است زیرا موضوع این برنامه همین است. قبل از اینکه بیشتر

here is our question. One of the most common food  allergies is to peanuts. Now, what kind of food  

بدانیم،   سؤال ما اینجاست. یکی از رایج ترین آلرژی های غذایی به بادام زمینی است. حالا، بادام زمینی چه نوع غذایی

is a peanut? Is it a a) vegetable, b) a nut or c)  a legume? Oh, come on! A peanut is a nut! There's  

است؟ آیا الف) سبزیجات، ب) آجیل یا ج ) حبوبات است؟ اوه، بیا! بادام زمینی یک آجیل است!

a clue in the name there, Neil, but that would be  too easy, wouldn't it? So, I'm going to say that  

سرنخی از نام وجود دارد، نیل، اما این خیلی آسان است، اینطور نیست؟ بنابراین، می‌خواهم بگویم

I've got no idea what a legume is, so that's my  answer - c. I'll have the answer at the end of the  

که من نمی‌دانم حبوبات چیست، بنابراین پاسخ من این است - ج. پاسخ را در پایان برنامه خواهم داشت

program. To help answer the question as to whether  food allergies are more common now here's Dr Adam  

. برای کمک به پاسخ به این سوال که آیا آلرژی‌های غذایی در حال حاضر شایع‌تر است، دکتر آدام

Fox who is speaking on The Food Program on BBC  Radio 4. Does he think there has been an increase?  

فاکس است که در برنامه غذا در رادیو 4 بی‌بی‌سی صحبت می‌کند . آیا او فکر می‌کند که افزایش داشته است؟

I think we can be very confident, if you look back  over say 30 or 40 years, that there are much more  

من فکر می‌کنم اگر به گذشته نگاه کنید، مثلاً 30 یا 40 سال، می‌توانیم بسیار مطمئن باشیم که

allergic problems around now than there were.  So, for example, very robust studies that look at  

اکنون مشکلات آلرژیک بسیار بیشتر از آنچه که وجود داشت وجود دارد. بنابراین، برای مثال، مطالعات بسیار قوی که به

prevalence of things like eczema, food allergy,  do show really significant increases over  

شیوع مواردی مانند اگزما، آلرژی غذایی نگاه می‌کنند، به عنوان مثال، افزایش قابل توجهی را در طی

20, 30 years, for example. Has there been an  increase? Well, yes. He says there have been  

20، 30 سال نشان می‌دهند. آیا افزایش داشته است؟ خب بله. او می‌گوید

significant increases - this means there has been  a clear and obvious rise. Why does he think that?  

افزایش قابل توجهی وجود داشته است - این بدان معنی است که یک افزایش واضح و آشکار وجود داشته است. چرا او چنین فکر می کند؟

He said that there have been robust studies -  a study is a piece of research and if you say  

او گفت که مطالعات قوی انجام شده است - یک مطالعه یک تحقیق است و اگر می گویید

a study is robust, it means that it was very  detailed and conducted thoroughly to a high  

یک مطالعه قوی است، به این معنی است که بسیار دقیق بوده و به طور کامل با استاندارد بالا انجام شده

standard. He said that these studies looked at the  prevalence of a few things. Prevalence is a noun  

است. او گفت که این مطالعات شیوع چند چیز را مورد بررسی قرار داد. شیوع اسمی است

that refers to how common something is, how often  it happens. One of the things they looked at,  

که به میزان رایج بودن چیزی، تعداد دفعات وقوع آن اشاره دارد . یکی از چیزهایی که آنها به آن نگاه کردند،

as well as food allergies, was eczema - this is a  skin condition that usually happens in childhood.  

همچنین آلرژی های غذایی، اگزما بود - این یک بیماری پوستی است که معمولاً در دوران کودکی اتفاق می افتد.

The skin can get red, itchy and painful over  different parts of the body. Here's Dr Fox again.  

پوست ممکن است در قسمت‌های مختلف بدن قرمز، خارش و دردناک شود. اینجا دوباره دکتر فاکس است.

I think we can be very confident if you look back  over say 30 or 40 years that there are much more  

فکر می‌کنم اگر به گذشته نگاه کنید، مثلاً به 30 یا 40 سال گذشته، می‌توانیم بسیار مطمئن باشیم که

allergic problems around now than there were.  So, for example, very robust studies that look at  

اکنون مشکلات آلرژیک بسیار بیشتری نسبت به گذشته وجود دارد. بنابراین، برای مثال، مطالعات بسیار قوی که به

prevalence of things like eczema, food allergy  do show really significant increases over 20,  

شیوع مواردی مانند اگزما، آلرژی غذایی نگاه می‌کنند، نشان می‌دهند که مثلاً طی 20،

30 years, for example. So what is the reason for  the increase in food allergies? Is it genetics?  

30 سال، افزایش قابل توجهی دارند. پس دلیل افزایش آلرژی غذایی چیست؟ آیا ژنتیک است؟

Dr Fox again. We certainly can't put it down  to genetics and we now understand that there  

دوباره دکتر فاکس ما مطمئناً نمی‌توانیم آن را به ژنتیک بسپاریم و اکنون می‌دانیم که

is a key role for eczema. So there's a pretty  direct relationship between whether you've got  

نقش کلیدی اگزما وجود دارد. بنابراین رابطه مستقیمی بین

eczema during infancy and your likelihood  of getting a food allergy. Is it genetics?  

ابتلا به اگزما در دوران نوزادی و احتمال ابتلا به آلرژی غذایی وجود دارد. آیا ژنتیک است؟

No, he says. You can't put it down to genetics,  which means you can't explain it by genetics.  

نه، او می گوید. شما نمی توانید آن را به ژنتیک بسپارید، به این معنی که نمی توانید آن را با ژنتیک توضیح دهید.

In fact, according to the research if you have  eczema as a child you are more likely to develop  

در واقع، بر اساس تحقیقات، اگر در کودکی اگزما داشته باشید، احتمال ابتلا به

food allergies. Here's Dr Fox one more time. We  certainly can't put it down to genetics and we now  

آلرژی غذایی بیشتر است. اینم دکتر فاکس یه بار دیگه ما مطمئناً نمی‌توانیم آن را به ژنتیک بسپاریم و اکنون می‌دانیم

understand that there is a key role for eczema.  So there's a pretty direct relationship between  

که اگزما نقش کلیدی دارد. بنابراین رابطه مستقیمی بین   ابتلا

whether you've got eczema during infancy and  your likelihood of getting a food allergy.  

به اگزما در دوران شیرخوارگی و  احتمال ابتلا به آلرژی غذایی وجود دارد.

Okay, now time to review our vocabulary, but  first let's have the answer to the quiz question.  

بسیار خوب، اکنون وقت آن است که دایره لغات خود را مرور کنیم، اما ابتدا بیایید پاسخ سؤال مسابقه را داشته باشیم.

I asked: what kind of food is a peanut? Is it a  a) vegetable, b) a nut, c) a legume. What did you  

پرسیدم: بادام زمینی چه غذایی است؟ آیا این یک الف) سبزی، ب) آجیل، ج) حبوبات است. چه

say, Rob? Uh, I said c) a legume because that  was the only one I didn't know and it can't be  

گفتی، راب؟ اوه، گفتم ج) حبوبات چون تنها چیزی بود که نمی‌شناختم و نمی‌توانست

as simple as being a nut. An inspired guess!  If you said c) legume, then congratulations!  

به‌اندازه آجیل بودن ساده باشد. یک حدس الهام گرفته! اگر گفتید ج) حبوبات، پس تبریک می گویم!

Despite the name, a peanut is not actually a nut.  Rather conveniently though, we don't have time for  

بادام زمینی علیرغم نامش در واقع آجیل نیست. با این حال، به‌راحتی، ما وقت نداریم که

me to explain exactly why it's not a nut but i'm  sure you're smart enough to look it up yourself.  

دقیقاً توضیح دهم چرا این یک مهره نیست، اما مطمئن هستم که شما آنقدر باهوش هستید که خودتان آن را جستجو کنید.

So you're not going to explain it? No, sorry  we don't have the time. Um, sounds to me like  

پس نمیخوای توضیح بدی؟ نه، متأسفیم، وقت نداریم. اوم، به نظرم می رسد

you're allergic to hard work! Nice link to  today's vocabulary! We do have time for that.  

که شما به کار سخت حساسیت دارید! پیوند خوبی به واژگان امروزی! ما برای آن وقت داریم

Today, we've been looking at the topic of  food allergies. This is when a particular  

امروز، ما به موضوع حساسیت های غذایی نگاه می کنیم. این زمانی است که یک

food causes a medical problem. The problem could  be minor or it could be very serious, even fatal,  

غذای خاص باعث یک مشکل پزشکی می شود. این مشکل می‌تواند جزئی یا می‌تواند بسیار جدی، حتی کشنده باشد،

and these are called allergic reactions.  The topic has been investigated with robust  

و به آن واکنش‌های آلرژیک می‌گویند. موضوع با مطالعات قوی مورد بررسی قرار گرفته است

studies - this is research that has been done  in a very detailed accurate and thorough way.  

- این تحقیقاتی است که به روشی بسیار دقیق و کامل انجام شده است.

The next word was the noun prevalence - this is  used to talk about how common or how frequent  

کلمه بعدی شیوع اسم بود - از این کلمه برای صحبت در مورد رایج یا فراوانی

something is. In this research, they examine  the prevalence of food allergies in certain age  

چیزی استفاده می شود. در این تحقیق، آنها شیوع آلرژی غذایی در گروه‌های سنی خاص را بررسی

groups. Closely connected to food allergies is  eczema - this is a medical condition that makes  

می‌کنند. اگزما ارتباط نزدیکی با آلرژی غذایی دارد - این یک وضعیت پزشکی است که باعث می‌شود

your skin dry painful and itchy over different  parts of the body. It was reported that there  

پوست شما در قسمت‌های مختلف بدن دردناک و خارش داشته باشد. گزارش شده است که تعداد

had been a significant increase in the number of  people suffering from eczema and food allergies.  

افرادی که از اگزما و آلرژی های غذایی رنج می برند افزایش قابل توجهی داشته است.

A significant increase is a big and important  increase. And finally, we had the phrase - to  

افزایش قابل توجه یک افزایش بزرگ و مهم است. و در نهایت، ما این عبارت را داشتیم -

put something down to something. This means to say  one thing is the reason for another. In this case,  

به   چیزی را به چیزی واگذار کنیم. این بدان معناست که بگوییم یک چیز دلیل دیگری است. در این مورد

you couldn't put the increase in food allergies  down to genetics. You know what I put the success  

،   نمی‌توانید افزایش آلرژی‌های غذایی را به ژنتیک بسپارید. می‌دانید

of 6 Minute English down to? No, what's that,  Rob? Your great knowledge of different subjects  

موفقیت 6 دقیقه انگلیسی را به چه چیزی اختصاص دادم؟ نه، آن چیست، راب؟ دانش عالی شما از موضوعات مختلف

and skill as a presenter and communicator. Well,  that's very kind of you but I still don't have  

و مهارت شما به عنوان یک مجری و ارتباط دهنده. خب، این خیلی از شما مهربان است، اما من هنوز

time to explain what a legume is. In fact,  now it's time to wrap up this edition of 6  

وقت ندارم توضیح دهم که حبوبات چیست. در واقع، اکنون وقت آن است که این نسخه 6

Minute English. We look forward to your company  again soon. In the meantime, check us out in all  

دقیقه‌ای انگلیسی را به پایان برسانیم. به زودی دوباره منتظر شرکت شما هستیم . در عین حال، ما را در

the usual places online and on social media. We  are BBC learning English. Bye for now. Goodbye.

همه مکان‌های معمول آنلاین و رسانه‌های اجتماعی بررسی کنید. ما در حال یادگیری زبان BBC هستیم. فعلا خداحافظ. خداحافظ.

6 Minute English from BBClearningenglish.com.  

6 دقیقه انگلیسی از BBClearningenglish.com.

Hello and welcome to 6 Minute English. I'm Neil.  And I'm Rob. Now, Rob, you look like you enjoy a  

سلام و به 6 دقیقه انگلیسی خوش آمدید. من نیل هستم. و من راب هستم. حالا، راب، انگار از یک غذای خوب لذت می

good meal. Well ,I do like eating out and I like  to think I know a good meal when I have one.  

بری. خوب، من دوست دارم بیرون غذا بخورم و دوست دارم وقتی یک غذای خوب می‌خورم فکر کنم.

Well that should give you an advantage with  today's quiz. In 2016, which is the last year  

خب این باید با آزمون امروز مزیتی به شما بدهد . در سال 2016، که آخرین سالی است

we have statistics for, how many restaurants  and mobile food services were there in the UK?  

که آمار داریم، چه تعداد رستوران و سرویس غذای سیار در بریتانیا وجود داشت؟

Was it a) about 75,000 b) about 83,000 or c) about  93,000? Well, I know there are a lot, so I'm going  

آیا الف) حدود 75000 بود ب) حدود 83000 یا ج) حدود 93000؟ خوب، من می دانم که تعداد زیادی وجود دارد، بنابراین می

gonna say 93,000, but that is just a guess. I'll  reveal the answer a little later in the programme.  

خواهم بگویم 93000، اما این فقط یک حدس است. پاسخ را کمی بعد در برنامه فاش خواهم کرد.

Today, we're talking about being a foodie. Rob,  what is a foodie? Well, I would describe a foodie  

امروز، ما در مورد غذاخوری بودن صحبت می کنیم. راب ، یک غذاخور چیست؟ خوب، من یک غذاخور را

as someone who has a strong interest in food.  They like preparing it, as well as eating it.  

به عنوان کسی توصیف می کنم که علاقه شدیدی به غذا دارد. تهیه آن و همچنین خوردن آن را دوست دارند.

They like using good ingredients and they're  probably not fans of fast food. Angela Hartnett  

آنها استفاده از مواد خوب را دوست دارند و احتمالاً طرفدار فست فود نیستند. آنجلا

is one of Britain's top chefs. In the BBC podcast,  The Bottom Line, she talks about this topic.  

هارتنت یکی از سرآشپزهای برتر بریتانیا است. در پادکست بی بی سی، The Bottom Line، او در مورد این موضوع صحبت می کند.

In this first clip, how does she  describe people who say they are foodies?  

در این کلیپ اول، او چگونه افرادی را که می‌گویند اهل غذا هستند توصیف می‌کند؟

I think people who say they're foodies, buy the  books, watch tv and we'll cook a little bit. She's  

فکر می‌کنم افرادی که می‌گویند اهل غذا هستند، کتاب‌ها را بخرند، تلویزیون تماشا کنند و ما کمی آشپزی کنیم. او

saying that people who say they are foodies may  not actually know that much about food. They buy  

می‌گوید افرادی که می‌گویند اهل غذا هستند ممکن است در واقع چیز زیادی درباره غذا ندانند. آنها

books and watch cookery programs on tv and will  cook a little bit. A little bit is a common phrase  

کتاب می‌خرند و برنامه‌های آشپزی را از تلویزیون تماشا می‌کنند و کمی هم آشپزی می‌کنند. A little bit یک عبارت رایج   است

that means a small amount. And if you do something  a little bit, it means you don't do it a lot.  

که به معنای مقدار کمی است. و اگر کاری را کمی انجام دهید ، به این معنی است که آن را زیاد انجام نمی‌دهید.

You could just say a little but adding 'bit'  to the phrase makes it very natural. Well, we  

شما فقط می توانید کمی بگویید، اما افزودن «bit» به عبارت، آن را بسیار طبیعی می کند. خوب، ما

heard a little bit of Angela Hartnett there, let's  hear more now. What's her description of a foodie?  

کمی از آنجلا هارتنت در آنجا شنیدیم، بیایید اکنون بیشتر بشنویم. توصیف او از یک غذاخوری چیست؟

My idea of a foodie is the very European idea that  people go and shop every day. They understand one  

ایده من از غذاخوری همان ایده اروپایی است که مردم هر روز می‌روند و خرید می‌کنند. آنها

end of a pig from another. They, um, that's a bit  romantic but I look at my mother and I look at my  

یک   انتهای خوک را از دیگری می فهمند. آنها، اوم، کمی عاشقانه هستند، اما من به مادرم نگاه می کنم و به مادربزرگم نگاه می کنم

grandmother. In our background, you know, they  made food ,they knew about what was expensive,  

. در پس زمینه ما، می دانید، آنها غذا درست می کردند، می دانستند چه چیزی گران است،

they knew about quality and stuff like that. Rob,  do you know one end of a pig from another? Well,  

از کیفیت و چیزهایی از این قبیل می دانستند. راب، آیا یک سر خوک را از سر دیگر می‌شناسی؟ خب،

I hope so, but the point Angela Hartnett is making  is that a true foodie has a good understanding,  

امیدوارم اینطور باشد، اما نکته ای که آنجلا هارتنت به آن اشاره می کند این است که یک غذاخور واقعی درک خوبی دارد

for example, of the different parts of an animal  that are used in cooking and what they're used  

،   مثلاً از قسمت های مختلف یک حیوان که در آشپزی استفاده می شود و برای چه استفاده می شود

for. She says that idea might be a bit romantic.  We normally think of the word romantic when we're  

. او می گوید که این ایده ممکن است کمی رمانتیک باشد. ما معمولاً وقتی در مورد عشق و روابط صحبت می کنیم به کلمه رمانتیک فکر می کنیم،

talking about love and relationships but  that's not what it means here, is it? No,  

اما معنای آن اینجا این نیست، درست است؟ نه،

romantic can also describe a pleasant idea - an  imaginary perfect way of life that forgets about  

رمانتیک می‌تواند یک ایده خوشایند را نیز توصیف کند - یک روش تخیلی زندگی که

the difficult things of everyday existence. Let's  hear some more from chef, Angela Hartnett. Now,  

چیزهای دشوار زندگی روزمره را فراموش می‌کند. بیایید بیشتر از سرآشپز آنجلا هارتنت بشنویم. حالا،

what is she worried about? I think we think  we're foodies but I think food is expensive in  

او نگران چه چیزی است؟ فکر می‌کنم ما اهل غذا هستیم، اما فکر می‌کنم غذا در

this country, I don't think it's affordable for  lots of people and I think we are in danger of  

این کشور گران است، فکر نمی‌کنم برای بسیاری از مردم مقرون به صرفه باشد و فکر می‌کنم ما در خطر هستیم

not knowing you know how to cook anymore, how to  make a meal for a family of four for five pounds.  

که دیگر ندانیم چطور آشپزی کنی، چطور درست کنی. وعده غذایی یک خانواده چهار نفره به قیمت پنج پوند.

So, Rob what is Angela Hartnett worried about?  She commented that food was very expensive here  

بنابراین، راب، آنجلا هارتنت نگران چه چیزی است؟ او اظهار داشت که غذا در اینجا در بریتانیا بسیار گران است

in Britain. Many people don't have enough  money to buy it. As she said it's not  

. بسیاری از مردم پول کافی برای خرید آن ندارند. همانطور که او گفت این کار

affordable - she thinks we might be in danger  of not being able to feed our families cheaply.  

مقرون به صرفه نیست - او فکر می کند که ما ممکن است در خطر نباشیم که نتوانیم خانواده هایمان را ارزان تغذیه کنیم.

Can you say a bit more about the phrase 'in  danger of'? Sure. The phrase to be in danger of  

می‌توانید کمی بیشتر در مورد عبارت «در خطر» بگویید؟ مطمئن. عبارت to be in risk of

is followed by a gerund and it means that there is  the possibility of something bad happening - it's  

با یک جیروند دنبال می‌شود و به این معنی است که احتمال وقوع اتفاق بدی وجود دارد -

not happened yet but it could happen. Thanks,  Rob. Right, well, we're in danger of running  

هنوز  اتفاق نیفتاده است، اما ممکن است اتفاق بیفتد. متشکرم، راب. درست است، خوب، ما در خطر

out of time, so let's get to the answer to the  question I asked at the start of the program.  

تمام شدن زمان هستیم، پس بیایید به پاسخ سؤالی که در ابتدای برنامه پرسیدم برسیم.

I asked how many restaurants or mobile food  services there were in the UK in 2016. And I said,  

من پرسیدم چند رستوران یا سرویس غذای سیار در بریتانیا در سال 2016 وجود داشت. و گفتم

it was a guess, 93,000 but was I right? I'm afraid  you're 10,000 out. The answer is approximately  

،   حدس زده می‌شود، 93000، اما آیا درست می‌گفتم؟ من می ترسم که شما 10000 نفر بیرون بیایید. پاسخ تقریباً

83,000. Right, well, I've still got a few more  to get to before I can tick them all off my list.  

83000 است. خوب، خوب، من هنوز چند مورد دیگر برای رسیدن به آنها دارم تا بتوانم همه آنها را از لیست خود علامت بزنم.

Me too! Well, before we go, let's recap the  words and phrases we talked about today.  

من هم همینطور! خوب، قبل از رفتن، بیایید کلمات و عباراتی را که امروز در مورد آنها صحبت کردیم، مرور کنیم.

The first was foodie. Yes, foodie is a modern  word to describe someone who is very interested  

اولی غذاخور بود. بله، foodie واژه‌ای مدرن برای توصیف فردی است که

in all aspects of food, from buying, preparing  and cooking to eating. And someone who may or  

به همه جنبه‌های غذا، از خرید، تهیه و پخت و پز گرفته تا غذا خوردن علاقه زیادی دارد. و کسی که ممکن است یا

may not know which end of a pig is which. Well,  I think you're being a little bit silly there,  

نداند که انتهای خوک کدام است. خب، فکر می‌کنم شما در آنجا کمی احمقانه رفتار می‌کنید

aren't you? Well, a little bit was our next  phrase, wasn't it? Yes, a little bit - a very  

، اینطور نیست؟ خوب، کمی عبارت بعدی ما بود، اینطور نیست؟ بله، کمی - یک

simple but a very natural conversational phrase  that means a small amount. The next word was the  

عبارت مکالمه بسیار ساده اما بسیار طبیعی که به معنای مقدار کمی است. کلمه بعدی

adjective romantic - not used in the context  of love here, though, was it? No, it wasn't.  

صفت رمانتیک بود - با این حال، در زمینه عشق در اینجا استفاده نشده است؟ نه، اینطور نبود.

A romantic idea here is one that is not realistic  but is an imagined perfect situation. For example,  

یک ایده رمانتیک در اینجا ایده‌ای است که واقع‌بینانه نیست، اما یک موقعیت ایده‌آل است. به عنوان مثال،

we have a very romantic view of our childhoods  - when every Christmas was a white Christmas and  

ما دید بسیار رمانتیکی از دوران کودکی خود داریم - زمانی که هر کریسمس یک کریسمس سفید بود و

every summer holiday was baking hot and spent on  the beach. Of course, it wasn't like that at all.  

هر تعطیلات تابستانی گرم پخت و پز می شد و در ساحل می گذراند. البته اصلا اینطور نبود.

In reality, both Christmas and summer were cold  and rainy. Then, we had the adjective affordable  

در واقع، کریسمس و تابستان هر دو سرد و بارانی بودند. سپس،

for something we have enough money to buy.  Finally, the phrase to be in danger of. Yes,  

برای چیزی که پول کافی برای خرید داریم، صفت مقرون به صرفه را داشتیم. در نهایت عبارت to be in risk of. بله،

meaning the possibility of something bad  happening. Well, that's it for this program.  

یعنی احتمال وقوع اتفاق بد. خوب، برای این برنامه همین است.

For more, you can find us on Facebook, Twitter,  Instagram and our Youtube pages and, of course,  

برای اطلاعات بیشتر، می‌توانید ما را در فیس‌بوک، توییتر، اینستاگرام و صفحات یوتیوب ما و البته

our website: BBClearningenglish.com, where you can  find all kinds of videos and audio programs and  

وب‌سایت ما بیابید: BBClearningenglish.com، جایی که می‌توانید انواع ویدیوها و برنامه‌های صوتی و

activities to help you improve your English.  Thanks for joining us and goodbye. Bye-bye. 

فعالیت‌هایی را برای کمک به بهبود زبان انگلیسی خود بیابید. ممنون که به ما پیوستید و خداحافظ. خداحافظ.

Well, I have to say I'm a little bit  hungry and if i don't get some food soon,  

خب، باید بگویم که کمی گرسنه هستم و اگر به زودی غذا نگیرم،

I'm in danger of getting very  grumpy. You're always grumpy,  

در خطر این هستم که خیلی بدخلق شوم. تو همیشه بدخلق هستی،

Neil, but there is a very affordable cafe around  the corner. Let's head over there now, shall we?

نیل، اما یک کافه بسیار مقرون به صرفه در گوشه گوشه وجود دارد. حالا بیا بریم اونجا؟

Hello, this is 6 Minute English from BBC  learning English. I'm Neil. And I'm Georgina.  

سلام، این 6 دقیقه انگلیسی از بی بی سی برای یادگیری زبان انگلیسی است. من نیل هستم. و من جورجینا هستم.

Last November, NASA launched a very unusual home  delivery service - a rocket carrying four tons of  

نوامبر گذشته، ناسا یک سرویس تحویل خانه بسیار غیرمعمول راه‌اندازی کرد - موشکی که چهار تن

supplies to the ISS - the International Space  Station. Among the scientific equipment were  

تدارکات را به ایستگاه فضایی بین‌المللی - ایستگاه فضایی بین‌المللی حمل می‌کرد . در میان تجهیزات علمی

12 bottles of red wine from the famous Bordeaux  region of France. The astronauts might have wanted  

12 بطری شراب قرمز از منطقه معروف بوردو فرانسه بود. فضانوردان ممکن است

a glass of wine with dinner but the real purpose  of the bottles was to explore the possibility  

یک لیوان شراب با شام می‌خواستند، اما هدف واقعی بطری‌ها کشف

of producing food and drink in space. Not  for astronauts but for people back on Earth.  

امکان تولید غذا و نوشیدنی در فضا بود. نه برای فضانوردان، بلکه برای افرادی که بر روی زمین هستند.

In today's programme, we'll be finding out how  growing plants in space can develop crops which  

در برنامه امروز، خواهیم فهمید که چگونه گیاهان در حال رشد در فضا می‌توانند محصولاتی را تولید کنند

are more productive and more resistant to climate  change here on Earth. And we'll hear how plants  

که مولدتر و مقاوم‌تر در برابر تغییرات آب و هوایی در اینجا روی زمین هستند. و ما خواهیم شنید که چگونه

can grow in environments with little or no natural  light. But first, today's quiz question: What was  

گیاهان   می‌توانند در محیط‌هایی با نور طبیعی کم یا بدون نور رشد کنند . اما ابتدا، سوال مسابقه امروز

the first food grown in space? Was it a) potatoes,  b) lettuce or c) tomatoes? Well, in the film,  

: اولین غذایی که در فضا رشد کرد چه بود؟ الف) سیب زمینی، ب) کاهو یا ج) گوجه فرنگی؟ خب، در فیلم

The Martian, a stranded astronaut grows potatoes  on Mars. I know it's only a film but I'll say a)  

،   مریخی، یک فضانورد سرگردان در مریخ سیب‌زمینی می‌کارد. من می دانم که این فقط یک فیلم است، اما من می گویم a)

potatoes. Okay, we'll find out the answer later.  Now, you might be wondering how it's possible to  

سیب زمینی. باشه بعدا جواب رو خواهیم فهمید اکنون، ممکن است تعجب کنید که چگونه می‌توان

grow plants without natural light. British company  Vertical Future has been working on this problem  

گیاهان را بدون نور طبیعی رشد داد. شرکت بریتانیایی Vertical Future

by developing indoor farming methods in  partnership with NASA. Here's their head  

با توسعه روش‌های کشاورزی در فضای داخلی با مشارکت ناسا روی این مشکل کار کرده است. در اینجا

of research Jen Bromley explaining the process  to BBC World Service program The Food Chain.

رئیس تحقیقات آنها جن بروملی است که این روند را به برنامه سرویس جهانی بی‌بی‌سی The Food Chain توضیح می‌دهد.

Basically, we use LED lighting and we use LED  lights that are tuned to specific wavelengths. So,  

اساساً ما از روشنایی LED استفاده می‌کنیم و از چراغ‌های LED استفاده می‌کنیم که برای طول موج‌های خاصی تنظیم شده‌اند. بنابراین،

if you imagine what the rainbow looks like, the  reason a plant looks green is because it's not  

اگر تصور کنید رنگین کمان چه شکلی است، دلیل اینکه گیاه سبز به نظر می‌رسد این است که

using all the green light. It actually reflects a  lot of that back. So the reason why it looks pink  

از همه نور سبز استفاده نمی‌کند. این در واقع خیلی از این موارد را منعکس می کند. بنابراین دلیل اینکه اینجا صورتی به نظر می رسد

in here is because we're actually only using  red light and blue light to grow the plants.  

این است که ما در واقع فقط از نور قرمز و نور آبی برای رشد گیاهان استفاده می کنیم.

And that essentially tailors the light  diet so that the plants look kind of  

و این اساساً رژیم غذایی نور را به گونه‌ای تنظیم می‌کند که گیاهان

black when you look at them because they're  not reflecting any light. They're being  

وقتی به آنها نگاه می‌کنید سیاه به نظر می‌رسند زیرا آنها نوری را منعکس نمی‌کنند. آنها

super efficient - they're using up every  photon that hits them. The lack of natural  

فوق العاده کارآمد هستند - از هر فوتونی که به آنها برخورد می کند استفاده می کنند. کمبود نور طبیعی

light in space means that plants are grown  using LED lights. LED is an abbreviation of  

در فضا به این معنی است که گیاهان با استفاده از چراغ‌های LED رشد می‌کنند. LED مخفف

light emitting diode - an electronic device that  lights up when electricity is passed through it.  

دیود ساطع کننده نور است - دستگاه الکترونیکی که وقتی برق از آن عبور می‌کند روشن می‌شود.

On Earth, plants look green because they  reflect back any light traveling at a certain  

روی زمین، گیاهان سبز به نظر می‌رسند زیرا هر نوری را که در طول موج مشخصی حرکت می‌کند بازتاب

wavelength - the distance between two waves of  light, which makes things appear to us in the  

می‌کنند - فاصله بین دو موج نور، که باعث می‌شود اشیا به رنگ‌های مختلف رنگین کمان برای ما ظاهر شوند

various colors of the rainbow. But when scientists  control the wavelengths being fed. plants are able  

. اما زمانی که دانشمندان طول موج های تغذیه شده را کنترل می کنند. گیاهان

to absorb every photon - particle of light energy  - making them appear black. Each particle of light  

می‌توانند هر فوتون - ذره‌ای از انرژی نور - را جذب کنند و سیاه به نظر برسند. هر ذره نوری

that hits the leaves is absorbed and through  photosynthesis is converted into plant food.  

که به برگ ها برخورد می کند جذب می شود و از طریق فتوسنتز به غذای گیاهی تبدیل می شود.

NASA found that different color combinations or  light recipes can change a plant's shape, size and  

ناسا دریافت که ترکیب رنگ های مختلف یا دستور العمل های سبک می تواند شکل، اندازه و حتی طعم گیاه را تغییر دهد

even flavour. But the lack of natural light isn't  the biggest obstacle to growing food in space.  

. اما کمبود نور طبیعی بزرگترین مانع برای رشد غذا در فضا نیست.

Here's Gioia Massa, chief plant scientist at  the kennedy space center in florida to explain

در اینجا Gioia Massa، دانشمند ارشد گیاهی در مرکز فضایی کندی در فلوریدا توضیح می دهد که

Microgravity is really challenging but plants  are amazing! They can adapt to so many different  

گرانش میکرو واقعاً چالش برانگیز است، اما گیاهان شگفت انگیز هستند! آن‌ها می‌توانند با بسیاری از

environments – we call this plasticity because  they can turn on or off their genes to really  

محیط‌های مختلف سازگار شوند - ما این را انعطاف‌پذیری می‌نامیم زیرا آنها می‌توانند ژن‌های خود را روشن یا خاموش کنند تا واقعاً

adapt to all sorts of conditions and  that’s why you see plants growing in  

با انواع شرایط سازگار شوند و به همین دلیل است که گیاهانی را در

different areas on Earth - the  same type of plant may look very  

مناطق مختلف روی زمین می‌بینید - ممکن است یک نوع گیاه به نظر برسد. بسیار

different because it’s adapting to the  environment in that specific location.

متفاوت است زیرا با محیط آن مکان خاص سازگار است.

On Earth, plants use gravity to  position themselves – shoots grow up,  

روی زمین، گیاهان برای موقعیت‌یابی از جاذبه استفاده می‌کنند - شاخه‌ها رشد می‌کنند،

roots grow down. But this doesn’t apply  in space because of microgravity - the  

ریشه‌ها رشد می‌کنند. اما این به دلیل ریزگرانش در فضا اعمال نمی‌شود -

weaker pull of gravity making  things float and seem weightless.

کشش ضعیف‌تر گرانش باعث می‌شود اشیا شناور شوند و بی‌وزن به نظر برسند.

Plants can only survive in these conditions due to  their plasticity – the ability of living organisms  

گیاهان فقط می توانند در این شرایط به دلیل انعطاف پذیری خود - توانایی موجودات زنده

to adapt and cope with changes in the environment  by changing their biological structure.

برای سازگاری و مقابله با تغییرات محیطی با تغییر ساختار بیولوژیکی خود - زنده بمانند.

Plants adapt themselves to being in space by  manipulating their genes - chemicals and DNA  

گیاهان با دستکاری ژن‌هایشان - مواد شیمیایی و DNA

in the cells of plants and animals which  control their development and behaviour.

در سلول‌های گیاهان و حیوانات که رشد و رفتار آنها را کنترل می‌کنند، خود را با حضور در فضا سازگار می‌کنند.

In the low-gravity atmosphere of space, plants  become stressed but they adapt genetically.

در اتمسفر کم گرانش فضا، گیاهان دچار استرس می شوند اما از نظر ژنتیکی سازگار می شوند.

And as a result they’re stronger  and more resilient to other,  

و در نتیجه زمانی

less stressful events when  they return home to Earth.

که به خانه به زمین باز می گردند، در برابر سایر رویدادهای استرس زا کمتر و مقاوم تر هستند.

Like those bottles of red wine  orbiting Earth as we speak.  

مثل آن بطری‌های شراب قرمز که در حین صحبت به دور زمین می‌چرخند.

The effects of microgravity on the wine’s  organic composition will be studied  

اثرات ریزگرانش بر ترکیب آلی شراب مورد مطالعه قرار خواهد گرفت

and could hopefully offer solutions for  growing food in Earth’s changing climate.

و امیدواریم بتوان راه حل هایی برای رشد غذا در آب و هوای متغیر زمین ارائه داد.

So, Neil, if it wasn’t red grapes,  what was the first food grown in space?

بنابراین، نیل، اگر انگور قرمز نبود ، اولین غذایی که در فضا رشد کرد چه بود؟

Ah yes, in today’s quiz question I asked  what the first plant grown in space was.

آه بله، در سوال مسابقه امروز پرسیدم اولین گیاهی که در فضا رشد کرد چه بود.

I said, a) potatoes.

گفتم الف) سیب زمینی.

But, in fact, it was… b) lettuce -  grown over fifteen months on the ISS,  

اما، در واقع، این بود... ب) کاهو - که بیش از پانزده ماه در ایستگاه فضایی بین‌المللی رشد کرد،

then eaten in fifteen minutes  in the first ever space salad.

سپس در عرض پانزده دقیقه در اولین سالاد فضایی خورد.

Today we’ve been discussing the  possibilities of growing plants in space  

امروز درباره امکان‌های رشد گیاهان در فضا

using LED lights – devices that  use electricity to produce light.

با استفاده از چراغ‌های LED بحث کرده‌ایم - دستگاه‌هایی که از برق برای تولید نور استفاده می‌کنند.

The energy needed for plants to grow is contained  in photons – or light particles, travelling at  

انرژی مورد نیاز برای رشد گیاهان در فوتون ها وجود دارد - یا ذرات نوری که در

different wavelengths – distances between light  waves which make things look different colours.

طول موج های مختلف حرکت می کنند - فواصل بین امواج نور که باعث می شود اشیا با رنگ های متفاوت به نظر برسند.

Plants have evolved over millennia  using the strong gravity on Earth.  

گیاهان طی هزاره‌ها با استفاده از گرانش قوی روی زمین تکامل یافته‌اند.

But this changes in space because of  microgravity – the weaker gravitational  

اما این تغییر در فضا به دلیل ریزگرانش است - کشش گرانشی ضعیف‌تر

pull making things in space  float and seem weightless.

که باعث می‌شود اشیا در فضا شناور شوند و بی‌وزن به نظر برسند.

Luckily plants use their genes – the chemicals  in DNA responsible for growth - to adapt to new  

خوشبختانه گیاهان از ژن‌های خود - مواد شیمیایی موجود در DNA که مسئول رشد هستند - استفاده می‌کنند تا

environments by changing their biological  structure – a process known as plasticity.

با تغییر ساختار بیولوژیکی خود با محیط‌های جدید سازگار شوند - فرآیندی که به نام پلاستیسیته شناخته می‌شود.

All of which makes it possible for astronauts to  enjoy a glass of wine and green salad in space.

همه اینها به فضانوردان امکان می دهد از یک لیوان شراب و سالاد سبز در فضا لذت ببرند.

And genetically stronger plants  specimens to study back on Earth.

و نمونه‌هایی از گیاهان از نظر ژنتیکی قوی‌تر برای مطالعه در زمین.

That’s all for today but join us again  soon at 6 Minute English. Bye for now!

این همه برای امروز است، اما به زودی در 6 دقیقه انگلیسی دوباره به ما بپیوندید. فعلا خداحافظ!

Bye!

خدا حافظ!