Vampire shoppers - 6 Minute English

Neil: Hello. This is 6 Minute English and

نیل: سلام. این 6 دقیقه انگلیسی است و

I'm Neil. And joining me today is Rob.

من نیل هستم. و امروز راب به من می پیوندد.

Rob: Hello.

Neil: Rob, how do feel about shopping?

راب: سلام.

نیل: راب، چه حسی نسبت به خرید دارید؟

Rob: Urgh! Mooching around a

راب: اوه! چرخیدن در یک

shopping mall from one shop to another,

مرکز خرید از یک مغازه به مغازه دیگر،

spending money - it's

خرج کردن پول - این

my idea of hell!

ایده من از جهنم است!

Neil: How about shopping online?

نیل: خرید آنلاین چطور؟

Rob: Ah yes, much better - sitting

راب: بله، خیلی بهتر است -

in front of the TV and browsing

نشستن جلوی تلویزیون و مرور

online is much easier.

آنلاین بسیار آسان تر است.

Neil: Well that can be a problem - it's

نیل: خب این می تواند یک مشکل باشد -

sometimes too easy, especially

گاهی اوقات خیلی آسان است، به خصوص

when we are tired - and

وقتی خسته هستیم - و

we sometimes make purchases

گاهی اوقات خریدهایی انجام می

we regret. That's what we'll be

دهیم که پشیمان می شویم. این همان چیزی است که

talking about in this programme

در این برنامه در مورد آن صحبت خواهیم کرد

- an activity known as 'vampire shopping'.

- فعالیتی که به "خرید خون آشام" معروف است.

But before we continue, it's my job to set

اما قبل از اینکه ادامه دهیم، وظیفه من این است

you a quiz question,

که یک سوال مسابقه برای شما تنظیم کنم،

so here goes. According to the UK's

بنابراین به اینجا می رسد. بر اساس گزارش

Office for National Statistics,

دفتر آمار ملی بریتانیا،

at the end of 2018, what percentage of

در پایان سال 2018، چند درصد از

all retail sales took place online? Was it...

کل خرده فروشی ها به صورت آنلاین انجام شده است؟ آیا این ...

a) 9.8%, b) 19.8%, or c) 29.8%?

الف) 9.8٪، ب) 19.8٪ یا ج) 29.8٪ بود؟

Rob: Buying things online is

راب: خرید آنلاین چیزها در

big business now, so I'll say c) 29.8%.

حال حاضر یک تجارت بزرگ است، بنابراین من می گویم ج) 29.8%.

Neil: Well, you'll have to wait a bit to find

نیل: خب، باید کمی صبر کنی تا بفهمی

out. But let's talk more now about vampire

. اما بیایید اکنون بیشتر در مورد خرید خون آشام صحبت کنیم

shopping - this term refers to

- این اصطلاح به

shopping late at night - traditionally

خرید در اواخر شب اشاره دارد - به طور

a time when vampires appear.

سنتی زمانی که خون آشام ها ظاهر می شوند.

Rob: Most of us are asleep at

راب: بسیاری از ما در

this time but sleep-deprived parents,

این زمان خواب هستیم، اما والدین،

shift-workers and

نوبت کارها و

gamers might not be. If you're

گیمرها ممکن است این خواب را نداشته باشند. اگر

an insomniac - someone who can't

فردی بی خواب هستید - کسی که نمی تواند

sleep easily - it's tempting

راحت بخوابد - وسوسه انگیز است

to open up your laptop

که لپ تاپ خود را باز کنید

and start shopping.

و شروع به خرید کنید.

Neil: Online shops are open

نیل: فروشگاه‌های آنلاین

24 hours a day so it's easy to get sucked in

24 ساعته باز هستند، بنابراین به راحتی می‌توانید از آن استفاده کنید

and do some shopping!

و خرید کنید!

Rob: When you get sucked into

راب: وقتی درگیر چیزی می شوید به

something it means you can't stop

این معنی است که نمی توانید جلوی

yourself getting involved

درگیر شدن

with something that you didn't want to do.

با کاری را بگیرید که نمی خواستید انجام دهید.

So what you're saying, Neil,

is at night, when

بنابراین چیزی که شما می گویید، نیل

، شب است، زمانی که

we're very tired, we don't always

ما خیلی خسته هستیم، همیشه

think straight and can make

درست فکر نمی کنیم و می توانیم

some bad decisions.

تصمیمات بدی بگیریم.

Neil: That's right. And this

نیل: درست است. و این

shopping temptation can be

وسوسه خرید می تواند

particularly problematic for those

به ویژه برای کسانی

with mental health issues.

که مشکلات سلامت روانی دارند مشکل ساز باشد.

It's something Helen Undy has been

این چیزی است که هلن آندی در برنامه

talking about on the BBC

رادیو بی بی

Radio 4 programme, You and Yours.

سی 4، تو و تو درباره آن صحبت کرده است.

She is the Chief Executive of

او مدیر اجرایی

the Money and Mental Health

موسسه پول و سلامت روان است

Institute. Let's hear what she had to say...

. بیایید بشنویم که او چه می‌گفت...

Helen Undy: Our ability to control

هلن آندی: توانایی ما برای کنترل

our impulse to spend and to resist

انگیزه‌مان برای خرج کردن و مقاومت در برابر

things like advertising

چیزهایی مانند

is reduced when we're sleep deprived.

تبلیغات زمانی که کم خواب هستیم کاهش می‌یابد.

Well mental health problems

مشکلات سلامت روان نیز

can have a similar effect so

می توانند تأثیر مشابهی داشته باشند

the mental health problems themselves

، بنابراین خود مشکلات سلامت روان

make it harder to resist the urge to spend

مقاومت در برابر میل به خرج کردن را دشوارتر می کند

and they also cause sleep deprivation, so

و همچنین باعث کم خوابی می شود، بنابراین

you're alone possibly surfing the internet,

احتمالاً شما به تنهایی در حال گشت و گذار در اینترنت هستید

and both the lack of sleep

و هم کمبود خواب

and the mental health problems

و هم مشکلات ذهنی. مشکلات سلامتی

make it harder to resist the things

مقاومت در برابر چیزهایی را

that you can see.

که می بینید سخت تر می کند.

Neil: Helen said that for all us,

نیل: هلن گفت که برای همه ما،

when we're sleep deprived - that

وقتی کم خواب هستیم -

means not having enough

یعنی به اندازه کافی

sleep - we find it harder to resist

نخوابیم - مقاومت

the urge to shop. We're more

در برابر میل به خرید برای ما سخت تر است.

sucked in to shopping

by the advertising we see.

تبلیغاتی که می بینیم بیشتر جذب خرید می شویم.

Rob: And resist the urge means

راب: و مقاومت در برابر این اصرار به این معنی است

stop yourself acting on a strong

که خود را بر اساس یک

feeling to do something.

احساس قوی برای انجام کاری متوقف کنید.

But this is more serious for people

اما این برای افرادی

with mental health issues.

که مشکلات روانی دارند جدی تر است.

They are particularly sleep

آنها به خصوص کم خواب

deprived and along with everything that's

هستند و همراه با هر چیزی

going on in their minds, they find it harder

که در ذهنشان می گذرد،

to resist - to stop themselves

مقاومت در برابر آنها سخت تر می شود - جلوگیری از

buying things.

Neil: I suppose buying things at night,

خرید وسایل.

نیل: فکر می‌کنم خریدن وسایل در شب،

if you're alone, gives you

اگر تنها هستید، به

some comfort - even

شما آرامش می‌دهد - حتی

a feel-good factor - doing something

یک عامل احساس خوب - انجام کاری

that gives someone a happy

که به کسی احساس شادی

and positive feeling.

و مثبتی می‌دهد.

I certainly feel good when

مطمئناً

I've bought something. But Rob, have you

وقتی چیزی خریدم احساس خوبی دارم. اما راب، آیا

ever bought something you regret?

تا به حال چیزی خریدی که پشیمان شده باشی؟

Rob: Yes. Bits of tech, even flight tickets

راب: بله. بخش‌هایی از فناوری، حتی بلیط‌های پرواز

to somewhere I didn't really want to go to

به جایی که واقعاً نمی‌خواستم به آنجا بروم

- because they were cheap!

- زیرا ارزان بودند!

Neil: Regret is a sad feeling

نیل: پشیمانی احساس غم انگیزی است

you get when you've made a mistake

که وقتی مرتکب اشتباهی

and wished you hadn't

می‌شوید و آرزو می‌کنید از

made the mistake in the first place.

ابتدا مرتکب اشتباه نمی‌شوید.

We all have regrets, Rob,

همه ما پشیمان هستیم، راب،

particularly when buying

مخصوصاً هنگام خرید

things - but there's usually the option to

چیزها - اما معمولاً این گزینه وجود دارد که

return something and get a refund.

چیزی را برگردانید و پول را پس بگیرید.

Rob: That's true but it's not always easy.

راب: این درست است اما همیشه آسان نیست.

Let's hear what Helen Undy

بیایید بشنویم که هلن آندی

had to say about that.

در این مورد چه می گوید.

Helen Undy: We found in our research

هلن آندی: ما در تحقیقات خود متوجه شدیم

that 75% of people, so

که 75٪ از مردم، بنابراین

regardless of whether you've

صرف نظر از اینکه

got a mental health problem or not -

آیا مشکل سلامت روانی دارید یا خیر -

three-quarters of people

سه چهارم مردم

didn't send back the last

آخرین

thing they bought online that they

چیزی را که آنلاین خریده‌اند و

regretted. We found that 4 in 10 people

پشیمان شده‌اند، پس نداده‌اند. ما دریافتیم که از هر 10 نفری

with mental health problems didn't

که مشکلات روانی دارند، 4 نفر

send things back because they were so

چیزهایی را پس

ashamed of the things that they were

نمی‌فرستند، زیرا آن‌قدر از چیزهایی که می‌خرند خجالت می‌کشیدند و

buying that they just wanted

فقط

to pretend it never happened.

می‌خواستند وانمود کنند که هرگز اتفاق نیفتاده است.

Neil: So, she says that three-quarters of

نیل: بنابراین، او می گوید که سه چهارم

people didn't send back the last thing they

مردم آخرین چیزی را

bought that they regretted.

که خریده اند و پشیمان شده اند، پس نداده اند.

Maybe they were too embarrassed?

شاید آنها خیلی خجالت زده بودند؟

Rob: Possibly. But it's not always

راب: احتمالا. اما

easy to return an item and

بازگرداندن یک کالا همیشه آسان نیست و

for those with mental health

برای کسانی که مشکلات سلامت روانی

issues it can be a struggle,

دارند، می تواند

a great effort. Helen Undy says that

یک تلاش بزرگ باشد. هلن اوندی می گوید که

sometimes they were ashamed

گاهی اوقات

of their purchase.

از خرید خود خجالت می کشیدند.

Neil: Well I think we have all

نیل: خوب فکر می کنم همه

bought things we are ashamed of.

ما چیزهایی خریده ایم که از آنها خجالت می کشیم.

But while online shopping

اما در حالی که خرید آنلاین

continues to expand the

به گسترش خود ادامه می دهد،

temptation will always be there.

وسوسه همیشه وجود خواهد داشت.

Rob: Well your question earlier was about

راب: خب سوال شما قبلاً

the rise in online shopping, so what's the

در مورد افزایش خرید آنلاین بود، پس

answer, Neil?

جواب چیست، نیل؟

Neil: I asked according to the UK's Office

نیل: طبق

for National Statistics, at the end of 2018,

دفتر آمار ملی بریتانیا پرسیدم، در پایان سال 2018، چند

what percentage of all retail sales

درصد از کل خرده فروشی ها به

took place online? Was it... a) 9.8%,

صورت آنلاین انجام شده است؟ آیا این ... الف) 9.8٪،

b) 19.8%, or c) 29.8%?

ب) 19.8٪ یا ج) 29.8٪ بود؟

Rob: I said c) 29.8%. I've got to be right!

راب: گفتم ج) 29.8 درصد. من باید درست باشم!

Neil: Well, you're not. The rise was a bit

نیل: خوب، تو نیستی. این افزایش

smaller at b) 19.8%. But that's still large

در ب) 19.8 درصد کمی کمتر بود. اما در

compared with ten years previously,

مقایسه با ده سال قبل

when the figure was just 5.8%

که این رقم فقط 5.8 درصد

of all retail sales.

از کل فروش خرده فروشی بود، هنوز هم بزرگ است.

Rob: No doubt the figure will continue to

راب: بدون شک این رقم همچنان در حال

rise. And before I nip off to do a bit of

افزایش است. و قبل از اینکه بخواهم کمی

vampire shopping, let's recap

خرید خون آشام انجام دهم، اجازه دهید

some of the vocabulary we've

برخی از واژگانی را که امروز ذکر کردیم، مرور کنیم

mentioned today. Starting

. شروع

with insomniac.

با بی خوابی

Neil: An insomniac is someone

نیل: بی خواب کسی است

who can't sleep easily. They suffer

که نمی تواند به راحتی بخوابد. از بی خوابی رنج می برند

from insomnia.

.

Rob: Next we talked about to get

راب: بعد در مورد اینکه

sucked into something.

در چیزی غرق شویم صحبت کردیم.

This informal phrase means not

این عبارت غیررسمی به این معنی است

being able to stop yourself

که نتوانید از

getting involved with something

درگیر شدن با کاری

that you don't want to do.

که نمی‌خواهید انجام دهید جلوگیری کنید.

Neil: If you are sleep deprived, you do not

نیل: اگر کم خواب هستید،

having enough sleep.

خواب کافی ندارید.

Rob: And if you resist the urge, you stop

راب: و اگر در مقابل میل خود مقاومت کنید، از

yourself acting on a strong feeling to do

انجام یک کار بر اساس احساس قوی خودداری می

something. For example,

کنید. به عنوان مثال،

resisting the urge to buy

مقاومت در برابر تمایل به خرید

something online.

آنلاین چیزی.

Neil: But if you don't resist the urge to

نیل: اما اگر در مقابل تمایل به

buy something, it might

خرید چیزی مقاومت نکنید، ممکن

have a feel-good factor.

است یک عامل احساس خوبی داشته باشد.

A feel-good factor is something that

عامل احساس خوب چیزی است که

makes you feel happy and positive.

به شما احساس خوشحالی و مثبت می دهد.

Rob: But after buying something

راب: اما بعد از خرید

you may have regret. That's a

چیزی ممکن است پشیمان شوید. این

sad feeling you get when

احساس غم انگیزی است که

you've made a mistake and

وقتی اشتباهی مرتکب می شوید و

wished you hadn't made the mistake

آرزو می کنید که از همان ابتدا این اشتباه را مرتکب نمی شدید

in the first place.

.

Neil: Well hopefully you haven't

نیل: خب امیدوارم از اینکه

regretted spending 6 minutes

6 دقیقه

listening to us! Please join us next time

برای گوش دادن به ما صرف کرده اید پشیمان نشده اید! لطفاً دفعه بعد به ما بپیوندید

and in the meantime, why not check us

و در عین حال، چرا ما

out on your favourite social

را در

media platforms and on our app.

سیستم عامل های رسانه اجتماعی مورد علاقه خود و در برنامه ما بررسی نکنید.

Rob: Goodbye!

راب: خداحافظ!

Neil: Goodbye!

نیل: خداحافظ!