Fighting loneliness with soup ⏲️ 6 Minute English

Hello. This is 6 Minute

سلام. این 6 دقیقه

English from BBC Learning English.

انگلیسی از BBC Learning English است.

I'm Neil and I'm Beth.

من نیل هستم و بث هستم.

What's up Beth? You look a little sad.

بث چه خبر؟ کمی غمگین به نظر میرسی

Well, recently, I've been spending lots of time with my cat and house plants,

خوب، اخیراً من زمان زیادی را با گربه و گیاهان خانگی خود می گذرانم،

if you know what I mean. I'm feeling a bit lonely.

اگر می دانید منظورم چیست. یه کم احساس تنهایی میکنم

It might help to know that you're not the only one feeling lonely.

شاید دانستن اینکه شما تنها کسی نیستید که احساس تنهایی می‌کند کمک کند.

Loneliness has been called the 'modern epidemic'.

تنهایی را «اپیدمی مدرن» می نامند.

Although millions of us live together in towns and cities,

اگرچه میلیون‌ها نفر از ما در شهرها و شهرها با هم زندگی می‌کنیم، اما

more and more people report feeling lonely and unconnected to those

افراد بیشتری گزارش می‌دهند که احساس تنهایی و عدم ارتباط با کسانی که

they live close to.

نزدیکشان هستند دارند.

Loneliness can affect anyone.

تنهایی می تواند هر کسی را تحت تاثیر قرار دهد.

And while everyone's experience of loneliness is different,

و در حالی که تجربه همه افراد از تنهایی متفاوت است،

its effects can be serious. Research has shown that loneliness puts people

اثرات آن می تواند جدی باشد. تحقیقات نشان داده است که تنهایی افراد را

at greater risk of many health issues,

بیشتر در معرض خطر بسیاری از مشکلات سلامتی

including dementia and heart disease.

از جمله زوال عقل و بیماری قلبی قرار می دهد.

So, how can loneliness, be fixed? In this programme,

پس چگونه می توان تنهایی را برطرف کرد؟ در این برنامه،

we'll be hearing about one project in the Netherlands, aiming to do just that.

ما در مورد یک پروژه در هلند خواهیم شنید که هدف آن انجام این کار است.

And as usual,

و طبق معمول،

we will be learning some useful new vocabulary as well.

واژگان مفید جدیدی را نیز یاد خواهیم گرفت.

But first, I have a question for you, Beth. Here in the UK,

اما اول، من یک سوال از شما دارم، بث. در اینجا در بریتانیا،

an organisation called the 'Campaign to End Loneliness'

سازمانی به نام "کمپین برای پایان دادن به تنهایی" از سال 2011

has been offering advice and support since 2011.

مشاوره و پشتیبانی ارائه می دهد.

So, according to the Campaign,

بنابراین، طبق کمپین،

what proportion of British adults report feeling lonely at least some

چه نسبتی از بزرگسالان بریتانیایی حداقل در برخی مواقع احساس تنهایی می کنند

of the time? Is it a) 29%, b) 39% or c) 49%

؟ آیا الف) 29٪، ب) 39٪ یا ج) 49٪

I will guess it's 39%.

من حدس می زنم که 39٪ باشد.

OK, Beth, I'll reveal the answer later in the programme.

باشه، بث، جواب را بعداً در برنامه فاش خواهم کرد.

Feeling lonely is not necessarily the same as being alone.

احساس تنهایی لزوماً با تنها بودن یکسان نیست.

Some people can happily spend lots of time on their own,

برخی از افراد با خوشحالی می توانند زمان زیادی را به تنهایی بگذرانند،

while others may be surrounded by people, but still feel disconnected.

در حالی که برخی دیگر ممکن است توسط مردم احاطه شوند، اما هنوز احساس می کنند که ارتباطشان با هم قطع شده است.

So, what do we mean, when we say we feel lonely.

بنابراین، وقتی می گوییم احساس تنهایی می کنیم، منظورمان چیست.

Here's Myra Anubi, presenter of BBC

مایرا آنوبی، مجری

World Service Programme,

برنامه سرویس جهانی بی‌بی‌سی،

'People Fixing The World',

«مردم دنیا را درست می‌کنند»،

explaining what loneliness means for her:

توضیح می‌دهد که تنهایی برای او چه معنایی دارد:

It's a feeling when you crave people's company and you find it hard to connect

زمانی که هوس شرکت مردم را می‌خواهی و ارتباط برقرار کردن برایت سخت است

or maybe you just feel left out with no one to turn to. Now, feeling lonely

یا شاید احساس می‌کنی که با هیچ‌کس کنار گذاشته شده‌ای، احساسی است. روی آوردن به اکنون، احساس تنهایی

isn't just uncomfortable, when it's experienced over time,

فقط ناراحت کننده نیست، زمانی که در طول زمان تجربه می شود،

it's been associated with health issues like a higher risk

با مشکلات سلامتی مانند افزایش خطر

of having depression, dementia, or even heart disease.

ابتلا به افسردگی، زوال عقل یا حتی بیماری قلبی مرتبط است.

When we're lonely,

وقتی تنها هستیم، هوس

we crave people's company.

همراهی با مردم را داریم.

We want their company a lot.

ما شرکت آنها را خیلی می خواهیم.

We might also feel left out

همچنین ممکن است احساس کنیم کنار گذاشته شده‌ایم

- unhappy because we are not included in what others are doing.

- ناراضی هستیم زیرا در کارهایی که دیگران انجام می‌دهند مشارکت نداریم.

And maybe we have no one to turn to - no-one we can go to

و شاید ما کسی را نداشته باشیم که به او مراجعه کنیم - کسی که بتوانیم سراغش برویم

and ask for support and help. Someone who suffered all these feelings

و از او حمایت و کمک بخواهیم. کسی که تمام این احساسات را متحمل شده بود

was Bep de Bruin. In 2013,

بپ دی بروین بود. در سال 2013،

Bep, aged 74, was found dead

بپ، 74 ساله،

at her home in Rotterdam in the Netherlands.

در خانه اش در روتردام هلند جسد پیدا شد .

Her death wasn't suspicious,

مرگ او مشکوک نبود،

but it shocked the whole country, because it turned out

اما کل کشور را شوکه کرد، زیرا معلوم شد که

she'd been dead for ten years!

او ده سال است که مرده است!

Bep had lost contact with her only child and kept to herself

بیپ وقتی در سال 2003 درگذشت، هیچ کس متوجه نشد که ارتباطش را با تنها فرزندش از دست داده بود و در آپارتمانش نگه داشته شده بود

in her apartment when she died sometime in 2003, no-one realised.

.

Bep's tragic story inspired a national campaign to combat loneliness

داستان غم انگیز Bep الهام بخش یک کمپین ملی برای مبارزه با تنهایی بود،

including one project called 'Oma's Soup', a kitchen

از جمله پروژه ای به نام "سوپ اوما"، آشپزخانه ای که

bringing lonely elderly people together with schoolchildren

افراد مسن تنها را به همراه دانش آموزان

and students to make soup.

و دانش آموزان برای تهیه سوپ گرد هم می آورد.

'Oma' means 'grandma' in Dutch,

"Oma" در هلندی به معنای "مادر بزرگ" است

and the project encourages young people to spend time

و این پروژه جوانان را تشویق می کند تا

with their grandparents' generation.

با نسل پدربزرگ و مادربزرگ خود وقت بگذرانند.

Here, Claire Bates, reporter for BBC

در اینجا، کلر بیتس، گزارشگر

World Service Programme,

برنامه خدمات جهانی بی‌بی‌سی،

People Fixing The World, explains, how the project got started:

People Fixing The World، چگونگی شروع پروژه را توضیح می‌دهد: این پروژه

It's run by two young guys called Max Kranendijk and Martijn Canters.

توسط دو جوان به نام‌های مکس کرانندیک و مارتین کانترز اداره می‌شود.

And they were concerned

و آنها نگران بودند که

their grandparents' generation were becoming isolated and lonely.

نسل پدربزرگ و مادربزرگشان منزوی و تنها شوند.

And meanwhile they had lots of student friends who had free time,

و در عین حال آنها دوستان دانشجوی زیادی داشتند که اوقات فراغت داشتند،

so they thought why not try to bring these two generations

بنابراین فکر کردند که چرا سعی نکنیم این دو نسل را

together through making soup.

با تهیه سوپ به هم نزدیک کنیم.

Oma's Soup was started by Max and Martijn two local guys, or men.

سوپ اوما توسط مکس و مارتین دو مرد محلی یا مرد راه اندازی شد.

They wanted to involve their student friends

آنها می خواستند دوستان دانشجوی خود را درگیر کنند

because they had lots of free time,

زیرا آنها وقت آزاد زیادی داشتند،

time when they do not have to work or study and can do what they want.

زمانی که آنها مجبور به کار یا تحصیل نیستند و می توانند آنچه را که می خواهند انجام دهند.

Max and Martijn found the perfect way to help elderly people who felt lonely

مکس و مارتین راه مناسبی برای کمک به سالمندانی که احساس تنهایی می‌کردند

by bringing them together with students.

با گرد هم آوردن آنها با دانش‌آموزان پیدا کردند.

If you bring someone together,

اگر کسی را دور هم جمع کنید، به

you help people or groups to become friendly or to do something together,

افراد یا گروه‌ها کمک می‌کنید تا با هم دوست شوند یا کاری را با هم انجام دهند،

especially something they wouldn't usually do... like make soup.

به خصوص کاری که معمولاً انجام نمی‌دهند... مانند درست کردن سوپ.

'Oma's Soup' has been a big success and spread to other cities

«سوپ اوما» موفقیت بزرگی بود و به شهرهای دیگر

across the Netherlands,

در سراسر هلند،

including Rotterdam, the hometown of Bep de Bruin, making her tragic death

از جمله روتردام، زادگاه Bep de Bruin گسترش یافت و مرگ غم انگیز او را

the spark for something much more hopeful.

جرقه ای برای چیزی بسیار امیدوارکننده کرد.

I think it's time to reveal the answer to your question, Neil.

من فکر می کنم زمان آن رسیده است که پاسخ سؤال خود را فاش کنم، نیل.

Right, I asked you what proportion of British adults report feeling lonely

درست است، من از شما پرسیدم که چه نسبتی از بزرگسالان بریتانیایی

at least some of the time. And I said it was 39%.

حداقل در برخی مواقع احساس تنهایی می کنند. و من گفتم 39 درصد است.

Which was... the wrong answer, I'm afraid,

که... پاسخ اشتباه بود، میترسم

Beth. Sadly, the correct answer is even higher

بث. متأسفانه، پاسخ صحیح حتی بالاتر است

- 49% of adults,

- 49٪ از بزرگسالان،

that's around 26 million people in the UK,

که حدود 26 میلیون نفر در بریتانیا هستند، که

making it even more important to reach out and connect with others.

ارتباط و ارتباط با دیگران را مهم تر می کند.

OK, it's time to recap the vocabulary

خوب، وقت آن رسیده است که واژگانی را که

we've learned in this programme, starting with the verb 'crave',

در این برنامه یاد گرفته‌ایم، با فعل «مطمئن» شروع کنیم،

to have a strong wish or desire for something.

تا یک آرزو یا میل قوی برای چیزی داشته باشیم.

If you feel left out, you're unhappy because you've been excluded from something.

اگر احساس می کنید کنار گذاشته شده اید، ناراضی هستید زیرا از چیزی طرد شده اید. روی

To turn to someone means to go to someone and ask them for help

آوردن به کسی یعنی رفتن به نزد کسی و درخواست کمک

or support. A guy is an informal way of saying a man.

یا حمایت از او. مرد یک راه غیر رسمی برای گفتن یک مرد است.

Free time, also called leisure time, is time when you do not have to work or study

اوقات فراغت که اوقات فراغت نیز نامیده می شود، زمانی است که شما مجبور به کار یا مطالعه نیستید

and can do what you want.

و می توانید آنچه را که می خواهید انجام دهید.

And finally, the phrasal verb 'to bring someone together'

و در نهایت، فعل عبارتی «به هم نزدیک کردن»

means to help people or groups become friendly or do something together,

به معنای کمک به افراد یا گروه‌ها برای دوستی کردن یا انجام کاری با هم است،

especially if they usually don't.

به خصوص اگر معمولاً این کار را نمی‌کنند.

Once again, our six minutes are up.

یک بار دیگر، شش دقیقه ما تمام شد.

But if you're feeling lonely,

اما اگر احساس تنهایی می کنید،

remember you're not alone.

به یاد داشته باشید که تنها نیستید.

So reach out by joining us again next time here at 6 Minute

پس با پیوستن دوباره به ما در اینجا در 6 دقیقه

English. Goodbye for now. Bye.

انگلیسی تماس بگیرید. فعلا خدانگهدار. خدا حافظ. خدا

Bye

حافظ