Vocabulary - 4 ways to use the word 'round' – Pygmalion part 1

Hello, I'm Lizzie. Today I've got a story that dates back thousands of years. It involves

سلام من لیزی هستم امروز داستانی دارم که به هزاران سال قبل بازمی گردد. این

a man who's a sculptor and who, through his skilful work, hopes to find the perfect woman.

شامل مردی است که مجسمه ساز است و با کار ماهرانه خود امیدوار است زن کاملی را بیابد.

This man is called Pygmalion. A group of prostitutes are in the street, not behaving very well.

این مرد پیگمالیون نام دارد. گروهی از روسپی ها در خیابان هستند و رفتار خوبی ندارند.

These women have been punished by the goddess Aphrodite, for not believing in her, by removing

این زنان توسط الهه آفرودیت به دلیل عدم اعتقاد به او، با

their inhibitions - and their wild behaviour is driving him around the bend.

حذف ممانعت از آنها مجازات شده اند - و رفتار وحشیانه آنها او را به اطراف می راند.

Pygmalion is not impressed. He hasn't met many women but soon he comes round to the

پیگمالیون تحت تأثیر قرار نمی گیرد. او زنان زیادی را ملاقات نکرده است، اما به زودی به این

idea that this is how all women behave and decides that he's going to ignore all women

ایده می رسد که همه زنان اینگونه رفتار می کنند و تصمیم می گیرد که از این به بعد همه زنان را نادیده

from now on.

بگیرد.

Instead of talking to and meeting women, he decides to 'make' his ideal woman by carefully

او تصمیم می گیرد به جای صحبت و ملاقات با زنان، با مجسمه سازی با دقت و ظرافت یک مجسمه عاج، زن ایده آل خود را «بسازد»

and delicately sculpturing an ivory statue. He works his way round and round the block,

. او راه خود را دور و بر بلوک

chiselling and carving away at pieces.

می‌چرخاند و تکه‌های آن را حکاکی می‌کند.

He works round the clock until eventually he creates a beautiful sculpture. In fact

او شبانه روز کار می کند تا در نهایت یک مجسمه زیبا خلق می کند. در واقع

it is so lifelike that Pygmalion actually falls in love with the statue, almost believing

آنقدر واقعی است که پیگمالیون واقعاً عاشق مجسمه می شود و تقریباً

it is human. He kisses it all over - yuk! But, sadly, the statue will never love him back.

معتقد است که انسان است. او تمام آن را می بوسد - یوک! اما، متأسفانه، مجسمه هرگز او را دوست نخواهد داشت.

What's the point in having an ivory statue to love? Join me for the next part to find out.

داشتن یک مجسمه عاج برای دوست داشتن چه فایده ای دارد؟ برای قسمت بعدی با من همراه باشید تا متوجه شوید.

Bye for now.

فعلا خداحافظ.