What does 'hater' mean? - The English We Speak

Feifei: Hello, and welcome to The English We Speak,

فیفی: سلام، و به The English We Speak،

with me, Feifei…

با من، فیفی...

Neil: ..and me, Neil.

نیل: و من، نیل، خوش آمدید.

Feifei: Hey, Neil. Would you like to try this new

فیفی: هی نیل. آیا می‌خواهید این

coconut smoothie I bought from that new cafe?

اسموتی نارگیل جدیدی را که از آن کافه جدید خریدم، امتحان کنید؟

Neil: Coconut? Yuk, I hate coconut!

نیل: نارگیل؟ یوک، من از نارگیل متنفرم!

Feifei: Oh, right.

فیفی: اوه، درسته.

Neil: In fact, I hate that new cafe.

نیل: در واقع، من از آن کافه جدید متنفرم.

It’s too expensive.

خیلی گران است

Feifei: But it’s good quality,

فیفی: اما کیفیتش خوبه

and the staff are very pleasant.

و پرسنلش خیلی خوش برخوردن.

They always smile and say ‘hello’.

آنها همیشه لبخند می زنند و می گویند "سلام".

Neil: I hate talking to people in the morning.

نیل: من از صحبت کردن با مردم در صبح متنفرم.

Feifei: Oh dear, Neil – you're very negative.

فیفی: اوه عزیز، نیل - تو خیلی منفی بافی.

‘Hate’ is a very strong word.

"نفرت" کلمه بسیار قوی است.

You're a perfect example of a ‘hater’.

شما نمونه کاملی از "متنفر" هستید.

This describes a negative person who

این یک فرد منفی را توصیف می کند که

dislikes someone or something

از کسی یا چیزی خوشش

– but not everything, unlike you, Neil!

نمی آید - اما نه همه چیز، برخلاف شما، نیل!

Let’s hear from some other ‘haters’…

بیایید از برخی «متنفران» دیگر بشنویم...

Examples: I’m a real hater of restaurants adding a

مثال‌ها: من واقعاً از رستوران‌ها متنفرم که

fixed service charge to the bill.

هزینه خدمات ثابتی را به صورت حساب اضافه می‌کنند.

Why can’t I choose how much to tip?

چرا نمی توانم مقدار انعام را انتخاب کنم؟

My wife’s a hater of horror films,

همسرم از فیلم های ترسناک متنفر است،

so we had to go and see a romcom

بنابراین مجبور شدیم به جای آن بریم و یک رامکام

at the cinema instead!

در سینما ببینیم!

Feifei: So those are examples of ‘haters’

فیفی: بنابراین اینها نمونه هایی از «متنفران» هستند

– negative people who dislike someone or something,

- افراد منفی که از کسی یا چیزی خوششان نمی آید،

and sometimes without good reason - like Neil.

و گاهی اوقات بدون دلیل موجه - مانند نیل.

Neil: I hate it when you call me names!

نیل: من از این متنفرم وقتی که من را نامرد صدا می کنی!

But, Feifei, I am allowed to dislike things

اما، فیفی، من اجازه دارم چیزها را دوست نداشته

and I'm not as bad as modern ‘haters’.

باشم و به اندازه "متنفران" مدرن بد نیستم.

These are people who write unpleasant things

اینها افرادی هستند که چیزهای ناخوشایندی

about someone on the internet, like this…

در مورد کسی در اینترنت می نویسند، مانند این...

Example: I wish I had ignored the haters who criticised

مثال: ای کاش منفورانی را که از حرفه بازیگری من در وبلاگم انتقاد می کردند نادیده می

my acting career on my blog.

گرفتم.

It’s really knocked my confidence.

این واقعاً اعتماد من را از بین برده است.

Feifei: Not nice!

فیفی: خوب نیست!

That’s an example of a ‘hater’ who writes unpleasant

این نمونه ای از یک «متنفر» است که

things about someone on the internet.

چیزهای ناخوشایندی در مورد شخصی در اینترنت می نویسد.

Neil: Someone like this often criticises someone

نیل: شخصی مانند این اغلب

unfairly, or without good reason.

ناعادلانه یا بدون دلیل موجه از شخصی انتقاد می کند.

It can be very discouraging.

می تواند بسیار دلسرد کننده باشد.

Don’t you just hate those kinds of people, Feifei?

آیا از این نوع افراد متنفر نیستی، فیفی؟

Feifei: I do, but sometimes it’s best just to ignore it.

فیفی: می‌کنم، اما گاهی اوقات بهتر است که آن را نادیده بگیریم.

Neil: Yes. Anyway, Feifei,

نیل: بله. به هر حال، فیفی،

I know what I don’t hate

من می دانم از چیزی که متنفر نیستم

– a nice cup of tea.

- یک فنجان چای خوب.

Do you fancy making me one?

آیا دوست دارید من را یکی بسازید؟

…Oh, you’re ignoring me now.

... اوه، شما الان مرا نادیده می گیرید.

I hate it when you do that!

وقتی این کار را می کنی متنفرم!

Feifei: Bye, Neil.

فیفی: خداحافظ نیل.

Neil: Oh, bye. Alright. Shall I put the kettle on?

نیل: اوه، خداحافظ. بسیار خوب. کتری را بگذارم؟