Calls for ban on 'anti-vax' social media: BBC News Review

Hello and welcome to News Review from BBC Learning English.

سلام و به بررسی اخبار از BBC Learning English خوش آمدید.

I'm Neil and joining me is Tom. Hi Tom.

من نیل هستم و تام به من می پیوندد. سلام تام.

Hi Neil and hello to our audience.

سلام نیل و سلام به مخاطبان ما.

Today, we're talking about the Covid-19 vaccination,

امروز، درباره واکسن کووید-۱۹ صحبت می‌کنیم

which is being trialled in the UK at the moment.

که در حال حاضر در بریتانیا در حال آزمایش است.

We are also looking at calls to ban anti-vax social media content.

ما همچنین در حال بررسی فراخوان‌هایی برای ممنوعیت محتوای رسانه‌های اجتماعی ضد وکس هستیم.

Now, 'anti-vax' means anti-vaccination – 'vax' short for vaccination.

اکنون، «anti-vax» به معنای ضد واکسیناسیون است - «vax» مخفف واکسیناسیون.

If you want to test yourself on any vocabulary that you learn today,  

اگر می‌خواهید خود را بر روی هر واژه‌ای که امروز یاد می‌گیرید آزمایش کنید،

you can find a quiz on our website at bbclearningenglish.com.

می‌توانید یک مسابقه را در وب‌سایت ما در bbclearningenglish.com پیدا کنید.

Before we go any further, let's hear a BBC News report on this story:

قبل از اینکه جلوتر برویم، بیایید گزارش بی‌بی‌سی نیوز درباره این داستان را بشنویم:

So, the story is about the UK government  

بنابراین، داستان درباره

and the UK Covid-19 vaccine trials, which are happening at the moment.

آزمایش‌های واکسن کووید-19 و دولت بریتانیا است، که در حال حاضر در حال انجام هستند.

The government has met big tech companies like Facebook, Twitter and Google  

دولت با شرکت‌های بزرگ فناوری مانند فیس‌بوک، توییتر و گوگل ملاقات کرده

and asked them to help them to get this vaccine out to the population.

و از آنها خواسته است تا به آنها کمک کنند تا این واکسن را در اختیار مردم قرار دهند.

But the UK opposition party, Labour, say that this is not enough

اما حزب مخالف بریتانیا، حزب کارگر، می‌گوید که این کافی نیست

and Labour want Facebook and other social media platforms to ban anti-vax content.

و حزب کارگر می‌خواهد فیس‌بوک و دیگر پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی محتوای ضد وکس را ممنوع کنند.

So, they want an emergency law to stop anti-vax posts.

بنابراین، آنها می‌خواهند یک قانون اضطراری برای جلوگیری از پست‌های ضد وکس.

OK. Well, you've been looking around at the headlines and the  

خوب. خوب، شما به سرفصل‌ها و

media interest in this story. You've picked out three words and expressions. What have you got?

علاقه رسانه‌ها به این داستان نگاه کرده‌اید. شما سه کلمه و عبارت را انتخاب کرده‌اید. چی داری؟

Yeah. My three words: 'outlaw', 'nonsensical' and 'peddled'.

آره سه کلمه من: "غیرقانونی"، "بیهوده" و "دستفروش".

'Outlaw', 'nonsensical,' and 'peddled'.

"غیرقانونی"، "مزخرف" و "دستفروش".

OK, let's start with your first headline then please, Tom.

خوب، بیایید با اولین تیتر شما شروع کنیم، سپس لطفاً، تام.

My first headline is from here in the UK, from home – it's from the BBC. It says:

اولین تیتر من از اینجا در بریتانیا است، از خانه - از BBC است. می گوید:

'Outlaw' – to make illegal or ban.

"غیرقانونی" - غیرقانونی یا ممنوع کردن.

So, this is pretty straightforward, this word. It's made up of two parts:  

بنابراین، این کلمه بسیار ساده است. از دو بخش تشکیل شده است:

'out' and 'law'. Tell us some more Tom.

«خارج» و «قانون». تام بیشتر به ما بگو

Yeah. As you said Neil, this is one word: O-U-T-L-A-W – 'outlaw'.

آره همانطور که نیل گفتید، این یک کلمه است: O-U-T-L-A-W - "غیرقانونی".

So, the first part I want to talk about is 'law'.  

بنابراین، اولین قسمتی که می خواهم در مورد آن صحبت کنم «قانون» است.

A 'law' is a rule which is legal. OK. And the other one is the preposition 'out'.

«قانون» یک قاعده قانونی است. خوب. و دیگری حرف اضافه «خارج» است.

So, you have this idea of something being 'outside' the law or 'outside' the... what is legal.

بنابراین، شما این تصور را دارید که چیزی «خارج از» قانون یا «خارج» از... قانونی است.

So, are we talking about crimes here?

بنابراین، آیا ما در اینجا در مورد جنایات صحبت می کنیم؟

We are talking about crime, yeah. So, it's the act  

ما در مورد جنایت صحبت می کنیم، بله. بنابراین، این عمل

of making something illegal or turning it into a crime. A good example could be

غیرقانونی کردن یا تبدیل آن به جرم است. یک مثال خوب می

the UK smoking ban in bars. Do you remember when you could smoke in a restaurant or in a bar?

تواند ممنوعیت سیگار کشیدن در کافه ها در بریتانیا باشد. یادتان هست چه زمانی می‌توانستید در رستوران یا بار سیگار بکشید؟

Yes. You could go to a bar or a pub  

آره. می‌توانی به یک بار یا میخانه

and you would go home stinking of cigarette smoke, because people could smoke.

بروی و با بوی بد سیگار به خانه بروی، زیرا مردم می‌توانند سیگار بکشند.

They could smoke inside, yes. So, in 2007 smoking indoors was 'outlawed'  

آنها می توانند داخل سیگار بکشند، بله. بنابراین، در سال 2007 سیگار کشیدن در داخل خانه توسط دولت بریتانیا "غیرقانونی"

by the UK government. You couldn't do it anymore; they turned it into a crime.

شد. دیگر نمی‌توانستید آن را انجام دهید. آنها آن را به جنایت تبدیل کردند.

OK. So, I noticed that you used that in a passive form there.

خوب. بنابراین، متوجه شدم که در آنجا از آن به صورت غیرفعال استفاده کرده‌اید.

You will often see it used in the passive form, yeah. I say, 'Smoking was outlawed.'

اغلب می بینید که به شکل غیرفعال استفاده می شود، بله. من می گویم، "سیگار کشیدن ممنوع بود."

The reason for this, most probably, is because it's obvious who outlaws it: it's the people  

دلیل این امر، به احتمال زیاد، به این دلیل است که مشخص است چه کسی آن را غیرقانونی می‌کند: این مردم هستند

that make the laws. It's the government. So, you'll often see it in a passive form.

که قوانین را وضع می‌کنند. این دولت است. بنابراین، شما اغلب آن را به صورت غیرفعال خواهید دید.

Yeah. So, we've seen it there as a verb and used in the passive as well.  

آره بنابراین، ما آن را در آنجا به عنوان یک فعل دیده‌ایم و در مفعول نیز استفاده می‌کنیم.

Also this word is often used as a noun to describe a person.

همچنین این کلمه اغلب به عنوان اسم برای توصیف یک شخص استفاده می شود.

Yeah. So, 'an outlaw' – exactly the same spelling –

آره بنابراین، "یک قانون شکن" - دقیقاً همان املا

is someone that lives outside the law: so a criminal.

- کسی است که خارج از قانون زندگی می کند: بنابراین یک جنایتکار.

A criminal. Are we talking about, sort of, everyday,  

یک جنایتکار. آیا ما در مورد

any kind of crimes here? For example, you know... you know Rob likes his biscuits

هر نوع جنایتی در اینجا صحبت می کنیم؟ برای مثال، می‌دانید... می‌دانید که راب از بیسکویت‌هایش خوشش می‌آید

and nothing will stop him from getting biscuits when he wants them – even a lack of money.

و هیچ چیز مانع از آن نمی‌شود که وقتی بیسکویت‌ها را بخواهد - حتی کمبود پول.

So, you know, he has been known to steal a biscuit. Is Rob an 'outlaw'?

بنابراین، می دانید، او به سرقت یک بیسکویت معروف است. آیا راب یک قانون شکن است؟

Well... no. Rob stealing a biscuit is not really the same as Rob being an 'outlaw'.

خب نه. دزدیدن بیسکویت راب واقعاً با "قانونی بودن" بودن راب یکسان نیست.

So, an 'outlaw', you get this sense of someone that lives their whole life outside the law.

بنابراین، یک "قانون"، شما این حس را نسبت به کسی دارید که تمام زندگی خود را خارج از قانون زندگی می کند.

So, I like comics – Batman, for example – the Joker, or Bane: these would be 'outlaws'.

بنابراین، من کمیک‌ها را دوست دارم - برای مثال بتمن - جوکر یا Bane: اینها «قانون‌گرایان» هستند.

OK. And then from, sort of, history and legend we have Robin Hood.

خوب. و پس از آن، به نوعی، تاریخ و افسانه، ما رابین هود را داریم.

Robin Hood, exactly, would be a great British example of an 'outlaw'.

رابین هود، دقیقاً، یک نمونه بریتانیایی عالی از «قانون‌طلبان» خواهد بود.

OK. Let's have a summary:

خوب. بیایید خلاصه‌ای داشته باشیم:

If you would like to watch another video about crime and laws,  

اگر می‌خواهید ویدیو دیگری درباره جرم و جنایت و قوانین تماشا کنید،

we have the perfect one for you, haven't we Tom?

ما بهترین ویدیو را برای شما داریم، مگر نه تام؟

We do and you can access it by clicking the link.

ما انجام می دهیم و شما می توانید با کلیک کردن روی پیوند به آن دسترسی پیدا کنید.

OK. Let's have a look at your second headline.

خوب. بیایید به تیتر دوم شما نگاهی بیندازیم.

My second headline is from Metro, again from the UK. It says:

عنوان دوم من از مترو است، دوباره از بریتانیا. می گوید:

'Nonsensical' – silly or stupid.

"بیهوده" - احمقانه یا احمقانه.

So, this word here – again, there are clues in it about its meaning.

بنابراین، این کلمه در اینجا - باز هم، سرنخ هایی در مورد معنای آن وجود دارد.

There are words within the longer word, so can you take us through that?

کلماتی در کلمه طولانی‌تر وجود دارد، بنابراین می‌توانید ما را از آن عبور دهید؟

There are, yes. So, the main word or the root word  

وجود دارد، بله. بنابراین، کلمه اصلی یا ریشه

is 'sense' and if something 'makes sense', it's clear or obvious.

کلمه "حس" است و اگر چیزی "معنا داشته باشد" واضح یا آشکار است.

Now, we have the prefix 'non-', so 'nonsense' is the opposite of 'sense': it doesn't make sense.

اکنون، ما پیشوند «غیر-» داریم، بنابراین «چرند» برعکس «حس» است: معنی ندارد.

And I-C-A-L, '-ical', is the suffix: that makes it an adjective.

و I-C-A-L، «-ical»، پسوند است: که آن را به یک صفت تبدیل می کند.

So, 'nonsensical' – adjective for something that does not make sense.

بنابراین، "بی معنی" - صفت برای چیزی که معنی ندارد.

OK. Great explanation there. 'Nonsensical' is quite a, sort of, formal word, isn't it?  

خوب. توضیحات عالی اونجا «بی‌معنی» کلمه‌ای کاملاً رسمی است، اینطور نیست؟

In the explanation there, we said silly or stupid; those are much more informal, aren't they?

در توضیح آنجا، گفتیم احمقانه یا احمقانه؛ اینها خیلی غیررسمی تر هستند، اینطور نیست؟

They are much more informal, yes. And if you look at the quote in the headline,  

آنها بسیار غیررسمی تر هستند، بله. و اگر به نقل قول در تیتر نگاه کنید

the quote will be from, you know, somebody important – probably from a politician.

، می‌دانید که نقل قول از طرف یک فرد مهم است - احتمالاً از یک سیاستمدار.

So, if they said, 'This is silly,' or, 'This is stupid,' you know, that's not appropriate  

بنابراین، اگر آنها بگویند، "این احمقانه است" یا "این احمقانه است"، می دانید، این

for the government where they would be saying that.

برای دولتی که در آنجا چنین می گویند مناسب نیست.

OK. So, you're more likely to see this word 'nonsensical'  

خوب. بنابراین،

perhaps in a debate or perhaps in an academic essay or something.

احتمالاً در یک مناظره یا شاید در یک مقاله دانشگاهی یا چیزهای دیگر، این کلمه «بی معنی» را خواهید دید.

Yeah, or in a paper or something like that, where we want to avoid offence.

بله، یا در یک مقاله یا چیزی شبیه به آن، جایی که می‌خواهیم از توهین جلوگیری کنیم.

Yeah. OK. What else can we say about this word?

آره خوب. چه چیز دیگری در مورد این کلمه می توانیم بگوییم؟

We would most often use the noun form actually, which is 'nonsense', OK.

ما اغلب از شکل اسمی در واقع استفاده می‌کنیم، که «بی‌معنی» است، خوب.

'Nonsense', the noun, is something that doesn't make sense.

اسم مزخرف، چیزی است که معنی ندارد.

So, if I said to you, 'Neil, you're talking nonsense!'  

بنابراین، اگر به شما گفتم، "نیل، داری مزخرف می گویی!"

I said, 'Neil, you're just not making sense.'

گفتم: "نیل، تو فقط منطقی نیستی."

OK. Thank you for your explanation, which made complete sense. Let's have a summary:

خوب. از توضیح شما متشکرم، که کاملاً منطقی بود. بیایید خلاصه کنیم:

If you would like to watch another video about social media companies,  

اگر می‌خواهید ویدیو دیگری درباره شرکت‌های رسانه‌های اجتماعی تماشا کنید،

we have one for you. What is it and where can they find it, Tom?

ما یک ویدیو برای شما داریم. این چیست و کجا می‌توانند آن را پیدا کنند، تام؟

This is another News Review, about the time Facebook said sorry  

این یکی دیگر از بررسی‌های خبری است، درباره زمانی که فیس‌بوک عذرخواهی کرد،

because they got it wrong, and you can find it by clicking the link as usual.

زیرا آن را اشتباه متوجه شدند، و می‌توانید طبق معمول با کلیک کردن روی پیوند آن را پیدا کنید.

OK. Let's have our next headline.

خوب. بیایید تیتر بعدی خود را داشته باشیم.

OK. Our next headline is from The Daily Mail – another UK news outlet. It says:

خوب. عنوان بعدی ما از دیلی میل است - یکی دیگر از رسانه های خبری بریتانیا. می‌گوید:

'Peddled' – spread as an idea in order to make people believe something.

«Peddled» - به‌عنوان یک ایده پخش می‌شود تا مردم چیزی را باور کنند.

Now, I know this word 'peddle', Tom – it's connected to selling, isn't it?

حالا، من این کلمه "پدل" را می شناسم، تام - به فروش مرتبط است، اینطور نیست؟

Yeah. One common use of 'peddle' – 'to peddle'...

آره یکی از استفاده‌های رایج از

'Peddled', before we go further Neil – here we have 'peddled', which is the past participle form.  

«پدل» - «دست‌فروشی»... «پدل‌شده»، قبل از اینکه جلوتر برویم نیل - در اینجا «پدلد» را داریم که شکل فعل ماضی است.

The verb is 'to peddle' – P-E-D-D-L-E. And a common use of 'peddle' is to sell something.

فعل «دستفروش کردن» است - P-E-D-D-L-E. و یک استفاده رایج از «پدل» برای فروش چیزی است.

This is this idea that you, sort of, move around and sell a product. So, if you 'peddle your wares',  

این ایده ای است که شما به نوعی جابجا می شوید و محصولی را می فروشید. بنابراین، اگر «کالاهای خود را می‌فروشید»،   به

it means you sell your products and you could 'peddle your wares' at a market, for example;  

این معنی است که محصولات خود را می‌فروشید و می‌توانید مثلاً «اجناس خود را در یک بازار بفروشید».

or you could go from house to house to sell things to 'peddle' your product.

یا می‌توانید از خانه‌ای به خانه بروید و چیزهایی بفروشید تا محصولتان را «فروش» کنید.

Now, there is a sense in this word that there's something a little bit  

اکنون، این مفهوم در این کلمه وجود دارد

dishonest going on with this type of selling.

که در این نوع فروش چیزی کمی ناصادقانه در جریان است.

Yeah. That's a very good point. You notice that I said 'peddle' instead of 'sell'.

آره این نکته بسیار خوبی است. متوجه شدید که به جای «فروش» گفتم «فروش»

'Sell' is neutral: we would usually use 'sell'.

«فروش» خنثی است: ما معمولاً از «فروش» استفاده می‌کنیم.

If you 'peddle' something, there's this idea that it's a bit negative, you know –

اگر چیزی را «دستفروش» می‌کنید، این ایده وجود دارد که کمی منفی است، می‌دانید - به

kind of, a bit dodgy, or there's something not quite right happening here.

نوعی، کمی مبهم، یا اتفاقی وجود دارد که کاملاً درست نیست.

Yeah, OK. Now, moving this on slightly, we're talking about selling something  

آره، باشه اکنون، با کمی پیش‌بردن این موضوع، در مورد فروش چیزی صحبت می‌کنیم

slightly dishonestly; what's this got to do with an idea? Because the anti-vax thing is an idea.

. این چه ربطی به یک ایده دارد؟ چون چیز ضد واکس یک ایده است.

Well, it's kind of similar actually. If you think, when we 'peddle' something we move it around;  

خوب، در واقع یک جورهایی شبیه است. اگر فکر می‌کنید، وقتی چیزی را «فروش» می‌کنیم، آن را جابه‌جا می‌کنیم.

what's happening if we 'peddle' an idea is we spread this idea and there's a reason why.  

اگر ایده‌ای را «فروش» کنیم، چه اتفاقی می‌افتد این است که این ایده را گسترش می‌دهیم و دلیلی برای آن وجود دارد.

We don't do it for money, but when we 'peddle' ideas and rumours and things, we move them around  

ما این کار را برای پول انجام نمی‌دهیم، اما وقتی ایده‌ها، شایعات و چیزها را «فروش» می‌کنیم، آن‌ها را جابه‌جا

because we want people to accept them, or we want them to be seen as truthful.

می‌کنیم   زیرا می‌خواهیم مردم آن‌ها را بپذیرند، یا می‌خواهیم آنها را راستگو ببینند.

OK. Let's have a summary:

خوب. بیایید خلاصه ای داشته باشیم:

Time now for a recap of our vocabulary please, Tom.

اکنون وقت آن است که واژگان خود را خلاصه کنیم، لطفاً، تام.

Thank you. Our vocabulary today: 'outlaw' – to make illegal or ban.

متشکرم. واژگان امروز ما: «غیرقانونی» - غیرقانونی کردن یا ممنوع کردن.

'Nonsensical' – stupid or silly.

"بیهوده" - احمقانه یا احمقانه.

And 'peddled' – spread as an idea in order to make people believe something.

و «فروشنده» - به عنوان یک ایده پخش می‌شود تا مردم چیزی را باور کنند.

Don't forget to go to our website bbclearningenglish.com to do a quiz  

فراموش نکنید که به وب‌سایت ما bbclearningenglish.com بروید تا یک مسابقه

on the vocabulary and we are also all over social media.

درباره واژگان انجام دهید و ما همچنین در سراسر رسانه‌های اجتماعی هستیم.

Thanks for joining us and goodbye. Bye.

ممنون که به ما پیوستید و خداحافظ. خدا حافظ.