Do a runner: The English We Speak

Feifei: Welcome to The English We Speak, I'm Feifei...

فیفی: به The English We Speak خوش آمدید، من فیفی هستم...

Rob: And I'm Rob. Quick Feifei, shut that door.

راب: و من راب هستم. سریع فیفی، در را ببند.

Feifei: OK, calm down Rob, what's the problem?

فیفی: باشه، راب آروم باش، مشکل چیه؟

Rob: Well there's something going on in the office -

راب: خب، اتفاقی در دفتر می‌افتد -

everyone's shouting and arguing about who broke

همه فریاد می‌زنند و در مورد اینکه چه کسی

the computer - you know, the new one

کامپیوتر را خراب کرده، بحث می‌کنند - می‌دانی، یکی جدید

with all that fancy software on it.

با آن همه نرم‌افزار فانتزی روی آن.

Feifei: Oh yes, that really expensive one.

فیفی: اوه بله، آن یکی واقعا گران است.

So you've run away from the situation -

بنابراین شما از موقعیت فرار کرده اید -

that makes you look very guilty.

این باعث می شود شما بسیار گناهکار به نظر برسید.

Rob: That's true - but the problem is, I am guilty.

راب: این درست است - اما مشکل این است که من مقصرم.

But the boss seemed so angry;

اما رئیس خیلی عصبانی به نظر می رسید.

I thought it best to... well... sort of...

فکر کردم بهتره... خوب...

Feifei: Do a runner!

یه جورایی... فیفی: یه دونده بکن!

Rob: If you mean to leave a place in order to avoid

راب: اگر قصد دارید جایی را ترک کنید تا از

a difficult or unpleasant situation -

یک موقعیت دشوار یا ناخوشایند جلوگیری کنید

then I suppose you're right.

- فکر می کنم حق با شماست.

Feifei: I am!

فیفی: من هستم!

Rob: Oh no, is someone coming? I'll just hide under

راب: اوه نه، کسی می آید؟ من فقط زیر میز پنهان می شوم در

the desk while we hear some examples

حالی که نمونه هایی

of this phrase in action...

از این عبارت را در عمل می شنویم...

Examples: The new trainee did a runner after the first

مثال ها: کارآموز جدید بعد از روز اول یک دونده

day - I don't think he could cope with

انجام داد - فکر نمی کنم بتواند با

the high-pressure environment.

محیط پرفشار کنار بیاید.

When they started to blame me for the mistake,

زمانی که آنها شروع به سرزنش من برای اشتباه کردند،

I felt it best to do a runner and keep out of the way.

من احساس کردم که بهتر است یک دونده انجام دهم و از راه دور باشم.

Feifei: So that's the phrase, to do a runner,

فیفی: پس این عبارت است، دونده انجام دادن،

which means leave a place quickly in order to avoid

به معنای ترک سریع یک مکان برای جلوگیری از

a difficult or unpleasant situation.

یک موقعیت دشوار یا ناخوشایند.

But Rob, this phrase has another similar meaning too?

اما راب، این عبارت معنای مشابه دیگری نیز دارد؟

Rob: Yes. You can 'do a runner' from a place

راب: بله. شما می توانید از یک مکان «دونده» انجام دهید

to avoid paying for something.

تا از پرداخت هزینه برای چیزی اجتناب کنید.

Feifei: Like a restaurant. Have you done that Rob?

فیفی: مثل رستوران. آیا آن راب را انجام داده ای؟

Rob: Of course not! You know how honest I am.

راب: البته نه! میدونی چقدر صادقم

Feifei: Honest? Is that why you are hiding in this studio,

فیفی: راستش؟ آیا به این دلیل است که به

rather than admit you broke the new computer?

جای اینکه بپذیرید کامپیوتر جدید را خراب کرده اید، در این استودیو پنهان شده اید؟

Rob: Well, it was an accident. Oh no...

راب: خب، این یک تصادف بود. اوه نه

the boss is heading straight for the studio.

... رئیس مستقیماً به سمت استودیو می رود.

I had better dash... see ya.

بهتر بود داش... ببینمت.

Feifei: Bye Rob. It looks like he's done a

فیفی: خداحافظ راب. به نظر می رسد که او یک

runner... again. Bye.

دونده را تمام کرده است ... دوباره. خدا حافظ.