Phrasal verbs with Georgie: Education

Did you know that I'm really into photography?

آیا می دانستید که من واقعاً به عکاسی علاقه دارم؟

Well, you should take it up as a hobby, then.

خوب، پس باید آن را به عنوان یک سرگرمی در نظر بگیرید.

Actually, I'd like to take up a

در واقع، من می خواهم

beginner's photography course first so that I can read up on it.

ابتدا یک دوره عکاسی مبتدی را بگذرانم تا بتوانم آن را مطالعه کنم.

Yeah. That might help you to brush up on the skills

آره این ممکن است به شما کمک کند تا مهارت هایی را که

you already have too.

قبلاً دارید نیز تقویت کنید.

Hello! This is Georgie from BBC

سلام! این جورجی از BBC

Learning English and in this video,

Learning English است و در این ویدیو

We are learning some phrasal verbs related to

چند افعال عبارتی مرتبط با

education and learning. Why don't we take a look

آموزش و یادگیری را یاد می گیریم. چرا نگاهی

at those first sentences?

به جملات اول نمی اندازیم؟

To 'be into' something

«در چیزی بودن»

means 'to have an interest in something'.

به معنای «علاقه داشتن به چیزی» است.

This person (not me)

این شخص (نه من)

is into photography.

اهل عکاسی است. من

Personally, I'm into languages.

شخصاً با زبان آشنا هستم.

This verb cannot be separated.

این فعل قابل تفکیک نیست.

If you 'take something up',

اگر «چیزی را انجام دهید»

it means you start participating in an activity. In our first interaction

به این معنی است که شروع به شرکت در یک فعالیت می کنید. در اولین تعامل ما

we see the verb used for both a hobby and a course.

فعل را می بینیم که هم برای سرگرمی و هم برای یک دوره استفاده می شود.

This verb can be separated.

این فعل قابل تفکیک است.

'Read up on something' means t'o learn about something

«درباره چیزی بخوانید» به این معنی است که «در مورد چیزی

through reading'. This person wants to learn a bit about photography theory

از طریق خواندن یاد بگیرید». این شخص می خواهد

before spending alot of time taking photos.

قبل از صرف زمان زیادی برای گرفتن عکس، کمی در مورد تئوری عکاسی بیاموزد.

This verb cannot be separated.

این فعل قابل تفکیک نیست.

'Brush up on something' means 'to improve

«بر روی چیزی مسواک بزنید» به معنای «بهبود

the skills that you already have that might have become

مهارت‌هایی که قبلاً دارید و ممکن است

a little bit rusty. If you're learning English

کمی زنگ‌زده شده باشند» است. اگر در حال یادگیری زبان انگلیسی هستید، برای مثال،

you might want to brush up

ممکن است بخواهید

on your listening skills, for example.

مهارت های شنیداری خود را تقویت کنید.

This cannot be separated.

این را نمی توان جدا کرد. سلام

Hey! What are your plans today?

! امروز چه برنامه ای دارید؟

Do you want to go to the park?

میخوای بری پارک؟

Sorry, I can't.

متاسفم، نمی توانم.

I'm working on a photography project.

من روی یک پروژه عکاسی کار می کنم.

If I go to the park,

اگر برم پارک

I'll fall behind! Don't worry!

عقب می افتم! نگران نباش!

You can catch up quickly.

شما می توانید به سرعت پیگیری کنید.

Come on... I can't.

بیا... نمی توانم.

I have to hand the project in on Wednesday -

من باید پروژه را چهارشنبه تحویل دهم -

that's in two days!

آن هم دو روز دیگر!

OK, fine.

باشه، خوب

See you next weekend, then.

پس آخر هفته آینده می بینمت.

'work on' something means 'to put effort and concentration

کار روی چیزی به معنای تلاش و تمرکز

into doing something'. You can work on a project, work

برای انجام کاری است. می توانید روی یک پروژه کار کنید،

on a video script, work on your maths homework

روی یک فیلمنامه ویدیویی کار کنید، روی تکالیف ریاضی خود کار کنید

etcetera. This verb cannot be separated.

و غیره. این فعل قابل تفکیک نیست.

If you 'fall behind' it means that you are progressing more slowly

اگر شما عقب افتادید به این معنی است که کندتر

than others doing the same activity.

از دیگرانی که همان فعالیت را انجام می دهند پیشرفت می کنید.

This person is worried she

این شخص نگران است که

will fall behind her classmates, that others will complete the work

از همکلاسی های خود عقب بماند، که دیگران کار را

faster than her. 'Catch up'

سریعتر از او به پایان برسانند. «بررسی»

means 'to spend extra time doing something'

به معنای «زمان اضافی برای انجام کاری» است که

you didn't do earlier.

قبلاً انجام نداده‌اید.

If you fall behind, you

اگر عقب افتادید،

often have to work harder in order to catch up.

اغلب باید سخت‌تر کار کنید تا به عقب برگردید.

And finally, when you finish a project,

و در نهایت، هنگامی که یک پروژه را به پایان می رسانید،

you 'hand it in' to the person or the people who need to see it.

آن را به شخص یا افرادی که نیاز به دیدن آن دارند، تحویل می دهید.

This can be separated. Now,

این را می توان جدا کرد. حالا،

if you're really into phrasal verbs,

اگر واقعاً به افعال عبارتی علاقه دارید،

like most people are,

مانند اکثر مردم،

Why not work on writing

چرا روی نوشتن

a few sentences using the verbs

چند جمله با استفاده از افعالی که

we've just learnt - or check out the worksheet on our website.

به تازگی یاد گرفته ایم کار نکنید - یا کاربرگ را در وب سایت ما بررسی کنید.

See you next time.

دفعه بعد میبینمت