Woolly mice: Are woolly mammoths next? BBC Learning English from the News

From BBC Learning English,

از BBC Learning English،

this is Learning English from the News.

این آموزش انگلیسی از اخبار است.

Our podcast about the news headlines.

پادکست ما درباره عناوین اخبار.

In this programme: are woolly mice the first step to bringing back

در این برنامه: آیا موش های پشمالو اولین قدم برای بازگرداندن

the extinct woolly mammoth?

ماموت پشمالوی منقرض شده هستند؟

Hello, I'm Beth.

سلام من بث هستم

And I'm Neil.

و من نیل هستم.

In this programme, we look at one big news story

در این برنامه، ما به یک خبر بزرگ

and the vocabulary in the headlines that will help you understand it.

و واژگان در سرفصل ها نگاه می کنیم که به شما در درک آن کمک می کند.

You can find all the vocabulary and headlines from this episode,

شما می توانید تمام لغات و عناوین این قسمت و

as well as a worksheet, on our website, bbclearningenglish.com

همچنین یک کاربرگ را در وب سایت ما، bbclearningenglish.com بیابید،

So let's hear more about this story.

پس بیایید درباره این داستان بیشتر بشنویم.

Scientists have created a genetically modified mouse that's woolly.

دانشمندان یک موش اصلاح شده ژنتیکی ساخته اند که پشمالو است.

The researchers plan to use their woolly mouse

محققان قصد دارند از موش پشمالوی خود

to test out other genetic changes before they try

برای آزمایش سایر تغییرات ژنتیکی قبل از تلاش برای

and create genetically altered, mammoth-like elephants in future.

ایجاد فیل‌های ماموت‌مانند تغییر یافته ژنتیکی استفاده کنند. در

Now, woolly mammoths were those elephant-like creatures covered

حال حاضر، ماموت های پشمالو، موجودات فیل مانند پوشیده

in hair that lived in cold areas in the Northern Hemisphere

از مو بودند که در مناطق سرد نیمکره شمالی زندگی می کردند

and became extinct around 10,000 years ago.

و حدود 10000 سال پیش منقرض شدند.

Researchers say these mice have long orange fur

محققان می گویند این موش ها دارای خز نارنجی بلند

and a high tolerance for cold temperatures,

و تحمل بالایی در برابر دماهای سرد هستند،

just like woolly mammoths did.

درست مانند ماموت های پشمالو.

The changes have been produced by altering

این تغییرات با تغییر

seven mice genes that are known to be involved with hair growth.

ژن هفت موش که در رشد مو نقش دارند، ایجاد شده است.

So let's have our first headline.

پس بیایید اولین تیتر خود را داشته باشیم.

This is from The Conversation.

این از گفتگو است.

Woolly mice are a first step to resurrecting mammoths,

موش های پشمالو اولین قدم برای احیای ماموت ها هستند،

but there's a very long way to go.

اما راه بسیار زیادی در پیش است.

That headline again from The Conversation.

آن تیتر دوباره از گفتگو.

Woolly mice are a first step to resurrecting mammoths,

موش های پشمالو اولین قدم برای احیای ماموت ها هستند،

but there's a very long way to go.

اما راه بسیار زیادی در پیش است.

So this headline says woolly mice are the first step to resurrecting mammoths.

بنابراین این تیتر می گوید موش های پشمالو اولین قدم برای احیای ماموت ها هستند.

And we're looking at the word 'resurrect'.

و ما به کلمه "رستاخیز" نگاه می کنیم.

Neil, what can you tell us?

نیل، چه چیزی می توانید به ما بگویید؟

So 'resurrect' is a verb that means 'bring back to life'.

بنابراین "رستاخیز" فعل است به معنای "بازگرداندن به زندگی".

So in spooky stories you might hear about resurrecting the dead -

بنابراین در داستان های شبح آور ممکن است در مورد زنده کردن مردگان بشنوید -

that's bringing a person or thing back to life after it's died.

این یعنی زنده کردن یک شخص یا چیزی پس از مرگ.

Now, mammoths are extinct animals,

در حال حاضر، ماموت ها حیوانات منقرض شده هستند،

so scientists can't literally bring woolly mammoths back to life, can they?

بنابراین دانشمندان نمی توانند ماموت های پشمالو را به معنای واقعی کلمه به زندگی بازگردانند، می توانند؟

No. But scientists hope to create an animal that is as close to

نه. اما دانشمندان امیدوارند جانوری بسازند که

the real woolly mammoth as possible.

تا حد امکان به ماموت پشمالو واقعی نزدیک باشد.

They want to resurrect it.

می خواهند آن را احیا کنند. آیا

Can you give us another example of resurrect?

می توانید مثال دیگری از قیامت برای ما بیاورید؟ بله

Yes. OK, so there's a restaurant in my town.

خوب، پس یک رستوران در شهر من وجود دارد.

It used to be really popular,

قبلاً واقعاً محبوب بود،

but these days it's quite empty and a bit sad looking, really.

اما این روزها کاملاً خالی و کمی غم انگیز به نظر می رسد.

But the owners want to resurrect it by creating a new menu

اما صاحبان آن می خواهند با ایجاد یک منوی جدید

and decorating the place.

و تزئین مکان آن را احیا کنند.

So they want to give their restaurant life again.

بنابراین آنها می خواهند دوباره زندگی رستورانی خود را ببخشند.

Exactly. They want to resurrect it.

دقیقا. می خواهند آن را احیا کنند.

We've had 'resurrect' - give something life again.

ما "رستاخیز" داشته ایم - به چیزی دوباره زندگی کنیم.

For example, the actor has been trying to resurrect his career

به عنوان مثال، این بازیگر

since his last film received terrible reviews.

از زمانی که آخرین فیلمش نقدهای وحشتناکی دریافت کرد، سعی در احیای حرفه خود داشت.

This is Learning English from the News, our podcast about the news headlines.

این پادکست ما در مورد عناوین اخبار، یادگیری زبان انگلیسی از اخبار است.

Today, we're talking about a scientific experiment that aims

امروز، ما در مورد یک آزمایش علمی صحبت می کنیم که هدف آن

to use genetic engineering to create an animal like the woolly mammoth.

استفاده از مهندسی ژنتیک برای ایجاد حیوانی مانند ماموت پشمالو است.

Now, there's been a lot of excitement around this experiment,

اکنون، هیجان زیادی پیرامون این آزمایش وجود دارد،

but there's also been a lot of criticism.

اما انتقادات زیادی نیز وجود دارد.

Yes, critics say the study is unethical, considered wrong by some people.

بله، منتقدان می گویند این مطالعه غیراخلاقی است و برخی افراد آن را اشتباه می دانند.

And they also say it's a publicity stunt - only being done for public attention.

و همچنین می گویند این یک شیرین کاری تبلیغاتی است - فقط برای توجه عمومی انجام می شود.

The company carrying out the experiment, Colossal, disagree.

شرکتی که این آزمایش را انجام می دهد ، یعنی Colossal، مخالف است.

They say modern conservation isn't working,

آنها می گویند حفاظت مدرن کار نمی کند،

and technology is needed to reverse all the environmental

و فناوری برای معکوس کردن تمام

and wildlife damage caused by humans.

آسیب های زیست محیطی و حیات وحش ناشی از انسان مورد نیاز است.

And that is what our next headline is about.

و این همان چیزی است که عنوان بعدی ما در مورد آن است. بله

Yes. So the headline from TechCrunch: Colossal CEO, Ben Lamm,

بنابراین تیتر از TechCrunch: بن لام، مدیرعامل عظیم،

says humanity has a moral obligation to pursue de-extinction tech.

می‌گوید بشریت یک تعهد اخلاقی برای دنبال کردن فناوری نابودی است.

And that headline, again from TechCrunch -

و آن تیتر، دوباره از TechCrunch -

Colossal CEO, Ben Lamm, says humanity has a moral obligation to pursue

بن لام، مدیرعامل عظیم، می‌گوید بشریت یک تعهد اخلاقی برای دنبال کردن

de-extinction tech.

فناوری انقراض است.

OK, so the CEO of the company carrying out this experiment has said

خوب، پس مدیر عامل شرکتی که این آزمایش را انجام می دهد، گفته است که

humanity has a moral obligation to use technology to reverse extinction.

بشریت موظف است از فناوری برای معکوس کردن انقراض استفاده کند.

And 'moral obligation' is what we're looking at, Beth.

و "تعهد اخلاقی" چیزی است که ما به آن نگاه می کنیم، بث.

You might know these words separately.

ممکن است این کلمات را جداگانه بدانید.

Morals are the standards of good and bad,

اخلاق معیارهای خوبی و بدی

or right and wrong, that a person believes,

یا درستی و نادرستی است که انسان به آن اعتقاد دارد

and an obligation is something that has to be done. So together

و تکلیف کاری است که باید انجام شود. بنابراین

a moral obligation is a feeling that you have to do something

یک تعهد اخلاقی با هم این احساس است که شما باید کاری را

because of what you think is right or wrong, according to your beliefs.

به دلیل آنچه که فکر می کنید درست یا نادرست، مطابق با اعتقادات خود انجام دهید، انجام دهید.

So in this story, the CEO of the company believes

بنابراین در این داستان، مدیر عامل شرکت معتقد است

that humans must use technology to fix the damage that they have caused

که انسان ها باید از فناوری برای رفع آسیب هایی که

to the environment and animals,

به محیط زیست و حیوانات وارد کرده اند استفاده کنند،

particularly the extinction of animals like the woolly mammoth,

به ویژه انقراض حیواناتی مانند ماموت پشمالو

which was partly caused by human activity.

که بخشی از آن ناشی از فعالیت های انسانی است.

So how else can we use moral obligation?

پس چگونه می توانیم از تعهد اخلاقی استفاده کنیم؟

Can I say my children have a moral obligation to tidy their bedrooms?

آیا می توانم بگویم فرزندانم وظیفه اخلاقی دارند که اتاق خواب خود را مرتب کنند؟

No. It's used for bigger and more serious issues than that.

نه. برای مسائل بزرگتر و جدی تر از آن استفاده می شود.

So, for example, you might speak up about climate change

بنابراین، برای مثال، ممکن است در مورد تغییرات آب و هوایی صحبت کنید،

because you think everyone has a moral obligation to protect the planet.

زیرا فکر می‌کنید همه موظفند که از سیاره محافظت کنند.

Everyone should take responsibility.

همه باید مسئولیت پذیر باشند. بله

Yes. Or you could see a child who looks lost.

یا می توانید کودکی را ببینید که گمشده به نظر می رسد.

You might check that they're OK because you feel

ممکن است بررسی کنید که آنها خوب هستند زیرا فکر می کنید

it's the right thing to do.

این کار درستی است.

It's a moral obligation to help them.

کمک به آنها یک وظیفه اخلاقی است.

We've had 'moral obligation'- a feeling that you have to do something

ما "تعهد اخلاقی" داشته ایم - این احساس که شما باید کاری را انجام دهید

because it is considered to be right.

زیرا آن را درست می دانند.

For example, I volunteer at a soup kitchen for homeless people.

به عنوان مثال، من در یک آشپزخونه برای افراد بی خانمان داوطلب می شوم.

For me, it feels like a moral obligation.

برای من این یک وظیفه اخلاقی است.

This is Learning English from The News, our podcast about the news headlines.

این آموزش زبان انگلیسی از The News، پادکست ما درباره عناوین اخبار است.

Today we're discussing an experiment to make mice woolly

امروز ما در مورد آزمایشی بحث می کنیم که موش ها را

like the woolly mammoth.

مانند ماموت پشمالو پشمالو می کند.

The company Colossal argues that

شرکت Colossal استدلال می کند که

by returning animals that are similar to extinct species,

با بازگرداندن حیواناتی که شبیه گونه های منقرض شده

like the woolly mammoth, to modern habitats,

مانند ماموت پشمالو هستند به زیستگاه های مدرن،

these areas will be better able to cope with climate change.

این مناطق بهتر می توانند با تغییرات آب و هوایی کنار بیایند.

However, critics say that returning extinct species will not do this,

با این حال، منتقدان می گویند که بازگرداندن گونه های منقرض شده این کار را انجام نمی دهد،

partly because the areas have warmed a lot

تا حدی به این دلیل که مناطق

since the animals first became extinct.

از زمان منقرض شدن حیوانات بسیار گرم شده اند.

It's also very challenging to create mammoth-like elephants.

همچنین ایجاد فیل های ماموت مانند بسیار چالش برانگیز است.

Elephants are not experimented on often

فیل ها اغلب آزمایش نمی شوند

and have a much higher number of genes than mice.

و تعداد ژن های آنها بسیار بیشتر از موش ها است.

And that leads us into our next headline,

و این ما را به تیتر بعدی خود هدایت می کند،

which is from an opinion blog on the news website defector.com

که از یک وبلاگ نظری در وب سایت خبری defector.com است

And the headline is - Do not be bamboozled by the new fluffy mouse.

و تیتر این است - توسط موش کرکی جدید مبهوت نشوید.

And that headline again on the news sites defector.com

و آن تیتر دوباره در سایت های خبری defector.com

Do not be bamboozled by the new fluffy mouse.

توسط موش کرکی جدید مبهوت نشوید.

So this headline tells the reader not to be bamboozled by the new fluffy mouse.

بنابراین این تیتر به خواننده می گوید که توسط موش کرکی جدید مبهوت نشود.

'Bamboozled' is a great word to say, isn't it, Beth?

"Bamboozled" یک کلمه عالی برای گفتن است، اینطور نیست، بث؟ به

What does it mean?

چه معناست؟

Well, 'bamboozled' means 'fooled' or 'tricked'.

خوب، "bamboozled" به معنای "فریب خورده" یا "فریب خورده" است.

So the headline could also read do not be fooled

بنابراین عنوان می تواند خوانده شود، فریب نخورید

or tricked by the new fluffy mouse.

یا فریب موش کرکی جدید را نخورید.

So, in the opinion of the headline writer,

بنابراین، به نظر نویسنده تیتر،

just because the woolly mouse is cute doesn't mean

فقط به این دلیل که موش پشمالو بامزه است به این معنی نیست که همانطور که شرکت می گوید به

it will help reverse climate change as the company says it will.

معکوس کردن تغییرات آب و هوایی کمک می کند .

Yes, the headline writer is telling the public

بله، تیتر نویس به مردم می گوید که

not to be tricked into believing that these mice will help save the planet.

فریب نخورند و این موش ها به نجات سیاره کمک خواهند کرد.

'Bamboozled' can be used in a number of situations.

"Bamboozled" را می توان در تعدادی از موقعیت ها استفاده کرد.

You might feel bamboozled by all the jargon written in a legal contract,

ممکن است از تمام اصطلاحات واژگانی که در یک قرارداد حقوقی نوشته شده است، متحیر شوید،

or you might be bamboozled into giving your money away

یا ممکن است

as part of a scam or a trick.

به عنوان بخشی از یک کلاهبرداری یا ترفند، پول خود را از دست بدهید.

And there are similar words to 'bamboozled'.

و کلمات مشابهی به "بامبوزه شده" وجود دارد.

So we've already mentioned 'tricked' and 'fooled',

بنابراین ما قبلاً به "فریب خورده" و "فریب خورده" اشاره کردیم،

but we also have the words 'hoodwinked', 'duped',

اما کلمات "کلاه زده"، "فریب خورده"

and 'deceived', which are very similar.

و "فریب خورده" را نیز داریم که بسیار شبیه به هم هستند. ما فریب خورده

We've had 'bamboozled' - tricked.

ایم.

For example, I got bamboozled by the car salesman

به عنوان مثال، من توسط فروشنده ماشین بامبو شدم

and bought a more expensive model than I needed.

و یک مدل گرانتر از آنچه نیاز داشتم خریدم.

That's it for this episode of Learning English from the News.

تمام این قسمت از آموزش زبان انگلیسی از اخبار.

We'll be back next week with another news story.

هفته آینده با خبر دیگری باز خواهیم گشت.

If you've enjoyed this programme, try the worksheet

اگر از این برنامه لذت برده اید، کاربرگ موجود

on our website to test what you've learned. Visit bbclearningenglish.com

در وب سایت ما را امتحان کنید تا آموخته های خود را آزمایش کنید . از bbclearningenglish.com دیدن کنید

And search BBC Learning English to find us on social media.

و BBC Learning English را جستجو کنید تا ما را در رسانه های اجتماعی پیدا کنید.

Bye for now. Goodbye.

فعلا خداحافظ خداحافظ