The future of transport - 6 Minute English

Rob: Hello I'm Rob and this is 6 Minute English -

راب: سلام من راب هستم و این 6 دقیقه انگلیسی است

the show that brings you an interesting topic

- نمایشی که موضوع جالبی را برای شما به ارمغان می آورد

authentic listening practice and some vocabulary

تمرین گوش دادن معتبر و مقداری واژگان

to help you improve your language skills.

برای کمک به شما در بهبود مهارت های زبانی.

Neil: And hello, I'm Neil. Our topic today is transport.

نیل: و سلام، من نیل هستم. موضوع امروز ما حمل و نقل است.

How do you think you'll be travelling to work

فکر می‌کنید چگونه می‌خواهید در آنجا کار

in, say 30 years' time Rob?

کنید، مثلاً راب 30 ساله؟

Rob: Well, not only will home working be more prevalent,

راب: خوب، نه تنها کار در خانه رایج تر خواهد شد،

that means common - but I hope I won't be working

این به معنای رایج است - اما امیدوارم تا

in 30 years' time!

30 سال دیگر کار نخواهم کرد!

Neil: Good answer! But if we look back and

نیل: جواب خوبیه! اما اگر به گذشته نگاه کنیم و

see how transport has changed in the last

ببینیم که حمل و نقل در 30 سال گذشته چگونه تغییر

30 years, it makes you wonder what the future holds.

کرده است، شما را متعجب می کند که آینده چه چیزی در انتظار شماست.

Rob: Yes, we've seen how air travel has become

راب: بله، ما دیده ایم که چگونه سفرهای هوایی

commonplace for many people. Commonplace means

برای بسیاری از مردم عادی شده است. معمولی یعنی

not unusual. And there's been the development

غیرعادی نیست. و

of high-speed train travel. But the main priority

توسعه سفر با قطار پرسرعت وجود دارد. اما اولویت اصلی

has been speed - going faster

سرعت بوده است - سریعتر

to make your journeys quicker.

حرکت کنید تا سفرهایتان سریعتر شود.

Neil: That's true, and we'll be discussing some ideas

نیل: این درست است، و ما به زودی درباره ایده هایی

for making transport even faster soon.

برای سریع تر کردن حمل و نقل بحث خواهیم کرد.

But let's not waste any time and speed on

اما بیایید زمان و سرعت را

to today's quiz question.

برای سوال مسابقه امروز تلف نکنیم.

Rob: Ah yes, time waits for no one, not even you Neil.

راب: آه بله، زمان منتظر هیچکس نیست، حتی تو نیل.

So can you answer this question?

پس می توانید به این سوال پاسخ دهید؟

According to Guinness World Records, in which country

طبق رکوردهای جهانی گینس،

has the fastest ever train been recorded?

سریع ترین قطار تاریخ در کدام کشور ثبت شده است؟

Is it in... a) China, b) Japan or c) France

آیا در... الف) چین، ب) ژاپن یا ج) فرانسه

Neil: All these countries have fast trains

نیل: همه این کشورها قطارهای سریع دارند،

but I've heard that Chinese trains go particularly fast.

اما من شنیده ام که قطارهای چینی به ویژه سریع می روند.

So I'm going to say a) China.

بنابراین من می خواهم بگویم الف) چین.

Rob: Well, you'll have to wait until the end

راب: خوب، باید تا پایان برنامه صبر کنید

of the programme to see if you're right.

تا ببینید درست می گویید یا نه.

But let's talk more now about the future of transport.

اما بیایید اکنون در مورد آینده حمل و نقل بیشتر صحبت کنیم.

One development we hear much about is automation.

یکی از پیشرفت هایی که در مورد آن زیاد می شنویم، اتوماسیون است.

Neil: Automation means using machines to do work

نیل: اتوماسیون به معنای استفاده از ماشین ها برای انجام کارهایی است

that humans normally do and in terms of transport

که معمولا انسان ها انجام می دهند و از نظر حمل و نقل

this means driverless vehicles.

به معنای وسایل نقلیه بدون راننده است.

It won't be too long before we become the

زمان زیادی نمی گذرد که ما

passenger in a driverless car.

مسافر یک ماشین بدون راننده می شویم.

Rob: Scary! And the French train engineering company,

راب: ترسناک! و شرکت مهندسی قطار فرانسوی،

Alstom, is planning to test automated freight trains

آلستوم، در نظر دارد قطارهای باری خودکار را در

later this year. The automated train prototype

اواخر سال جاری آزمایش کند. نمونه اولیه قطار خودکار

can travel for about 100 kilometres

می تواند حدود 100 کیلومتر را

without driver intervention. A prototype is the first

بدون دخالت راننده طی کند. نمونه اولیه اولین

version of something which can be

نسخه چیزی است که می تواند

tested before it is produced in large quantities.

قبل از تولید در مقادیر زیاد آزمایش شود.

Neil: Of course some trains are already driven

نیل: البته برخی از قطارها قبلاً

by computers but there's an exciting plan

توسط رایانه ها رانده می شوند، اما یک طرح هیجان انگیز

to develop a form of driverless vehicle

برای توسعه نوعی وسیله نقلیه بدون راننده وجود دارد

that could move you around

که می تواند شما را

at 1,123 kilometres per hour.

با سرعت 1123 کیلومتر در ساعت حرکت دهد.

Rob: Come on Neil. That sounds a bit far-fetched -

راب: بیا نیل. این کمی دور از ذهن به نظر می رسد -

like flying cars that we see in sci-fi movies -

مانند ماشین های پرنده ای که در فیلم های علمی تخیلی می بینیم -

it's difficult to believe because it's unlikely to happen.

باورش سخت است زیرا بعید است این اتفاق بیفتد.

Neil: Well you say that but it's already being tested

نیل: خوب شما این را می گویید اما در حال حاضر

in Nevada in the USA and has a name - Hyperloop One.

در نوادا در ایالات متحده در حال آزمایش است و یک نام دارد - Hyperloop One.

Rob: Tell me more!

راب: بیشتر به من بگو!

Neil: The idea is, you get loaded into a pod

نیل: ایده این است که در یک غلاف بارگیری

then you're pushed through a metal tube at high speed,

می‌شوید و سپس با سرعت بالا از طریق یک لوله فلزی رانده

taking you to your destination in minutes

می‌شوید و شما را در عرض چند دقیقه به مقصد

rather than hours.

می‌رساند تا چند ساعت.

Anita Sengupta is the lead systems engineer

آنیتا سنگوپتا، مهندس ارشد سیستم‌ها است

and says there's nothing scary about it...

و می‌گوید هیچ چیز ترسناکی در مورد آن وجود ندارد...

Anita Sengupta: The Hyperloop is a maglev train

آنیتا سنگوپتا: هایپرلوپ یک قطار مگلو

in a vacuum system - or in a vacuum tube -

در یک سیستم خلاء - یا در یک لوله خلاء - است

and so you can also think of it as an aircraft

و بنابراین می‌توانید آن را به عنوان یک هواپیما

flying at 200,000 feet so people don't have any issue

در حال پرواز در نظر بگیرید. 200000 پا تا مردم

flying in aeroplanes and people don't have any issue

در پرواز با هواپیما مشکلی نداشته باشند و مردم با

going in maglev trains. This is simply combining the two

قطارهای مگلو مشکلی نداشته باشند. این به سادگی ترکیب این دو است

and allows you to be more energy efficient.

و به شما امکان می دهد انرژی کارآمدتری داشته باشید.

Rob: So Anita Sengupta explained the type of

راب: بنابراین آنیتا سنگوپتا نوع

technology the Hyperloop used.

فناوری استفاده شده توسط Hyperloop را توضیح داد.

First she mentioned maglev -

او ابتدا به maglev اشاره کرد -

that's a short way of saying magnetic levitation.

این روش کوتاهی برای گفتن شناور مغناطیسی است.

Neil: It's when trains travel on magnetic track

نیل: زمانی است که قطارها به

rather than conventional rails.

جای ریل های معمولی روی ریل مغناطیسی حرکت می کنند.

Rob: And then she mentioned a vacuum system -

راب: و سپس او به یک سیستم خلاء اشاره کرد

a vacuum is a space that has all the air

- خلاء فضایی است که تمام هوا

and any other gases removed from it.

و هر گاز دیگری از آن خارج شود.

So the tube these pods travel in have no air

بنابراین لوله ای که این غلاف ها در آن حرکت می کنند هوا ندارد

so there's no resistance.

بنابراین هیچ مقاومتی وجود ندارد.

And these technologies are more efficient

و این فناوری ها کارآمدتر

and they save energy.

هستند و در مصرف انرژی صرفه جویی می کنند.

Neil: Which is a good thing.

نیل: که چیز خوبی است.

This sounds like a great way to travel but will it take off?

به نظر می رسد این یک راه عالی برای سفر است، اما آیا آن را راه اندازی خواهد کرد؟

Rob: Well, BBC technology correspondent

راب: خب، روری سلان جونز، خبرنگار فناوری بی‌بی‌سی

Rory Cellan-Jones isn't so sure.

چندان مطمئن نیست.

He thinks it will be quite challenging to convince

او فکر می‌کند که متقاعد کردن

governments to allow long metal tubes to be built

دولت‌ها به ساخت لوله‌های فلزی بلند

on or below ground.

روی یا زیر زمین بسیار چالش برانگیز خواهد بود.

Neil: But we have to try these new technologies Rob.

نیل: اما ما باید این فناوری های جدید را امتحان کنیم.

If we didn't we'd still be travelling

اگر این کار را نمی‌کردیم، باز هم

around on horse and cart!

سوار بر اسب و گاری می‌رفتیم!

Rob: A good point Neil - and we wouldn't have been able

راب: یک نکته خوب نیل - و ما نمی توانستیم

to travel at the great speeds

با سرعت های فوق العاده ای

mentioned in today's question.

که در سوال امروز ذکر شد حرکت کنیم.

Now earlier I asked you according to

حالا قبلاً از شما پرسیدم طبق

Guinness World Records, in which

رکوردهای جهانی گینس،

country has the fastest ever train travelled?

سریعترین قطار تا به حال در کدام کشور سفر کرده است؟

Is it in... a) China, b) Japan, c) France

آیا در ... الف) چین، ب) ژاپن، ج) فرانسه

Neil: And I said a) China.

نیل: و گفتم الف) چین.

Rob: And you were wrong Neil. China does have some

راب: و تو اشتباه کردی نیل. چین

very fast trains. But the fastest recorded train

قطارهای بسیار سریعی دارد. اما سریع‌ترین قطار ثبت‌شده

was a maglev from the Central Japan Railway Company,

یک ماگلو از شرکت راه‌آهن مرکزی ژاپن بود

which ran on a test track

که در مسیر آزمایشی

at a speed of 603 kilometres per hour.

با سرعت 603 کیلومتر در ساعت حرکت کرد.

Neil: Now that would make my commute

نیل: حالا این باعث می‌شود که رفت و آمد من

to work very quick!

به محل کار خیلی سریع باشد!

OK, shall we recap some of the vocabulary

خوب، آیا می‌خواهیم برخی از واژگانی

we've heard today? Starting with commonplace.

را که امروز شنیده‌ایم مرور کنیم؟ شروع از معمولی.

Rob: Yes, which means 'not unusual or often seen.'

راب: بله، به معنی "غیرعادی نیست یا اغلب دیده می شود."

For example 'free Wi-Fi in coffee shops is

به عنوان مثال "این روزها وای فای رایگان در کافی شاپ ها

commonplace these days.'

رایج است."

Neil: And very useful it is too! Next we had automation,

نیل: و خیلی هم مفید است! بعد ما اتوماسیون داشتیم،

meaning 'using a machine to do something

یعنی «استفاده از ماشین برای انجام کاری

instead of a human.' 'Automation in the car making

به جای انسان». اتوماسیون در

industry has led to the loss of hundreds of jobs.'

صنعت خودروسازی منجر به از دست دادن صدها شغل شده است.

Rob: Of course when you build a new car

راب: مطمئناً وقتی یک ماشین جدید

you need to make a prototype -

می‌سازید باید یک نمونه اولیه بسازید -

that's the first version of something which can be tested

این اولین نسخه از چیزی است که می‌توان

before it's produced in large quantities.

آن را قبل از تولید در مقادیر زیاد آزمایش کرد.

'The prototype of a new solar-powered bike

نمونه اولیه یک دوچرخه جدید با انرژی خورشیدی

has been so successful

به قدری موفق

that it's now going into mass-production.'

بوده که اکنون به تولید انبوه می رسد.

Neil: Come on Rob, that sounds a bit far-fetched -

نیل: بیا راب، این کمی دور از ذهن به نظر می رسد -

and by that I mean 'so unbelievable

و منظورم از آن "آنقدر باورنکردنی است

it's unlikely to happen.'

که بعید است اتفاق بیفتد."

Rob: Well something people once thought far-fetched

راب: خوب چیزی که مردم زمانی فکر می کردند دور از ذهن بود

is now a reality and that's maglev -

، اکنون به واقعیت تبدیل شده است و آن مغناطیسی است -

that's short for 'magnetic levitation'

این مخفف "معروف شدن مغناطیسی" است

and is how some of the world's fastest trains travel.

و راهی است که برخی از سریع ترین قطارهای جهان سفر می کنند.

Neil: Finally, we discussed the word vacuum.

نیل: در نهایت کلمه خلاء را مورد بحث قرار دادیم.

It's a space that has had all the air and other gases

این فضایی است که تمام هوا و سایر گازها

removed from it - basically an empty space.

از آن حذف شده است - اساساً یک فضای خالی.

'The plan for Virgin's Hyperloop One

طرح Virgin's Hyperloop One

is to make a maglev even faster by putting it

این است که با قرار دادن آن در یک لوله خلاء، Maglev را حتی سریعتر بسازد

in a vacuum tube.' And that brings us to the end

. و این ما را به

of today's 6 Minute English. Don't forget

پایان 6 دقیقه انگلیسی امروز می رساند. فراموش نکنید

to check out our You Tube, Facebook,

که صفحات یوتیوب، فیس بوک،

Twitter and Instagram pages,

توییتر و اینستاگرام

and we'll see you next time. Goodbye.

ما را بررسی کنید، دفعه بعد شما را خواهیم دید. خداحافظ.

Rob: Bye

راب: خداحافظ