SpaceX splash down: BBC News Review

Hello and welcome to News Review from BBC Learning English.

سلام و خوش آمدید به بررسی اخبار از BBC Learning English.

I'm Rob and joining me today is Neil – Hello Neil.

من راب هستم و امروز نیل به من می پیوندد - سلام نیل.

Hi Rob, hello everybody.

سلام راب، سلام به همه.

We've got an interesting story about space exploration and its future today.

ما امروز یک داستان جالب در مورد اکتشاف فضا و آینده آن داریم.

The company SpaceX and Nasa have been working together.

شرکت اسپیس ایکس و ناسا با هم کار می کنند.

Astronauts have returned from the International Space Station by splashing down into the ocean

فضانوردان از ایستگاه فضایی بین‌المللی با پاشیدن به اقیانوس

and that's the first time people have returned to earth from space in that manner for 45 years.

بازگشته‌اند و این اولین باری است که انسان‌ها به مدت 45 سال از فضا به این شکل به زمین بازگشتند.

And don't forget you can test yourself on the vocabulary that we're talking about today

و فراموش نکنید که می توانید خود را بر روی واژگانی که امروز در مورد آن صحبت می

on our website at bbclearningenglish.com where you'll find a quiz.

کنیم در وب سایت ما به آدرس bbclearningenglish.com تست کنید، جایی که یک آزمون پیدا خواهید کرد.

OK – now it's time to find out what was going on in the control room

خوب - اکنون زمان آن رسیده است که بفهمیم

when the astronauts landed.

هنگام فرود فضانوردان در اتاق کنترل چه خبر است.

OK, so we heard there the control room

خوب، پس ما شنیدیم که اتاق کنترل

with Nasa astronauts splashing down into the ocean

با فضانوردان ناسا

after a trip to the International Space Station.

پس از سفر به ایستگاه فضایی بین‌المللی به اقیانوس می‌پاشد.

They went on a commercial operator into space

آنها با یک اپراتور تجاری به فضا

and normally they go up with Nasa rockets.

رفتند و معمولاً با موشک های ناسا بالا می روند.

This time, they paid SpaceX, a company, to provide that rocket for them

این بار، آنها به یک شرکت اسپیس ایکس پول دادند تا آن موشک را برای آنها فراهم کند

and experts are saying this is a real game changer for space exploration

و کارشناسان می گویند این یک تغییر واقعی بازی برای اکتشافات فضایی است

because it's the way that it's going to happen in the future.

زیرا این راهی است که در آینده اتفاق خواهد افتاد.

Yes, an interesting story and we've got three words and expressions

بله، داستان جالبی است و ما سه کلمه و عبارت داریم

that you can learn about to help you – to help you talk about this story haven't we Neil?

که می‌توانید در مورد آنها بیاموزید تا به شما کمک کند - برای کمک به صحبت کردن در مورد این داستان، ما نیل نیستیم؟

We have. We have 'plummeting', 'star-struck' and 'prank'.

ما داریم. ما "سقوط"، "ستاره زده" و "شوخی" داریم.

That's 'plummeting', 'star-struck' and 'prank'.

این یعنی "سقوط"، "ستاره زده" و "شوخی".

OK, should we start with your first headline?

خوب، باید از اولین تیتر شما شروع کنیم ؟

Yeah, the first headline is from the Business Insider website and it reads:

بله، اولین تیتر از وب سایت Business Insider است و می‌خواند:

So that's 'plummeting' – falling quickly and suddenly.

پس این در حال سقوط است - سریع و ناگهانی سقوط می‌کند.

Yes, 'plummeting,' spelt P-L-U-M-M-E-T-I-N-G

بله، P-L-U-M-M-E-T-I-N-G با املای «سقوط»

Sounds like a very dramatic word, doesn't it?

کلمه بسیار دراماتیکی به نظر می رسد، اینطور نیست؟

Yes and I think that's the key – you know – people might say,

'Well, why can't I just say falling?' because it means falling

بله. زیرا به معنای سقوط است،

but 'plummeting' has that sense of falling rapidly and suddenly.

اما «سقوط شدید» این حس سقوط سریع و ناگهانی را دارد.

So if I was to go for a walk down the street and I'd tripped over on the pavement,

پس اگر قرار باشد در خیابان قدم بزنم و روی سنگفرش

would I be plummeting down to the ground?

زمین بخورم، آیا به شدت به زمین می افتم؟

No, not really, unless you wanted to sound really – kind of – dramatic,

نه، نه واقعاً، مگر اینکه بخواهید واقعاً - یک جورهایی - دراماتیک

or you wanted to say in a kind of comedic way, a funny way,

به نظر برسید، یا بخواهید به نوعی کمدی، به شکلی خنده دار

that you were very very tall and you had to fall a distance

بگویید که خیلی قد بلند بودید و باید از فاصله دور

but actually we wouldn't use it for that. It would be more to describe something

بیفتید، اما در واقع ما این کار را نمی کردیم. از آن برای آن استفاده نکنید بهتر است چیزی را توصیف

like, for example, maybe you are on the Eiffel Tower in Paris

کنیم، برای مثال، شاید شما در برج ایفل در پاریس

and you're leaning over the edge: you've got a water bottle – it slips from your hand.

هستید و به لبه آن خم شده اید: یک بطری آب دارید - از دست شما می لغزد.

Now that water bottle is going to plummet down to Earth.

اکنون آن بطری آب به شدت به زمین سقوط می کند.

It's going to hit the ground hard and it's going to travel very quickly.

قرار است به شدت به زمین بخورد و خیلی سریع حرکت کند.

And it would have happened very suddenly and that's what plummeting is.

و خیلی ناگهانی اتفاق می افتاد و این همان چیزی است که سقوط می کند.

Hmm – sounds very dangerous actually if you're traveling at such a speed as well.

هوم - در واقع اگر با چنین سرعتی سفر می کنید بسیار خطرناک به نظر می رسد.

Absolutely – that actually happened to me.

کاملاً - این در واقع برای من اتفاق افتاد.

Fortunately it didn't hit me. I was standing on the ground

خوشبختانه به من نخورد. من بیرون برج ایفل روی زمین ایستاده بودم

outside the Eiffel Tower and a bottle landed right next to me

و یک بطری درست در کنار من فرود آمد

and it could only have come from the top of the Eiffel Tower.

و فقط می توانست از بالای برج ایفل آمده باشد.

It plummeted. That bottle plummeted towards Earth and just missed me.

به شدت سقوط کرد. آن بطری به سمت زمین سقوط کرد و فقط دلم را تنگ کرد.

Thank goodness! So you could be here today to present this programme.

خدا را شکر! بنابراین می توانید امروز برای ارائه این برنامه اینجا باشید.

Thanks.

And this is quite a literal use to this word plummeting isn't there?

با تشکر.

و این کاملاً یک استفاده تحت اللفظی از این کلمه سقوط است، اینطور نیست؟

It is, yes, but often you hear it used in a more, sort of, figurative sense

بله، اما اغلب می شنوید که به معنای مجازی تر

and especially in connection with the world of business;

و به ویژه در ارتباط با دنیای تجارت استفاده می شود.

so we might hear about share prices, for example,

بنابراین ممکن است در مورد قیمت سهام بشنویم

that fall dramatically and suddenly. We might hear share prices plummeting

که به طور مثال به طور ناگهانی و ناگهانی سقوط می کند. ممکن است بشنویم که قیمت سهام

or the value of a currency. Or, particularly at the moment with the coronavirus

یا ارزش یک ارز کاهش می یابد. یا، به خصوص در حال حاضر با ویروس کرونا

and the fact that people aren't shopping and things like that as normal,

و این واقعیت که مردم خرید نمی کنند و چیزهایی از این قبیل به طور معمول،

sales have plummeted. Sales have plummeted over the last few months

فروش به شدت کاهش یافته است. فروش در چند ماه گذشته به شدت کاهش یافته است

and it has really badly affected the world economy.

و واقعاً بر اقتصاد جهان تأثیر بدی گذاشته است.

Hmm, that's right, and also I noticed – I went into London this week for the first time

هوم، درست است، و همچنین متوجه شدم - من این هفته برای اولین بار به لندن رفتم

and there weren't so many people around. There were fewer visitors because

و افراد زیادی در اطراف نبودند. تعداد بازدیدکنندگان کمتری بود زیرا

visitor numbers have plummeted because people can't travel any more I suppose.

تعداد بازدیدکنندگان به شدت کاهش یافته است زیرا فکر می‌کنم مردم دیگر نمی‌توانند سفر کنند.

Absolutely. The number of tourists has plummeted

کاملا. تعداد گردشگران به شدت کاهش یافته است

and it's made a very strange summer here in the Northern Hemisphere anyway.

و به هر حال تابستان بسیار عجیبی در اینجا در نیمکره شمالی ایجاد شده است.

Yeah, definitely. OK – well let's have a look at a summary of that word.

آره حتما خوب - خوب اجازه دهید نگاهی به خلاصه ای از آن کلمه بیندازیم.

OK Neil, let's have a look at your second headline.

خوب نیل، بیایید به تیتر دوم شما نگاهی بیندازیم .

Second headline comes from the wcax.com website and the headline reads:

عنوان دوم از وب‌سایت wcax.com می‌آید و تیتر به این شرح است:

OK – so that's 'star-struck': describes someone who admires famous people greatly.

خوب - پس ستاره زده: کسی را توصیف می‌کند که افراد مشهور را بسیار تحسین می‌کند.

Yes, we have a two-word expression here.

بله، ما در اینجا یک عبارت دو کلمه ای داریم.

'Star' is the first word: S-T-A-R.

"ستاره" اولین کلمه است: S-T-A-R.

The second word is 'struck': S-T-R-U-C-K.

کلمه دوم "ضربه زده" است: S-T-R-U-C-K.

Usually this has a hyphen, but it does not have a hyphen in this headline.

معمولاً این خط فاصله دارد، اما در این تیتر خط فاصله ندارد.

OK. Well, I was 'star-struck' today

خوب. خوب، من امروز "ستاره زده"

when I came in and found out that I was presenting with you, Neil.

شدم که وارد شدم و متوجه شدم که دارم با شما حضور دارم، نیل.

Oh! Yes, haha! Are you suggesting that I'm famous, Rob? Because...

اوه! بله هاها! آیا شما به من پیشنهاد می کنید که من مشهور هستم، راب؟ چون...

Yes, I am.

Because I had exactly the same feeling and in fact I have that feeling right now.

بله هستم.

چون من دقیقا همین حس را داشتم و در واقع همین حس را الان دارم.

You know – you are so incredibly famous that I have this feeling of admiration for you...

می دانی – تو آنقدر فوق العاده معروف هستی که من این احساس را نسبت به تو دارم تحسین می کنم...

OK – so we are equally star-struck. ...slightly intimidating me.

خوب – پس ما به همان اندازه ستاره زده ایم. ... کمی مرا می ترساند.

We are joking of course. There are more famous people

البته شوخی می کنیم. افراد مشهور بیشتری وجود دارند

who we get star-struck about, aren't there?

که در مورد آنها ستاره زده می شویم، اینطور نیست؟

Yes, you may not believe it but there are even more famous people

بله، شاید باور نکنید اما افراد مشهورتر

than me and Rob in the world, and you have met

از من و راب در دنیا وجود دارند و شما با

one of the most famous people in the world, Rob.

یکی از مشهورترین افراد جهان، راب، آشنا شده اید.

Yes, that's Paul McCartney – Sir Paul McCartney from The Beatles,

بله، این پل مک کارتنی است – سر پل مک کارتنی از گروه بیتلز

who I met a few years ago: I got a chance to interview him.

که چند سال پیش با او آشنا شدم: فرصتی برای مصاحبه با او پیدا کردم.

I was so star-struck that I almost forgot the questions

آنقدر ستاره زده بودم که تقریباً سؤالاتی را

that I was supposed to ask him.

که قرار بود از او بپرسم فراموش کنم.

I must also say that he wasn't star-struck when he met me.

این را هم باید بگویم که وقتی با من آشنا شد، ستاره زده نشد.

He would be if he met you now. Maybe!

اگر الان با شما ملاقات می کرد، می شد. شاید!

But it is that admiration, isn't it, for somebody famous...

اما این همان تحسین است، نه، برای یک فرد مشهور...

Yeah. ...somebody you really, kind of,

آره. ...کسی که شما واقعاً، به نوعی

have a lot of admiration – you really admire the things they've done.

، بسیار تحسین می کنید - شما واقعاً کارهایی را که انجام داده اند تحسین می کنید.

Absolutely. It's a bit weird in this title though, isn't it?

کاملا. هرچند در این عنوان کمی عجیب است، اینطور نیست؟

Yes, that's true: this headline has got nothing to do with famous people really, has it?

بله، درست است: واقعاً این تیتر ربطی به افراد مشهور ندارد، درست است؟

No, it hasn't and this is – you know – as people who watch News Review regularly will know,

نه، اینطور نیست و این است - می دانید - همانطور که افرادی که به طور مرتب News Review را تماشا می کنند می دانند،

headline writers love a little joke with words

نویسندگان تیتر یک شوخی کوچک با کلمات را دوست دارند

and that's what we have here,

و این چیزی است که ما در اینجا داریم،

because 'star-struck', as we've been discussing,

زیرا همانطور که قبلاً "ستاره زده" بودیم. بحث کردن

is about that feeling you get

، مربوط به احساسی است

when you meet someone

که هنگام ملاقات با شخصی

or you see someone incredibly famous.

یا دیدن شخصی فوق العاده معروف به شما دست می دهد.

This story is not about meeting somebody famous,

این داستان درباره ملاقات با یک فرد مشهور

but it is about space and so the word 'star' is relevant,

نیست، بلکه در مورد فضا است و بنابراین کلمه "ستاره" مرتبط است،

so they just put this expression in as a little joke really.

بنابراین آنها این عبارت را واقعاً به عنوان یک شوخی کوچک در نظر می گیرند.

Hmm. We might be star-struck if we met a famous astronaut, maybe.

هوم شاید اگر با یک فضانورد معروف ملاقات کنیم، ممکن است ستاره زده شویم .

Yeah, if you met a famous astronaut or the astronauts from this space flight,

بله، اگر با یک فضانورد معروف یا فضانوردان این پرواز فضایی ملاقات

you might be star-struck. You might be star-struck if you met Elon Musk,

کردید، ممکن است ستاره زده شوید. اگر الون ماسک را

who is the owner of SpaceX and an incredibly famous and rich man.

که مالک اسپیس ایکس و مردی فوق العاده مشهور و ثروتمند است، ملاقات کنید، ممکن است شگفت زده شوید.

Indeed. OK – well let's have a look at a summary of 'star-struck'

در واقع. خوب - خوب اجازه دهید نگاهی به خلاصه ای از "ستاره زده"

If you like stories about space exploration, we have a great story for you, haven't we Neil?

بیندازیم.

We do. We've got a story about SpaceX, which we did a while ago

ما انجام می دهیم. ما داستانی در مورد SpaceX داریم که چندی پیش

on News Review about the time when they –

در News Review درباره زمانی که آنها انجام دادیم -

I think the first time they put a reused or reusable rocket into space.

فکر می کنم اولین باری بود که یک موشک استفاده مجدد یا قابل استفاده مجدد را در فضا قرار دادند.

You can find the link to that programme down below.

لینک آن برنامه را در زیر می توانید پیدا کنید.

OK. let's have a look at our next headline.

خوب. بیایید نگاهی به تیتر بعدی خود بیندازیم .

Our next headline is from the Mail Online website and it is:

عنوان بعدی ما از وب سایت Mail Online است و این است:

OK – so the word is 'prank.' That's: joke, trick.

خوب - پس کلمه "شوخی" است. این است: شوخی، حقه.

Yes, 'prank' spelt P-R-A-N-K.

بله، "شوخی" با املای P-R-A-N-K.

Here used as an adjective – a prank call.

در اینجا به عنوان یک صفت استفاده می شود - یک تماس شوخی.

It describes the type of call – what's a prank call, Rob?

این نوع تماس را توصیف می کند - یک تماس شوخی چیست، راب؟

Well, it's a phone call you make to somebody to make a fool of them, really,

خب، این یک تماس تلفنی است که شما با کسی می‌زنید تا او را احمق کنید،

and make them look stupid.

و او را احمق جلوه دهید.

Yeah, so it's a call you make to someone as a joke.

بله، پس این تماسی است که با کسی به عنوان شوخی برقرار می کنید.

You might, for example, pretend to be a person that you are not,

برای مثال، ممکن است وانمود کنید که فردی هستید که نیستید،

or you might make a claim or say something that isn't true

یا ممکن است ادعایی داشته باشید یا چیزی بگویید که درست نیست

in order to make the other person – to deceive the other person –

به منظور اینکه طرف مقابل را - برای فریب دادن -

to make a joke on the other person.

به شوخی وادار کنید. شخص دیگر.

And I know all about prank phone calls, don't I Neil?

و من همه چیز را در مورد تماس های تلفنی شوخی می دانم، نه نیل؟

Yes, is it time to share with everyone the prank call I made about a year ago to you?

بله، آیا زمان آن رسیده است که تماس شوخی ای را که حدود یک سال پیش با شما انجام دادم با همه در میان بگذارم؟

I think you should.

من فکر می کنم شما باید.

Yeah, so some of you may be aware that Rob does like a biscuit or two

بله، بنابراین برخی از شما ممکن است آگاه باشید که راب یک یا دو بیسکویت دوست دارد

and we may have mentioned that on News Review in the past once or twice.

و ممکن است در گذشته یکی دو بار به آن در News Review اشاره کرده باشیم.

And the fact is that one day I thought

و واقعیت این است که یک روز فکر

that I would tell Rob in a prank call that we had ordered a huge pallet

کردم که در یک تماس شوخی به راب بگویم که یک پالت بزرگ

full of biscuits to the office in order to get him to come in early,

پر از بیسکویت به دفتر سفارش داده بودیم تا او را زودتر بیاوریم،

because the truth is that Rob – he's not really an early riser,

زیرا حقیقت این است که راب - او نیست. واقعاً یک سحرخیز بود،

so we tried to get him into the office. But what happened when you got in, Rob?

بنابراین سعی کردیم او را وارد دفتر کنیم. اما وقتی وارد شدی چه اتفاقی افتاد، راب؟

Well, I mean, it worked: I did get in early and I got there and

خوب، منظورم این است که کار کرد: من زود وارد شدم و به آنجا رسیدم و

there was nothing – nothing to be seen.

چیزی وجود نداشت - چیزی برای دیده شدن.

No box of biscuits. You realised... you realised that we had pranked you.

بدون جعبه بیسکویت فهمیدی... فهمیدی که ما باهات شوخی کردیم.

Yeah, I had been pranked. Absolutely – there you can see we're using it as a verb.

آره شوخی کرده بودم کاملاً - در آنجا می توانید ببینید که ما از آن به عنوان یک فعل استفاده می کنیم.

So we have it in the headline there as an adjective: a prank call.

بنابراین ما آن را در تیتر آنجا به عنوان یک صفت داریم: یک تماس شوخی.

But we can say that you prank someone or someone has been pranked.

اما می توانیم بگوییم که شما با کسی شوخی می کنید یا کسی مسخره شده است.

Or you can even say to 'play a prank' on someone.

یا حتی می توانید بگویید با کسی شوخی کنید.

That's the structure: to play a prank on someone.

این ساختار است: شوخی کردن با کسی.

And we played a prank on you, didn't we Rob?

و ما با شما شوخی کردیم، مگه راب نبودیم؟

Yes, and this is quite a big prank. I wasn't very happy

بله، و این یک شوخی بزرگ است. من خیلی خوشحال نبودم،

but to be honest pranks are generally quite harmless, aren't they?

اما صادقانه بگویم، شوخی ها معمولاً بی ضرر هستند، اینطور نیست؟

They're a bit of fun. The intention is that they are harmless.

آنها کمی سرگرم کننده هستند. مقصود این است که آنها بی ضرر هستند.

Sometimes they can go horribly wrong of course,

البته گاهی اوقات آنها می توانند به طرز وحشتناکی اشتباه کنند،

but the intention is that they are light-hearted.

اما هدف این است که آنها سبک دل هستند.

Not this time, Neil.

این بار نه، نیل.

I'm sorry. I've forgiven you now. I've forgiven you now.

متاسفم. الان بخشیدمت الان بخشیدمت

OK – let's have a summary of the word 'prank'.

خوب - بیایید خلاصه ای از کلمه "شوخی" داشته باشیم.

OK. So Neil, could you recap today's vocabulary please?

خوب. پس نیل، لطفاً واژگان امروز را مرور کنید؟

Absolutely. We had 'plummeting': falling quickly and suddenly.

کاملا. "افتادن" داشتیم: سقوط سریع و ناگهانی.

'Star-struck' describes someone who admires famous people greatly.

"ستاره زده" کسی را توصیف می کند که افراد مشهور را بسیار تحسین می کند.

And 'prank': joke, trick.

و «شوخی»: شوخی، نیرنگ.

And don't forget you can test yourself on today's vocabulary by going to our website

و فراموش نکنید که می‌توانید با رفتن به وب‌سایت ما

at bbclearningenglish.com where there is a quiz.

به نشانی bbclearningenglish.com که در آن یک آزمون وجود دارد، خود را در واژگان امروزی آزمایش کنید.

And don't forget that BBC Learning English is all over social media as well.

و فراموش نکنید که BBC Learning English در سراسر رسانه های اجتماعی نیز وجود دارد.

OK Neil, thanks very much for joining us today

خوب نیل، از اینکه امروز به ما ملحق شدید بسیار

and thanks to everybody for watching. Bye for now.

متشکرم و از همه برای تماشای آن متشکرم. فعلا خداحافظ.

Goodbye.

خداحافظ.