Should schoolchildren have jobs? 6 Minute English

Neil: Hello and welcome to 6 Minute English. I'm Neil

نیل: سلام و به 6 دقیقه انگلیسی خوش آمدید. من نیل هستم

and joining me today is Dan who is a producer at BBC

و امروز دن به من ملحق می شود که تهیه کننده بی بی سی

Learning English - that's his job.

آموزش زبان انگلیسی است - این کار اوست.

Dan: Hi everyone... Yes that is my job, obviously

دن: سلام به همه... بله، این کار من است، بدیهی است

- why are we discussing that now, Neil?

- چرا الان در مورد آن بحث می کنیم، نیل؟

Neil: Well you haven't always been a producer

نیل: خوب شما همیشه تهیه کننده

at BBC Learning English, have you?

بی بی سی آموزش زبان انگلیسی نبوده اید، درست است؟

Dan: No... I used to be a teacher.

دن: نه... من قبلا معلم بودم.

Neil: And before that? Way back - your first ever job?

نیل: و قبلش؟ راه برگشت - اولین شغل شما؟

Dan: Ah, I had a paper round when I was 14.

دان: آه، من در 14 سالگی یک دور کاغذی داشتم.

A paper round is a job - the job of delivering

دور کاغذی یک شغل است - کار رساندن

newspapers to people's homes.

روزنامه به خانه های مردم.

It's often done by teenagers.

اغلب توسط نوجوانان انجام می شود.

Neil: 14 seems very young to be at work.

نیل: 14 ساله به نظر می رسد که در محل کار بسیار جوان است.

And that's the topic of this 6 Minute English:

و این موضوع این 6 دقیقه انگلیسی است:

Should schoolchildren have jobs?

آیا دانش آموزان باید شغل داشته باشند؟ طبق آمار

It seems fewer and fewer are these days,

، این روزها کمتر و کمتر شده است

according to the statistics. We'll give you 6 words

. ما 6 کلمه و عبارت را به شما می دهیم

and expressions - and, of course, our quiz question.

- و، البته، سوال مسابقه ما.

You Ready?

آماده ای؟

Dan: You bet!

دن: شما شرط میبندید!

Neil: What is the youngest age at which children

نیل: کوچکترین سنی که در آن

are allowed to work in the UK? Is it a) 12, b) 13, c) 14

کودکان اجازه کار در بریتانیا را دارند چه سنی است؟ آیا الف) 12، ب) 13، ج) 14

Dan: Well, I'm going to say 14 just because that's

دان: خوب، من می خواهم بگویم 14 فقط به این دلیل که من

how old I was and it seems a long time ago!

چند ساله بودم و به نظر می رسد خیلی وقت پیش!

Neil: We'll find out if you're right or wrong

نیل: ما در پایان برنامه متوجه خواهیم شد که درست می گویید یا اشتباه می

at the end of the programme.

کنید.

Let's start by hearing some British teenagers

بیایید با شنیدن صحبت برخی از نوجوانان انگلیسی

talking about their Saturday jobs.

در مورد مشاغل شنبه خود شروع کنیم.

Dan: A Saturday job is the name we give to part-time

دن: شغل شنبه نامی است که ما برای کار پاره وقت

work that teenagers do for extra money.

که نوجوانان برای پول اضافی انجام می دهند، می گذاریم.

As the name suggests, these jobs often

همانطور که از نام آن پیداست، این مشاغل

take place on Saturdays - but not always.

اغلب در روزهای شنبه انجام می شوند - اما نه همیشه.

Neil: That's right - 'Saturday job' is general term

نیل: درست است - "شغل شنبه" اصطلاح کلی است

we use to describe part-time work done by teenagers.

که ما برای توصیف کار پاره وقت انجام شده توسط نوجوانان استفاده می کنیم.

The work might take place on Sundays

کار ممکن است در واقع یکشنبه ها

or any day of the week, in fact! Let's hear from

یا هر روز هفته انجام شود! بیایید از

these British children about their Saturday jobs.

این بچه های انگلیسی در مورد مشاغل شنبه شان بشنویم.

Insert Vox: We have to face all the stuff on the shelves

Insert Vox: ما باید با تمام موارد موجود در قفسه ها روبرو شویم

and make it look organised and show customers

و آن را سازماندهی کنیم و

where products are if they need to know.

در صورت نیاز به اطلاع مشتریان نشان دهیم که محصولات کجا هستند.

On the average week I work nine hours, so

در هفته به طور متوسط ​​9 ساعت کار می کنم، بنابراین

two hours for two school nights and then I work

دو ساعت برای دو شب مدرسه کار می کنم و سپس

four hours on a Saturday and two hours on a Sunday.

چهار ساعت در یک شنبه و دو ساعت در یکشنبه کار می کنم.

And then in the school holidays I can work more,

و سپس در تعطیلات مدرسه می‌توانم بیشتر کار کنم،

so it's like around 16 in the school holidays

بنابراین در حدود 16 سالگی در

Dan: The first teenager said the work involves

making the shelves look organised.

تعطیلات مدرسه است.

Shop work is a very typical Saturday job.

کار در مغازه یک کار بسیار معمولی شنبه است.

Neil: Oh yes, I spent many a weekend and evening

نیل: اوه بله، من بسیاری از تعطیلات آخر هفته و عصر را صرف

stacking shelves! The second teenager's Saturday job

انباشتن قفسه ها کردم! کار شنبه دوم نوجوان

takes place Saturdays, Sundays and evenings.

روزهای شنبه، یکشنبه و عصر انجام می شود.

As we said - A Saturday job's not just for Saturdays.

همانطور که گفتیم - کار شنبه فقط برای شنبه ها نیست.

Dan: A Saturday job is seen almost as a rite of passage

دن: یک کار شنبه تقریباً به عنوان یک مراسم گذراندن

in the UK. A rite of passage is the name we give

در بریتانیا دیده می شود. مناسک گذر نامی است که ما

to events or ceremonies that form an important stage

به رویدادها یا مراسمی می دهیم که مرحله

in a person's life.

مهمی از زندگی یک فرد را تشکیل می دهد.

Neil: That's right - like graduating from school,

نیل: درست است - مثل فارغ التحصیلی از مدرسه

or having children. But according to the latest

یا بچه دار شدن. اما طبق آخرین

statistics in the UK, that is all changing.

آمار در بریتانیا، همه چیز در حال تغییر است.

Listen to this BBC report.

این گزارش بی بی سی را بشنوید.

BBC reporter: In order to work, they need a permit

خبرنگار بی بی سی: برای کار، آنها نیاز به مجوز

from the local authority and our data shows

از مقامات محلی دارند و داده های ما نشان می دهد

the number being issued has fallen

که تعداد مجوزهای صادر شده

from nearly 30,000 permits in 2012

از نزدیک به 30000 مجوز در سال 2012

to just 23,000 in 2016.

به تنها 23000 مجوز در سال 2016 کاهش یافته است.

Employers frequently bemoan the lack of work

کارفرمایان اغلب از کمبود

experience young people have.

تجربه کاری جوانان ابراز تاسف می کنند.

But teenagers are also facing pressure not to take up

اما نوجوانان همچنین با فشارهایی مواجه هستند که

part-time jobs and to concentrate

مشاغل پاره وقت را انتخاب نکنند و به

on their studies instead.

جای آن بر تحصیل خود تمرکز کنند.

Dan: So, it seems that fewer teenagers are taking

دن: بنابراین، به نظر می‌رسد که تعداد کمتری از نوجوانان به

Saturday jobs. But there's a conflict here.

مشاغل شنبه می‌پردازند. اما اینجا یک درگیری وجود دارد.

Neil: Yes, on the one hand, employers bemoan

نیل: بله، از یک طرف، کارفرمایان

the lack of work experience young people have.

از کمبود تجربه کاری جوانان ابراز تاسف می کنند.

Bemoan, meaning complain about.

بموان، یعنی شکایت کردن.

It's a rather formal word.

این یک کلمه نسبتا رسمی است.

Dan: But on the other hand, teenagers are facing

دان: اما از سوی دیگر، نوجوانان با فشار مواجه هستند

pressure not to take part-time jobs

که به مشاغل پاره وقت دست نزنند

and to concentrate on their studies.

و روی تحصیلات خود تمرکز کنند.

Some people think working could be detrimental

برخی از مردم فکر می کنند کار می تواند

to a schoolchild's academic progress.

برای پیشرفت تحصیلی دانش آموز مضر باشد.

Neil: Detrimental - which means causing harm.

نیل: زیان آور - به معنای ایجاد ضرر.

It's a tricky one, isn't it? I think my Saturdays

این یک مشکل است، اینطور نیست؟ فکر می‌کنم شنبه‌های من

spend stacking shelves and serving fish 'n' chips

در قفسه‌ها و سرو چیپس‌های ماهی

taught me valuable lessons about working

به من درس‌های ارزشمندی درباره کار

with adults and also managing my money.

با بزرگسالان و همچنین مدیریت پولم آموخت.

I don't think it was detrimental to my education.

فکر نمی کنم برای تحصیلم ضرری داشته باشد.

Dan: Well, you managed to get a job at BBC

دن: خوب، تو موفق شدی در بی بی سی کار

Learning English!

Neil: That's true.

بیاموزی!

نیل: این درست است.

Dan: As for me, my paper round taught me the value

دان: در مورد من، دور کاغذی من ارزش

of hard work. It didn't hinder me. Hinder means to stop

کار سخت را به من آموخت. مانع من نشد مانع به معنای جلوگیری

someone or something from making progress.

از پیشرفت کسی یا چیزی است.

Neil: Well let's not talk too much in case we hinder

نیل: خوب بیایید زیاد صحبت نکنیم در صورتی که

our students... On to the answer to our quiz question.

مانع دانش‌آموزانمان می‌شویم.

I asked this: What is the youngest age at which children

من این را پرسیدم: کوچکترین سنی که کودکان

are allowed to work in the UK?

در آن اجازه کار در انگلستان را دارند چه سنی است؟

Is it a) 12, b) 13 c) 14

آیا الف) 12، ب) 13 ج) 14

Dan: I said c) 14.

دان: گفتم ج) 14.

Neil: And I'm afraid you are wrong.

نیل: و می ترسم اشتباه کنی.

You are allowed to work from the age of 13 in the UK.

شما مجاز به کار از سن 13 سالگی در انگلستان هستید.

Exceptions to this rule include TV,

استثناهای این قانون شامل تلویزیون،

theatre and modelling.

تئاتر و مدلینگ است.

Dan: Oh well - I guess I should have spent

دن: اوه خب - فکر می کنم باید

more time at school.

زمان بیشتری را در مدرسه می گذراندم.

Neil: Shall we have a recap of the vocabulary?

نیل: خلاصه ای از واژگان داشته باشیم؟

Dan: Did you have a paper round as a kid, Neil?

دن: تو بچگی دور کاغذی داشتی، نیل؟

Neil: No I didn't, but I did help my best friend James

نیل: نه من این کار را نکردم، اما به بهترین دوستم جیمز کمک کردم

deliver newspapers - in return for a pound.

تا روزنامه ها را تحویل دهد - در ازای یک پوند.

Big money back in the 80s!

پول کلان در دهه 80!

Dan: Did you supplement your earnings

دان: آیا درآمد خود را

with a Saturday job?

با یک شغل شنبه تکمیل کردید؟

Neil: I did. I had a Saturday job in a supermarket

نیل: انجام دادم. من یک شنبه در یک سوپرمارکت

and also in a fish 'n' chip shop - but it

و همچنین در یک فروشگاه چیپس ماهی - اما

wasn't always on a Saturday.

همیشه شنبه نبود.

Dan is that a wedding ring on your finger?

دن این حلقه ازدواج در انگشت شماست؟

Dan: Yes it is. Marriage is a rite of passage

دن: بله همینطور است. ازدواج

in many cultures. It is an important stage

در بسیاری از فرهنگ ها یک آداب و رسوم است. این مرحله مهمی

in a person's life - talking of which, are those your

در زندگی یک فرد است - در مورد آن صحبت کنیم، آیا

kids on your screensaver?

بچه های شما روی محافظ صفحه نمایش شما هستند؟

Neil: Yep - having children is another example

نیل: بله - بچه دار شدن نمونه دیگری

of a rite of passage. See how tired I look!

از مراسم گذر است. ببین چقدر خسته به نظر میرسم!

Dan: Do not bemoan your lack of sleep! I'm sure

دن: از کم خوابی خود غصه نخور! من مطمئن هستم

they're wonderful people. Bemoan's a quite formal way

که آنها افراد فوق العاده ای هستند. Bemoan یک روش کاملاً رسمی برای

of saying 'complain about'.

گفتن "شکایت کردن" است.

Neil: I think it's OK to bemoan a lack of sleep

نیل: فکر می‌کنم ناراحتی از کمبود خواب اشکالی

- it can have a detrimental effect on my health.

ندارد - می‌تواند تأثیر مضری بر سلامت من داشته باشد.

Dan: Detrimental - meaning harmful.

دان: مضر - به معنای مضر.

As long as your tiredness doesn't hinder your work

تا زمانی که خستگی شما مانع کار شما

on 6 Minute English

در 6 دقیقه انگلیسی

Neil: Well, I'd never let anything hinder my work

نشود نیل: خوب، من هرگز اجازه نمی‌دهم چیزی مانع کار من

on 6 Minute English -

در 6 دقیقه انگلیسی شود -

that means stop from making progress.

این به معنای توقف پیشرفت است.

Dan: I admire your dedication! Goodbye!

دن: من فداکاری شما را تحسین می کنم! خداحافظ!

Neil: Goodbye!

نیل: خداحافظ!