Dog meat banned by South Korea: BBC News Review

Dog meat banned in News South Korean law.

ممنوعیت گوشت سگ در قانون نیوز کره جنوبی.

This is News Review from BBC

این مرور اخبار از BBC

Learning English where we help you understand news headlines in English.

Learning English است که در آن به شما کمک می کنیم عناوین اخبار را به زبان انگلیسی درک کنید.

I'm Neil, and I'm Georgie.

من نیل هستم و جورجی هستم.

Make sure you watch to the end to learn the vocabulary

حتما تا انتها تماشا کنید تا واژگان

you need to talk about this story.

مورد نیاز برای صحبت در مورد این داستان را بیاموزید.

And don't forget to subscribe to our channel

و فراموش نکنید که در کانال ما مشترک شوید

so you can learn more English from news headlines. Now the story.

تا بتوانید زبان انگلیسی را از عناوین اخبار بیشتر بیاموزید. حالا داستان.

South Korea has passed a law banning the killing and sale of dogs for their meat.

کره جنوبی قانونی را تصویب کرد که کشتن و فروش سگ برای گوشت آنها را ممنوع می کند.

Dog meat isn't as popular as it used to be in the country -

گوشت سگ به اندازه گذشته در این کشور محبوب نیست -

research shows that only one in five people are in favour of eating it.

تحقیقات نشان می دهد که از هر پنج نفر فقط یک نفر طرفدار خوردن آن است. قانون

The new law comes into effect

جدید

in 2027, which gives farmers and restaurant owners

در سال 2027 اجرایی می شود که به کشاورزان و صاحبان رستوران ها

three years to adjust to the change.

سه سال فرصت می دهد تا خود را با این تغییر وفق دهند.

You've been looking at the headlines, Georgie.

شما به تیترها نگاه کرده اید، جورجی.

What's the vocabulary

people need to understand this story?

مردم برای درک این داستان چه واژگانی نیاز دارند؟

We have history in the making,

ما تاریخ در حال ساخت داریم،

off the menu and overjoyed.

خارج از منو و خوشحالیم.

This is News Review from BBC Learning English.

این بررسی خبری از آموزش انگلیسی BBC است.

Let's have a look at our first headline.

بیایید نگاهی به تیتر اول خود بیندازیم .

This one's from LBC.

این یکی از LBC است.

'It's history in the making': South Korea passes law banning

"تاریخ در حال شکل گیری است": کره جنوبی قانونی را تصویب کرد که

centuries old dog meat industry.

صنعت گوشت سگ با قرن ها را ممنوع می کند.

So this headline is about a new law in South Korea which bans an industry

بنابراین این تیتر در مورد قانون جدیدی در کره جنوبی است که صنعتی را

which has been around for centuries.

که قرن هاست وجود داشته است ممنوع می کند.

But we are looking at the expression 'history in the making'. Georgie,

اما ما به تعبیر "تاریخ در حال شکل گیری" نگاه می کنیم. جورجی،

it contains the word

حاوی کلمه

'history' - makes me think of things that happened a long time ago in the past,

"تاریخ" است - باعث می شود به چیزهایی فکر کنم که مدت ها پیش در گذشته اتفاق افتاده است،

but this story is about now.

اما این داستان مربوط به اکنون است.

So, what's happening?

خب، چه اتفاقی می افتد؟

Yes, so we use 'history in the making'

بله، بنابراین ما از "تاریخ در حال شکل گیری"

to describe big, important events that are likely to become history

برای توصیف رویدادهای بزرگ و مهمی استفاده می کنیم که احتمالاً به تاریخ تبدیل می شوند

or something significant that we're all going to remember in the future.

یا چیز مهمی که همه ما در آینده به خاطر می آوریم.

So here, because the dog meat industry has been around for so long -

بنابراین در اینجا، از آنجا که صنعت گوشت سگ برای مدت طولانی -

for centuries - this new law is a big moment for the history books.

برای قرن ها وجود داشته است - این قانون جدید لحظه بزرگی برای کتاب های تاریخ است.

It's history in the making.

این تاریخ در حال ساخت است.

Are there any other ways we can describe this kind of big, important event, Neil?

آیا راه دیگری وجود دارد که بتوانیم این نوع رویداد بزرگ و مهم را توصیف کنیم، نیل؟

Yeah, so in news headlines we often see

بله، بنابراین در عناوین اخبار اغلب

words like 'historic' or 'history-making'.

کلماتی مانند "تاریخی" یا "تاریخ ساز" را می بینیم.

How do we use them? Yes,

چگونه از آنها استفاده کنیم؟ بله،

well, those words are both adjectives which have very similar meanings.

خوب، آن کلمات هر دو صفت هستند که معانی بسیار مشابهی دارند.

So you can say the new law is history in the making

بنابراین می توان گفت قانون جدید تاریخ در حال شکل گیری است

or the history-making law or even

یا قانون تاریخ ساز یا حتی

it's a historic law.

یک قانون تاریخی است.

OK, let's look at that again.

خوب، بیایید دوباره به آن نگاه کنیم.

Let's have our next headline.

بیایید تیتر بعدی خود را داشته باشیم.

This one's from Al Jazeera. South Korea

این یکی از الجزیره است. کره جنوبی

takes dog meat off the menu. In this headline,

گوشت سگ را از منو حذف می کند. در این عنوان،

We are looking at the expression 'off the menu' and in this case

ما به عبارت "خارج از منو" نگاه می کنیم و در این مورد

it's literal. This new law has come in and it means

تحت اللفظی است. این قانون جدید وارد شده است و به این معنی است

that restaurants will have to take dog meat off their menu, to remove it,

که رستوران ها باید گوشت سگ را از منوی خود حذف کنند تا آن را حذف کنند،

otherwise they'll get in trouble with the law, could even go to jail.

در غیر این صورت با قانون دچار مشکل می شوند ، حتی ممکن است به زندان بروند.

But I think probably Georgie,

اما من فکر می کنم احتمالا جورجی،

there's another meaning as well.

معنای دیگری نیز وجود دارد.

Yes, you're right. Here

بله حق با شماست. در اینجا

it's used literally. Dog meat

به معنای واقعی کلمه استفاده می شود. گوشت سگ

won't be on the menu in restaurants. But we can also use 'off the menu'

در منوی رستوران ها وجود نخواهد داشت. اما همچنین می‌توانیم از «خارج از منو»

in a metaphorical way to say that something is not an option.

به روشی استعاری استفاده کنیم تا بگوییم چیزی یک گزینه نیست.

So, Neil, this year

بنابراین، نیل، امسال

my New Year's resolution is to save money,

تصمیم من برای سال نو صرفه جویی در پول است،

so buying a sports car is off the menu for me this year.

بنابراین خرید یک ماشین اسپورت امسال برای من از منوی غذا خارج است.

Ah, yes.

آه، بله.

Unless you win the lottery, then buying a sports car will be on the menu again.

مگر اینکه در قرعه کشی برنده شوید، پس خرید یک ماشین اسپرت دوباره در منو خواهد بود.

Let's have some more examples.

بیایید چند نمونه دیگر داشته باشیم.

What are you doing this weekend?

آخر این هفته چه کار می کنی؟

Well, I wanted to go for a hike,

خب، من می‌خواستم برای پیاده‌روی بروم،

but I can see that it's going to rain this weekend

اما می‌توانم ببینم که این آخر هفته باران می‌بارد،

so that's off the menu and there aren't really any good films out at the moment

بنابراین این از منو خارج است و در حال حاضر هیچ فیلم خوبی وجود ندارد،

so that's off the menu as well. Maybe I'll meet up with a friend.

بنابراین آن نیز از منو خارج است. شاید با یکی از دوستانم ملاقات کنم

Ah, yes. Meeting a friend should always be on the menu.

آه، بله. ملاقات با یک دوست باید همیشه در منو باشد.

Let's look at that again.

بیایید دوباره به آن نگاه کنیم.

Let's have a look at our next headline.

بیایید نگاهی به تیتر بعدی خود بیندازیم.

This one's from the Investor's Observer.

این یکی از Investor's Observer است.

South Korea bans the dog meat industry

کره جنوبی صنعت گوشت سگ را

with historic vote at national assembly as animal campaigners 'overjoyed'

با رای گیری تاریخی در مجمع ملی ممنوع می کند زیرا مبارزان حیوانات "بیش از حد خوشحال شدند"

This headline talks about the reactions

این تیتر درباره واکنش

of animal rights campaigners who have described the dog meat industry

فعالان حقوق حیوانات است که صنعت گوشت سگ را

as 'cruel'. The word

"بی رحمانه" توصیف کرده اند. کلمه ای که

we're looking at is overjoyed. Now, Georgie,

ما به آن نگاه می کنیم بسیار خوشحال است. حالا جورجی،

if we look inside this word,

اگر به درون این کلمه نگاه کنیم،

we can find two parts that help us understand the sense.

می‌توانیم دو قسمت را پیدا کنیم که به ما در درک معنی کمک می‌کند.

Yes, we have 'over' and 'joyed'. The first part 'over'

بله، ما "بیشتر" و "شاد" شده ایم. قسمت اول «بیش از»

can mean 'more than' and 'joy' is another word for happiness,

می تواند به معنای «بیش از» باشد و «شادی» کلمه دیگری برای شادی است،

so overjoyed means more than happy or very or extremely happy.

بنابراین overjoyed به معنای بیش از خوشحالی یا بسیار یا بسیار خوشحال است.

The animal campaigners in this story are very happy about the new law.

حامیان حیوانات در این داستان از قانون جدید بسیار خوشحال هستند.

Yeah, and we have lots of examples

بله، و ما نمونه های زیادی

in English of words that start with over, like overjoyed.

در انگلیسی از کلماتی داریم که با over شروع می شوند، مانند overjoyed.

Can you give us some more examples?

می توانید چند مثال دیگر برای ما بیاورید؟

Yes, you've got overconfident, which means very confident,

بله، شما بیش از حد اعتماد به نفس دارید، به این معنی که بسیار مطمئن هستید،

almost too confident. This one sounds a bit negative.

تقریباً بیش از حد اعتماد به نفس. این یکی کمی منفی به نظر می رسد.

We've also got overpriced,

ما همچنین گران شده ایم،

which means that something is more expensive

به این معنی که چیزی گرانتر

than it should be. Going back to overjoyed,

از چیزی است که باید باشد. برگردیم به شادی،

Neil, are there any other words that mean very happy?

نیل، آیا لغات دیگری وجود دارد که به معنای خیلی خوشحال باشد؟

Yes, we have 'thrilled'.

بله، ما "هیجان زده" شده ایم.

We also have 'ecstatic'.

ما همچنین "خلسه" داریم.

And there's a really nice expression 'to be on cloud nine'.

و یک عبارت واقعاً خوب وجود دارد "در ابر نهد بودن".

Let's look at that again.

بیایید دوباره به آن نگاه کنیم.

We've had history in the making - an event that will be remembered as really

ما تاریخچه ای در ساخت داشته ایم - رویدادی که واقعاً مهم به یاد می آید،

significant, off the menu -

خارج از منو -

not an option, and overjoyed - very happy.

نه یک گزینه، و بسیار خوشحالیم - بسیار خوشحال.

Now, if you're interested in learning more English from the new headlines

اکنون، اگر علاقه مند به یادگیری بیشتر زبان انگلیسی از سرفصل های جدید هستید،

click here

اینجا را کلیک کنید

and don't forget to click here to subscribe to our channels, so you never miss another video.

و فراموش نکنید که برای عضویت در کانال های ما اینجا را کلیک کنید تا هرگز ویدیوی دیگری را از دست ندهید.

Thank you for joining us,

از اینکه به ما پیوستید متشکرم

and goodbye. Bye.

و خداحافظ. خدا حافظ.