The joy of free diving - 6 Minute English

Neil: Hello. This is 6 Minute English, and I'm Neil.

نیل: سلام. این 6 دقیقه انگلیسی است و من نیل هستم.

Georgina: And I'm Georgina.

جورجینا: و من جورجینا هستم.

Neil: Now Georgina, what do you know

نیل: حالا جورجینا، از

about free diving?

غواصی آزاد چه می دانی؟

Georgina: Free diving is a sport where

جورجینا: غواصی آزاد ورزشی است که در آن

people dive underwater

افراد

as deep as they can without carrying air

بدون حمل مخزن هوا تا جایی که می توانند در زیر آب شیرجه می

tanks, so just by holding their breath.

زنند، بنابراین فقط با حبس نفس.

Neil: That’s right. We’re going to find out

نیل: درست است. ما

today about a world record free diver. But

امروز قصد داریم در مورد یک غواص آزاد رکورد جهانی بدانیم. اما

first a question – and this is a physics

ابتدا یک سوال - و این یک سوال فیزیک

one. On dry land, at sea level, the pressure

است. در خشکی، در سطح دریا، فشار

or weight of all the air above us is known

یا وزن تمام هوای بالای ما به

as an atmosphere. How far underwater

عنوان جو شناخته می شود. چقدر زیر آب

do you have to go until the weight of

باید رفت تا وزن

water is equal in pressure to another

آب از نظر فشار با جوی دیگر برابر

atmosphere? Is it:

شود؟ آیا این:

A: 1 metre, B: 10 metres, or C: 100 metres

A: 1 متر، B: 10 متر، یا C: 100 متر،

What do you think, Georgina?

نظر شما چیست، جورجینا؟

Georgina: Well, water is much heavier

جورجینا: خوب، آب بسیار سنگین

than air, but there is lot of air above us,

تر از هوا است، اما هوای زیادی بالای سر ما وجود دارد

many kilometres, so I don’t think one

، کیلومترها، بنابراین فکر نمی کنم یک

metre of water is heavy

متر آب به

enough. Same for 10 metres. So, I think

اندازه کافی سنگین باشد. برای 10 متر هم همینطور. بنابراین فکر می کنم

100 metres is the equivalent of

100 متر معادل

1 atmosphere.

1 اتمسفر است.

Neil: OK. We’ll find out if you are

نیل: باشه. بعداً متوجه خواهیم شد که آیا به

swimming comfortably

راحتی شنا می کنید

or completely out of your depth later.

یا کاملاً از عمق خود خارج می شوید.

Herbert Nitsch holds the world record for

هربرت نیچ رکورد

the deepest free dive. In 2012 he reached

جهانی عمیق ترین شیرجه آزاد را در اختیار دارد. در سال 2012 او

a depth of 253 metres. Recently he spoke

به عمق 253 متری رسید. او اخیراً

on the BBC World Service radio

در برنامه رادیویی بی‌بی‌سی سرویس جهانی

programme, Outlook about his

Outlook درباره تجربیات خود صحبت کرد

experiences. He spoke about how he

. او در مورد این که چگونه

trained himself to hold his breath for a

خود را برای نگه داشتن نفس برای مدت طولانی آموزش داده است صحبت کرد

long time.

.

Lungs are the organs in the body that hold

ریه‌ها اندام‌هایی در بدن هستند

the air that we breathe in, and he says

که هوایی را که ما در آن تنفس می‌کنیم نگه می‌دارند، و او می‌گوید

that he trains himself not by starting with

که خود را نه با شروع

a big breath, but when his lungs are

یک نفس بزرگ، بلکه زمانی که ریه‌هایش از

already empty. Why is that?

قبل خالی هستند، تمرین می‌دهد. چرا اینطور است؟

Herbert Nitsch: The reason why I do the

هربرت نیچ: دلیل اینکه من ریه‌های خالی را انجام می‌دهم این

empty lungs is that the urge to breathe

است که میل به نفس کشیدن

comes earlier and this is when the

زودتر می‌آید و این زمانی است که

training starts. Because when

تمرین شروع می‌شود. زیرا

you hold your breath on full lungs, the

وقتی نفس خود را روی ریه‌های پر حبس می‌کنید،

urge to breathe comes a few minutes in,

میل به نفس کشیدن چند دقیقه به سراغتان می‌آید،

but the time up to that point is no training

اما زمان تا آن مرحله اصلاً

at all. Only the time you have the urge to

تمرین نیست. فقط زمانی که میل به

breathe and fight against it, that’s the

نفس کشیدن و مبارزه با آن

time you're actually training.

را دارید، در واقع زمانی است که در حال تمرین هستید.

Neil: So, why train with empty lungs?

نیل: پس چرا با ریه های خالی تمرین کنیم؟

Georgina: Because you have to practise

جورجینا: چون

not breathing when you need to breathe.

وقتی نیاز به نفس کشیدن دارید باید تمرین کنید که نفس نکشید.

Neil: Can you explain further?

نیل: میشه بیشتر توضیح بدی؟

Georgina: Of course. Normally our

جورجینا: البته. به طور معمول

breathing is automatic.

تنفس ما خودکار است.

We don’t have to think about it. If you

ما نباید به آن فکر کنیم. اگر

hold your breath there is a point when your

نفس خود را حبس می کنید، زمانی وجود دارد که

body tells you that it’s time to breathe.

بدن به شما می گوید که زمان نفس کشیدن فرا رسیده است.

Neil: And at that point, most of us will

نیل: و در آن نقطه، بیشتر ما

take a breath, won’t we?

نفس می کشیم، اینطور نیست؟

Georgina: Exactly. Our body and brain is

جورجینا: دقیقا. بدن و مغز

telling us – go on, breathe, take a breath!

ما به ما می گوید - ادامه بده، نفس بکش، نفس بکش!

This strong feeling to do something is

به این احساس قوی برای انجام کاری،

called an 'urge'.

"میل" می گویند.

To hold your breath for a long time you

برای حبس نفس برای مدت طولانی

have to ignore that urge, you have to fight

باید آن میل را نادیده گرفت، باید با

against it. So to train to do that, it’s a

آن مبارزه کرد. بنابراین تمرین برای انجام این کار،

waste of time taking a big breath,

اتلاف وقت است، نفس کشیدن زیاد،

because holding your breath when you

زیرا حبس کردن نفس در زمانی

don’t need to breathe isn’t difficult – you

که نیازی به نفس کشیدن ندارید، کار سختی نیست –

have to practise fighting against that urge

باید مبارزه با این میل

to breathe.

Neil: Nitsch did a lot of free diving in lakes

به نفس کشیدن را تمرین کنید.

نیل: نیچ غواصی آزاد زیادی در دریاچه

in his home country of Austria. Diving in

های کشورش اتریش انجام داد. غواصی در

lakes is very different from diving in the ocean.

دریاچه ها با غواصی در اقیانوس بسیار متفاوت است.

Here he is describing the experience.

در اینجا او تجربه را توصیف می کند.

Herbert Nitsch: In the beginning it’s very

هربرت نیتچ: در ابتدا بسیار ترسناک است

spooky, and yes, it’s not a pleasant feeling

، و بله، در آغاز اصلاً احساس خوشایندی نیست

at all in the beginning. It’s something

. این چیزی است که

actually quite intimidating, but after a

در واقع بسیار ترسناک است، اما پس از

while you get used to it and you learn to

مدتی به آن عادت می کنید و یاد می گیرید

appreciate it actually that it’s so quiet.

که واقعاً قدر آن را بدانید که بسیار آرام است.

Quiet and you’re deprived of all

ساکت هستید و البته از همه

sensations except the cold, of course,

حس ها به جز سرما محروم هستید

and so you hear your own heart beat

و بنابراین صدای ضربان قلب خود را می شنوید

because there’s absolutely no sound.

زیرا مطلقاً هیچ صدایی وجود ندارد.

Neil: How does he describe the sensation?

نیل: او این حس را چگونه توصیف می کند؟

Georgina: It’s very cold, dark and quiet

جورجینا: هنگام غواصی در اعماق دریاچه ها بسیار سرد، تاریک و ساکت است

when diving deep in lakes and at first he

و در ابتدا او

says the experience is 'spooky'. This

می گوید که این تجربه "شح آور" است. این

means it’s a little scary and mysterious –

بدان معنی است که کمی ترسناک و مرموز است -

in the same way we might find a

به همان شکلی که ممکن است یک

graveyard at night spooky – that

قبرستان را در شب شبح وار پیدا کنیم -

kind of feeling.

چنین احساسی.

Neil: And he also says it’s 'intimidating',

نیل: و همچنین می‌گوید که این "ترسناک" است،

which is a feeling of being frightened by

که احساس ترس از

something stronger and more powerful

چیزی قوی‌تر و قدرتمندتر

than you are.

از شماست.

Georgina: And you experience these

جورجینا: و شما این

feelings because you are deprived of all

احساسات را تجربه می کنید زیرا از همه احساسات محروم هستید

sensations. When you are 'deprived of'

. وقتی از چیزی "محروم" هستید

something, it means you don’t

، به این معنی است

have it, it’s taken away. And sensations

که آن را ندارید، آن را از شما می گیرند. و

are the way we experience the world, so

احساسات روشی است که ما جهان را تجربه می کنیم، بنابراین

sound, sight and smell. Diving in cold,

صدا، بینایی و بویایی. غواصی در آب های سرد و

dark silent waters you are deprived of

تاریک و خاموش، شما از

many of our usual sensations, and that is

بسیاری از احساسات معمول ما محروم هستید، و این

spooky and intimidating.

ترسناک و ترسناک است.

Neil: Rather him than me. I don’t think I’d

نیل: به جای من. فکر نمی کنم اصلاً

like that experience at all! Right, before

آن تجربه را دوست داشته باشم! درست است، قبل از اینکه

we review our vocabulary, let’s have the

واژگان خود را مرور کنیم، بیایید

answer to the quiz. How far underwater

پاسخ مسابقه را داشته باشیم. چقدر زیر آب

do you have to go until the weight of

باید رفت تا وزن

water is equal in pressure to another

آب از نظر فشار با جوی دیگر برابر

atmosphere? Georgina, what did you say?

شود؟ جورجینا چی گفتی؟

Georgina: I thought 100 metres.

جورجینا: من 100 متر فکر کردم.

Neil: Well, that is actually the equivalent

نیل: خوب، این در واقع

of 10 atmospheres! So the correct answer

معادل 10 اتمسفر است! بنابراین پاسخ

is 10 metres. Every 10 metres of depth in

صحیح 10 متر است. هر 10 متر عمق

water is the equivalent to the weight and

آب معادل وزن و

pressure of the air above us at sea level.

فشار هوای بالای ما در سطح دریا است.

There is a difference between

بین

fresh and salt water, but it’s not so much

آب شیرین و نمک تفاوت وجود دارد، اما این تفاوت

as to make your answer correct!

آنقدر نیست که پاسخ شما را درست نشان دهد!

Well done if you got that answer right.

آفرین اگر درست جواب دادی

Georgina: Well I was clearly out of my

جورجینا: خب من با این سوال به وضوح از عمق خودم خارج شدم

depth with that question.

.

Neil: You were! Now vocabulary. The part

نیل: تو بودی! حالا واژگان. بخشی

of our body that holds our breath is our

از بدن ما که نفس ما را نگه می دارد

'lungs'.

"ریه" ما است.

Georgina: A very strong need or desire to

جورجینا: نیاز یا میل بسیار شدید برای

do something, like breathe, is an 'urge'.

انجام کاری، مانند نفس کشیدن، یک "اضطرار" است.

Neil: Something 'spooky' is a little scary

نیل: چیزی «شح آور» کمی ترسناک

and mysterious.

و مرموز است.

Georgina: And it can also be 'intimidating',

جورجینا: و همچنین می‌تواند «ترعن‌انگیز» باشد،

which means it’s overpowering and

به این معنی که به نحوی غلبه‌کننده و

frightening in a way that makes you less confident.

ترسناک است که باعث می‌شود اعتماد به نفس کمتری داشته باشید.

Neil: And to be 'deprived of' sensations,

نیل: و «محروم شدن از» احساسات،

means to have certain feelings, like touch

به معنای سلب برخی از احساسات، مانند لمس

and hearing taken away. So Georgina, do

و شنوایی است. بنابراین جورجینا، آیا به

you fancy free diving?

غواصی آزاد علاقه دارید؟

Georgina: Would I like to go hundreds of

جورجینا: آیا دوست دارم صدها

metres down in cold, dark, silent, water

متر در آب سرد، تاریک، ساکت و

without any breathing equipment? Let me

بدون تجهیزات تنفسی پایین بروم؟ بگذار

think about that. I’ve thought about it –

در مورد آن فکر کنم. من در مورد آن فکر کردم -

no thank you!

نه متشکرم!

Neil: Not my cup of tea either – and

نیل: فنجان چای من هم نیست - و

speaking of tea, it is time for us to go and

در مورد چای صحبت می کنیم، وقت آن است که برویم

get a cuppa. That’s all from us. Do

و یک فنجان بیاوریم. این همه از ماست

join us next time and if you get lonely, you

دفعه بعد به ما بپیوندید و اگر احساس تنهایی کردید،

can find us online, on social media and on

می توانید ما را به صورت آنلاین، در رسانه های اجتماعی و

the BBC Learning English app. Bye for now.

برنامه یادگیری انگلیسی BBC بیابید. فعلا خداحافظ.

Georgina: Bye!

جورجینا: خداحافظ!