This is where the English phrase 'work cut out' comes from...

Welcome to the City. This area of London is where bankers and stockbrokers work.

به شهر خوش آمدید این منطقه از لندن جایی است که بانکداران و دلالان سهام در آن کار می کنند.

City workers look smart and work hard, but how much do they know about where they work?

کارگران شهری باهوش به نظر می رسند و سخت کار می کنند، اما چقدر از محل کار خود اطلاع دارند؟

If I said you had you work cut out for you, what does that mean?

اگر من بگویم که برای شما کار کوتاهی کرده اید، این به چه معناست؟

That I'm very busy and got an awful lot to do in a short amount of time.

این که من خیلی سرم شلوغ است و کارهای افتضاحی برای انجام دادن در مدت زمان کوتاهی دارم.

You've got quite a lot to do on a certain thing or a project.

شما کارهای زیادی برای انجام دادن روی یک کار یا یک پروژه خاص دارید.

The traffic's terrible. I've really got my work cut out getting there on time.

ترافیک وحشتناک است من واقعاً کارم را به پایان رساندم و به موقع به آنجا رسیدم.

Where in the world do you think that saying first came from?

فکر می کنید اولین بار این جمله از کجای دنیا آمده است؟

My guess would be that it's from some sort of tailoring and having to cut your work out.

حدس من این است که این کار ناشی از نوعی خیاطی است و باید کارتان را قطع کنید.

Would it surprise you to learn that this saying was probably first used on this street,

آیا تعجب خواهید کرد که بدانید این ضرب المثل احتمالاً برای اولین بار در این خیابان،

just a little bit up that road?

کمی بالاتر از آن جاده، استفاده شده است؟

It wouldn't surprise me at all, no.

اصلاً من را شگفت زده نمی کند، نه.

And what's the name of this street?

و اسم این خیابون چیه؟

This is Threadneedle Street.

اینجا خیابان Threadneedle است.

Threadneedle Street was the home of tailoring in the 16th and 17th centuries.

خیابان Threadneedle خانه خیاطی در قرن 16 و 17 بود.

Tailors worked with assistants. The assistants would cut out the cloth and the tailors would sew it.

خیاط ها با دستیاران کار می کردند. دستیارها پارچه را می بریدند و خیاط ها آن را می دوختند.

If the tailor didn't work quickly enough, the pile of cloth would get bigger and bigger;

اگر خیاط به اندازه کافی سریع کار نمی کرد ، توده پارچه بزرگتر و بزرگتر می شد.

and because his work was cut out for him, he could clearly see that there was a

و چون کارش برای او قطع شده بود، به وضوح می‌توانست ببیند که کارهای

lot to do and it was all jumbled up in a mess.

زیادی برای انجام دادن وجود دارد و همه چیز به هم ریخته بود.

In other words, he had a really difficult job ahead of him...

به عبارت دیگر، او کار بسیار سختی در پیش داشت...

...just like the modern day Londoners here in the city, many of whom do difficult and stressful jobs too.

... درست مثل لندنی های امروزی اینجا در شهر، که بسیاری از آنها کارهای سخت و پر استرس را نیز انجام می دهند.

I tell you what… I've got my work cut out just trying to get across this road!

من به شما می گویم که ... من کارم را به پایان رساندم و فقط سعی کردم از این جاده عبور کنم!