Lost Maya city found in Mexico: BBC Learning English from the News

From BBC Learning English,

از BBC Learning English،

this is Learning English

این آموزش زبان انگلیسی

from the News – our podcast about the news headlines. In this programme –

از اخبار است - پادکست ما درباره سرفصل های اخبار. در این برنامه -

Hidden city found in Mexican jungle.

شهر پنهان در جنگل مکزیک یافت می شود.

Hello, I'm Beth.

سلام من بث هستم

And I'm Pippa.

و من پیپا هستم.

In this programme, we look at one big news story

در این برنامه، ما به یک خبر بزرگ

and the vocabulary in the headlines that will help you understand it.

و واژگان در سرفصل ها نگاه می کنیم که به شما در درک آن کمک می کند.

You can find all the vocabulary and headlines

شما می توانید تمام لغات و سرفصل های

from this episode, as well as a worksheet, on our website,

این قسمت و همچنین یک کاربرگ را در وب سایت ما،

bbclearningenglish.com.

bbclearningenglish.com بیابید.

So, Pippa, let's hear more about this story.

بنابراین، پیپا، بیایید بیشتر در مورد این داستان بشنویم.

A huge lost city has been found in the jungle in Mexico.

یک شهر گمشده بزرگ در جنگلی در مکزیک پیدا شد.

The city was built by Maya people hundreds of years ago.

این شهر توسط مردم مایا صدها سال پیش ساخته شد.

And it was PhD students that found the city when they looked again

و این دانشجویان دکترا بودند که وقتی دوباره به

at an old laser survey of the jungle that they found online.

بررسی لیزری قدیمی جنگل که به صورت آنلاین پیدا کردند، شهر را پیدا کردند.

The survey had originally looked at the environment of the jungle,

این بررسی در ابتدا به محیط جنگل پرداخته بود،

but actually showed evidence of a city

اما در واقع شواهدی از شهری

underneath the jungle which hadn't been spotted.

در زیر جنگل نشان داد که دیده نشده بود.

OK, so let's have our first headline:

خوب، پس بیایید اولین عنوان خود را داشته باشیم:

PhD student finds lost city in Mexico jungle by accident.

دانشجوی دکترا به طور تصادفی شهر گمشده را در جنگل مکزیک پیدا می کند.

And that's from BBC News.

و این از اخبار بی بی سی است.

That headline again from BBC News:

این تیتر دوباره از بی بی سی نیوز:

PhD student finds lost city in Mexico jungle by accident.

دانشجوی دکترا به طور تصادفی شهر گمشده ای را در جنگل مکزیک پیدا می کند.

So, Beth, this headline is talking about the discovery of the Maya city,

بنابراین، بث، این تیتر در مورد کشف شهر مایا صحبت می کند،

but we're looking at the expression 'by accident',

اما ما به عبارت "به طور تصادفی" نگاه می کنیم،

and it's quite important for this story, isn't it?

و برای این داستان بسیار مهم است، اینطور نیست؟

Yes. An accident is something that happens that is not expected or intended.

بله. حادثه اتفاقی است که اتفاق می افتد و مورد انتظار یا مورد نظر نیست.

So if you do something by accident, then you do it without meaning to

بنابراین اگر کاری را تصادفی انجام دهید، آن را بدون هدف

or intending to. Right.

یا قصد انجام می دهید. درسته

So in the story, the PhD students found the city by accident –

بنابراین در داستان، دانشجویان دکترا به طور تصادفی شهر را پیدا کردند -

they weren't intending to find it.

آنها قصد نداشتند آن را پیدا کنند.

Remember, they found an old survey online.

به یاد داشته باشید، آنها یک نظرسنجی قدیمی را آنلاین پیدا کردند.

They didn't plan their own survey of the jungle.

آنها برای بررسی جنگل برنامه ریزی نکردند .

So, another example –

بنابراین، یک مثال دیگر -

I didn't mean to spill your coffee on you, Pippa.

من قصد نداشتم قهوه‌ات را روی تو بریزم، پیپا.

I'm sorry. I did it by accident. Sorry.

متاسفم من این کار را تصادفی انجام دادم. متاسفم

Oh, that's OK, Beth.

اوه، خوب است، بث.

So, we can also talk about doing something without intending

بنابراین، ما همچنین می توانیم در مورد انجام کاری بدون قصد

to using the adverb 'accidentally'.

استفاده از قید "تصادفی" صحبت کنیم.

So we could say the PhD students found the city accidentally,

بنابراین می توانیم بگوییم که دانشجویان دکترا به طور تصادفی شهر را پیدا کردند،

but by accident is a very common way to say it, too.

اما به طور تصادفی نیز روش بسیار رایجی برای بیان آن است.

And interestingly, we also have a phrase that means the opposite – 'on purpose'.

و جالب اینجاست که ما یک عبارت هم داریم که به معنای مخالف است - "عمدی".

So if you do something on purpose, then it means you intend to do it.

بنابراین اگر کاری را عمدا انجام دهید، به این معنی است که قصد انجام آن را دارید.

We've had: by accident – without intending to.

ما داشته ایم: تصادفی - بدون قصد.

For example – I read her diary by accident.

به عنوان مثال - من به طور تصادفی خاطرات او را خواندم.

I was only looking for a book she borrowed.

من فقط دنبال کتابی بودم که او امانت گرفته بود.

This is Learning English from the News, our podcast about the news headlines.

این پادکست ما درباره عناوین اخبار، یادگیری زبان انگلیسی از اخبار است .

Today we're talking about an old city found in the Mexican jungle.

امروز در مورد شهری قدیمی که در جنگل های مکزیک یافت می شود صحبت می کنیم.

The jungle where scientists found the city might appear wild,

جنگلی که دانشمندان در آن شهر را یافتند ممکن است وحشی به نظر برسد،

but archaeologists believe up to 50,000 people could have lived

اما باستان شناسان معتقدند

in the city before Maya civilisations began to collapse in 800 AD.

تا قبل از شروع فروپاشی تمدن های مایا در سال 800 پس از میلاد، 50000 نفر در این شهر زندگی می کردند.

The scientist's research found evidence of temple pyramids

تحقیقات این دانشمند شواهدی از اهرام معبد

and a court where people would have played an ancient ball game.

و زمینی پیدا کرد که مردم در آن بازی توپ باستانی را انجام می دادند.

The city, named Valeriana by scientists,

این شهر که دانشمندان آن را والریانا نامیده‌اند ،

is only 15km from a main road where Maya people still live today.

تنها 15 کیلومتر از جاده اصلی که مردم مایا هنوز در آن زندگی می‌کنند فاصله دارد.

So, let's have another headline.

بنابراین، بیایید یک تیتر دیگر داشته باشیم.

Mayan city with buildings and plazas hiding in plain sight

شهر مایاها با ساختمان‌ها و میدان‌هایی که در دید آشکار پنهان شده‌اند،

has only now been found.

اکنون پیدا شده است.

And that is from the online media organisation World Is One News.

و این از سازمان رسانه آنلاین World Is One News است.

Let's have that headline again.

بیایید دوباره آن تیتر را داشته باشیم.

Mayan city with buildings and plazas hiding in plain sight

شهر مایاها با ساختمان‌ها و میدان‌هایی که در دید آشکار پنهان شده‌اند،

has only now been found.

اکنون پیدا شده است.

And that's from World Is One News.

و این از World Is One News است.

This headline is talking about what archaeologists have discovered

این عنوان در مورد آنچه باستان شناسان در شهر کشف کرده اند صحبت می کند

in the city – buildings, plazas, open areas, town squares,

- ساختمان ها، میدان ها، مناطق باز، میدان های شهر،

lots of things, Pippa.

بسیاری از چیزها، پیپا.

Yes. And we're looking at the expression 'hiding in plain sight'.

بله. و ما به عبارت "پنهان شدن در دید ساده" نگاه می کنیم.

OK, so let's break it down.

خوب، پس بیایید آن را تجزیه کنیم.

First off, 'hiding' – this comes from the verb 'hide'.

اول از همه، "پنهان کردن" - این از فعل "پنهان کردن" می آید.

And if you hide something, you put it somewhere that it can't be seen

و اگر چیزی را پنهان کنید، آن را در جایی قرار می دهید که دیگران نتوانند آن را ببینند

or found by others.

یا پیدا کنند.

And you can also hide yourself,

و همچنین می توانید خود را پنهان کنید،

so go somewhere that you can't be seen or found.

بنابراین به جایی بروید که نتوانید دیده شوید یا پیدا شوید.

OK. And the second part of the expression is 'in plain sight'.

باشه و قسمت دوم عبارت "در دید ساده" است.

And so this is a way to say that something can be clearly seen.

و بنابراین این راهی است برای گفتن اینکه چیزی به وضوح دیده می شود.

So if something's in plain sight,

بنابراین اگر چیزی در معرض دید باشد،

it can be clearly seen by people.

مردم می توانند آن را به وضوح ببینند.

So, for example, Beth, I might advise you not to leave your valuable items

بنابراین، برای مثال، بث، ممکن است به شما توصیه کنم که اشیای ارزشمند خود را

in plain sight because somebody might steal them.

در معرض دید قرار ندهید زیرا ممکن است کسی آنها را بدزدد.

Good advice.

مشاوره خوب

Uh, but I'm confused because hiding means something can't be seen,

اوه، اما من گیج شدم زیرا پنهان کردن به این معنی است که چیزی را نمی توان دید،

but in plain sight means it can be seen clearly.

اما در دید آشکار یعنی می توان آن را به وضوح دید.

So how can it be both?

پس چگونه می تواند هر دو باشد؟

Well, the expression hiding in plain sight means that

خوب، تعبیر پنهان شدن در دید آشکار به این معنی است که

even though something is clear to see,

حتی اگر چیزی برای دیدن واضح است،

people didn't see it before.

مردم قبلا آن را نمی دیدند.

Remember, the Maya city was only 15km away from where people lived,

به یاد داشته باشید، شهر مایا تنها 15 کیلومتر با محل زندگی مردم فاصله داشت،

and people had scanned the area before, but not seen the huge city

و مردم قبلاً منطقه را اسکن کرده بودند ، اما شهر بزرگ

underneath the jungle – the city was hiding in plain sight.

زیر جنگل را ندیده بودند - شهر در معرض دید عموم پنهان شده بود.

OK, so we use the expression hiding in plain sight to talk about things

خوب، بنابراین ما از عبارت پنهان شدن در دید ساده برای صحبت در مورد چیزهایی

that are concealed or unseen, even though we can see them easily.

که پنهان یا نادیده هستند استفاده می کنیم، حتی اگر به راحتی آنها را ببینیم.

For example, I could say I've hidden my favourite sweets

مثلاً می‌توانم بگویم شیرینی‌های مورد علاقه‌ام را

in plain sight in the office, and I hope nobody eats any of them!

در دفتر کار پنهان کرده‌ام و امیدوارم هیچ‌کس هیچ کدام از آنها را نخورد!

We can also use hiding in plain sight to talk

ما همچنین می‌توانیم از مخفی شدن در دید آشکار برای صحبت

about somebody well-known doing something bad,

در مورد انجام کار بدی توسط شخص مشهور استفاده کنیم،

but not many people talk about it or realise at the time.

اما افراد زیادی در آن زمان در مورد آن صحبت نمی‌کنند یا متوجه می‌شوند.

We've had: hide in plain sight – be concealed or unseen,

ما داشتیم: پنهان شدن در دید آشکار - پنهان یا نادیده،

even though it can be clearly seen.

حتی اگر به وضوح دیده شود.

For example – The criminals must be hiding in plain sight.

به عنوان مثال - مجرمان باید در دید آشکار پنهان شوند.

We know they're still in the city.

ما می دانیم که آنها هنوز در شهر هستند.

This is Learning English from the News, our podcast about the news headlines.

این پادکست ما درباره عناوین اخبار، یادگیری زبان انگلیسی از اخبار است .

Today we're talking about a huge city found hidden in a jungle in Mexico.

امروز در مورد شهر بزرگی صحبت می کنیم که در جنگلی در مکزیک پنهان شده است.

And the city was found using new laser technology.

و شهر با استفاده از فناوری جدید لیزر پیدا شد.

Yes. The technology makes it much easier to survey wild places

بله. این فناوری بررسی مکان‌های وحشی

like jungles, which are difficult for scientists to access.

مانند جنگل‌ها را که دسترسی به آن‌ها برای دانشمندان دشوار است، بسیار آسان‌تر می‌کند.

Archaeologists think that they can use similar surveys

باستان شناسان فکر می کنند که می توانند از بررسی های مشابه

to find more hidden cities

برای یافتن شهرهای پنهان بیشتر

and understand more about Maya life hundreds of years ago.

و درک بیشتر در مورد زندگی مایاها در صدها سال پیش استفاده کنند.

Here's another headline.

اینم یه تیتر دیگه

This one is from phys.org.

این یکی از phys.org است.

Have we found all the major Maya cities?

آیا ما همه شهرهای اصلی مایاها را پیدا کرده ایم؟

Not even close, new research suggests.

تحقیقات جدید نشان می دهد که حتی نزدیک نیست.

And that headline again.

و دوباره آن تیتر

Have we found all the major Maya cities?

آیا ما همه شهرهای اصلی مایاها را پیدا کرده ایم؟

Not even close,

new research suggests.

تحقیقات جدید نشان می دهد که حتی نزدیک نیست.

And that is from phys.org, which is a science news website.

و این از phys.org است که یک وب سایت خبری علمی است.

So, Beth, this headline is talking about the possibility that there are

بنابراین، بث، این تیتر در مورد این احتمال صحبت می کند که

lots more hidden cities built by Maya people hundreds of years ago.

شهرهای مخفی بسیاری وجود دارد که صدها سال پیش توسط مردم مایا ساخته شده اند.

And this headline is interesting, Pippa,

و این تیتر جالب است، پیپا،

because it begins with a question: Have we found all the major Maya cities?

زیرا با یک سوال شروع می شود: آیا ما همه شهرهای بزرگ مایا را پیدا کرده ایم؟

And then it follows with the phrase 'not even close'.

و سپس با عبارت "حتی نزدیک" دنبال می شود.

So, what is going on here?

خب، اینجا چه خبر است؟

Well, we use the expression 'not even close' to say

خوب، ما از عبارت "حتی نزدیک" استفاده می کنیم تا بگوییم

that something is not at all true. Ah, OK, so in the headline,

چیزی اصلا درست نیست. آه، خوب، بنابراین در عنوان،

not even close is used to suggest that scientists have lots more cities

حتی نزدیک هم استفاده نمی شود تا نشان دهد که دانشمندان شهرهای بیشتری

to discover – they are not close to finding them at all.

برای کشف دارند - آنها اصلاً به یافتن آنها نزدیک نیستند.

Right.

درسته

And we use not even close a lot in conversation.

و در مکالمه حتی از بستن زیاد استفاده نمی کنیم .

So if somebody asks you a question,

بنابراین اگر کسی از شما سوالی می‌پرسد،

you can respond informally using not even close.

می‌توانید به صورت غیررسمی با استفاده از حتی نزدیک پاسخ دهید.

We also use it to add emphasis when we're writing informally

ما همچنین از آن برای اضافه کردن تأکید در هنگام نوشتن غیررسمی

by answering our own question, like in the headline.

با پاسخ دادن به سؤال خودمان، مانند تیتر، استفاده می‌کنیم.

OK, so another example. Pippa, can I ask you, uh,

خوب، یک مثال دیگر. پیپا، می‌توانم از شما بپرسم، به نظر شما،

do I have the best fashion sense at BBC Learning English,

آیا من بهترین حس مد را در بی‌بی‌سی آموزش انگلیسی دارم

do you think? Sorry, Beth.

؟ متاسفم بث

Not even close.

حتی نزدیک نیست.

That bird hat that you're wearing is absolutely horrible!

کلاه پرنده ای که بر سر دارید کاملاً وحشتناک است!

Thanks. Now be careful, because not even close is quite an informal phrase.

با تشکر حالا مراقب باشید، زیرا حتی نزدیک هم یک عبارت کاملا غیر رسمی است.

If your boss asked you whether you'd finished your work,

اگر رئیستان از شما بپرسد که آیا کارتان را تمام کرده اید یا نه،

then you probably wouldn't respond with not even close.

احتمالاً حتی با نزدیکی هم پاسخ نمی دهید.

We've had: not even close –

ما داشته ایم: حتی نزدیک نیست -

not at all true.

اصلا درست نیست.

For example – Did I finish all my homework this weekend?

به عنوان مثال - آیا تمام تکالیفم را این آخر هفته تمام کردم؟

Not even close.

حتی نزدیک نیست.

I'll have to stay up late to get it done.

من باید تا دیر وقت بیدار بمانم تا این کار را انجام دهم.

That's it for this episode of Learning English from the News.

تمام این قسمت از آموزش زبان انگلیسی از اخبار.

We'll be back next week with another news story.

هفته آینده با خبر دیگری برمی گردیم.

If you've enjoyed this program, try our new series all about business jargon,

اگر از این برنامه لذت برده اید، سری جدید ما را در مورد اصطلاحات تخصصی تجاری امتحان کنید،

where we talk about the strange words and phrases people use at work.

جایی که در مورد کلمات و عبارات عجیبی که مردم در محل کار استفاده می کنند صحبت می کنیم.

Search Learning English

Learning English

for Work in your podcast app or visit our website bbclearningenglish.com.

for Work را در برنامه پادکست خود جستجو کنید یا از وب سایت ما bbclearningenglish.com دیدن کنید.

Bye for now. Bye!

فعلا خداحافظ خداحافظ