Suez Canal: Delays continue: BBC News Review

Hello. Welcome to News Review from BBC Learning English.

سلام. به بررسی اخبار از BBC Learning English خوش آمدید.

I'm Tom and joining me today is Catherine. Hi Catherine.

من تام هستم و امروز کاترین به من می پیوندد . سلام کاترین.

Hello Tom. Hello everybody.

سلام تام. سلام به همه.

Today's story comes from Egypt, where delays

داستان امروز از مصر می آید ، جایی که تاخیرها

continue along the Suez Canal.

در امتداد کانال سوئز ادامه دارد.

And don't forget, if you want to test yourself on the vocabulary

و فراموش نکنید، اگر می خواهید خود را روی

from today's programme, we have a quiz at bbclearningenglish.com.

واژگان برنامه امروز آزمایش کنید، ما یک مسابقه در bbclearningenglish.com داریم.

Now, let's hear more about this story from a BBC radio report:

حال، بیایید بیشتر در مورد این داستان از یک گزارش رادیویی بی بی سی بشنویم:

So, there's a big problem in the Suez Canal in Egypt.

بنابراین، یک مشکل بزرگ در کانال سوئز در مصر وجود دارد.

A large ship called the Ever Given got stuck in the canal

کشتی بزرگی به نام Ever Given در 23 مارس در کانال گیر کرد

on March 23rd. This has caused delays in

. این باعث تاخیر

what is one of the world's busiest shipping routes.

در یکی از شلوغ ترین مسیرهای کشتیرانی جهان شده است.

At the time of recording, efforts to free the ship are still going on.

در زمان ضبط، تلاش ها برای آزادسازی کشتی همچنان ادامه دارد.

However, it's an uncertain situation at the moment.

با این حال، در حال حاضر وضعیت نامشخصی است.

Experts are saying it could take some time

کارشناسان می گویند ممکن است مدتی طول بکشد

before the Suez Canal is fully reopened.

تا کانال سوئز به طور کامل بازگشایی شود.

And we've got three words and expressions that you've

و ما سه کلمه و عبارت داریم که

found to talk about today's story, Catherine. What are they?

شما برای صحبت در مورد داستان امروز پیدا کرده اید، کاترین. آنها چه هستند؟

Yes, we have: 'stricken', 'budges' and 'stretches'.

بله، ما این موارد را داریم: "ضعف"، "جلوگیری" و "کشش".

'Stricken', 'budges' and 'stretches'. OK. Catherine,

ضربه خورده، تکان خورده و امتداد دارد. خوب. کاترین،

let's have a look at your first headline for today please.

لطفاً به اولین تیتر امروز شما نگاهی بیندازیم.

OK. We are starting in the United States with CNN – the headline:

خوب. ما در ایالات متحده با سی ان ان شروع می کنیم - تیتر:

'Stricken' – badly affected by problems.

"مصدوم" - به شدت تحت تأثیر مشکلات قرار گرفته است.

Catherine, please tell us more.

کاترین لطفا بیشتر به ما بگویید.

  Yes, 'stricken'. It's an adjective.

بله، "مصدوم". این یک صفت است.

It is spelt: S-T-R-I-C-K-E-N – 'stricken'. And we

املای آن: S-T-R-I-C-K-E-N – 'stricken'.

use it when something is... when something is in a very bad condition

و زمانی که چیزی در وضعیت بسیار بدی قرار دارد

or to describe a very serious problem. So, in this case,

یا برای توصیف یک مشکل بسیار جدی از آن استفاده می کنیم. بنابراین، در این مورد،

we're talking about a 'stricken' ship.

ما در مورد یک کشتی "مصدوم" صحبت می کنیم.

The ship cannot move: it's stuck. This is a serious, serious

کشتی نمی تواند حرکت کند: گیر کرده است. این یک وضعیت جدی و جدی

situation, which prevents the ship from doing what it normally does,

است که کشتی را از انجام کاری که به طور معمول انجام می دهد باز می دارد،

so we say the ship is 'stricken'.

بنابراین می گوییم کشتی "مصدوم" شده است.

  So, the strict... Excuse me...

پس سختگیر... ببخشید

  It's a mouthful! ...the ship is 'stricken'.  

...   لقمه! ... کشتی "مصدوم" است.

Well, this problem that it can't move.

خب این مشکل که نمیتونه حرکت کنه

It's badly affected. Lots of other people are 'stricken' as well,

بدجوری تحت تاثیر قرار گرفته به گمان من، بسیاری از افراد دیگر نیز "مصدوم" هستند

I assume. Can we just use 'stricken' for ships?

. آیا می توانیم فقط از "stricken" برای کشتی ها استفاده کنیم؟

When else can we use this adjective?

چه زمانی دیگر می توانیم از این صفت استفاده کنیم؟

Well, we often use it for people and we can use in a number of ways for

خوب، ما اغلب از آن برای مردم استفاده می کنیم و می توانیم به روش های مختلفی برای

people. We can use it when something externally affects you really badly.

مردم استفاده کنیم. ما می‌توانیم از آن زمانی استفاده کنیم که چیزی از بیرون به شدت بر شما تأثیر بگذارد.

So, you can be 'stricken by poverty', for example, if you're very poor.

بنابراین، برای مثال، اگر بسیار فقیر هستید، می‌توانید «فقر» را گرفتار کنید.

You can be 'stricken with poverty' – is a second preposition.

شما می توانید 'فقر فقر زده شوید ' - حرف اضافه دوم است.

So, you can be 'stricken by' or 'with' something. And we can also

بنابراین، شما می توانید توسط چیزی "محتمل" یا "با" چیزی شوید. و همچنین می توانیم

use it for emotions. So, you can be 'stricken with grief'.

از آن برای احساسات استفاده کنیم. بنابراین، شما می توانید "غمگین شوید".

So, if you have a big loss and this loss is quite disabling for you:

بنابراین، اگر ضرر بزرگی دارید و این ضرر برای شما کاملاً ناتوان کننده است:

you can't function as normal.

نمی توانید به طور معمول عمل کنید.

Same – you can be 'stricken by fear' or 'stricken with fear'.

همان - شما می توانید " ترس زده" یا "ترس زده".

If you're really, really frightened, you can see it in somebody's face

اگر واقعاً ترسیده‌اید، می‌توانید آن را در چهره کسی ببینید

when they're 'stricken with fear'. The shock –

که «ترس» او را گرفته است. شوک

you can be 'stricken by shock'. 'Stricken with panic',

- ممکن است " شوک شوک" کنید. "سراسیمه"،

Tom – you can be 'stricken with panic' as well.

تام - شما نیز می توانید " سراسیمه" شوید.

So, we've got fear, shock, panic – I think you can be

بنابراین، ما ترس، شوک، وحشت داریم – فکر می‌کنم شما نیز می‌توانید

  'stricken by disease' as well. Yes.

«مبتلا به بیماری» شوید. آره.

All very negative things, right? Yes.

همه چیزهای بسیار منفی، درست است؟ آره.

  They're all problems, which will very badly affect us.

همه آنها مشکلاتی هستند که تأثیر بسیار بدی روی ما خواهد گذاشت.

Yes. It's not good to be 'stricken'.

آره. خوب نیست که "شکفته" شویم.

Let's have a look at that summary slide please:

بیایید نگاهی به این اسلاید خلاصه بیندازیم:

So, ships can be 'stricken' with problems.

بنابراین، کشتی‌ها می‌توانند با مشکلاتی "مشکلات" مواجه شوند.

People can be 'stricken' with problems.

مردم را می‌توان با مشکلات «گرفتار» کرد.

Penguins can also be 'stricken' with problems.

پنگوئن ها همچنین می توانند با مشکلاتی "مصادف" شوند.

We have a News Review from the archive about penguins

ما یک بررسی خبری از آرشیو در مورد پنگوئن

who are being stranded in South America.

هایی داریم که در آمریکای جنوبی سرگردان شده اند.

Catherine, how can our audience access this video?  

کاترین، مخاطب ما چگونه می تواند به این ویدیو دسترسی داشته باشد؟

Really simple. Just click that link.

واقعا ساده فقط روی آن لینک کلیک کنید.

Just click that link. OK. Fantastic. Catherine,

فقط روی آن لینک کلیک کنید. خوب. خارق العاده. کاترین، لطفاً

let's have a look at your second headline for today please.

به تیتر دوم شما برای امروز نگاهی بیندازیم .

OK. Let's go to the Metro in the UK – the headline:

خوب. بیایید به مترو در بریتانیا برویم - تیتر:

'Budges' – What a lovely word! 'Budges' – moves.

"Budges" - چه کلمه دوست داشتنی ای! "تحرکات" - حرکت می کند.

Catherine, what can you tell us about 'budges'?

کاترین، چه چیزی می‌توانید در مورد «جنگ‌ها» به ما بگویید؟

Well, I can start by telling you

خب، می‌توانم شروع کنم به شما بگویم که

it's a verb, Tom, and it's spelt: B-U-D-G-E-S.

این یک فعل است، Tom، و املای آن: B-U-D-G-E-S.

'Budges' – there in the third person with the 's' on the end.

"Budges" - در سوم شخص با "s" در انتهای آن وجود دارد.

It's all about movement and it's a very informal word. So, if you're

همه چیز در مورد حرکت است و یک کلمه بسیار غیر رسمی است. بنابراین، اگر

sitting on a sofa with your mate, Tom, and they're taking up too much space,

با همسرتان، تام، روی مبل نشسته اید و آنها فضای زیادی را اشغال می کنند

then you can say...?

، می توانید بگویید...؟

  I could say, 'Budge up!' You know, 'budge up',

من می توانم بگویم، "تکان به بالا!" می دانید، "تکان به بالا"،

move up, 'budge over',

حرکت به سمت بالا، "تکان دادن به سمت بالا"،

'Budge along.'

"تکان دادن به امتداد".

Yeah, I could 'give them a budge.'

بله، من می‌توانم به آن‌ها تکان بدهم.

You could! Yes, just push them.

شما می توانید! بله، فقط آنها را فشار دهید.

So, it's informal and it's to do with movement, right?

بنابراین، این غیر رسمی است و به حرکت مربوط می شود، درست است؟

Are there any other kind of ways that we can use 'budges' or 'budge'?

آیا روش دیگری وجود دارد که بتوانیم از «budges» یا «budge» استفاده کنیم؟

Well, we've just done some examples of using 'budge' to

خوب، ما فقط چند نمونه از استفاده از «تکان دادن» را برای

describe things that are moving, but we can also use

توصیف چیزهایی که در حال حرکت هستند انجام دادیم، اما می‌توانیم از

'budge' in the negative to describe things that won't move.

«تحرک» به صورت منفی برای توصیف چیزهایی که حرکت نمی‌کنند استفاده کنیم.

And this is really common – a common way of using the word 'budge'.

و این واقعاً رایج است - یک روش رایج برای استفاده از کلمه "جنبش".

So, you've got that bottle of tomato ketchup,

بنابراین، شما آن بطری سس گوجه فرنگی را دارید،

Tom. You've got your fish and chips and you just want... or just your chips,

تام. شما ماهی و چیپس خود را دارید و فقط می خواهید ... یا فقط چیپس خود را،

if you're a vegan, and you want to put tomato ketchup on and you're

اگر گیاهخوار هستید، و می خواهید سس گوجه فرنگی بمالید و

trying to get that bottle top off and you really go 'aaaargh'...

سعی می کنید روی بطری را بردارید و واقعاً می روید. 'aaargh' ...

And it won't move it – it won't... It 'won't budge'!

و آن را حرکت نمی دهد - آن را نمی خواهد ... آن را 'تکان نمی دهد'!

...it won't budge. It won't budge at all.

... تکان نمی خورد. اصلا تکون نمیخوره

OK. So, 'budge' – it can have a literal meaning about, sort of, physical

خوب. بنابراین، "جنبش" - می تواند معنای تحت اللفظی در مورد، نوعی

movement, but we can also use it in a figurative way as well, right?

حرکت فیزیکی داشته باشد، اما ما می توانیم آن را به صورت مجازی نیز به کار ببریم، درست است؟

Yes, we can. We can use it to describe people who are very stubborn,

بله ما میتوانیم. می‌توانیم از آن برای توصیف افرادی که بسیار سرسخت هستند،

or their ideas, or plans, or things that they're not going to change.

یا ایده‌ها، یا برنامه‌هایشان یا چیزهایی که قرار نیست تغییر دهند، استفاده کنیم.

Now imagine, Tom, you're selling your bicycle,

حالا تصور کن، تام ، داری دوچرخه‌ات را

aren't you, for £100?

به قیمت 100 پوند می‌فروشی؟

But I give you a call. Good price!

ولی من بهت زنگ میزنم قیمت مناسب!

Yes! And I say, 'Tom? Mates rates –

آره! و من می گویم: تام؟ نرخ های

come on, do it for 90. I'll give you £90 for your bike.'

همسر - بیا، این کار را با 90 انجام بده. من 90 پوند برای دوچرخه ات به تو می دهم.

What do you say?

چه می گویید؟

Well, I'm going to say, 'Catherine,

خب، می‌خواهم بگویم، کاترین،

I'm a very stubborn person. I don't want to move from my position.

من آدم بسیار سرسختی هستم. من نمی خواهم از موقعیت خود حرکت کنم.

So, unfortunately, I won't budge.' I won't move. I could also say,

بنابراین، متأسفانه، من تکان نخواهم خورد. من حرکت نمی کنم همچنین می‌توانم بگویم،

'Sorry, you know, I just refuse to budge.'

"متاسفم، می‌دانی، من فقط از تکان خوردن خودداری می‌کنم."

Nice fixed expression: to 'refuse to budge'.

تعبیر ثابت خوب : «خودداری از تکان خوردن».

And we use it not just when we're selling things,

و ما از آن نه تنها زمانی که در حال فروش چیزهایی هستیم استفاده می‌کنیم،

but you can talk about any sort of fixed idea:

بلکه می‌توانید درباره هر نوع ایده ثابتی صحبت کنید:

politicians often 'refuse to budge' when they've made a decision about

سیاستمداران اغلب وقتی تصمیمی در مورد

something and they won't change it.

چیزی گرفته‌اند و آن را تغییر نمی‌دهند، «از تکان خوردن خودداری می‌کنند».

  They won't 'budge an inch', right?

آنها یک اینچ تکان نخواهند خورد، درست است؟

Won't budge an inch!

یک اینچ تکان نمی خورد!

So, that sounds like a very familiar expression

بنابراین، این یک عبارت بسیار آشنا به

but, before we get to that, let's take a look at our summary slide please:

نظر می رسد، اما، قبل از اینکه به آن برسیم، بیایید نگاهی به اسلاید خلاصه خود بیندازیم:

'Not budge an inch'. This is quite an old expression, right, Catherine?

"یک اینچ تکان نخورید". این یک عبارت کاملا قدیمی است، درست است، کاترین؟

It is. It appeared even in a Shakespeare play and we did a

این است. حتی در یک نمایشنامه شکسپیر ظاهر شد و ما یک

lovely little animation about it. If you want to watch the animation,

انیمیشن کوچک دوست داشتنی در مورد آن ساختیم. اگر می‌خواهید انیمیشن را تماشا کنید

learn more about Shakespeare's phrase 'not budge an inch', just click the link.

، در مورد عبارت شکسپیر «نه اینچ تکان بخورید» بیشتر بدانید، فقط روی پیوند کلیک کنید.

Great. Catherine, let's have a look at your next headline, please.

عالی. کاترین ، لطفاً به تیتر بعدی شما نگاهی بیندازیم.

Yes, we're still in the UK with the Telegraph:

بله، ما هنوز در بریتانیا با تلگراف هستیم:

'Stretches' – becomes longer than normal.

"کشش" - طولانی تر از حد معمول می شود.

Catherine, tell us about this word 'stretches'.

کاترین، در مورد این کلمه "کشش" به ما بگویید.

Yes, this one is also a verb in the third person.

بله این یکی هم فعل سوم شخص است.

The spelling is: S-T-R-E-T-C-H-E-S. The pronunciation: 'stretches'.

املای آن این است: S-T-R-E-T-C-H-E-S. تلفظ: "کشش".

So, 'stretch' – when... As a verb when could I 'stretch'?

بنابراین، 'کشش' – وقتی... به عنوان یک فعل when can I 'stretch'?

  Or when might we 'stretch'?

یا چه زمانی ممکن است "کشش" کنیم؟

Well, you can use 'stretch' first thing in the morning, Tom.

خوب، شما می توانید اول صبح از "کشش" استفاده کنید ، تام.

As soon as you wake up, what do you do?

به محض این که از خواب بیدار شدید، چه کار می کنید؟

I give it one of these. Aaaah!

یکی از اینا رو بهش میدم آااا!

I kind of make my arms a bit longer than normal.

بازوهایم را کمی بلندتر از حد معمول می کنم.

I 'stretch' my muscles. Good example.

ماهیچه هایم را "کشش" می کنم. مثال خوب.

Yes. And then you jump out of bed because you've had a great 'stretch'

آره. و سپس از تخت بیرون می پری چون "کشش" عالی داشته ای

and you put on your 'stretch jeans', don't you, Tom?

و "شلوار جین کشدار" خود را پوشیده ای، اینطور نیست، تام؟

I do, yes. So, if my jeans 'stretch', they kind of become longer than normal

دارم، بله. بنابراین، اگر شلوار جین من «کشش» شود، به نوعی بلندتر از حد معمول می‌شود،

so they fit my legs perfectly, right?

بنابراین کاملاً به پاهایم می‌آید، درست است؟

That's right, yes. So, anything that becomes

درست است، بله. بنابراین، هر چیزی که

a little bit longer than normal, we can describe that as a 'stretch'.

کمی طولانی‌تر از حد معمول شود، می‌توانیم آن را به عنوان یک «کشش» توصیف کنیم.

Now, I'm not sure, but I think we're talking about ships here,

حالا، مطمئن نیستم، اما فکر می‌کنم ما در اینجا درباره کشتی‌ها صحبت می‌کنیم،

not... not what I do in the... Yes, yes.

نه... نه کاری که من در آن انجام می‌دهم... بله، بله.

...not what I do in the morning.

... نه کاری که صبح انجام می دهم.

So, why is this word 'stretch' important in the headline?

بنابراین، چرا این کلمه "کشش" در تیتر مهم است؟

OK. Well, the ship itself isn't 'stretching'.

خوب. خب، خود کشتی در حال "کشش" نیست.

The ship is the same length. It's not become abnormal.

طول کشتی یکسان است. غیر طبیعی نشده

But the time that is... it is stuck.

اما زمانه که... گیر کرده است.

is becoming longer, and longer, and longer and none of this is normal.

طولانی تر و طولانی تر می شود و هیچ یک از اینها طبیعی نیست.

So, we're using 'stretch' to describe

بنابراین، ما از "کشش" برای توصیف

time here. Interestingly, 'stretch' is also the name, as a noun,

زمان در اینجا استفاده می کنیم. جالب اینجاست که «کشش» به عنوان یک اسم نیز نامی است

that we can give to a body of water, especially a river or a canal.

که می‌توانیم به یک آب، به‌ویژه رودخانه یا کانال بدهیم.

So, the headline writers have done what headline writers love to do:

بنابراین، تیتر نویسان کاری را انجام داده اند که تیتر نویسان دوست دارند انجام دهند:

they've used a word with a double meaning.

آنها از کلمه ای با معنای دوگانه استفاده کرده اند.

So, the time is 'stretching' and this ship is also in a 'stretch of water'.

بنابراین، زمان در حال «کشش» است و این کشتی نیز در «کشش آب» است.

So, the time's 'stretching', it's in a 'stretch of water' –

بنابراین، زمان «کشش» است ، در «کشش آب» است –

Do you think maybe it's also because the ship is very long?

آیا فکر می‌کنید شاید به این دلیل باشد که کشتی بسیار طولانی است؟

Do you think this is why they put it in there?

به نظر شما به همین دلیل است که آن را در آنجا گذاشته اند؟

Errr... I think that's a bit of a stretch, actually.

نه... من فکر می کنم که این کمی کشش است، در واقع.

OK. That example's much better! A 'bit of a stretch'.

خوب. اون مثال خیلی بهتره! کمی کشش.

What do you mean, Catherine, when you say 'a bit of a stretch'?

منظورت چیه، کاترین، وقتی میگی "کمی کشدار"؟

Yeah, another meaning of the word 'stretch' is when... we use a 'stretch'

بله، معنای دیگر کلمه "کشش" زمانی است که ... ما از "کشش"

or the phrase 'a bit of a stretch' to describe something that's unlikely,

یا عبارت "کمی کشش" برای توصیف چیزی که بعید است

or really out of the ordinary. Not... or quite difficult.

یا واقعاً غیرعادی است استفاده می کنیم. نه... یا خیلی سخت است.

So, for example, if you said to me:

بنابراین، برای مثال، اگر به من گفتید:

  'Tom, let's do another News Review straight after this one.'

"تام، بیایید بلافاصله بعد از این یک مرور خبری دیگر انجام دهیم."

  I could say, 'I'm not sure Catherine...'

می‌توانم بگویم، "مطمئن نیستم کاترین..."

That would be quite tricky.

این بسیار مشکل است.

  That would be quite tricky or that would be 'a bit of a stretch'.

این بسیار مشکل خواهد بود یا "کمی کشش" خواهد بود.

You know, it would be unlikely, or quite difficult to do.

می دانید، انجام آن بعید و یا بسیار دشوار است.

Yes. Good example.

آره. مثال خوب.

OK. Great. Well, it's not 'a bit of a stretch'...

خوب. عالی. خوب، «کمی کشش» نیست...

...to get a summary slide up, so let's have a look at that one please:

...برای دریافت یک اسلاید خلاصه، لطفاً به آن یکی نگاهی بیندازیم:

Fantastic. Catherine,

فوق العاده است. کاترین،

can you please give us a recap of today's vocabulary?

لطفاً می‌توانید خلاصه‌ای از واژگان امروز را به ما بدهید؟

I can. We had: 'stricken' – strongly affected by problems.

من میتوانم. ما داشتیم: «مشکلات» - به شدت تحت تأثیر مشکلات.

We had: 'budges' – moves.

ما این موارد را داشتیم: «تکان‌ها» – حرکت‌ها.

And 'stretches' – becomes longer than normal.

و "کشش" - طولانی تر از حد معمول می شود.

Lovely. And don't forget that we have a quiz,

دوست داشتني. و فراموش نکنید که ما یک مسابقه داریم،

  so test yourself on it at bbclearningenlish.com.

پس خودتان را در آن در bbclearningenlish.com امتحان کنید.

And of course we are all over social media as well.

و البته ما در سراسر رسانه های اجتماعی نیز حضور داریم.

That's it from us today.

همین امروز از ماست.

Thanks for being here and we'll see you next time.

از حضورتان متشکرم و دفعه بعد شما را خواهیم دید.

Goodbye. Bye!

خداحافظ. خدا حافظ!