BOX SET: 6 Minute English - 'Animals 2' English mega-class! 30 minutes of new vocabulary!

Hello this is Six Minute English from BBC 

سلام این شش دقیقه انگلیسی از BBC

Learning English. I'm Rob.

Learning English است. من راب هستم.

And I'm Sam.

Having your photograph appear on the cover of a magazine makes you

و من سام هستم.

قرار گرفتن عکس شما روی جلد مجله باعث

famous around the world, but imagine if that photo showed you hugging and

شهرت شما در سراسر جهان می شود، اما تصور کنید اگر آن عکس شما را در حال بغل گرفتن و

playing with wild chimpanzees.

بازی با شامپانزه های وحشی نشان دهد.

That's exactly what happened to Jane  Goodall, who shot to fame in 1965,

این دقیقاً همان چیزی است که برای جین گودال اتفاق افتاد که در سال 1965 با

when she appeared on the cover of National Geographic magazine.

ظاهر شدن روی جلد مجله نشنال جئوگرافیک به شهرت رسید.

Jane introduced the world to the social and emotional lives of the wild chimpanzees

جین دنیا را با زندگی اجتماعی و عاطفی شامپانزه‌های وحشی

of Gombe in Eastern Tanzania.

گومبه در شرق تانزانیا آشنا کرد.

Jane spent years living among families of wild chimpanzees. Her observations

جین سال‌ها در میان خانواده‌های شامپانزه‌های وحشی زندگی کرد. مشاهدات او دیدگاه ما را نسبت به

changed the way we view our closest animal relatives and made us think about

نزدیک‌ترین خویشاوندان حیوانی تغییر داد و باعث شد به

what it means to be human.

معنای انسان بودن فکر کنیم.

In this programme, we'll be hearing from the iconic environmentalist, Jane Goodall.

در این برنامه، ما از محیط‌بان نمادین، جین گودال، خواهیم شنید.

She reflects on how attitudes have changed as science has uncovered the

او به این فکر می‌کند که چگونه نگرش‌ها تغییر کرده است زیرا علم

deep connections between humans and the great apes. Large primates,

ارتباطات عمیق بین انسان‌ها و میمون‌های بزرگ را کشف کرده است. نخستی‌های بزرگ،

including chimpanzees, gorillas and orangutans, who are closely related 

از جمله شامپانزه‌ها، گوریل‌ها و اورانگوتان‌ها که از نزدیک

to humans.

با انسان‌ها مرتبط هستند.

And of course we'll be learning some related vocabulary along the way.

و البته ما در طول مسیر واژگان مرتبط را یاد خواهیم گرفت.

As well as Dr Goodall, the National Geographic photographs also made the

علاوه بر دکتر گودال، عکس‌های نشنال جئوگرافیک،

chimpanzees of Gombe famous. People around the world became

شامپانزه‌های گومبه را نیز معروف کردند. مردم در سرتاسر جهان

interested in the lives of a family of chimps living in a remote corner

به زندگی خانواده‌ای از شامپانزه‌ها که در گوشه‌ای دورافتاده

of Africa.

از آفریقا زندگی می‌کنند علاقه‌مند شدند.

When Gombe's alpha female died in 1972, she was so well loved that she

هنگامی که زن آلفای گومبه در سال 1972 درگذشت، او آنقدر محبوب بود که

had an obituary in The Times newspaper.

در روزنامه تایمز درگذشت.

But what was her name? That's our quiz question. Which chimpanzee's

اما اسمش چی بود؟ این سوال مسابقه ماست. درگذشت کدام شامپانزه

obituary appeared in The Times?

در تایمز ظاهر شد؟

Was it a) Frodo b) Flo or c) Freud?

الف) فرودو ب) فلو یا ج) فروید؟

Well, 1972 is a bit before my time, Rob. I wasn't even born then but I think it's

خوب، سال 1972 کمی قبل از زمان من است، راب. من حتی آن موقع به دنیا نیامده بودم اما فکر می کنم

b) Flow.

ب) جریان است.

OK, Sam, we'll find out later if you were right.

باشه سام، بعدا متوجه میشیم که راست میگفتی یا نه.

Now, when Jane first visited Tanzania in the 1960s, most scientists believe

اکنون، زمانی که جین برای اولین بار در دهه 1960 از تانزانیا بازدید کرد، اکثر دانشمندان بر این باورند که

the only animals capable of making and using tools were humans.

تنها حیواناتی که قادر به ساخت و استفاده از ابزار هستند، انسان هستند.

But what Jane witnessed about the behaviour of one chimpanzee, who she named

اما آنچه جین در مورد رفتار یکی از شامپانزه‌ها، که او را ریش خاکستری نامید، شاهد بود،

Greybeard, turned this idea on its head. Here she recalls that famous day, to

این ایده را برگرداند. در اینجا او آن روز معروف را به خاطر می‌آورد، برای

Jim Al-Khalili, for the podcast of BBC Radio 4's discovery program, The Life Scientific.

جیم الخلیلی، برای پادکست برنامه کشف رادیو بی‌بی‌سی 4، The Life Scientific.

I could see this black hand picking grass stems and pushing  them down

من می‌توانستم این دست سیاه را ببینم که ساقه‌های علف را می‌چیند و

into the termite mound and pulling them out with termites clinging on with their

آن‌ها را به داخل تپه موریانه هل می‌دهد و با موریانه‌هایی که با آرواره‌هایشان چسبیده بودند بیرون می‌کشد

jaws and the following day I saw him pick a leafy twig and strip the lead so

و روز بعد او را دیدم که شاخه‌ای برگ‌دار را برداشت و سرب را جدا کرد، بنابراین

not only was he using objects  as tools but modifying those objects to

نه تنها از اشیاء به‌عنوان ابزار استفاده می‌کرد، بلکه آن اشیاء را برای

make tools.

ساختن ابزار تغییر داد.

Jane observed the chimpanzee, Grey Beard, finding small wooden branches,

جین شامپانزه، ریش خاکستری را مشاهده کرد که شاخه‌های چوبی کوچکی

called twigs, and modifying them -changing them slightly in order to

به نام شاخه‌ها را پیدا کرد و آن‌ها را تغییر داد - برای

improve them.

بهبود آنها کمی تغییر داد. Greybeard

By stripping away the leaves from twigs and using them to collect ants

با جدا کردن برگ‌ها از شاخه‌ها و استفاده از آن‌ها برای جمع‌آوری مورچه‌ها

and termites to eat, Greybeard had made a tool - an instrument or simple

و موریانه‌ها برای خوردن، ابزاری ساخته بود - ابزار یا

piece of equipment, for example a knife or hammer, that you hold in your

قطعه‌ای ساده، به عنوان مثال یک چاقو یا چکش که در

hands and use for a particular job.

دست می‌گیرید و برای یک کار خاص استفاده می‌کنید.

Previously, it was believed that  animals were incapable of making

قبلاً اعتقاد بر این بود که حیوانات قادر به ساختن

tools on their own. What Jane saw was proof of the intelligence of  wild animals.

ابزار به تنهایی نیستند. آنچه جین دید، دلیلی بر هوش حیوانات وحشی بود.

Jane Goodall's studies convinced her that chimps experience the same

مطالعات جین گودال او را متقاعد کرد که شامپانزه‌ها همان

range of emotions as humans. As she explains here to BBC Radio 4's, The Life Scientific.

طیفی از احساسات را مانند انسان‌ها تجربه می‌کنند. همانطور که او در اینجا به رادیو بی بی سی، The Life Scientific توضیح می دهد.

I wasn't surprised that chimps  had these emotions. It was fascinating to

از اینکه شامپانزه ها این احساسات را داشتند تعجب نکردم.

realise how many of their gestures are like ours, so you can watch them

فهمیدن اینکه چه تعداد از ژست‌های آن‌ها شبیه ژست‌های ما هستند، جالب بود، بنابراین می‌توانید

without knowing anything about them. And when they greet with a kiss and

بدون اینکه چیزی در مورد آنها بدانید، آنها را تماشا کنید. و هنگامی که با بوسیدن و

embrace. they pat one another in reassurance, they hold hands, they

در آغوش گرفتن سلام می کنند. آنها برای اطمینان به یکدیگر دست می زنند، دستانشان را می گیرند، به

seek physical contact to alleviate nervousness or stress, you know, it's so

دنبال تماس فیزیکی برای کاهش اضطراب یا استرس هستند، می دانید، این

like us - holding hands, embracing and kissing were some of the chimpanzee's

مانند ماست - دست گرفتن، در آغوش گرفتن و بوسیدن برخی از حرکات شامپانزه بود

gestures - movements made with hands arms or head to express ideas

- حرکاتی که با دست یا سر برای بیان ایده ها

and feelings.

و احساسات انجام می شد.

In the same way as  humans. The chimpanzees would pat

به همان روشی که انسان ها. شامپانزه‌ها به یکدیگر دست می‌زدند

each other - touch someone gently and repeatedly with their hand held flat.

- کسی را به آرامی و به طور مکرر با دست صاف لمس می‌کردند.

Much of their behaviour was human-like- -

بیشتر رفتار آنها شبیه انسان بود -

just as I would hug a friend to reassure them, the chimps used physical contact to

همانطور که دوستی را در آغوش می گرفتم تا به آنها اطمینان دهم، شامپانزه ها از تماس فیزیکی برای کاهش استرس استفاده می کردند

alleviate stress -

-

make pain or problems less intense or severe.

باعث می شود درد یا مشکلات کمتر یا شدیدتر شود.

In fact, chimps are so alike us that sometimes they even get their name in the

در واقع، شامپانزه‌ها آنقدر به ما شباهت دارند که گاهی اوقات حتی نامشان را در

newspaper.

روزنامه می‌آورند.

Yes, Sam - you mean the quiz question I asked you earlier: Which chimpanzee

بله، سام - منظورت همان سوال مسابقه ای است که قبلاً از شما پرسیدم: کدام شامپانزه

had their obituary published  in The Times?

در تایمز منتشر شد؟

And I guessed it was b) Flow.

و حدس زدم ب) جریان باشد.

And that's absolutely right, well done  Sam. Give yourself a pat on the back!

و این کاملاً درست است، آفرین به سام. به خودت دست بزن!

OK, in this programme we've been hearing about legendary zoologist and

خوب، در این برنامه درباره جانورشناس و

activist, Jane Goodall, and her experiences living among

فعال افسانه‌ای، جین گودال، و تجربیات او از زندگی در میان

great apes - primates like chimpanzees who are humans closest

میمون‌های بزرگ - نخستی‌هایی مانند شامپانزه‌ها که نزدیک‌ترین

animal relatives.

خویشاوندان انسان‌ها با حیوانات هستند، شنیده‌ایم.

Jane witnessed the chimpanzees of Gombe modify, or slightly alter, objects

جین شاهد بود که شامپانزه‌های گومبه اجسامی

like leaves and twigs to make tools - hand-held instruments used for a

مانند برگ‌ها و شاخه‌ها را برای ساختن ابزار تغییر می‌دهند یا کمی تغییر می‌دهند - ابزارهای دستی که برای یک

particular job.

کار خاص استفاده می‌شوند.

Many of the chimpanzees gestures - body movements made to communicate

بسیاری از ژست‌های شامپانزه‌ها - حرکات بدن برای برقراری ارتباط

and express emotions like kissing and patting, touching someone gently

و بیان احساسات مانند بوسیدن و نوازش کردن، لمس کردن آرام

and repeatedly with a flat hand, were almost human

و مکرر شخصی با دست صاف، تقریباً انسانی بود

And just like us, the chimps sought physical contact to alleviate or reduce the

و درست مانند ما، شامپانزه‌ها به دنبال تماس فیزیکی برای کاهش یا کاهش

severity of nervousness and stress.

شدت عصبی بودن و استرس بودند.

And that's all for this programme.

و این همه برای این برنامه است.

Bye for now.

Bye-bye.

فعلا خداحافظ.

خداحافظ.

Hello this is 6 Minute English from BBC Learning English, I'm Neil.

سلام این 6 دقیقه انگلیسی از BBC Learning English است، من نیل هستم.

And I'm Rob.

و من راب هستم. نیل،

Do you think there are big differences  between men and women, Neil?

فکر می‌کنی تفاوت‌های زیادی بین زن و مرد وجود دارد؟

Apart from the old stereotypes we sometimes hear, like that men

جدا از کلیشه های قدیمی که گاهی می شنویم، مثل اینکه مردها

can't express emotions.

نمی توانند احساسات را بیان کنند.

I suppose, biologically there are differences, Rob - I mean men and

فکر می کنم از نظر بیولوژیکی تفاوت هایی وجود دارد، راب - منظورم این است که بدن مردان و

women's bodies are different.

زنان متفاوت است.

Right. And it takes both a man and a woman to make a baby.

درست. و برای بچه دار شدن هم مرد و هم زن لازم است.

Well, that's true in humans anyway, but in this programme, we'll be

خب، به هر حال این در مورد انسان‌ها صادق است، اما در این برنامه، ما

hearing about creatures in the wild, where the classic boy meets girl love story,

درباره موجوداتی در طبیعت خواهیم شنید، جایی که پسر کلاسیک با داستان عاشقانه دختر ملاقات می‌کند،

doesn't apply.

کاربرد ندارد.

Yes, we'll be meeting some female animals who don't need a male to

بله، ما با چند حیوان ماده آشنا خواهیم شد که برای بچه‌دار شدن نیازی به نر ندارند

make babies.

.

These creatures reproduce by parthenogenesis, also called

این موجودات از طریق پارتنوژنز تولید مثل می‌کنند که به آن

virgin birth - this is the process where the female can reproduce without a

تولد باکره نیز می‌گویند - این فرآیندی است که ماده می‌تواند بدون جفت تولید مثل کند

mate - the term used for an animal's sexual partner.

- اصطلاحی که برای شریک جنسی حیوان استفاده می‌شود.

All animal species survive by making babies - reproducing to make

همه گونه های جانوری با ساختن نوزاد زنده می مانند - تولید مثل می کنند تا

copies of themselves. But amazingly the female of some species can do it

از خودشان کپی کنند. اما به طرز شگفت انگیزی ماده برخی از گونه ها می تواند

all by herself.

همه این کارها را به تنهایی انجام دهد.

But before that, it's time for my quiz question. In Britain's Chester Zoo

اما قبل از آن، نوبت به سوال مسابقه من رسیده است. در باغ وحش چستر بریتانیا

in 2006, Flora laid 11 eggs  that developed into healthy babies.

در سال 2006، فلورا 11 تخم گذاشت که به نوزادان سالم تبدیل شدند.

Her zookeepers were mystified because Flora had only been kept

نگهبانان باغ وحش او گیج شده بودند زیرا فلور فقط

with other females and had never been near a male.

با سایر ماده ها نگهداری می شد و هرگز نزدیک یک مرد نبود.

But what type of animal was Flora? Was she a) a python b) a zebra shark or,

اما فلور چه نوع حیوانی بود؟ آیا او الف) یک پیتون ب) یک کوسه گورخری یا

c) a komodo dragon?

ج) یک اژدهای کومودو بود؟

Well, pythons are pretty unusual creatures, so I'll say Flora was a python.

خب، پیتون ها موجودات بسیار غیرعادی هستند، بنابراین من می گویم فلور یک مار پیتون بود.

OK, Rob, we'll find out later if you're right. Actually, it's not only reptiles

باشه، راب، بعداً متوجه خواهیم شد که آیا حق با شماست. در واقع، این تنها خزندگان نیستند

who behave this way - the females of many animal species are able to

که این گونه رفتار می کنند - ماده های بسیاری از گونه های جانوری قادر به

reproduce without sex.

تولید مثل بدون جنسیت هستند.

By doing this they gain several advantages. They can rapidly spread,

با انجام این کار آنها چندین مزیت به دست می آورند. آنها می توانند به سرعت گسترش یافته،

colonise and control large areas. And they don't waste time and energy

مستعمره شوند و مناطق وسیعی را کنترل کنند. و وقت و انرژی خود را برای

looking for a mate. But, if a world without sex is so much better,

یافتن همسر تلف نمی کنند. اما، اگر دنیای بدون رابطه جنسی خیلی بهتر است،

why bother with males at all?

چرا اصلاً برای مردان زحمت می کشیم؟

Good question, Neil, and one which BBC World Service programme,

سوال خوبی بود، نیل، و یکی از آنها که برنامه سرویس جهانی بی بی سی،

Discovery, asked evolutionary biologist, Chris Wilson.

دیسکاوری، از زیست شناس تکاملی، کریس ویلسون پرسید.

Well, absolutely and there are other advantages. I mean, if you're an all-female

خوب، کاملاً و مزایای دیگری نیز وجود دارد. منظورم این است که اگر جمعیتی کاملاً زن هستید

population, you don't have to waste time searching and competing

، لازم نیست وقت خود را برای جستجو و رقابت

for mates. There are no more sexually transmitted diseases and so it seems

برای جفت تلف کنید. دیگر هیچ بیماری مقاربتی وجود ندارد و

like the easiest decision and yet, less than one percent of all animal species

بنابراین به نظر آسان‌ترین تصمیم است، اما کمتر از یک درصد از همه گونه‌های جانوری

are completely celibate and that's a huge fundamental puzzle in

کاملاً مجرد هستند و این یک معمای بنیادی بزرگ در

evolutionary biology, that we're still not entirely sure we understand.

زیست‌شناسی تکاملی است که هنوز کاملاً مطمئن نیستیم که آن را درک کنیم.

It's called sometimes, the paradox of sex.

گاهی اوقات به آن پارادوکس جنسی می گویند.

Despite the advantages of going without sex, in reality fewer than

با وجود مزایای بدون رابطه جنسی، در واقع کمتر از

one percent of all animals are celibate - live without having sex.

یک درصد از همه حیوانات مجرد هستند - بدون داشتن رابطه جنسی زندگی می کنند.

This begs the question, why is sex so common when it seems so inefficient?

این سوال پیش می‌آید که چرا رابطه جنسی تا این حد رایج است در حالی که به نظر ناکارآمد می‌رسد؟

Chris calls this 'the paradox of sex'. A paradox is a situation which seems

کریس این را "پارادوکس جنسی" می نامد. پارادوکس موقعیتی است که متناقض به نظر می رسد

contradictory because it contains two opposite facts. For example,

زیرا حاوی دو واقعیت متضاد است. مثلا

the existence of males, if we can reproduce without them.

وجود نرها اگر بتوانیم بدون آنها تولید مثل کنیم. من

As a male myself, I have to say I'm feeling a little under appreciated right now, Rob.

خودم به عنوان یک مرد، باید بگویم که در حال حاضر احساس می‌کنم کمی مورد تقدیر قرار گرفته‌ام، راب.

Yeah, well don't worry, Neil, because it turns out there might be a use for

بله، خوب نگران نباش، نیل، زیرا به نظر می رسد که ممکن است برای

males after all.

مردان استفاده شود.

It seems the sex paradox has been solved by  one of nature's most ingenious

به نظر می رسد پارادوکس جنسی توسط یکی از باهوش ترین

insects - aphids. Here's ecologist, Amber Wright, explaining how,

حشرات طبیعت - شته ها حل شده است. در اینجا بوم شناس، امبر رایت، چگونگی را

to the BBC World Service's Discovery programme.

برای برنامه Discovery سرویس جهانی بی بی سی توضیح می دهد.

See if you can hear the strategy American aphids use to reproduce.

ببینید آیا می توانید استراتژی شته های آمریکایی برای تولید مثل را بشنوید.

The aphids we have in the US, when spring comes around the eggs hatch

شته‌هایی که در ایالات متحده داریم، وقتی بهار فرا می‌رسد، تخم‌ها از تخم بیرون می‌آیند

and they'll be all female for several generations and then at the end of the summer,

و برای چندین نسل همه ماده خواهند بود و سپس در پایان تابستان،

they will hatch out males and females and mate and then create eggs that

نرها و ماده‌ها را بیرون می‌آورند و جفت می‌گیرند و سپس تخم‌هایی ایجاد می‌کنند که

wait till next year. Kind of, best of both worlds. Hedging their bets basically,

تا سال آینده منتظر می‌مانند. به نوعی، بهترین هر دو دنیا. اساساً شرط‌های خود را پوشش می‌دهند،

using cloning to rapidly colonise and then using sex to mix up the genes.

با استفاده از شبیه‌سازی برای استعمار سریع و سپس استفاده از رابطه جنسی برای مخلوط کردن ژن‌ها.

In the spring, female aphids lay eggs which hatch - break open allowing the

در بهار، شته‌های ماده تخم‌هایی می‌گذارند که از تخم بیرون می‌آیند - باز می‌شوند و اجازه می‌دهند

young to come out.

بچه‌ها بیرون بیایند.

The young aphids that hatch are all female.

شته های جوانی که از تخم بیرون می آیند همگی ماده هستند.

But later, at the end of the summer, both female and male aphids hatch out

اما بعداً، در پایان تابستان، شته‌های ماده و نر از تخم بیرون می‌آیند

and start to reproduce by mating. So, the aphids have the best of both worlds -

و با جفت‌گیری شروع به تولیدمثل می‌کنند. بنابراین، شته‌ها بهترین‌های هر دو جهان را دارند -

they enjoy the advantages of very different things at the same time.

آنها از مزایای چیزهای بسیار متفاوت به طور همزمان لذت می‌برند.

Or to put it another way - the aphids hedge their bets - they follow two

یا به بیان دیگر - شته ها شرط های خود را پرچین می کنند - آنها

courses of action instead of choosing between them. By cloning themselves

به جای انتخاب بین آنها، دو مسیر عمل را دنبال می کنند. شته‌ها با شبیه‌سازی خود

with virgin births and reproducing  sexually, aphids maximize their

با تولدهای باکره و تولیدمثل جنسی، شانس بقای خود را به حداکثر می‌رسانند

chances of survival.

.

Gardeners around the world will be upset to hear that those young aphids

باغبانان در سراسر جهان از شنیدن این که آن شته‌های جوان

just love eating tomato plants.

فقط عاشق خوردن گیاهان گوجه‌فرنگی هستند ناراحت می‌شوند.

But on the plus side, it seems being  male can be useful after all.

اما از جنبه مثبت، به نظر می رسد که مرد بودن می تواند در نهایت مفید باشد.

But not if you're Flora - the female you asked about in your quiz question.

اما نه اگر فلورا هستید - زنی که در سؤال امتحانی‌تان درباره‌اش پرسیدید.

So, what type of animal was she?

بنابراین، او چه نوع حیوانی بود؟

Right, I asked whether the virgin Flora was a) a python b) a shark or, c)

درست است، من پرسیدم که آیا فلور باکره الف) یک پیتون ب) یک کوسه یا ج)

a komodo dragon?

یک اژدهای کومودو بود؟

I guessed a) python.

حدس زدم الف) پایتون.

Well, Rob you're right that some female pythons can reproduce by themselves,

خب، راب، حق با شماست که برخی از پیتون‌های ماده می‌توانند به تنهایی تولید مثل کنند،

and sharks too, but the correct answer is that Flora was c) a komodo dragon.

و همچنین کوسه‌ها، اما پاسخ صحیح این است که فلورا ج) یک اژدهای کومودو بود.

OK, let's recap the vocabulary, starting with 'mate' - an animal's sexual partner.

خوب، بیایید واژگان را جمع بندی کنیم، با «همسر» شروع کنیم - شریک جنسی یک حیوان.

Something you don't have if you are celibate - living without sex.

چیزی که اگر مجرد هستید ندارید - زندگی بدون رابطه جنسی.

Animal eggs hatch or break open to let the young out.

تخم‌های حیوانات از تخم بیرون می‌آیند یا می‌شکنند تا بچه‌ها خارج شوند.

And a paradox is a situation which seems contradictory because it contains

و پارادوکس موقعیتی است که متناقض به نظر می رسد زیرا حاوی

two opposite facts.

دو واقعیت متضاد است.

Species which reproduce parthenogenetically and sexually have the

گونه هایی که به صورت پارتنوژنتیک و جنسی تولید مثل می کنند

best of both worlds - enjoy the advantages of very different things

بهترین های هر دو جهان را دارند - از مزایای چیزهای بسیار متفاوت

at the same time.

به طور همزمان لذت می برند.

And if you hedge your bets, you follow two courses of action instead of

و اگر شرط‌های خود را پوشش دهید، به جای انتخاب بین آنها، دو مسیر عمل را دنبال می‌کنید

choosing between them, so you don't miss out.

، بنابراین فرصت را از دست ندهید.

Well that's all there's time for. Bye for now.

خوب، این تمام وقت است. فعلا خداحافظ.

Goodbye.

خداحافظ.

Hello, this is 6 Minute English from BBC Learning English.  I'm Neil.

سلام، این 6 دقیقه انگلیسی از BBC Learning English است. من نیل هستم.

And I'm Sam.

و من سام هستم.

For centuries, the relationship between humans and bats has been complex.

برای قرن ها، رابطه بین انسان و خفاش پیچیده بوده است.

In some cultures, bats are depicted as vampires, associated with Halloween,

در برخی از فرهنگ ها، خفاش ها به عنوان خون آشام، مرتبط با هالووین،

witches and dark scary places. In others they're considered messengers

جادوگران و مکان های ترسناک تاریک به تصویر کشیده می شوند. در برخی دیگر، آنها را رسول

of the gods.

خدایان می‌دانند.

Bats play an important part in stories and myths from around the world and a

خفاش‌ها نقش مهمی در داستان‌ها و افسانه‌ها از سراسر جهان دارند و

large illuminated bat signal shining in the night sky can mean only  one thing -

سیگنال خفاش‌های روشنایی بزرگ که در آسمان شب می‌درخشد تنها می‌تواند یک معنی داشته باشد -

a call for help to the superhero Batman.

دعوت به کمک بتمن ابرقهرمان.

So, do we love or hate these furry flying animals. And with some newspaper

بنابراین، آیا ما این حیوانات پرنده پشمالو را دوست داریم یا متنفریم؟ و با توجه به برخی از عناوین روزنامه ها که

headlines identifying bats as the possible source of Covid-19,

خفاش ها را منبع احتمالی کووید-19 معرفی می کنند، آیا

should we think of them as friend or enemy?

باید آنها را دوست یا دشمن بدانیم؟

We'll be answering all these questions soon but first, Neil, time for another

ما به زودی به همه این سؤالات پاسخ خواهیم داد، اما ابتدا، نیل، وقت آن است که یک

interesting bat fact.

واقعیت جالب دیگر در مورد خفاش را بگوییم. آیا می

Did you know that bats account for one-in-five of all mammal species?

دانستید که خفاش ها از هر پنج گونه پستانداران یک نفر را تشکیل می دهند؟

There's a huge variety of them, from tiny fruit-eating bats that fit into the

تنوع بسیار زیادی از آن‌ها وجود دارد، از خفاش‌های میوه‌خوار ریز که در

palm of your hand, to giant carnivals, or meat-eaters.

کف دست شما قرار می‌گیرند، تا کارناوال‌های غول‌پیکر یا گوشت‌خوار.

That's right. In fact it's the variety of bat types that might explain our complex

درست است. در واقع این تنوع انواع خفاش است که ممکن است احساسات پیچیده ما را

feelings towards them. So, Sam my quiz question is this: Roughly how

نسبت به آنها توضیح دهد. بنابراین، سام سؤال مسابقه من این است: تقریباً

many different species of bat are there worldwide? Is it a) one and a half thousand,

چند گونه خفاش مختلف در سراسر جهان وجود دارد؟ آیا الف) هزار و نیم،

b) two and a half thousand or, c)

ب) دو هزار و نیم یا ج)

three and a half thousand?

سه و نیم هزار است؟

I'll say b) two and a half thousand.

من می گویم ب) دو و نیم هزار.

OK, Sam, we'll come back to that later in the programme. Maybe not everyone

باشه، سام، بعداً در برنامه به آن باز خواهیم گشت. شاید همه

likes them, but bats do have  some friends. Farmers love them for

آنها را دوست نداشته باشند، اما خفاش‌ها دوستانی دارند. کشاورزان آنها را برای

pollinating their plants.

گرده افشانی گیاهانشان دوست دارند.

And medical scientists study  them hoping to discover the secrets of

و دانشمندان علوم پزشکی آنها را مطالعه می کنند به این امید که اسرار

their anti-aging and long life.

ضد پیری و عمر طولانی آنها را کشف کنند.

Dr Winifred Frick is the  chief scientist at Bat Conservation International -

دکتر وینیفرد فریک، دانشمند ارشد در Bat Conservation International -

a group of environmentalists working to protect bats.

گروهی از محیط‌بانان است که برای محافظت از خفاش‌ها کار می‌کنند.

Here she is telling BBC World Service programme, The Documentary, about

او در اینجا به برنامه سرویس جهانی بی‌بی‌سی، مستند، درباره

another useful service provided by bats in the United States.

سرویس مفید دیگری که توسط خفاش‌ها در ایالات متحده ارائه می‌شود، می‌گوید.

Most bats are insectivorous, in they're really important consumers of different

بیشتر خفاش‌ها حشره‌خوار هستند، زیرا آنها واقعاً مصرف‌کنندگان مهم

kinds of insect pests and here, in the United States, it's been estimated that

انواع مختلف آفات حشرات هستند و در اینجا، در ایالات متحده، تخمین زده می‌شود که

bats provide billions of dollars every year to the US agricultural industry,

خفاش‌ها سالانه میلیاردها دلار

through their voracious  consumption of agricultural pest insects.

از طریق مصرف حریصانه حشرات آفات کشاورزی به صنعت کشاورزی ایالات متحده ارائه می‌کنند.

Most bats eat only insects they're insectivores.

بیشتر خفاش ها فقط حشرات را می خورند که حشره خوار هستند.

And that's good news for farmers, because they eat many pests -

و این خبر خوبی برای کشاورزان است، زیرا آنها آفات زیادی را می خورند -

insects or small animals that are harmful or damage crops.

حشرات یا حیوانات کوچکی که مضر هستند یا به محصولات آسیب می زنند.

Even better, bat's appetite for these annoying insects is voracious -

حتی بهتر از آن، اشتهای خفاش برای این حشرات مزاحم حریص است -

very strong  and eager.

بسیار قوی و مشتاق.

So far so good, in the friendship between humans and bats, but then

تا اینجای کار، دوستی بین انسان ها و خفاش ها خوب بود، اما پس از آن

along came the coronavirus pandemic and with it newspaper reports

همه گیری ویروس کرونا آغاز شد و روزنامه ها گزارش دادند

that bats might be to blame.

که ممکن است خفاش ها مقصر باشند.

Before we get into this, we need to explain some terms.

قبل از پرداختن به این موضوع، لازم است چند اصطلاح را توضیح دهیم.

The Covid which people around the world have been suffering from,

کوویدی که مردم سراسر جهان از آن رنج می‌برند،

is the outbreak virus, but if you go backwards there's an intermediary

ویروس شیوع است، اما اگر به عقب برگردید، واسطه‌ای وجود دارد که

known as the progenitor virus. Between this and the ancestral virus,

به عنوان ویروس پیش‌ساز شناخته می‌شود. بین این و ویروس اجدادی

which is decades or centuries older.

که چندین دهه یا چند قرن قدمت دارد.

99 per cent of scientists would agree that the ancestral virus of Covid 19,

99 درصد از دانشمندان موافق هستند که ویروس اجدادی کووید 19

came from bats, but it's the go-between progenitor virus that everyone

از خفاش ها منشاء گرفته است، اما این ویروس اجدادی است که در

is searching for now. One of the scientists leading this search  is

حال حاضر همه به دنبال آن هستند. یکی از دانشمندانی که این جستجو را هدایت می‌کند،

Linfa Wang, a professor at Duke Medical School, who is known as the

لینفا وانگ، استاد دانشکده پزشکی دوک است که به

Batman of Singapore. Here he is explaining his work to BBC World Service's,

The Documentary.

بتمن سنگاپور معروف است. در اینجا او کار خود را برای سرویس جهانی بی‌بی‌سی،

The Documentary توضیح می‌دهد.

Of course, you know the Holy Grail  right now for Covid-19, is to discover

البته، می‌دانید جام مقدس در حال حاضر برای کووید-19، کشف این است که

where is that progenitor virus and also in which kind of animals or human right,

آن ویروس مولد کجاست و همچنین در کدام نوع حیوانات یا حقوق بشر قرار دارد،

and usually the progenitor virus has to be 99.9 per cent identical to the

و معمولاً ویروس اجدادی باید 99.9 درصد با

outbreak virus and so our study was set up but to do that. If you can catch

ویروس شیوع یکسان باشد و بنابراین مطالعه ما برای انجام این کار تنظیم شد. اگر بتوانید

that virus and you demonstrate  the genomic sequence is 99.9, then

آن ویروس را بگیرید و نشان دهید که توالی ژنومی آن 99.9 است،

that's brilliant.

عالی است.

Professor Wang thinks that finding the source of Covid-19's progenitor virus

پروفسور وانگ فکر می‌کند که یافتن منبع ویروس اجدادی کووید-۱۹

would be like finding the Holy Grail - this expression 'The Holy Grail',

مانند یافتن جام مقدس است - این عبارت "جام مقدس"

is associated with a cup believed to have been used by Jesus Christ at

با فنجانی مرتبط است که اعتقاد بر این است که عیسی مسیح در

his last meal. It means something extremely difficult to find or get.

آخرین وعده غذایی خود از آن استفاده کرده است. این به معنای چیزی است که یافتن یا بدست آوردن آن بسیار دشوار است.

If you can discover the progenitor virus, then in the words of Professor Wang,

اگر بتوانید ویروس پیش ساز را کشف کنید، پس به قول پروفسور وانگ،

that's brilliant. An exclamation meaning 'that's very good or amazing'.

فوق العاده است. تعجبی به معنای «خیلی خوب یا شگفت‌انگیز است».

So, although bats are sometimes wrongly blamed for causing Covid,

بنابراین، اگرچه گاهی اوقات خفاش ها به اشتباه برای ایجاد کووید سرزنش می شوند،

they are good friends to farmers, environmentalists and scientists,

آنها دوستان خوبی برای کشاورزان، محیط بانان و دانشمندان و

as well as vampires.

همچنین خون آشام ها هستند.

So, anyway what was the answer to your quiz question, Neil?

بنابراین، به هر حال، پاسخ سؤال مسابقه شما چه بود، نیل؟

Ah yes, I asked Sam how many different species of bat there are

آه بله، از سام پرسیدم چند گونه خفاش مختلف در

around the world. What did you say?

سراسر جهان وجود دارد. چی گفتی؟

I said there were b) two and a half thousand different species of bat, and

من گفتم ب) دو و نیم هزار گونه مختلف خفاش وجود دارد، و آیا

was I right?

درست گفتم؟

You were close, Sam, but the correct answer was a) there are one and a half thousand

تو نزدیک بودی، سم، اما پاسخ صحیح این بود: الف) یک و نیم هزار

different species of bat around the world.

گونه مختلف خفاش در سراسر جهان وجود دارد.

Let's recap the vocabulary from this programme about the relationship

بیایید واژگان این برنامه را در مورد رابطه

between humans and bats, starting  with carnivores - which are animals

بین انسان و خفاش، با گوشتخواران شروع کنیم - که حیواناتی هستند

that eat meat.

که گوشت می خورند.

Insectivores meanwhile are animals, like most bats, that eat only insects.

در همین حال، حشره‌خواران حیواناتی هستند، مانند بیشتر خفاش‌ها، که فقط حشرات را می‌خورند.

A pest is an insect or small animal that is harmful or damages crops.#

آفت حشره یا حیوان کوچکی است که مضر است یا به محصولات آسیب می رساند.

Bats eat pests voraciously or very eagerly.

The Holy Grail refers to something that's extremely difficult to find or get.

جام مقدس به چیزی اشاره دارد که یافتن یا به دست آوردن آن بسیار دشوار است.

And finally, you can use the phrase 'that's brilliant' to say that's great

و در نهایت، می‌توانید از عبارت «خیلی عالی» برای گفتن این که عالی

or amazing.

یا شگفت‌انگیز است استفاده کنید.

Once again our six minutes are up. See you again soon for more topical chats

یک بار دیگر شش دقیقه ما تمام شد. به زودی دوباره شما را برای چت‌های موضوعی بیشتر

and trending vocabulary here at 6 Minute English.

و واژگان پرطرفدار اینجا در ۶ دقیقه انگلیسی می‌بینم.

And don't forget you can download our app to find programmes on many more

و فراموش نکنید که می‌توانید برنامه ما را دانلود کنید تا برنامه‌های بسیاری از

topics from African animals to zodiac signs and zombies, all here on the BBC

موضوعات دیگر از حیوانات آفریقایی گرفته تا علائم زودیاک و زامبی‌ها را بیابید، همه در اینجا در

Learning English website. Bye for now.

وب‌سایت آموزش انگلیسی BBC. فعلا خداحافظ.

Bye-bye.

خداحافظ.

Hello and welcome to 6 Minute English. I'm Neil.

سلام و به 6 دقیقه انگلیسی خوش آمدید. من نیل هستم.

And I'm Catherine.

و من کاترین هستم.

Catherine, what's the connection between hierarchies, managers and chickens?

کاترین، چه ارتباطی بین سلسله مراتب، مدیران و جوجه ها وجود دارد؟

Well, I don't know Neil, but I'm sure you're going to tell me.

خوب، من نیل را نمی شناسم، اما مطمئنم که به من می گویی.

First of all could you explain for our listeners what a hierarchy is?

اول از همه می توانید برای شنوندگان ما توضیح دهید که سلسله مراتب چیست؟

Of course. A hierarchy is a way of organising people. For example, in a company

البته. سلسله مراتب روشی برای سازماندهی افراد است. برای مثال، در شرکتی

where there are people working at different levels, you've got bosses,

که در آن افرادی در سطوح مختلف کار می‌کنند، شما روسا،

managers and workers. The workers do the work and the managers have

مدیران و کارگران دارید. کارگران کار را انجام می دهند و مدیران

meetings that stop the workers doing the work.

جلساتی دارند که کارگران را از انجام کار باز می دارند.

But where do the chickens come in?

اما جوجه ها از کجا می آیند؟

We'll find out shortly but first, here is today's question. And it is, surprise surprise,

ما به‌زودی متوجه خواهیم شد، اما ابتدا، سؤال امروز اینجاست. و این، تعجب آور،

about chickens. What is the record number of eggs laid by one chicken in a year?

در مورد جوجه ها است. رکورد تعداد تخم‌های تخم‌گذاری شده توسط یک مرغ در سال چقدر است؟

Is it a) 253 b) 371 or c) 426. What do you think Catherine?

آیا الف) 253 ب) 371 یا ج) 426 است. نظر شما چیست کاترین؟

Well, I think most chickens lay an egg once a day, so I think it's 371.

خوب، من فکر می کنم بیشتر جوجه ها یک بار در روز تخم می گذارند، بنابراین فکر می کنم 371 باشد.

Well, we will have an answer later in the programme.

خب، بعداً در برنامه پاسخ خواهیم داشت.

Now, for hierarchies and chickens. In the radio programme, The Joy of Nine

حالا برای سلسله مراتب و جوجه ها. مارگارت هفرنان، کارآفرین، در برنامه رادیویی، شادی نه

to Five, produced by Something Else for the BBC, entrepreneur Margaret Heffernan

تا پنج، که توسط Something Else برای بی‌بی‌سی تهیه شد، آزمایشی را

described an  experiment. In this experiment,

توصیف کرد . در این آزمایش،

researchers compared the egg production of a group of average

محققان تولید تخم‌مرغ یک گروه از

chickens to a group of super chickens, that's chickens with an above average

جوجه‌های متوسط ​​را با گروهی از مرغ‌های فوق‌العاده مقایسه کردند، یعنی جوجه‌هایی با

egg production. Which was the most  successful? Here's Margaret Heffernan,

تولید تخم‌مرغ بالاتر از حد متوسط. کدام موفق‌ترین بود؟ اینجا مارگارت هفرنان است

and by the way, the noun for a group of chickens is a flock.

و اتفاقاً اسم گروهی از مرغ ها گله است.

He compares the two flocks over six generations. The average flock just

او دو گله را در شش نسل مقایسه می کند. گله متوسط ​​فقط

gets better and better and better. Egg production increases dramatically.

بهتر و بهتر و بهتر می شود. تولید تخم مرغ به طور چشمگیری افزایش می یابد.

The super-flock of super chickens, at the end of six generations, all

گله فوق‌العاده مرغ‌های فوق‌العاده، در پایان شش نسل، به

but three are dead because the other three have killed the rest.

جز سه نسل، همه مرده‌اند، زیرا سه تای دیگر، بقیه را کشته‌اند.

They've achieved their individual productivity by suppressing the

آنها با سرکوب بهره‌وری بقیه به بهره‌وری فردی خود دست یافته‌اند

productivity of the rest, and that's what we do at work.

، و این کاری است که ما در محل کار انجام می‌دهیم.

Which flock was most successful?

کدام گله موفق تر بود؟

Well, the super-flock actually killed each other, so it turned out that the

خوب، گله‌های فوق‌العاده در واقع یکدیگر را کشتند، بنابراین معلوم شد که

average flock laid more eggs in total  and was more successful.

گله‌های متوسط ​​در مجموع تخم‌های بیشتری می‌گذارند و موفق‌تر بودند.

Yes, but why was that?

بله، اما چرا اینطور بود؟

Well, the super chickens must have seen their other flock members, not as

خوب، جوجه های فوق العاده باید سایر اعضای گله خود را نه به عنوان

colleagues but as competitors.

همکار بلکه به عنوان رقیب ببینند.

Now, to understand this we have to start with the word 'productivity'.

اکنون، برای درک این موضوع، باید با کلمه «بهره‌وری» شروع کنیم.

This noun refers to the amount of work that's done. So, on an individual level

این اسم به میزان کار انجام شده اشاره دارد. بنابراین، در سطح فردی،

the super chickens achieved productivity because they suppressed

جوجه های فوق العاده به بهره وری دست یافتند، زیرا

the productivity of their flock  members. 'Suppressed' here means

بهره وری اعضای گله خود را سرکوب کردند . «سرکوب» در اینجا به این معنی است که

they stopped the other chickens from being productive by killing them.

آنها با کشتن جوجه‌های دیگر از باروری جلوگیری کردند.

So, what do we learn from this experiment?

بنابراین، ما از این آزمایش چه می آموزیم؟

Well, Margaret Heffernan suggests that we see this kind of behaviour in the

خب، مارگارت هفرنان پیشنهاد می‌کند که چنین رفتاری را در

human workplace.

محیط کار انسان ببینیم.

When everyone's equal, productivity is high, but as soon as there's a hierarchy -

وقتی همه برابر باشند، بهره‌وری بالاست، اما به محض اینکه یک سلسله مراتب وجود داشته باشد -

as soon as there are managers- -

به محض اینکه مدیران وجود داشته باشند -

things can go wrong because not all managers see their role as making life

ممکن است همه چیز اشتباه پیش برود، زیرا همه مدیران نقش خود را آسان‌تر کردن زندگی

easier for the workers. They demonstrate their productivity as managers

برای کارگران نمی‌دانند. آنها بهره وری خود را به عنوان مدیران

by interfering with the productivity of the workers.

با دخالت در بهره وری کارگران نشان می دهند.

But there are other experiments which show that chickens are productive in a hierarchy.

اما آزمایش‌های دیگری وجود دارد که نشان می‌دهد جوجه‌ها در یک سلسله مراتب مولد هستند.

How are those hierarchies different though? Here's Margaret Heffernan again.

اما چگونه این سلسله مراتب متفاوت هستند؟ اینجا دوباره مارگارت هفرنان است.

So, chickens have an inbuilt, or if you like an inherited hierarchy,  that's

بنابراین، جوجه‌ها دارای یک سلسله‌مراتب ارثی هستند یا اگر دوست دارید یک سلسله‌مراتب ارثی داشته باشید،

where we get the term 'pecking order' from. But it's one that they create

اصطلاح «دستور نوک زدن» را از اینجا دریافت می‌کنیم. اما این یکی است که آنها

among themselves, rather than one that's imposed upon them.

در بین خود ایجاد می کنند، نه چیزی که بر آنها تحمیل می شود.

So, which hierarchy works at least for chickens?

بنابراین، کدام سلسله مراتب حداقل برای جوجه ها کار می کند؟

Well, the best hierarchy is one that isn't imposed. That means a good hierarchy isn't

خوب، بهترین سلسله مراتب، سلسله مراتبی است که تحمیل نشده باشد. این بدان معناست که یک سلسله مراتب خوب

forced on the chickens. They do well when they create the hierarchy

به جوجه ها تحمیل نمی شود. زمانی که خودشان سلسله مراتب را

themselves naturally. They work out  the pecking order themselves.

به طور طبیعی ایجاد کنند خوب عمل می کنند. آنها خودشان دستور نوک زدن را انجام می دهند.

Ah, 'pecking order' is a great phrase. We use it to describe levels of

آه، "دستور نوک زدن" یک عبارت عالی است. ما از آن برای توصیف سطوح

importance in an organisation. The more important you are, the higher in

اهمیت در یک سازمان استفاده می کنیم. هرچه اهمیت بیشتری داشته باشید، در

the pecking order you are. Where does this phrase originate?

ترتیب نوک زدن بالاتر هستید. این عبارت از کجا سرچشمه می گیرد؟

Well. 'pecking' describes what chickens do with their beaks. They hit or bite

خوب. «نوک زدن» توصیف می‌کند که جوجه‌ها با منقار خود چه می‌کنند. آنها

other chickens with them and the most important or dominant chickens

با آنها به جوجه های دیگر ضربه می زنند یا گاز می گیرند و مهم ترین یا غالب جوجه ها

peck all the others. The top chicken does all the pecking, middle level

بقیه را نوک می زنند. مرغ بالا تمام نوک زدن ها را انجام می دهد، جوجه های سطح متوسط

chickens get pecked and  do some packing themselves,

نوک می زنند و برخی از جوجه ها را خودشان نوک می زنند،

and some chickens are only pecked by other chickens. So, there's  a definite

و برخی جوجه ها فقط توسط جوجه های دیگر نوک می زنند. بنابراین، یک

pecking order in chickens.

ترتیب نوک زدن مشخص در جوجه ها وجود دارد.

Right, time to review this week's vocabulary but before  that,

درست است، زمان بررسی واژگان این هفته است، اما قبل از آن،

let's have the answer to the quiz. I asked what the record number of eggs

بیایید پاسخ مسابقه را داشته باشیم. من پرسیدم رکورد تعداد تخم‌هایی که

laid by a single chicken in a year was?

یک جوجه در یک سال گذاشته چقدر بوده است؟

The options were a) 253 b) 371 or c) 426. What did you say Catherine?

گزینه ها الف) 253 ب) 371 یا ج) 426 بودند. چی گفتی کاترین؟

I said 371.

من گفتم 371.

Well, lucky you you're definitely top of the pecking order....

خوب، خوش شانس هستید که قطعاً در رتبه اول هستید...

because you are right.

زیرا حق با شماست.

That's a lot of eggs.

این مقدار تخم مرغ است.

Indeed. Now, the vocabulary. We are talking about hierarchies -

در واقع. حالا واژگان. ما در مورد سلسله مراتب صحبت می کنیم -

a way to organize a society  or workplace with different levels of

راهی برای سازماندهی یک جامعه یا محل کار با سطوح مختلف

importance.

اهمیت.

An expression with a similar meaning is pecking order, which relates to how

عبارتی با معنای مشابه، ترتیب نوک زدن است که به

important someone, or a chicken, is within a hierarchy.

اهمیت یک فرد یا مرغ در یک سلسله مراتب مربوط می شود.

A group of chickens is a flock - it's also the general collective noun for birds as well -

گروهی از مرغ‌ها یک گله هستند - این اسم جمعی عمومی برای پرندگان نیز هست -

not just chickens.

نه فقط جوجه‌ها. یکی

Another of our words was the noun productivity, which refers to the amount

دیگر از کلمات ما اسم بهره وری بود که به میزان

of work that is done.

کار انجام شده اشاره دارد.

And if you suppress someone's productivity you stop them from being

و اگر بهره‌وری کسی را سرکوب کنید، مانع از آن می‌شوید که تا آنجایی که

as productive as they could be.

می‌تواند بازدهی داشته باشد.

And finally, there was a verb 'to impose' - if you impose something you force it

و در نهایت، یک فعل «تحمیل کردن» وجود داشت - اگر چیزی را تحمیل کنید، آن را

on people - for example the  government imposed new taxes on fuel.

به مردم تحمیل می‌کنید - برای مثال، دولت مالیات‌های جدیدی بر سوخت وضع کرد.

Well, that is the end of the programme. For more from us though,

خب، این پایان برنامه است. برای اطلاعات بیشتر از ما،

check out Instagram, Facebook, Twitter, Youtube and of course our app.

اینستاگرام، فیسبوک، توییتر، یوتیوب و البته برنامه ما را بررسی کنید.

Don't forget the website as  well - bbclearningenglish.com.

وب سایت را نیز فراموش نکنید - bbclearningenglish.com.

See you soon bye.

به زودی می بینمت، خدانگهدار.

Bye.

خدا حافظ.

Hello. This is 6 Minute English from BBC Learning English. I'm Neil.

سلام. این 6 دقیقه انگلیسی از BBC Learning English است. من نیل هستم.

And I'm Georgina.

و من جورجینا هستم.

Of all the weird and wonderful creatures living under the sea,

از میان همه موجودات عجیب و غریب و شگفت انگیزی که در زیر دریا زندگی می کنند،

perhaps the strangest are jellyfish. Those rubbery cone-shaped creatures

شاید عجیب ترین آنها چتر دریایی باشد. آن موجودات لاستیکی مخروطی شکل که

found floating in the water - their long tentacles trailing behind.

در آب شناور بودند - شاخک‌های بلندشان پشت سرشان.

Some jellyfish species have a bad reputation for scaring away tourists,

برخی از گونه‌های چتر دریایی برای ترساندن گردشگران،

clogging up fishing nets  and even blocking power station pipes.

مسدود کردن تورهای ماهیگیری و حتی مسدود کردن لوله‌های نیروگاه شهرت بدی دارند.

But with more and more plastic rubbish ending up in the sea, these days you're as

اما از آنجایی که زباله‌های پلاستیکی بیشتر و بیشتر به دریا ختم می‌شوند، این روزها به اندازه

likely to swim into a plastic bag as a jellyfish.

یک چتر دریایی در یک کیسه پلاستیکی شنا می‌کنید.

Now, scientific research  is discovering that these rubbery sea

اکنون، تحقیقات علمی در حال کشف است که این موجودات دریایی لاستیکی

creatures might provide an answer - a sticky solution to the problem of

ممکن است پاسخی ارائه دهند - راه حلی مهم برای مشکل

plastic pollution.

آلودگی پلاستیکی.

In this programme, we'll be learning how jellyfish mucus could  provide

در این برنامه، یاد می‌گیریم که چگونه مخاط چتر دریایی می‌تواند

the answer to plastic waste in the seas,

پاسخ زباله‌های پلاستیکی در دریاها را ارائه دهد،

and of course we'll be learning some related vocabulary along the way.

و البته در طول مسیر، برخی از واژگان مرتبط را نیز یاد خواهیم گرفت.

But first it's time for my quiz question. Georgina, you mentioned  jellyfish

اما ابتدا نوبت به سوال مسابقه من می رسد. جورجینا، شما اشاره کردید که چتر دریایی

scaring away beachgoers with their sting, but what is the best way to treat

با نیش خود مسافران ساحل را می ترساند، اما بهترین راه برای درمان

jellyfish stings? Is it a) with ice b) with salt or, c) with vinegar?

نیش چتر دریایی چیست؟ الف) با یخ ب) با نمک یا ج) با سرکه؟

Well, Neil, I have been stung by jellyfish  before and I think the best way to treat

خوب، نیل، من قبلاً توسط چتر دریایی نیش خورده ام و فکر می کنم بهترین راه برای درمان

them is c) with vinegar.

آنها ج) با سرکه است.

OK, Georgina we'll find out later if that's right. Now as, I mentioned in recent

خوب، جورجینا، بعداً متوجه می‌شویم که درست است یا نه. اکنون همانطور که در سال های اخیر اشاره کردم

years, tiny pieces of plastic called microplastic, have been a significant

، قطعات ریز پلاستیک به نام میکروپلاستیک،

problem for the world seas and oceans. They've been found all over

مشکل مهمی برای دریاها و اقیانوس های جهان بوده است. آنها در سرتاسر

the world, in Arctic ice, at the bottom of the sea and even inside animals,

جهان، در یخ های قطب شمال، در کف دریا و حتی در داخل حیوانات،

including humans.

از جمله انسان، یافت شده اند.

Slovenian scientist, Dr Anna Rotter, heads Go Jelly, a European research

دکتر آنا روتر، دانشمند اسلوونیایی، سرپرستی Go Jelly، یک تیم تحقیقاتی اروپایی متشکل

team of jellyfish ecologists, looking  into the problem. Here she is speaking

از بوم‌شناسان چتر دریایی را بر عهده دارد و به بررسی این مشکل می‌پردازد. در اینجا او در حال صحبت

to BBC World Service programme, People Fixing the World.

با برنامه سرویس جهانی بی بی سی، مردم در حال اصلاح جهان است.

Microplastics, plastics in general are being an increasing problem. They're

میکروپلاستیک ها، پلاستیک ها به طور کلی یک مشکل رو به افزایش هستند. آنها

everywhere. When I was a little girl, we were more environmentally friendly

همه جا هستند. زمانی که من یک دختر کوچک بودم، بدون اینکه نمی دانستیم دوستدار محیط زیست بودیم

not knowing, so, we never used plastic bags to go shopping. We always went

، بنابراین، هرگز از کیسه های پلاستیکی برای خرید استفاده نمی کردیم. همیشه

with the cloth bags. We never used plastic to put our vegetables in it. The

با کیف های پارچه ای می رفتیم. ما هرگز از پلاستیک برای قرار دادن سبزیجات خود در آن استفاده نکردیم.

single-use spoons or forks, knives this is for me

قاشق یا چنگال یکبار مصرف، چاقو، این برای من

something unheard of when I was a little girl.

چیزی است که در دوران کودکی من ناشنیده بودم.

Dr Rotter says when she was a child, people were more environmentally friendly -

دکتر روتر می گوید زمانی که او کودک بود، مردم دوستدار محیط زیست بودند -

not harmful to the environment or having the least possible impact on it.

برای محیط زیست مضر نبودند یا کمترین تأثیر ممکن را روی آن داشتند.

At that time there were very few single-use plastics - plastic items like spoons

در آن زمان پلاستیک‌های یک‌بار مصرف بسیار کمی وجود داشت - اقلام پلاستیکی مانند قاشق

and forks, designed to be used just once then thrown away.

و چنگال، که طوری طراحی شده بودند که فقط یک‌بار استفاده شوند و سپس دور ریخته شوند.

Single-use plastic bags, for example, were unheard of. Surprising or  shocking

به عنوان مثال، کیسه های پلاستیکی یکبار مصرف بی سابقه بودند. شگفت‌انگیز یا تکان‌دهنده

because they were not previously known about or commonly used.

زیرا قبلاً در مورد آنها شناخته شده نبودند یا معمولاً مورد استفاده قرار نمی‌گرفتند.

The situation since then has changed dramatically. In fact there's been such

وضعیت از آن زمان به‌طور چشمگیری تغییر کرده است. در واقع

an increase in microplastics that today, the UN lists plastic pollution as one of

افزایشی در میکروپلاستیک ها وجود داشته است که امروزه سازمان ملل آلودگی پلاستیک را به عنوان یکی از

the world's top environmental threats. But how do jellyfish fit into the story?

بزرگترین تهدیدات زیست محیطی در جهان فهرست می کند. اما چگونه عروس‌های دریایی در داستان جا می‌گیرند؟

Well, it's the jelly part of jellyfish and specifically their sticky jelly-like mucus,

خوب، این قسمت ژله ای چتر دریایی و به طور خاص مخاط ژله مانند چسبنده آنهاست

that is key. Here's Dr Rotter again, explaining more to BBC World Service

که مهم است. در اینجا دکتر روتر دوباره به برنامه سرویس جهانی بی‌بی‌سی،

programme, People Fixing the World.

مردم در حال اصلاح جهان، توضیح بیشتری می‌دهد.

The mucus - this is, uh, like, um, by this viscose substance, that is

مخاط - این یعنی، اوم، اوم، این ماده ویسکوزی که

being excreted from a jellyfish, might have that they are called the

از یک چتر دریایی دفع می شود، ممکن است

absorptive, uh, properties, so it means that the particles, various particles,

خاصیت جذب کننده نامیده شود، بنابراین به این معنی است که ذرات، ذرات مختلف،

can attach to this mucus, so could we use jellyfish and their mucus

می توانند به این مخاط بچسبند، بنابراین آیا می توانیم از چتر دریایی و مخاط آنها

as a magnet for the microplastic particles?

به عنوان آهنربایی برای ذرات میکروپلاستیک استفاده کنیم؟

Jellyfish produce a thick sticky liquid called mucus. Dr Rotter has discovered that

چتر دریایی مایع چسبناک غلیظی به نام موکوس تولید می کند. دکتر روتر کشف کرده است که

this mucus has strong, absorptive properties. It can absorb, take in liquids

این مخاط دارای خواص قوی و جذبی است. می تواند مایعات و سایر مواد را جذب کند، ببرد

and other substances, and hold them in.

و آنها را در خود نگه دارد.

One of the substances jellyfish mucus absorbs, are the particles that make up

یکی از موادی که مخاط چتر دریایی جذب می کند، ذرات تشکیل دهنده

microplastics. By trapping these tiny pieces of floating plastic, the mucus

میکروپلاستیک ها هستند. با به دام انداختن این قطعات ریز پلاستیک شناور، مخاط

acts like a magnet - an object that attracts certain materials, like metal

مانند یک آهنربا عمل می کند - جسمی که مواد خاصی مانند فلز

or in this case, microplastic waste.

یا در این مورد زباله های میکروپلاستیک را جذب می کند.

As rising sea temperatures  and overfishing of their natural

از آنجایی که افزایش دمای دریا و صید بیش از حد شکارچیان طبیعی آنها باعث

predators have boosted jellyfish numbers, this novel way of using

افزایش تعداد چتر دریایی شده است، این روش جدید برای استفاده از

their mucus couldn't have come at a

مخاط آنها نمی تواند در

better time.

زمان بهتری باشد.

Dr Rotter's research is still in the early stages but it's hoped that jellyfish

تحقیقات دکتر روتر هنوز در مراحل اولیه است، اما امید می رود که

mucus could hold the key to a future free of microplastic polluted  oceans.

مخاط چتر دریایی بتواند کلید آینده ای عاری از اقیانوس های آلوده به میکروپلاستیک باشد .

Which is a big prize for the cost of a few jellyfish stings. Speaking of which,

که برای هزینه چند نیش چتر دریایی جایزه بزرگی است. در این مورد،

Neil, what was the correct answer to your quiz question?

نیل، پاسخ صحیح به سوال مسابقه شما چه بود؟

Right, I asked you the best way to treat jellyfish stings? What did you say,

درست است، از شما پرسیدم بهترین راه برای درمان نیش چتر دریایی چیست؟ چی گفتی

Georgina?

جورجینا؟

I said it's c) with vinegar.

گفتم ج) با سرکه.

Which is the right answer, well done! Vinegar inactivates the sting's venom.

کدام پاسخ درست است، آفرین! سرکه سم نیش را غیرفعال می کند.

So, remember to pack a bottle of vinegar the next time you head

بنابراین، به یاد داشته باشید که دفعه بعد که به ساحل می روید، یک بطری سرکه بسته بندی کنید

to the beach.

.

In this programme, we've been hearing how scientists are using jellyfish

در این برنامه، ما شنیده‌ایم که چگونه دانشمندان از مخاط چتر دریایی

mucus - a thick  sticky liquid produced in their bodies -

- مایع چسبنده غلیظی که در بدن آنها تولید می‌شود -

to break down microplastics in the sea.

برای تجزیه میکروپلاستیک‌ها در دریا استفاده می‌کنند.

Our addiction to single-use plastics - plastic items which are used only once

اعتیاد ما به پلاستیک‌های یکبار مصرف - اقلام پلاستیکی که فقط یک بار استفاده می‌شوند و

then thrown away, and which often  get washed out to sea, has created a

سپس دور ریخته می‌شوند و اغلب به دریا می‌روند، وضعیتی را ایجاد کرده است

situation which is definitely not environmentally-friendly - that means

که قطعاً سازگار با محیط‌زیست نیست - به این معنی که

having a minimal impact on the environment.

حداقل تأثیر را بر محیط‌زیست می‌گذارد.

Until quite recently the problems of micro pollution and single-use plastic

تا همین اواخر، مشکلات میکرو آلودگی و پلاستیک یکبار مصرف

were unheard of - surprising or shocking because of not having been

غیرقابل شنیده بودند - به دلیل ناشناخته بودن قبلاً در مورد آن، تعجب آور یا تکان دهنده بود

previously known about.

.

Scientists are hoping that the mucus's absorptive qualities - its ability to

دانشمندان امیدوارند که ویژگی های جذبی مخاط - توانایی آن در

absorb liquids and other substances and hold them - will allow it to trap

جذب مایعات و سایر مواد و نگه داشتن آنها - به آن اجازه دهد

particles of plastic floating in the sea, making jellyfish mucus a magnet for

ذرات پلاستیک شناور در دریا را به دام بیندازد و مخاط چتر دریایی را به آهنربایی برای آلودگی تبدیل کند

pollution - an object that attracts  certain materials, usually metals but in this

- جسمی که مواد خاصی را جذب می کند، معمولاً فلزات، اما در این

case microplastic waste.

مورد زباله های میکروپلاستیک.

That's all for this programme, but  to hear more about how these amazing

این همه برای این برنامه است، اما برای شنیدن بیشتر در مورد اینکه چگونه این

sea creatures could help clean our oceans, why not check out

موجودات دریایی شگفت‌انگیز می‌توانند به تمیز کردن اقیانوس‌های ما کمک کنند، چرا

People Fixing the World from the BBC World Service.

مردم در حال تعمیر جهان را از سرویس جهانی بی‌بی‌سی بررسی نکنید.

And to hear more interesting items on trending topics, why not join us again

و برای شنیدن موارد جالب‌تر در مورد موضوعات پرطرفدار، چرا

soon here at Six Minute English. Bye for now.

به زودی در شش دقیقه انگلیسی به ما بپیوندید. فعلا خداحافظ.

Bye.

خدا حافظ.