Beirut explosion protest: BBC News Review

Hello and welcome to News Review from BBC Learning English.

سلام و خوش آمدید به بررسی اخبار از BBC Learning English.

I'm Neil – joining me is Catherine. Hi Catherine!

من نیل هستم - کاترین به من می پیوندد. سلام کاترین!

Hello Neil, hello everybody!

سلام نیل، سلام به همه!

And today's story comes from Beirut in Lebanon,

و داستان امروز از بیروت در لبنان می آید،

where people have been protesting

جایی که مردم در

following the huge explosion that happened recently.

پی انفجار مهیبی که اخیرا رخ داده است، اعتراض کرده اند.

If you would like to test yourself on the vocabulary,

اگر می‌خواهید خود را روی دایره لغات آزمایش کنید

there's a quiz on our website at bbclearningenglish.com

، یک مسابقه در وب‌سایت ما به نشانی bbclearningenglish.com وجود دارد،

but now let's hear more about that story from Beirut

اما اکنون بیایید با این گزارش از بی‌بی‌سی اخبار بیشتر در مورد آن داستان از بیروت بشنویم

with this report from BBC News:

:

Yes, people have been protesting on the streets in Beirut

بله، مردم پس از آن در خیابان‌های بیروت تظاهرات کردند.

after the huge explosion that killed over 200 people

انفجاری مهیب که بیش از 200 نفر را

and injured thousands.

کشت و هزاران نفر را مجروح کرد.

People are angry that nobody in the government

مردم از اینکه هیچ کس در دولت

has taken responsibility:

مسئولیتی را بر عهده نگرفته عصبانی هستند:

they're asking for people to quit.

آنها از مردم می خواهند که استعفا دهند.

OK. Well, the media has been covering

خوب. خوب، رسانه ها

this story extensively.

این ماجرا را به طور گسترده پوشش داده اند.

What are the words that are being used?

کلماتی که استفاده می شود چیست؟

Yes, we're looking at: 'the fall of', 'rage' and 'to topple'.

بله، ما به موارد زیر نگاه می کنیم: "سقوط"، "خشم" و "سرنگونی".

'The fall of', 'rage' and 'to topple'.

"سقوط"، "خشم" و "سرنگونی".

So, let's hear your first headline please

بنابراین، لطفاً اولین تیتر خود را

with that expression 'the fall of' something.

با این عبارت «سقوط» بشنویم.

Of course. So, we're in the UK to start off with

البته. بنابراین، ما در بریتانیا هستیم تا

and the Guardian Newspaper – the headline is:

با روزنامه گاردین شروع کنیم - تیتر این است

The fall of something: the end of a position of power.

: سقوط چیزی: پایان یک موقعیت قدرت.

That's right – the fall of.

درست است - سقوط از.

Now, that's a three word expression.

حالا این یک عبارت سه کلمه ای است.

'The' – T-H-E.

"The" - T-H-E.

'Fall' – F-A-L-L.

"سقوط" - F-A-L-L.

And the preposition 'of', spelt O-F – single 'F' there.

و حرف اضافه "of"، املای O-F - تک "F" وجود دارد.

Now, in the headline the word 'the' is missing.

اکنون، در عنوان کلمه "the" وجود ندارد.

This is normal. Headline writers do this all the time:

این طبیعی است. تیتر نویسان همیشه این کار را انجام می دهند:

they drop articles – words like 'a', 'an' and 'the'.

آنها مقالاتی را حذف می کنند - کلماتی مانند "a"، "an" و "the".

But the full expression is a fixed phrase: the fall of.

اما بیان کامل یک عبارت ثابت است: سقوط از.

Now, people will probably know –

اکنون، مردم احتمالاً خواهند دانست -

be familiar with the word 'fall' as a verb, meaning:

با کلمه "سقوط" به عنوان یک فعل آشنا هستند، به این معنی

go from being in an upright position,

: از حالت عمودی،

so standing for a person,

بنابراین ایستادن برای یک شخص،

and then not standing – being on the floor.

و سپس عدم ایستادن - روی زمین بودن.

Yes, it often happens by accident, doesn't it Neil?

بله، اغلب به طور تصادفی اتفاق می افتد، اینطور نیست؟

You're walking along

در امتداد راه می روید

and then you step on a banana skin,

و سپس روی پوست

the comedy banana skin,

موز، پوست موز کمدی، پا می گذارید،

and suddenly you're lying on the floor: you fell over.

و ناگهان روی زمین دراز می کشید: افتادید.

We often used 'to fall over' or just 'to fall'.

ما اغلب از "سقوط کردن" یا "سقوط" استفاده می کردیم.

So, from upright to flat on the ground – that's a fall.

بنابراین، از قائم به صاف روی زمین - این یک سقوط است.

We're using this verb – we're using it here

ما از این فعل استفاده می‌کنیم - در اینجا

in an idiomatic sense: the fall of a person

به معنای اصطلاحی آن استفاده می‌کنیم: سقوط یک شخص

or organisation from a position of power

یا سازمان از موقعیت قدرت

means that they were powerful, they were strong,

به این معنی است که آنها قدرتمند بودند، قوی

they were influential, but now they're not.

بودند، تأثیرگذار بودند، اما اکنون نیستند. .

They lost that position of power.

آن موقعیت قدرت را از دست دادند.

Often, they didn't want to but something happened

اغلب، آنها نمی خواستند، اما اتفاقی افتاد

and now they're no longer powerful

و اکنون دیگر قدرتمند

or influential – excuse me!

یا تأثیرگذار نیستند - ببخشید!

We call that 'the fall of' whoever – the government,

ما آن را "سقوط" هر کسی می نامیم - دولت

the leader, the politician, the sportsperson.

، رهبر، سیاستمدار، ورزشکار.

We can talk about 'the fall of' meaning a loss of power

ما می توانیم در مورد "سقوط" به معنای از دست دادن قدرت

or position.

یا موقعیت صحبت کنیم.

Often seen and used when referring to historical events

اغلب در هنگام اشاره به وقایع و رژیم های تاریخی دیده می شود و استفاده می شود

and regimes: you can hear about the fall of Rome,

: برای مثال می توانید در مورد سقوط روم بشنوید

for example.

.

Yes, that's right.

بله درست است.

We talked about the fall of communist regimes

ما در مورد سقوط رژیم های کمونیستی

back in 1989. More recently, we've had

در سال 1989 صحبت کردیم. اخیراً،

the fall of lots of governments and leaders

ما سقوط بسیاری از دولت ها و رهبران

in the Middle East.

در خاورمیانه را داشته ایم.

But, as you said, it's not just about

اما، همانطور که گفتید، این فقط به

governments and politicians: we can refer to this –

دولت ها و سیاستمداران مربوط نمی شود: ما می توانیم به این اشاره کنیم -

you can use this expression to refer to people

می توانید از این عبارت برای اشاره به افرادی استفاده کنید

who've got great authority in an area,

که در یک منطقه دارای اقتدار

or success – like sportspeople.

یا موفقیت زیادی هستند - مانند ورزشکاران.

Yeah, that's right.

آره درست است.

Yeah, it's not just about... well it could be power,

بله، این فقط درباره... خوب می تواند قدرت باشد،

but power in the sense of: people respect you,

بلکه قدرت به این معناست: مردم به شما احترام می گذارند،

people admire you, you're very successful in what you do.

مردم شما را تحسین می کنند، شما در کاری که انجام می دهید بسیار موفق هستید.

So in the sporting world we can talk about

بنابراین در دنیای ورزش می توان در

the fall of, for example, Tiger Woods the golfer,

مورد سقوط مثلا تایگر وودز گلف باز صحبت کرد

who was very successful and respected.

که بسیار موفق و مورد احترام بود.

Then there was some scandal around his personal life

سپس رسوایی هایی در مورد زندگی شخصی

and he lost a lot of respect. He lost...

او به وجود آمد و او احترام زیادی را از دست داد. باخت...

Also, he started performing badly.

همچنین شروع به اجرای بد کرد.

So he was at the top of his game

بنابراین او در اوج بازی خود بود

and then we saw the fall of Tiger Woods.

و سپس شاهد سقوط تایگر وودز بودیم.

And then the rise again.

و سپس افزایش دوباره.

Yes! We have the fall, the rise...

آره! ما سقوط، ظهور داریم...

No, the rise, the fall and the rise of Tiger Woods.

نه، ظهور، سقوط و ظهور تایگر وودز.

He's back on top at the moment.

او در حال حاضر به اوج بازگشته است.

OK. Let's have a summary of that:

خوب. بیایید خلاصه ای از آن داشته باشیم:

OK. Before our next headline

خوب. قبل از تیتر بعدی

we have a pronunciation tip.

ما یک نکته تلفظ داریم.

That's right – we do, yes.

درست است - ما انجام می دهیم، بله.

Now if you're interested in pronunciation of the 'F' sound

حالا اگر به تلفظ صدای «F»

that we have at the beginning of 'fall',

که در ابتدای «پاییز» داریم علاقه دارید،

if you click the link below you can go to a programme

اگر روی پیوند زیر کلیک کنید، می‌توانید به برنامه‌ای بروید

that's all about the 'F' sound.

که تماماً در مورد صدای «اف» است.

OK. Your next headline:

خوب. تیتر بعدی شما:

So, we're still in the UK with our second headline.

بنابراین، ما هنوز با عنوان دوم خود در بریتانیا هستیم.

This one from The Times:

این یکی از The Times:

'Rage' – continue in an angry or violent way.

"Rage" - به شیوه ای عصبانی یا خشن ادامه دهید.

That's right. Now, 'rage' can be a verb

درست است. حالا «خشم» می تواند فعل باشد

and it can also be a noun. It's spelt the same way:

و همچنین می تواند اسم باشد. به همین صورت نوشته شده است:

four letters – R-A-G-E – rage.

چهار حرف - R-A-G-E - خشم.

And this is a word that describes great anger, doesn't it?

و این کلمه ای است که خشم بزرگ را توصیف می کند، اینطور نیست؟

Great anger and great anger that's being expressed.

خشم بزرگ و عصبانیت بزرگی که ابراز می شود.

So, if you see somebody raging they're likely

بنابراین، اگر کسی را ببینید که خشمگین است،

to be shouting. They'll be probably moving their arms.

احتمالاً فریاد می‌زند. آنها احتمالاً بازوهای خود را حرکت خواهند داد.

There'll be the clenched fist. There'll be lots of,

مشت گره کرده وجود خواهد داشت.

you know, maybe a red face or a white face or,

می دانید، ممکن است یک صورت قرمز یا یک چهره سفید یا،

you know, lots of screaming and anger and violence

می دانید، تعداد زیادی جیغ و عصبانیت و خشونت وجود داشته

maybe, so it's a really extreme word for

باشد، بنابراین این یک کلمه واقعاً افراطی

a lot – a lot of anger and fury.

برای بسیاری است - خشم و خشم بسیار.

Yeah, and I think it's really important there,

بله، و من فکر می‌کنم در آنجا واقعاً مهم است،

what you said: it can be physical violence involved.

آنچه شما گفتید: ممکن است خشونت فیزیکی باشد.

You could talk about a raging crowd rioting...

شما می توانید در مورد شورش جمعیت خشمگین صحبت کنید...

Yes. They might be breaking things and hurting people...

بله. آنها ممکن است چیزهایی را بشکنند و به مردم صدمه بزنند...

Yes, yes. But we could also say that people at a meeting

بله، بله. اما می‌توانیم بگوییم که مردم در یک جلسه

for the local council were raging.

برای شورای محلی خشمگین بودند.

Now, it doesn't mean that they were behaving violently

حالا به این معنی نیست که آنها رفتار خشونت آمیزی

but they would be very angry.

داشتند اما خیلی عصبانی می شدند.

Not always.

نه همیشه.

Yeah, the violence is, kind of, optional in raging.

بله، خشونت به نوعی اختیاری است که خشمگین است.

I mean, I think in this, you know, some of these protests,

منظورم این است که فکر می‌کنم، می‌دانید، برخی از این

it does involve, you know, throwing things

اعتراض‌ها شامل پرتاب کردن اشیا

and setting things on fire

و آتش زدن چیزها می‌شود،

but it could just be raised voices:

اما فقط می‌توان صداها را بلند کرد:

very, very angry people.

مردم بسیار بسیار عصبانی.

It doesn't always have to involve violence,

همیشه لزومی ندارد که شامل خشونت باشد،

but it does always involve anger.

اما همیشه شامل خشم است.

Yeah. A time when people often seem to get

آره زمانی که مردم اغلب به نظر

really angry, at least in this country, is around driving,

می‌رسند واقعاً عصبانی می‌شوند، حداقل در این کشور، رانندگی است،

so parking fines and speeding tickets

بنابراین جریمه‌های پارکینگ و بلیط‌های سرعت غیرمجاز

really get people into a rage.

واقعاً مردم را عصبانی می‌کند.

Yes, and when other people are driving badly

بله، و وقتی افراد دیگر بد رانندگی می‌کنند

or one driver A thinks driver B drove badly,

یا یکی از راننده‌های A فکر می‌کند راننده B بد رانندگی کرده است

then driver A then starts behaving really badly

، راننده A شروع به رفتار بسیار بد

and shouting and making threats and aggressive

و فریاد زدن و تهدید و حرکات تهاجمی می‌کند

gestures. Well, there's a word for it actually:

. خوب، در واقع یک کلمه برای آن وجود دارد:

we call it 'road rage'. Road rage.

ما آن را "خشم جاده" می نامیم. خشم جاده.

Do you get road rage, Neil?

آیا تو خشم جاده ای می گیری، نیل؟

I can feel the anger rising but I don't go on a full rage,

می توانم احساس کنم عصبانیت بالا می رود،

I must say! I'm too scared.

اما باید بگویم که عصبانی نمی شوم! من خیلی می ترسم.

Actually – well yes, you never know:

در واقع - خوب بله، شما هرگز نمی دانید:

the other driver might be bigger than you.

راننده دیگر ممکن است بزرگتر از شما باشد.

Absolutely.

کاملا.

...or angrier!

... یا عصبانی تر!

Let's have a summary:

بیایید یک خلاصه داشته باشیم:

Well, we've been talking about anger and raging.

خوب، ما در مورد عصبانیت و عصبانیت صحبت کرده ایم.

We've got a related expression, haven't we Catherine?

ما یک عبارت مرتبط داریم، نه کاترین؟

Yes. If you're not quite raging

آره. اگر خیلی خشمگین

but you do have a lot to say about the subject,

نیستید، اما در مورد این موضوع حرف های زیادی برای گفتن دارید،

we can say that you are 'banging on about it'.

می توانیم بگوییم که «در مورد آن حرف می زنید».

Now, to find out more about the expression

اکنون، برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد عبارت

'bang on about' there's a link right there.

"بنگ در مورد" یک پیوند درست در آنجا وجود دارد.

Click on that and you'll find out more.

روی آن کلیک کنید و بیشتر خواهید فهمید.

And your next headline, please.

و تیتر بعدی شما لطفا

And yes, we're in the United States now.

و بله، ما اکنون در ایالات متحده هستیم.

Sunday TODAY – the headline:

یکشنبه امروز - تیتر:

'To topple' – to force a loss of power.

"سرنگونی" - برای از دست دادن قدرت.

That's right. Two words now. First word: 'to' – T-O.

درست است. الان دو کلمه کلمه اول: "به" - T-O.

And the second word: 'topple' – T-O-P-P-L-E. 'To topple'.

و کلمه دوم: "سرنگونی" - T-O-P-P-L-E. "سقوط کردن".

There's a nice way of remembering what this means.

روش خوبی برای به خاطر سپردن معنای این موضوع وجود دارد.

It's kind of in the word: the word 'top'.

این به نوعی در کلمه است: کلمه "بالا".

Yes. Yes, 'top' meaning the opposite to the bottom.

آره. بله، "بالا" به معنای مخالف پایین است.

It's up there. If something wobbles and falls

اون بالاست اگر چیزی تکان بخورد و

from the top, it 'topples',

از بالا بیفتد، "واژگون" می شود،

so when something actually leaves the top

بنابراین وقتی چیزی واقعاً از بالا خارج می شود

and falls to the floor it has been 'toppled'.

و به زمین می افتد، "سقوط" شده است.

Yeah and we use this again to describe

بله و ما دوباره از این برای

the removal from power of someone or something.

توصیف حذف از قدرت یک یا چیزی استفاده می کنیم.

That's right, yes. If a politician is forced out of power

درست است، بله. اگر یک سیاستمدار به دلیل

by either events within his own organisation

رویدادهای درون سازمانی خود

or external events or protests we can say

یا رویدادها یا اعتراضات بیرونی از قدرت خارج شود، می‌توان گفت

that person has been 'toppled'.

که آن شخص «سرنگون شده است».

It can – a person can be toppled,

ممکن است - یک فرد را می توان سرنگون کرد،

or an organisation can be toppled,

یا یک سازمان را می توان سرنگون کرد،

but it's about being in the highest position

اما این در مورد قرار گرفتن در بالاترین موقعیت

and then being forced to a lower position:

و سپس مجبور شدن به یک موقعیت پایین تر است:

you are 'toppled'.

شما "سرنگون شده اید".

Yeah and we can also use this to talk about

بله و ما همچنین می توانیم از این برای صحبت در مورد

non-political events, competitions,

رویدادهای غیرسیاسی، مسابقات،

sporting competitions – football matches, for example.

مسابقات ورزشی - به عنوان مثال، مسابقات فوتبال استفاده کنیم.

Again! Yes, the language of sporting, kind of, excellence

از نو! بله، زبان ورزش، به نوعی، برتری

in sporting competitions is quite similar often

در مسابقات ورزشی بسیار

to the language of politics, interestingly.

شبیه زبان سیاست است، جالب است.

So, we can talk about a football team

بنابراین، می توان در مورد یک تیم فوتبال صحبت کرد که یک

toppling another football team from its position

تیم فوتبال دیگر را از جایگاه خود

at the top of the league, which we saw recently

در صدر لیگ که اخیراً

with – in the English Premier League.

با آن در لیگ برتر انگلیس دیده بودیم، کنار زد.

Liverpool – the team Liverpool –

لیورپول - تیم لیورپول -

toppled Manchester United from their position

منچستریونایتد را از جایگاه خود

as the Premier League champions.

به عنوان قهرمان لیگ برتر کنار زد.

Man City.

من سیتی.

Man City! Sorry everyone – I'm not a football fan.

من سیتی! با عرض پوزش از همه - من طرفدار فوتبال نیستم.

You know what I really like about this word, Catherine,

می‌دانی چیزی که من واقعاً در مورد این کلمه دوست دارم، کاترین،

is, as I said, it's got 'top' in it, so we have this sense of

این است که همانطور که گفتم «بالا» در آن وجود دارد، بنابراین ما این حس را از

something at the top and then

چیزی در بالا داریم و بعد

no longer being at the top.

دیگر در اوج نیستیم.

But it also sounds a bit like 'wobble',

اما آن را نیز کمی شبیه به "تلو تلو خوردن"،

so it's like a 'top wobble' – a 'topple'.

بنابراین آن را مانند "لرزش بالا" - یک "واژگونی" است.

'Toppled' – yes, it's a lovely word to say, actually,

"سقوط" - بله، گفتن کلمه "سقوط" بسیار دوست داشتنی است

the word 'topple'. It makes you think of kind of

. این باعث می‌شود به

a wobbling, wobbling movement – doesn't it?

نوعی حرکت متزلزل و متزلزل فکر کنید - اینطور نیست؟

I'm doing one now – I'm toppling.

الان دارم یکی رو انجام میدم - دارم سرنگون میشم.

I hope you don't fall over.

امیدوارم زمین نخورید

I'll try not to.

سعی می کنم نکنم

OK. Let's have a summary:

خوب. بیایید یک خلاصه داشته باشیم:

And time now for a recap of the vocabulary, please.

و اکنون وقت آن است که خلاصه ای از واژگان را مرور کنیم، لطفا.

Yes, so we had 'the fall of (something)' –

بله، بنابراین ما "سقوط (چیزی)" را داشتیم

the end of a position of power.

- پایان یک موقعیت قدرت.

We had 'rage' – continue in an angry or violent way.

ما "خشم" داشتیم - با عصبانیت یا خشونت ادامه دهید.

And finally 'to topple' to force a loss of power.

و در نهایت "سرنگونی" برای از دست دادن قدرت.

We are all over social media if you want more of us,

اگر بیشتر از ما می خواهید، ما در سراسر رسانه های اجتماعی هستیم،

so check us out: BBC Learning English.

بنابراین ما را بررسی کنید: BBC Learning English.

Until next week, stay safe and goodbye.

تا هفته ی بعد سلامت باشید و خداحافظ.

Stay safe everyone.

همه سالم بمانید