The school that puts the kids in charge ⏲️ 6 Minute English

Hello. This is 6 Minute

سلام. این 6 دقیقه

English from BBC Learning English.

انگلیسی از BBC Learning English است.

I'm Phil. And I'm Georgie.

من فیل هستم. و من جورجی هستم.

Some people remember their school days as the best time of their lives.

برخی از افراد روزهای مدرسه خود را به عنوان بهترین دوران زندگی خود به یاد می آورند.

For others, it was the worst.

برای دیگران، این بدترین بود.

Did you enjoy school, Georgie?

آیا از مدرسه لذت بردی، جورجی؟

Most of the time,

بیشتر اوقات،

yes, but there was one thing I didn't like - the school rules.

بله، اما یک چیز بود که من دوست نداشتم - قوانین مدرسه.

Luckily, that's not a problem for pupils at the Bamboo School in Thailand

خوشبختانه، این مشکلی برای دانش‌آموزان مدرسه بامبو در تایلند نیست،

because there the children, not the teachers, make the rules.

زیرا در آنجا کودکان، نه معلمان، قوانین را وضع می‌کنند.

Children at the Bamboo School are responsible for every part

بچه‌های مدرسه بامبو مسئولیت همه بخش‌های

of running the school from buying food for the kitchens,

اداره مدرسه از خرید مواد غذایی برای آشپزخانه‌ها

to disciplining fellow students and even hiring new staff.

تا تنبیه دانش‌آموزان و حتی استخدام کارکنان جدید را بر عهده دارند.

It's a school run by students, for students.

این مدرسه ای است که توسط دانش آموزان اداره می شود، برای دانش آموزان.

Yes. In this programme, we'll be hearing

آره. در این برنامه، ما

about the Bamboo School, a unique school, where the children

در مورد مدرسه بامبو خواهیم شنید، یک مدرسه منحصر به فرد، که در آن بچه ها

call the shots – they have the power to make the decisions.

شات را صدا می کنند - آنها قدرت تصمیم گیری را دارند.

We'll also be learning some useful new vocabulary and, before you ask Phil,

ما همچنین چند واژگان مفید جدید را یاد خواهیم گرفت و قبل از اینکه از فیل بپرسید،

yes, the Bamboo School really is made of bamboo.

بله، مدرسه بامبو واقعا از بامبو ساخته شده است.

Sounds good, Georgie, but first,

خوب به نظر می رسد، جورجی، اما ابتدا

I have a question for you. The Bamboo School is a private school

یک سوال از شما دارم. مدرسه بامبو یک مدرسه خصوصی

for poorer children who can't afford school fees.

برای کودکان فقیرتر است که توانایی پرداخت هزینه های مدرسه را ندارند.

Bamboo schoolchildren get educated for free,

دانش آموزان مدرسه بامبو به صورت رایگان آموزش می بینند،

but have to do something in return.

اما باید در ازای آن کاری انجام دهند.

But what? Is it a) teach lessons b) plant trees or c) learn English?

اما چی؟ آیا الف) تدریس دروس ب) درختکاری یا ج) یادگیری زبان انگلیسی؟

Um, I guess they have to learn English.

اوم، من حدس می زنم که آنها باید انگلیسی یاد بگیرند. باشه

OK, Georgie. I'll reveal the answer at the end of the programme.

جورجی پاسخ را در پایان برنامه فاش خواهم کرد.

The idea behind the Bamboo School is simple - teaching children responsibility

ایده پشت مدرسه بامبو ساده است - آموزش مسئولیت پذیری به کودکان

by letting them run their own school.

با اجازه دادن به آنها برای اداره مدرسه خود.

The school doesn't employ

این مدرسه

cooks, gardeners or cleaners.

آشپز، باغبان یا نظافتچی استخدام نمی کند.

It's all done by the pupils. Twice a week,

همه اینها توسط دانش آموزان انجام می شود. بچه ها هفته ای دو بار با یک افسر مدرسه

children go to the vegetable market with a school officer

به سبزی فروشی می روند

and buy food for all 150 students.

و برای هر 150 دانش آموز غذا می خرند.

The prices are then carefully checked by other students,

سپس قیمت‌ها توسط دانش‌آموزان دیگر،

like Nooneem who manages the food accounts. Here's Nooneem

مانند Nooneem که حساب‌های غذا را مدیریت می‌کند، به دقت بررسی می‌شود. در اینجا نونیم

speaking with William Kremer, reporter for BBC

با ویلیام کرمر، گزارشگر

World Service Programme,

برنامه خدمات جهانی بی بی سی،

'People Fixing the World'.

"مردم دنیا را درست می کنند" صحبت می کند.

I am interested in accounting to begin with, so I get excited by it.

من برای شروع به حسابداری علاقه مند هستم، بنابراین از آن هیجان زده می شوم.

When I actually get to do it,

وقتی واقعاً می‌توانم این کار را انجام دهم،

I enjoy it a lot since we are doing the actual job. With this

از آنجایی که ما داریم کار واقعی را انجام می‌دهیم، بسیار از آن لذت می‌برم . با این

hands-on experience

تجربه عملی

we see the school's real spending and the things we purchased.

ما هزینه های واقعی مدرسه و چیزهایی را که خریداری کرده ایم می بینیم.

So, you went to a local school before,

بنابراین، شما قبلاً به یک مدرسه محلی رفته اید،

just in this area,

فقط در این منطقه،

what are the differences between that school and this school?

تفاوت آن مدرسه با این مدرسه چیست؟

My old school wasn't like this.

مدرسه قدیم من اینجوری نبود

It was just classes and then home.

فقط کلاس بود و بعد خونه.

Here, I get to try so many things, gain real world experience

در اینجا، من می‌توانم چیزهای زیادی را امتحان کنم، تجربه دنیای واقعی کسب کنم

and work on my leadership skills

و با دوستانم روی مهارت‌های رهبری خود کار کنم

with my friends. I never had these opportunities before

. من قبلاً این فرصت ها را نداشتم

and the school has been amazing!

و مدرسه شگفت انگیز بوده است!

Nooneem says shopping at the market is a hands-on experience -

نونیم می‌گوید خرید در بازار یک تجربه عملی است -

she's actively involved in doing something practical, rather

او به‌جای اینکه

than getting someone else to do it.

شخص دیگری را وادار به انجام آن کند، فعالانه درگیر انجام کاری عملی است.

She enjoys managing the food accounts

او از مدیریت حساب‌های غذا لذت می‌برد

because it's real world experience. The phrase 'real world' describes

زیرا این تجربه دنیای واقعی است. عبارت "دنیای واقعی"

how the world works in reality rather than someone's idea of it,

به جای تصور دیگران از آن،

which might be unrealistic. Children at the Bamboo School,

که ممکن است غیرواقعی باشد، نحوه کار جهان در واقعیت را توصیف می کند. بچه‌های مدرسه بامبو

get opportunities to try something new and different outside the classroom,

فرصت‌هایی پیدا می‌کنند تا چیزهای جدید و متفاوت را در خارج از کلاس امتحان کنند، و این

increasing the chances

شانس را افزایش می‌دهد که

they will find something

چیزی را که

they're really good at.

واقعاً در آن خوب هستند پیدا کنند.

Of course, there are some adults -

البته، برخی از بزرگسالان نیز وجود دارند -

every school needs teachers.

هر مدرسه به معلم نیاز دارد.

But what's special, is how children are trusted,

اما نکته خاص این است که چگونه به کودکان اعتماد می شود

and respond positively to that trust.

و به این اعتماد پاسخ مثبت می دهند.

Here's reporter, William Kremer again, speaking with Myra Anubi for BBC

در اینجا گزارشگر، ویلیام کرمر، دوباره با مایرا آنوبی برای

World Service Programme,

برنامه خدمات جهانی بی بی سی،

'People Fixing the World'.

"مردم در حال اصلاح جهان" صحبت می کند.

So, just to be clear, it seems like the grown ups are still in charge

بنابراین، برای روشن شدن موضوع، به نظر می‌رسد که بزرگسالان هنوز

in the classrooms, but outside

در کلاس‌ها مسئول هستند، اما بیرون این

it's the kids who run stuff.

بچه‌ها هستند که کارها را اداره می‌کنند.

Yeah, I think that's broadly right,

بله، من فکر می‌کنم که به طور کلی درست است،

and I think one of the things

و فکر می‌کنم یکی از چیزهایی

that's interesting about this school is, it manages to be quite conventional

که در مورد این مدرسه جالب است این است که

in some ways and really innovative,

از برخی جهات کاملاً متعارف و

even radical in others.

در برخی جهات واقعاً نوآورانه و حتی رادیکال است.

At the Bamboo school,

در مدرسه بامبو،

the grown-ups – another word for adults are still in charge in the classroom,

بزرگسالان - کلمه دیگری برای بزرگسالان هنوز در کلاس درس مسئول هستند،

but it's the kids, or children, who run everything.

اما این بچه ها یا بچه ها هستند که همه چیز را اداره می کنند.

It's a radical idea, and means that

این یک ایده رادیکال است و به این معنی است که

besides lessons,

علاوه بر درس،

there's lots of work to be done.

کارهای زیادی برای انجام دادن وجود دارد.

Children do two hours of community service, that's work

بچه ها هر هفته دو ساعت خدمات اجتماعی انجام می دهند، این کاری است

that is done without pay to help people in the community,

که بدون دستمزد برای کمک به افراد جامعه انجام می شود

every week.

.

Anyway, I think it's time to reveal the answer to your question.

به هر حال فکر می کنم وقت آن رسیده که پاسخ سوال شما را فاش کنم.

Yes, we just heard that kids go to the Bamboo School for free

بله، ما به تازگی شنیدیم که بچه ها به صورت رایگان به مدرسه بامبو می روند

but do something in return.

اما در عوض کاری انجام می دهند.

But what? Georgie guessed it was learning English, which was the wrong answer,

اما چی؟ جورجی حدس زد که در حال یادگیری زبان انگلیسی است، می ترسم که پاسخ اشتباهی باشد

I'm afraid. In fact, pupils at the school have to plant trees,

. در واقع، دانش‌آموزان در مدرسه باید

400 of them every year!

هر سال 400 درخت بکارند!

Right, let's recap the vocabulary

درست است، بیایید واژگانی را که

we have learned from this programme

از این برنامه

about a school where the kids, or children,

در مورد مدرسه ای یاد گرفته ایم، مرور کنیم که در آن بچه ها، یا بچه ها،

call the shots, a phrase meaning have the power to make the important decisions.

شات ها را صدا می زنند، عبارتی به معنای قدرت گرفتن تصمیمات مهم.

Hands-on experience means being actively involved in doing something practical,

تجربه عملی به معنای مشارکت فعال در انجام کاری عملی است،

rather than just talking about it, or getting someone else to do it.

به جای اینکه فقط در مورد آن صحبت کنید یا شخص دیگری را وادار به انجام آن کنید.

The phrase 'real world' is used to describe how the world really is, rather

عبارت "دنیای واقعی" به

than someone's idea of it, which may be unrealistic or untypical.

جای تصور دیگران از آن، که ممکن است غیرواقعی یا غیرمعمول باشد، برای توصیف این که جهان واقعاً چگونه است استفاده می شود.

A 'grown-up' is an informal word for an adult, and

"بزرگ" یک کلمه غیر رسمی برای بزرگسالان است و

a 'kid' is an informal word for a child.

"بچه" یک کلمه غیررسمی برای یک کودک است.

And finally, community service is work

و در نهایت، خدمات اجتماعی کاری است

that is done without pay to help people in a community.

که بدون دستمزد برای کمک به افراد یک جامعه انجام می شود.

Once again, our six minutes are up,

یک بار دیگر، شش دقیقه ما تمام شد،

but remember to join us again next time

اما به یاد داشته باشید که دفعه بعد

for more trending topics and useful vocabulary, here at 6 Minute

برای موضوعات پرطرفدارتر و واژگان مفید، در اینجا در 6 دقیقه

English. Goodbye for now. Bye.

انگلیسی، دوباره به ما بپیوندید. فعلا خدانگهدار. خدا حافظ.