English Rewind - Entertainment: Good food 🍝

Hello! Andrew here from BBC Learning English. Just so you know, this programme is from the BBC  

سلام! اندرو اینجا از BBC Learning English.  فقط می دانید، این برنامه از آرشیو بی بی سی

Learning English archive and was first broadcast in December 2006 on our website. And now, on with the show!

Learning English است و اولین بار در دسامبر 2006 در وب سایت ما پخش شد. و اکنون، با نمایش!

BBC Learning English dot com.

BBC Learning English dot com.

Hello, I'm Jackie Dalton. Welcome to the programme. Today we're going to take a look at food and the language

سلام، من جکی دالتون هستم. به برنامه خوش آمدید. امروز قصد داریم نگاهی به غذا و زبانی که

you might use to describe food. Whether it's at someone's house after you've just had a lovely meal and you want to

ممکن است برای توصیف غذا استفاده کنید بیاندازیم. خواه بعد از صرف یک غذای دل‌انگیز در خانه کسی باشد و بخواهید از

compliment them, or if you want to tell someone about a dish that you've just had and describe what it's like.  

او تعریف کنید، یا اگر بخواهید به کسی درباره غذایی که اخیراً خورده‌اید بگویید و توصیف کنید که چگونه است.

And the best possible place to do all this is at London's Good Food Show, which is held every year,  

و بهترین مکان ممکن برای انجام همه این کارها در نمایشگاه غذای خوب لندن است که هر سال برگزار می‌شود،

and we're going to wander round and talk to some people here and ask them to describe the kind  

و ما می‌خواهیم در اینجا پرسه بزنیم و با چند نفر صحبت کنیم و از آنها بخواهیم نوع

of food that they're eating. Now I'm at a food stand belonging to one of Britain's most famous  

غذایی را که می‌خورند توصیف کنند. . اکنون در یک غرفه غذا هستم که متعلق به یکی از مشهورترین

chefs Gordon Ramsay. Diane, a visitor here, has been eating some of his duck. She seems to like  

سرآشپزهای بریتانیا، گوردون رمزی است. دایان، یکی از بازدیدکنندگان اینجا، مقداری از اردک خود را می خورد. به نظر می رسد که او آن را دوست دارد

it. What are some of the words that come up which show that she likes it?

. برخی از کلماتی که به میان می آید و نشان می دهد که او آن را دوست دارد کدامند؟

My name's Diane and I've been eating a confit of duck, with salad.

اسم من دایان است و یک اردک همراه با سالاد می خوردم.

And what's it like? 

و چگونه است؟

Very tasty. Sweet, but gamey. Um, it  was nice. It was really good.  

خیلی خوشمزه. شیرین، اما بازیگوش. اوم، خوب بود. واقعا خوب بود.

It's a fairly, fairly light meal. Very, very tasty, moreish!

این یک وعده غذایی نسبتاً سبک است. خیلی خیلی خوشمزه تره!

Well, lots of expressions there which show Diane liked her food.

خب، عبارات زیادی وجود دارد که نشان می‌دهد دایان غذایش را دوست دارد.

They included simple words like 'nice' and 'good' which are  

آنها شامل کلمات ساده‌ای مانند «خوب» و «خوب» بودند که

all fine to describe food that you like.  The first one she used was 'very tasty'.  

برای توصیف غذایی که دوست دارید مناسب هستند. اولین موردی که او استفاده کرد "بسیار خوشمزه" بود.

'tasty' - this means 'it's nice, it tastes good'. It's a fairly informal word, but a nice way to say that you enjoyed food.

"خوشمزه" - این به معنای "خوب است، طعم خوبی دارد". این یک کلمه نسبتا غیر رسمی است، اما راهی خوب برای گفتن اینکه از غذا لذت بردید.

Very, very tasty, moreish!

بسیار، بسیار خوشمزه، بیشتر!

What was the other word at the end there?

کلمه دیگر در پایان آنجا چه بود؟

'moreish' - 'it's the kind of food that makes you want to have more'.

"moreish" - "این نوع غذایی است که باعث می‌شود شما بخواهید بیشتر بخورید".

'moreish' is basically the word 'more' with i-s-h', or 'ish', on the end to make it into an adjective.

«moreish» اساساً کلمه «بیشتر» با i-s-h یا «ish» در انتها برای تبدیل آن به صفت است.

...moreish!

... بیشترش!

And what about the texture? Is it sort of chewy, or...?  

و در مورد بافت چطور؟ آیا جویدنی است یا ...؟

Next, I asked about the duck's texture, not so much what it tastes like as what it feels like.

بعد، در مورد بافت اردک پرسیدم، نه آنقدر که چه مزه ای دارد، بلکه در مورد احساسش.

Here are some of the expressions you might use to describe the texture of food:

در اینجا برخی از عباراتی است که ممکن است برای توصیف بافت غذا استفاده کنید:

'tough'

«سخت»

'chewy'

«جویدنی»

'tender'

«لطیف»

Let's break those down.

بیایید آن‌ها را تجزیه کنیم.

'tough'

«سخت»

It's usually not a compliment to describe food as 'tough'. If you say, "this meat is quite tough",  

معمولاً توصیف غذا به عنوان «سخت» تعریفی نیست. اگر بگویید "این گوشت بسیار سفت است"، به این

it means 'you have to bite quite hard into it. It's not very easy to crush with your teeth'.

معنی است که "باید به شدت آن را گاز بزنید." له کردن با دندان خیلی آسان نیست.

This is often seen as a bad thing, so if you want to be nice to someone who has cooked you dinner,  

این اغلب به عنوان یک چیز بد تلقی می‌شود، بنابراین اگر می‌خواهید با کسی که شام ​​را برایتان پخته است، خوب رفتار کنید،

don't say the meat is 'tough'.

نگویید گوشت «سفتی» است.

BBC Learning English dot com.

BBC Learning English dot com.

What about the next word?

در مورد کلمه بعدی چطور؟

'chewy'

«جویدنی»

This also means 'food is not very easy to eat'.

این همچنین به این معنی است که «غذا خوردن خیلی آسان نیست».

If something is 'chewy', you have to spend quite a long time biting it in your mouth before you can swallow.

اگر چیزی «جویدنی» است، قبل از اینکه بتوانید قورت دهید، باید مدت زمان زیادی را صرف گاز گرفتن آن در دهان کنید.

Chewing gum is the perfect example of something 'chewy'. But, again, to describe meat as 'chewy' is not usually a compliment.

آدامس جویدن نمونه‌ای عالی از چیزی «جویدنی» است. اما، باز هم، توصیف گوشت به عنوان «جویدنی» معمولاً تعارف نیست.

We tend to think of good meat as being 'tender'. 

ما تمایل داریم که گوشت خوب را «لطیف» بدانیم.

'tender'

'ناقص'

This means it's soft; it's easy to chew.  

این به این معنی است که نرم است. جویدن آن آسان است

It's a word that we usually use only when talking about meat, or maybe some kinds of meaty fish,  

این کلمه ای است که ما معمولاً فقط در مورد گوشت یا شاید برخی از انواع ماهی های گوشتی

like tuna. Diane uses an expression which describes something that is really 'tender'. What is that expression?

مانند ماهی تن از آن استفاده می کنیم. دایان از عبارتی استفاده می‌کند که چیزی را توصیف می‌کند که واقعاً «لطیف» است. آن عبارت چیست؟

Was it sort of chewy, or...?

جویدنی بود یا...؟

It was more of a melt in the mouth taste, which I didn't expect.

این بیشتر یک ذوب در مزه دهان بود، چیزی که انتظارش را نداشتم.

'melt in the mouth' – that means 'it's so tender, you hardly have to chew it'.  

«در دهان ذوب می‌شود» - به این معنی است که «آنقدر لطیف است، به سختی لازم است آن را بجوید».

It breaks up very easily and smoothly. To say it's the kind of food that 'melts in your mouth' is a big compliment.

خیلی راحت و نرم می شکند. اینکه بگوییم این نوع غذایی است که «در دهان شما آب می‌شود» یک تمجید بزرگ است.

I think this is the expression that really shows how much Diane likes the food.

فکر می‌کنم این عبارتی است که واقعاً نشان می‌دهد که دایان چقدر غذا را دوست دارد.

Well, now it's time to check if you've understood the expressions you've heard. Here are some questions:

خوب، اکنون وقت آن است که بررسی کنید آیا عباراتی را که شنیده اید متوجه شده اید یا خیر. در اینجا چند سؤال وجود دارد:

Number one - What expression did we hear which you might use to describe something that you just can't stop eating?

شماره یک - چه عبارتی را شنیدیم که ممکن است برای توصیف چیزی که نمی‌توانید از خوردن آن دست بکشید استفاده کنید؟

'moreish', 'moreish'

'moreish'، 'moreish'

I usually find chocolate cake quite 'moreish'. I might have one slice, but then I just want more and more.

من معمولاً کیک شکلاتی را کاملاً "moreish" می‌دانم. من ممکن است یک تکه داشته باشم، اما بعداً بیشتر و بیشتر می خواهم.

Question two - Your friend bites into a steak and says it's 'tasty'. Does this mean it's difficult to eat or that she likes it? 

سوال دوم - دوستتان استیک را گاز می‌گیرد و می‌گوید «خوشمزه» است. آیا این بدان معنی است که خوردن آن سخت است یا اینکه او آن را دوست دارد؟

It means she likes it.

یعنی دوست داره

Mmm - that pizza is really tasty.

ممم - آن پیتزا واقعاً خوشمزه است.

Question three - What word, also beginning with 't', describes something that's difficult to bite into?

سوال سوم - چه کلمه ای که با "t" شروع می شود، چیزی را توصیف می کند که به سختی می توان آن را گاز گرفت؟

'tough'

I'm not eating any more of that meat; it's too tough.

"سخت"

من دیگر از آن گوشت نمی خورم. خیلی سخت است

Question four - And what expression did Diane use to mean that something is so tender you hardly have to chew it?

سوال چهارم - و دایان از چه تعبیری برای این منظور استفاده کرد که چیزی آنقدر لطیف است که به سختی مجبور به جویدن آن هستید؟

'It melts in the mouth.'

"در دهان آب می شود."

The lamb is incredibly tender; it just melts in your mouth.

بره فوق العاده لطیف است. فقط در دهانت آب می شود

To finish off, let's listen once again to the conversation I had with Diane about her duck,

برای پایان، اجازه دهید یک بار دیگر به مکالمه‌ای که با دایان درباره اردک او داشتم گوش دهیم، که

cooked by top chef Gordon Ramsay.

توسط سرآشپز برتر گوردون رمزی پخته شده بود.

My name's Diane and I've been eating a confit of duck, with salad.

اسم من دایان است و یک اردک همراه با سالاد می خوردم.

And what's it like?

و چگونه است؟

Very tasty. Sweet, but gamey.

خیلی خوشمزه. شیرین، اما بازیگوش.

Um, it was nice. It was really good. It's  a fairly, fairly light meal. Very, very tasty, moreish! 

اوم، خوب بود واقعا خوب بود. این یک وعده غذایی نسبتاً سبک است. خیلی خیلی خوشمزه تره!

And what about the texture? Was it sort of chewy or...?

و در مورد بافت چطور؟ جویدنی بود یا...؟

It was more of a melt in the mouth taste, which I didn't expect.

این بیشتر یک ذوب در مزه دهان بود، چیزی که انتظارش را نداشتم.

Well, I have to say, here at the food show, there's plenty of food I would call 'moreish', so I'm off to have some more.

خب، باید بگویم، اینجا در نمایشگاه غذا، غذای زیادی وجود دارد که می‌توانم آن را «moreish» صدا کنم، بنابراین می‌روم تا مقداری غذای دیگر بخورم.

But hopefully next time you want to tell someone about food you've eaten, some of these phrases will come in useful.

اما امیدواریم دفعه بعد که می‌خواهید درباره غذایی که خورده‌اید به کسی بگویید، برخی از این عبارات مفید خواهند بود.

BBC Learning English dot com

BBC Learning English dot com