Is talking on the phone embarrassing? 6 Minute English

Neil: Hello, and welcome to 6 Minute English. I'm Neil.

نیل: سلام، به 6 دقیقه انگلیسی خوش آمدید. من نیل هستم.

Sam: And I'm Sam.

سام: و من سام هستم.

Neil: Sam, do you know Stephen Fry?

نیل: سام، آیا استفن فرای را می‌شناسی؟

Sam: Not personally, but I know of him.

سام: نه شخصا، اما او را می شناسم.

Stephen Fry is an English writer and comedian

استفن فرای یک نویسنده و کمدین

and is well known for being extremely intelligent

انگلیسی است و به دلیل داشتن هوش فوق العاده

and very knowledgeable about many things

و دانش بسیار در مورد بسیاری از مسائل

cultural, historical and linguistic.

فرهنگی، تاریخی و زبانی شهرت دارد.

Neil: To be knowledgeable

نیل: دانا بودن

means 'to know a lot about something'.

به معنای "دانستن در مورد چیزی" است.

I wish I was half as knowledgeable as he is!

کاش نصف او دانا بودم!

Sam: I wish I were a quarter as knowledgeable!

سام: کاش یک ربع دانا بودم!

Neil: There is still time, Sam!

نیل: هنوز وقت هست سام!

And maybe this week’s question will help you become

و شاید سوال این هفته به شما کمک کند تا

just a little bit more knowledgeable

on the topic of the telephone.

در مورد موضوع تلفن کمی آگاه تر شوید.

The first long distance telephone call

اولین تماس تلفنی راه دور

was made in 1876.

در سال 1876 انجام شد.

Approximately what was the distance of that call?

مسافت آن تماس تقریبا چقدر بود؟

Was it: A: 10km?

این بود: A: 10 کیلومتر؟

B: 15 km?

ب: 15 کیلومتر؟

Or C: 20 km?

یا C: 20 کیلومتر؟

What do you think Sam?

نظرت چیه سام؟

Sam: So when you say long distance ……?

سام: پس وقتی می گویید مسافت طولانی ……؟

Neil: For the time, yes.

نیل: برای زمان، بله.

Remember the telephone was only a baby in 1876.

به یاد داشته باشید که تلفن در سال 1876 فقط یک کودک بود.

Sam: In that case, I’ll say approximately 15km.

سام: در این صورت، تقریباً 15 کیلومتر است.

But that’s just a guess

اما این فقط یک حدس است

- a long distance guess.

- حدس از راه دور.

Neil: We’ll find out if you’re right

نیل: ما در پایان برنامه متوجه خواهیم شد که آیا شما درست می گویید

at the end of the programme.

.

Stephen Fry is also known as a technophile.

استفن فرای به عنوان یک فن دوست نیز شناخته می شود.

The suffix ‘phile’ means 'a lover of that thing'.

پسوند «فیل» به معنای «عاشق آن چیز» است.

So a technophile is someone who loves technology.

بنابراین یک فن دوست کسی است که عاشق فناوری است.

Fry was a guest on the BBC podcast Word of Mouth

فرای مهمان پادکست بی بی سی Word of Mouth

and was talking about the technology of

بود و در مورد فناوری

communication.

ارتباطات صحبت می کرد.

It seems he’s not a fan of the telephone.

به نظر می رسد که او طرفدار تلفن نیست.

But why not?

اما چرا نه؟

Stephen Fry: I think the telephone was

استفن فرای: من فکر می‌کنم که تلفن

a really annoying blip in our communications and that's

در ارتباطات ما واقعاً آزاردهنده بود و این یک

old technology. I mean that's 1880s, 90s.

فناوری قدیمی است. منظورم این است که دهه 1880، 90 است.

When you're on the telephone to someone,

وقتی با کسی تلفنی صحبت می کنید،

especially if you're British – you know, that

به خصوص اگر بریتانیایی هستید - می دانید، آن

Bernard Shaw thing,

چیز برنارد شاو،

oh, you know - the moment one Englishman opens his

اوه، می دانید - لحظه ای که یک انگلیسی دهانش را باز می کند

mouth another Englishman despises him

انگلیسی دیگری او را تحقیر می کند

- when you're speaking to someone on the telephone

- وقتی با کسی صحبت می کنید تلفن در

all the age, class, education, vocabulary

تمام سنین، کلاس، تحصیلات، واژگان

all come into play

همه وارد بازی می شوند

because it's in real time

زیرا در زمان واقعی است

and it's embarrassing. I hate being on the

و شرم آور است. من از

telephone to people

تماس تلفنی با مردم متنفرم

- especially strangers in shops and things like that

- به خصوص غریبه ها در مغازه ها و چیزهایی از این قبیل،

because it's embarrassing and awkward.

زیرا شرم آور و ناخوشایند است.

Neil: So, why doesn’t he like the telephone?

نیل: خب، چرا او تلفن را دوست ندارد؟

Sam: Well, he uses a quote from the writer

سام: خوب، او از نقل قولی از نویسنده

George Bernard Shaw.

جورج برنارد شاو استفاده می کند.

It’s not the exact quote but the meaning is that

این نقل قول دقیق نیست، اما معنی آن این است که

as soon as an English person speaks,

به محض اینکه یک انگلیسی صحبت می کند،

another English person despises them.

یک انگلیسی دیگر او را تحقیر می کند.

To despise someone is a very strong emotion

تحقیر کسی یک احساس بسیار قوی است

and it means 'to really hate someone'.

و به معنای «از کسی واقعاً متنفر بودن» است.

Neil: So, what is it about the English person’s voice

نیل: خب، صدای یک فرد انگلیسی چیست

that leads others to despise them?

که باعث می‌شود دیگران آنها را تحقیر کنند؟

Sam: Stephen Fry goes on to explain

سام: استیون فرای در ادامه توضیح

that there is a lot of information about someone that

می دهد که اطلاعات زیادی در مورد کسی وجود

people get from their voice.

دارد که مردم از صدای او به دست می آورند.

You can make a judgment about someone’s age,

شما می‌توانید در مورد سن،

level of education and class

سطح تحصیلات و کلاس افراد،

from the way that they speak

از روی نحوه صحبت کردن

and the vocabulary they use.

و واژگانی که استفاده می‌کند، قضاوت کنید.

Neil: 'Class' refers to your economic and social position

نیل: «طبقه» به موقعیت اقتصادی و اجتماعی شما

in a society.

در یک جامعه اشاره دارد.

In Britain, we talk about three classes:

در بریتانیا، ما در مورد سه طبقه صحبت می کنیم:

upper class, middle class and working class.

طبقه بالا، طبقه متوسط ​​و طبقه کارگر.

The family into which you are born dictates your class.

خانواده ای که در آن متولد شده اید، کلاس شما را دیکته می کند.

These used to be a lot more important in British society

اینها قبلاً در جامعه بریتانیا اهمیت بیشتری داشتند،

but there are still different prejudices and negative

اما هنوز هم تعصبات و احساسات منفی متفاوتی

feelings related to the relationship between the classes.

در رابطه با روابط بین طبقات وجود دارد.

Sam: Exactly, so hearing someone’s voice on the

سام: دقیقاً، بنابراین شنیدن صدای کسی از

telephone might make you think something negative

طریق تلفن ممکن است باعث شود

about someone based on very old-fashioned

که بر اساس

ideas of class.

ایده‌های قدیمی کلاس، چیزی منفی درباره کسی فکر کنید.

What makes it worse is that these conversations

چیزی که اوضاع را بدتر می کند این است که این مکالمات

happen in real time.

در زمان واقعی اتفاق می افتد.

This means they are 'happening live', 'not recorded',

این بدان معناست که آن‌ها به صورت زنده اتفاق می‌افتند، «ضبط نشده‌اند»،

so you have no time to really think about it.

بنابراین زمانی برای فکر کردن به آن ندارید.

Neil: So he may be a technophile,

نیل: پس ممکن است

but he’s not a fan of the phone!

او یک فن دوست باشد، اما طرفدار تلفن نیست!

Sam: Indeed. He called it a 'blip',

سام: واقعا. او آن را «بلیپ» نامید،

which is a word for when something is not quite right

که کلمه ای برای زمانی است که چیزی کاملاً درست نیست

- when there is a fault or a mistake which is usually

- زمانی که خطا یا اشتباهی وجود دارد که معمولاً

not long lasting.

طولانی مدت نیست.

Neil: So do you think he’s right?

نیل: پس به نظر شما حق با اوست؟

Sam: Well, actually,

سام: خب، در واقع،

I don’t like to talk to strangers on the phone very much

من خودم زیاد دوست ندارم با غریبه ها تلفنی صحبت

myself, but that’s just me.

کنم، اما این فقط من هستم.

But I do think that although

اما من فکر می‌کنم که

the class divisions in British society

اگرچه شکاف‌های طبقاتی در جامعه بریتانیا نسبت

are much less obvious and much less important

به گذشته بسیار کمتر آشکار و بسیار کم‌اهمیت

than in the past,

است،

we still do make judgements about people based on

اما ما هنوز در مورد افراد بر اساس نحوه صحبت‌شان قضاوت می‌کنیم

how they speak

and those judgements can often be completely false.

و این قضاوت‌ها اغلب می‌توانند کاملاً نادرست باشند.

Neil: Right, nearly time to review our vocabulary,

نیل: درست است، نزدیک است که دایره لغات خود را مرور کنیم،

but first,

اما ابتدا،

let’s have the answer to today’s question.

بیایید پاسخ سوال امروز را داشته باشیم.

The first long distance telephone

اولین تماس تلفنی راه دور

call was made in 1876.

در سال 1876 انجام شد.

Approximately what was the distance of that call?

مسافت آن تماس تقریبا چقدر بود؟

Was it: A: 10km?

این بود: A: 10 کیلومتر؟

B: 15 km?

ب: 15 کیلومتر؟

Or C: 20 km?

یا C: 20 کیلومتر؟

What did you think, Sam?

چی فکر کردی سام؟

Sam: I guessed 15km. But it was just a guess.

سام: حدس زدم 15 کیلومتر. اما این فقط یک حدس بود.

Neil: Well, sadly, on this occasion

نیل: خب، متأسفانه، در این موقعیت

it was not a correct guess.

حدس درستی نبود.

The correct answer is approximately 10km

پاسخ صحیح تقریباً 10 کیلومتر

or 6 miles.

یا 6 مایل است.

Congratulations if you go that right.

اگر درست پیش رفتید به شما تبریک می گویم.

Now on with vocabulary.

در حال حاضر با واژگان.

Sam: We started with the adjective 'knowledgeable',

سام: ما با صفت "دانش پذیر" شروع کردیم

which means 'knowing a lot about something'.

که به معنای "دانستن زیاد در مورد چیزی" است.

Neil: A technophile is someone who loves technology.

نیل: فن دوست کسی است که عاشق فناوری است.

Sam: To despise someone is to hate someone strongly.

سام: تحقیر کسی به معنای نفرت شدید از کسی است.

Neil: 'Class' refers to a group in society you are

نیل: «طبقه» به گروهی در جامعه اشاره دارد که

said to belong to from your birth.

گفته می شود از بدو تولد به آن تعلق دارید. برای مثال،

Certain stereotypes are often attached to different

کلیشه‌های خاصی معمولاً به طبقات مختلف مرتبط

classes to do with intelligence and education,

می‌شوند که به هوش و تحصیلات

for example.

مربوط می‌شوند.

Sam: 'In real time' is an expression that means

سام: "در زمان واقعی" عبارتی است به معنای

'happening live, without any pauses or breaks'.

"اتفاق زنده، بدون هیچ مکث یا وقفه".

So for example,

به عنوان مثال،

you aren’t listening to this programme in real time,

شما به این برنامه در زمان واقعی گوش نمی دهید،

Neil: Well, I am.

نیل: خوب، من هستم.

Sam: Well, of course, you are Neil,

سام: خب، البته، تو نیل هستی،

because you are here with me as we are recording.

چون در حال ضبط کردن با من هستی.

But if you’re listening to the podcast,

اما اگر در حال گوش دادن به پادکست هستید

it’s no longer real time.

، دیگر زمان واقعی نیست.

It’s been recorded and edited.

ضبط و ویرایش شده است.

Neil: And we had one other word, didn’t we?

نیل: و ما یک کلمه دیگر هم داشتیم، نه؟

Sam: Yes, a 'blip',

سام: بله، یک "بلیپ"

which is a temporary fault, or mistake.

که یک خطا یا اشتباه موقتی است.

Neil: Well, that's all we've got for this programme.

نیل: خب، این تمام چیزی است که ما برای این برنامه داریم.

For more, find us on Facebook, Twitter, Instagram

برای اطلاعات بیشتر، ما را در فیس بوک، توییتر، اینستاگرام

and our YouTube pages and, of course, our website

و صفحات یوتیوب ما و البته وب سایت ما

bbclearningenglish.com,

bbclearningenglish.com

where you can find all kinds of other programmes

پیدا کنید، جایی که می توانید انواع برنامه ها

and videos and activities

و ویدیوها و فعالیت های دیگر را

to help you improve your English.

برای کمک به بهبود زبان انگلیسی خود بیابید.

Thank you for joining us and goodbye!

با تشکر از شما برای پیوستن به ما و خداحافظ!

Sam: Bye!

سام: خداحافظ!