Myanmar: Military takes control: BBC News Review

Hello and welcome to News Review from BBC Learning English.

سلام و به بررسی اخبار از BBC Learning English خوش آمدید.

I'm Neil. Joining me today is Tom. Hi Tom.

من نیل هستم. تام امروز به من می پیوندد. سلام تام.

Hi Neil. Good morning and hello to our audience.

سلام نیل. صبح بخیر و سلام به مخاطبان ما.

What's our story today?

داستان امروز ما چیست؟

Our story today is about Myanmar,

داستان امروز ما درباره میانمار است،

where the military has taken control of the country.

جایی که ارتش کنترل کشور را در دست گرفته است.

OK. Well, if you want to test yourself on any of the vocabulary

خوب. خوب، اگر می‌خواهید خودتان را روی هر یک از واژگانی

you learn in this programme, don't forget there's a quiz

که در این برنامه یاد می‌گیرید آزمایش کنید، فراموش نکنید که یک مسابقه

on our website at bbclearningenglish.com.

در وب‌سایت ما به نشانی bbclearningenglish.com وجود دارد.

Now, let's find out some more about this story from this BBC radio report:

اکنون، بیایید از این گزارش رادیویی بی‌بی‌سی درباره این داستان بیشتر بدانیم:

So, there was an election in Myanmar in November 2020.

بنابراین، در نوامبر 2020 انتخاباتی در میانمار برگزار شد

The army, or the military, in Myanmar claim

. ارتش یا ارتش میانمار ادعا می‌کنند

that this election was fraudulent or a fake.

که این انتخابات تقلبی یا جعلی بوده است.

As of the time of recording, the army have taken control of Myanmar

تا زمان ضبط، ارتش کنترل میانمار را به دست گرفته

and for one year they have created a state of emergency,

و به مدت یک سال وضعیت اضطراری ایجاد کرده است

and the military have detained several politicians,

و ارتش چندین سیاستمدار

including the famous Aung San Suu Kyi.

از جمله آنگ سان سوچی معروف را بازداشت کرده است.

OK. Well, you've been looking at this story

خوب. خوب، شما به این داستان

and how it's being reported in the headlines.

و نحوه گزارش آن در سرفصل ها نگاه کرده اید.

You've picked out three words and expressions, which are really useful.

شما سه کلمه و عبارت را انتخاب کرده‌اید که واقعاً مفید هستند.

What have you got?

چی داری؟

'Coup', 'at a crossroads' and 'deal a killer blow'.

«کودتا»، «در یک چهارراه» و «یک ضربه قاتل وارد کنید».

'Coup', 'at a crossroads' and 'deal a killer blow'.

«کودتا»، «در یک چهارراه» و «یک ضربه قاتل وارد کنید».

So, let's have a look then at your first headline with that word 'coup'.

بنابراین، اجازه دهید نگاهی به اولین تیتر شما با کلمه "کودتا" بیندازیم.

My first headline, Neil, is from right at home at the BBC – the headline:

اولین تیتر من، نیل، از سمت راست خانه در بی‌بی‌سی است – تیتر:

'Coup' – takeover of government by force.

«کودتا» – تصرف حکومت به زور.

Now, this is a funny little word, isn't it?

حالا، این یک کلمه کوچک خنده دار است، اینطور نیست؟

Because it sounds really different to how it's spelt:

از آنجا که به نظر می رسد واقعاً با نحوه املای آن متفاوت است:

we say 'coo' not 'coop'. Why is that?

ما می گوییم "کو" نه "کوپ". چرا اینطور است؟

Well, yeah, we should note the irregular pronunciation.

خب، بله، باید به تلفظ نامنظم توجه کنیم.

C-O-U-P: we pronounce it 'coo' – no 'p'.

C-O-U-P: آن را 'coo' تلفظ می کنیم - نه 'p'.

This is because it originally comes from the French language...

دلیلش این است که در اصل از زبان فرانسوی آمده است... بسیار

OK. ...which has a different set of rules.

خوب. ... که قوانین متفاوتی دارد.

Yes, OK. And this word often goes with other words.

بله، باشه. و این کلمه اغلب با کلمات دیگری همراه است.

It works in combination with some other words commonly, doesn't it?

معمولاً در ترکیب با برخی از کلمات دیگر کار می‌کند، اینطور نیست؟

What are they?

آنها چه هستند؟

Yeah. So, some common collocations of 'coup':

آره بنابراین، برخی از ترکیب‌های رایج «کودتا»:

we have 'major' – a 'major coup';

«کودتای بزرگ» داریم.

'attempted' – an 'attempted coup';

"تلاش" - یک "تلاش برای کودتا"؛

a 'failed coup' – one that didn't work;

یک "کودتای نافرجام" - کودتای که جواب نداد.

and my favourite collocation is 'bloodless' – a bloodless clue... sorry!

و ترکیب مورد علاقه من "بی خون" است - یک سرنخ بی خون... متاسفم!

A 'bloodless coup' – a 'bloodless coup' is a 'coup' when there is no violence

«کودتای بی‌خون» - «کودتای بی‌خون» زمانی «کودتا» است که خشونت وجود ندارد

and this is interesting because it sort of suggests

و این جالب است، زیرا به نوعی نشان می‌دهد

that normally we could expect violence in a 'coup'.

که معمولاً می‌توانیم انتظار خشونت را در «کودتا» داشته باشیم.

That's right. When we talk about 'coups' we're not talking about

درست است. وقتی درباره «کودتا» صحبت می‌کنیم، در

the democratic transition of one government to another; we're talking about

مورد انتقال دموکراتیک یک دولت به دولت دیگر صحبت نمی‌کنیم. ما معمولاً در مورد این صحبت

usually an army or armed forces taking control of a government...

می کنیم که ارتش یا نیروهای مسلح کنترل یک دولت را به دست می گیرند...

Yeah, by force. ...illegally

بله، به زور. غیرقانونی

That word 'force' is really important, isn't it?

این کلمه "زور" واقعا مهم است، اینطور نیست؟

Yeah. I have seen this word though used differently,

آره من دیده‌ام که این کلمه هر چند

in connection sometimes with sport. So, let me give you an example:

در رابطه با ورزش به‌طور متفاوتی استفاده می‌شود. بنابراین، اجازه دهید مثالی برای شما بزنم:

My favourite football team is Portsmouth Football Club

تیم فوتبال مورد علاقه من، باشگاه فوتبال پورتسموث است،

because that's where I'm from, but unfortunately Portsmouth are not

زیرا من از آنجا هستم، اما متاسفانه پورتسموث

a very good football team at the moment – they are in the lower divisions.

در حال حاضر تیم فوتبال خوبی نیست - آنها در دسته های پایین تر قرار دارند.

So, if I read in the news that Portsmouth had signed Lionel Messi

بنابراین، اگر در اخبار می‌خوانم که پورتسموث با لیونل مسی قرارداد امضا کرده

to play for them, I would say: 'Wow, what a coup for Portsmouth!'

تا برای آنها بازی کند، می‌گفتم: «وای، چه کودتای برای پورتسموث!»

That means an unexpected success – it's got nothing to do with military takeovers.

این به معنای موفقیت غیرمنتظره است – این ربطی به تصاحب نظامی ندارد.

Yeah. So, we can have a 'coup' as an important and unexpected achievement.

آره بنابراین، می‌توانیم یک «کودتا» به‌عنوان یک دستاورد مهم و غیرمنتظره داشته باشیم.

Now, Neil, I don't know anything about football,

حالا، نیل، من چیزی در مورد فوتبال نمی‌دانم،

so I don't really know what you're talking about in that respect.

بنابراین واقعاً نمی‌دانم از این نظر درباره چه چیزی صحبت می‌کنی.

I'm going to give my own example:

من می‌خواهم مثال خودم را بزنم:

say the Queen came to the BBC buildings and I said to her:

بگو ملکه به ساختمان‌های بی‌بی‌سی آمد و من به او گفتم:

'Would you like to come and do news with us... News Review next week?'

"می‌خواهی بیایی و اخباری را با ما انجام دهیم... مرور اخبار هفته آینده؟"

And the Queen said, 'Yes. That would be great.'

و ملکه گفت: بله. این عالی خواهد بود.

And she came and did News Review with us – that would be a 'coup':

و او آمد و مرور اخبار را با ما انجام داد – این یک «کودتا» خواهد بود:

an unexpected and important achievement.

یک دستاورد غیرمنتظره و مهم.

It would indeed be a 'major coup' for BBC Learning English;

این در واقع یک «کودتای بزرگ» برای یادگیری انگلیسی بی‌بی‌سی خواهد بود.

nothing to do with military takeovers...! OK. Let's get a summary:

ربطی به تسلط نظامی ندارد...! خوب. بیایید خلاصه ای را به دست آوریم:

If you'd like to watch another video about seizures of power,

اگر می خواهید ویدیو دیگری در مورد تصرف قدرت تماشا کنید،

we have the perfect one for you: an anniversary – what's it all about, Tom?

ما بهترین ویدیو را برای شما داریم: یک سالگرد - همه چیز درباره چیست، تام؟

It is a hundred years since the Russian Revolution.

صد سال از انقلاب روسیه می گذرد.

This is an old News Review – or a News Review from the archive –

این یک مرور اخبار قدیمی است - یا یک مرور خبری از بایگانی -

and you can find it by clicking the link.

و می‌توانید با کلیک کردن روی پیوند آن را پیدا کنید.

Yeah, it's from 2017, which was a hundred years from 1917, of course.

بله، این مربوط به سال 2017 است، که البته صد سال از سال 1917 گذشته است.

Let's have a look at your next headline.

بیایید به تیتر بعدی شما نگاهی بیندازیم.

My second headline is from Sky News – the headline:

عنوان دوم من از اسکای نیوز است - تیتر:

'At a crossroads' – at a point of change.

"در یک چهارراه" - در یک نقطه تغییر.

Yeah... Now...

آره... حالا...

I know what a 'crossroads' is, Tom. It's when one road crosses another one.

میدونم "چهارراه" چیه، تام. زمانی است که یک جاده از جاده دیگر عبور می کند.

Yeah, and it makes a cross form.

بله، و یک شکل متقاطع ایجاد می کند.

Yeah, 'crossroads' are where, for example, four roads meet.

بله، «چهارراه» جایی است که مثلاً چهار جاده به هم می‌رسند.

And what do you have to do there, Neil?

و چه کاری باید انجام دهید، نیل؟

Well, when you approach a 'crossroads', you have to make a choice:

خوب، وقتی به یک «تقاطع» نزدیک می‌شوید، باید یک انتخاب کنید

a choice about which direction you are going to go in future.

: انتخابی درباره اینکه در آینده به کدام سمت می‌روید.

So, that is the literal meaning, but we're not talking literally here are we?

بنابراین، این معنای تحت اللفظی است، اما ما در اینجا به معنای واقعی کلمه صحبت نمی کنیم؟

No, it's figurative. So, if 'at a crossroads' is at a point of change,

نه، فیگوراتیو است. بنابراین، اگر «در یک چهارراه» در نقطه‌ای از تغییر است،

we are at the point of change because one way or another

ما در نقطه تغییر هستیم، زیرا به هر طریقی

we need to make a decision about which way to go.

باید تصمیم بگیریم که کدام مسیر را طی کنیم.

Yeah. OK. For example, when I was eighteen years old

آره خوب. به عنوان مثال، زمانی که هجده ساله

I'd finished what we call A Level in the UK, or in England,

بودم، آنچه را که در انگلستان یا در انگلستان سطح A می‌نامیم، تمام کرده بودم،

and you have a choice then:

و شما یک انتخاب

are you going to then study further – go to university?

دارید: آیا می‌خواهید ادامه تحصیل دهید - به دانشگاه بروید؟

Or perhaps get a job? And that is like being 'at a crossroads'.

یا شاید شغل پیدا کنم؟ و این مانند «در یک چهارراه» است.

We'd say, 'That's a crossroads in your life.'

ما می گوییم، "این یک دوراهی در زندگی شما است."

You have a choice about what direction to take in the future.

شما یک انتخاب دارید که در آینده چه جهتی را انتخاب کنید.

You've wrapped it up perfectly. I'm not sure what else I can tell you on that one.

شما آن را کاملاً بسته بندی کرده اید. من مطمئن نیستم که چه چیز دیگری می توانم در مورد آن به شما بگویم.

'At a crossroads' – at a point of important change

"در یک چهارراه" - در نقطه ای از تغییرات مهم

and we need to make a decision about which way to go.

و ما باید تصمیم بگیریم که کدام مسیر را طی کنیم.

OK. Shall we get a summary of that:

خوب. آیا می‌توانیم خلاصه‌ای از آن را به دست آوریم:

We've been talking about 'crossroads'

ما در مورد «چهارراه» صحبت

and we have a story about roads, don't we, Tom?

کرده‌ایم و داستانی درباره جاده‌ها داریم، نه، تام؟

We do. It's a 6 Minute English – keeping cars out of city centres.

ما انجام می دهیم. انگلیسی 6 دقیقه‌ای است - خودروها را از مراکز شهر دور نگه می‌دارد.

You can watch this: click on the link and drive across to YouTube or the site.

می‌توانید این را تماشا کنید: روی پیوند کلیک کنید و به YouTube یا سایت بروید.

OK. Let's have a look at our next headline please.

خوب. لطفا نگاهی به تیتر بعدی خود بیاندازیم.

My next headline is from The Telegraph – another UK paper. It says:

عنوان بعدی من از تلگراف است - یکی دیگر از روزنامه های بریتانیا. می‌گوید:

'Deals a killer blow' – ends something suddenly and violently.

«یک ضربه قاتل وارد می‌کند» - چیزی به‌طور ناگهانی و با خشونت تمام می‌شود.

Now, this is an interesting expression:

حالا، این یک عبارت جالب است

it's made up of lots of words that I know

: از کلمات زیادی تشکیل شده است که من آنها را

but I can't really get the sense overall,

می شناسم اما واقعاً نمی توانم معنای کلی آن را درک کنم،

so shall we start with 'killer' and 'killer blow'?

بنابراین آیا باید با "قاتل" و "ضربه قاتل" شروع کنیم؟

Yeah. So a 'killer blow' – I imagine – probably comes from boxing.

آره بنابراین یک "ضربه قاتل" - من تصور می کنم - احتمالاً از بوکس می آید.

So, a 'blow' is a strike or a hit,

بنابراین، "ضربه" یک ضربه یا ضربه است،

so a 'killer blow' would be the one that ends the fight –

بنابراین "ضربه قاتل" همان ضربه ای است که به مبارزه پایان می دهد

the one that knocks your opponent out.

- ضربه ای که حریف شما را ناک اوت می کند.

Yeah. It's got a very, kind of, violent sense, hasn't it?

آره این یک حس بسیار، نوعی، خشونت آمیز دارد، اینطور نیست؟

Yes, definitely.

بله قطعا.

What about this word 'deal'? I know in cards, playing cards, you 'deal'.

در مورد این کلمه "معامله" چطور؟ من می‌دانم که در کارت‌ها، کارت‌های بازی، شما «معامله» می‌کنید.

It means you hand out or give something. Is there a sense connected here?

یعنی چیزی را تحویل می دهید یا می دهید. آیا اینجا حسی به هم مرتبط است؟

Yeah. If you give – if you 'deal a killer blow',

آره اگر بدهید – اگر «یک ضربه قاتل وارد کنید»،

you 'give' someone a 'killer blow', which... it's just the verb that it takes.

به کسی «ضربه قاتل» می‌دهید، که... این فقط فعل است که می‌گیرد.

Yeah. OK. And of course when we're talking about boxing,

آره خوب. و البته وقتی در مورد بوکس صحبت می کنیم،

that's – kind of – literal, isn't it?

این به نوعی واقعی است، اینطور نیست؟

We're not using it literally here, we're using it figuratively.

ما اینجا از آن به معنای واقعی کلمه استفاده نمی‌کنیم، بلکه به صورت مجازی از آن استفاده می‌کنیم.

This is figurative here. So, in the headline it's talking about

این اینجا مجازی است. بنابراین، در تیتر

the 'killer blow' to Myanmar's fledgling democracy.

از «ضربه قاتل» به دموکراسی نوپای میانمار صحبت می‌کند.

'Fledgling' means young, so it's ended – the opinion of the writer

"نوپا" به معنای جوان است، بنابراین به پایان رسیده است - نظر نویسنده

is that this military coup has suddenly ended this young democracy in Myanmar.

این است که این کودتای نظامی ناگهان به این دموکراسی جوان در میانمار پایان داده است.

OK. And we hear this often – this expression – used

خوب. و ما اغلب این را می شنویم - این عبارت - که

in connection with business, don't we?

در ارتباط با تجارت استفاده می شود، اینطور نیست؟

Yes. In your everyday life you could use it with relation to business.

آره. در زندگی روزمره خود می‌توانید از آن در رابطه با تجارت استفاده کنید.

For example, Covid: if you're in a struggling... if you own a struggling business

به عنوان مثال، کووید: اگر در یک مبارزه هستید... اگر صاحب یک کسب و کار در حال مبارزه هستید

and then Covid comes and there's all these economic changes,

و سپس کووید می آید و همه این تغییرات اقتصادی وجود دارد،

we could say: 'Covid has dealt your business a killer blow.'

می توانیم بگوییم: «کووید ضربه مهلکی به کسب و کار شما وارد کرده است.»

Yeah. If it, sort of, ends it – if it finishes it.

آره اگر آن را، به نوعی، به پایان می رساند - اگر آن را تمام کند.

Yeah. OK. Well, let's get a summary of that:

آره خوب. خب، بیایید خلاصه‌ای از آن را به دست آوریم: اکنون وقت آن است که

Time now, Tom, for a recap of our vocabulary please.

تام، لطفاً واژگان خود را خلاصه کنیم.

A recap of today's vocabulary: 'coup' – takeover of government by force.

خلاصه‌ای از واژگان امروزی: «کودتا» - تسلط بر حکومت با زور.

'At a crossroads' – at a point of change.

"در یک چهارراه" - در یک نقطه تغییر.

And 'deals a killer blow' – ends something suddenly and violently.

و «یک ضربه قاتل وارد می‌کند» - چیزی به‌طور ناگهانی و با خشونت تمام می‌شود.

If you want to test yourself on the vocabulary,

اگر می‌خواهید خود را روی واژگان آزمایش کنید

there's a quiz on our website: bbclearningenglish.com.

، یک مسابقه در وب‌سایت ما وجود دارد: bbclearningenglish.com.

And you can find us all over social media.

و شما می توانید ما را در سراسر شبکه های اجتماعی پیدا کنید.

Stay safe. Join us again next time. Goodbye.

ایمن بمان. دفعه بعد دوباره به ما بپیوندید. خداحافظ.

Bye.

خدا حافظ.