Will robots out-think humans? 6 Minute English

Dan: Hello and welcome to 6 Minute English.

دن: سلام و به 6 دقیقه انگلیسی خوش آمدید.

I'm Dan and joining me today is Neil. Hi Neil.

من دن هستم و نیل امروز به من می پیوندد. سلام نیل.

Neil: Hi Dan. What’s with the protective

نیل: سلام دن.

gear and helmet?

تجهیزات محافظ و کلاه ایمنی چیست؟

Dan: I’m just getting ready for the inevitable

دن: من برای ظهور اجتناب ناپذیر ماشین ها آماده می شوم

rise of the machines. That’s the takeover

. این

of the world by artificial intelligence, or

تسلط بر جهان توسط هوش مصنوعی یا

AI, which some people predict will happen.

هوش مصنوعی است که برخی افراد پیش‌بینی می‌کنند این اتفاق خواهد افتاد.

Neil: Inevitable means cannot be avoided or

نیل: وسایل اجتناب ناپذیر را نمی توان اجتناب کرد یا

stopped. Rise of the machines? What do you mean?

متوقف کرد. ظهور ماشین آلات؟ منظورت چیه؟

Dan: It’s our topic in this 6 Minute English.

دن: موضوع ما در این 6 دقیقه انگلیسی است.

We’ll be talking about that, giving you

ما در مورد آن صحبت خواهیم کرد و

six related pieces of vocabulary and, of course,

شش قطعه واژگان مرتبط و البته

our regular quiz question.

سوال امتحانی معمولی خود را در اختیار شما قرار خواهیم داد.

Neil: That’s the first thing you’ve said

نیل: این اولین چیزی است که گفتی و

that makes any sense. What’s the question?

منطقی است. سوال چیست؟

Dan: The word ‘robot’ as we use it today

دن: کلمه "ربات" همانطور که امروز استفاده می کنیم

was first used in a 1920’s Czech play ‘Rossum’s

اولین بار در یک نمایشنامه چک در سال 1920 "Rossum's

Universal Robots’. But before this, what

Universal Robots" استفاده شد. اما قبل از این،

was its original meaning? a) forced labour

معنای اصلی آن چه بود؟ الف) کار اجباری

b) metal man c) heartless thing

ب) مرد فلزی ج) چیز بی عاطفه

Neil: I will go for a) forced labour

نیل: من برای الف) کار اجباری می روم

Dan: We’ll find out if you were right or

دن: بعداً در برنامه متوجه خواهیم شد که آیا حق با شما بود یا

not later in the show.

نه.

Neil: OK Dan. Tell me what’s going on.

نیل: باشه دن. به من بگو چه خبر است.

Dan: I saw a news article written by BBC technology

دن: من یک مقاله خبری دیدم که توسط خبرنگار فناوری بی‌بی‌سی،

correspondent Rory Cellan-Jones about the

روری سلان جونز، درباره

recent CES technology show in Las Vegas. He

نمایشگاه اخیر فناوری CES در لاس وگاس نوشته شده بود. او

interviewed David Hanson, founder of Hanson

با دیوید هنسون، بنیانگذار Hanson

Robotics, who said it was his ambition to

Robotics، مصاحبه کرد که گفت این جاه طلبی او

achieve an AI that can beat humans at any

دستیابی به هوش مصنوعی است که بتواند انسان ها را در هر

intellectual task.

کار فکری شکست دهد.

Neil: Surely it’s a good thing! Better AI

نیل: مطمئناً چیز خوبی است! هوش مصنوعی

and robotics could take over many of the jobs

و روباتیک بهتر می‌توانند بسیاری از مشاغلی را

that we don’t want to do, or that are so

که ما نمی‌خواهیم انجام دهیم، یا برای انجام 100 درصد درستی آن‌ها بسیار مهم هستند،

important to get 100% right… like air traffic

مانند کنترل ترافیک هوایی، به

control. We’d never have another plane crash.

عهده بگیرند. ما هرگز سقوط هواپیمای دیگری نخواهیم داشت.

It would be infallible because it would be

خطاناپذیر خواهد بود زیرا

so clever.

بسیار هوشمندانه خواهد بود.

Dan: Infallible means never failing. And that’s

دان: معصوم یعنی هرگز شکست نخوردن. و این

what bothers me. What happens when its intelligence

چیزی است که مرا آزار می دهد. چه اتفاقی می افتد وقتی هوش آن

surpasses ours? Why should it do what

از ما پیشی می گیرد؟ چرا باید کاری را که

we want it to do?

ما می خواهیم انجام دهد؟

Neil: To surpass something is to do or be

نیل: پیشی گرفتن از چیزی انجام دادن یا

better than it. Dan, you’ve been watching

بهتر بودن از آن است. دن، تو

too many movies. Robots fighting humanity

فیلم های زیادی تماشا می کنی. ربات هایی که با انسانیت مبارزه می کنند

is a popular theme. Guess what… humanity

موضوع محبوبی است. حدس بزنید... انسانیت

often wins. And besides, we would programme

اغلب برنده می شود. و علاوه بر این، ما کامپیوتر را طوری برنامه ریزی می کنیم که

the computer to be benevolent.

خیرخواه باشد.

Dan: Benevolent means kind and helpful. But

دان: خیرخواه به معنای مهربان و کمک کننده است. اما

that’s just it, once the intelligence becomes

فقط همین است، زمانی که هوش

sentient, or able to think for itself, who

حساس شود، یا بتواند خودش فکر کند، چه کسی

knows what it will do. We humans are not exactly

می داند چه خواهد کرد. می دانید ما انسان ها دقیقاً

perfect, you know. What happens if it decides

کامل نیستیم. اگر تصمیم بگیرد

that it is better than us and wants us out

که از ما بهتر است و بخواهد ما را

of the way?

از راه دور کنیم، چه اتفاقی می افتد؟

Neil: Don’t worry. Asimov thought of that.

نیل: نگران نباش. آسیموف به این فکر کرد.

Isaac Asimov was an American science fiction

ایزاک آسیموف نویسنده آمریکایی علمی تخیلی

writer who, among other things, wrote about

بود که از جمله در مورد

robots. He came up with three laws that every

روبات ها می نوشت. او سه قانون را ارائه کرد که هر

robot would have to follow to stop it from

روباتی باید از آنها پیروی کند تا از

acting against humanity. So we’re safe!

اقدام علیه بشریت جلوگیری کند. پس ما در امانیم!

Dan: I’m not so sure. A sentient robot could

دن: من خیلی مطمئن نیستم. یک ربات هوشیار می

make up its own mind about how to interpret

تواند در مورد چگونگی

the laws. For example, imagine if we created

تفسیر قوانین تصمیم گیری کند. به عنوان مثال، تصور کنید اگر

an AI system to protect all of humanity.

یک سیستم هوش مصنوعی برای محافظت از تمام بشریت ایجاد کنیم.

Neil: Well, that’s great! No more war. No

نیل: خوب، عالی است! دیگر جنگی نیست.

more murder. No more fighting.

دیگر خبری از قتل نیست دیگر دعوا نیست.

Dan: Do you really think that humans can stop

دن: آیا واقعاً فکر می‌کنید که انسان‌ها می‌توانند دست از

fighting? What if the AI decides that the

جنگیدن بردارند؟ اگر هوش مصنوعی تصمیم بگیرد که

only way to stop us from hurting ourselves

تنها راه برای جلوگیری از آسیب رساندن به خود

and each other is to control everything we

و یکدیگر این است که هر کاری را که انجام می‌دهیم کنترل

do, so it takes over to protect us. Then we

کند، بنابراین باید از ما محافظت کند. آن وقت

would lose our freedom to a thing that we

ما آزادی خود را در برابر چیزی که خودمان

created that is infallible and more intelligent

خلق کرده ایم که خطاناپذیرتر و باهوش

than we are! That’s the end, Neil!

تر از ماست از دست می دهیم! این پایان است، نیل!

Neil: I think that’s a little far-fetched,

نیل: فکر می‌کنم کمی دور از ذهن است،

which means difficult to believe. I’m sure

یعنی باور کردنش سخت است. مطمئنم

others don’t think that way.

دیگران اینطور فکر نمی کنند.

Dan: OK. Let’s hear what the Learning English

دن: باشه. بیایید بشنویم که تیم یادگیری انگلیسی

team say when I ask them if they are worried

چه می گویند وقتی از آنها می پرسم که آیا نگران هستند

that AI and robots could take over the world.

که هوش مصنوعی و روبات ها بتوانند جهان را تسخیر کنند.

Phil: Well, it’s possible, but unlikely.

فیل: خوب، ممکن است، اما بعید است.

There will come a point where our technology

زمانی فرا می رسد که فناوری

will be limited – probably before real AI

ما محدود می شود - احتمالاً قبل از

is achieved.

دستیابی به هوش مصنوعی واقعی.

Sam: Never in a million years. First of all

سام: هرگز در یک میلیون سال. اول از همه

we’d programme them so that they couldn’t,

ما آنها را طوری برنامه ریزی می کردیم که نتوانند،

and secondly we’d beat them anyway. Haven’t

و دوم اینکه به هر حال آنها را شکست می دادیم. تا

you ever seen a movie?

حالا فیلم ندیدی؟

Kee: I totally think it could happen. We

کی: من کاملا فکر می کنم ممکن است اتفاق بیفتد. ما

only have to make a robot that’s smart enough

فقط باید رباتی بسازیم که آنقدر باهوش باشد

to start thinking for itself. After that,

که بتواند خودش فکر کند. پس از آن،

who knows what it might do.

چه کسی می داند که چه کاری ممکن است انجام دهد.

Neil: A mixed bag of opinions there, Dan.

نیل: مجموعه ای از نظرات وجود دارد، دن.

It seems you aren’t alone.

به نظر می رسد شما تنها نیستید

Dan: Nope. But I don’t exactly have an army

دن: نه. اما من دقیقاً

of support either. I guess we’ll just have

ارتش پشتیبانی هم ندارم. من حدس می زنم که ما فقط

to wait and see.

باید صبر کنیم و ببینیم.

Neil: Speak for yourself. I’ve waited long

نیل: برای خودت صحبت کن. من به اندازه کافی منتظر ماندم

enough – for our quiz question that is.

- برای سوال مسابقه ما که این است.

Dan: Oh yeah! I asked you what the original

دن: اوه آره! من از شما پرسیدم که

meaning of the word ‘robot’ was before

معنی اصلی کلمه "ربات" قبل

it was used in its modern form. a) forced

از استفاده به شکل امروزی آن چیست؟ الف)

labour b) metal man c) heartless thing

کار اجباری ب) مرد فلزی ج) چیز بی عاطفه

Neil: And I said a) forced labour

نیل: و من گفتم الف) کار اجباری

Dan: And you were… right!

دن: و تو راست می گفتی!

Neil: Shall we take a look at the vocabulary then?

نیل: پس باید نگاهی به واژگان بیندازیم؟

Dan: OK. First we had inevitable. If something

دن: باشه. اول ما اجتناب ناپذیر بود. اگر

is inevitable then it cannot be avoided or

چیزی اجتناب ناپذیر است، نمی توان از آن اجتناب کرد یا

stopped. Can you think of something inevitable, Neil?

متوقف کرد. آیا می توانی به چیزی اجتناب ناپذیر فکر کنی، نیل؟

Neil: It is inevitable that one day the Sun

نیل: این اجتناب ناپذیر است که روزی خورشید

will stop burning. Then we had infallible,

از سوختن باز می ماند. بعد ما معصوم داشتیم

which means never failing. Give us an example, Dan.

یعنی هرگز شکست نخوردن. یک مثال بزن، دن.

Dan: The vaccine for small pox is infallible.

دن: واکسن آبله کوچک خطا ناپذیر است.

The natural spread of that disease has been

گسترش طبیعی آن بیماری

completely stopped. After that was surpasses.

کاملاً متوقف شده است. پس از آن پیشی گرفت.

If something surpasses something else then

اگر چیزی از چیز دیگری پیشی

it becomes better than it.

بگیرد، بهتر از آن می شود.

Neil: Many parents across the world hope that

نیل: بسیاری از والدین در سراسر جهان امیدوارند که

their children will surpass them in wealth,

فرزندانشان از نظر ثروت، موقعیت یا موفقیت از آنها پیشی بگیرند

status or achievement. After that we heard

. بعد از آن

benevolent, which means kind and helpful.

خیرخواهی شنیدیم که به معنای مهربان و کمک کننده است.

Name a person famous for being benevolent, Dan.

یک نفر را که به نیکوکاری معروف است، دان نام ببرید.

Dan: Father Christmas is a benevolent character.

دن: پدر کریسمس یک شخصیت خیرخواه است.

After that we heard sentient. If something

پس از آن ما احساسی شنیدیم. اگر

is sentient, it is able to think for itself.

چیزی حساس باشد، می تواند خودش فکر کند.

Neil: Indeed. Many people wonder about the

نیل: در واقع. بسیاری از مردم در مورد

possibility of sentient life on other planets.

امکان وجود حیات در سیارات دیگر تعجب می کنند.

Finally we heard far-fetched, which means

در نهایت ما دور از ذهن شنیدیم، که به معنای

difficult to believe. Like that far-fetched

دشوار است. مثل آن داستان دور از ذهنی

story you told me the other day about being

که روز پیش در مورد

late because of a dragon, Dan.

دیر آمدن به خاطر اژدها به من گفتی، دن.

Dan: I swear it was real! It had big sharp

دن: قسم می خورم که واقعی بود! دندان های تیز بزرگی داشت

teeth and everything!

و همه چیز!

Neil: Yeah, yeah, yeah. And that’s the end

نیل: آره، آره، آره. و این

of this 6 Minute English. Don’t forget to

پایان این 6 دقیقه انگلیسی است. فراموش نکنید که صفحات

check out our Facebook, Twitter, and YouTube

فیس بوک، توییتر و یوتیوب ما را بررسی کنید

pages. See you next time!

. بعدا می بینمت!

Dan: Bye!

دن: خداحافظ!

Neil: Bye.

نیل: خداحافظ.