Grammar: Linking words of contrast - BBC English Masterclass

Hi Guys! Dan for BBC Learning English here. This time we'll be looking at four ways of

سلام بچه ها! دان برای بی بی سی آموزش زبان انگلیسی در اینجا. این بار ما به چهار راه برای

expressing contrast AND busting four myths about English people - which is me! Are you

بیان تضاد و شکستن چهار افسانه در مورد مردم انگلیسی خواهیم پرداخت - که من هستم!

ready? Let's go!

اماده ای؟ بیا بریم!

Many people think it rains in England all the time. However, this is only partly true

بسیاری از مردم فکر می کنند که در انگلستان همیشه باران می بارد . با این حال، این فقط تا حدی درست است

- it rains 95% of the time and the other 5% it's overcast.

- 95٪ مواقع باران می بارد و 5٪ دیگر ابری است.

Ah, well. So, however is our first contrastive element. It's followed by a comma and then a clause.

آه، خوب بنابراین، با این حال، اولین عنصر متضاد ما است. به دنبال آن یک کاما و سپس یک بند آمده است.

Got it? Good!

فهمیدم؟ خوب!

Although it's true that we are quite good at following rules, English people do not love queuing!

اگرچه درست است که ما در پیروی از قوانین کاملاً خوب هستیم ، اما انگلیسی ها عاشق صف کشیدن نیستند!

That's just mad! We only do it because without queuing we'd be no better than cavemen.

این فقط دیوانه است! ما این کار را فقط به این دلیل انجام می دهیم که بدون صف، بهتر از غارنشینان نخواهیم بود.

Come on!

بیا دیگه!

Although is our second contrastive element. It can sit at the middle of a sentence or

اگرچه دومین عنصر متضاد ماست. می تواند در وسط جمله یا ابتدای جمله بنشیند

at the beginning and introduces a subordinate clause. It can also be replaced with though

و یک جمله فرعی معرفی کند. همچنین می توان آن را با هر چند

and even though. Come on!

و حتی اگر جایگزین کرد. بیا دیگه!

English people have a reputation for being cold. Well despite being a little formal...

انگلیسی ها به سرد بودن شهرت دارند . خوب با وجود کمی رسمی بودن...

"How do you do?", "Yes. Yes, thank you. Yes. How do you do?"

"چطوری؟"، "بله، ممنون. بله. چطوری؟"

"Yes, thank you. Yes."

"بله، متشکرم. بله."

Despite being a little formal, we're actually very warm-hearted

علیرغم اینکه کمی رسمی هستیم، وقتی با ما آشنا می شوید در واقع بسیار خونگرم

when you get to know us! It just takes a little

هستیم! فقط کمی

time to work through the levels of formality. From stranger to friend. "Hey buddy, what's

زمان می برد تا در سطوح رسمی کار کنید. از غریبه به دوست. "هی رفیق، چی

up man? How's it going? Long time no see."

شده مرد؟ اوضاع چطوره؟ خیلی وقته که ندیدم."

Now, did you notice the contrastive element? We use despite. Despite is always followed

حالا متوجه عنصر کنتراست شدید؟ علیرغم استفاده می کنیم.

by a noun or verb in the ING form, regardless of the tense. It can be switched with in spite

در شکل ING، بدون توجه به زمان، همیشه یک اسم یا فعل دنبال می شود. می توان آن را با وجود تغییر داد

of and can appear at the beginning of the clause or in the middle of a sentence. Cool!

و می تواند در ابتدای بند یا وسط جمله ظاهر شود. سرد!

Wow, what a guy. Hang on a minute I'm hungry, it must be time for lunch.

وای چه پسری یک دقیقه صبر کن من گرسنه هستم ، باید وقت ناهار باشد.

Now guys, while

حالا بچه ها، در حالی که

international opinion of our food is not good saying that it is bland, tasteless and boring,

نظر بین المللی در مورد غذای ما خوب نیست که بگوییم بی مزه، بی مزه و کسل کننده است،

I happen to think that English food is delicious! OK, I'm sorry, I'm kidding. I can't do it

اتفاقاً فکر می کنم غذاهای انگلیسی خوشمزه است! باشه ببخشید شوخی کردم من نمی توانم این کار را

with a straight face. It's terrible really, just awful.

با صورت صاف انجام دهم. واقعا وحشتناک است، فقط افتضاح.

Now, while is our last contrastive element. It joins two contrasting clauses together

در حال حاضر، while آخرین عنصر متضاد ما است. دو بند متضاد را به هم

and sits at the beginning of one of the clauses. Usually at the beginning of the sentence.

می پیوندد و در ابتدای یکی از جمله ها قرار می گیرد. معمولا در ابتدای جمله.

In a more formal and literary style, we can say whilst.

در سبک رسمی و ادبی تر، می توان گفت در حالی که.

If you don't mind, I've got to return to my lunch. Excuse me.

اگر اشکالی ندارد، باید به ناهار برگردم. ببخشید.